[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
اختصاصی کانال ایران نوین
#ذهنیت_گرایی_در_بین_نیروهای_سیاسی_ایران_امروز .
قسمت پنجم
#جناحهای_خارج_از_نظام
#مخالفان_سنتی_سیاسی_رژیم :
اما از طیف مخالفان ایدئولوژیک که خارج شویم، مخالفان سنتی سیاسی و سابقه دار جمهوری اسلامی در واقع دو گروه هستند .
گروههایی از وابستگان رژیم پهلوی که با تحولات 57 مجبور به ترک کشور شده و قدرت و امکانات خود را از دست داده اند .
این گروهها خود به دو جناح جمهوری خواه و مشروطه طلب تقسیم شده اند.
یعنی برخی معتقد هستند که با پایان دوره حکومت محمدرضاشاه در واقع سلطنت به پایان رسیده اما برای بقای کشور باید یک جمهوری ایرانی تشکیل شود.
گروه دیگر بر این باور هستند که خلع محمدرضا شاه یک خیانت آشکار بوده و ایران سرزمین پادشاهان می باشد و جایگزین جمهوری اسلامی طبعا باید یک نظام مشروطه سلطنتی باشد .
این گروهها هم طبعا مخالفتهای مردم را با عینک خود بررسی کرده و از دید خود آنها را تفسیر و تعبیر میکنند .
برخی تفسیر میکنند که مردم نسبت به شورش سال 57 پشیمان شده و باتوجه به پیشرفتهایی که در قبل از 57 بوده و فلاکتی که بعد از 57 گریبانگیر مردم شده است خواهان بازگشت به حکومت قبلی می باشند و این را در شعارهایشان میتوان فهمید و اشاره به شعارهایی دارند که در دی ماه نسبت به رضاشاه بیان شده است. لذا تفسیر میکند مردم خواهان بازگشت سلطنت هستند .
و برخی دیگر تفسیر میکنند که درست است مردم نسبت به گذشته یک نگاه نوستالزیک دارند اما واقعیت امروز چنان نشان نمیدهد که به گذشته بازگشت کنیم بلکه مردم دنبال دمکراسی و سکولاریسم هستند و راه حل در این زمان ایجاد یک جمهوری ایرانی می باشد و مردم خواهان جمهوری ایرانی هستند .
گروه دیگر جامعه مدنی دوره پهلوی میباشند.
آنها که آن دوره را ستوده و از تعاریف و شنیده ها و دیده ها و تجربیات خود طبعا ان دوران را دوران طلایی دانسته و رژیم جمهوری اسلامی را توطیه اجانب برای نابودی ایران دانسته و اهمیت دلیل خواهان نابودی رژیم و ایجاد نظامی هستند که بتواند طرحها و برنامه های شاه فقید را پیگیر و دنباله روی کند . اما در واقع در رابطه با شکل و ظاهر حکومت نظر خاصی ندارند و آن را به انتخاب مشترک مردم واگذار میکنند.
در رابطه با مشترکات عمومی مخالفان سنتی رژیم مطالبه نظامی با مشخصات سکولار دمکراسی بیشتر به چشم میخورد.
در آخر باید در نطر بگیریم که رژیم برای انحراف و تصعیف اموزسیون خود بدنبال اپوزسبون پروری هست که این گروهها را نمیشود جزو گروهای اجتماعی در بدنه جامعه تصور کرده و مورد بررسی قرار داد .
با این حال در اصل تفسیر به رای و بررسی ذهنی مسائل اجتماعی و مخالفتهای انجام شده این گروهها شدت و حدت بیشتری از خود نشان داده و تمام سعی شان مصادره به مطلوب حوادث اجتماعی است .
برای شناختن این گروههای مزدور به شدت ادعاهای آنها میتوان توجه کرد که بی هیچ پشتوانه منطقی و فلسفی و اجتماعی و سابقه تاریخی، چنان ادعا دارند که مردم در واقع فقط تابع و پیرو آنها هستند و نظریات بیهوده و پوچ و بی مایه زیادی را طرح میکنند. چنانچه حتی میشود به بیهوده گویی هم محکوم شوند. اما در واقع اینها عمدا چنین تفکرات پوچ و بی اساسی را طرح میکنند که واقعیات را پوچ و بی اساس و بی منطق و مسخره جلوه داده و نردم را از هر گونه اقدام و عملی مستاصل کنند .
در پایان میتوان به شعر مولانا اشاره کرد که :
هرکسی از ظن خود شد یار من
کس نجست اسرار من از حال من
و اگر این گروههای سیاسی بخواهند در یک نکته مشترک به اتحاد برسند، تنها راه حل ان این است که عینک ذهنیت گرایی را کنار گذاشته و به واقعیت ها توجه کرده و خود را از کانون تفسیرها خارج کرده و واقعا دنبال نیازها و مطالبات واقعی مردم بوده و در مخالفتهایی که از طرف مردم در جامعه ارائه میشود توجهشان به مطالبات واقعی مردم باشد.
چنانچه هدف درک مطالبات واقعی و عینی مردم بوده و تلاشها برای تامین آنها متمرکز شود در واقع یک همگرایی بزرگ در میان همه نیروهای موجود بوجود خواهد آمد که در مقابل یک اقلیت ناچیز تمامیت خواه داخل رژیم، یک سیل توفنده را همراه خواهد کرد و موجب تامین خواسته های واقعی و عینی مردم میشود که این دمکراسی این است.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
اختصاصی کانال ایران نوین
#ذهنیت_گرایی_در_بین_نیروهای_سیاسی_ایران_امروز .
قسمت پنجم
#جناحهای_خارج_از_نظام
#مخالفان_سنتی_سیاسی_رژیم :
اما از طیف مخالفان ایدئولوژیک که خارج شویم، مخالفان سنتی سیاسی و سابقه دار جمهوری اسلامی در واقع دو گروه هستند .
گروههایی از وابستگان رژیم پهلوی که با تحولات 57 مجبور به ترک کشور شده و قدرت و امکانات خود را از دست داده اند .
این گروهها خود به دو جناح جمهوری خواه و مشروطه طلب تقسیم شده اند.
یعنی برخی معتقد هستند که با پایان دوره حکومت محمدرضاشاه در واقع سلطنت به پایان رسیده اما برای بقای کشور باید یک جمهوری ایرانی تشکیل شود.
گروه دیگر بر این باور هستند که خلع محمدرضا شاه یک خیانت آشکار بوده و ایران سرزمین پادشاهان می باشد و جایگزین جمهوری اسلامی طبعا باید یک نظام مشروطه سلطنتی باشد .
این گروهها هم طبعا مخالفتهای مردم را با عینک خود بررسی کرده و از دید خود آنها را تفسیر و تعبیر میکنند .
برخی تفسیر میکنند که مردم نسبت به شورش سال 57 پشیمان شده و باتوجه به پیشرفتهایی که در قبل از 57 بوده و فلاکتی که بعد از 57 گریبانگیر مردم شده است خواهان بازگشت به حکومت قبلی می باشند و این را در شعارهایشان میتوان فهمید و اشاره به شعارهایی دارند که در دی ماه نسبت به رضاشاه بیان شده است. لذا تفسیر میکند مردم خواهان بازگشت سلطنت هستند .
و برخی دیگر تفسیر میکنند که درست است مردم نسبت به گذشته یک نگاه نوستالزیک دارند اما واقعیت امروز چنان نشان نمیدهد که به گذشته بازگشت کنیم بلکه مردم دنبال دمکراسی و سکولاریسم هستند و راه حل در این زمان ایجاد یک جمهوری ایرانی می باشد و مردم خواهان جمهوری ایرانی هستند .
گروه دیگر جامعه مدنی دوره پهلوی میباشند.
آنها که آن دوره را ستوده و از تعاریف و شنیده ها و دیده ها و تجربیات خود طبعا ان دوران را دوران طلایی دانسته و رژیم جمهوری اسلامی را توطیه اجانب برای نابودی ایران دانسته و اهمیت دلیل خواهان نابودی رژیم و ایجاد نظامی هستند که بتواند طرحها و برنامه های شاه فقید را پیگیر و دنباله روی کند . اما در واقع در رابطه با شکل و ظاهر حکومت نظر خاصی ندارند و آن را به انتخاب مشترک مردم واگذار میکنند.
در رابطه با مشترکات عمومی مخالفان سنتی رژیم مطالبه نظامی با مشخصات سکولار دمکراسی بیشتر به چشم میخورد.
در آخر باید در نطر بگیریم که رژیم برای انحراف و تصعیف اموزسیون خود بدنبال اپوزسبون پروری هست که این گروهها را نمیشود جزو گروهای اجتماعی در بدنه جامعه تصور کرده و مورد بررسی قرار داد .
با این حال در اصل تفسیر به رای و بررسی ذهنی مسائل اجتماعی و مخالفتهای انجام شده این گروهها شدت و حدت بیشتری از خود نشان داده و تمام سعی شان مصادره به مطلوب حوادث اجتماعی است .
برای شناختن این گروههای مزدور به شدت ادعاهای آنها میتوان توجه کرد که بی هیچ پشتوانه منطقی و فلسفی و اجتماعی و سابقه تاریخی، چنان ادعا دارند که مردم در واقع فقط تابع و پیرو آنها هستند و نظریات بیهوده و پوچ و بی مایه زیادی را طرح میکنند. چنانچه حتی میشود به بیهوده گویی هم محکوم شوند. اما در واقع اینها عمدا چنین تفکرات پوچ و بی اساسی را طرح میکنند که واقعیات را پوچ و بی اساس و بی منطق و مسخره جلوه داده و نردم را از هر گونه اقدام و عملی مستاصل کنند .
در پایان میتوان به شعر مولانا اشاره کرد که :
هرکسی از ظن خود شد یار من
کس نجست اسرار من از حال من
و اگر این گروههای سیاسی بخواهند در یک نکته مشترک به اتحاد برسند، تنها راه حل ان این است که عینک ذهنیت گرایی را کنار گذاشته و به واقعیت ها توجه کرده و خود را از کانون تفسیرها خارج کرده و واقعا دنبال نیازها و مطالبات واقعی مردم بوده و در مخالفتهایی که از طرف مردم در جامعه ارائه میشود توجهشان به مطالبات واقعی مردم باشد.
چنانچه هدف درک مطالبات واقعی و عینی مردم بوده و تلاشها برای تامین آنها متمرکز شود در واقع یک همگرایی بزرگ در میان همه نیروهای موجود بوجود خواهد آمد که در مقابل یک اقلیت ناچیز تمامیت خواه داخل رژیم، یک سیل توفنده را همراه خواهد کرد و موجب تامین خواسته های واقعی و عینی مردم میشود که این دمکراسی این است.
🆔👉 @iran_novin1