Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
1- 2) #رويكردهاي_ژئوپليتيك_از_بدو
قسمت چهارم
1- 2- 3) #رويكرد_ژئوپليتيك_در_دوره_احياء_و_شكوفايي
بخش اول :
درحاليكه نامداران جغرافياي سياسي همچون #ريچارد_هارتشورن و #استيفن_جونز در تلاش شكوفا ساختن جغرافياي سياسي در دنياي نيمة قرن بيستم بودند، و در حاليكه سياستمداراني چون #هنري_كيسينجر واژة «ژئوپليتيك» را دوباره به زبان روزمرة سياسي نيمة دوم قرن بيستم مي آوردند، جهان انديشاني چون #ژان_گاتمن و #سوئل_كوهن پيروزمندانه جهان انديشي ژئوپليتيك را به بستر اصلي مباحث دانشگاهي باز گرداندند.
#ژان_گاتمن در اين زمينه نقش ويژه اي داشت. وي با طرح تئوري « #آيكنوگرافي ـ #سيركولاسيون»، «حركت» را در مباحث ژئوپليتيك در معرض توجه ويژه قرار داد و عوامل روحاني، يا عامل «معني» را در جهان انديشي «اصل» يا «مركز» دانست و «مادّه» يا «فيزيك» را تأثير گيرنده قلمداد كرد.
در اين جا كافي است گفته شود كه با طرح اين انديشه #گاتمن در حقيقت جهان انديشيِ سياسي و ژئوپليتيك را كاملاً دگرگون كرد و اين مبحث دانشگاهي را به بستر تازه اي انداخته است و به حقيقت، پدر جغرافياي سياسي نو و ژئوپليتيك نو شناخته مي شود (مجتهد زاده، 1376: 96).
#سائول_بي_كوهن نيز يك جغرافيدان سياسي استثنائي در بين جغرافيدانان سياسي در زنده نگه داشتن انديشه جهاني، به اين نتيجه رسيده بود كه موضوعات ژئوپليتيكي مهمتر از آن بودند كه جغرافيدانان آنها را كنار بگذارند.
و اكنون خيلي از جغرافيدانان با يك تأخير به او ملحق شده اند و از بازگشت و تجديد حيات ژئوپليتيك به اندازه او استقبال كرده اند (Taylor, 1989: ).
تحت تأثير رقابت و كشمكش دو ابر قدرت شوروي و آمريكا، ژئوپليتيك جنگ سرد با رويكرد باز دارندگي مطرح شد.
علّت ديگري كه باعث كم رنگ شدن ديدگاه ژئوپليتيكي گرديد استراتژي باز دارندگي #هسته اي بود كه از آغاز جنگ سرد شكل گرفته و توجهات را از دفاع سرزميني به توازن هسته اي جلب كرده بود.
در دهة 1970 به منظور جلوگيري از كم رنگ تر شدن ديدگاه ژئوپليتيكي و ضرورت باز انديشي در اين علم به دنبال ظهور ديدگاه جديدي كه بعنوان #ژئوپليتيك_انتقادي شناخته شد، ژئوپليتيك احيا گرديد (احمدي پور، بديعي، 1381: 3).
تا همين اواخر مرسوم بود كه جغرافيدانان سياسي، آشكارا ميان جغرافيداناني كه ژئوپليتيك را در اختيار دولت نازي گذاشتند با جغرافيدانان سياسي دانشگاهي جهان انگليسي ـ آمريكايي فرق مي گذاشتند .
اين موضوع تا حدود سال 1986 ادامه يافت در آن سال #اولافلين و #وان_دروستن نوشتند:
«بدين گونه اغلب جغرافيدانان سياسي، آن چنان از زياده روي هاي ژئوپليتيك شرمنده شده اند كه از تحقيق دربارة منازعات بين الملل پرهيز مي كنند. امّا در همين دوران بود كه علايق نهفته در اين شرمندگي شروع به ظهور نمود. براي مثال، اصطلاح ژئوپليتيك كه پس از جنگ جهاني دوّم با بدنامي رها شده بود در اواخر دهة 1970 و دهة 1980 احيا شد (موير، 1379: 368).
#لاكوست نيز اعتقاد پيدا مي كند كه مي شود ژئوپليتيكي را كه از لحاظ علمي، مستقل و بي طرفانه است را نيز بوجود آورد. ژئوپليتيكي جايگزين، كه قادر باشد با ديدگاههاي متعالي به امور جهاني نگريسته و به تحقيق عيني بپردازد كه آلودة پيوند با كشور يا امپراتوري نباشد (موير، 1379: 389).
پس از يك ربع قرن افول، ژئوپليتيك تدريجا تجديد حيات خود را آغاز كرد.
به نظر #لسلي_هِپِل «در دهة گذشته ژئوپليتيك بتدريج مورد استفاده قرار گرفته و تحليل ژئوپليتيكي مسايل، جهاني و منطقه اي رايج شده است.»
او فكر مي كرد كه اين كسب محبوبيت مجدد، دلايل مختلفي دارد؛ از جمله نياز به اَشكال بهتري براي تحليل و تفسير جهان فوق العاده پيچيده و چند قطبي و نيز اين حقيقت كه سياستمداراني همچون #كيسينجر و #نيكسون، مايل بودند كه بطور تفنّني به ژئوپليتيك بپردازند و با اين كار، محبوبيت و رواج آن را تسريع كردند.
#هِپِل تصور ميكرد كه جغرافيدانان، نقش ارزشمندي را ايفا كرده اند اما آنان مي بايست نسبت به برخي از پيشينيان خود از لحاظ تاريخي و سياسي حساسيت بيشتري نشان دهند.
سخنان پاياني او خبر از ظهور ژئوپليتيك انتقادي ميداد كه مي گفت:
«نقد تاريخي و نقادانه ژئوپليتيك، يك وظيفة بسيار مهم است. ژئوپليتيك بايد گذشتة خود را بپذيرد و طبيعت گفتمان خويش را بيازمايد. تقريباً جاي شگفتي است تاكنون نتوانسته توجه آناني را كه به نظرية اجتماعي در جغرافياي انساني علاقمندند، بيشتر جلب كند. زيرا احتمالاً ژئوپليتيك، نمونة برجستة مجموعه اي از مفاهيم است كه از تحليل جغرافيايي نشأت مي گيرند؛ تحليلي كه جذب رويه هاي اجتماعي و سياسي شده است» (موير، 1379: 385).
ادامه دارد..
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
1- 2) #رويكردهاي_ژئوپليتيك_از_بدو
قسمت چهارم
1- 2- 3) #رويكرد_ژئوپليتيك_در_دوره_احياء_و_شكوفايي
بخش اول :
درحاليكه نامداران جغرافياي سياسي همچون #ريچارد_هارتشورن و #استيفن_جونز در تلاش شكوفا ساختن جغرافياي سياسي در دنياي نيمة قرن بيستم بودند، و در حاليكه سياستمداراني چون #هنري_كيسينجر واژة «ژئوپليتيك» را دوباره به زبان روزمرة سياسي نيمة دوم قرن بيستم مي آوردند، جهان انديشاني چون #ژان_گاتمن و #سوئل_كوهن پيروزمندانه جهان انديشي ژئوپليتيك را به بستر اصلي مباحث دانشگاهي باز گرداندند.
#ژان_گاتمن در اين زمينه نقش ويژه اي داشت. وي با طرح تئوري « #آيكنوگرافي ـ #سيركولاسيون»، «حركت» را در مباحث ژئوپليتيك در معرض توجه ويژه قرار داد و عوامل روحاني، يا عامل «معني» را در جهان انديشي «اصل» يا «مركز» دانست و «مادّه» يا «فيزيك» را تأثير گيرنده قلمداد كرد.
در اين جا كافي است گفته شود كه با طرح اين انديشه #گاتمن در حقيقت جهان انديشيِ سياسي و ژئوپليتيك را كاملاً دگرگون كرد و اين مبحث دانشگاهي را به بستر تازه اي انداخته است و به حقيقت، پدر جغرافياي سياسي نو و ژئوپليتيك نو شناخته مي شود (مجتهد زاده، 1376: 96).
#سائول_بي_كوهن نيز يك جغرافيدان سياسي استثنائي در بين جغرافيدانان سياسي در زنده نگه داشتن انديشه جهاني، به اين نتيجه رسيده بود كه موضوعات ژئوپليتيكي مهمتر از آن بودند كه جغرافيدانان آنها را كنار بگذارند.
و اكنون خيلي از جغرافيدانان با يك تأخير به او ملحق شده اند و از بازگشت و تجديد حيات ژئوپليتيك به اندازه او استقبال كرده اند (Taylor, 1989: ).
تحت تأثير رقابت و كشمكش دو ابر قدرت شوروي و آمريكا، ژئوپليتيك جنگ سرد با رويكرد باز دارندگي مطرح شد.
علّت ديگري كه باعث كم رنگ شدن ديدگاه ژئوپليتيكي گرديد استراتژي باز دارندگي #هسته اي بود كه از آغاز جنگ سرد شكل گرفته و توجهات را از دفاع سرزميني به توازن هسته اي جلب كرده بود.
در دهة 1970 به منظور جلوگيري از كم رنگ تر شدن ديدگاه ژئوپليتيكي و ضرورت باز انديشي در اين علم به دنبال ظهور ديدگاه جديدي كه بعنوان #ژئوپليتيك_انتقادي شناخته شد، ژئوپليتيك احيا گرديد (احمدي پور، بديعي، 1381: 3).
تا همين اواخر مرسوم بود كه جغرافيدانان سياسي، آشكارا ميان جغرافيداناني كه ژئوپليتيك را در اختيار دولت نازي گذاشتند با جغرافيدانان سياسي دانشگاهي جهان انگليسي ـ آمريكايي فرق مي گذاشتند .
اين موضوع تا حدود سال 1986 ادامه يافت در آن سال #اولافلين و #وان_دروستن نوشتند:
«بدين گونه اغلب جغرافيدانان سياسي، آن چنان از زياده روي هاي ژئوپليتيك شرمنده شده اند كه از تحقيق دربارة منازعات بين الملل پرهيز مي كنند. امّا در همين دوران بود كه علايق نهفته در اين شرمندگي شروع به ظهور نمود. براي مثال، اصطلاح ژئوپليتيك كه پس از جنگ جهاني دوّم با بدنامي رها شده بود در اواخر دهة 1970 و دهة 1980 احيا شد (موير، 1379: 368).
#لاكوست نيز اعتقاد پيدا مي كند كه مي شود ژئوپليتيكي را كه از لحاظ علمي، مستقل و بي طرفانه است را نيز بوجود آورد. ژئوپليتيكي جايگزين، كه قادر باشد با ديدگاههاي متعالي به امور جهاني نگريسته و به تحقيق عيني بپردازد كه آلودة پيوند با كشور يا امپراتوري نباشد (موير، 1379: 389).
پس از يك ربع قرن افول، ژئوپليتيك تدريجا تجديد حيات خود را آغاز كرد.
به نظر #لسلي_هِپِل «در دهة گذشته ژئوپليتيك بتدريج مورد استفاده قرار گرفته و تحليل ژئوپليتيكي مسايل، جهاني و منطقه اي رايج شده است.»
او فكر مي كرد كه اين كسب محبوبيت مجدد، دلايل مختلفي دارد؛ از جمله نياز به اَشكال بهتري براي تحليل و تفسير جهان فوق العاده پيچيده و چند قطبي و نيز اين حقيقت كه سياستمداراني همچون #كيسينجر و #نيكسون، مايل بودند كه بطور تفنّني به ژئوپليتيك بپردازند و با اين كار، محبوبيت و رواج آن را تسريع كردند.
#هِپِل تصور ميكرد كه جغرافيدانان، نقش ارزشمندي را ايفا كرده اند اما آنان مي بايست نسبت به برخي از پيشينيان خود از لحاظ تاريخي و سياسي حساسيت بيشتري نشان دهند.
سخنان پاياني او خبر از ظهور ژئوپليتيك انتقادي ميداد كه مي گفت:
«نقد تاريخي و نقادانه ژئوپليتيك، يك وظيفة بسيار مهم است. ژئوپليتيك بايد گذشتة خود را بپذيرد و طبيعت گفتمان خويش را بيازمايد. تقريباً جاي شگفتي است تاكنون نتوانسته توجه آناني را كه به نظرية اجتماعي در جغرافياي انساني علاقمندند، بيشتر جلب كند. زيرا احتمالاً ژئوپليتيك، نمونة برجستة مجموعه اي از مفاهيم است كه از تحليل جغرافيايي نشأت مي گيرند؛ تحليلي كه جذب رويه هاي اجتماعي و سياسي شده است» (موير، 1379: 385).
ادامه دارد..
🆔👉 @iran_novin1