Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#ژئوپولتیک
1- 2) #رويكردهاي_ژئوپليتيك_از_بدو_تولد_تاكنون
خواستگاه دانشي كه بعد ها به آن عنوان «ژئوپليتيك» داده شد در مراكز استعماري امپراتوري هاي رقيب در آخر قرن نوزده ميلادي متولد شده است.
در آنها دانشگاه ها، اجتماعات جغرافيايي و مراكز آموزشي قدرت هاي بزرگ ايجاد شد.
از سال 1870 به بعد قدرت هاي بزرگ اروپا با يك برنامه بي سابقه به توسعه طلبي امپرياليستي و توسعه طلبي قلمروي در روي آن مناطق مبادرت كردند ( O tuathail, 1996: 21 ).
ژئوپليتيك بعنوان شكلي از دانايي و قدرت در دورة امپرياليستي بين سالهاي 1945ـ1870 زماني متولّد مي شود كه امپراتوريهاي رقيب در طول جنگ هاي متعددي كه با يكديگر داشتند خطوط قدرت را مرتب كرده و آن را تغيير داده و در آن تجديد نظر كردند.
خطوط قدرت مورد نظر، تشكيل دهندة مرزهاي نقشة سياسي جهان بودند در اين دوره از رقابتهاي امپرياليستي كه موفقيتهاي تكنولوژيكي بزرگ، انقلاب جهاني و دگرگونيهاي فرهنگي صورت گرفت، ژئوپليتيك امپرياليستي نيز شكل گرفت (احمدي پور، بديعي، 1381: 2).
شايد مشهورترين جغرافيدان عصر امپرياليستي، مکيندر بود.
مقاله معروف او « #محور_جغرافيايي_تاريخ» روابط و پيوستگي هاي بين علايق ملي و جغرافيا و زمين را شامل مي شد.
اين مقاله اولين تفسير انجمن سلطنتي جغرافياي انگليس در لندن در سال ١٩٠٤ بود. براي همين آن مقاله از جهت محتوا خيلي مهم است.
مکيندر اين مقاله را موقعي مي نويسد که گروه هاي مختلف قدرت هاي امپرياليستي ظهور کرده اند (Rennie Short, 1994: 18). شايد مهمترين دانش آموخته جغرافياي سياسي بعد از راتزل، رودلف كي اِلن، دانشمند سوئدي علوم سياسي استاد دانشگاه گاتبرگ بود، كي اِلن بسيار تحت تأثير انديشه هاي سياسي – جغرافيايي راتزل در مطالعه سياست هاي جهاني و ماهيت دولت قرار گرفته بود.
كيي اِلن ايده هاي راتزل را درباره حكومت به عنوان يك پديده موجود زنده (ارگانيسم) بسط داد (Dikshit, 1995: 11 ).
در سال هاي اوليه قرن بيستم كي الن و ديگر انديشمندان امپرياليست، ژئوپليتيك را به عنوان بخشي از دانش امپرياليستي غربي فهميدند كه از ارتباط با زمين فيزيكي ( جغرافيا ) و سياست بحث مي كرد.
بعد با هدف سياست خارجي آلمان نازي يعني لبنسرام ( تعقيب فضاي حياتي آلمان ) همراه شد. و براي همين از نظر اكثر نويسندگان و تحليل گران بعد از جنگ جهاني دوم محو شد و در طي سال هاي بعد از جنگ سرد، ژئوپليتيك براي توصيف كشمكش و درگيري جهاني بين شوروي و ايالات متحده آمريكا بر سر كنترل كشورها و منابع استراتژيك جهان استفاده شد ( O thathail, Dalby & Routledge; 1998: 1 ).
در خلال دهة 1920، كانون مطالعات ژئوپليتيك در آلمان متمركز شد و در آنجا بود كه اين رشتة علمي زماني كه به عنوان يك مكتب جديد توسط كارل فون هاوس هوفر(1946ـ 1869) شكل گرفت، تصوير بسيار مخدوش خود را كسب نمود.
«پاركر» در اين رابطه چنين توضيح ميدهد:
«پس از شكست آلمان در جنگ جهاني اوّل، گروهي از جغرافيدانان آلماني، ايده هاي راتزل را پذيرفته و تا آنجا پيش رفتند كه از اين ايده ها، بعنوان مبناي يك طرح روشمند، نه تنها براي بهبود آلمان، بلكه براي بازگشت آلمان به جايگاه يك قدرت بزرگ، استفاده كردند.
استدلال بنيادين آنها اين بود كه گر چه جغرافياي سياسي به شرايط فضايي كشور مي پردازد امّا ژئوپليتيك به نيازهاي فضايي مي پردازد.
تمام استراتژي حزب نازي براي سلطة آلمان بر اروپا، تحت تأثير نظريه هايي بود كه اين محققان ژئوپليتيك فرمول بندي كرده بودند» (موير، 1379: 367ـ366).
ژئوپليتيك به دليل شكل گيري آن بدست كارشناسان خود در اروپا، موجود خام دوران خود بود و در ماديگرايي جغرافيايي كهنة قرون گذشته، ريشه داشت.
ضعف چنين روشهايي را جغرافيدانان كمونيست آلماني، كارل ويتفوگل در سال 1929 تشخيص داد و اوتواتيل توضيح داده است كه ويتفوگل چگونه پي برد كه ژئوپليتيك «فرض مي گيرد كه عوامل جغرافيايي بسته به خصوصياتشان (آب و هوا، خاك، موقعيّت، ناهمواري زمين و حتّي نژاد) حيات سياسي را مستقيماً تحت تأثير قرار مي دهند.» و حال آنكه در واقع، چنين عوامل جغرافيايي بطور مستقيم تأثير نگذاشته، بلكه از طريق انسان نقش ميانجي را به عهده دارند (موير، 1379: 367ـ366).
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#ژئوپولتیک
1- 2) #رويكردهاي_ژئوپليتيك_از_بدو_تولد_تاكنون
خواستگاه دانشي كه بعد ها به آن عنوان «ژئوپليتيك» داده شد در مراكز استعماري امپراتوري هاي رقيب در آخر قرن نوزده ميلادي متولد شده است.
در آنها دانشگاه ها، اجتماعات جغرافيايي و مراكز آموزشي قدرت هاي بزرگ ايجاد شد.
از سال 1870 به بعد قدرت هاي بزرگ اروپا با يك برنامه بي سابقه به توسعه طلبي امپرياليستي و توسعه طلبي قلمروي در روي آن مناطق مبادرت كردند ( O tuathail, 1996: 21 ).
ژئوپليتيك بعنوان شكلي از دانايي و قدرت در دورة امپرياليستي بين سالهاي 1945ـ1870 زماني متولّد مي شود كه امپراتوريهاي رقيب در طول جنگ هاي متعددي كه با يكديگر داشتند خطوط قدرت را مرتب كرده و آن را تغيير داده و در آن تجديد نظر كردند.
خطوط قدرت مورد نظر، تشكيل دهندة مرزهاي نقشة سياسي جهان بودند در اين دوره از رقابتهاي امپرياليستي كه موفقيتهاي تكنولوژيكي بزرگ، انقلاب جهاني و دگرگونيهاي فرهنگي صورت گرفت، ژئوپليتيك امپرياليستي نيز شكل گرفت (احمدي پور، بديعي، 1381: 2).
شايد مشهورترين جغرافيدان عصر امپرياليستي، مکيندر بود.
مقاله معروف او « #محور_جغرافيايي_تاريخ» روابط و پيوستگي هاي بين علايق ملي و جغرافيا و زمين را شامل مي شد.
اين مقاله اولين تفسير انجمن سلطنتي جغرافياي انگليس در لندن در سال ١٩٠٤ بود. براي همين آن مقاله از جهت محتوا خيلي مهم است.
مکيندر اين مقاله را موقعي مي نويسد که گروه هاي مختلف قدرت هاي امپرياليستي ظهور کرده اند (Rennie Short, 1994: 18). شايد مهمترين دانش آموخته جغرافياي سياسي بعد از راتزل، رودلف كي اِلن، دانشمند سوئدي علوم سياسي استاد دانشگاه گاتبرگ بود، كي اِلن بسيار تحت تأثير انديشه هاي سياسي – جغرافيايي راتزل در مطالعه سياست هاي جهاني و ماهيت دولت قرار گرفته بود.
كيي اِلن ايده هاي راتزل را درباره حكومت به عنوان يك پديده موجود زنده (ارگانيسم) بسط داد (Dikshit, 1995: 11 ).
در سال هاي اوليه قرن بيستم كي الن و ديگر انديشمندان امپرياليست، ژئوپليتيك را به عنوان بخشي از دانش امپرياليستي غربي فهميدند كه از ارتباط با زمين فيزيكي ( جغرافيا ) و سياست بحث مي كرد.
بعد با هدف سياست خارجي آلمان نازي يعني لبنسرام ( تعقيب فضاي حياتي آلمان ) همراه شد. و براي همين از نظر اكثر نويسندگان و تحليل گران بعد از جنگ جهاني دوم محو شد و در طي سال هاي بعد از جنگ سرد، ژئوپليتيك براي توصيف كشمكش و درگيري جهاني بين شوروي و ايالات متحده آمريكا بر سر كنترل كشورها و منابع استراتژيك جهان استفاده شد ( O thathail, Dalby & Routledge; 1998: 1 ).
در خلال دهة 1920، كانون مطالعات ژئوپليتيك در آلمان متمركز شد و در آنجا بود كه اين رشتة علمي زماني كه به عنوان يك مكتب جديد توسط كارل فون هاوس هوفر(1946ـ 1869) شكل گرفت، تصوير بسيار مخدوش خود را كسب نمود.
«پاركر» در اين رابطه چنين توضيح ميدهد:
«پس از شكست آلمان در جنگ جهاني اوّل، گروهي از جغرافيدانان آلماني، ايده هاي راتزل را پذيرفته و تا آنجا پيش رفتند كه از اين ايده ها، بعنوان مبناي يك طرح روشمند، نه تنها براي بهبود آلمان، بلكه براي بازگشت آلمان به جايگاه يك قدرت بزرگ، استفاده كردند.
استدلال بنيادين آنها اين بود كه گر چه جغرافياي سياسي به شرايط فضايي كشور مي پردازد امّا ژئوپليتيك به نيازهاي فضايي مي پردازد.
تمام استراتژي حزب نازي براي سلطة آلمان بر اروپا، تحت تأثير نظريه هايي بود كه اين محققان ژئوپليتيك فرمول بندي كرده بودند» (موير، 1379: 367ـ366).
ژئوپليتيك به دليل شكل گيري آن بدست كارشناسان خود در اروپا، موجود خام دوران خود بود و در ماديگرايي جغرافيايي كهنة قرون گذشته، ريشه داشت.
ضعف چنين روشهايي را جغرافيدانان كمونيست آلماني، كارل ويتفوگل در سال 1929 تشخيص داد و اوتواتيل توضيح داده است كه ويتفوگل چگونه پي برد كه ژئوپليتيك «فرض مي گيرد كه عوامل جغرافيايي بسته به خصوصياتشان (آب و هوا، خاك، موقعيّت، ناهمواري زمين و حتّي نژاد) حيات سياسي را مستقيماً تحت تأثير قرار مي دهند.» و حال آنكه در واقع، چنين عوامل جغرافيايي بطور مستقيم تأثير نگذاشته، بلكه از طريق انسان نقش ميانجي را به عهده دارند (موير، 1379: 367ـ366).
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#ژئوپولتیک
#جغرافیای_سیاسی
#تئوری_هارتلند ( قلب جهان ):
( #heart_land_theory )
بر اساس تئوری هرتلند هرکس منابع انسانی و فیزیکی اور- آسیا واقع بین آلمان و سیبریه مرکزی در اختیار داشته باشد می تواند جهان را کنترل کند.
این تئوری توسط جغرافی دان انگلیسی، سر هالفورد مکیندر (sir hal ford makinder) در مقاله ای در سال 1904 و سپس در کتاب وی در سال 1919 منتشر شد.
مکیندر قاره های اروپا، آسیا و آفریقا را به عنوان جزیره جهانی می شناخت و آن را به همین نام معرفی کرد. کلید جزیره جهانی، ناحیه محور یا هارتلند است.
وی هارتلند را ناحیه وسیعی می دانست که اقیانوس منجمد شمالی تا نزدیکی کناره های آبی این منطقه ادامه داشت. این ناحیه از غرب به رودخانه ولگا، از شرق به سیبری غربی، از شمال به اقیانوس منجمد شمالی و از جنوب به ارتفاعات هیمالیا، ارتفاعات ایران و ارتفاعات مغولستان محدود می شد.
ناحیه محور، از هیچ یک از قدرتهای دریایی تهدید نمی شوند.
اساس تز معروف مکیندر این بود که حوزه داخلی اروآسیا منطقه محوری سیاسی جهان است.
مکیندر متذکر شد که که این منطقه محوری توسط یک حاشیه هلالی شکل محاصره می شود که خاورمیانه در آن جای دارد.
مکیندر از سیاست هایی که موازنه قدرت بین قدرتهای بری و بحری را ایجاد کند حمایت می نمود تا بدین وسیله یک کشور معین نتواند بر هارتلند تسلط بیابد.
به هنگام جنگ جهانی دوم مکیندر در تئوری خود توسعه قدرت هوایی و قدرت ایالات متحده آمریکا را که خارجی از جزیره جهانی بود مورد ملاحظه قرار داد.
به عقیده مکیندر اطراف هارتلند را دو ناحیه فرا گرفته اند:
1- هلال داخلی یا حاشیه ای که شامل سرزمین هایی است که پشت خشکی اروسیا و کنار اب قرار دارند و قابل دسترسی قدرت دریایی هستند.(موقعیت ساحلی) ( ریملند )
2- هلال خارجی یا جزیره ای که شامل جزایر بریتانیا، ژاپن و استرالیا است.
مکیندر بر این باور بود که هارتلند اهمیت اساسی در اورآسیا به عهده دارد.
وی در 1919چنین عنوان کرد:
«کسی که بر شرق اروپا تسلط یابد بر هاتلند حاکم خواهد بود و کسی که بر جزیره جهانی حاکم باشد بر دنیا مسلط است»
در 1919 مکیندر از اینکه آلمان روسیه را کنترل کند و در (1943) از اینکه شوروی آلمان را کنترل کند اعلام خطر کرد.
تاثیر نظریه مکیندر در شکل گیری سیاست «سد نفوذ» آمریکا و همینطور در تحلیل نتایج پیوند نزدیک روسیه و چین به چشم می خورد.
در آغاز قرن 21 میلادی و با توجه به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی زمینه های توجه به تئوری مکیندر در سیاست قدرتهای اروپایی، امریکا و چین و روسیه در گسترش سلطه بر مناطق آسیای مرکزی و منطقه خلیج فارس قابل مشاهده است.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#ژئوپولتیک
#جغرافیای_سیاسی
#تئوری_هارتلند ( قلب جهان ):
( #heart_land_theory )
بر اساس تئوری هرتلند هرکس منابع انسانی و فیزیکی اور- آسیا واقع بین آلمان و سیبریه مرکزی در اختیار داشته باشد می تواند جهان را کنترل کند.
این تئوری توسط جغرافی دان انگلیسی، سر هالفورد مکیندر (sir hal ford makinder) در مقاله ای در سال 1904 و سپس در کتاب وی در سال 1919 منتشر شد.
مکیندر قاره های اروپا، آسیا و آفریقا را به عنوان جزیره جهانی می شناخت و آن را به همین نام معرفی کرد. کلید جزیره جهانی، ناحیه محور یا هارتلند است.
وی هارتلند را ناحیه وسیعی می دانست که اقیانوس منجمد شمالی تا نزدیکی کناره های آبی این منطقه ادامه داشت. این ناحیه از غرب به رودخانه ولگا، از شرق به سیبری غربی، از شمال به اقیانوس منجمد شمالی و از جنوب به ارتفاعات هیمالیا، ارتفاعات ایران و ارتفاعات مغولستان محدود می شد.
ناحیه محور، از هیچ یک از قدرتهای دریایی تهدید نمی شوند.
اساس تز معروف مکیندر این بود که حوزه داخلی اروآسیا منطقه محوری سیاسی جهان است.
مکیندر متذکر شد که که این منطقه محوری توسط یک حاشیه هلالی شکل محاصره می شود که خاورمیانه در آن جای دارد.
مکیندر از سیاست هایی که موازنه قدرت بین قدرتهای بری و بحری را ایجاد کند حمایت می نمود تا بدین وسیله یک کشور معین نتواند بر هارتلند تسلط بیابد.
به هنگام جنگ جهانی دوم مکیندر در تئوری خود توسعه قدرت هوایی و قدرت ایالات متحده آمریکا را که خارجی از جزیره جهانی بود مورد ملاحظه قرار داد.
به عقیده مکیندر اطراف هارتلند را دو ناحیه فرا گرفته اند:
1- هلال داخلی یا حاشیه ای که شامل سرزمین هایی است که پشت خشکی اروسیا و کنار اب قرار دارند و قابل دسترسی قدرت دریایی هستند.(موقعیت ساحلی) ( ریملند )
2- هلال خارجی یا جزیره ای که شامل جزایر بریتانیا، ژاپن و استرالیا است.
مکیندر بر این باور بود که هارتلند اهمیت اساسی در اورآسیا به عهده دارد.
وی در 1919چنین عنوان کرد:
«کسی که بر شرق اروپا تسلط یابد بر هاتلند حاکم خواهد بود و کسی که بر جزیره جهانی حاکم باشد بر دنیا مسلط است»
در 1919 مکیندر از اینکه آلمان روسیه را کنترل کند و در (1943) از اینکه شوروی آلمان را کنترل کند اعلام خطر کرد.
تاثیر نظریه مکیندر در شکل گیری سیاست «سد نفوذ» آمریکا و همینطور در تحلیل نتایج پیوند نزدیک روسیه و چین به چشم می خورد.
در آغاز قرن 21 میلادی و با توجه به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی زمینه های توجه به تئوری مکیندر در سیاست قدرتهای اروپایی، امریکا و چین و روسیه در گسترش سلطه بر مناطق آسیای مرکزی و منطقه خلیج فارس قابل مشاهده است.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from Attach Master
✍ جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد ...
❌ #محمدمساعد در خطر استرداد است، برای حمایت از او چه کاری می توانیم بکنیم؟
🔴 چند جمله ساده چنان #امنیت_ملی ایران را به خطر انداخت که بازداشت کشتی اینگلیسی به بهانه واهی، در جریان بازی احمقانه ارسال #نفت مجانی به #اروپا با هدف جلب حمایت آنها برای #حفظ_نظام ، و دعوت از ناوگان اینگلیس بعد از سالها به #خلیج_فارس، و شلیک #موشک با تهدید #اسرائیل، و حیف و میل ثروت و امنیت کشور برای پروژه های بیهوده بنام #انرژی_هسته ای، که موجب شکل گیری #تحریم های گسترده کشور، و شروع #ورشکستگی #صنایع و #بانکها و #تجارت و #پیشه ها و #حرفه ها شد، و تصمیمات #رهبری که موجب بروز #ابرتورم_رکودی شد، و کار به جایی رسید که ملتی با پنجمین ثروت دنیا با #معادن عناصر مختلف از طلا تا آهن و گوگرد و نمک و ... و #جاذبه_های_توریستی و #تنوع_قومی و #آب_و_هوا یی و موقعیت جغرافیایی استثنایی در #تجارت_بین_الملل و #ژئوپولتیک خاص و ...، امروز دومین مقام #فلاکت جهان را دارد، و دشمنی همسایگان دور تا دور، از افغانستان و ترکمنستان و آذربایجان و ترکیه و عراق و عربستان و امارات و بحرین ... همگی با کشور ما؛ #دزدی هزاران هزار میلیارد از #منابع_ملی و نابودی #محیط_زیست کشور و #آلودگی_هوا و فقر و #گرسنگی عمومی... بالاخره کشاندن کشور به جایی که کل #بودجه_دولت برای ۱۴۰۰ کسری و جاخالی هست، و باید دولت دست در #سفره_خالی مردم کند... نتوانست به اندازه این جملات امنیت ملی ایران را به خطر بیاندازد:👇👇
💥 تق تق!، سلام جهان آزاد! من از 42 پروکسی مختلف برای نوشتن این که "میلیونها ایرانی اینترنت ندارند" استفاده کردم.
می توانید صدای ما را بشنوید؟
👇👇
این جملات وحشتناک!!! و #مخاطره_آمیز را #خبرنگار #محمد_مساعد در زمان #اعتراضات #آبان ۹۸ که #جوانان #ایران برای احقاق حقوق ضایع شده خود دست به #اعتراض #مسالمت_آمیز زده بودند، و جرمشان این بود که #به_امید_طلوعی_بهتر برای کشور و ملت خود بودند، و توسط #تروریست ها و #آدمکش های حرفه ای #قتل_عام می شدند، در صفحه توییتر نوشت، و با این توییت #سانسور و پنهان کردن یک #جنایت_علیه_بشریت، با "قطع شدن اینترنت" را به مردم جهان اطلاعرسانی کرد، و بخاطر همین اقدام جنایتکارانه بازداشت شد تا قاتلین در خیابان ها جایزه و درجه بگیرند و تشویق شوند.
او به جرم #اقدام_علیه_امنیت_ملی به ۴ سال و ۹ ماه حبس، ۲ سال ممنوعیت از #روزنامهنگاری و ۲ سال محرومیت از استفاده از همه #وسایل_ارتباطی محکوم شد.
❌ اکنون او در مرز ایران #ترکیه توسط پلیس مرزی ترکیه بازداشت شده و در خطر #استرداد به ایران است!
❓❓ چرا ما ملتی بی تفاوت به ارزش ها و داشته های خود شده ایم، و حفاظت و نگهداری از آنها تلاش نمی کنیم؟
‼️مردان شجاع بزرگترین ثروت یک کشور و ملت هستند. آنها هستند که در بزنگاه یک ملت را نجات می دهند.
❌ #محمدمساعد در خطر استرداد است، برای حمایت از او چه کاری می توانیم بکنیم؟
🔴 چند جمله ساده چنان #امنیت_ملی ایران را به خطر انداخت که بازداشت کشتی اینگلیسی به بهانه واهی، در جریان بازی احمقانه ارسال #نفت مجانی به #اروپا با هدف جلب حمایت آنها برای #حفظ_نظام ، و دعوت از ناوگان اینگلیس بعد از سالها به #خلیج_فارس، و شلیک #موشک با تهدید #اسرائیل، و حیف و میل ثروت و امنیت کشور برای پروژه های بیهوده بنام #انرژی_هسته ای، که موجب شکل گیری #تحریم های گسترده کشور، و شروع #ورشکستگی #صنایع و #بانکها و #تجارت و #پیشه ها و #حرفه ها شد، و تصمیمات #رهبری که موجب بروز #ابرتورم_رکودی شد، و کار به جایی رسید که ملتی با پنجمین ثروت دنیا با #معادن عناصر مختلف از طلا تا آهن و گوگرد و نمک و ... و #جاذبه_های_توریستی و #تنوع_قومی و #آب_و_هوا یی و موقعیت جغرافیایی استثنایی در #تجارت_بین_الملل و #ژئوپولتیک خاص و ...، امروز دومین مقام #فلاکت جهان را دارد، و دشمنی همسایگان دور تا دور، از افغانستان و ترکمنستان و آذربایجان و ترکیه و عراق و عربستان و امارات و بحرین ... همگی با کشور ما؛ #دزدی هزاران هزار میلیارد از #منابع_ملی و نابودی #محیط_زیست کشور و #آلودگی_هوا و فقر و #گرسنگی عمومی... بالاخره کشاندن کشور به جایی که کل #بودجه_دولت برای ۱۴۰۰ کسری و جاخالی هست، و باید دولت دست در #سفره_خالی مردم کند... نتوانست به اندازه این جملات امنیت ملی ایران را به خطر بیاندازد:👇👇
💥 تق تق!، سلام جهان آزاد! من از 42 پروکسی مختلف برای نوشتن این که "میلیونها ایرانی اینترنت ندارند" استفاده کردم.
می توانید صدای ما را بشنوید؟
👇👇
این جملات وحشتناک!!! و #مخاطره_آمیز را #خبرنگار #محمد_مساعد در زمان #اعتراضات #آبان ۹۸ که #جوانان #ایران برای احقاق حقوق ضایع شده خود دست به #اعتراض #مسالمت_آمیز زده بودند، و جرمشان این بود که #به_امید_طلوعی_بهتر برای کشور و ملت خود بودند، و توسط #تروریست ها و #آدمکش های حرفه ای #قتل_عام می شدند، در صفحه توییتر نوشت، و با این توییت #سانسور و پنهان کردن یک #جنایت_علیه_بشریت، با "قطع شدن اینترنت" را به مردم جهان اطلاعرسانی کرد، و بخاطر همین اقدام جنایتکارانه بازداشت شد تا قاتلین در خیابان ها جایزه و درجه بگیرند و تشویق شوند.
او به جرم #اقدام_علیه_امنیت_ملی به ۴ سال و ۹ ماه حبس، ۲ سال ممنوعیت از #روزنامهنگاری و ۲ سال محرومیت از استفاده از همه #وسایل_ارتباطی محکوم شد.
❌ اکنون او در مرز ایران #ترکیه توسط پلیس مرزی ترکیه بازداشت شده و در خطر #استرداد به ایران است!
❓❓ چرا ما ملتی بی تفاوت به ارزش ها و داشته های خود شده ایم، و حفاظت و نگهداری از آنها تلاش نمی کنیم؟
‼️مردان شجاع بزرگترین ثروت یک کشور و ملت هستند. آنها هستند که در بزنگاه یک ملت را نجات می دهند.
Telegram
📎