Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
☆☆● فرهنگ سیاسی ●☆☆:
#ليبراليسم_چيست؟
☆1
ليبراليسم به مجموعه روش ها، سياست ها و تفكراتى كه هدفشان فراهم آوردن آزادى هرچه بيشتر براى فرد باشد اطلاق مى شود.
ليبراليسم بيشتر نشان دهنده يك گرايش با جهت فكرى و سياسى است كه اصول كلى آن عبارت است از:
۱- #آزادى_بيان_عقايد
فرآيند ظهور ليبراليسم در اروپا در دوران پس از عصر اصلاحات دينى آغاز شد.
جنگ ها و كشت و كشتار مذهبى در آن دوران، يكى از زمينه هاى اوليه ايجاد محدوديت بر اقتدار حكومت بود.
در نتيجه آزادى بيان و #تساهل نسبت به عقايد و انديشه هاى ديگران مهمترين شرط يك حكومت ليبرالى شد.
۲- #تفكيك_قوا
حكومت محدود و مشروط براى اولين بار توسط منتسكيو فيلسوف فرانسوى مطرح شد.
به نظر او نهادهاى #قانونگذارى، #اجرايى و #قضايى به منظور نظارت و كنترل يكديگر تعبيه شده اند.
براى اينكه حاكم مستبد مسلط نشود و براى توازن قوا و منافع بايد بين اين سه نهاد حكومتى توازن برقرار كرد.
۳- #جامعه_مدنى
آزادى شهروندان نيازمند جامعه اى با انجمن ها، گروه هاى سياسى، فكرى، مذهبى و فلسفى فراوان است.
وجود چنين انجمن هايى باعث پراكندگى قدرت در جامعه مى گردد. در سياست نيز حضور گروه هاى متنوع باعث عدم تشكيل حكومتى يكپارچه و استبدادى مى گردد.
۴- #نظارت_و_كنترل_هميشگى_مردم_بر_حكومت
ليبراليسم به عنوان اصول خود نسبت به حكومت با بدبينى مى نگرد و حكومت را به منزله شر اجتناب ناپذير مى داند.
#جان_لاك فيلسوف انگليسى مى گويد: «سياستمداران به طور بالقوه جانوران درنده اى هستند كه از كاربرد خودسرانه قدرت در جهت منافع خويش ابايى ندارند.»
لذا فقط از طريق تاسيس نهادها، موانع اجتماعى قابل رؤيت و نظارت مستمر مى توان آنها را مهاركرد.
۵- #تمايز_حوزه_هاى_عمومى_و_خصوصى
ليبراليسم حريم شخصى هر فرد را محترم و مقدس و مصون از دخالت قدرت سياسى مى داند.
#جان_استوارت_ميل فيلسوف انگليسى در اين زمينه اعمال معطوف به خود و معطوف به ديگران را از هم جدا مى كرد. او دسته اول را حوزه #خصوصى و دسته ديگر را حوزه #عمومى و قابل مداخله به وسيله حكومت مى دانست.
۶- #مقاومت_در_برابر_قدرت
ليبراليسم در آغاز ايدئولوژى مقاومت در مقابل قدرت مطلقه و خودكامه بود.
#ماركى_دوكندورسه (۱۷۹۴-۱۷۴۳) معتقد بود ليبراليسم تضعيف كننده هرگونه قدرت و اقتدار اعم از قدرت دولت، كليسا و سنت است.
۷- #حق_مالكيت_خصوصى
از ديدگاه ليبراليسم مالكيت خصوصى يكى از ابزارهاى اصلى حفظ و استمرار آزادى سياسى و فكرى است. مالكيت خصوصى يكى از مهمترين منابع استقلال، خودمختارى فرد و مقاومت وى در مقابل قدرت و حكومت است. #منتسكيو معتقد است دادوستد روحيه تساهل و مدارا را تقويت مى كند. زيرا لازمه دادوستد رفتار غير شخصى است و نيازى به توجه به ويژگى هاى فكرى و مذهبى طرف مقابل نيست.
#ديويد_هيوم فيلسوف انگليسى مالكيت خصوصى را مهم ترين و اساسى ترين اصل دموكراسى مى داند. به نظر او كردارها و عادات مربوط به مالكيت، عقد قرارداد و تجارت و حسابرسى... عاملى مساعد براى رعايت قوانين است.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
☆☆● فرهنگ سیاسی ●☆☆:
#ليبراليسم_چيست؟
☆1
ليبراليسم به مجموعه روش ها، سياست ها و تفكراتى كه هدفشان فراهم آوردن آزادى هرچه بيشتر براى فرد باشد اطلاق مى شود.
ليبراليسم بيشتر نشان دهنده يك گرايش با جهت فكرى و سياسى است كه اصول كلى آن عبارت است از:
۱- #آزادى_بيان_عقايد
فرآيند ظهور ليبراليسم در اروپا در دوران پس از عصر اصلاحات دينى آغاز شد.
جنگ ها و كشت و كشتار مذهبى در آن دوران، يكى از زمينه هاى اوليه ايجاد محدوديت بر اقتدار حكومت بود.
در نتيجه آزادى بيان و #تساهل نسبت به عقايد و انديشه هاى ديگران مهمترين شرط يك حكومت ليبرالى شد.
۲- #تفكيك_قوا
حكومت محدود و مشروط براى اولين بار توسط منتسكيو فيلسوف فرانسوى مطرح شد.
به نظر او نهادهاى #قانونگذارى، #اجرايى و #قضايى به منظور نظارت و كنترل يكديگر تعبيه شده اند.
براى اينكه حاكم مستبد مسلط نشود و براى توازن قوا و منافع بايد بين اين سه نهاد حكومتى توازن برقرار كرد.
۳- #جامعه_مدنى
آزادى شهروندان نيازمند جامعه اى با انجمن ها، گروه هاى سياسى، فكرى، مذهبى و فلسفى فراوان است.
وجود چنين انجمن هايى باعث پراكندگى قدرت در جامعه مى گردد. در سياست نيز حضور گروه هاى متنوع باعث عدم تشكيل حكومتى يكپارچه و استبدادى مى گردد.
۴- #نظارت_و_كنترل_هميشگى_مردم_بر_حكومت
ليبراليسم به عنوان اصول خود نسبت به حكومت با بدبينى مى نگرد و حكومت را به منزله شر اجتناب ناپذير مى داند.
#جان_لاك فيلسوف انگليسى مى گويد: «سياستمداران به طور بالقوه جانوران درنده اى هستند كه از كاربرد خودسرانه قدرت در جهت منافع خويش ابايى ندارند.»
لذا فقط از طريق تاسيس نهادها، موانع اجتماعى قابل رؤيت و نظارت مستمر مى توان آنها را مهاركرد.
۵- #تمايز_حوزه_هاى_عمومى_و_خصوصى
ليبراليسم حريم شخصى هر فرد را محترم و مقدس و مصون از دخالت قدرت سياسى مى داند.
#جان_استوارت_ميل فيلسوف انگليسى در اين زمينه اعمال معطوف به خود و معطوف به ديگران را از هم جدا مى كرد. او دسته اول را حوزه #خصوصى و دسته ديگر را حوزه #عمومى و قابل مداخله به وسيله حكومت مى دانست.
۶- #مقاومت_در_برابر_قدرت
ليبراليسم در آغاز ايدئولوژى مقاومت در مقابل قدرت مطلقه و خودكامه بود.
#ماركى_دوكندورسه (۱۷۹۴-۱۷۴۳) معتقد بود ليبراليسم تضعيف كننده هرگونه قدرت و اقتدار اعم از قدرت دولت، كليسا و سنت است.
۷- #حق_مالكيت_خصوصى
از ديدگاه ليبراليسم مالكيت خصوصى يكى از ابزارهاى اصلى حفظ و استمرار آزادى سياسى و فكرى است. مالكيت خصوصى يكى از مهمترين منابع استقلال، خودمختارى فرد و مقاومت وى در مقابل قدرت و حكومت است. #منتسكيو معتقد است دادوستد روحيه تساهل و مدارا را تقويت مى كند. زيرا لازمه دادوستد رفتار غير شخصى است و نيازى به توجه به ويژگى هاى فكرى و مذهبى طرف مقابل نيست.
#ديويد_هيوم فيلسوف انگليسى مالكيت خصوصى را مهم ترين و اساسى ترين اصل دموكراسى مى داند. به نظر او كردارها و عادات مربوط به مالكيت، عقد قرارداد و تجارت و حسابرسى... عاملى مساعد براى رعايت قوانين است.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#ليبراليسم_چيست؟
☆2
• #زمينه_هاى_فكرى_ليبراليسم :
قرون هفدهم و هجدهم در اروپا، عصر روشنفكرى ناميده مى شود.
فيلسوفان و متفكران بزرگى در آن تاريخ مى زيستند كه شعارشان « #جرات_دانستن_داشته_باش» بود و مى توان گفت كه مهمترين شعار ليبراليسم نيز همين شعار بود.
از جنبه معرفت شناسى و انسان شناسى هرچه در ليبراليسم مى بينيم از همين شعار استخراج شده است. «پشت كردن به عاطفه و روى آوردن به عقل»، همه از همين شعار سرچشمه مى گيرد.
ليبراليسم فكرى در واقع از توجه به اين حقيقت شروع شد كه « آيا كسى حق دارد معتقد باشد كه حق فقط نزد او است و ديگران نقشى جز تسليم و انفعال ندارند؟»
آيا همه از اين حق برخوردارند يا اين حق، به لطف داشتن امتيازات دينى در اختيار يك عده خاص قرار گرفته است؟
آيا چيزى هست كه همگان از فهميدنش محروم و عاجز باشند و فقط توسط عده اى خاص فهميده شود؟
اين سئوالات از تجربه تلخ قرون وسطاى بشر به دست آمده بود. انسان به غير از حق طلب بودن راحت طلب نيز بود و دوست داشت همه چيز را آسان، راحت و سريع به دست بياورد و كليسا در ظاهر چنين مى كرد.
در آن زمان عده اى بودند كه دنبال اين راحتى و لذت نرفتند چرا كه اولاً نسبت به حقانيت آن ترديد داشتند، ثانياً با پيشرفت علم نيازهاى مردم نيز توسعه يافته و ديگر پاسخ بسيارى از آنها را نزد كليسا نمى يافتند. برخورد آراى مختلف در آن عصر به مردم و متفكران چنين آموخت كه حق هميشه در يك جا و نزد يك عده اى خاص نيست. تا زمانى كه بشر تنها از يك منبع آن هم تنها روحانيون كليسا استفاده مى كرد جاى هيچ اگر و امايى نبود. ولى وقتى به منابع مختلف دست يافت و علم نيز پا به ميدان نهاد ديگر هيچ چيز و هيچ كسى مقدس نبود.
چيزى كه تا آن روز سربسته و بدون كاوش كافى پذيرفته شده بود از امروز مورد كاوش و تامل دقيق قرار مى گرفت.
هيچ عقيده اى را مطرح نكنيد كه فقط وظيفه ما تقديس و تجليل آن باشد و بس.
ما از اين پس، اهل تحليليم نه اهل تجليل.
اين است مفهوم دقيق ليبراليسم. و ليبراليسم فكرى از اينجا شروع مى شود كه آدمى مى كوشد خودش را از شر امور غيرتحليلى آزاد كند كه البته اين فقط مربوط به كليسا نمى شود كه شامل شاهان و تقدس متفكران پيشين نيز مى شد.
«به اين ترتيب ليبراليسم نفى قدرت هايى بود كه جامعه آن روز را نظراً و عملاً به طور كامل در تسخير خود داشت.»
اين جنبه معرفت شناسى ليبراليسم، به جنبه انسان شناسى آن نيز سرايت مى كند. سخن اصلى ليبراليسم در اين زمينه اين است كه عقيده آدمى در انسانيت او دخالتى ندارد. همانگونه كه انسان مقدس نداريم انسان غير مقدس (نجس) نيز وجود ندارد.
سخن ليبراليسم اين است كه دايره انسانيت بسيار گسترده است و هيچ كس به خاطر هيچ عقيده اى از انسانيت بيرون رانده نمى شود و مرز انسانيت با عقيده يكى نيست.
بدين ترتيب هيچ كس به خاطر تغيير عقيده از دايره انسانيت خارج نمى شود.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#ليبراليسم_چيست؟
☆2
• #زمينه_هاى_فكرى_ليبراليسم :
قرون هفدهم و هجدهم در اروپا، عصر روشنفكرى ناميده مى شود.
فيلسوفان و متفكران بزرگى در آن تاريخ مى زيستند كه شعارشان « #جرات_دانستن_داشته_باش» بود و مى توان گفت كه مهمترين شعار ليبراليسم نيز همين شعار بود.
از جنبه معرفت شناسى و انسان شناسى هرچه در ليبراليسم مى بينيم از همين شعار استخراج شده است. «پشت كردن به عاطفه و روى آوردن به عقل»، همه از همين شعار سرچشمه مى گيرد.
ليبراليسم فكرى در واقع از توجه به اين حقيقت شروع شد كه « آيا كسى حق دارد معتقد باشد كه حق فقط نزد او است و ديگران نقشى جز تسليم و انفعال ندارند؟»
آيا همه از اين حق برخوردارند يا اين حق، به لطف داشتن امتيازات دينى در اختيار يك عده خاص قرار گرفته است؟
آيا چيزى هست كه همگان از فهميدنش محروم و عاجز باشند و فقط توسط عده اى خاص فهميده شود؟
اين سئوالات از تجربه تلخ قرون وسطاى بشر به دست آمده بود. انسان به غير از حق طلب بودن راحت طلب نيز بود و دوست داشت همه چيز را آسان، راحت و سريع به دست بياورد و كليسا در ظاهر چنين مى كرد.
در آن زمان عده اى بودند كه دنبال اين راحتى و لذت نرفتند چرا كه اولاً نسبت به حقانيت آن ترديد داشتند، ثانياً با پيشرفت علم نيازهاى مردم نيز توسعه يافته و ديگر پاسخ بسيارى از آنها را نزد كليسا نمى يافتند. برخورد آراى مختلف در آن عصر به مردم و متفكران چنين آموخت كه حق هميشه در يك جا و نزد يك عده اى خاص نيست. تا زمانى كه بشر تنها از يك منبع آن هم تنها روحانيون كليسا استفاده مى كرد جاى هيچ اگر و امايى نبود. ولى وقتى به منابع مختلف دست يافت و علم نيز پا به ميدان نهاد ديگر هيچ چيز و هيچ كسى مقدس نبود.
چيزى كه تا آن روز سربسته و بدون كاوش كافى پذيرفته شده بود از امروز مورد كاوش و تامل دقيق قرار مى گرفت.
هيچ عقيده اى را مطرح نكنيد كه فقط وظيفه ما تقديس و تجليل آن باشد و بس.
ما از اين پس، اهل تحليليم نه اهل تجليل.
اين است مفهوم دقيق ليبراليسم. و ليبراليسم فكرى از اينجا شروع مى شود كه آدمى مى كوشد خودش را از شر امور غيرتحليلى آزاد كند كه البته اين فقط مربوط به كليسا نمى شود كه شامل شاهان و تقدس متفكران پيشين نيز مى شد.
«به اين ترتيب ليبراليسم نفى قدرت هايى بود كه جامعه آن روز را نظراً و عملاً به طور كامل در تسخير خود داشت.»
اين جنبه معرفت شناسى ليبراليسم، به جنبه انسان شناسى آن نيز سرايت مى كند. سخن اصلى ليبراليسم در اين زمينه اين است كه عقيده آدمى در انسانيت او دخالتى ندارد. همانگونه كه انسان مقدس نداريم انسان غير مقدس (نجس) نيز وجود ندارد.
سخن ليبراليسم اين است كه دايره انسانيت بسيار گسترده است و هيچ كس به خاطر هيچ عقيده اى از انسانيت بيرون رانده نمى شود و مرز انسانيت با عقيده يكى نيست.
بدين ترتيب هيچ كس به خاطر تغيير عقيده از دايره انسانيت خارج نمى شود.
🆔👉 @iran_novin1