Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مقاله_علمی
#الیت
#ELITE
قسمت دوم
#نظرات_و_نظریه_پردازان_نخبه_گرایی_کلاسیک :
الف) #ویلفردو_پارهتو :
وی متولد 1848م در پاریس، اما تبار پدری او ایتالیایی است.
برخلاف پدر که باورهای جمهوریخواهانه داشت، نسبت به مکاتب انساندوستی، سوسیالیسم و جمهوریخواهی تا آخر عمر بدبین شد.
پارهتو در مهمترین اثر خود
" #جامعه_شناسی_عمومی"
رفتار انسانی را به دو دستهی #عقلانی و #غیر_عقلانی تقسیم میکند، که رفتار عقلانی به حوزهی اقتصاد و علم محدود است و سایر حوزها غیرعقلانی است.
از نظر ایشان رفتار انسان عمدتا به وسیلهی نیروهای غیرعقلانی یعنی ذخایر ثابت و احساساتش به حرکت درمیآید.
این ذخایر ثابت و غرایز عبارت است از:
1) غریزهی ثابت "ترکیبات"؛
2) تداوم مجموعهها؛
3) نیاز به ابراز احساسات عاطفی؛
4) غریزهی اجتماعی بودن؛
5) غریزهی همبستگی فردی و احساس داشتن تعلقات؛
6) غریزهی جنسی.
از دیدگاه وی غریزهی اول در الیت سیاسی و
غریزهی دوم در تودهها متمرکز است.
از عواملی که در پاگیری اندیشهی پارهتو کارساز و نمود یافته، اندیشهی ماکیاولی در کتاب " #شهریار " است که بر دو ویژگی " #زور " و " #مکر " و مانند نمودن فرمانروایان به " #شیر " و " #روباه " تاکید دارد.
وی در کتاب " #ظهور_و_سقوط_نخبگان " از یک طرف متاثر از ماکیاولی " گروه حاکمهی باثبات را گروهی میداند که در آن ترکیب درستی از خصال روبه صفتی و شیر صفتی که کنایه از غریزهی اول و دوم است ظاهر میشود و با زوال و فساد جامعهی سیاسی شمار روبهصفتان در الیت حاکم زیاد و در مقابل شمار شیرصفتان در بخشی از تودهها افزایش مییابد؛"
از نظر پارهتو حرکت دایمی در جامعهی سیاسی از پایین به بالا صورت میگیرد و لازمهی بهدست آوردن قدرت و حفظ آن در نیروی بیرحمانه است.
از طرف دیگر نخبگان را به دو دستهی حاکم و غیرحاکم تقسیم، و یکی از مهمترین مفاهیم به نام " #گردش_نخبگان" را در تشر یح آنها بیان میکند و معتقدند
"تاریخ جوامع، تاریخ پیاپی آمدن اقلیتهای ممتازی است که قوام میگیرند، نبرد میکنند، به قدرت میرسند، از قدرت بهره میگیرند و دچار انحطاط میشوند تا سرانجام جای خود را به اقلیتهای دیگر سپارند."
بهطور خلاصه دو ویژگی مهم در اندیشهی پارهتو به چشم میخورد:
«یکی نظام اجتماعی را #انداموار تصور میکند و هربخش نقش کارکردی خود را دارد، نخبگان جهت فرمانروایی و تودهها جهت فرمانبری.
دوم وی تحولات اجتماعی را #چرخهای میداند نه خطی.»
پارهتو از بعد اقتصادی همانند مارکس نابرابریها را در توزیع منابع میداند و از تعارض طبقاتی آنها متاثر شده است " اما تقسیم جوامع به طبقات دشمن را غیرعلمی میداند و تضاد اصلی را بین تودهی مردم و نخبگان ترسیم میکند."
ولی پارهتو به تضاد طبقهها که در دل تودهی مردم (عوام) و گروه حاکم (خواص)، محرومان و دارندگان امتیاز است توجه نمیکند.
اما مارکسیستها پایهی اختلاف طبقاتی را در داشتن و نداشتن وسایل تولید میدانند.
بیشک جملهی معروف پارهتو " #تاریخ_گورستان_اشراف_و_نخبگان_است" آنتیتزی در برابر جملهی کارل مارکس در مانیفست کمونیست است که گفته بود:
" تاریخ جوامع تا به امروز تاریخ مبارزهی طبقاتی باقی میماند. "
ادامه دارد. ..
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مقاله_علمی
#الیت
#ELITE
قسمت دوم
#نظرات_و_نظریه_پردازان_نخبه_گرایی_کلاسیک :
الف) #ویلفردو_پارهتو :
وی متولد 1848م در پاریس، اما تبار پدری او ایتالیایی است.
برخلاف پدر که باورهای جمهوریخواهانه داشت، نسبت به مکاتب انساندوستی، سوسیالیسم و جمهوریخواهی تا آخر عمر بدبین شد.
پارهتو در مهمترین اثر خود
" #جامعه_شناسی_عمومی"
رفتار انسانی را به دو دستهی #عقلانی و #غیر_عقلانی تقسیم میکند، که رفتار عقلانی به حوزهی اقتصاد و علم محدود است و سایر حوزها غیرعقلانی است.
از نظر ایشان رفتار انسان عمدتا به وسیلهی نیروهای غیرعقلانی یعنی ذخایر ثابت و احساساتش به حرکت درمیآید.
این ذخایر ثابت و غرایز عبارت است از:
1) غریزهی ثابت "ترکیبات"؛
2) تداوم مجموعهها؛
3) نیاز به ابراز احساسات عاطفی؛
4) غریزهی اجتماعی بودن؛
5) غریزهی همبستگی فردی و احساس داشتن تعلقات؛
6) غریزهی جنسی.
از دیدگاه وی غریزهی اول در الیت سیاسی و
غریزهی دوم در تودهها متمرکز است.
از عواملی که در پاگیری اندیشهی پارهتو کارساز و نمود یافته، اندیشهی ماکیاولی در کتاب " #شهریار " است که بر دو ویژگی " #زور " و " #مکر " و مانند نمودن فرمانروایان به " #شیر " و " #روباه " تاکید دارد.
وی در کتاب " #ظهور_و_سقوط_نخبگان " از یک طرف متاثر از ماکیاولی " گروه حاکمهی باثبات را گروهی میداند که در آن ترکیب درستی از خصال روبه صفتی و شیر صفتی که کنایه از غریزهی اول و دوم است ظاهر میشود و با زوال و فساد جامعهی سیاسی شمار روبهصفتان در الیت حاکم زیاد و در مقابل شمار شیرصفتان در بخشی از تودهها افزایش مییابد؛"
از نظر پارهتو حرکت دایمی در جامعهی سیاسی از پایین به بالا صورت میگیرد و لازمهی بهدست آوردن قدرت و حفظ آن در نیروی بیرحمانه است.
از طرف دیگر نخبگان را به دو دستهی حاکم و غیرحاکم تقسیم، و یکی از مهمترین مفاهیم به نام " #گردش_نخبگان" را در تشر یح آنها بیان میکند و معتقدند
"تاریخ جوامع، تاریخ پیاپی آمدن اقلیتهای ممتازی است که قوام میگیرند، نبرد میکنند، به قدرت میرسند، از قدرت بهره میگیرند و دچار انحطاط میشوند تا سرانجام جای خود را به اقلیتهای دیگر سپارند."
بهطور خلاصه دو ویژگی مهم در اندیشهی پارهتو به چشم میخورد:
«یکی نظام اجتماعی را #انداموار تصور میکند و هربخش نقش کارکردی خود را دارد، نخبگان جهت فرمانروایی و تودهها جهت فرمانبری.
دوم وی تحولات اجتماعی را #چرخهای میداند نه خطی.»
پارهتو از بعد اقتصادی همانند مارکس نابرابریها را در توزیع منابع میداند و از تعارض طبقاتی آنها متاثر شده است " اما تقسیم جوامع به طبقات دشمن را غیرعلمی میداند و تضاد اصلی را بین تودهی مردم و نخبگان ترسیم میکند."
ولی پارهتو به تضاد طبقهها که در دل تودهی مردم (عوام) و گروه حاکم (خواص)، محرومان و دارندگان امتیاز است توجه نمیکند.
اما مارکسیستها پایهی اختلاف طبقاتی را در داشتن و نداشتن وسایل تولید میدانند.
بیشک جملهی معروف پارهتو " #تاریخ_گورستان_اشراف_و_نخبگان_است" آنتیتزی در برابر جملهی کارل مارکس در مانیفست کمونیست است که گفته بود:
" تاریخ جوامع تا به امروز تاریخ مبارزهی طبقاتی باقی میماند. "
ادامه دارد. ..
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#فرقه_های_شیعی_امامی:
#اخباری_گری_و_اصولی
#اخباریگری
☆1
اَخْباریان، گروهی از فقیهان امامی كه اخبار و احادیثامامان شیعه را تنها منبع فقه و تنها مبنای استنباط احکام شرعی میدانند.
این گروه که از قرن ۱۱ قمری به بعد ظهور کردند، به کارگیری روشهای اجتهادی و دانش اصول فقه را روا نمیشمارند.
در مقابل آنان، فقیهان #اصولی، روشهای اجتهادی و اصول فقه را در استنباط احکام فقهی لازم میدانند.
تقابل میان #اخباریان و #اصولیان امامی، پیش از قرن یازدهم قمری نیز به صورت غیررسمی و نه چندان آشکار وجود داشت؛ اما در این قرن تقابل شدت گرفت و دو اصطلاح اخباری و اصولی رواج یافت و این دو گروه به صورت آشکار و رسمی در مقابل یکدیگر برخاستند.
#محمد_امین_استرآبادی،
#عبدالله_بن_صالح_بن_جمعه_سماهیجی_بحرانی و
#میرزا_محمد_اخباری، از #اخباریون_تندرو
و #شیخ_یوسف_بحرانی،
#سید_نعمت_الله_جزایری،
#ملا_محسن_فیض_کاشانی،
#محمد_تقی_مجلسی،
#محمد_طاهر_قمی و
#شیخ_حر_عاملی
از #میانه_روان این مسلکاند.
در مقابل اینان اصولیانی چون
#وحید_بهبهانی،
#شیخ_انصاری و
#شیخ_جعفر_کاشف_الغطا
قرار میگیرند.
اختلافات عمده اخباریان و اصولیان در مسائلی چون
✔️حرمت و جواز اجتهاد،
✔️انحصار ادله به کتاب و سنت،
✔️منع از تحصیل ظن،
✔️شیوه تقسیمبندی احادیث،
✔️جواز تقلید از غیرمعصوم (ع)،
✔️اخذ به ظواهر کتاب،
✔️حسن و قبح عقلی،
✔️اجرای اصالة البرائة در برخی موارد،
✔️حرمت کاربرد برخی از انواع قیاس،
✔️صحیح دانستن تمامی احادیث کتب اربعه و ... است.
#زمینههای_تاریخی_شکل گیری :
تقابل نگرش اخباری و اصولی به فقه امامی، در سدههای نخستین اسلامی ریشه دارد.
در مطالعه مکاتب فقهی امامیه در سه قرن آغازین، میتوان جناحهایی را بازشناخت که در برابر پیروان متون روایت به گونههایی از اجتهاد و استنباط دست مییازیدهاند.
#اوج_گرایش_به_حدیث
سده ۴ ق /۱۰م را دوره تسلط مکتب حدیث گرای قم محسوب کردهاند.
فقیهان اهل #استنباط، چون
#ابن_ابی_عقیل_عمانی و
#ابن_جنید_اسکافی در اقلیت بودند.
از فقیهان برجسته حدیث گرا در این دوره، میتوان کسانی همچون
#محمد_بن_یعقوب_کلینی (د ۳۲۸ یا ۳۲۹ق /۹۴۰ یا ۹۴۱م )،
#علی_ابن_بابویه_قمی (د ۳۲۸ ق )،
#ابن_قولویه (د ۳۶۸ یا ۳۶۹ق /۹۷۹م ) و #محمد_ابن_بابویه_قمی (د ۳۸۱ق / ۹۹۱م) را برشمرد که در تألیف کهنترین مجموعههای فقهی - حدیثی نقش عمدهای ایفا نمودهاند.[۱]
#گرایش_به_فقه_استدلالی
با ظهور #شیخ_مفید (د ۴۱۳ق / ۱۰۲۲م ) و در پی او #سید_مرتضی (د ۴۳۶ق /۱۰۴۴م ) و #شیخ_طوسی (د ۴۶۰ق /۱۰۶۸م) و تألیف نخستین آثار در اصول فقه امامیه، حرکتی نوین در فقه امامی آغاز شد که تا قرنها گرایش فقها به استنباط را بر حدیث گرایی برتری داد.
تقابل دو گرایش در جای جای آثار عالمان یاد شده، به چشم میخورد.
در اوائل المقالات شیخ مفید از فقیهان اهل استنباط، با تعبیر مطلق « #فقها » و از حدیث گرایان با تعبیرهای « #اهل_النقل » ، « #اصحاب_الآثار » و تعبیرهای مشابه بارها یاد شده است.[۲]
در رسالهای از سید مرتضی، تعبیر فقیهان « #اصحاب_حدیث » در مقابل فقیهانی به کار رفته است که روش اصولی داشته، و مورد حمایت مؤلف بودهاند.[۳]
#ظهور_اصطلاح_اخباری در قرن ۶ق
کاربرد اصطلاح اخباری نخست بار در نیمه نخست سده ۶ق /۱۲م در #ملل_و_نحل اثر #شهرستانی به چشم میآید[۴] و به دنبال آن در کتاب #نقض #عبد_الجلیل_قزوینی_رازی، عالم امامی سده ۶ق دو اصطلاح اخباری و اصولی در برابر یکدیگر قرار گرفتهاند[۵].
مکتب فقیهان اهل حدیث که در اواخر سده ۴ و نیمه نخست سده ۵ق با کوشش فقیهان اصول گرا ضعیف گردید، وجود محدود خود را در مجامع فقهی امامیه حفظ کرد تا آنکه در اوایل سده ۱۱ق /۱۷م بار دیگر به وسیله #محمد_امین_استرآبادی (د ۱۰۳۳ یا ۱۰۳۶ق /۱۶۲۴ یا ۱۶۲۷م ) در قالبی نو مطرح شد[۶] و لبه تیز حملات خود را متوجه اصولیان ساخت.
برخی معتقدند #ابن_ابی_جمهور_احسایی (زنده در ۹۰۴ق /۱۴۹۹م ) از جمله کسانی بود که راه را بر اخباریان هموار گردانید.
او در رسالهای با عنوان « #العمل_باخبار_اصحابنا »، به اقامه ادلهای در این زمینه پرداخت [۷].
با عنایت به پیشینه تاریخی اخباری گری، رواج و اطلاق عنوان اخباری بر گروهی خاص و با معنی و اصطلاح مشخص امروزین از سده ۱۱ق و با ظهور پیشوای حرکت نوین اخباری، یعنی محمد امین استرابادی آغاز شده است که برخی او را با صفت « #اخباری_صلب» وصف کردهاند.[۸]
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#فرقه_های_شیعی_امامی:
#اخباری_گری_و_اصولی
#اخباریگری
☆1
اَخْباریان، گروهی از فقیهان امامی كه اخبار و احادیثامامان شیعه را تنها منبع فقه و تنها مبنای استنباط احکام شرعی میدانند.
این گروه که از قرن ۱۱ قمری به بعد ظهور کردند، به کارگیری روشهای اجتهادی و دانش اصول فقه را روا نمیشمارند.
در مقابل آنان، فقیهان #اصولی، روشهای اجتهادی و اصول فقه را در استنباط احکام فقهی لازم میدانند.
تقابل میان #اخباریان و #اصولیان امامی، پیش از قرن یازدهم قمری نیز به صورت غیررسمی و نه چندان آشکار وجود داشت؛ اما در این قرن تقابل شدت گرفت و دو اصطلاح اخباری و اصولی رواج یافت و این دو گروه به صورت آشکار و رسمی در مقابل یکدیگر برخاستند.
#محمد_امین_استرآبادی،
#عبدالله_بن_صالح_بن_جمعه_سماهیجی_بحرانی و
#میرزا_محمد_اخباری، از #اخباریون_تندرو
و #شیخ_یوسف_بحرانی،
#سید_نعمت_الله_جزایری،
#ملا_محسن_فیض_کاشانی،
#محمد_تقی_مجلسی،
#محمد_طاهر_قمی و
#شیخ_حر_عاملی
از #میانه_روان این مسلکاند.
در مقابل اینان اصولیانی چون
#وحید_بهبهانی،
#شیخ_انصاری و
#شیخ_جعفر_کاشف_الغطا
قرار میگیرند.
اختلافات عمده اخباریان و اصولیان در مسائلی چون
✔️حرمت و جواز اجتهاد،
✔️انحصار ادله به کتاب و سنت،
✔️منع از تحصیل ظن،
✔️شیوه تقسیمبندی احادیث،
✔️جواز تقلید از غیرمعصوم (ع)،
✔️اخذ به ظواهر کتاب،
✔️حسن و قبح عقلی،
✔️اجرای اصالة البرائة در برخی موارد،
✔️حرمت کاربرد برخی از انواع قیاس،
✔️صحیح دانستن تمامی احادیث کتب اربعه و ... است.
#زمینههای_تاریخی_شکل گیری :
تقابل نگرش اخباری و اصولی به فقه امامی، در سدههای نخستین اسلامی ریشه دارد.
در مطالعه مکاتب فقهی امامیه در سه قرن آغازین، میتوان جناحهایی را بازشناخت که در برابر پیروان متون روایت به گونههایی از اجتهاد و استنباط دست مییازیدهاند.
#اوج_گرایش_به_حدیث
سده ۴ ق /۱۰م را دوره تسلط مکتب حدیث گرای قم محسوب کردهاند.
فقیهان اهل #استنباط، چون
#ابن_ابی_عقیل_عمانی و
#ابن_جنید_اسکافی در اقلیت بودند.
از فقیهان برجسته حدیث گرا در این دوره، میتوان کسانی همچون
#محمد_بن_یعقوب_کلینی (د ۳۲۸ یا ۳۲۹ق /۹۴۰ یا ۹۴۱م )،
#علی_ابن_بابویه_قمی (د ۳۲۸ ق )،
#ابن_قولویه (د ۳۶۸ یا ۳۶۹ق /۹۷۹م ) و #محمد_ابن_بابویه_قمی (د ۳۸۱ق / ۹۹۱م) را برشمرد که در تألیف کهنترین مجموعههای فقهی - حدیثی نقش عمدهای ایفا نمودهاند.[۱]
#گرایش_به_فقه_استدلالی
با ظهور #شیخ_مفید (د ۴۱۳ق / ۱۰۲۲م ) و در پی او #سید_مرتضی (د ۴۳۶ق /۱۰۴۴م ) و #شیخ_طوسی (د ۴۶۰ق /۱۰۶۸م) و تألیف نخستین آثار در اصول فقه امامیه، حرکتی نوین در فقه امامی آغاز شد که تا قرنها گرایش فقها به استنباط را بر حدیث گرایی برتری داد.
تقابل دو گرایش در جای جای آثار عالمان یاد شده، به چشم میخورد.
در اوائل المقالات شیخ مفید از فقیهان اهل استنباط، با تعبیر مطلق « #فقها » و از حدیث گرایان با تعبیرهای « #اهل_النقل » ، « #اصحاب_الآثار » و تعبیرهای مشابه بارها یاد شده است.[۲]
در رسالهای از سید مرتضی، تعبیر فقیهان « #اصحاب_حدیث » در مقابل فقیهانی به کار رفته است که روش اصولی داشته، و مورد حمایت مؤلف بودهاند.[۳]
#ظهور_اصطلاح_اخباری در قرن ۶ق
کاربرد اصطلاح اخباری نخست بار در نیمه نخست سده ۶ق /۱۲م در #ملل_و_نحل اثر #شهرستانی به چشم میآید[۴] و به دنبال آن در کتاب #نقض #عبد_الجلیل_قزوینی_رازی، عالم امامی سده ۶ق دو اصطلاح اخباری و اصولی در برابر یکدیگر قرار گرفتهاند[۵].
مکتب فقیهان اهل حدیث که در اواخر سده ۴ و نیمه نخست سده ۵ق با کوشش فقیهان اصول گرا ضعیف گردید، وجود محدود خود را در مجامع فقهی امامیه حفظ کرد تا آنکه در اوایل سده ۱۱ق /۱۷م بار دیگر به وسیله #محمد_امین_استرآبادی (د ۱۰۳۳ یا ۱۰۳۶ق /۱۶۲۴ یا ۱۶۲۷م ) در قالبی نو مطرح شد[۶] و لبه تیز حملات خود را متوجه اصولیان ساخت.
برخی معتقدند #ابن_ابی_جمهور_احسایی (زنده در ۹۰۴ق /۱۴۹۹م ) از جمله کسانی بود که راه را بر اخباریان هموار گردانید.
او در رسالهای با عنوان « #العمل_باخبار_اصحابنا »، به اقامه ادلهای در این زمینه پرداخت [۷].
با عنایت به پیشینه تاریخی اخباری گری، رواج و اطلاق عنوان اخباری بر گروهی خاص و با معنی و اصطلاح مشخص امروزین از سده ۱۱ق و با ظهور پیشوای حرکت نوین اخباری، یعنی محمد امین استرابادی آغاز شده است که برخی او را با صفت « #اخباری_صلب» وصف کردهاند.[۸]
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
#وطن_دوستی_در_برابر_ناسیونالیسم؛ #دو_سرمشق_تعریف_هویت_اجتماعی
☆1
در این مقاله، پیشفرضِ مرسومِ برابری و ترادفِ وطندوستی ایرانی و ناسیونالیسم مدرن نقد و واسازی میشود.
سیر تحول چارچوب ناسیونالیستیِ فهمِ هویت جمعی در اروپا و به موازات آن مسیر تکامل مفهوم هویت ایرانی در بسترهای تاریخی متمایز این دو حوزهی تمدنی وارسی میشود و پیشداشتها و ارکان نظری این دو از منظر نظریهی سیستمها با هم مقایسه میشود. قالبهایی عوامانه مانند نژادپرستی، تعصب جغرافیایی، و قومگرایی همچون اختلالها و کژراهههایی برخاسته از مفهوم مدرن ناسیونالیسم وارسی میشود، و سپس بازتعریف هویت ملی ایرانی در سرمشق مدرن که در دوران مشروطه به ترجمهی ملت/ وطن/ میهن/ کشور به «ناسیون» منتهی شد، نقد و بازبینی میشود. در نهایت پیشنهاد مقاله آن است که پیکربندی کهنتر، فراخ دامنهتر، و روادارترِ ملیت/ میهن/ وطن که در تمدنهای دیرپایی مانند ایران و چین وجود دارد، به رسمیت شمرده شود.
تمایزهای اصلی در میان این دو سرمشق آن است که وطندوستی در اثر سیر تدریجی ادغام و در هم جوش خوردنِ اقوام در بستری تاریخی رخ نموده و مقدم بر تاسیس دولتی متمرکز بوده است و به همین دلیل هم به نهادهای سیاسی وابسته نیست، هرچند توسط آنها تقویت یا تضعیف میشود.
در مقابل، ناسیونالیسم کمابیش در دورانی کوتاه، به دنبال تاسیس یک دولت متمرکز شکل گرفته و توسط نهادهای سیاسی صورتبندی و ترویج شده است و در غیاب دولت دستخوش فروپاشی و زوال میشود.
از دید سیستمی، وطندوستی/ملیگرایی در سطحی فرهنگی تعریف میشود و بر منشها و معانی استوار است، اما ناسیونالیسم در سطح اجتماعی زاده میشود و بر نهادها و ساز و کارهای مبتنی بر قدرت سوار شده است. به همین دلیل وطندوستی یا ملیگرایی از مجرای جذب و ادغام افراد و اقوام و گروههای اجتماعی توسعه مییابد و در برابر تنوع نژادی و زبانی و دینی ایمن است و از این چندگونگی تغذیه میکند و غنیتر میشود.
در حالی که ناسیونالیسم بر مبنای همسان سازی و همسطح سازیِ زبان تاسیس شده و بنابراین گرایش دارد تا تمام لایههای تنوع اجتماعی را به سطحی یگانه و کنترل شدنی توسط نهادهای سیاسی فرو بکاهد.
نخست:
#ظهور_ناسیونالیسم_مدرن
مفهوم ناسیونالیسم و کلیدواژه ملی، ملیت گرایی و مفاهیم مشتق از آن، این روزها در متون جامعه شناسی و تاریخ ایران بسیار به کار گرفته میشود. دلیل این امر، شاید مهمشدن این پرسش در روزگار ما باشد که: چگونه در زمینهای از ملل و جوامع جدید که هر یک ملیتی برای خود قائلند و دولت-ملتی (Nation State) در سطح جهانی محسوب میشوند، خود را بازتعریف کنیم.
برای فهم دقیقتر اینکه در این زمینه دولت-ملتهای مدرن چه جایگاهی داریم و چه جایگاهی میتوانیم داشته باشیم، لازم است نخست درکی دقیق درمورد مفهوم «ملیت ایرانی» به دست آوریم.
آنچه که امروز به عنوان کلیدواژه ملیت از آن یاد میشود، در واقع شکلی از وامگیری کلمه Nation یا مشتقات آن است که از زبانهای اروپایی و در طی یکونیم قرن گذشته به ایران وارد شده است.
این مفهوم چنانکه در این نوشتار بحث خواهیم کرد، هم از سویی با مفهوم ملیتِ کهنِ ایرانی متفاوت است و از سوی دیگر، شکلِ ویژه و خاص آن را صورتبندی میکند که در مورد کارآمدیاش در زمینهی ایرانی باید شک کرد.
برای اینکه درکی دقیقتر از مفهوم ملت در دوران مدرن به دست آوریم، نیازمندیم تا به کانونهای شکل گیری این مفهوم در اروپای بعد از عصر رنسانس نگاهی بیندازیم. یکی از نخستین حرکتهایی که در گرماگرمِ عصر نوزایی در اروپا آغاز شد و به شکلگیری مفهوم هویت ملی منتهی شد، تلاش کشورهای به نسبت کوچک ساکن شبه جزیره ایبریا برای فتح جهان بود.
در اواخر قرن پانزدهم کشتیهای اقیانوسپیما به همراه دولتهای متمرکز و معمولاً خودکامه مذهبی ای که حاضر بودند برای فتح سرزمینهای دور دست و گشودن باب تجارت با مردم بومی بر روی ساخت کشتیهای اقیانوسپیما سرمایه گذاری کنند، هم زمان در کشورهای اسپانیا و پرتغال گرد آمدند.
جمعشدن این متغیرها در این دو کشور همسایه منتهی به امضای عهدنامه مشهور توردِسیلاس[۱] در سال ۱۴۹۴ میلادی شد. به این ترتیب اسپانیا و پرتغال با هم قرار گذاشتند تا جهان را بین خود تقسیم کنند.[۲] اسپانیاییها در آن زمان بخش مهمی از سرزمینهای تازه کشف شدهی آمریکا و جزایر اطرافش را به قلمرو خود افزوده بودند و به همین ترتیب پرتغالیها در مسافرت خود به سمت شرق کامیاب شده بودند.
پس قرار شد اسپانیا نیمکره غربی کره زمین را زیر حلقه فرمان خود داشته باشد و پرتغال در مقابل به نیمه شرقی این کره خاکی بسنده کرد.
جالب است که با وجود این تقسیمبندی سیاسی و نظامی بین دو کشور همسایه، همچنان در این دوران، ما نشانی از مفهوم ملت به معنای مدرن کلمه در این دو سرزمین نمی بینیم.
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
☆1
در این مقاله، پیشفرضِ مرسومِ برابری و ترادفِ وطندوستی ایرانی و ناسیونالیسم مدرن نقد و واسازی میشود.
سیر تحول چارچوب ناسیونالیستیِ فهمِ هویت جمعی در اروپا و به موازات آن مسیر تکامل مفهوم هویت ایرانی در بسترهای تاریخی متمایز این دو حوزهی تمدنی وارسی میشود و پیشداشتها و ارکان نظری این دو از منظر نظریهی سیستمها با هم مقایسه میشود. قالبهایی عوامانه مانند نژادپرستی، تعصب جغرافیایی، و قومگرایی همچون اختلالها و کژراهههایی برخاسته از مفهوم مدرن ناسیونالیسم وارسی میشود، و سپس بازتعریف هویت ملی ایرانی در سرمشق مدرن که در دوران مشروطه به ترجمهی ملت/ وطن/ میهن/ کشور به «ناسیون» منتهی شد، نقد و بازبینی میشود. در نهایت پیشنهاد مقاله آن است که پیکربندی کهنتر، فراخ دامنهتر، و روادارترِ ملیت/ میهن/ وطن که در تمدنهای دیرپایی مانند ایران و چین وجود دارد، به رسمیت شمرده شود.
تمایزهای اصلی در میان این دو سرمشق آن است که وطندوستی در اثر سیر تدریجی ادغام و در هم جوش خوردنِ اقوام در بستری تاریخی رخ نموده و مقدم بر تاسیس دولتی متمرکز بوده است و به همین دلیل هم به نهادهای سیاسی وابسته نیست، هرچند توسط آنها تقویت یا تضعیف میشود.
در مقابل، ناسیونالیسم کمابیش در دورانی کوتاه، به دنبال تاسیس یک دولت متمرکز شکل گرفته و توسط نهادهای سیاسی صورتبندی و ترویج شده است و در غیاب دولت دستخوش فروپاشی و زوال میشود.
از دید سیستمی، وطندوستی/ملیگرایی در سطحی فرهنگی تعریف میشود و بر منشها و معانی استوار است، اما ناسیونالیسم در سطح اجتماعی زاده میشود و بر نهادها و ساز و کارهای مبتنی بر قدرت سوار شده است. به همین دلیل وطندوستی یا ملیگرایی از مجرای جذب و ادغام افراد و اقوام و گروههای اجتماعی توسعه مییابد و در برابر تنوع نژادی و زبانی و دینی ایمن است و از این چندگونگی تغذیه میکند و غنیتر میشود.
در حالی که ناسیونالیسم بر مبنای همسان سازی و همسطح سازیِ زبان تاسیس شده و بنابراین گرایش دارد تا تمام لایههای تنوع اجتماعی را به سطحی یگانه و کنترل شدنی توسط نهادهای سیاسی فرو بکاهد.
نخست:
#ظهور_ناسیونالیسم_مدرن
مفهوم ناسیونالیسم و کلیدواژه ملی، ملیت گرایی و مفاهیم مشتق از آن، این روزها در متون جامعه شناسی و تاریخ ایران بسیار به کار گرفته میشود. دلیل این امر، شاید مهمشدن این پرسش در روزگار ما باشد که: چگونه در زمینهای از ملل و جوامع جدید که هر یک ملیتی برای خود قائلند و دولت-ملتی (Nation State) در سطح جهانی محسوب میشوند، خود را بازتعریف کنیم.
برای فهم دقیقتر اینکه در این زمینه دولت-ملتهای مدرن چه جایگاهی داریم و چه جایگاهی میتوانیم داشته باشیم، لازم است نخست درکی دقیق درمورد مفهوم «ملیت ایرانی» به دست آوریم.
آنچه که امروز به عنوان کلیدواژه ملیت از آن یاد میشود، در واقع شکلی از وامگیری کلمه Nation یا مشتقات آن است که از زبانهای اروپایی و در طی یکونیم قرن گذشته به ایران وارد شده است.
این مفهوم چنانکه در این نوشتار بحث خواهیم کرد، هم از سویی با مفهوم ملیتِ کهنِ ایرانی متفاوت است و از سوی دیگر، شکلِ ویژه و خاص آن را صورتبندی میکند که در مورد کارآمدیاش در زمینهی ایرانی باید شک کرد.
برای اینکه درکی دقیقتر از مفهوم ملت در دوران مدرن به دست آوریم، نیازمندیم تا به کانونهای شکل گیری این مفهوم در اروپای بعد از عصر رنسانس نگاهی بیندازیم. یکی از نخستین حرکتهایی که در گرماگرمِ عصر نوزایی در اروپا آغاز شد و به شکلگیری مفهوم هویت ملی منتهی شد، تلاش کشورهای به نسبت کوچک ساکن شبه جزیره ایبریا برای فتح جهان بود.
در اواخر قرن پانزدهم کشتیهای اقیانوسپیما به همراه دولتهای متمرکز و معمولاً خودکامه مذهبی ای که حاضر بودند برای فتح سرزمینهای دور دست و گشودن باب تجارت با مردم بومی بر روی ساخت کشتیهای اقیانوسپیما سرمایه گذاری کنند، هم زمان در کشورهای اسپانیا و پرتغال گرد آمدند.
جمعشدن این متغیرها در این دو کشور همسایه منتهی به امضای عهدنامه مشهور توردِسیلاس[۱] در سال ۱۴۹۴ میلادی شد. به این ترتیب اسپانیا و پرتغال با هم قرار گذاشتند تا جهان را بین خود تقسیم کنند.[۲] اسپانیاییها در آن زمان بخش مهمی از سرزمینهای تازه کشف شدهی آمریکا و جزایر اطرافش را به قلمرو خود افزوده بودند و به همین ترتیب پرتغالیها در مسافرت خود به سمت شرق کامیاب شده بودند.
پس قرار شد اسپانیا نیمکره غربی کره زمین را زیر حلقه فرمان خود داشته باشد و پرتغال در مقابل به نیمه شرقی این کره خاکی بسنده کرد.
جالب است که با وجود این تقسیمبندی سیاسی و نظامی بین دو کشور همسایه، همچنان در این دوران، ما نشانی از مفهوم ملت به معنای مدرن کلمه در این دو سرزمین نمی بینیم.
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
🔴 #ایران_فروشان
🔻 فلاحی، #نماينده_مجلس از #همدان:
🔗 #انقلاب_اسلامی #زمینه_ساز #ظهور است و تنها مختص #ایران نیست، بلکه باید به تمام #جهان صادر شود و دنیا را آماده ظهور #حضرت_حجت عج کنیم.
حاصل تفکر #لیبرال، مدیرانیست که توانایی اداره #قیمت #مرغ و #تخممرغ را هم ندارند!!!
👈پ ن: آیا در #وجنات این #آدم #توانایی انجام چنین ادعایی قابل مشاهده هست؟
آیا ایشان #سهم دو #الاغ از #جو را در #طویله می تواند درست تقسیم کند که بتواند در جهان #زمینه_ساز چیزی شود؟
آیا جهان چنان #بی_در_و_پیکر شده که این #قیافه که #مظهر #بلاهت هست در آن بتواند اعمال نفوذ کند؟
بنظر می رسد #ایران_فروشان همه چنین افراد #متوهم #نادان هستند که #کلاه_چینی تا شانه هایشان پایین می رود و حتی #خبر ندارند که در #خدمت #سلطه_گران #جهانگرایی هستند و با این #اباطیل چه #سود سرشاری روانه جیب #استثمارگران می کنند و #مزدور #ابرسلطه_گران و #خودکامگان_جهانی شده اند.
#نور_بر_تاریکی_پیروز_است
#آری_به_پیمان_نوین
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_ایرانفروشی
#ایران_فروشی_نیست
برای ایران
#من_کاوه_هستم
#اعتراضات_سراسری
#ایران_را_پس_میگیریم
#رای_بی_رای
🔻 فلاحی، #نماينده_مجلس از #همدان:
🔗 #انقلاب_اسلامی #زمینه_ساز #ظهور است و تنها مختص #ایران نیست، بلکه باید به تمام #جهان صادر شود و دنیا را آماده ظهور #حضرت_حجت عج کنیم.
حاصل تفکر #لیبرال، مدیرانیست که توانایی اداره #قیمت #مرغ و #تخممرغ را هم ندارند!!!
👈پ ن: آیا در #وجنات این #آدم #توانایی انجام چنین ادعایی قابل مشاهده هست؟
آیا ایشان #سهم دو #الاغ از #جو را در #طویله می تواند درست تقسیم کند که بتواند در جهان #زمینه_ساز چیزی شود؟
آیا جهان چنان #بی_در_و_پیکر شده که این #قیافه که #مظهر #بلاهت هست در آن بتواند اعمال نفوذ کند؟
بنظر می رسد #ایران_فروشان همه چنین افراد #متوهم #نادان هستند که #کلاه_چینی تا شانه هایشان پایین می رود و حتی #خبر ندارند که در #خدمت #سلطه_گران #جهانگرایی هستند و با این #اباطیل چه #سود سرشاری روانه جیب #استثمارگران می کنند و #مزدور #ابرسلطه_گران و #خودکامگان_جهانی شده اند.
#نور_بر_تاریکی_پیروز_است
#آری_به_پیمان_نوین
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_ایرانفروشی
#ایران_فروشی_نیست
برای ایران
#من_کاوه_هستم
#اعتراضات_سراسری
#ایران_را_پس_میگیریم
#رای_بی_رای