Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نامه_موسسه_تحقیقاتی_مبین_به_بانک_مرکزی_در_خصوص_لوایح_بانکی
☆13
ه. #افزایش_سرمایه_بانکها :
از افزایش سرمایۀ مکررا بانکها به عنوان راهکاری برای خروج از بن بست و کاهش سطح مشکلات نظام بانکی یاد میشود، بدون اینکه استدلال مشخصی در تبیین چرایی آن بیان شود.
واقعیت آن است که بانک برای انجام کار و یژۀ خود در خلق پول و تأمین مالی هیچ نیازی به داشتن سرمایه ندارد.
آنچه بانک را قادر میکند علیرغم دارایی های غیر نقد و مؤجل، بدهی های نقد و مؤجل اکتساب کند، اتکا به تضمین و حمایت حاکمیت روی بدهی ها (سپرده ها) است.
بانک با #دو_ریسک مهم #نقدینگی (مطالبۀ سپرده ها) و #اعتباری (عدم باز پرداخت وامها) روبروست.
ایدۀ اصلی در موضوع افزایش سرمایه این است که #سرمایۀ بانک، ضربه گیری برای این دو ریسک باشد.
حال آنکه اولا اگر بانک در معرض #ریسک_نقدینگی قرار گیرد با هجوم 8 تا 10 درصد سپرده گذارانش روبرو نخواهد شد بلکه ماهیت بحرانهای نقدینگی، #رجوع_قاطبە_سپرده_گذاران است که رفع این ریسک از توان سرمایۀ هیچ بانکی برنیامده و تنها #حاکمیت است که با #تضمین_خود_روی_سپرده ها میتواند این ریسک را بردارد.
در مورد #ریسک_اعتباری داستان کمابیش به همین نحو است، ضمن سرمایۀ بانک قابلیت نقدشوندگی برای جبران خسارات اینکه لزوما ناشی از نکول را ندارد، لذا ویرایشهای جدیدتر قاعده گذاری بر نظام بانکی اهمیت بیشتری به دارایی های نقد میدهد.
از همه مهمتر، به عکس سایر فعالیتهای تولیدی و اقتصادی که وجود سرمایه به عنوان یک الزام و بایستۀ فنی برای تحقق تولید موضوعیت دارد، در خلق پول از حیث فنی و امکانپذیری هیچ نیازی به وجود سرمایه در معنای متعارف آن نیست.
درواقع، فلسفۀ قاعدۀ کفایت سرمایه کنترل و لگام زنی بر رفتار خلق پول بانکهاست.
چنانچه سیستم بانکی (مشابه ایران) با بی مسئولیتی، افسارها را پاره کرده، خط قرمزها را زیر پا گذاشته، و رفتاری دلخواه در خصوص #میزان_و_کیفیت_اکتساب_دارایی در پیش گیرد ( که سرعت رشد خلق پول در کنار حجم مطالبات معوق شاهد این واقعیات است ) آنگاه تأمین سرمایه برای بانکها به صورت پسینی چه معنایی دارد؟
این مشابه آن است که برای کنترل رفتارهای ترافیکی، قواعد محدودیتهایی وضع شود، لیکن پس از آنکه عده ای به طور وسیع اقدام به تجاوز و تخطی از آنها کردند، در مقام تأمین منابع مالی برای قادر ساختن آنها به پرداخت جرائم وضع شده برآییم!
به علاوه حتی کارکردهای موجود مترتب برافزایش سرمایه زمانی معنی دار است که این افزایش سرمایه از محل #انباشت_سود_توسط_بانکها یا #انتشار_سهام_جدید انجام شود و نه #اتکا_به_بودجۀ_عمومی.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نامه_موسسه_تحقیقاتی_مبین_به_بانک_مرکزی_در_خصوص_لوایح_بانکی
☆13
ه. #افزایش_سرمایه_بانکها :
از افزایش سرمایۀ مکررا بانکها به عنوان راهکاری برای خروج از بن بست و کاهش سطح مشکلات نظام بانکی یاد میشود، بدون اینکه استدلال مشخصی در تبیین چرایی آن بیان شود.
واقعیت آن است که بانک برای انجام کار و یژۀ خود در خلق پول و تأمین مالی هیچ نیازی به داشتن سرمایه ندارد.
آنچه بانک را قادر میکند علیرغم دارایی های غیر نقد و مؤجل، بدهی های نقد و مؤجل اکتساب کند، اتکا به تضمین و حمایت حاکمیت روی بدهی ها (سپرده ها) است.
بانک با #دو_ریسک مهم #نقدینگی (مطالبۀ سپرده ها) و #اعتباری (عدم باز پرداخت وامها) روبروست.
ایدۀ اصلی در موضوع افزایش سرمایه این است که #سرمایۀ بانک، ضربه گیری برای این دو ریسک باشد.
حال آنکه اولا اگر بانک در معرض #ریسک_نقدینگی قرار گیرد با هجوم 8 تا 10 درصد سپرده گذارانش روبرو نخواهد شد بلکه ماهیت بحرانهای نقدینگی، #رجوع_قاطبە_سپرده_گذاران است که رفع این ریسک از توان سرمایۀ هیچ بانکی برنیامده و تنها #حاکمیت است که با #تضمین_خود_روی_سپرده ها میتواند این ریسک را بردارد.
در مورد #ریسک_اعتباری داستان کمابیش به همین نحو است، ضمن سرمایۀ بانک قابلیت نقدشوندگی برای جبران خسارات اینکه لزوما ناشی از نکول را ندارد، لذا ویرایشهای جدیدتر قاعده گذاری بر نظام بانکی اهمیت بیشتری به دارایی های نقد میدهد.
از همه مهمتر، به عکس سایر فعالیتهای تولیدی و اقتصادی که وجود سرمایه به عنوان یک الزام و بایستۀ فنی برای تحقق تولید موضوعیت دارد، در خلق پول از حیث فنی و امکانپذیری هیچ نیازی به وجود سرمایه در معنای متعارف آن نیست.
درواقع، فلسفۀ قاعدۀ کفایت سرمایه کنترل و لگام زنی بر رفتار خلق پول بانکهاست.
چنانچه سیستم بانکی (مشابه ایران) با بی مسئولیتی، افسارها را پاره کرده، خط قرمزها را زیر پا گذاشته، و رفتاری دلخواه در خصوص #میزان_و_کیفیت_اکتساب_دارایی در پیش گیرد ( که سرعت رشد خلق پول در کنار حجم مطالبات معوق شاهد این واقعیات است ) آنگاه تأمین سرمایه برای بانکها به صورت پسینی چه معنایی دارد؟
این مشابه آن است که برای کنترل رفتارهای ترافیکی، قواعد محدودیتهایی وضع شود، لیکن پس از آنکه عده ای به طور وسیع اقدام به تجاوز و تخطی از آنها کردند، در مقام تأمین منابع مالی برای قادر ساختن آنها به پرداخت جرائم وضع شده برآییم!
به علاوه حتی کارکردهای موجود مترتب برافزایش سرمایه زمانی معنی دار است که این افزایش سرمایه از محل #انباشت_سود_توسط_بانکها یا #انتشار_سهام_جدید انجام شود و نه #اتکا_به_بودجۀ_عمومی.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
حسین کاظمپور اردبیلی: #اعتباری_برای_اوپک_باقی_نمانده_است .
حسین کاظمپور اردبیلی، نماینده ایران در اوپک، میگوید که «عربستان و امارات، در حال تبدیل اوپک به ابزاری برای آمریکا هستند و با این کار اعتبار چندانی برای این سازمان نماندهاست». وی میگوید که «اوپک هماکنون به شیر بی یال و کوپالی بدل شده که تنها نعرهاش مانده و برای هیچکس خطری ندارد».
با خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت ماه، صادرات روزانه نفت و میعانات گازی ایران طی چند ماه گذشته از بالای ۲٫۵ میلیون بشکه به حدود ۱٫۵ میلیون بشکه سقوط کردهاست و همزمان، تولید نفت برخی از اعضای اوپک و کشورهای همپیمان، بهویژه روسیه اوج گرفتهاست.
نماینده ایران در اوپک یکشنبه ۲۵ شهریورماه در گفتوگو با خبرگزاری شانا، وابسته به وزارت نفت گفت که «در برجام حساب ویژهای روی روسیه، چین و اروپا باز کردیم، اما منافع این کشورها در تداوم نداشتن شعارهایشان است».
اوپک و کشورهای هم پیمان از ابتدای سال ۲۰۱۷ متعهد به کاهش ۱٫۸ میلیون بشکه ای تولید روزانه نفت بودند، اما در ماه ژوئن بخاطر افت بیش از حد تولید برخی اعضا، قرار شد روزانه یک میلیون بشکه به تولید نفت این کشورها افزوده شود.
ایران میگوید افزایش تولید تنها بایستی توسط کشورهایی انجام شود که بیش از حد کاهش تولید داشتهاند، اما گزارشهای کمیته مشترک اوپک و کشورهای همپیمان نظر دیگری دارد و از افزایش تولید توسط هر کشوری استقبال کردهاست.
آقای کاظمپور اردبیلی میگوید که عربستان با استفاده از ظرفیت مازاد تولید خود میتواند تولید نفت خام خود را به تدریج و کمتر از ۹۰ روز به ۱۱ میلیون بشکه در روز برساند.
وی در ادامه گفت که «از یکسو، روسیه و عربستان به بهانه متوازنسازی بازار جهانی نفت به دنبال تصاحب بخشی از سهم ایران هستند و از سوی دیگر برخی اعضای اوپک، دست در دست آمریکا برای ضربه زدن به برخی بنیانگذاران این سازمان تلاش میکنند. در واقع تلاش آقای ترامپ برای ممانعت از حضور ایران در بازارهای جهانی نفت خام سبب گروگانگیری بازار از سوی روسیه و عربستان که تمایل زیادی هم به قیمتهای پایین نفت ندارند، شدهاست».
تحریمهای نفتی آمریکا علیه ایران قرار است از نیمه آبان ماه سال جاری به اجرا گذاشته شود. انتظار میرود صادرات نفت و میعانات گازی ایران تا این زمان به حدود ۱ میلیون بشکه در روز سقوط کند.
آمریکا میگوید که در گام بعدی میخواهد صادرات نفت ایران را به صفر برساند.
منابع: شانا، اوپک، رویترز، رادیو فردا.
👇👇👇
پ ن
#ناکارآمدی_اوپک_محصول_قدامات_چه_کسانی_است؟
قبل از بروز تحولات ٥٧، توسط کسانی که شاه ایران را به وابسته بودن به غرب محکوم میکردند، اوپک نه تنها ناکارآمد نبود، بلکه حکومت و کشور ایران تاثیر و نقش اصلی و محوری در اوپک داشته و بازارهای جهانی نفت و قیمت آن را به نفع تولید کنندگان تغییر داده و مدیریت بازار انرژی را بتدریج تحت کنترل آنها قرار میداد، که اگر بلحاط مدیریت، موضوع ملی کردن نفت را بررسی کنیم، در واقع عملا ملی شدن نفت آن نیست که در ظاهر اسم صاحب نفت ایران خوانده شود، بلکه ملی شدن واقعی نفت، در واقع زمانی عملی میشود که مدیریت بازار نفت تحت کنترل و نفوذ ایران میبود، و میزان تولید و قیمت و برنامه استراتژیک در این مورد توسط مقامات ایرانی و با توجه به منافع ملی، و دقایق جهانی موضوع انرژی، وضع و عملی میشد، که این امر به مذاق غرب و آمریکا خوشایند نبود، و امروز بعد از چهل سال می بینیم بالاترین منفعت تحولات داخلی ایران در ٥٧، به کشورهای غربی و آمریکا تعلق گرفته، و اکنون اوپک شده شیر بی یال و کوپال، و صادرات نفت ایران مورد تحریم واقع شده، و زمانی که گفته میشد اگر نفت ایران نباشد غرب کارآمدی خود را از دست میدهد، امروز ایران تلاش دارد بلکه مقداری از نفت خود را که در دریاهای آزاد سرگردان و بدون مشتری هست بفروشد .
این است تفاوتی که از قبل و بعد انقلاب ٥٧ بوقوع پیوسته، و اکنون سهم بازار نفت ایران بین عربستان و روسیه تقسیم میشود؛ و آگاهان امور بازاریابی بخوبی میدانند که بازارهای از دست رفته چیزی نیست که براحتی بتوان بازگرداند، و چنین شکستی برای مردم ایران معادل از دست دادن اثرات ملی شدن نفت هست. یعنی اینکه ملت ایران از منافع منابعی که ظاهرا ملی شده است، هیچ عایدی کسب نمی کند، و هیچ کنترل و نفوذی بر بازار و تجارت آن ندارد، و این یعنی از بین بردن تلاشهای متعدد یک ملت در طول سالیان متعدد که با صدها خون جگر خوردن حاصل شده بود و اکنون با هیچ و پوچ از دست میرود.
براستی آیا اقدامات شاهی که وابسته به غرب خوانده میشد، در جهت تامین منافع غرب و به ضرر مردم ایران بود، یا اقدامات حکومتی که در ظاهر ادعای استقلال دارد؟
کدامیک منافع غرب را تامین کرده و به مردم ایران صدمه میزند؟
شاه یا جمهوری اسلامی ؟
حسین کاظمپور اردبیلی، نماینده ایران در اوپک، میگوید که «عربستان و امارات، در حال تبدیل اوپک به ابزاری برای آمریکا هستند و با این کار اعتبار چندانی برای این سازمان نماندهاست». وی میگوید که «اوپک هماکنون به شیر بی یال و کوپالی بدل شده که تنها نعرهاش مانده و برای هیچکس خطری ندارد».
با خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت ماه، صادرات روزانه نفت و میعانات گازی ایران طی چند ماه گذشته از بالای ۲٫۵ میلیون بشکه به حدود ۱٫۵ میلیون بشکه سقوط کردهاست و همزمان، تولید نفت برخی از اعضای اوپک و کشورهای همپیمان، بهویژه روسیه اوج گرفتهاست.
نماینده ایران در اوپک یکشنبه ۲۵ شهریورماه در گفتوگو با خبرگزاری شانا، وابسته به وزارت نفت گفت که «در برجام حساب ویژهای روی روسیه، چین و اروپا باز کردیم، اما منافع این کشورها در تداوم نداشتن شعارهایشان است».
اوپک و کشورهای هم پیمان از ابتدای سال ۲۰۱۷ متعهد به کاهش ۱٫۸ میلیون بشکه ای تولید روزانه نفت بودند، اما در ماه ژوئن بخاطر افت بیش از حد تولید برخی اعضا، قرار شد روزانه یک میلیون بشکه به تولید نفت این کشورها افزوده شود.
ایران میگوید افزایش تولید تنها بایستی توسط کشورهایی انجام شود که بیش از حد کاهش تولید داشتهاند، اما گزارشهای کمیته مشترک اوپک و کشورهای همپیمان نظر دیگری دارد و از افزایش تولید توسط هر کشوری استقبال کردهاست.
آقای کاظمپور اردبیلی میگوید که عربستان با استفاده از ظرفیت مازاد تولید خود میتواند تولید نفت خام خود را به تدریج و کمتر از ۹۰ روز به ۱۱ میلیون بشکه در روز برساند.
وی در ادامه گفت که «از یکسو، روسیه و عربستان به بهانه متوازنسازی بازار جهانی نفت به دنبال تصاحب بخشی از سهم ایران هستند و از سوی دیگر برخی اعضای اوپک، دست در دست آمریکا برای ضربه زدن به برخی بنیانگذاران این سازمان تلاش میکنند. در واقع تلاش آقای ترامپ برای ممانعت از حضور ایران در بازارهای جهانی نفت خام سبب گروگانگیری بازار از سوی روسیه و عربستان که تمایل زیادی هم به قیمتهای پایین نفت ندارند، شدهاست».
تحریمهای نفتی آمریکا علیه ایران قرار است از نیمه آبان ماه سال جاری به اجرا گذاشته شود. انتظار میرود صادرات نفت و میعانات گازی ایران تا این زمان به حدود ۱ میلیون بشکه در روز سقوط کند.
آمریکا میگوید که در گام بعدی میخواهد صادرات نفت ایران را به صفر برساند.
منابع: شانا، اوپک، رویترز، رادیو فردا.
👇👇👇
پ ن
#ناکارآمدی_اوپک_محصول_قدامات_چه_کسانی_است؟
قبل از بروز تحولات ٥٧، توسط کسانی که شاه ایران را به وابسته بودن به غرب محکوم میکردند، اوپک نه تنها ناکارآمد نبود، بلکه حکومت و کشور ایران تاثیر و نقش اصلی و محوری در اوپک داشته و بازارهای جهانی نفت و قیمت آن را به نفع تولید کنندگان تغییر داده و مدیریت بازار انرژی را بتدریج تحت کنترل آنها قرار میداد، که اگر بلحاط مدیریت، موضوع ملی کردن نفت را بررسی کنیم، در واقع عملا ملی شدن نفت آن نیست که در ظاهر اسم صاحب نفت ایران خوانده شود، بلکه ملی شدن واقعی نفت، در واقع زمانی عملی میشود که مدیریت بازار نفت تحت کنترل و نفوذ ایران میبود، و میزان تولید و قیمت و برنامه استراتژیک در این مورد توسط مقامات ایرانی و با توجه به منافع ملی، و دقایق جهانی موضوع انرژی، وضع و عملی میشد، که این امر به مذاق غرب و آمریکا خوشایند نبود، و امروز بعد از چهل سال می بینیم بالاترین منفعت تحولات داخلی ایران در ٥٧، به کشورهای غربی و آمریکا تعلق گرفته، و اکنون اوپک شده شیر بی یال و کوپال، و صادرات نفت ایران مورد تحریم واقع شده، و زمانی که گفته میشد اگر نفت ایران نباشد غرب کارآمدی خود را از دست میدهد، امروز ایران تلاش دارد بلکه مقداری از نفت خود را که در دریاهای آزاد سرگردان و بدون مشتری هست بفروشد .
این است تفاوتی که از قبل و بعد انقلاب ٥٧ بوقوع پیوسته، و اکنون سهم بازار نفت ایران بین عربستان و روسیه تقسیم میشود؛ و آگاهان امور بازاریابی بخوبی میدانند که بازارهای از دست رفته چیزی نیست که براحتی بتوان بازگرداند، و چنین شکستی برای مردم ایران معادل از دست دادن اثرات ملی شدن نفت هست. یعنی اینکه ملت ایران از منافع منابعی که ظاهرا ملی شده است، هیچ عایدی کسب نمی کند، و هیچ کنترل و نفوذی بر بازار و تجارت آن ندارد، و این یعنی از بین بردن تلاشهای متعدد یک ملت در طول سالیان متعدد که با صدها خون جگر خوردن حاصل شده بود و اکنون با هیچ و پوچ از دست میرود.
براستی آیا اقدامات شاهی که وابسته به غرب خوانده میشد، در جهت تامین منافع غرب و به ضرر مردم ایران بود، یا اقدامات حکومتی که در ظاهر ادعای استقلال دارد؟
کدامیک منافع غرب را تامین کرده و به مردم ایران صدمه میزند؟
شاه یا جمهوری اسلامی ؟
🔷🔶 #سال_رونق_تولید 🔶🔷
#رونق_تولید «ثمره نهایی» یک ساختار رونقساز است. ساختاری که در آن:
🔶 #محیط_کسب_و_کار مساعد باشد؛
🔶 #رقابت_پذیری اقتصادی بالا باشد؛
🔶 #آزادی_اقتصادی وجود داشته باشد (عدم دخالت دولت)؛
🔶 #فساد پایین و #شفافیت بالا باشد؛ و
🔶 #ریسک های #اعتباری و #سرمایه_گذاری پایین باشد؛
🔻متاسفانه وضعیت کشور در هیچ کدام از شاخصها مناسب نیست...
🔷هیچ «تک» راهکاری برای رونق تولید (و خدمات) و افزایش رشد اقتصادی برای یک کشور وجود ندارد و راهحل ایران هم حتما یک بستهٔ عمل در ابعاد، سطوح و افقهای زمانی مختلف است.
🔷با این حال سریعترین، کمهزینهترین و موثرترین اقدام، «تسهیل قوانین و مقررات کسب و کار» و «عدم ایجاد موانع جدید» خصوصا برای کسبوکارهای نوپا و #استارتاپ ها است.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
1️⃣ بهبود فضای کسبوکار یعنی: سهولت راهاندازی و #تامین_مالی کسبوکار، در دسترس بودن #زیرساختهای فیزیکی، سهولت اداره شرکت، سهولت تجارت، سهولت مدیریت دعاوی، سلامت و عدالت نظام مالیاتی و سهولت انحلال شرکت.
2️⃣ افزایش رقابتپذیری یعنی: بهبود محیط اقتصاد کلان، ایجاد ثبات، بهبود شاخصهای نیروی انسانی، بهبود زیرساختهای نهادی اقتصاد، توسعه اندازه بازار و ایجاد بستر فضای #نوآوری.بلاکچین. / اکونومیست فارسی
#رونق_تولید «ثمره نهایی» یک ساختار رونقساز است. ساختاری که در آن:
🔶 #محیط_کسب_و_کار مساعد باشد؛
🔶 #رقابت_پذیری اقتصادی بالا باشد؛
🔶 #آزادی_اقتصادی وجود داشته باشد (عدم دخالت دولت)؛
🔶 #فساد پایین و #شفافیت بالا باشد؛ و
🔶 #ریسک های #اعتباری و #سرمایه_گذاری پایین باشد؛
🔻متاسفانه وضعیت کشور در هیچ کدام از شاخصها مناسب نیست...
🔷هیچ «تک» راهکاری برای رونق تولید (و خدمات) و افزایش رشد اقتصادی برای یک کشور وجود ندارد و راهحل ایران هم حتما یک بستهٔ عمل در ابعاد، سطوح و افقهای زمانی مختلف است.
🔷با این حال سریعترین، کمهزینهترین و موثرترین اقدام، «تسهیل قوانین و مقررات کسب و کار» و «عدم ایجاد موانع جدید» خصوصا برای کسبوکارهای نوپا و #استارتاپ ها است.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
1️⃣ بهبود فضای کسبوکار یعنی: سهولت راهاندازی و #تامین_مالی کسبوکار، در دسترس بودن #زیرساختهای فیزیکی، سهولت اداره شرکت، سهولت تجارت، سهولت مدیریت دعاوی، سلامت و عدالت نظام مالیاتی و سهولت انحلال شرکت.
2️⃣ افزایش رقابتپذیری یعنی: بهبود محیط اقتصاد کلان، ایجاد ثبات، بهبود شاخصهای نیروی انسانی، بهبود زیرساختهای نهادی اقتصاد، توسعه اندازه بازار و ایجاد بستر فضای #نوآوری.بلاکچین. / اکونومیست فارسی