Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پست_مدرنیسم_چیست؟
☆1
از لحاظ لغوى Post بیشتر تداوم جریانى را ثابت مى کند، و پست مدرنیسم به معناى پایان مدرنیسم نیست، بلکه نقد مدرنیسم و تداوم جریان مدرنیسم مى باشد.
این اصطلاح در زبان فارسى به #فرانوگرایى، یا #نوگرایى، #پسامدرنیسم و #فرامدرنیسم و... ترجمه شده است.
از اصطلاح پسامدرنیسم در تاریخ ادبیات اسپانیا، پیش از جنگ جهانى اول و در تاریخ ادبى آمریکاى لاتین در سالهاى میان دو جنگ جهانى استفاده شده است.
در واقع پسامدرن بیانگر همان پرسشهاى اصلى مدرنیسم است، با این تفاوت که این بار پرسشها به گونه اى آگاهانه مطرح مى شود.
دیگر اینکه مفهوم پست مدرنیسم را نباید با جامعه #فرامدرن و #فراصنتعى (Post - industrial society) خلط کرد.
(Post - industrial society)
جامعه فرا صنعتى نخستین بار بوسیله #دانیل_بل در کتاب او بنام
(industrial society The comial of Post)
در سال 1974 براى توصیف تغییرات اقتصادى و اجتماعى اواخر قرن بیستم بسط و گسترش یافت.
قبل از بررسى ویژگیهاى جامعه فراصنعتى ابتدا ویژگیهاى یک جامعه صنعتى را بیان مى نماییم.
#ویژگیها_و_خصلتهاى_یک_جامعه_صنعتى عبارت است از:
1 - بوجود آمدن دولتهاى ملى منسجمى که از تجانس قومى و فرهنگى برخوردارند و در حول فرهنگ و زبان مشترک سازمان یافته اند؛
2 - تجارتى شدن تولید؛
3 - سیطره تولید ماشینى و سازمان یافتن تولید در کارخانه؛
4 - شهرى شدن جامعه؛
5 - رشد همگانى سواد و تحصیلات؛
6 - بکاربستن علم در کلیه عرصه هاى زندگى و عقلانى شدن تدریجى حیات اجتماعى؛
7 - برخوردار شدن مردم از حق راى و شرکت در انتخابات و نهادى شدن امور و فعالیتهاى سیاسى در حول احزاب سیاسى و جامعه فراصنتعى در اقتصاد بصورت افول تولید کالا و ساخت مصنوعات و جایگزین شدن آن بوسیله خدمات انعکاس یافته است.
از ویژگیهاى جوامع #فوق_صنعتى،
اقتصاد مبتنى بر دانش و کارگران تحصیل کرده مى باشد که عنصر اصلى نیروى انسانى است.
همچنین مباحثى را که #آلوین_تافلر در مورد تحولات تکنولوژیک مطرح کرده است، نباید به عنوان بحثى در پست مدرنیسم تلقى نماییم و معناى پست مدرنیسم را بایستى بیشتر در جریانات فکرى اواخر قرن بیستم جستجو کرد. نه در تحولاتى که از لحاظ تکنولوژیک پیدا شده است که البته مفهوم عامیانه از پست مدرنیسم بعضا منجر به پیدایش چنین تلقیاتى شده است.
تافلر معتقد است که جهان سه موج مدرنیزاسیون را طى کرده است و الان در آستانه موج سوم هستیم.
کتاب « #جابجایى_در_قدرت » او در مورد ساخت قدرت و دولت در موج سوم است؛ او معتقد است تضادهاى جهان معاصر ناشى از تضادهاى سه گانه موج نوسازى است و تلاش کشورها براى توسعه چیزى نیست، جز گذار از یک موج به موج دیگر. پس بحث تافلر بحث مدرنیستى است نه پست مدرنیستى.
#ویژگییها_و_خصوصیات_پست_مدرنیسم
در رابطه با اینکه پست مدرنیسم چه مشخصات و ویژگیهایى دارد توافقى وجود ندارد.
براى نمونه #لیوتار معتقد است پست مدرن، عصر تشکیک یا مردن تعاریف منطقى است و این تشکیک بطور حتم از پیشرفت علوم حاصل شده است.
براى مثال لیوتار مطرح مى کند که توجه به موسیقى راک، تماشاى برنامه هاى غربى، خوردن غذاى مک دونالد، جورابهاى ژاپنى، لباسهاى هنگ کنگى، بازیهاى تلویزیونى را مى توان در فرهنگ معاصر بیان نمود.
به طور خلاصه مى توان نظریات و اندیشه سیاسى لیوتار را این گونه خلاصه نمود.
1 - به پایان رسیدن عصر ساختن تئورى یا تئوریهاى کلان در باب سیاست و جامعه.
2 - عدم دسترسى به یک تئورى مطلق گراى اخلاقى و ارزشى؛
3 - شکاکیت اخلاقى
(moral skepticism)
نهایتا به یک جهان اعتبارى و اعتبارگرایى ختم خواهد شد؛
4 - اهمیت فوق العاده به معنا و جهان معنان دادن و خصوصى و شخصى کردن معنا؛
و یا #جمسون معتقد است عوامل پیدایش پست مدرن عبارتند از:
1 - از بین رفتن عمق و ضعفهاى نگرشى نسبت به تاریخ
2 - خمود عاطفى که در عصر پست مدرن اتفاق افتاد.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پست_مدرنیسم_چیست؟
☆1
از لحاظ لغوى Post بیشتر تداوم جریانى را ثابت مى کند، و پست مدرنیسم به معناى پایان مدرنیسم نیست، بلکه نقد مدرنیسم و تداوم جریان مدرنیسم مى باشد.
این اصطلاح در زبان فارسى به #فرانوگرایى، یا #نوگرایى، #پسامدرنیسم و #فرامدرنیسم و... ترجمه شده است.
از اصطلاح پسامدرنیسم در تاریخ ادبیات اسپانیا، پیش از جنگ جهانى اول و در تاریخ ادبى آمریکاى لاتین در سالهاى میان دو جنگ جهانى استفاده شده است.
در واقع پسامدرن بیانگر همان پرسشهاى اصلى مدرنیسم است، با این تفاوت که این بار پرسشها به گونه اى آگاهانه مطرح مى شود.
دیگر اینکه مفهوم پست مدرنیسم را نباید با جامعه #فرامدرن و #فراصنتعى (Post - industrial society) خلط کرد.
(Post - industrial society)
جامعه فرا صنعتى نخستین بار بوسیله #دانیل_بل در کتاب او بنام
(industrial society The comial of Post)
در سال 1974 براى توصیف تغییرات اقتصادى و اجتماعى اواخر قرن بیستم بسط و گسترش یافت.
قبل از بررسى ویژگیهاى جامعه فراصنعتى ابتدا ویژگیهاى یک جامعه صنعتى را بیان مى نماییم.
#ویژگیها_و_خصلتهاى_یک_جامعه_صنعتى عبارت است از:
1 - بوجود آمدن دولتهاى ملى منسجمى که از تجانس قومى و فرهنگى برخوردارند و در حول فرهنگ و زبان مشترک سازمان یافته اند؛
2 - تجارتى شدن تولید؛
3 - سیطره تولید ماشینى و سازمان یافتن تولید در کارخانه؛
4 - شهرى شدن جامعه؛
5 - رشد همگانى سواد و تحصیلات؛
6 - بکاربستن علم در کلیه عرصه هاى زندگى و عقلانى شدن تدریجى حیات اجتماعى؛
7 - برخوردار شدن مردم از حق راى و شرکت در انتخابات و نهادى شدن امور و فعالیتهاى سیاسى در حول احزاب سیاسى و جامعه فراصنتعى در اقتصاد بصورت افول تولید کالا و ساخت مصنوعات و جایگزین شدن آن بوسیله خدمات انعکاس یافته است.
از ویژگیهاى جوامع #فوق_صنعتى،
اقتصاد مبتنى بر دانش و کارگران تحصیل کرده مى باشد که عنصر اصلى نیروى انسانى است.
همچنین مباحثى را که #آلوین_تافلر در مورد تحولات تکنولوژیک مطرح کرده است، نباید به عنوان بحثى در پست مدرنیسم تلقى نماییم و معناى پست مدرنیسم را بایستى بیشتر در جریانات فکرى اواخر قرن بیستم جستجو کرد. نه در تحولاتى که از لحاظ تکنولوژیک پیدا شده است که البته مفهوم عامیانه از پست مدرنیسم بعضا منجر به پیدایش چنین تلقیاتى شده است.
تافلر معتقد است که جهان سه موج مدرنیزاسیون را طى کرده است و الان در آستانه موج سوم هستیم.
کتاب « #جابجایى_در_قدرت » او در مورد ساخت قدرت و دولت در موج سوم است؛ او معتقد است تضادهاى جهان معاصر ناشى از تضادهاى سه گانه موج نوسازى است و تلاش کشورها براى توسعه چیزى نیست، جز گذار از یک موج به موج دیگر. پس بحث تافلر بحث مدرنیستى است نه پست مدرنیستى.
#ویژگییها_و_خصوصیات_پست_مدرنیسم
در رابطه با اینکه پست مدرنیسم چه مشخصات و ویژگیهایى دارد توافقى وجود ندارد.
براى نمونه #لیوتار معتقد است پست مدرن، عصر تشکیک یا مردن تعاریف منطقى است و این تشکیک بطور حتم از پیشرفت علوم حاصل شده است.
براى مثال لیوتار مطرح مى کند که توجه به موسیقى راک، تماشاى برنامه هاى غربى، خوردن غذاى مک دونالد، جورابهاى ژاپنى، لباسهاى هنگ کنگى، بازیهاى تلویزیونى را مى توان در فرهنگ معاصر بیان نمود.
به طور خلاصه مى توان نظریات و اندیشه سیاسى لیوتار را این گونه خلاصه نمود.
1 - به پایان رسیدن عصر ساختن تئورى یا تئوریهاى کلان در باب سیاست و جامعه.
2 - عدم دسترسى به یک تئورى مطلق گراى اخلاقى و ارزشى؛
3 - شکاکیت اخلاقى
(moral skepticism)
نهایتا به یک جهان اعتبارى و اعتبارگرایى ختم خواهد شد؛
4 - اهمیت فوق العاده به معنا و جهان معنان دادن و خصوصى و شخصى کردن معنا؛
و یا #جمسون معتقد است عوامل پیدایش پست مدرن عبارتند از:
1 - از بین رفتن عمق و ضعفهاى نگرشى نسبت به تاریخ
2 - خمود عاطفى که در عصر پست مدرن اتفاق افتاد.
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پست_مدرنیسم_چیست؟
☆2.
#ترى_ایگلتون نیز دوران پست مدرن را عصر فک استقلال ذاتى از هنرها و فنون پایه و نیز عصر از بین رفتن مرزها بین فرهنگ و جامعه سیاسى مى داند.
باید توجه داشت زمینه هایى که واژه پست مدرنیسم بکار رفته بسیار چشمگیر و در خور توجه است که مى توان به موارد زیر اشاره کرد:
1 - موزیک ( استاک هازن، هالى وى، لورى آندرسن و تردیسى )
2 - هنر ( ماخ، راوشن برگ و باسیلنز )
3 - رمان ( بارث، بالارد و داکترو )
4 - فیلم [ فیلمهاى ( The wdding ) ,( wenther by ) و [ ( Body Heat )
5 - عکاسى ( شرمان، لوین، پرنیس )
6 - معمارى ( خبگز، بولین )
7 - ادبیات ( اسپانوس، حسن، فیلور )
8 - فلسفه ( لیوتار، دریدا، بادریلارد و ریچارد رورتى )
9 - انسان شناسى ( کلیفورد، مارکوز و تایلر )
10 - جامعه شناسى ( دنزین )
11 - جغرافى ( soja )
شاید بتوان بطور فهرست وار ویژگیها و خصوصیات ذیل را براى پست مدرنیسم بیان نمود:
1 - در روانشناسى منکر فاعل عاقل و منطقى؛
2 - نفى دولت به عنوان سمبل هویت ملى
3 - نفى ساختارهاى حزب و اعمال سیاسى آنها؛ به عنوان کانالهاى یگانگى و تصورات جمعى
4 - ترفیع و ترویج نسبى بودن اخلاقیات
5 - مخالفت با قدرت یا بى اساسى دولت متمرکز
6 - مخالفت با رشد اقتصادى به بهاى ویرانى محیط زیست
7 - مخالفت با حل شدن خرده فرهنگها در فرهنگى مسلط
8 - مخالفت با نژاد پرستى
9 - مخالفت با نظارت بوروکراتیک بر تولید
10 - زیر سؤال بردن همه برداشتهاى اساسى مورد قبول اجتماع؛
11 - شک نسبت به عقل انسان و رد عقلگرایى و طغیان همه جانبه علیه روشنگرى
12 - مخالف برنامه ریزى سنجیده و متمرکز با تکیه بر متخصصان
13 - به رسمیت شناختن نسبیت گرایى (relativism)
14 - اعتقاد به پایان یافتن مبارزه طبقه کارگر و مستحیل شدن آن در دل نظام سرمایه دارى
15 - اعلام ورود به یک دوره جدید فراتاریخى؛ از نقطه نظر شناخت شناسى نگاه پست مدرنیستها نگاهى هرمنوتیک و تفهمى است.
یکى از برجسته گان این تفکر #هانس_گئورگ_گادامرا مى باشد که نظریات خود را در کتاب حقیقت و روش ( warheit and Methode) بیان نموده است.
او قصد دارد؛ با استفاده از هستى شناسى هیدگرى بار دیگر پرسش علوم انسانى را مطرح سازد.
او فاصله گذارى بیگانه ساز (Alienating distanciation)
را پیشفرض اصلى علوم انسانى مى داند. این فاصله گذارى ذهنیت جدید بر اساس تقابل ذهن و غین یا سوبژه و اوبژه قرار دارد؛ او بحث فاصله گذارى را در سه قلمرو زیبایى شناسى، تاریخى و زبان بسط مى دهد.
بطور کلى فلسفه گادامر معرف ترکیب دو جریان یا دو حرکت است که ما آنها را تحت عنوان حرکت از هرمنوتیک خاص (Regional) به هرمنوتیک عام (General) و حرکت از معرفت شناسى علوم انسانى به هستى شناسى توصیف مى کنیم. اگر در بحث مدرنیسم، پوزیتیویسم را به عنوان متولوژى مدرنیسم بیان کنیم شاید بتوان رویکرد هرمنوتیک را در مقابل پوزیتیویسم به عنوان متدولوژى پست مدرنیسم مطرح کنیم.
البته رویکرد هرمنوتیک تاریخى طولانى دارد و ریشه در مسائلى دارد که با تفاسیر انجیلى ارتباط داشته اند و مى توان این موضوع را در آثار کسانى همچون #دبلیودلتاى و #ویندلباند (windelband)
و #کارل_مانهایم و یا #ریکرت (Richert)
مشاهده کرد.
بطور کلى تحقیق تفسیرى یا تاویل متن بخشى از انتقاداتى است که از پوزیتیویسم در جامعه شناسى صورت گرفته است.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پست_مدرنیسم_چیست؟
☆2.
#ترى_ایگلتون نیز دوران پست مدرن را عصر فک استقلال ذاتى از هنرها و فنون پایه و نیز عصر از بین رفتن مرزها بین فرهنگ و جامعه سیاسى مى داند.
باید توجه داشت زمینه هایى که واژه پست مدرنیسم بکار رفته بسیار چشمگیر و در خور توجه است که مى توان به موارد زیر اشاره کرد:
1 - موزیک ( استاک هازن، هالى وى، لورى آندرسن و تردیسى )
2 - هنر ( ماخ، راوشن برگ و باسیلنز )
3 - رمان ( بارث، بالارد و داکترو )
4 - فیلم [ فیلمهاى ( The wdding ) ,( wenther by ) و [ ( Body Heat )
5 - عکاسى ( شرمان، لوین، پرنیس )
6 - معمارى ( خبگز، بولین )
7 - ادبیات ( اسپانوس، حسن، فیلور )
8 - فلسفه ( لیوتار، دریدا، بادریلارد و ریچارد رورتى )
9 - انسان شناسى ( کلیفورد، مارکوز و تایلر )
10 - جامعه شناسى ( دنزین )
11 - جغرافى ( soja )
شاید بتوان بطور فهرست وار ویژگیها و خصوصیات ذیل را براى پست مدرنیسم بیان نمود:
1 - در روانشناسى منکر فاعل عاقل و منطقى؛
2 - نفى دولت به عنوان سمبل هویت ملى
3 - نفى ساختارهاى حزب و اعمال سیاسى آنها؛ به عنوان کانالهاى یگانگى و تصورات جمعى
4 - ترفیع و ترویج نسبى بودن اخلاقیات
5 - مخالفت با قدرت یا بى اساسى دولت متمرکز
6 - مخالفت با رشد اقتصادى به بهاى ویرانى محیط زیست
7 - مخالفت با حل شدن خرده فرهنگها در فرهنگى مسلط
8 - مخالفت با نژاد پرستى
9 - مخالفت با نظارت بوروکراتیک بر تولید
10 - زیر سؤال بردن همه برداشتهاى اساسى مورد قبول اجتماع؛
11 - شک نسبت به عقل انسان و رد عقلگرایى و طغیان همه جانبه علیه روشنگرى
12 - مخالف برنامه ریزى سنجیده و متمرکز با تکیه بر متخصصان
13 - به رسمیت شناختن نسبیت گرایى (relativism)
14 - اعتقاد به پایان یافتن مبارزه طبقه کارگر و مستحیل شدن آن در دل نظام سرمایه دارى
15 - اعلام ورود به یک دوره جدید فراتاریخى؛ از نقطه نظر شناخت شناسى نگاه پست مدرنیستها نگاهى هرمنوتیک و تفهمى است.
یکى از برجسته گان این تفکر #هانس_گئورگ_گادامرا مى باشد که نظریات خود را در کتاب حقیقت و روش ( warheit and Methode) بیان نموده است.
او قصد دارد؛ با استفاده از هستى شناسى هیدگرى بار دیگر پرسش علوم انسانى را مطرح سازد.
او فاصله گذارى بیگانه ساز (Alienating distanciation)
را پیشفرض اصلى علوم انسانى مى داند. این فاصله گذارى ذهنیت جدید بر اساس تقابل ذهن و غین یا سوبژه و اوبژه قرار دارد؛ او بحث فاصله گذارى را در سه قلمرو زیبایى شناسى، تاریخى و زبان بسط مى دهد.
بطور کلى فلسفه گادامر معرف ترکیب دو جریان یا دو حرکت است که ما آنها را تحت عنوان حرکت از هرمنوتیک خاص (Regional) به هرمنوتیک عام (General) و حرکت از معرفت شناسى علوم انسانى به هستى شناسى توصیف مى کنیم. اگر در بحث مدرنیسم، پوزیتیویسم را به عنوان متولوژى مدرنیسم بیان کنیم شاید بتوان رویکرد هرمنوتیک را در مقابل پوزیتیویسم به عنوان متدولوژى پست مدرنیسم مطرح کنیم.
البته رویکرد هرمنوتیک تاریخى طولانى دارد و ریشه در مسائلى دارد که با تفاسیر انجیلى ارتباط داشته اند و مى توان این موضوع را در آثار کسانى همچون #دبلیودلتاى و #ویندلباند (windelband)
و #کارل_مانهایم و یا #ریکرت (Richert)
مشاهده کرد.
بطور کلى تحقیق تفسیرى یا تاویل متن بخشى از انتقاداتى است که از پوزیتیویسم در جامعه شناسى صورت گرفته است.
🆔👉 @iran_novin1