Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#جامعه_شناسی
☆6
#کارل_مانهایم
#ایدئولوژی_و_اتوپیا
مانهایم در ایدئولوژی و اتوپیا به این نکته اشاره میکند که :
افراد چطور میاندیشند.
مانهایم با تکیه بر سنت مارکسیستی، که بر اساس آن وجود اجتماعی انسان تعیینکننده آگاهی اجتماعی او دانسته میشود، اظهار داشت :
موقعیت اجتماعی افراد بر رفتار آنان تأثیر میگذارد.
مانهایم برای واژه ایدئولوژی دو معنی جداگانه و متمایز بهکار برد:
#مفهوم_جزئی_ایدئولوژی به موقعیتی مربوط میشود که در آن، گروه غالب در جامعه، چنان در حفظ وضعیت موجود زندگی و جامعه ذینفع است که دیگر مسائل و مشکلات جاری را نمیبینند.
بهعبارت دیگر، مفهوم جزئی ایدئولوژی اشاره به موقعیتی دارد که در آن ما نسبت به افکار و اعمال مخالفین خود مشکوک هستیم و آنها را به چشم انحراف عمدی از واقعیت یا وضعیت حقیقی نگاه میکنیم.
# مفهوم_کلی_ایدئولوژی که همه اندیشههای طرف مقابل را تشکیل میدهد، به ایدئولوژی یک عصر یا یک گروه تاریخی- اجتماعی معین، مانند یک طبقه اطلاق میشود.
از نظر مانهایم، مفهوم کلی ایدئولوژی خود شامل دو سطح میشود،
یکی #مفهوم_کلی_خاص ایدئولوژی
و دیگری #مفهوم_کلی_عام ایدئولوژی.
مفهوم کلی خاص ایدئولوژی هنگامی مصداق پیدا میکند که فرد موقعیت ویژه خود را زیر سئوال نمیبرد و آن را مطلق میانگارد.
در حالی که، افکار و ایده های طرف مقابل خود را صرفاً ناشی از موقعیتهای اجتماعی وی قلمداد میکند.
مفهوم عام به حالتی مربوط میشود که در آن فرد محقق نهتنها افکار و ایده های طرف مقابل، بلکه تمامی دیدگاهها، و از آن جمله دیدگاه خود را مشمول تحلیل ایدئولوژیکی قرار میدهد.
مانهایم قصد داشت که نقش #روشنفکران_و_نخبگان را در جامعه مبتنی بر برنامه ریزی تبیین کند.
آیا حاملان فرهنگ روشنفکری را باید اعضای جامعه اشرافی نخبگان دانست یا اعضای توده مردم، با توجه به اینکه به قدرت فردی متکی اند؟
مانهایم توضیح میدهد که روشنفکران یک طبقه اجتماعی نیستند به این معنی که منافعی مشترک ندارند و نمیتوانند گروهی مجزا را تشکیل دهند، آنان یک اجتماعی بی طبقه یا یک قشر بینابینی هستند و برتر از دیگران نیستند، اما قادر به انجام کارهایی اند که بیشتر اعضای سایر قشرهای اجتماعی قادر به انجام دادن آنها نیستند.
وی این قشر اجتماعی را #روشنفکران_غیر_وابسته مینامد.
مهمترین ویژگی این طبقه تحصیلات است که علیرغم تفاوتهایشان در تولد، پایگاه اجتماعی، شغل و ثروت در یک طبقه بندی مشابه، جمع میکند.
فقط این روشنفکران هستند که در موقعیتی قرار میگیرند که بتوانند بستگی خود را به هر گروه یا طبقه آگاهانه انتخاب کنند.
بنا به نظر مانهایم وقتی که این روشنفکران نسبت به موقعیت استثنایی و ممتازشان خودآگاهی پیدا میکنند مأموریتی را نیز که در آن نهفته است در مییابند،
مأموریتی که عبارت است از ترکیب سازی نقطه نظرهای متفاوت و رسیدن به یک برداشت همهجانبه، تام معتبر از واقعیت.
آنچه موضوع #جامعه_شناسی_معرفتی است ایدئولوژی به #مفهوم_عام است و در این معنی، مانهایم لفظ #چشم_انداز را بر #ایدئولوژی ترجیح داده است و بر آن است که،
هر گروهی نظر به موقعیت خاص خود در جامعه و تاریخ، از زاویه دید مخصوصی به دنیا مینگرد.
مفهوم #اتوپیا بازتابی از تبعات مبارزه سیاسی است،
بدین معنا که بعضی گروههای تحت ستم، چنان خود را از لحاظ فکری در انهدام و دگرگونی وضعیت مفروض جامعه ذینفع مییابند که بهطور ناخواسته فقط عناصری از آن وضعیت را که حکایت از نفی آن میکند مشاهده مینمایند.
فکر اینها از تشخیص درست وضع موجود جامعه عاجز است.
اینها ابداً اعتنایی به آنچه که واقعاً موجود است ندارند بلکه در تفکرشان، پیشاپیش راهی برای تغییر وضعیتی که موجود است جستجو می کنند.
بنابراین حالت ذهن یا چگونگی اندیشه هنگامی اوتوپیایی است که با حالت واقعیتی که این حالت ذهنی در آن به ظهور میرسد ناسازگار باشد.
به نظر مانهایم آن جهتگیریهای فراتر از واقعیت را باید اوتوپیایی بیانگاریم که، هرگاه به عرصه عمل در میآیند، میل دارند، نظم اشیاء و امور حاکم در زمان را، بهطور جزئی یا کلی، در هم بپاشند.
بنابراین وی اتوپیا را نوعی از ایدئولوژی توصیف میکند که چون از موقعیت موجود فراتر میرود از ایدئولوژی متمایز میشود.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#جامعه_شناسی
☆6
#کارل_مانهایم
#ایدئولوژی_و_اتوپیا
مانهایم در ایدئولوژی و اتوپیا به این نکته اشاره میکند که :
افراد چطور میاندیشند.
مانهایم با تکیه بر سنت مارکسیستی، که بر اساس آن وجود اجتماعی انسان تعیینکننده آگاهی اجتماعی او دانسته میشود، اظهار داشت :
موقعیت اجتماعی افراد بر رفتار آنان تأثیر میگذارد.
مانهایم برای واژه ایدئولوژی دو معنی جداگانه و متمایز بهکار برد:
#مفهوم_جزئی_ایدئولوژی به موقعیتی مربوط میشود که در آن، گروه غالب در جامعه، چنان در حفظ وضعیت موجود زندگی و جامعه ذینفع است که دیگر مسائل و مشکلات جاری را نمیبینند.
بهعبارت دیگر، مفهوم جزئی ایدئولوژی اشاره به موقعیتی دارد که در آن ما نسبت به افکار و اعمال مخالفین خود مشکوک هستیم و آنها را به چشم انحراف عمدی از واقعیت یا وضعیت حقیقی نگاه میکنیم.
# مفهوم_کلی_ایدئولوژی که همه اندیشههای طرف مقابل را تشکیل میدهد، به ایدئولوژی یک عصر یا یک گروه تاریخی- اجتماعی معین، مانند یک طبقه اطلاق میشود.
از نظر مانهایم، مفهوم کلی ایدئولوژی خود شامل دو سطح میشود،
یکی #مفهوم_کلی_خاص ایدئولوژی
و دیگری #مفهوم_کلی_عام ایدئولوژی.
مفهوم کلی خاص ایدئولوژی هنگامی مصداق پیدا میکند که فرد موقعیت ویژه خود را زیر سئوال نمیبرد و آن را مطلق میانگارد.
در حالی که، افکار و ایده های طرف مقابل خود را صرفاً ناشی از موقعیتهای اجتماعی وی قلمداد میکند.
مفهوم عام به حالتی مربوط میشود که در آن فرد محقق نهتنها افکار و ایده های طرف مقابل، بلکه تمامی دیدگاهها، و از آن جمله دیدگاه خود را مشمول تحلیل ایدئولوژیکی قرار میدهد.
مانهایم قصد داشت که نقش #روشنفکران_و_نخبگان را در جامعه مبتنی بر برنامه ریزی تبیین کند.
آیا حاملان فرهنگ روشنفکری را باید اعضای جامعه اشرافی نخبگان دانست یا اعضای توده مردم، با توجه به اینکه به قدرت فردی متکی اند؟
مانهایم توضیح میدهد که روشنفکران یک طبقه اجتماعی نیستند به این معنی که منافعی مشترک ندارند و نمیتوانند گروهی مجزا را تشکیل دهند، آنان یک اجتماعی بی طبقه یا یک قشر بینابینی هستند و برتر از دیگران نیستند، اما قادر به انجام کارهایی اند که بیشتر اعضای سایر قشرهای اجتماعی قادر به انجام دادن آنها نیستند.
وی این قشر اجتماعی را #روشنفکران_غیر_وابسته مینامد.
مهمترین ویژگی این طبقه تحصیلات است که علیرغم تفاوتهایشان در تولد، پایگاه اجتماعی، شغل و ثروت در یک طبقه بندی مشابه، جمع میکند.
فقط این روشنفکران هستند که در موقعیتی قرار میگیرند که بتوانند بستگی خود را به هر گروه یا طبقه آگاهانه انتخاب کنند.
بنا به نظر مانهایم وقتی که این روشنفکران نسبت به موقعیت استثنایی و ممتازشان خودآگاهی پیدا میکنند مأموریتی را نیز که در آن نهفته است در مییابند،
مأموریتی که عبارت است از ترکیب سازی نقطه نظرهای متفاوت و رسیدن به یک برداشت همهجانبه، تام معتبر از واقعیت.
آنچه موضوع #جامعه_شناسی_معرفتی است ایدئولوژی به #مفهوم_عام است و در این معنی، مانهایم لفظ #چشم_انداز را بر #ایدئولوژی ترجیح داده است و بر آن است که،
هر گروهی نظر به موقعیت خاص خود در جامعه و تاریخ، از زاویه دید مخصوصی به دنیا مینگرد.
مفهوم #اتوپیا بازتابی از تبعات مبارزه سیاسی است،
بدین معنا که بعضی گروههای تحت ستم، چنان خود را از لحاظ فکری در انهدام و دگرگونی وضعیت مفروض جامعه ذینفع مییابند که بهطور ناخواسته فقط عناصری از آن وضعیت را که حکایت از نفی آن میکند مشاهده مینمایند.
فکر اینها از تشخیص درست وضع موجود جامعه عاجز است.
اینها ابداً اعتنایی به آنچه که واقعاً موجود است ندارند بلکه در تفکرشان، پیشاپیش راهی برای تغییر وضعیتی که موجود است جستجو می کنند.
بنابراین حالت ذهن یا چگونگی اندیشه هنگامی اوتوپیایی است که با حالت واقعیتی که این حالت ذهنی در آن به ظهور میرسد ناسازگار باشد.
به نظر مانهایم آن جهتگیریهای فراتر از واقعیت را باید اوتوپیایی بیانگاریم که، هرگاه به عرصه عمل در میآیند، میل دارند، نظم اشیاء و امور حاکم در زمان را، بهطور جزئی یا کلی، در هم بپاشند.
بنابراین وی اتوپیا را نوعی از ایدئولوژی توصیف میکند که چون از موقعیت موجود فراتر میرود از ایدئولوژی متمایز میشود.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from Attach Master
#اصولگرایان
اصولگرایان یکی از دو جناح و جریان سیاسی اصلی درجمهوری اسلامی هستند.
#زمینههای_اعتقادی
در سالهای پس از انقلاب اسلامی در مقابل طیف #روشنفکران_مذهبی!! که حامی تغییر ساختارهای مذهبی موجود، (از جمله دستگاه روحانیت، تقلید، برتری روحانیت و طبقه وابسته و … و منطبق کردن احکام دین با ارزشهای نوین (مانند مردم سالاری و حقوق بشر( اسلامی )) بوده، جریاناتی بود که مایل به حفظ وضع موجود و مخالف تغییر در ساختارها و باورهای سنتی میباشند.
هماکنون واژه اصولگرایی از طرف خود این افراد برای توصیف مشی فکری خود به کار میرود. اکثریت جریانات مذهبی و دستگاه و طبقه روحانیت عمدتاً در مجموعه اصولگرایان شناخته میشوند. طیف روشنفکران مذهبی، طیف اصولگرایان را متهم به «تفسیر خشونتآمیز و واپسگرایانه و انحرافی از دین» میکنند.
اصولگرایان نیز طیف روشنفکران مذهبی را «اهل مسامحه بر سر ارزشهای مذهبی» و «غرب زده» معرفی میکنند.
#پیشینه_سیاسی
پس از پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری هفتم در سال ۱۳۷۶ از نام اصلاح طلب برای نامیدن افراد و گروههای هوادار وی استفاده شد. اصلاحطلبان برای طیف مخالف خود از واژه محافظهکاران استفاده میکردند. همچنین برای اصلاح طلبان از اصطلاح غیررسمی دوم خردادیها نیز استفاده میشد.
در واکنش به اصلاح طلبان، طیف مقابل به مرور از عبارت اصولگرایان برای توصیف خود استفاده کردند. در رویدادهای مرتبط با انتخابات دهم ریاست جمهوری، جریان اصلاحات به جنبش سبز نامور شد و در مقابل اصولگرایان از عبارت جریان فتنه برای اشاره به اصلاح طلبان و معترضین به نتایج انتخابات دهم استفاده میکردند.
پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری، اختلافها و چنددستگیها در جریان اصولگرایی، شدت یافت و به مرور زمان، شدیدتر شد. تا جایی که این اختلافها در پایان دولت دوم محمود احمدینژاد، به بیشترین میزان خود از زمان تشکیل جناح اصولگرا رسید.
#تشکلهای_اصولگرا
پس از پیروزی جبهه دوم خرداد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ ایران، گروههای اصولگرا بر این باور بودند که جبهه دوم خرداد از اصول انقلاب یعنی اسلام، قانون اساسی، ولایت فقیه، رهبری روحالله خمینی، و رهبری سیدعلی خامنهای دور شدند؛ بنابراین در مقابل پیروان سید محمد خاتمی، عنوان اصولگرایان را برای خود انتخاب کردند. مهمترین تشکلهای اصولگرا:
جامعه روحانیت مبارز
حزب موتلفه اسلامی
جبهه پایداری انقلاب اسلامی
جامعه اسلامی مهندسین
جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی
جامعه زینب
انجمن اسلامی پزشکان
جامعه اسلامی دانشجویان
آبادگران ایران اسلامی
انصار حزب الله
جامعه اسلامی مهندسین
که نام خود را #جبهه_متحد_اصولگرایان گذاشتند.
این تشکلها را بر اساس گرایشهای سیاسی آنها میتوان به چهار دسته تقسیمبندی کرد:
* اصولگرایان سنتی
* اصولگرایان تحولخواه
* اصولگرایان پیرو دکتر احمدینژاد
* اصولگرایان مستقل
#تشکیلات_سیاسی
اصولگرایان نامی است که محافظهکاران پس از انتخابات دور اول شوراهای شهر بر خود نهادند.
مریم بهروزی دبیرکل سابق جامعهٔ زینب معتقد است: اصولگرایان سه طیف هستند:
* طیف پیروان خط امام و رهبری که جامعهٔ زینب هم بخشی از همین طیف است.
* طیف تحولخواهان و جمعیت ایثارگران که دو یا سه حزب دارند.
* طیف پیرامون محمود احمدینژاد.
#جامعه_روحانیت_مبارز
در سال ۱۳۵۶ به تأکید روحالله خمینی و حمایت وی ازمرتضی مطهری نخستین هسته جامعه روحانیت مبارزشکل گرفت و اساسنامه آن هم در سال ۱۳۵۷ تدوین شد.
برنامهریزی راهپیماییها، سخنرانی در مساجد، تهیهٔ شعارها و هماهنگی و سازماندهی مبارزات بر ضد حکومت پهلوی عمدتاً برعهدهٔ جامعه روحانیت مبارز بود.
در آذر ۱۳۵۸ به توصیه بنیانگذار جمهوری اسلامی اساسنامهٔ جدیدی تنظیم شد. جامعه روحانیت مبارز با همکاری برخی روحانیون انقلابی همچون :
مرتضی مطهری،
سید محمد حسینی بهشتی،
محمدرضا مهدوی کنی،
محمدعلی موحدیکرمانی،
عباسعلی عمید زنجانی،
محمد مفتح،
علیاکبر ناطقنوری
و محمدجواد باهنر بنیان نهاده شد.
#مؤتلفه_اسلامی
مؤتلفه اسلامی، که در دی ماه سال ۱۳۶۶، در هفتمین مجمع عمومی خود، به «حزب مؤتلفه اسلامی» تغییر نام داد.
از چهرههای مؤثر و مشهور حزب مؤتلفه اسلامی در گذشته، میتوان از:
مهدی عراقی،
مهدی بهادران،
اسدالله لاجوردی،
سید علی اندرزگو،
محمد بخارایی،
محمدصادق امانی،
رضا صفار هرندی،
مرتضی نیکنژاد،
محمدصادق اسلامی،
احمد شهاب،
علی درخشان،
حبیبالله عسگراولادی
و سید علیاکبر پرورش نام برد.
از میان چهرههای سیاسی موجود نیز، میتوان از اسدالله بادامچیان، محمدنبی حبیبی، حمیدرضا ترقی، توکلی بینا، کاظم انبارلویی، حسین انواری، فاطمه رهبر و حسن صبوری نام برد. ارگان رسمی این حزب هفته نامه شما است.
#انصار_حزبالله
اصولگرایان یکی از دو جناح و جریان سیاسی اصلی درجمهوری اسلامی هستند.
#زمینههای_اعتقادی
در سالهای پس از انقلاب اسلامی در مقابل طیف #روشنفکران_مذهبی!! که حامی تغییر ساختارهای مذهبی موجود، (از جمله دستگاه روحانیت، تقلید، برتری روحانیت و طبقه وابسته و … و منطبق کردن احکام دین با ارزشهای نوین (مانند مردم سالاری و حقوق بشر( اسلامی )) بوده، جریاناتی بود که مایل به حفظ وضع موجود و مخالف تغییر در ساختارها و باورهای سنتی میباشند.
هماکنون واژه اصولگرایی از طرف خود این افراد برای توصیف مشی فکری خود به کار میرود. اکثریت جریانات مذهبی و دستگاه و طبقه روحانیت عمدتاً در مجموعه اصولگرایان شناخته میشوند. طیف روشنفکران مذهبی، طیف اصولگرایان را متهم به «تفسیر خشونتآمیز و واپسگرایانه و انحرافی از دین» میکنند.
اصولگرایان نیز طیف روشنفکران مذهبی را «اهل مسامحه بر سر ارزشهای مذهبی» و «غرب زده» معرفی میکنند.
#پیشینه_سیاسی
پس از پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری هفتم در سال ۱۳۷۶ از نام اصلاح طلب برای نامیدن افراد و گروههای هوادار وی استفاده شد. اصلاحطلبان برای طیف مخالف خود از واژه محافظهکاران استفاده میکردند. همچنین برای اصلاح طلبان از اصطلاح غیررسمی دوم خردادیها نیز استفاده میشد.
در واکنش به اصلاح طلبان، طیف مقابل به مرور از عبارت اصولگرایان برای توصیف خود استفاده کردند. در رویدادهای مرتبط با انتخابات دهم ریاست جمهوری، جریان اصلاحات به جنبش سبز نامور شد و در مقابل اصولگرایان از عبارت جریان فتنه برای اشاره به اصلاح طلبان و معترضین به نتایج انتخابات دهم استفاده میکردند.
پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری، اختلافها و چنددستگیها در جریان اصولگرایی، شدت یافت و به مرور زمان، شدیدتر شد. تا جایی که این اختلافها در پایان دولت دوم محمود احمدینژاد، به بیشترین میزان خود از زمان تشکیل جناح اصولگرا رسید.
#تشکلهای_اصولگرا
پس از پیروزی جبهه دوم خرداد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ ایران، گروههای اصولگرا بر این باور بودند که جبهه دوم خرداد از اصول انقلاب یعنی اسلام، قانون اساسی، ولایت فقیه، رهبری روحالله خمینی، و رهبری سیدعلی خامنهای دور شدند؛ بنابراین در مقابل پیروان سید محمد خاتمی، عنوان اصولگرایان را برای خود انتخاب کردند. مهمترین تشکلهای اصولگرا:
جامعه روحانیت مبارز
حزب موتلفه اسلامی
جبهه پایداری انقلاب اسلامی
جامعه اسلامی مهندسین
جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی
جامعه زینب
انجمن اسلامی پزشکان
جامعه اسلامی دانشجویان
آبادگران ایران اسلامی
انصار حزب الله
جامعه اسلامی مهندسین
که نام خود را #جبهه_متحد_اصولگرایان گذاشتند.
این تشکلها را بر اساس گرایشهای سیاسی آنها میتوان به چهار دسته تقسیمبندی کرد:
* اصولگرایان سنتی
* اصولگرایان تحولخواه
* اصولگرایان پیرو دکتر احمدینژاد
* اصولگرایان مستقل
#تشکیلات_سیاسی
اصولگرایان نامی است که محافظهکاران پس از انتخابات دور اول شوراهای شهر بر خود نهادند.
مریم بهروزی دبیرکل سابق جامعهٔ زینب معتقد است: اصولگرایان سه طیف هستند:
* طیف پیروان خط امام و رهبری که جامعهٔ زینب هم بخشی از همین طیف است.
* طیف تحولخواهان و جمعیت ایثارگران که دو یا سه حزب دارند.
* طیف پیرامون محمود احمدینژاد.
#جامعه_روحانیت_مبارز
در سال ۱۳۵۶ به تأکید روحالله خمینی و حمایت وی ازمرتضی مطهری نخستین هسته جامعه روحانیت مبارزشکل گرفت و اساسنامه آن هم در سال ۱۳۵۷ تدوین شد.
برنامهریزی راهپیماییها، سخنرانی در مساجد، تهیهٔ شعارها و هماهنگی و سازماندهی مبارزات بر ضد حکومت پهلوی عمدتاً برعهدهٔ جامعه روحانیت مبارز بود.
در آذر ۱۳۵۸ به توصیه بنیانگذار جمهوری اسلامی اساسنامهٔ جدیدی تنظیم شد. جامعه روحانیت مبارز با همکاری برخی روحانیون انقلابی همچون :
مرتضی مطهری،
سید محمد حسینی بهشتی،
محمدرضا مهدوی کنی،
محمدعلی موحدیکرمانی،
عباسعلی عمید زنجانی،
محمد مفتح،
علیاکبر ناطقنوری
و محمدجواد باهنر بنیان نهاده شد.
#مؤتلفه_اسلامی
مؤتلفه اسلامی، که در دی ماه سال ۱۳۶۶، در هفتمین مجمع عمومی خود، به «حزب مؤتلفه اسلامی» تغییر نام داد.
از چهرههای مؤثر و مشهور حزب مؤتلفه اسلامی در گذشته، میتوان از:
مهدی عراقی،
مهدی بهادران،
اسدالله لاجوردی،
سید علی اندرزگو،
محمد بخارایی،
محمدصادق امانی،
رضا صفار هرندی،
مرتضی نیکنژاد،
محمدصادق اسلامی،
احمد شهاب،
علی درخشان،
حبیبالله عسگراولادی
و سید علیاکبر پرورش نام برد.
از میان چهرههای سیاسی موجود نیز، میتوان از اسدالله بادامچیان، محمدنبی حبیبی، حمیدرضا ترقی، توکلی بینا، کاظم انبارلویی، حسین انواری، فاطمه رهبر و حسن صبوری نام برد. ارگان رسمی این حزب هفته نامه شما است.
#انصار_حزبالله
Telegram
📎
Forwarded from Attach Master
🔹 #نو_محافظه_کاران
🔸 #اصولگرایان
🔻 #داستان_حلقه_های_قدرت
🔴 #اصولگرایان
اصولگرایان یکی از دو جناح اصلی جمهوری اسلامی است که در سالهای پس از انقلاب در مقابل طیف #روشنفکران_مذهبی!! که حامی تغییر ساختارهای مذهبی موجود بودند، مایل به حفظ وضع موجود و مخالف تغییر در ساختارها و باورهای سنتی بودند.
طیف روشنفکران مذهبی، طیف اصولگرایان را متهم به «تفسیر خشونتآمیز و واپسگرایانه و انحرافی از دین» میکنند. اصولگرایان نیز طیف روشنفکران مذهبی را «اهل مسامحه بر سر ارزشهای مذهبی» و «غرب زده» معرفی میکنند.
اصلاحطلبان برای طیف مخالف خود از واژه محافظهکاران استفاده میکردند. همچنین برای اصلاح طلبان از اصطلاح غیررسمی دوم خردادیها نیز استفاده میشد.
در واکنش به اصلاح طلبان، طیف مقابل به مرور از عبارت اصولگرایان برای توصیف خود استفاده کردند.
در رویدادهای مرتبط با انتخابات دهم ریاست جمهوری، جریان اصلاحات به جنبش سبز نامور شد و در مقابل اصولگرایان از عبارت جریان فتنه برای اشاره به اصلاح طلبان و معترضین به نتایج انتخابات دهم استفاده میکردند.
پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری، اختلافها و چنددستگیها در جریان اصولگرایی، شدت یافت و به مرور زمان، شدیدتر شد. تا جایی که این اختلافها در پایان دولت دوم محمود احمدینژاد، به بیشترین میزان خود از زمان تشکیل جناح اصولگرا رسید.
🔴 #اصلاح_طلبان
اصلاحطلبان در مقایسه با مفهوم تاریخی اصلاح طلبی #نو_محافظه_کار تلقی میشود.
پس از ریاستجمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی در سال۱۳۶۸و با پیروزی در انتخابات هفتمین دورهٔ ریاست جمهوری سال۱۳۷۶و ریاستجمهوری سید محمد خاتمی به ریاست جمهوری رسید و آن انتخابات از جانب اصلاح طلبان #حماسه_دوم_خرداد نامیده شد و اصلاحطلبان توانستند وارد عرصهٔ حاکمیت شوند و پس از آن اکثریت مجلس ششم و نخستین شورای شهر تهران را نیز به دست آوردند. این جریان به دلیل پیروزی در انتخابات دوم خرداد به #جبهه_دوم_خرداد مشهور گشت و هشت سال کنترل دولت و همچنین چهار سال اکثریت نمایندگان مجلس ششم را در اختیار داشت.
دو حلقه فکری در جریان اصلاح طلبی وجود دارد که یکی موسوم به #حلقه_کیان و دیگری
#حلقه_نیاوران است.
از حلقه کیان، سیدمحمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات و از حلقه نیاوران حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور فعلی بیرون آمدند.
حلقه کیان دارای دیدگاه چپ اسلامی بود و حلقه نیاوران دارای دیدگاه تکنوکراتی است.
حلقه نیاوران در طول سالها، در حال کنار زدن چپها و حلقه موسوم به کیان بودهاند.
افول قدرت اصلاحطلبان و قدرت گرفتن اصولگرایان از انتخابات شوراهای دوم در سال ۱۳۸۱ آغاز شد و سپس انتخابات مجلس هفتم در نهایت پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات نهمین دورهٔ ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴ به اوج رسید. با انتخابات یازدهمین دورهٔ ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ و پیروزی حسن روحانی اعتدالگرا که نامزد مورد حمایت اصلاحطلبان نیز بود دوباره اصلاحطلبان به قدرت آمدند.
حلقه جدیدی که از آن نام میبرند #حلقه_نارمک است که اعضای آن افرادی مانند: محمدباقر قالیباف، قاسم سلیمانی، اصغر حجازی، سیدمجتبی حسینی/ خبرگان، سیف، عارف، جواد لاریجانی، علی لاریجانی و صادق لاریجانی و... ترکیبی از شخصیتهای اصلاح طلب و اصولگرا هست که اگر واقعیت داشته باشد، بنوعی یک حلقه ائتلافی از دو حلقه اصلاح طلب و گروههایی از اصولگرایان و اعتدالی ها و میانه روها هست که بدرستی نمی توان حدود و خطوط آن را در چارچوب جناح بندی های مرسوم جمهوری اسلامی مشخص کرد و بواسطه اشخاص داخل این حلقه می تواند به داخل همه جریانات داخل نظام رسوخ داشته باشد. لذا بلحاظ ایدئولوژیک نمی تواند دارای تفکر و خط مشی و اندیشه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی مشخص و روشنی باشد و میتوان گفت این حلقه اگر واقعیت داشته باشد، فارغ از هرگونه اندیشه و آرمانی صرفا برای کسب قدرت دور هم گرد آمده اند و با صاحبان قدرت در حال منازعه هستند تا بتوانند با شیوه های توطئه و طرح ریزی قدرت را از دست صاحبان آن خارج کرده و خود صاحب قدرت شوند.
اما با توجه به تشتت فکری و نبود یک گفتمان روشن در حوزه های مختلف و هدف، گرفتن عریان قدرت، حتی اگر جامعه را با شگردهایی برای پذیرش خود مجاب کنند، بعد از کسب قدرت ظرف مدت کوتاهی ائتلاف آنها به هم خورده و درگیری درون این حلقه بر سر تمامیت خواهی، ایجاد و همدیگر را حذف می کنند، و امکان حفظ قدرت را نخواهند داشت. با این دورنما چنین گروهی تنها نقش پایین کشیدن قدرت موجود و انتقال آن به گروهی دیگر را خواهد داشت، و در این صورت باید فکر کرد پشت پرده حلقه نارمک کدام گروه منسجمی در کمین قدرت نشسته است؟
آیا تحولات آتی قدرت در ایران از میان این حلقه های قدرت انتقال خواهد یافت یا جریان نوظهوری قادر به کنار زدن قطعی این جناحها و حلقه ها خواهد شد؟
#حلقه_کیان
#حلقه_نیاوران
#حلقه_نارمک
🔸 #اصولگرایان
🔻 #داستان_حلقه_های_قدرت
🔴 #اصولگرایان
اصولگرایان یکی از دو جناح اصلی جمهوری اسلامی است که در سالهای پس از انقلاب در مقابل طیف #روشنفکران_مذهبی!! که حامی تغییر ساختارهای مذهبی موجود بودند، مایل به حفظ وضع موجود و مخالف تغییر در ساختارها و باورهای سنتی بودند.
طیف روشنفکران مذهبی، طیف اصولگرایان را متهم به «تفسیر خشونتآمیز و واپسگرایانه و انحرافی از دین» میکنند. اصولگرایان نیز طیف روشنفکران مذهبی را «اهل مسامحه بر سر ارزشهای مذهبی» و «غرب زده» معرفی میکنند.
اصلاحطلبان برای طیف مخالف خود از واژه محافظهکاران استفاده میکردند. همچنین برای اصلاح طلبان از اصطلاح غیررسمی دوم خردادیها نیز استفاده میشد.
در واکنش به اصلاح طلبان، طیف مقابل به مرور از عبارت اصولگرایان برای توصیف خود استفاده کردند.
در رویدادهای مرتبط با انتخابات دهم ریاست جمهوری، جریان اصلاحات به جنبش سبز نامور شد و در مقابل اصولگرایان از عبارت جریان فتنه برای اشاره به اصلاح طلبان و معترضین به نتایج انتخابات دهم استفاده میکردند.
پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری، اختلافها و چنددستگیها در جریان اصولگرایی، شدت یافت و به مرور زمان، شدیدتر شد. تا جایی که این اختلافها در پایان دولت دوم محمود احمدینژاد، به بیشترین میزان خود از زمان تشکیل جناح اصولگرا رسید.
🔴 #اصلاح_طلبان
اصلاحطلبان در مقایسه با مفهوم تاریخی اصلاح طلبی #نو_محافظه_کار تلقی میشود.
پس از ریاستجمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی در سال۱۳۶۸و با پیروزی در انتخابات هفتمین دورهٔ ریاست جمهوری سال۱۳۷۶و ریاستجمهوری سید محمد خاتمی به ریاست جمهوری رسید و آن انتخابات از جانب اصلاح طلبان #حماسه_دوم_خرداد نامیده شد و اصلاحطلبان توانستند وارد عرصهٔ حاکمیت شوند و پس از آن اکثریت مجلس ششم و نخستین شورای شهر تهران را نیز به دست آوردند. این جریان به دلیل پیروزی در انتخابات دوم خرداد به #جبهه_دوم_خرداد مشهور گشت و هشت سال کنترل دولت و همچنین چهار سال اکثریت نمایندگان مجلس ششم را در اختیار داشت.
دو حلقه فکری در جریان اصلاح طلبی وجود دارد که یکی موسوم به #حلقه_کیان و دیگری
#حلقه_نیاوران است.
از حلقه کیان، سیدمحمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات و از حلقه نیاوران حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور فعلی بیرون آمدند.
حلقه کیان دارای دیدگاه چپ اسلامی بود و حلقه نیاوران دارای دیدگاه تکنوکراتی است.
حلقه نیاوران در طول سالها، در حال کنار زدن چپها و حلقه موسوم به کیان بودهاند.
افول قدرت اصلاحطلبان و قدرت گرفتن اصولگرایان از انتخابات شوراهای دوم در سال ۱۳۸۱ آغاز شد و سپس انتخابات مجلس هفتم در نهایت پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات نهمین دورهٔ ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴ به اوج رسید. با انتخابات یازدهمین دورهٔ ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ و پیروزی حسن روحانی اعتدالگرا که نامزد مورد حمایت اصلاحطلبان نیز بود دوباره اصلاحطلبان به قدرت آمدند.
حلقه جدیدی که از آن نام میبرند #حلقه_نارمک است که اعضای آن افرادی مانند: محمدباقر قالیباف، قاسم سلیمانی، اصغر حجازی، سیدمجتبی حسینی/ خبرگان، سیف، عارف، جواد لاریجانی، علی لاریجانی و صادق لاریجانی و... ترکیبی از شخصیتهای اصلاح طلب و اصولگرا هست که اگر واقعیت داشته باشد، بنوعی یک حلقه ائتلافی از دو حلقه اصلاح طلب و گروههایی از اصولگرایان و اعتدالی ها و میانه روها هست که بدرستی نمی توان حدود و خطوط آن را در چارچوب جناح بندی های مرسوم جمهوری اسلامی مشخص کرد و بواسطه اشخاص داخل این حلقه می تواند به داخل همه جریانات داخل نظام رسوخ داشته باشد. لذا بلحاظ ایدئولوژیک نمی تواند دارای تفکر و خط مشی و اندیشه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی مشخص و روشنی باشد و میتوان گفت این حلقه اگر واقعیت داشته باشد، فارغ از هرگونه اندیشه و آرمانی صرفا برای کسب قدرت دور هم گرد آمده اند و با صاحبان قدرت در حال منازعه هستند تا بتوانند با شیوه های توطئه و طرح ریزی قدرت را از دست صاحبان آن خارج کرده و خود صاحب قدرت شوند.
اما با توجه به تشتت فکری و نبود یک گفتمان روشن در حوزه های مختلف و هدف، گرفتن عریان قدرت، حتی اگر جامعه را با شگردهایی برای پذیرش خود مجاب کنند، بعد از کسب قدرت ظرف مدت کوتاهی ائتلاف آنها به هم خورده و درگیری درون این حلقه بر سر تمامیت خواهی، ایجاد و همدیگر را حذف می کنند، و امکان حفظ قدرت را نخواهند داشت. با این دورنما چنین گروهی تنها نقش پایین کشیدن قدرت موجود و انتقال آن به گروهی دیگر را خواهد داشت، و در این صورت باید فکر کرد پشت پرده حلقه نارمک کدام گروه منسجمی در کمین قدرت نشسته است؟
آیا تحولات آتی قدرت در ایران از میان این حلقه های قدرت انتقال خواهد یافت یا جریان نوظهوری قادر به کنار زدن قطعی این جناحها و حلقه ها خواهد شد؟
#حلقه_کیان
#حلقه_نیاوران
#حلقه_نارمک
Forwarded from Attach Master
🛑 محمدمهدی خلجی را بشناسیم. هیلاری کیلینتون در ایمیل های افشا شده به نام او اشاره کرده و او را خودی و همکار معرفی کرده است.
🔰 قسمت اول 👇
#محمدمهدی_خلجی شخصیتی است که اسمش در ایمیل های #هیلاری_کلینتون بعنوان همکار و خودی آمده است .
هیلاری کلینتون از چهره های شاخص سلطه گران جهانی #گلوبالیسم در #حزب_دموکرات_آمریکا و وزیر خارجه کابینه پیشین #باراک_اوباما بوده و همسر بیل کلینتون، از اعضای فرقه #فراماسونری ، و رئیس جمهور پیشین #آمریکا می باشد که کاندید ریاست جمهوری آمریکا از طرف حزب دموکرات بعد از باراک اوباما معرفی شده و در رقابت با #دونالد_ترامپ شکست خورد.
محمدمهدی خلجی، متولد ۳۱ شهریور ۱۳۵۲ در #قم، بعنوان #روزنامهنگار ، نویسنده، مترجم و #تحلیلگر_سیاسی معرفی شده و عضو ارشد و بورسیه خانواده لیبتسکی در #مؤسسه_واشینگتن_برای_سیاست_خاور_نزدیک است و اکنون در #واشینگتن دی سی زندگی می کند.
وی از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۷۶ در #حوزهٔ_علمیهٔ_قم درس مخوانده و از شاگردان #وحید_خراسانی و #شیخ_جواد_تبریزی بوده و همزمان در کلاسهای فلسفهٔ #دانشگاه_تهران و #دانشگاه_شهیدبهشتی به عنوان مستمع آزاد شرکت کرده و نیز در کلاسهای #انجمن_فلسفه و همچنین مدتی به عنوان دانشجوی آزاد در کلاسهای #عبدالکریم_سروش و #بابک_احمدی ( رهبران نواندیش دینی و پیروان علی شریعتی ) شرکت میکرد. او در سال ۱۳۷۴ رسما به تحصیل در #رشتهٔ_فلسفه در #دانشگاه_تربیت_مدرس آغاز کرد.
نخستین مطلب او بعنوان #روزنامه_نگار در روزنامهٔ اطلاعات در پاسخ به مقالهٔ حجتی کرمانی در کیفیت #تحولات_فقه_شیعی چاپ شد. از سال ۱۳۷۲ به عنوان مترجم در نشریه "کیان" فعالیت کرد و مقالاتی در زمینه #روشنفکری_معاصر_عربی و #نقد_بنیادگرایی از عربی به فارسی ترجمه کرد. وی همزمان برای "فصلنامه نقد و نظر" به مدیر مسئولی و سردبیری "محمدمهدی فقیهی" نیز مطالبی مینوشت. رهبر فکری نویسندگان این مجله "مصطفی ملکیان" از رهبران جریان " ینواندیشهدینی " بود.
خلجی از سال ۱۳۷۷ به "روزنامه انتخاب" پیوست و به همراه "محمد مهدی فقیهی" از جمله بانیان این روزنامه محسوب میشود.
محمدمهدی خلجی پس از مهاجرت به #اروپا نخست مدتی با بخش فارسی " #بیبیسی" همکاری کرد . سپس با آغاز به کار " #رادیو_زمانه " با این رادیو همکاری نمود.
پس از آن به دعوت "ایرج گرگین" به " #رادیو_فردا " رفت و پس از مهاجرت به #آمریکا از "رادیو فردا" کناره گرفت.
او از سال ۲۰۰۵ عضو ارشد مؤسسه مطالعات خاورنزدیک واشینگتن می باشد.
مهدی خلجی در گزارشها و مقالاتی که برای #مؤسسه_مطالعات_خاور_نزدیک_واشینگتن مینویسد، تأکید بر " #تحریم و فشار اقتصادی" برای " #تغییر_رفتار #جمهوری_اسلامی " دارد.
در مقاله ای مشترک با "پاتریک کلاسون" در سال ۲۰۱۲، آنها " #تحریمهای_فلج_کننده "، " #انزوای_شدید_سیاسی " و " #اقدام_نظامی " علیه جمهوری اسلامی #ایران را به عنوان راههایی که میتوانند نظر رهبران جمهوری اسلامی را عوض کنند به مؤسسه مطالعات خاورنزدیک واشینگتن پیشنهاد کردند.
سه ماه قبل از به نتیجه رسیدن توافق هستهای " #برجام " در سال ۲۰۱۵، وی در مقاله مشترکی در #نیویورک_تایمز ، ادعا میکند که "ایران چه تحت حکومت پادشاهان صفوی و پهلوی باشد، چه تحت حکومت مذهبیان جمهوریاسلامی؛ ماهیتش همواره #امپراتوری و انگیزهاش #هژمونیک و #کشورگشایی بوده و هست و از این رو آن را با #آلمان_نازی مقایسه کرد."
در آوریل ۲۰۱۵، پس از انتشار مقاله ای در "سایت الف" با عنوان «چه قومی «خونخواران تاریخ بشریت» لقب گرفتهاند؟»، مهدی خلجی مقاله ای در واکنش به آن با تیتر «تهمت خون علیه یهودیان در ایران رایج میشود» برای #انستیتو_واشینگتن نوشت و مدعی شد انتشار چنین مطلبی در یک وبسایت بالارتبه سیاسی، نشان میدهد که چگونه حتی ابتدایی ترین عبارات و تئوریهای " #توطئه_یهودی_ستیزی" در تمامی سطوح گفتمان ایرانیان راه پیدا کردهاند.
از نظر او " #یهودستیزی_مدرن " (Antisemitism) نه تنها محدود به مقامات مذهبی ایران نمیشود، بلکه #روشنفکران_ایرانی نیز، چه قبل و چه بعد از انقلاب ۱۹۷۹، تحت تأثیر گفتمان #یهود_ستیز بودهاند.
پس از خروج #آمریکا از برجام در دوره #دونالد_ترامپ نیز، او از مدافعان "تحریمهای اقتصادی" بود.
پس از ماجرای دست داشتن همسر او " #مریم_شیخ_الاسلامی_آل_آقا " در #اختلاس شش میلیارد یورویی صنایع پتروشیمی، او در بخشی از مطلب اش در واکنش به انتقادات مطرح شده میگوید که یک بار هم از حمله نظامی به ایران دفاع نکرده است .
ادامه ( پدر محمدمهدی خلجی)👇👇
🔰 قسمت اول 👇
#محمدمهدی_خلجی شخصیتی است که اسمش در ایمیل های #هیلاری_کلینتون بعنوان همکار و خودی آمده است .
هیلاری کلینتون از چهره های شاخص سلطه گران جهانی #گلوبالیسم در #حزب_دموکرات_آمریکا و وزیر خارجه کابینه پیشین #باراک_اوباما بوده و همسر بیل کلینتون، از اعضای فرقه #فراماسونری ، و رئیس جمهور پیشین #آمریکا می باشد که کاندید ریاست جمهوری آمریکا از طرف حزب دموکرات بعد از باراک اوباما معرفی شده و در رقابت با #دونالد_ترامپ شکست خورد.
محمدمهدی خلجی، متولد ۳۱ شهریور ۱۳۵۲ در #قم، بعنوان #روزنامهنگار ، نویسنده، مترجم و #تحلیلگر_سیاسی معرفی شده و عضو ارشد و بورسیه خانواده لیبتسکی در #مؤسسه_واشینگتن_برای_سیاست_خاور_نزدیک است و اکنون در #واشینگتن دی سی زندگی می کند.
وی از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۷۶ در #حوزهٔ_علمیهٔ_قم درس مخوانده و از شاگردان #وحید_خراسانی و #شیخ_جواد_تبریزی بوده و همزمان در کلاسهای فلسفهٔ #دانشگاه_تهران و #دانشگاه_شهیدبهشتی به عنوان مستمع آزاد شرکت کرده و نیز در کلاسهای #انجمن_فلسفه و همچنین مدتی به عنوان دانشجوی آزاد در کلاسهای #عبدالکریم_سروش و #بابک_احمدی ( رهبران نواندیش دینی و پیروان علی شریعتی ) شرکت میکرد. او در سال ۱۳۷۴ رسما به تحصیل در #رشتهٔ_فلسفه در #دانشگاه_تربیت_مدرس آغاز کرد.
نخستین مطلب او بعنوان #روزنامه_نگار در روزنامهٔ اطلاعات در پاسخ به مقالهٔ حجتی کرمانی در کیفیت #تحولات_فقه_شیعی چاپ شد. از سال ۱۳۷۲ به عنوان مترجم در نشریه "کیان" فعالیت کرد و مقالاتی در زمینه #روشنفکری_معاصر_عربی و #نقد_بنیادگرایی از عربی به فارسی ترجمه کرد. وی همزمان برای "فصلنامه نقد و نظر" به مدیر مسئولی و سردبیری "محمدمهدی فقیهی" نیز مطالبی مینوشت. رهبر فکری نویسندگان این مجله "مصطفی ملکیان" از رهبران جریان " ینواندیشهدینی " بود.
خلجی از سال ۱۳۷۷ به "روزنامه انتخاب" پیوست و به همراه "محمد مهدی فقیهی" از جمله بانیان این روزنامه محسوب میشود.
محمدمهدی خلجی پس از مهاجرت به #اروپا نخست مدتی با بخش فارسی " #بیبیسی" همکاری کرد . سپس با آغاز به کار " #رادیو_زمانه " با این رادیو همکاری نمود.
پس از آن به دعوت "ایرج گرگین" به " #رادیو_فردا " رفت و پس از مهاجرت به #آمریکا از "رادیو فردا" کناره گرفت.
او از سال ۲۰۰۵ عضو ارشد مؤسسه مطالعات خاورنزدیک واشینگتن می باشد.
مهدی خلجی در گزارشها و مقالاتی که برای #مؤسسه_مطالعات_خاور_نزدیک_واشینگتن مینویسد، تأکید بر " #تحریم و فشار اقتصادی" برای " #تغییر_رفتار #جمهوری_اسلامی " دارد.
در مقاله ای مشترک با "پاتریک کلاسون" در سال ۲۰۱۲، آنها " #تحریمهای_فلج_کننده "، " #انزوای_شدید_سیاسی " و " #اقدام_نظامی " علیه جمهوری اسلامی #ایران را به عنوان راههایی که میتوانند نظر رهبران جمهوری اسلامی را عوض کنند به مؤسسه مطالعات خاورنزدیک واشینگتن پیشنهاد کردند.
سه ماه قبل از به نتیجه رسیدن توافق هستهای " #برجام " در سال ۲۰۱۵، وی در مقاله مشترکی در #نیویورک_تایمز ، ادعا میکند که "ایران چه تحت حکومت پادشاهان صفوی و پهلوی باشد، چه تحت حکومت مذهبیان جمهوریاسلامی؛ ماهیتش همواره #امپراتوری و انگیزهاش #هژمونیک و #کشورگشایی بوده و هست و از این رو آن را با #آلمان_نازی مقایسه کرد."
در آوریل ۲۰۱۵، پس از انتشار مقاله ای در "سایت الف" با عنوان «چه قومی «خونخواران تاریخ بشریت» لقب گرفتهاند؟»، مهدی خلجی مقاله ای در واکنش به آن با تیتر «تهمت خون علیه یهودیان در ایران رایج میشود» برای #انستیتو_واشینگتن نوشت و مدعی شد انتشار چنین مطلبی در یک وبسایت بالارتبه سیاسی، نشان میدهد که چگونه حتی ابتدایی ترین عبارات و تئوریهای " #توطئه_یهودی_ستیزی" در تمامی سطوح گفتمان ایرانیان راه پیدا کردهاند.
از نظر او " #یهودستیزی_مدرن " (Antisemitism) نه تنها محدود به مقامات مذهبی ایران نمیشود، بلکه #روشنفکران_ایرانی نیز، چه قبل و چه بعد از انقلاب ۱۹۷۹، تحت تأثیر گفتمان #یهود_ستیز بودهاند.
پس از خروج #آمریکا از برجام در دوره #دونالد_ترامپ نیز، او از مدافعان "تحریمهای اقتصادی" بود.
پس از ماجرای دست داشتن همسر او " #مریم_شیخ_الاسلامی_آل_آقا " در #اختلاس شش میلیارد یورویی صنایع پتروشیمی، او در بخشی از مطلب اش در واکنش به انتقادات مطرح شده میگوید که یک بار هم از حمله نظامی به ایران دفاع نکرده است .
ادامه ( پدر محمدمهدی خلجی)👇👇
Telegram
📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #جوانان هم فهمیدن از کجا خوردن
چگونه بردیم
چگونه باختیم😔😔
این جوانان یک چیزهایی رو هم بابد بدانند :
اینکه
ماهم اون #جنگ #لعنتی تحمیلی خمینی و بقیه استمرار #تروریسم سپاه به نفع #سلطه_گران #جهانگرایی رو باختیم
هم #فتنه۵۷ رو باختیم
هم #چهار_دهه_شکست را باختیم
هم #اقتصاد را باختیم
هم #محیط^زیست را باختیم
هم #صنایع و #تولید رو باختبم
هم #علم و #دانش را باختیم
هم #سلامتی_جسمی و #روحی رو باختیم
هم #اخلاق و #پاکدامنی را باختیم
هم #دین و #مذهب و #باور عمومی
ما بخاطر #جهالت و #نادانی یک #نسل و #روشنفکران #نادان آن #پاکباخته هستیم .
دل به این #نظام_فاسد نباید بست
باید کشور را از #رژیم_فاسد گرفت
و از نو ساخت .
فردای نجات #ایران_آزاد
جوانان پرشور اینده رو میسازن ✌️✌️✌️
🔥🔥🔥🔥
چگونه بردیم
چگونه باختیم😔😔
این جوانان یک چیزهایی رو هم بابد بدانند :
اینکه
ماهم اون #جنگ #لعنتی تحمیلی خمینی و بقیه استمرار #تروریسم سپاه به نفع #سلطه_گران #جهانگرایی رو باختیم
هم #فتنه۵۷ رو باختیم
هم #چهار_دهه_شکست را باختیم
هم #اقتصاد را باختیم
هم #محیط^زیست را باختیم
هم #صنایع و #تولید رو باختبم
هم #علم و #دانش را باختیم
هم #سلامتی_جسمی و #روحی رو باختیم
هم #اخلاق و #پاکدامنی را باختیم
هم #دین و #مذهب و #باور عمومی
ما بخاطر #جهالت و #نادانی یک #نسل و #روشنفکران #نادان آن #پاکباخته هستیم .
دل به این #نظام_فاسد نباید بست
باید کشور را از #رژیم_فاسد گرفت
و از نو ساخت .
فردای نجات #ایران_آزاد
جوانان پرشور اینده رو میسازن ✌️✌️✌️
🔥🔥🔥🔥