Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مفاهیم_و_تعاریف_مرتبط_با_جغرافیای_سیاسی_و_ژئوپولتیک
#مقاله
#يک_مرز_چيست؟
#اتيين_باليبار
☆1
#مقدمه_مترجم :
در 20 سال گذشته، خصوصا بعد از حملات يازده سپتامبر، صدها مرز جديد در سراسر جهان پديدار شد:
کيلومترها سيمخاردار جديد و ديوارهاي امنيتي بتني، بازداشتگاههاي دريايي متعدد، بانکهاي اطلاعاتي گذرنامههاي بيومتريک، ايستهاي بازرسي در مدارس، فرودگاهها و کنار جادهها در سراسر دنيا.
هيچ يک از اين مرزها نه به صورت طبيعي و خودبهخودي به وجود آمدهاند و نه خنثي يا ايستا هستند، بلكه به شكل تاريخي به وجود ميآيند، امري حادث، سياسي و پديدههايي فعالاند.
مرزها جايياند كه قدرتها از آنجا آغاز ميشود.
چنين نيست كه قدرت حاكميت هر قلمروي از مكاني به نام پايتخت به مرزهاي آن قلمرو برسد.
وقتي حاكميت دولتي تصميم ميگيرد جمعيتي را حذف كند يا بپذيرد، مرزهاي آن به حدود سياست بدل ميشوند.
بنابراين همهی مرزها اولين و مهمترين جايياند كه مردم و زندگي روزمرهشان از آنجا آغاز ميشود و تمام وجوه حيات اجتماعي و سياسي آنها را در برميگيرد.
با اينحال، سخت بتوان گفت، اگر نگوييم نميتوان، که اين مرزها دقيقن کجا قرار دارند.
براي مثال، تکهکاغذي را تصور کنيد که از وسط به دو نيم تقسيم شده است.
محل دقيق پارهشدن کاغذ، مرز ميان دو تکه کاغذ، نه روي لبه تکه کاغذ سمت چپي است و نه راستي.
بعد از پارگي کاغذ محال است بتوان اين خط را نشان داد. گويي اصلن وجود نداشته. اما همين خط کاغذ را از هم جدا و از آن دو تکه کاغذ ساخته است.
به همين اعتبار بايد پرسيد مرز بين دو ملت-دولت دقيقن کجاست؟ بيرون اين کشور است يا درون آن کشور؟ تقريبن غيرممکن است به اين سؤال پاسخ داد.
در قرني که کمتر از دو دهه از آن ميگذرد همهی مواردي که ميتواند مرزهاي يک کشور را به چالش بکشد اتفاق افتاده:
جنگ، حضور تودهاي بيدولتها و استقلالطلبي.
مردم بيشتر مناطق جهان پيامدهاي هر سه لحظه، عطش دولتها براي سلطه بر مردمان جهان و تلاش براي نقض حقوق آنان را تمام و کمال در زندگي عادي خود تجربه کردهاند:
حملات يازده سپتامبر، جنگهاي مستقيم و نيابتي در عراق، افغانستان، ليبي، سوريه، يمن و جاهاي ديگر، حضور انبوه پناهجويان پشت دروازههاي اتحاديهی اروپا و کف اقيانوسهاي هند، اطلس و درياي مديترانه، جدايي کريمه و به تازگي نيز تلاش براي جدايي کاتالونيا از اسپانيا، اقليم کردستان از عراق و دو ناحيه ونتو و لومباردي از ايتاليا.
اينک ديگر کسي ترديد ندارد که ما در جهان مرزها زندگي ميکنيم.
پس بايد فهميد مرز چيست؟
اتيين باليبار در مقالهی حاضر ميکوشد به اين پرسش پاسخ دهد. دقيقتر بگوييم، ميکوشد نشان دهد که نميتوان به اين پرسش پاسخ داد و بايد از اين فرصت استفاده کرد.
اين مقاله متن سخنراني باليبار در نشستي در دانشگاه ژنو به سال 1993 است که نخست به زبان فرانسه (1997) و سپس ترجمهی انگليسياش در کتاب «سياست و آن صحنه ديگر» (2002) منتشر شد.
با اينکه در جاي جاي مقاله اشاراتي به اوضاع و احوال دهه 90 اروپا به چشم ميخورد تحليل باليبار از مقولهی مرز، بهخصوص در پسزمينه بحران مهاجران، همچنان به کار ميآيد و آن ساختار نظري که در اين مقاله بنا ميکند در مقالات و آثار بعدي او در اين زمينه همچنان استفاده ميشود.
«ميتوان يک شهروند بود يا يک آدم بيدولت، ولي نميتوان يک مرز بود»
آندره گرين، جنون پنهان، ص 107
#يک_مرز_چيست؟
پاسخ سر راستي به اين سؤال وجود ندارد. چرا؟
چون عليالاصول نميتوان براي مرز، ذاتي تصور کرد که در هر زمان و مکاني، در هر مقياس مادي و دورهی زماني صادق باشد و به يک شيوهی واحد تمام تجربيات فردي و جمعي را در برگيرد. واضح است که مرزهاي سلطنت اروپايي در قرن هجدهم، دوراني که مفهوم جهانوطنگرايي ضرب شد، کمترين وجه اشتراکي با مرزهاي پيمان شينگن ندارد که اکنون به شدت تحکيم ميشوند،
بگذريم از مرزهاي امپراطوري روم.
همچنين بر کسي پنهان نيست که نميتوانيد به همان طريقي که با گذرنامهی «اروپايي» از مرز فرانسه و سوئيس يا سوئيس و ايتاليا رد ميشويد با گذرنامهی يوگسلاوي سابق نيز از اين مرزها عبور کنيد.
با اينحال همين که نميتوان پاسخي سرراست به اين پرسش داد خود فرصت مغتنمي است ولو اينکه بهلحاظ نظري قضيه را پيچيدهتر کند.
زيرا اگر بايد جهان ناپايداري را بشناسيم که در آن زندگي ميکنيم، به مفاهيم پيچيده نياز داريم.
به عبارت ديگر، مفاهيم ديالکتيکي.
چهبسا بايد مسائل را پيچيده کرد و اگر بايد براي تغيير جنبههاي غيرقابل قبول و تحملناپذير جهان بکوشيم يا در برابر تغييراتي مقاومت کنيم که در جهان رخ ميدهد و بهعنوان تغييرات ناگزير به خورد ما ميدهند، بايد سادگي کاذب برخي مفاهيم واضح و بديهي را از بين برد.
ادامه دارد...
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مفاهیم_و_تعاریف_مرتبط_با_جغرافیای_سیاسی_و_ژئوپولتیک
#مقاله
#يک_مرز_چيست؟
#اتيين_باليبار
☆1
#مقدمه_مترجم :
در 20 سال گذشته، خصوصا بعد از حملات يازده سپتامبر، صدها مرز جديد در سراسر جهان پديدار شد:
کيلومترها سيمخاردار جديد و ديوارهاي امنيتي بتني، بازداشتگاههاي دريايي متعدد، بانکهاي اطلاعاتي گذرنامههاي بيومتريک، ايستهاي بازرسي در مدارس، فرودگاهها و کنار جادهها در سراسر دنيا.
هيچ يک از اين مرزها نه به صورت طبيعي و خودبهخودي به وجود آمدهاند و نه خنثي يا ايستا هستند، بلكه به شكل تاريخي به وجود ميآيند، امري حادث، سياسي و پديدههايي فعالاند.
مرزها جايياند كه قدرتها از آنجا آغاز ميشود.
چنين نيست كه قدرت حاكميت هر قلمروي از مكاني به نام پايتخت به مرزهاي آن قلمرو برسد.
وقتي حاكميت دولتي تصميم ميگيرد جمعيتي را حذف كند يا بپذيرد، مرزهاي آن به حدود سياست بدل ميشوند.
بنابراين همهی مرزها اولين و مهمترين جايياند كه مردم و زندگي روزمرهشان از آنجا آغاز ميشود و تمام وجوه حيات اجتماعي و سياسي آنها را در برميگيرد.
با اينحال، سخت بتوان گفت، اگر نگوييم نميتوان، که اين مرزها دقيقن کجا قرار دارند.
براي مثال، تکهکاغذي را تصور کنيد که از وسط به دو نيم تقسيم شده است.
محل دقيق پارهشدن کاغذ، مرز ميان دو تکه کاغذ، نه روي لبه تکه کاغذ سمت چپي است و نه راستي.
بعد از پارگي کاغذ محال است بتوان اين خط را نشان داد. گويي اصلن وجود نداشته. اما همين خط کاغذ را از هم جدا و از آن دو تکه کاغذ ساخته است.
به همين اعتبار بايد پرسيد مرز بين دو ملت-دولت دقيقن کجاست؟ بيرون اين کشور است يا درون آن کشور؟ تقريبن غيرممکن است به اين سؤال پاسخ داد.
در قرني که کمتر از دو دهه از آن ميگذرد همهی مواردي که ميتواند مرزهاي يک کشور را به چالش بکشد اتفاق افتاده:
جنگ، حضور تودهاي بيدولتها و استقلالطلبي.
مردم بيشتر مناطق جهان پيامدهاي هر سه لحظه، عطش دولتها براي سلطه بر مردمان جهان و تلاش براي نقض حقوق آنان را تمام و کمال در زندگي عادي خود تجربه کردهاند:
حملات يازده سپتامبر، جنگهاي مستقيم و نيابتي در عراق، افغانستان، ليبي، سوريه، يمن و جاهاي ديگر، حضور انبوه پناهجويان پشت دروازههاي اتحاديهی اروپا و کف اقيانوسهاي هند، اطلس و درياي مديترانه، جدايي کريمه و به تازگي نيز تلاش براي جدايي کاتالونيا از اسپانيا، اقليم کردستان از عراق و دو ناحيه ونتو و لومباردي از ايتاليا.
اينک ديگر کسي ترديد ندارد که ما در جهان مرزها زندگي ميکنيم.
پس بايد فهميد مرز چيست؟
اتيين باليبار در مقالهی حاضر ميکوشد به اين پرسش پاسخ دهد. دقيقتر بگوييم، ميکوشد نشان دهد که نميتوان به اين پرسش پاسخ داد و بايد از اين فرصت استفاده کرد.
اين مقاله متن سخنراني باليبار در نشستي در دانشگاه ژنو به سال 1993 است که نخست به زبان فرانسه (1997) و سپس ترجمهی انگليسياش در کتاب «سياست و آن صحنه ديگر» (2002) منتشر شد.
با اينکه در جاي جاي مقاله اشاراتي به اوضاع و احوال دهه 90 اروپا به چشم ميخورد تحليل باليبار از مقولهی مرز، بهخصوص در پسزمينه بحران مهاجران، همچنان به کار ميآيد و آن ساختار نظري که در اين مقاله بنا ميکند در مقالات و آثار بعدي او در اين زمينه همچنان استفاده ميشود.
«ميتوان يک شهروند بود يا يک آدم بيدولت، ولي نميتوان يک مرز بود»
آندره گرين، جنون پنهان، ص 107
#يک_مرز_چيست؟
پاسخ سر راستي به اين سؤال وجود ندارد. چرا؟
چون عليالاصول نميتوان براي مرز، ذاتي تصور کرد که در هر زمان و مکاني، در هر مقياس مادي و دورهی زماني صادق باشد و به يک شيوهی واحد تمام تجربيات فردي و جمعي را در برگيرد. واضح است که مرزهاي سلطنت اروپايي در قرن هجدهم، دوراني که مفهوم جهانوطنگرايي ضرب شد، کمترين وجه اشتراکي با مرزهاي پيمان شينگن ندارد که اکنون به شدت تحکيم ميشوند،
بگذريم از مرزهاي امپراطوري روم.
همچنين بر کسي پنهان نيست که نميتوانيد به همان طريقي که با گذرنامهی «اروپايي» از مرز فرانسه و سوئيس يا سوئيس و ايتاليا رد ميشويد با گذرنامهی يوگسلاوي سابق نيز از اين مرزها عبور کنيد.
با اينحال همين که نميتوان پاسخي سرراست به اين پرسش داد خود فرصت مغتنمي است ولو اينکه بهلحاظ نظري قضيه را پيچيدهتر کند.
زيرا اگر بايد جهان ناپايداري را بشناسيم که در آن زندگي ميکنيم، به مفاهيم پيچيده نياز داريم.
به عبارت ديگر، مفاهيم ديالکتيکي.
چهبسا بايد مسائل را پيچيده کرد و اگر بايد براي تغيير جنبههاي غيرقابل قبول و تحملناپذير جهان بکوشيم يا در برابر تغييراتي مقاومت کنيم که در جهان رخ ميدهد و بهعنوان تغييرات ناگزير به خورد ما ميدهند، بايد سادگي کاذب برخي مفاهيم واضح و بديهي را از بين برد.
ادامه دارد...