🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
368 subscribers
8.07K photos
3.11K videos
71 files
4.61K links
🔥 کانال ایران نوین ( مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥

ایرانی آگاه

آزاد

و اباد

و با رفاه


🔥با ایران نوین، تا ایران نوین🔥
Download Telegram
‌ [({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#مباحثات_درباره_مجلس_موسسان

1- روبن مارکاریان،
2- داریوش آرام

#جایگاه_مجلس_موسسان_در_برنامه_و_پلاتفرم_مارکسیستی

3- سعید سهرابی

#نگاهی_به_جوانب_مجلس_موسسان

#جایگاه_مجلس_موسسان_در_برنامه_و_پلاتفرم_مارکسیستی

 از این نوشته می خواهد به جایگاه مجلس موسسان در برنامه و پلاتفرم مارکسیستی بپردازد.
☆2

#مجلس_موسسان_چه_هست_و_چه_نیست ؟

#یکم، اگر چه درخواست مجلس موسسان یک درخواست دمکراتیک است اما اولین درک شایع در باره مجلس موسسان در میان بخشی از نیروهای چپ  بر این فرض و درک نادرست استوار است  که  فراخواندن وبرقراری این مجلس برای تاسیس نظام های بورژوائی است.
طرح مجلس موسسان به معنای طرح نوع خاصی از نظام سیاسی نیست بلکه طرح آن به معنای حق عموم مردم در تاسیس، تغییر واصلاح نظام سیاسی توسط همه شهروندان یک کشور میباشد. نام مجلس موسسان خود گویای کارکرد و وظیفه آن یعنی تاسیس نظام سیاسی جدید، تعیین ساختار و تدوین قانون اساسی نظام، یا تغییر و اصلاح  آن ها می باشد.
پس از سر نگونی نظام های استبدادی که برای مردم حق تعیین سرنوشت سیاسی قائل نیستند و نظام سیاسی، ساختار های آن و  قوانین اساسی یا قوانین مادر را از بالا و به شیوه استبدادی به مردم تحمیل می کنند، مجلس موسسان حق تاسیس نظام را به مردم منتقل می کند تا با مشارکت آن ها و از پائین تاسیس نظام سیاسی عملی شود. 
به طور مثال #لنین در توضیح مجلس موسسان می گوید:

«  مجلس" #موسسان_مردمی" چیست؟ این مجلسی است که در وهله اول، به طور واقعی بازتاب اراده مردم است. برای دست یابی به این هدف، باید حق رای عمومی همراه با همه جوانب دمکراتیک آن، وجود داشته و تضمین کامل آزادی برای انجام کارزارهای انتخاباتی، برقرار شود.
در وهله دوم، این مجلسی است که به طور واقعی از قدرت و مرجعیت " تاسیس" نظام سیاسی، که تضمین کننده حاکمیت مردم است، برخوردار است. (تاکید از لنین )».

در نقل قول بالا لنین به طور مشخص  تعریف مجلس موسسان، شرایط برقراری آن و وظیفه اصلی اش را تعریف کرده و جای هیچ تردیدی باقی نمی گذارد که مجلس موسسان بازتاب اراده مردم بوده و از قدرت و مرجعیت تاسیس نظام سیاسی برخوردار است. دراین جا ابدا" سخنی از برابر نهادن مجلس موسسان با یک جمهوری پارلمانی بورژوائی در بین نیست بلکه مجلس موسسان به مثابه #نهادی تعریف می شود که در شرایط برقراری آزادی های کامل سیاسی و حق رای عمومی می تواند بازتاب اراده عمومی مردم در تاسیس نظام سیاسی و بنابراین تضمین کننده حاکمیت مردم باشد.

#دوم، کمونیست ها به مثابه طرفداران پی گیر و سازش ناپذیر دمکراسی درخواست مجلس موسسان را به مثابه یکی از مطالبات پی گیر دمکراسی در انقلابات علیه استبداد مطرح ساخته اند.

لنین در یادداشتهای خود پیرامون پیش نویس اولین برنامه حزب سوسیال دمکراسی کارگری روسیه، در فوریه 1902، در بند پایانی برنامه، آورده است:

« حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه به نوبه خود معتقد است که عملی ساختن کامل، پی گیر و پایدار دگرگونی های سیاسی و اجتماعی اشاره شده در بالا( یعنی همه مطالبات مطرح شده در برنامه - داخل پرانتز از من)تنها با سرنگونی استبداد و فراخوان خواندن مجلس موسسانی که آزادنه توسط همه مردم( تاکید از من)انتخاب شده باشد، می تواند به دست آید.»

#سوم، کمونیست ها همچنین  برای آن که مجلس موسسان به  ارگانی برای  سازش  با استبداد و یا سربرآوردن استبداد جدید مبدل  نشود طرح آن را با شعار سرنگونی کامل استبداد و برقراری آزادی های کامل سیاسی و از جمله برقراری حق رای همگانی، برابر، مستقیم و مخفی برای همه شهروندان مرتبط ساخته و بنابراین   برروی "مجلس موسسان #برآمده_از_انقلاب"  تاکید کرده اند. لنین در سال 1905 در کتاب "دو تاکتیک سوسیال دمکراسی در انقلاب دمکراتیک" می گوید:

« مسئله دعوت مجلس موسسان همگانی در لحظه انقلابی که ما در آن بسر میبریم در دستور روز قرار دارد...فقط حکومت موقت انقلابی آن هم حکومتی که ارگان قیام پیروزمندانه مردم باشد، قادر است آزادی تبلیغات را تامین و مجلسی را که واقعا" مظهر اراده مردم باشد دعوت نماید ...کسی که بخواهد آن را نفی نماید باید ادعا کند که حکومت تزار ممکن است جانب ارتجاع را نگیرد، می تواند در انتخابات بی طرف بماند و می تواند اجازه دهد تا اراده مردم امکان ظهور پیدا کند. چنین ادعائی آن قدر بی معنی است که هیچ کس علنا" از آن دفاع نخواهد کرد."

پس از فوریهِ سال 1917هنگامی که انقلاب سوسیالیستی و انتقال" همه قدرت به دست شوراها" در دستور کار بلشویک ها بود، لنین تنها چند روز قبل از انقلاب اکتبر در نامه به یک رفیق می نویسد:

« آیا فهمیدن این حقیقت مشکل است که هنگامی که قدرت به دست شوراها افتاد، مجلس موسسان و موفقیتش تضمین شده است؟ بلشویک ها این را هزاران بار گفته اند و هرگز هیچ کس تلاش نکرده است آن را انکار کند»."
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#احــــــزاب_ســــــیاســـی :
قسمت چهارم

#تعریف_احزاب_سیاسی:

در این زمینه نظریات متعددی بیان شده است که گاهاً در تضاد با یکدیگر قرار دارند. این تضاد به دلیل گزینش محورهای متفاوت در راستای عامل وحدت زا در درون حزب نمود می یابد. ادموند بریک منافع عمومی را عامل وحدت زا بر می گزیند و چنین بیان می دارد:
«حزب گروهی از افرادند که برپایه اصول خاص پذیرفته شده ای اتحاد یافته و با تلاش مشترکشان منافع ملی را ارتقا می دهند.»
در مقابل ژوزف شومپیتر منافع شخصی را عامل وحدت زا در درون حزب می داند:
«حزب گروهیست که اعضاء آن متحداً در تنازع رقابت آمیز برای کسب قدرت فعالیت می کنند.»
برخی نیز در تعریف حزب به بزرگنمایی مشخصه انتخاباتی آن پرداخته اند:
«حزب هرگروه سیاسی را گویند که رسمیت داشته دارای سازمان رسمی جهت مرتبط ساختن مرکز و مناطق باشددر انتخابات حضور یابد و از طریق انتخابات (آزاد یا غیر آزاد) نامزدهایی را برای پست های دولتی معرفی کند.» (جفری اندرسون)

#ویژگی_های_احزاب_سیاسی:

ویژگیهای احزاب سیاسی در قیاس با تعریف حاکم بر آنان تبیین می شود و در صورت انتخاب هریک از تعاریف فوق برخی ویژگیهای احزاب به مثابه یک متغیر وابسنه دستخوش تحول میشوند لیکن حداقل هایی نیز وجود دارند که از آنان به ویژگیهای احزاب سیاسی تعبیر می شود. حداقل هایی همانند:
اتفاق نظر بر سر ایدئولوژی و برنامه مشخص در میان اعضاء، سازماندهی مرکزی، محلی و منطقه ای، تلاش در جهت نیل به آرمانهای حزب، تمرکزگرایی و…
«واینر» ویژگیهای احزاب سیاسی را چنین بر می شمارد:
سازماندهی مرکزی و رهبری پایدار و ماندنی، سازمانهای محلی پایدار و درپیوند همیشگی با سازمان های مرکزی، عزم رهبران حزب برای دراختیار گرفتن مناصب به کمک تشکیلات و یا به تنهایی، پشتیبانی توده ها.

#خاستگاه_احزاب_سیاسی :

عده ای شکافهای اجتماعی، سیاسی، قومی و یا جنسیتی را علت شکل گیری احزاب می دانند ( #مدیسون و #توکویل ) در مقابل #جفری_اندرسون با بیان اینکه تحزب محصول مدرنیته است و قدمت چندانی ندارد این نظریه را رد کرده و این شکافها را شرط لازم و نه کافی در این زمینه ارزیابی می کند.
به طور کلی سه نظریه گروه مشهور درخصوص خاستگاه احزاب سیاسی بیان شده است:

1- نظریه های #نهادی (انتخاباتی- پارلمانی):

طلایه داران این نظریه «دوروژه» و «وبر» می باشند و تشکیلات را بستری انتخاباتی برای جذب رأی دهندگان جدید که توسط رجال همفکر در مجالس شکل می گیرد و طرفداران حزبی را سازماندهی می کند در نظر می گیرند.

2- نظریه های #تضاد (تاریخی):

در این نظریه ظهور احزاب با برخی از انواع بحرانها همانند بحران مشروعیت یا انسجام ملی و یا مشارکت هم زمان می شود، همچنین تقاضا برای مشارکت سیاسی و یا حتی براندازی دولت نیز در ارتباط با شکل گیری احزاب است. (سارتوری)

3- نظریه های #توسعه_گرایانه:

این نظریه احزاب را نهاد ویژه سیاست مدرن می داند (ساموئل هانتیگتون) و احزاب سیاسی را محصول نوسازی اجتماعی و سیاسی و صنعتی شدن بیان می کند.
«سیاق دالدر» احزاب سیاسی نوین را به عنوان فرزندان انقلاب صنعتی در نظر می گیرد.

در کنار این نظریات نظریات دیگری همچون احزاب دولت ساخته (از ساختار دولت و قدرت نشأت می گیرند) و یا ظهور تقابلی احزاب جدید برخی خاستگاههای خاص و درجه دوم احزاب را بیان می دارند.

#کار_ویژه_های_حزب :

فراهم ساختن فرصت برای ظهور استعدادها در ساختار سیاسی و بسترسازی برای رشد افراد، رقابت های انتخاباتی و هدایت و جهت دهی آراء عمومی، حکومتداری و برعهده گرفتن مسئولیت حکومت، تدوین سیاست های عمومی و ارائه برنامه، آموزش و شکل دادن به افکار عمومی، بازتابنده نیازهای اجتماعی، رابط و عامل پیوند میان مردم و حکومت و…

🆔👉 @iran_novin1