🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
368 subscribers
8.07K photos
3.11K videos
71 files
4.61K links
🔥 کانال ایران نوین ( مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥

ایرانی آگاه

آزاد

و اباد

و با رفاه


🔥با ایران نوین، تا ایران نوین🔥
Download Telegram
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#رقص_چیست؟

در مباحث نظری اغلب پژوهش‌گران، رقص‌های آیینی در قبایل بدوی را تقلیدی از طبیعت می‌دانند که برای هماهنگی با آن صورت می‌گرفته .

رقص یکی از هنرهای هفت‌گانه است .

فیلسوفان و اندیشمندان جملات قصار زیادی درباره‌ی این هنر گفته اند . ازجمله :

" ملتی که نرقصد بیمار است ." 

علیرغم همه محدودیت‌ها وممنوعیت‌ها شاید تقریبا هیچ ملتی در دنیا نباشد که مردمانش نرقصند یا رقص محلی خود را نداشته باشند .

مردم عادی در مقابل تمام موانع فکری و اعتقادی، برای شاد بودن می‌رقصند؛ رقص‌هایی دست جمعی به قصد همراهی با طبیعت و ستایش دستاوردها رخ ‌می‌دهد.
رقص را حتی بین سایر جانداران می‌توان مشاهده کرد.

روی‌کردها و تفاسیر گوناگون هنری، فلسفی و عرفانی در مورد رقص وجود دارد.

ازمنظر عرفانی برخی رقص را حرکت از نقصان به سوی کمال دانسته اند .

دیدگاه‌های عرفانی و سایر نگرش‌ها، همه در چند نکته اشتراک دارند :

رقص (مثل هر هنر دیگری ) وسیله ای‌ است برای بیان و نمایش عواطف و احساسات عمیق بشری، یا راهی جهت هماهنگی و یکی شدن با هستی است .

اما همیشه جنبه‌های متفاوت وگاه استثنایی نیزوجود دارد که به ما نشان می‌دهد چرا نمی‌توان تعریفی کلی و نهایی از هنر و سایر مقولات مرتبط با بشر ارائه داد .

رمان " زوربا ی یونانی " نوشته نیکوس کازانتراکیس، برگرفته از زندگی شخصیتی واقعی است به همین نام؛ زوربا مردی است که با وجود ظاهر خشن و زمختش، عواطف نیرومندی دارد. به هیچ دین و مسلکی پایبند نیست جز اینکه باید شاد بود و در لحظه زندگی کرد .

زوربا سنتور می‌نوازد و عاشق رقص است.
باورش به زیستن در لحظه، به معنای بی‌مسئولیتی در قبال‌دیگران نیست.
در سخت ترین شرایط به یاری دیگران می‌شتابد .
رقص زوربا تنها برای شاد بودن نیست . زوربا هنگامی‌که پسر کوچکش را بخاطر بیماری از دست می‌دهد، سه شبانه‌روز می‌رقصد تا اینکه از هوش می‌رود .

او عزیزترین موجود زندگیش را از دست داده ولی می‌رقصد؛ نه برای نمایش درد و اندوهش، و نه به قصد یکی شدن با هستی و پذیرفتن تقدیر . رقص زوربا معنایی عرفانی، فلسفی یا هنری ندارد که از طریق آن بخواهد دردش را تسکین بدهد .
رقص او اعتراضی است علیه هر آن‌چه نامش تقدیر، مشیت ، منطق و تصادف است .
حتی‌حرکتی آگانه برای بیان اعتراض نیست، بلکه واکنشی است طبیعی به یک مصیبت .
هرچند سرانجام بی هوش می‌شود و چاره ای جز پذیرش واقعیت و قبول شکست ندارد، ولی نفس این‌ اعتراض مهم است .
زوربا به دنبال توجیه عقلانی یا عاطفی فاجعه‌ای نیست که غیر عقلانی و بی معناست .
رقصش جلوه ای‌است از عدم پذیرش و تسلیم نشدن در برابر همه استدلال‌های بی حاصل و کلیشه ای در چنین مواردی.

در صحنه ی پایانی فیلمی‌که از روی این رمان ساخته شده ( با هنرنمایی جاودانه آنتونی کویین در نقش  زوربا ) نویسنده جوان که دارو ندارش را از دست داده، از زوربا می‌خواهد به او رقص یاد دهد . این لحظه ای است که او بالاخره عمق نگرش زوربا را درک می‌کند و شاید می‌خواهد از اوچگونه زیستن را فرا گیرد .

آنها در اوج نا امیدی می‌رقصند تا تسلیم نشوند . بدون این‌که بخواهند تلخی حادثه را با دلایل اخلاقی یا منطقی توجیه کنند .

ازخلال چنین روی‌کردی است که فردیت و آزادی معنا می‌یابد و نتیجه اش " آری " گفتن به زندگی در سخت ترین شرایط است . بی علت نیست که زوربا را ابرمرد نیچه قیاس کرده اند .

خیلی از منتقدان رقص آنتونی کویین در صحنه ی پایانی را زیباترین رقصی می‌دانند که تاکنون بر پرده ی سینما جان گرفته؛ نه از نظر مهارت‌های تکنیکی، بلکه از نظر حس و حالتی که هنگام رقص دارد .

گویی تنها هنگام رقص آزاد است و به معنای واقعی کلمه " رستگار ".

چه دلیلی بهتر از این برای رقصیدن ...

#برقص_تا_برقصیم

🆔👉 @iran_novin1