[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
🔵 #زمین_واقعیت_ما_فضیلت_نمیرویاند
✅ اگر ده روز تلویزیون را تحمل کنید، سخنان مسئولان و سخنوران را گوش دهید، ادبیات قدیم و جدید ما را ورق بزنید خواهید دید آسمان رؤياهاي ما عمیقاً اخلاقی است. خواهید دید در جامعهی ما آرزوی اخلاق موج میزند و در این جامعه میل شدیدی به فضیلت و اخلاق وجود دارد.
✅✅ اما اگر به واقعیت اجتماعی سری بزنید و عمل همان مسئول و سازمان را بررسی کنید، میبینید وضعیتهای بیرونی ما چندان با آرزوهای اخلاقیمان همداستان نیستد. گویا متن زیست ما و موقعیّتهای اجتماعی و سیاسی و نیز کسب و کار ما برای نمایش فضیلت ساخته نشده است.
✅✅✅ بزرگترین خطر برای دین و اخلاق جامعهی ما این است که مردم به این نتیجه برسند که فضیلتها برای آسمانِ خواب و خیال است و در زمین باید گلیم خود را از آب کشید و از خیر فضیلتمندانه زیستن گذشت.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
🔵 #زمین_واقعیت_ما_فضیلت_نمیرویاند
✅ اگر ده روز تلویزیون را تحمل کنید، سخنان مسئولان و سخنوران را گوش دهید، ادبیات قدیم و جدید ما را ورق بزنید خواهید دید آسمان رؤياهاي ما عمیقاً اخلاقی است. خواهید دید در جامعهی ما آرزوی اخلاق موج میزند و در این جامعه میل شدیدی به فضیلت و اخلاق وجود دارد.
✅✅ اما اگر به واقعیت اجتماعی سری بزنید و عمل همان مسئول و سازمان را بررسی کنید، میبینید وضعیتهای بیرونی ما چندان با آرزوهای اخلاقیمان همداستان نیستد. گویا متن زیست ما و موقعیّتهای اجتماعی و سیاسی و نیز کسب و کار ما برای نمایش فضیلت ساخته نشده است.
✅✅✅ بزرگترین خطر برای دین و اخلاق جامعهی ما این است که مردم به این نتیجه برسند که فضیلتها برای آسمانِ خواب و خیال است و در زمین باید گلیم خود را از آب کشید و از خیر فضیلتمندانه زیستن گذشت.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
.:
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#زمین_واقعیت_ما_فضیلت_نمیرویاند
اما مسأله فقط به کارهای پژوهشی عملی و دستآوردهای بلندمدت اساتید و پژوهشگران این حوزه ختم نمیشود بلکه شاهد تبدیل شدن کلاسهای درس دانشگاه به محافل سیاسی و حزبی و عقیدتی هستیم.
شاهد وضعیتی که وبر به درستی و دقت تمام آن را توصیف میکند:
«وضعیت بیسابقهای است که خیل انبوهی از پیامبران صاحب مدرک و جواز رسمی، به جای ایراد و وعظ و اندرزهای خود در خیابان ها و کلیساها و مجامع عمومی یا جلسات فرقهای، خود را لایق این بدانند که ارزشگذاریهای خود را درباره مسائل غایی«به نام علم» در سالنها و کلاسهایی ایراد کنند که به لطف امتیازات دولتی نه مخالفتی با آنها میشود، نه کنترلی و نه بحث و چون و چرایی. این یک اصل بدیهی قدیمی است که آنچه در کلاس درس میگذرد باید از عرصه بحثهای عمومی برکنار بماند» (وبر ۱۳۹۲: ۲۳-۲۲).
دانشجویان و دانشآموختگان علوماجتماعی که به اصول تاکید شده کار علمی در ابتدای بحث قائل هستند، قطعاً کلاسهای بسیاری را تجربه کردهاند که در آن استاد محترم به جای طرح بحثهای علمی و درسگفتارهایی که با جدیّت و خونسردی واقعپردازانه و مبتنی بر مطالعات بلندمدت نظری و تجربی است، به سخنرانیهای عقیدتی و سیاسی مشابه آنچه در مطبوعات و محافل غیرعلمی است میپردازند. چنین وضعیتی نه تنها روح پرسشگرایانه و واقعجویانه درباره مسائل و پدیدهها را نمیپروراند، که دقیقاً به سرکوب آن و ایدئولوژیک کردن ذهن دانشجویان منجر میشود. در خوشبینانهترین حالت، مباحث و طرح درسهایی را شاهد هستیم که در قالب مفاهیم شبهعلمی چیزی بیش از مانیفستهای ایدئولوژیک سیاسی یا عقدیتی نیستند. بسیاری از کلاسهای درس دانشگاههای ایران بخصوص در حوزه علوم اجتماعی به گونهای است که در آن طرح پرسشهای بنیادین و شکبرانگیز درخصوص بسیاری از پدیدههای اجتماعی در حوزههای گوناگون امری ممنوعه یا غیراخلاقی تلقی میشود. وضعیت از این هم فاجعهبارتر است، چنانچه نگارنده تجربه کلاس درسی را داشته است که در آن استاد محترم مانند یک قاضی در یک دادگاه تفتیش عقاید به واکاوی و پرسش گرفتن عقاید و نظرات دانشجویان پیرامون مسائل مختلف مانند روابط جنسی و غیره پرداخته است.
چنین تناقضات و کجکارکردها و وجود هنجارهای ضدعلمی دلایل بسیاری دارد که در اینجا نمیتوان به طور مفصل به تمام آنها پرداخت و ای بسا نیازمند یک پروژه تحقیقاتی گسترده است. لذا تنها به عناوین مهمترین عوامل انحرافات این نهاد علمی اشاره میکنیم:
۱) برونزا بودن نهاد دانشگاه در ایران (وارداتی بودن علم)،
۲) ایدئولوژیزدگی دانشگاه (دخل و تصرف دانشگاه توسط نهادهای سیاسی و حکومتی) که نتیجه آن به
۳) بی توجهی به شایسته سالاری در دانشگاه (عدم به کارگیری اساتید و دانشمندان شایسته) منجر شده است. البته که این عناوین پرسشهای مهمتری را بر میتابد که نیازمند بررسی در سطوح کلانتر و عمیقتری است. ناگفته نماند که تلاشهای مهم و ارزندهای در این زمینه صورت گرفته است (به عنوان نمونه ن.ک: "جامعه دوران گذار و گفتمان پسااستعماری، تأملی در بحران علوم اجتماعی در ایران" نوشته ابراهیم توفیق ۱۳۹۰).
یادآور میشویم که علوم اجتماعی اسلامی از گفتمانهای شبهعلمیای است که محصول ایدئولوژیزدگی علوم انسانی و علمهراسی گفتمان سیاسی برخی گروههای قدرتمند در چند دهه اخیر است.
چرا که هیچیک از مدعیان آن تاکنون نتوانستهاند مبانی معرفتشناختی و هستیشناختی و روششناختی مستدل و مدون و قابل قبولی برای دفاع از این گفتمان ارائه دهند.
ادامه دارد ..
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#زمین_واقعیت_ما_فضیلت_نمیرویاند
اما مسأله فقط به کارهای پژوهشی عملی و دستآوردهای بلندمدت اساتید و پژوهشگران این حوزه ختم نمیشود بلکه شاهد تبدیل شدن کلاسهای درس دانشگاه به محافل سیاسی و حزبی و عقیدتی هستیم.
شاهد وضعیتی که وبر به درستی و دقت تمام آن را توصیف میکند:
«وضعیت بیسابقهای است که خیل انبوهی از پیامبران صاحب مدرک و جواز رسمی، به جای ایراد و وعظ و اندرزهای خود در خیابان ها و کلیساها و مجامع عمومی یا جلسات فرقهای، خود را لایق این بدانند که ارزشگذاریهای خود را درباره مسائل غایی«به نام علم» در سالنها و کلاسهایی ایراد کنند که به لطف امتیازات دولتی نه مخالفتی با آنها میشود، نه کنترلی و نه بحث و چون و چرایی. این یک اصل بدیهی قدیمی است که آنچه در کلاس درس میگذرد باید از عرصه بحثهای عمومی برکنار بماند» (وبر ۱۳۹۲: ۲۳-۲۲).
دانشجویان و دانشآموختگان علوماجتماعی که به اصول تاکید شده کار علمی در ابتدای بحث قائل هستند، قطعاً کلاسهای بسیاری را تجربه کردهاند که در آن استاد محترم به جای طرح بحثهای علمی و درسگفتارهایی که با جدیّت و خونسردی واقعپردازانه و مبتنی بر مطالعات بلندمدت نظری و تجربی است، به سخنرانیهای عقیدتی و سیاسی مشابه آنچه در مطبوعات و محافل غیرعلمی است میپردازند. چنین وضعیتی نه تنها روح پرسشگرایانه و واقعجویانه درباره مسائل و پدیدهها را نمیپروراند، که دقیقاً به سرکوب آن و ایدئولوژیک کردن ذهن دانشجویان منجر میشود. در خوشبینانهترین حالت، مباحث و طرح درسهایی را شاهد هستیم که در قالب مفاهیم شبهعلمی چیزی بیش از مانیفستهای ایدئولوژیک سیاسی یا عقدیتی نیستند. بسیاری از کلاسهای درس دانشگاههای ایران بخصوص در حوزه علوم اجتماعی به گونهای است که در آن طرح پرسشهای بنیادین و شکبرانگیز درخصوص بسیاری از پدیدههای اجتماعی در حوزههای گوناگون امری ممنوعه یا غیراخلاقی تلقی میشود. وضعیت از این هم فاجعهبارتر است، چنانچه نگارنده تجربه کلاس درسی را داشته است که در آن استاد محترم مانند یک قاضی در یک دادگاه تفتیش عقاید به واکاوی و پرسش گرفتن عقاید و نظرات دانشجویان پیرامون مسائل مختلف مانند روابط جنسی و غیره پرداخته است.
چنین تناقضات و کجکارکردها و وجود هنجارهای ضدعلمی دلایل بسیاری دارد که در اینجا نمیتوان به طور مفصل به تمام آنها پرداخت و ای بسا نیازمند یک پروژه تحقیقاتی گسترده است. لذا تنها به عناوین مهمترین عوامل انحرافات این نهاد علمی اشاره میکنیم:
۱) برونزا بودن نهاد دانشگاه در ایران (وارداتی بودن علم)،
۲) ایدئولوژیزدگی دانشگاه (دخل و تصرف دانشگاه توسط نهادهای سیاسی و حکومتی) که نتیجه آن به
۳) بی توجهی به شایسته سالاری در دانشگاه (عدم به کارگیری اساتید و دانشمندان شایسته) منجر شده است. البته که این عناوین پرسشهای مهمتری را بر میتابد که نیازمند بررسی در سطوح کلانتر و عمیقتری است. ناگفته نماند که تلاشهای مهم و ارزندهای در این زمینه صورت گرفته است (به عنوان نمونه ن.ک: "جامعه دوران گذار و گفتمان پسااستعماری، تأملی در بحران علوم اجتماعی در ایران" نوشته ابراهیم توفیق ۱۳۹۰).
یادآور میشویم که علوم اجتماعی اسلامی از گفتمانهای شبهعلمیای است که محصول ایدئولوژیزدگی علوم انسانی و علمهراسی گفتمان سیاسی برخی گروههای قدرتمند در چند دهه اخیر است.
چرا که هیچیک از مدعیان آن تاکنون نتوانستهاند مبانی معرفتشناختی و هستیشناختی و روششناختی مستدل و مدون و قابل قبولی برای دفاع از این گفتمان ارائه دهند.
ادامه دارد ..
🆔👉 @iran_novin1