🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
373 subscribers
8.07K photos
3.11K videos
71 files
4.61K links
🔥 کانال ایران نوین ( مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥

ایرانی آگاه

آزاد

و اباد

و با رفاه


🔥با ایران نوین، تا ایران نوین🔥
Download Telegram
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#ناسیونالیسم

#تعریف_ملت_بر_حسب_حق_تعیین_سرنوشت

ادامه قسمت قبل :
2
#کانت معتقد بود که اصل اختیار و خود آیینی اخلاقی مستلزم این است که آدمیان از جهت تعلق به ملکوت غایات و از این جهت که خود برای خویشتن قانون می گذارند، تکلیف سیاسی را نیز خود بر عهده خویش بگذارند، و سیادت و اقتدار باید از اراده عام به نحوی که در قوانین منعکس است نشأت بگیرد و تابع آن باشد.

اما ناسیونالیستهایی مانند دانشمند آلمانی اقتصاد سیاسی، #ادام_مولر، در استدلال کانت دست بردند بدین نحو که گفتند فرد با ملت یکی است، و روح ملی [یا قومی] (Volksgeist) جلوه ی حقیقی تر اراده ی دائمی فرد است تا هرگونه ترجیح و تمایل فردی. بدین سان، اراده عام که، به نظر روسو و کانت، خود آیینی اخلاقی فرد را با اقتدار و سیادت سیاسی سازگار می کرد، به وسیله ای بدل شد برای ادعای اینکه تصمیم فردی وقتی مخالف روح ملی باشد، بی ربط و بدون موضوعیت است.

با اینهمه، ناسیونالیسم در اوایل قرن نوزدهم به نیات آزادیخواهانه و انسانی آراسته بود.

#فیشته و #ماتسینی بر این نظر بودند که :
تا ملتی به صورت یک دولت مستقل و دارای حق حاکمیت وحدت پیدا نکند، افراد آن چون در چشم دیگران از شأن برابر و احترام برخوردار نیستند، در نظر خودشان نیز از کرامت و عزت نفس کافی بهره مند نخواهند بود.

زیبایی متقاعد کننده ناسیونالیسم در افریقا و آسیا عمدتاً ناشی از همین فکر است.

سیه چردگانی که زیر بار سفیدپوستان نمی روند، احساس می کنند که از جهت عزت نفس خودشان هم که شده، باید حاکمانی به رنگ و از سنخ خویش داشته باشند که با آنان همبسته باشند، و سران دیگر دولتهای دارای حق حاکمیت، ایشان را پایین تر از خود ندانند.

ولی همینکه وحدت و استقلال به دست می آید، همان تردید اخلاقی ای که ناسیونالیسم را پدید آورده و احیاناً بزرگترین دلیل موجه آن بوده، به آسانی به گونه ای جسارت و پرخاشجویی و خودپسندی ملی بدل می شود، همانند آنچه #شارل_مورا در فرانسه آن را «ناسیونالیسم تمام عیار» خواند و در وصف آن نوشت که عبارت است از:

«تعقیب صرف سیاستهای ملی و حفظ مطلق تمامیت و افزایش تدریجی قدرت ملی.» دولت تک ملیتی، دیگر در افق وسیعتر بشریت لحاظ نمی شود و اکنون توجیهی جز وجود خودش لازم ندارد.

ناسیونالیسم با این رنگ و بو بدون تردید مخالف اصول عقلی است و از سخنوری های متکی به نماد «خون و خاک» به شوق می آید، و گرچه از نظر مورخ و جامعه شناس اهمیت عظیم دارد، باطل است به چشمی نگریسته شود که گویی سزاوار نقد و سنجش جدی عقلی است.

🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#اثبات_گرایی_منطقی:
☆1
نمونه بارز دیدگاهی که عقیده دارد وظیفه ی فلسفه پرداختن به تحلیل منطقی است.
در میان گروهی از فیلسوفان اروپایی ظهور یافت که به اثبات گرایان منطقی معروف شدند.
این حرکت از دل سمینارهایی درباره ی فلسفه علم بیرون آمد که در اوایل دهه ی 1920 توسط پروفسور #موریتس_شلیک در دانشگاه وین برگزار شد.
گروه اصلی که خود را(( #حلقه_وین )) می نامید، عمدتا از دانشمندان علاقمند به فلسفه تشکیل می شد که می خواستند با علمی کردن فلسفه بر ارج و قرب آن بیفزایند.
منبع الهام فنی آنها در وهله ی اول آثار کسانی از قبیل #ارنست_ماخ، #ژول_پوانکاره، #آلبرت_اینشتین بود.

الگوی تحلیلی منطقی خود را از کتاب اصول ریاضیات #راسل و #وایتهد و رساله ی منطقی-فلسفی #ویتگنشتاین به عاریت گرفتند (به رغم تمایل شدید اعضای این حلقه، ویتگنشتاین به آنها نپیوست.)
حلقه ی وین در مقابل بخش اعظم تاریخ فلسفه دیدگاهی تعارض آمیز داشت و تنها تجربه گرایی #هیوم و موضع ضد متافیزیکی #کانت را در خور توجه می دانست.
علاوه بر #شلیک( که در سال 1936 روی پله های دانشگاه وین به دست یک دانشجوی دیوانه کشته شد!) سایر اعضای این جنبش عبارت بودند از:
#اوتو_نیورات، #هانس_رایشنباخ، #ا_ج_آ_یر و #ردلف_کارناپ.

در اوایل دهه ی 1930 شور و شوق آنها برای دست یافتن به حقیقت علمی شهره شده بود، ولذا نازی ها با آنها میانه خوبی نداشتند.
اعضای این حلقه نیز از نازی ها خوششان نمی آمد و به قدرت رسیدن هیتلر آنها را در دانشگاه های بریتانیا و آمریکا پراکنده کرد.
به قیمت ساده کردن بیش از حد برنامه ی اثبات گرایی منطقی ( البته فقط اندکی ) می توانم بگویم که پروژه اصلی حلقه ی وین، احیاء و روز آمد کردن دو شاخه ی هیوم بود.
می توان نشان داد که همه ی گزاره های شناخته شده یا تحلیلی اند(همان گویی که نفی اش به تناقض با خود منجر می شود ) یا ترکیبی( گزاره هایی که تائیدشان به مشاهده و آزمایش وابسته است )، یا بی معنا.
بنابراین نتیجه گیری اثبات گرایان از بسیاری جهات به نتیجه گیری هیوم شباهت داشت.

از دیدگاه اثبات گرایان حتی پاره ای تأملات شکاکامه ی هیوم نیز بیش از حد متافیزیکی به شمار می آمد.
هیوم ادعا می کرد دلیلی وجود ندارد که باور کنیم رویدادی باعث وقوع رویداد دیگری می شود، زیرا هیچ داده ی حسی، علت را نشان نمی دهد، داده های حسی فقط سلسله ای از رویدادها را به نمایش می گذارند.
اما از نظر شلیک، جستجوی هیوم برای یافتن موجودیتی که با نام ((علت)) منطبق باشد، خود اقدامی مشکوک بود.
شلیک می گوید:
((واژه ی علت)) آن طور که در زندگی روزمره به کار می رود، معنایی جز منظم بودن توالی ندارد، زیرا برای اثبات گزاره هایی که (( علت)) در آنها به کار گرفته می شود، هیچ راه دیگری وجود ندارد... معیار علیت، پیش بینی موفقیت آمیز است. این تمام چیزی است که می توانیم بگوییم.

اظهار نظر های شلیک درباره ی علیت، وجه دیگری از دیدگاه اثبات گرایانه را آشکار می سازد.
و آن این است که در مورد گزاره های ترکیبی، معنای یک گزاره، روش اثبات آن است.
علاوه بر این، زبان اثبات باید به جمله های موسوم به (( #پروتکلی)) تقلیل یابد.
جمله های پروتکلی جمله هایی هستند که واقعیات خام و قابل اثبات را با سادگی کامل بیان می کنند.
از دیدگاه شلیک، (( این جمله ها نقطه های آغاز مطلقا بی شک و شبهه ی هرگونه شناخت اند ))، نمونه چنین جمله ای عبارت است از:
(( موریتس شلیک در تاریخ ششم ماه مه سال 1934، در ساعت 3 و 3 دقیقه بعد از ظهر، اتاق شماره 301 تالار فلسفه، در دانشگاه وین، قرمز را درک کرد.))
اثبات گرایا منطقی که در جستجوی ناگزیری به عنوان شالوده ی علم بودند، به این نتیجه رسیدند که حتی جملات پروتکلی نیز به اندازه کافی قطعیت ندارند، زیرا ساده ترین واقعیات را مشخص نمی کنند.
لذا سعی کردند جملات پروتکلی را باز تقلیل دهند تا به (( #جملات_تأییدی )) برسند.
نمونه ی چنین جملاتی عبارت است از: ((قرمز این جا اکنون))، این جملات قطعی تر بودند. زیرا به اندازه جملات پروتکلی پیچیده نبودند.
اما مشکل این جملات آن بود که عمل نوشتن عبارت (( این جا اکنون )) معنایی پدید می آورد که با معنی جمله ی تاییدی هنگامی که بیان می شد، یکی نبود.
مشکل به همین جا ختم نمی شد، بلکه به نظر می رسید که نامیدن یک تجربه با واژه ی (( قرمز ))، از طریق مقوله بندی آن به مثابه عضوی از طبقه ی تجربیات قرمز، از خود این رویداد ادراکی فراتر می رود، و به چیزی بیش از آنچه به واقع در تجربه حضور دارد اشاره می کند.

در نهایت، به این نتیجه رسیدند که قطعیت را فقط می توان در عمل اشاره کردن و تایید از بیخ گلو یافت.
👇👇👇
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from کتابخانه دژمن
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻

📕نام کتاب : #تولدی_دیگر

📚 #کتب_ممنوعه⛔️

📝 نویسنده : #شجاع_الدین_شفا

📘 تهیه و پخش از مجله اینترنتی آوای بوف

« تولدی دیگر، ایران کهن، در هزاره ای نو »

گفتگویی ضروری با نسل_سازنده_ایران_فردا درباره واقعیت های غالبا ناشناخته ایران دیروز و امروز

🔷 سیری در واقعیت های مذهبی بر اساس بررسی های سیصد تن از #اندیشمندان و #پژوهشگران شرق و غرب،
🔹از #زکریای_رازی ، #ابن_سینا ، #راوندی ، #خیام تا #آقاخان_کرمانی ، #کسروی ، #هدایت ، #دشتی و از #نیوتون ، #ولتر ، #کانت ، #هگل ، #شوپنهار تا #نیچه ، #فروید ، #برتراند_راسل ، #انیشتاین .🔹


🔶 نویسنده سخن خود را با ذکر این مسئله آغاز می‌کند که کتاب در آخرین سال یک هزاره نوشته شده‌است ؛ و امیدوار است همچنان که مردمان در پایان هر سال به #حسابرسی مالی خود می‌پردازند، بتواند به #حسابرسی_تاریخی_تمدن_ایرانی بپردازد.

🔸 به اعتقاد او ، هزاره‌ای که به پایان می‌رسد ، #هزاره_ی_ورشکسته_ی_تاریخ_ایران است. 🔸

🔶 #شجاع_الدین_شفا کشورها را از نظر پیشرفته شدن به سه دسته پیشرفته، عقب مانده و در حال پیشرفت طبقه‌بندی می‌کند....

🔸اما معتقد است در میان این کشورها #ایران و #اسرائیل دو استثنا هستند:
🔸در این میان تنها دو کشور اسرائیل و ایران‌اند که در شرایط #برزخ کنونِی خویش با این معماِی حل نشده رویارویند که همچنان با هویت هاِی #خاخامِی و #آیت_اللهِی در درون پیله اِی که بد ور خویش تنیده‌اند باقِی بمانند، یا سر از غارِ اصحاب کهف برآورند و بصورت کشورهائِی مترقِی پا به هزار ه تازه‌اِی گذارند که در آن منطقه جائِی براِی #خاخام و#آیت_الله وجود نمی‌تواند داشته باشد.

با این حال تأکید می‌کند که بازگشت به آئین زرتشتی یا به گرایشهای عرفانی برای ایران یا جهان هزاره سوم نه واقع بینانه‌است و نه منطقی.

#آزادی_در_آگاهیست

🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺