🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
372 subscribers
8.07K photos
3.11K videos
71 files
4.61K links
🔥 کانال ایران نوین ( مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥

ایرانی آگاه

آزاد

و اباد

و با رفاه


🔥با ایران نوین، تا ایران نوین🔥
Download Telegram
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[
👇👇

#درنگی_بر_آتئیسم_و_اومانیسم :

قسمت اول :

 در نخست، به چیستی این دو اصلاح مهم فلسفی خواهیم پرداخت و در گام دوم به تفاوتهای و نگرشهای متضادی که پیرامون این دو اصطلاح وجود دارد درنگی خواهیم نمود. و برای درک بهتر این دو اصطلاح چند کلامی پیرامونِ سیکولاریزم نیز خواهیم گفت.

#اومانیسم، که در فارسی، #انسانگرا برگردان شده است در تعریفی عام و کلی یعنی :
پی بردن به ارزشهای انسانی که با افزایش دانستنیهای دانش دربارهٔ جهان واقعی و قوانین طبیعت شکل میگیرد و یا به عبارتی میتوان گفت:
مکتبی فلسفی است استوار برپایهٔ های خرد و اخلاقیات بود و در کنار آن پایهٔ فراطبیعی و مذهبی ارزشهای اخلاقی را مورد نقد قرار میدهد.

باید یادوآور شویم که بین #اومانیسم_سکولار و #اومانیسم_غیرسکولار فرق نهیم.

در #اومانیست_غیر_سکولار یا همان #اومانیسم_دینی تمام بینش و اخلاقیات انسان در کتاب دینی خلاصه شد و یا میتوان گفت حقیقت را در جامه مسیح میبینند؛ که این گونه دیدگاه در بعضی از موارد حقوقی , و بنیاد انسانگرایی را زیر پرسش برده و کاملا تعریف برعکس به آن بخشیده و نمیتوان انسانگرایی را در فلسفه دینی مفیدتر دنبال نمود.

به نظر #اومانیستهای_سکولار، اخلاقیات مورد نظرشان ارتباطی با دین ندارد و بر روی روشهایی که به زندگی شاد آدمی می انجامد تاکید میکنند.

اما انسانگراهایی هستند که باورهای دینی در ذهنشان دغدغه بود و باورمندی نیز به بخشی از دین دارند. مانند خدا باوری. از این رو در بعضی موارد برخی انسانگرایی، را به عنوان ایمان به خدای حقیقی یعنی ایمان به خود انسان تعبیر میکنند.

از دیدگاه این افراد این که یک ندای درونی به انسان میگوید که خدای هست ولی چون انسان آن را نمیبیند پس نباید در مورد آن اظهار نظر کرد فعلاً چیزی که هست و انسان می بیند خود انسان است و در واقع انسان همان خداست و به اندازه ی تمام انسانها خدا وجود دارد که در این نگرش اومانیستی تا حدودی میتوان رگهای تفکر #اگزیستانسیالیسم را دید.

#آتئیسم_و_یا_خداناباوری:  

تعریف بی خدایی بستگی به درجه اهمیتی که فرد برای ایده خدایانی که قائل میشود تا بی خدا محسوب گردد دارد.

گاهی بی خدای، به سادگی نبود اعتقاد به وجود خدا و یا خدایان تعریف میشود و گاهی بی خدای، از زبان خداباوران تعریفی غیر از این نیز دارد، مثلا تعریف بعضی از مکاتب و مذاهب اسلام از خداناباوری این است که:
«بیخدا به کسی گفته میشود که دینی جز دین اسلام داشته باشد».

اما این برداشت از آتئیست بازهم دچار پارادوکس است و آتئیست به کلی تعریف غیر از خود میگیرد.

با این حساب بیخدایی و یا خداناوری را در یک تعریف دقیق اینگونه میتوان بیان نمود:

« #آتئیسم، عدم باور به آنچه که غیر قابل درک، لمس، دید و … میباشد.
و استدلال آتئیستها، استدلالهای فلسفی، اجتماعی و تاریخی را در بر میگیرد.

استدلالهای این مکتب فلسفی بر عدم باور به خدای ماوراطبیعه به دلیل نبود شواهد تجربی، مسئله شر، برهان و وحی استوار بوده است.

با وجود اینکه بسیاری از بی خدایان مکتب فکری سکولاریزم را برگزیده اند، برای بی خدایی هیچ ایدئولوژی یا مکتب فکری و رفتاری واحدی وجود ندارد.

بسیاری از بی خدایان بر این باورند که بی خدایی، نسبت به خداباوری، یک جهانبینی سودمندتر است.

فرق عمده و مختصر بین اومانیسم و آتئیسم این است که، آتئیسم تنها یک بینش به جهان است نه جهان بینی، اما اومانیسم جهان بینی است و یکی از مکاتب و جنبشهای فلسفی است.

آتئیسم، در حالت کلی به معنای نپذیرفتن و باور نداشتن به هرگونه خدا یا آفریدگار یا حتی انرژی برتر و فراطبیعی است.

آتئیسم، تنها یک طرز نگرش به جهان است، نه جهان بینی، نه مکتب، نه دین و نه ایدئولوژی.

به همین دلیل است که یک آتئیست در کنار این بینش کلی خود یکی از جنبش های فلسفی و یا ایدئولوژی خاصی را در کنار آن بر میگزیند، مثلآ یک آتئیست میتواند اگزیستانسیالیسم، اومانیست، لیبرالیسم، سوسیالیسم، آنارشیسم، مارکسیسم و یا فمینیست باشد و در عین حال یک آتئیست، میتواند در روش فکری خود پراگماتیسم، راسیونالیسم، اسکپتیسیسم (شک گرا)، ساینتیسمیسم و یا فیزیکالیسم (فیزیک گرا) و حتا یک آتئیست می تواند اگنوستیم (لاادری) باشد.

یادآور این نکته خالی از فایده نخواهد بود که اگئوستیم و اسکپتیسیسم مترادف یکدیگر و یکسان نیستند.

ادامه دارد ...

🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[
👇👇

#مدرنيته_و_مدرنيسم

Modenite & Modernism

قسمت اول

  بحث از مدرنیته، تجدد، مدرنیسم مهم­ترین موضوع در عرصه عمل و اندیشه انسان در قرن­های اخیر است.

  مدرنیته یعنی مدرن بودن.

مدرنیته یعنی منش و شیوه زندگی امروزی و جدید.
مدرنیته یعنی حذف مداوم سنت ها و باورهای کهنه ای که با شیوه زندگی امروزی همراه شده اند.

میان مدرنیته و مدرنیسم تفاوت وجود دارد.
مدرنیسم در معنای کلی به معنی نوسازی، پیشرفت و توسعه است.

نوعی ایدئولوژی است که در پی جایگزین کردن نو به جای کهنه است.

و نو و مدرن را برتر از کهنه می داند.

مدرنیسم اعراض و نمود بیرونی تفکر مدرن است.

  به بیانی دقیق تر :
مدرنیسم شکل بیرونی مدرنیته و مدرنیته هویت و روح مدرنیسم است.

در ترجمه فارسی #مدرنیته از واژه هایی چون
#تجدد،
#نو_اندیشی،
#امروزگی و... استفاده می شود و

#مدرنیسم را به
#تجددگرایی،
#نوگرایی و
#نوسازی ترجمه کرده­ اند.

تجددگرایی در مقابل سنت است؛ متضمن همه امور صرفا بشری است.

آشکار است که سنت همواره ملازم و همراه حیات انسان و در واقع وجه ممیزه ی آن بوده است، و حال آنکه تجددگرایی پدیده ی بسیار متاخری است.

«ایدئولوژی مدرنیسم همپای نو شدن مدرنیزاسیون جوامع اروپایی در طول سده ها شکل گرفته است یعنی به موازات
قدرت یابی جامعه مدنی در برابر . دولت،
قاعده بندی زندگی و مناسبات با قانون،

اهمیت یافتن فردانیت،

پیدایش دولتهای دموکراتیک و مهمتر، این همه را
« تحقق پیروزی خرد انسانی» دانستن.

خرد آدمی را هم ضابطه ای نهایی و هم توجیه پیشرفت انگاشتن و در اثبات جامعه مدرن نسبت به جامعه سنتی و دینی بود.

خرد بود که هم علم را موجه جلوه می داد، و هم موقعیت های زندگی اجتماعی را.»

« مدرنیته متضمن این امر است که :

تمدن مدرن یک تمدن یکتا و بی­ نظیر در تاریخ بشر است.

هر کس می­پذیرد که اروپا و آمریکا پیشرفت کرده است و یک تکنیک جدید و قدرتمند را برای مطالعه طبیعت و تکنولوژی های ماشینی جدید و...

این شکلی از مدرنیته است که امروزه به عنوان پیشرفت در دنیای غیر غربی استفاده می­شود .

در غرب ویژگی­های دیگری نیز برای آن بر می­شمرند از قبیل:

#آزادی_بیان،

#فرهنگ_سکولار،

#دموکراسی_آزاد،

#فردگرایی،

#عقل­گرایی،

#انسان­گرایی و...»

#ویژگیهای_اصلی_مدرنیته :

  مدرنیته یک عهد و یک عالم است.

جهان مدرن به طور ماهوی با قرون وسطی و جهان باستان غربی و نیز عالم دینی تفاوت دارد.

مدرنیته به لحاظ نظری دارای این ویژگی­ها است:

- بشرانگاری و #اومانیسم

- تاکید و تکیه بر عقل جزوی انسان مدار ( #عقل_مدرن)

- اعتقاد به اصل #پیشرفت_تاریخی

- اصالت.علم جدید ( #ساینتیسم )

- تکنولوژی جدید و نظام #تکنوکراسی

#سکولاریزم و سکولاریزه کردن امور

#بوروکراسی پیچیده مدرن

#نیهیلیسم به عنوان صفت ذات

- اعتقاد به قانون گذاری توسط عقل بشری و حق #حاکمیت_بشری

- سرمایه داری( #کاپیتالیسم )

#نگرش_دوره_مدرنیته :

  «نظریه تجدد ، #خداوند را از صدرنشینی  جامعه خلع می­کند و #علم را به جای آن می­گمارد و باورهای دینی را به درون زندگی شخصی روانه می­کند.

کاربردهای فنی عمل برای سخن گفتن از جامعه جدید کافی نیست.

علاوه بر این لازم است که فعالیت فکری از سلطه تبلیغات سیاسی و باورهای دینی حفاظت شود.

هویت غیر شخصی قانون از فساد پیشگیری کند.

نظام اداری دولتی و خصوصی ابزار قدرت شخصی نشود،

حیات فردی از حیات جمعی و

ثروت خصوصی از بودجه دولت و بنگاه های اقتصادی تفکیک گردد.»

🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#درنگی_بر_آتئیسم_و_اومانیسم :

قسمت اول :

 در نخست، به چیستی این دو اصلاح مهم فلسفی خواهیم پرداخت و در گام دوم به تفاوتهای و نگرشهای متضادی که پیرامون این دو اصطلاح وجود دارد درنگی خواهیم نمود. و برای درک بهتر این دو اصطلاح چند کلامی پیرامونِ سکولاریزم نیز خواهیم گفت.

#اومانیسم، که در فارسی، انسانگرا برگردان شده است در تعریفی عام و کلی یعنی پی بردن به ارزشهای انسانی که با افزایش دانستنیهای دانش دربارهٔ جهان واقعی و قوانین طبیعت شکل میگیرد و یا به عبارتی میتوان گفت "" مکتبی فلسفی است استوار برپایهٔ های خرد و اخلاقیات بود و در کنار آن پایهٔ فراطبیعی و مذهبی ارزشهای اخلاقی را مورد نقد قرار میدهد. ""

باید یادوآور شویم که بین #اومانیسم_سکولار و #اومانیسم_غیرسکولار
فرق نهیم.

در اومانیست غیر سکولار تمام بینش و اخلاقیات انسان در کتاب دینی خلاصه شد و یا میتوان گفت حقیقت را در جامه مسیح میبینند؛ که این گونه دیدگاه در بعضی از موارد حقوقی و بنیاد انسانگرایی را زیر پرسش برده و کاملا تعریف برعکس به آن بخشیده و نمیتوان انسانگرایی را در فلسفه دینی مفیدتر دنبال نمود.

به نظر اومانیستهای سکولار، اخلاقیات مورد نظرشان ارتباطی با دین ندارد و بر روی روشهایی که به زندگی شاد آدمی میانجامد تاکید میکنند.

اما انسانگراهایی هستند که باورهای دینی در ذهنشان دغدغه بود و باورمندی نیز به بخشی از دین دارند مانند خدا باوری.
از این رو در بعضی موارد برخی انسانگرایی، را به عنوان ایمان به خدای حقیقی یعنی ایمان به خود انسان تعبیر میکنند.

از دیدگاه این افراد این که یک ندای درونی به انسان میگوید که خدایی هست ولی چون انسان آن را نمیبیند پس نباید در مورد آن اظهار نظر کرد، فعلاً چیزی که هست و انسان می بیند خود انسان است و در واقع انسان همان خداست و به اندازه ی تمام انسانها خدا وجود دارد که در این نگرش اومانیستی تا حدودی میتوان رگهای تفکر اگزیستانسیالیسم را دید.

#آتئیسم_و_یا_خداناباوری :  

تعریف بی خدایی بستگی به درجه اهمیتی که فرد برای ایده خدایانی که قائل میشود تا بی خدا محسوب گردد دارد.

گاهی بی خدایی، به سادگی نبود اعتقاد به وجود خدا و یا خدایان تعریف میشود و گاهی بی خدایی، از زبان خداباوران تعریفی غیر از این نیز دارد، مثلا تعریف بعضی از مکاتب و مذاهب اسلام از خداناباوری این است که:
« بیخدا به کسی گفته میشود که دینی جز دین اسلام داشته باشد ».

اما این برداشت از آتئیست با زهم دچار پارادوکس است و آتئیست به کلی تعریف غیر از خود میگیرد.

با این حساب بی خدایی و یا خداناباوری را در یک تعریف دقیق اینگونه میتوان بیان نمود:

«آتئیسم، عدم باور به آنچه که غیر قابل درک، لمس، دید و … میباشد. و استدلال آتئیستها، استدلالهای فلسفی، اجتماعی و تاریخی را در بر میگیرد.

استدلالهای این مکتب فلسفی بر عدم باور به خدای ماوراطبیعه به دلیل نبود شواهد تجربی، مسئله شر، برهان و وحی استوار بوده است.

با وجود اینکه بسیاری از بی خدایان مکتب فکری سکولاریزم را برگزیده اند، برای بی خدایی هیچ ایدئولوژی یا مکتب فکری و رفتاری واحدی وجود ندارد.

بسیاری از بی خدایان بر این باورند که بی خدایی، نسبت به خداباوری، یک جهانبینی سودمندتر است.

فرق عمده و مختصر بین اومانیسم و آتئیسم این است که، آتئیسم تنها یک بینش به جهان است نه جهان بینی، اما اومانیسم جهان بینی است و یکی از مکاتب و جنبشهای فلسفی است.

آتئیسم، در حالت کلی به معنای نپذیرفتن و باور نداشتن به هرگونه خدا یا آفریدگار یا حتی انرژی برتر و فراطبیعی است.

آتئیسم، تنها یک طرز نگرش به جهان است، نه جهان بینی، نه مکتب، نه دین و نه ایدئولوژی.

به همین دلیل است که یک آتئیست در کنار این بینش کلی خود یکی از جنبش های فلسفی و یا ایدئولوژی خاصی را در کنار آن بر میگزیند، مثلآ یک آتئیست میتواند #اگزیستانسیالیسم، #اومانیست، #لیبرالیسم، #سوسیالیسم، #آنارشیسم، #مارکسیسم و یا #فمینیست باشد و در عین حال یک آتئیست، میتواند در روش فکری خود #پراگماتیسم، #راسیونالیسم، #اسکپتیسیسم (شک گرا)، #ساینتیسمیسم و یا #فیزیکالیسم (فیزیک گرا) و حتا یک آتئیست می تواند #اگنوستیم (لاادری) باشد.

یادآور این نکته خالی از فایده نخواهد بود که اگئوستیم و اسکپتیسیسم مترادف یکدیگر و یکسان نیستند.

🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#درنگی_بر_آتئیسم_و_اومانیسم :
قسمت اول :

 در نخست، به چیستی این دو اصلاح مهم فلسفی خواهیم پرداخت و در گام دوم به تفاوتهای و نگرشهای متضادی که پیرامون این دو اصطلاح وجود دارد درنگی خواهیم نمود. و برای درک بهتر این دو اصطلاح چند کلامی پیرامونِ سیکولاریزم نیز خواهیم گفت.

#اومانیسم، که در فارسی، انسانگرا برگردان شده است در تعریفی عام و کلی یعنی پی بردن به ارزشهای انسانی که با افزایش دانستنیهای دانش دربارهٔ جهان واقعی و قوانین طبیعت شکل میگیرد و یا به عبارتی میتوان گفت مکتبی فلسفی است استوار برپایهٔ های خرد و اخلاقیات بود و در کنار آن پایهٔ فراطبیعی و مذهبی ارزشهای اخلاقی را مورد نقد قرار میدهد.
باید یادوآور شویم که بین #اومانیسم_سیکولار و #اومانیسم_غیرسکولار فرق نهیم.

در اومانیست غیر سکولار تمام بینش و اخلاقیات انسان در کتاب دینی خلاصه شد و یا میتوان گفت حقیقت را در جامه مسیح میبینند؛ که این گونه دیدگاه در بعضی از موارد حقوقی , و بنیاد انسانگرایی را زیر پرسش برده و کاملا تعریف برعکس به آن بخشیده و نمیتوان انسانگرایی را در فلسفه دینی مفیدتر دنبال نمود.
به نظر اومانیستهای سکولار، اخلاقیات مورد نظرشان ارتباطی با دین ندارد و بر روی روشهایی که به زندگی شاد آدمی میانجامد تاکید میکنند.
اما انسانگراهای هستند که باورهای دینی در ذهنشان دغدغه بود و باورمندی نیز به بخشی از دین دارند مانند خدا باوری. از این رو در بعضی موارد برخی انسانگرایی، را به عنوان ایمان به خدای حقیقی یعنی ایمان به خود انسان تعبیر میکنند.
از دیدگاه این افراد این که یک ندای درونی به انسان میگوید که خدای هست ولی چون انسان آن را نمیبیند پس نباید در مورد آن اظهار نظر کرد فعلاً چیزی که هست و انسان می بیند خود انسان است و در واقع انسان همان خداست و به اندازه ی تمام انسانها خدا وجود دارد که در این نگرش اومانیستی تا حدودی میتوان رگهای تفکر اگزیستانسیالیسم را دید.

#آتئیسم_و_یا_خداناباوری:  

تعریف بی خدایی بستگی به درجه اهمیتی که فرد برای ایده خدایانی که قائل میشود تا بی خدا محسوب گردد دارد.
گاهی بی خدای، به سادگی نبود اعتقاد به وجود خدا و یا خدایان تعریف میشود و گاهی بی خدای، از زبان خداباوران تعریفی عیر از این نیز دارد، مثلا تعریف بعضی از مکاتب و مذاهب اسلام از خداناباوری این است که:
«بیخدا به کسی گفته میشود که دینی جز دین اسلام داشته باشد».
اما این برداشت از آتئیست بازهم دچار پارادوکس است و آتئیست به کلی تعریف غیر از خود میگیرد.

با این حساب بیخدایی و یا خداناوری را در یک تعریف دقیق اینگونه میتوان بیان نمود:
«آتئیسم، عدم باور به آنچه که غیر قابل درک، لمس، دید و … میباشد. و استدلال آتئیستها، استدلالهای فلسفی، اجتماعی و تاریخی را در بر میگیرد.
استدلالهای این مکتب فلسفی بر عدم باور به خدای ماوراطبیعه به دلیل نبود شواهد تجربی، مسئله شر، برهان و وحی استوار بوده است.

با وجود اینکه بسیاری از بی خدایان مکتب فکری سیکولاریزم را برگزیده اند، برای بی خدایی هیچ ایدئولوژی یا مکتب فکری و رفتاری واحدی وجود ندارد. بسیاری از بی خدایان بر این باورند که بی خدایی، نسبت به خداباوری، یک جهانبینی سودمندتر است.
فرق عمده و مختصر بین اومانیسم و آتئیسم این است که، آتئیسم تنها یک بینش به جهان است نه جهان بینی، اما اومانیسم جهان بینی است و یکی از مکاتب و جنبشهای فلسفی است.
آتئیسم، در حالت کلی به معنای نپذیرفتن و باور نداشتن به هرگونه خدا یا آفریدگار یا حتی انرژی برتر و فراطبیعی است.
آتئیسم، تنها یک طرز نگرش به جهان است، نه جهان بینی، نه مکتب، نه دین و نه ایدئولوژی.
به همین دلیل است که یک آتئیست در کنار این بینش کلی خود یکی از جنبش های فلسفی و یا ایدئولوژی خاصی را در کنار آن بر میگزیند، مثلآ یک آتئیست میتواند اگزیستانسیالیسم، اومانیست، لیبرالیسم، سوسیالیسم، آنارشیسم، مارکسیسم و یا فمینیست باشد و در عین حال یک آتئیست، میتواند در روش فکری خود پراگماتیسم، راسیونالیسم، اسکپتیسیسم (شک گرا)، ساینتیسمیسم و یا فیزیکالیسم (فیزیک گرا) و حتا یک آتئیست می تواند اگنوستیم (لاادری) باشد. یادآور این نکته خالی از فایده نخواهد بود که اگئوستیم و اسکپتیسیسم مترادف یکدیگر و یکسان نیستند.

ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from Attach Master
🔴 از آخوند عوام، تا سروش عوامفریب

🔻عبدالکریم سروش:
بالای ۹۰ درصد آنچه را که روحانیت به ما می گویند خرافه است.

آصف محسنی روایات صحیح در بحارالانوارِ ۱۱۰ جلدی را جمع آوری کرد فقط ۳ جلد باقی ماند که اگر هنوز این ۳ جلد را بررسی کنند شاید ۱ جلد حدیث صحیح باقی بماند.

بزرگترین خرافه پراکنان کشور ما مداح ها هستند.

حسین انصاریان (روضه خوان بیت رهبری ) مدعی است دست آنها برای تصرف در امور( #جعل_حدیث ) باز هست و میگوید اکثر 313 یار امام زمان ایرانی هستند و سندس هم خودس هست.

حسین انصاریان، علیرضا پناهیان، رحیم پور ازغدی و... از معروفترین خرافه پراکنان قوم ما هستند که توسط حکومت در صدر قرار گرفته اند و در صورت نبود این حکومت این افراد کوچکترین جایگاه اجتماعی نداشتند.

در کشور ما اجازه به خرافه زدایان نمیدهند تا جامعه را اصلاح کنند چون حیات این حکومت در خرافه پرستیست.

🔻 پ ن

البته خود #عبدالکریم_سروش هم از خرافه پراکنان زبده و ماهر دینی هست.

ایشان معروف است #خمینی را باسوادترین حاکم تاریخ ایران معرفی کرده اند؛ کسی را که با همین #خرافات بحارالانوار #ولایت_فقیه را ساخته و خود سروش سالها به این حکومت خدمت کرده است.

سروش در کلامش به آخوند مطهری استناد میکند که یک خرافه پراکن قهار مثل خود او هست.
البته خرافات این آقایان #عوامفریب کمی حرفه ای تر از خرافات آخوندهای #عوام هست و #دین را با آموزه های #علم خلط کرده و معجونی ناهمگون و التقاطی تحویل جامعه میدهند تا با طعم علم فریب داده و دین را که چیزی جز یک #باور و یقین فاقد خرد و #اندیشه نیست، به مردم ساده لوح قالب کنند .

" #اصلاح_دینی " از جمله خرافات اصلی این آقایان هست؛ چون اصلاح دین با خرد انسانی سازگاری ندارد و هیچ تجربه عینی ناربحی مشاهده نشده است.
همچنین از دیگر خرافات این افراد مفهوم " #نواندیش_دینی " هست؛ زیرا دین اساسا مفهومی ایمانی است، و با اندیشه رابطه ای ندارد که نو باشد یا کهنه.
همچنین " #مدرنیته_دینی " هم یکی از مصادیق خرافات این حضرات هست؛ زیرا دین یک #سنت ثابت هست و مدرنیته به معنای تجدد و #نوگرایی با هیچ #سنت_دینی سازگاری ندارد و هر #نوگرایی_دینی یک فرقه و مذهب و یا دین جدید خواهد بود، شبیه قبلی و نه چیز دیگر.

همچنین " #مردم_سالاری_دینی " نیز از دیگر خرافات اعوان سروش هست؛ زیرا دین، سالار بودن را به #خدا داده و انسان #بنده خدا هست، و جز با #سفسطه نمی توان بنده را سالار معرفی کرد.

همچنین " #اومانیسم_اسلامی " از دیگر خرافات حضرات هست که دقیقا مشابه آخوندها، که همه چیز را بهم ربط می دهند، این افراد هم مانند سوفسطائی ها با فریب استدلالهای منطقی #انسان_گرایی را به اسلام #خداگرا پیوند می دهند؛ و " #سکولاربسم_دینی " شاهکار خرافات این افراد است، که #حکومت و #سیاست را از هم جدا کرده دین را از حوزه حکومت دور کرده، اما در حوزه سیاست راه می دهند. گویا آنکه وارد سیاست میشود کاری به راه یافتن به قدرت و حکومت ندارد.

خلاصه که حکومت آخوندها را همین افراد مانند سروش و استادش #علی_شریعتی و اصحاب سیاستشان در جبهه ملی و نهضت آزادی که ریشه همگی به #حزب_توده میرسد، به دامن آخوندها انداختند، و آنها را باسوادترین افراد تاریخ معرفی کردند و با فریب مردم آنها را در کره ماه به مردم نشان دادند و سالها اساتید واقعی دانشگاهها را تصفیه کردند و دانشگاهها را عقیم کرده و #روشنفکری واقعی را در جامعه نابود کردند، تا آخوندها بتوانند حکومت کنند، و الان هم با بیان یک سری بدیهیات آشکار، سعی دارند #حفظ_نظام بکنند و اصل ریشه فساد و خرافات را حفظ کنند؛ هرچند لازم باشد یک سری شاخ و برگهای خشکیده را بزنند
در واقع
خر همان خر هست، پالاتش دیگر هست.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 چیزی بنام #اقتصاد_اسلامی نداریم!

بخشى از مصاحبه اکوایران با #آیت‌الله_سیدجواد_علوی_بروجردی :

🔺«ما چطور می‌آییم در اینجا، می‌خواهیم یک رشته‌ی اقتصاد اسلامی درست بکنیم؟
ما چندتا روایت و آیه داریم برای اینکه اگر تورم بالا رفت چجور بخواهیم کنترلش بکنیم؟
چندتا آیه و روایت داریم که رشد اقتصادی با چه فرمولی باید درست بشود؟

🔺این مکاتب اقتصادی در دنیا هست، اقتصاددان‌ها هستند. اصلا اسلام نیامده است که علم بیاورد.

🔺پیغمبر یک مرشد معنوی هست. آمده ارزش‌های معنوی جامعه را بالا ببرد. نه اینکه بیاید اقتصاد درست بکند، نه اینکه بیاید #علوم درست بکند. اقتصاد اسلامی هم یک شوخی است.»

🔻پ ن‌:

همه‌ ترکیبهای ادبی که با پسوند #اسلام درست می شوند مانند اقتصاد اسلامی، #بانکداری_اسلامی، #جمهوری_اسلامی ، #انقلاب_اسلامی ، #جنبش_اسلامی ، #سیاست_اسلامی ، #دمکراسی_اسلامی #مردم_سالاری_اسلامی ، #اومانیسم_اسلامی ، #سکولاریسم_اسلامی و ... همه اینها ساخته و پرداخته #سلطه_گران #جهانخوار برای فریب دادن مردم با سوءاستفاده از باورهای مردم و نابود کردن #خاورمیانه و #چپاول #نفت و تامین منافعشان هست و جز این هیچ کاربردی ندارند.