Forwarded from Attach Master
🔴 تاریخ ارمنستان
۲) بخش دوم
۲) قسمت دوم
■ ارمنستان در دوران #ماد
بنابر آنچه موسس خورناتسی آورده، در جنگهای میان دو دولت اورارتو و آشور، ارمنیان نه تنها همواره متحد مادها بودهاند بلکه روابط بسیار نزدیک و محکمی نیز میان آنها برقرار بوده اما این روابط نزدیک بر اساس آنچه که گزنفون میگوید چندان به درازا نمیکشد زیرا ابتدا هووخشتره و پس از او ایشتوویگو، آخرین پادشاه ماد، به منظور مطیع ساختن حکومت وقت ارمنستان به این سرزمین حمله کردند. یرواند یکم ساکاواکیاتس، پادشاه ارمنستان، که چارهای جز مقابله با مادها نداشت سرانجام شکست خورد و مطیع دولت ماد شد. او همچنین پذیرفت که سالیانه خراجی معین به دولت ماد پرداخت کند و به هنگام جنگ نیز بخشی از نیروهای نظامی خود را در اختیار ایشتوویگو قرار دهد.
گزنفون در ادامه میگوید پس از مدتی پادشاه ارمنستان از اختلاف به وجود آمده میان مادها و بابلیان استفاده و از پرداخت خراج خودداری کرد و دست به شورش علیه دولت ماد زد. پس از این واقعه، ایشتوویگو فرمانده سپاه خود، کوروش یکم، را به منظور سرکوبی این شورش به ارمنستان اعزام کرد. کوروش به سرعت پیشروی کرد و به دژ مقر اقامت خاندان پادشاهی نزدیک شد. یرواند با شنیدن خبر پیشروی کوروش پسر کوچک خود، «شاوارش»، را به همراه بخشی از خزانهٔ سلطنتی به مکانی امن فرستاد اما با درایتی که کوروش به خرج داد هم پادشاه ارمنستان و هم خاندان او به اسارت قوای ماد درآمدند. سرانجام با وساطت تیگران یرواندیان، ولیعهد یرواند یکم، که از دوستان نزدیک کوروش بود، پیمان صلحی میان آنان منعقد شد.
ادامهٔ حضور مادها در صحنهٔ تاریخ چندان به درازا نکشید، زیرا پارسیان به رهبری کوروش از ضعف به وجود آمده در ساختار درونی دولت ماد استفاده کردند و علیه آنان شوریدند. به دنبال این وقایع پادشاهان ارمنستان، ابتدا یرواند و پس از او جانشینش تیگران، در کنار کوروش قرار گرفتند و با بستن پیمان اتحادی با او بار دیگر مخالفت خود را نسبت به دولت ماد ابراز کردند. ایشتوویگو سعی کرد با کشتن تیگران به این اتحاد پایان دهد، اما موفق نشد. در نتیجه تیگران نیز به همراه لشگریانش به جنگ علیه مادها پرداخت و او را شکست داد. در خلال این جنگها ایشتوویگو کشته شد و با مرگ او دولت ماد به پایان رسید.
بر اساس برخی روایات داستانی ارمنی، که البته استناد تاریخی ندارد، این تیگران پادشاه ارمنستان بود که موفق به کشتن ایشتوویگو و شکست او شد اما اینکه تیگران به منزلهٔ یکی از متحدان کوروش در جنگهای او علیه مادها شرکت میکرده مطلبی است که مدارک تاریخی موجود آن را کاملاً به اثبات میرسانند.
● ایالتهای تاریخی ارمنستان بزرگ
ارمنستان از لحاظ تاریخی به سه ناحیه تقسیم شده بود:
ارمنستان بزرگ،
ارمنستان کوچک
و ارمنستان جدید.
تاریخ ارمنستان بزرگ و کوچک به دوران قدیم مربوط میشود و این دو سرزمین مجزا از همدیگر بودند.
ارمنستان بزرگ وسیع تر از دو منطقه دیگر محسوب میشد و شامل پانزده ایالت بود. وسعت ارمنستان بزرگ بالغ بر ۲۸۰٬۹۹۸ هزار کیلومتر مربع بود.
ارمنستان کوچک یا هایک کوچک در ناحیه غربی ارمنستان بزرگ، در محدوده شمال کاپادوکیه قرار داشت که در شمال شرق آناتولی در محدوده (استان سیواس و استان گوموشخانه) امروزی میباشد.
ارمنستان جدید به سومین ناحیه تاریخی متعلق است که به سده یازدهم مربوط میشود و در جنوب غربی ارمنستان کوچک واقع شده بود که به پادشاهی ارمنی کیلیکیه معروف است.
○ ۱۵ ایالت ارمنستان باستان عبارتند از:
- آیرارات(از شرق تا کناره دریاچه سوان از غرب تا کوه آرارات)
- واسپوراکان، پادشاهی واسپوراکان (در محدوده استان وان، دریاچه وان، ترکیه)
- سیونیک(ایالت تاریخی)، (استان سیونیک، ارمنستان)
- آرتساخ، (آرتساخ)
- گوگارک، (در محدوده تاشیر، ارمنستان)
- ارمنستان علیا، (در محدوده یرزنکا و شهر کارین (ارزروم) فعلی ترکیه)
- توروبران، (در محدوده مانازکرت، ترکیه)
- آغزنیک، (در محدوده استان باتمان، ترکیه)
- سوفن، (در محدوده استان تونجایلی، ترکیه)
- تایک، (در محدوده استان آرتوین، ترکیه)
- نور شیراکان، (ساحل غربی دریاچه ارومیه، ایران)
- کورچایک، (در محدوده تیگراناکرت، ترکیه)
- موکس، (در محدوده استان وان و استان بتلیس، ترکیه)
- پایتاکاران، (در محدوده بیلهقان (شهر)، جمهوری آذربایجان)
- اوتیک، (غرب رود کر (قفقاز) در محدوده جنوب گنجه)
۲) بخش دوم
۲) قسمت دوم
■ ارمنستان در دوران #ماد
بنابر آنچه موسس خورناتسی آورده، در جنگهای میان دو دولت اورارتو و آشور، ارمنیان نه تنها همواره متحد مادها بودهاند بلکه روابط بسیار نزدیک و محکمی نیز میان آنها برقرار بوده اما این روابط نزدیک بر اساس آنچه که گزنفون میگوید چندان به درازا نمیکشد زیرا ابتدا هووخشتره و پس از او ایشتوویگو، آخرین پادشاه ماد، به منظور مطیع ساختن حکومت وقت ارمنستان به این سرزمین حمله کردند. یرواند یکم ساکاواکیاتس، پادشاه ارمنستان، که چارهای جز مقابله با مادها نداشت سرانجام شکست خورد و مطیع دولت ماد شد. او همچنین پذیرفت که سالیانه خراجی معین به دولت ماد پرداخت کند و به هنگام جنگ نیز بخشی از نیروهای نظامی خود را در اختیار ایشتوویگو قرار دهد.
گزنفون در ادامه میگوید پس از مدتی پادشاه ارمنستان از اختلاف به وجود آمده میان مادها و بابلیان استفاده و از پرداخت خراج خودداری کرد و دست به شورش علیه دولت ماد زد. پس از این واقعه، ایشتوویگو فرمانده سپاه خود، کوروش یکم، را به منظور سرکوبی این شورش به ارمنستان اعزام کرد. کوروش به سرعت پیشروی کرد و به دژ مقر اقامت خاندان پادشاهی نزدیک شد. یرواند با شنیدن خبر پیشروی کوروش پسر کوچک خود، «شاوارش»، را به همراه بخشی از خزانهٔ سلطنتی به مکانی امن فرستاد اما با درایتی که کوروش به خرج داد هم پادشاه ارمنستان و هم خاندان او به اسارت قوای ماد درآمدند. سرانجام با وساطت تیگران یرواندیان، ولیعهد یرواند یکم، که از دوستان نزدیک کوروش بود، پیمان صلحی میان آنان منعقد شد.
ادامهٔ حضور مادها در صحنهٔ تاریخ چندان به درازا نکشید، زیرا پارسیان به رهبری کوروش از ضعف به وجود آمده در ساختار درونی دولت ماد استفاده کردند و علیه آنان شوریدند. به دنبال این وقایع پادشاهان ارمنستان، ابتدا یرواند و پس از او جانشینش تیگران، در کنار کوروش قرار گرفتند و با بستن پیمان اتحادی با او بار دیگر مخالفت خود را نسبت به دولت ماد ابراز کردند. ایشتوویگو سعی کرد با کشتن تیگران به این اتحاد پایان دهد، اما موفق نشد. در نتیجه تیگران نیز به همراه لشگریانش به جنگ علیه مادها پرداخت و او را شکست داد. در خلال این جنگها ایشتوویگو کشته شد و با مرگ او دولت ماد به پایان رسید.
بر اساس برخی روایات داستانی ارمنی، که البته استناد تاریخی ندارد، این تیگران پادشاه ارمنستان بود که موفق به کشتن ایشتوویگو و شکست او شد اما اینکه تیگران به منزلهٔ یکی از متحدان کوروش در جنگهای او علیه مادها شرکت میکرده مطلبی است که مدارک تاریخی موجود آن را کاملاً به اثبات میرسانند.
● ایالتهای تاریخی ارمنستان بزرگ
ارمنستان از لحاظ تاریخی به سه ناحیه تقسیم شده بود:
ارمنستان بزرگ،
ارمنستان کوچک
و ارمنستان جدید.
تاریخ ارمنستان بزرگ و کوچک به دوران قدیم مربوط میشود و این دو سرزمین مجزا از همدیگر بودند.
ارمنستان بزرگ وسیع تر از دو منطقه دیگر محسوب میشد و شامل پانزده ایالت بود. وسعت ارمنستان بزرگ بالغ بر ۲۸۰٬۹۹۸ هزار کیلومتر مربع بود.
ارمنستان کوچک یا هایک کوچک در ناحیه غربی ارمنستان بزرگ، در محدوده شمال کاپادوکیه قرار داشت که در شمال شرق آناتولی در محدوده (استان سیواس و استان گوموشخانه) امروزی میباشد.
ارمنستان جدید به سومین ناحیه تاریخی متعلق است که به سده یازدهم مربوط میشود و در جنوب غربی ارمنستان کوچک واقع شده بود که به پادشاهی ارمنی کیلیکیه معروف است.
○ ۱۵ ایالت ارمنستان باستان عبارتند از:
- آیرارات(از شرق تا کناره دریاچه سوان از غرب تا کوه آرارات)
- واسپوراکان، پادشاهی واسپوراکان (در محدوده استان وان، دریاچه وان، ترکیه)
- سیونیک(ایالت تاریخی)، (استان سیونیک، ارمنستان)
- آرتساخ، (آرتساخ)
- گوگارک، (در محدوده تاشیر، ارمنستان)
- ارمنستان علیا، (در محدوده یرزنکا و شهر کارین (ارزروم) فعلی ترکیه)
- توروبران، (در محدوده مانازکرت، ترکیه)
- آغزنیک، (در محدوده استان باتمان، ترکیه)
- سوفن، (در محدوده استان تونجایلی، ترکیه)
- تایک، (در محدوده استان آرتوین، ترکیه)
- نور شیراکان، (ساحل غربی دریاچه ارومیه، ایران)
- کورچایک، (در محدوده تیگراناکرت، ترکیه)
- موکس، (در محدوده استان وان و استان بتلیس، ترکیه)
- پایتاکاران، (در محدوده بیلهقان (شهر)، جمهوری آذربایجان)
- اوتیک، (غرب رود کر (قفقاز) در محدوده جنوب گنجه)
Telegram
📎
Forwarded from Attach Master
👑 زندگی نامه #کوروش_بزرگ
۳) قسمت سوم 👇👇👇
همین که آستیاژ رفت و سان خاتمه یافت هارپاگوس کوروش را احضار نمود و با خود به #سربازخانه برد و وارد اتاق خویش کرد.
وقتی کوروش وارد اتاق شد، هارپاگوس گفت:نزدیک بیا
کوروش نزدیک گردید. هارپاگوس از او پرسید: پدرت کیست ای جوان؟
کوروش گفت:پدرم #کمبوجیه_دوم #شاه_پارس است.
رنگ از صورت هارپاگوس پرید و گفت: جوان این موضوع را انکار کن.
کوروش گفت: چگونه انکار کنم آیا ممکن است #دروغ بگویم؟
هارپاگوس گفت: آیا پدر رضاعی تو میتری داتس است؟
کوروش گفت: بلی
هارپاگوس گفت: آیا مرا میشناسی و راجع به من از پدر رضاعی خود چیزی شنیده ای؟
کوروش گفت: بلی و من میدانم آستیاژ بعد از این که من متولد شدم مرا به تو سپرد و دستور داد مرا به قتل برسانی ولی تو به من ترحم کردی و مرا به میتری داتس سپردی .
هارپاگوس گفت: اگر به خود ترحم نمیکنی به من که تو را از مرگ رهانیدم ترحم کن و نزد #شاهنشاه اسم پدرت را بر زبان نیاور و بگو که پدرت را نمیشناسی چون اگر شاهنشاه بفهمد که تو پسر کمبوجیه هستی مرا با هولناک ترین شکنجه ها خواهد کشت.
کوروش گفت: تو فرمانده سپاه هستی و میتوانی مرا از #هگماتانه دور کنی و به من دستور بدهی که پیشاپیش به #پارس بروم تا این که آستیاژ بار دیگر مرا نبیند ولی اگر مرتبه ای دیگر مرا دید و راجع به پدرم سوالات صریح از من کرد مجبورم راست بگویم و نمیتوانم روح خود را با دروغگویی محکوم معذب نمایم.
هارپاگوس چاره ای دیگر نداشت. لذا به کوروش اجازه داد که با سربازانش به عنوان طلایه عازم پارس شود و بکوشد هرچه زودتر بین خود و هگماتانه فاصله بیشتری به وجود آورد تا این که آستیاژ او را برنگرداند.
روز بعد آستیاژ از هارپاگوس پرسید: نتیجه تحقیق تو راجع به آن جوان چه شد؟
هارپاگوس گفت:آن جوان گریخت.
معلوم بود که هارپاگوس دروغ میگفت و کوروش نگریخته بود، بلکه به دستور فرمانده خود به عنوان طلایه جلو رفته بود.
آستیاژ فهمید که هارپاگوس کوروش را گریزانده است و گفت: هارپاگوس تو نمی خواهی حقیقت را به من بگویی. آیا این جوان پسر کمبوجیه است؟
هارپاگوس گفت: من دیروز خیلی از او تحقیق کردم تا بدانم پدرش کیست؛ ولی او جوابی را که به شما داد تکرار کرد و گفت که پدرش را نمیشناسد.
آستیاژ دستور داد که هارپاگوس فرماندهی قشون اعزامی به پارس را به دیگری واگزارد و خود در هگماتانه بماند.
کوروش بعد از این که به پارس رسید با نگهبانان قشون کمبوجیه مواجه گردید و آنها از عبورش ممانعت کردند و گفتند اگر قصد عبور از مرز پارس را داشته باشد خود و سربازانش کشته خواهند شد.
کوروش گفت که میل دارد با کمبوجیه صحبت کند.
روزی که کوروش را نزد کمبوجیه بردند چشمانش را بستند تا سپاه کمبوجیه را نبیند و در حضور کمبوجیه چشمانش را گشودند. وقتی چشمان کوروش را گشودند همه از فرط شباهت آن جوان به پدرش متعجب شدند.
کمبوجیه گفت: تو کیستی ای جوان؟
کوروش گفت:من پسرت هستم ای پدر.
کمبوجیه ندایی بر آورد و گفت: کدام پسر من؟
کوروش گفت: من پسر ارشد تو هستم همانم که به حکم آستیاژ باید کشته شوم ولی هارپاگوس از کشتن من خودداری کرد.
سپس به اختصار شرح دوره طفولیت تا جدا شدن از قشون آستیاژ را برای پدرش تعریف کرد.
هارپاگوس پسری به نام کدان داشت که هم سن کوروش بود. آستیاژ طبق رسوم پادشاهان #ماد که در اول هر ماه میهمانی ترتیب میدادند, میهمانی ترتیب داد و هارپاگوس را نیز دعوت کرد و به هارپاگوس غذایی خوراند که از گوشت کدان طبخ شده بود.
کوروش به حمایت از پدرش پرداخت. درهمان سال مردم از ظلم آستیاژ عاصی شدند و به کوروش و پدرش ملحق شدند. عاقبت کوروش ( کمبوجیه در هنگام جنگ کشته شد) در بهار سال ۵۵۳ قبل از میلاد آستیاژ را به کلی شکست داد و وارد شهر هگماتانه شد و با فتح هگماتانه حاکم پارس و ماد شد و دودمان #هخامنشیان را بنیاد نهاد.
ادامه 👇👇👇👇
۳) قسمت سوم 👇👇👇
همین که آستیاژ رفت و سان خاتمه یافت هارپاگوس کوروش را احضار نمود و با خود به #سربازخانه برد و وارد اتاق خویش کرد.
وقتی کوروش وارد اتاق شد، هارپاگوس گفت:نزدیک بیا
کوروش نزدیک گردید. هارپاگوس از او پرسید: پدرت کیست ای جوان؟
کوروش گفت:پدرم #کمبوجیه_دوم #شاه_پارس است.
رنگ از صورت هارپاگوس پرید و گفت: جوان این موضوع را انکار کن.
کوروش گفت: چگونه انکار کنم آیا ممکن است #دروغ بگویم؟
هارپاگوس گفت: آیا پدر رضاعی تو میتری داتس است؟
کوروش گفت: بلی
هارپاگوس گفت: آیا مرا میشناسی و راجع به من از پدر رضاعی خود چیزی شنیده ای؟
کوروش گفت: بلی و من میدانم آستیاژ بعد از این که من متولد شدم مرا به تو سپرد و دستور داد مرا به قتل برسانی ولی تو به من ترحم کردی و مرا به میتری داتس سپردی .
هارپاگوس گفت: اگر به خود ترحم نمیکنی به من که تو را از مرگ رهانیدم ترحم کن و نزد #شاهنشاه اسم پدرت را بر زبان نیاور و بگو که پدرت را نمیشناسی چون اگر شاهنشاه بفهمد که تو پسر کمبوجیه هستی مرا با هولناک ترین شکنجه ها خواهد کشت.
کوروش گفت: تو فرمانده سپاه هستی و میتوانی مرا از #هگماتانه دور کنی و به من دستور بدهی که پیشاپیش به #پارس بروم تا این که آستیاژ بار دیگر مرا نبیند ولی اگر مرتبه ای دیگر مرا دید و راجع به پدرم سوالات صریح از من کرد مجبورم راست بگویم و نمیتوانم روح خود را با دروغگویی محکوم معذب نمایم.
هارپاگوس چاره ای دیگر نداشت. لذا به کوروش اجازه داد که با سربازانش به عنوان طلایه عازم پارس شود و بکوشد هرچه زودتر بین خود و هگماتانه فاصله بیشتری به وجود آورد تا این که آستیاژ او را برنگرداند.
روز بعد آستیاژ از هارپاگوس پرسید: نتیجه تحقیق تو راجع به آن جوان چه شد؟
هارپاگوس گفت:آن جوان گریخت.
معلوم بود که هارپاگوس دروغ میگفت و کوروش نگریخته بود، بلکه به دستور فرمانده خود به عنوان طلایه جلو رفته بود.
آستیاژ فهمید که هارپاگوس کوروش را گریزانده است و گفت: هارپاگوس تو نمی خواهی حقیقت را به من بگویی. آیا این جوان پسر کمبوجیه است؟
هارپاگوس گفت: من دیروز خیلی از او تحقیق کردم تا بدانم پدرش کیست؛ ولی او جوابی را که به شما داد تکرار کرد و گفت که پدرش را نمیشناسد.
آستیاژ دستور داد که هارپاگوس فرماندهی قشون اعزامی به پارس را به دیگری واگزارد و خود در هگماتانه بماند.
کوروش بعد از این که به پارس رسید با نگهبانان قشون کمبوجیه مواجه گردید و آنها از عبورش ممانعت کردند و گفتند اگر قصد عبور از مرز پارس را داشته باشد خود و سربازانش کشته خواهند شد.
کوروش گفت که میل دارد با کمبوجیه صحبت کند.
روزی که کوروش را نزد کمبوجیه بردند چشمانش را بستند تا سپاه کمبوجیه را نبیند و در حضور کمبوجیه چشمانش را گشودند. وقتی چشمان کوروش را گشودند همه از فرط شباهت آن جوان به پدرش متعجب شدند.
کمبوجیه گفت: تو کیستی ای جوان؟
کوروش گفت:من پسرت هستم ای پدر.
کمبوجیه ندایی بر آورد و گفت: کدام پسر من؟
کوروش گفت: من پسر ارشد تو هستم همانم که به حکم آستیاژ باید کشته شوم ولی هارپاگوس از کشتن من خودداری کرد.
سپس به اختصار شرح دوره طفولیت تا جدا شدن از قشون آستیاژ را برای پدرش تعریف کرد.
هارپاگوس پسری به نام کدان داشت که هم سن کوروش بود. آستیاژ طبق رسوم پادشاهان #ماد که در اول هر ماه میهمانی ترتیب میدادند, میهمانی ترتیب داد و هارپاگوس را نیز دعوت کرد و به هارپاگوس غذایی خوراند که از گوشت کدان طبخ شده بود.
کوروش به حمایت از پدرش پرداخت. درهمان سال مردم از ظلم آستیاژ عاصی شدند و به کوروش و پدرش ملحق شدند. عاقبت کوروش ( کمبوجیه در هنگام جنگ کشته شد) در بهار سال ۵۵۳ قبل از میلاد آستیاژ را به کلی شکست داد و وارد شهر هگماتانه شد و با فتح هگماتانه حاکم پارس و ماد شد و دودمان #هخامنشیان را بنیاد نهاد.
ادامه 👇👇👇👇
Telegram
📎
Forwarded from Attach Master
👑 سکولاریسم و دمکراسی روح سنت شاهنشاهی ایران، میراث کوروش بزرگ است .
#کوروش_بزرگ سرسلسله #هخامنشیان از نسل پادشاهان #ماد و #پارس اولین قانونگذار مدنیت بشری و بنیانگذار اولین امپراطوری عظیم چند ملیتی که مرزهای حکومتش از رود سیحون و جیحون تا دریای مدیترانه و اژه گسترده بود، و بسیاری از ملتهای زمان خویش را در این سرزمین پهناور در حکومت خود داشت؛ اولین #منشور_حقوق_بشر را برای جامعه بشری بعد از خود به ارث گذاشت.
او که حدود سه دهه حکومت کرد، به اندازه قرنها حکومت دیگر حاکمان جهان، از خود قانون انسانیت و کشورداری و آبادانی به ارث گذاشت، و بسیاری از امور خدماتعمومی و نظامیگری و قضاوت و مردم داری و #اصول_سیاست_بین_الملل مبتنی بر مدارا و انساندوستی را آموخت و نشان داد برای درست کردن جهانی بهتر سه دهه حکومت زمانی کافی است، و کارهایی انجام داد که بسیاری از حاکمان و حتی سلسله های مختلفی از پادشاهان، با چندین دهه و حتی چند قرن استمرار حکومت، قادر به آن نشدند .
کوروش برای اولین بار در تاریخ خود شرط حاکمیت را از زور و غلبه بر پذیرش مردم تغییر داد، و تعهد کرد که ملتی را مجبور به پذیرش حاکمیتش نکند، و تنها در صورت انتخاب خودشان هست که باهدف ایجاد #آرامش و #آسایش و #رفاه و #امنیت حکومت بر آنها را بر عهده بگیرد، و برای اولین بار نشان داد که حاکم باید در مقابل ملتهای تحت حکومتش با آنها دارای عهد و پیمانی باشد و بر عهد و پیمان خود پایبند باشد، و همه زندگی و زمان خود را صرف خدمت به مردمان بکند.
او برای این منظور منشوری تهیه کرد که اکنون بعنوان منشور حقوق بشر خوانده می شود، که در واقع نوع متمدنی از اصول #سیاست_انساندوستانه را به بشریت عرضه کرده است .
بدین سان به تعبیر این زمانی او اساس و بنیان #شاهنشاهی_ایران را بر دو اصل #سکولاریسم و #دمکراسی بنا نهاد، و با متعهد ماندن بر اصول خود حکومتش را پیش برد، و بعنوان سنت سیاسی #فرهنگ_ایرانی در پادشاهان و سلسله های بعدی شاهنشاهی ایران جریان داد .
اینگونه است که براستی می توان مدعی شد اصل اساسی #سکولاریسم_سیاسی و اجتماعی و روح بنیادین دمکراسی از #سنت_سیاسی_شاهنشاهی_ایران ریشه گرفته و شروع شده است .
به همین دلیل است که بعد از ۲۵ قرن پادشاه جوانی که از طرفی با اصول #مکتبهای_سیاسی_مدرن جهان امروز آشنا شده و مزایا و معایب آن را بدرستی درک گروه است، و از طرفی روح سنت سیاسی کشور خود که او پادشاه آن بود را با تمام دقت و صرافت و مطالعه و تجربه درک کرده بود، تلاش می کند ریشه و سرچشمه این #سنت_جاودانی را که در دل اعماق تاریخ و در پس حوادث و هجمه ها و حملات و تخریبهای گسترده #بیگانگان پنهان شده بود، از دل اعماق تاریخ بیرون کشیده، و به ملت ایران و حتی ملتهای جهان دوباره بشناساند، و این هدف عظیم و #رنسانس_فرهنگی را عملی کرده و #کوروش_پدر_ایران را دوباره به مردم ایران و ملتهای جهان معرفی کرد و البته با اعمال و رفتار خود نیز سنت کوروش بزرگ را دوباره احیا نمود .
دوستان و دشمنان #شاهنشاه_آریامهر ک هر کدام از دید خود بر او خرده گرفته اند که چرا بهنگام آشوب اجتماعی او کشور را ترک می کرده است . اما آشکار است که در حوادث هر کشور مشکلاتی پیش می آید که برای حل آن هر کس براساس باورهای درونی خود عمل می کند و #پادشاهی_دمکراتیک که به تحمیل خود بر جامعه باور نداشت، و به پیوند فولادین شاه و ملت باور داشت، و آن را اساس #مشروعیت حکومت خود می دانست، وقتی در مقابل #اعتراضات_مردم قرار می گیرد، با آگاهی از اینکه ریشه شورشها در کجاست با این حال تلاش می کند مردم را نسبت به شرایط آگاه و برای فرصت و حق انتخاب دادن به انها، از جامعه فاصله می گیرد تا مردم احساس سلطه نیرویی غالب را نکند.
او به ملتی که قصد داشت از #دروازه_های_تمدن عبور دهد، حق انتخاب و حتی اشتباه می داد، و بر این باور بود که جامعه باید خود این راه را درک کند. به همین دلیل وقتی می بیند با همه تلاش در سالهای متمادی، ملت به آن درک لازم نرسیده، و فریب توطئه بدخواهان و بیگانگان را خوردند، دلشکسته شد، اما به انتخاب آنها احترام گذاشت و از سر راه مردم کنار رفت تا روح سنت سیاسی ایران که #میراث_کوروش بود از بین نرود.
امروز می بینیم این فرهنگ و سنت سیاسی تا چه حد دقیق و درست و مبتنی بر #روانشناسی ملت ایران است و اکنون اکثریت ملت ایران به اشتباهی که توسط یک گروه اقلیت در سال۵۷ انجام شد و اکثریت نیز با سکوت خود به ادامه آن اشتباه میدان دادند، آگاه شده اند و به سمت ولیعهد خود روی کرده و از او برای اصلاح خطای چهل ساله یاری می طلبند، و بدین سان هست که پیوند شاه و ملت در #سرزمین_شاهان از بین نمی رود و در نهایت تنها راه نجات ملت ایران پایبندی به این پیوند و پیمان، و استحکام بخشیدن به آن و وفاداری عملی به پادشاه زمان، و پیروی از اندیشه های اوست .
#کوروش_بزرگ سرسلسله #هخامنشیان از نسل پادشاهان #ماد و #پارس اولین قانونگذار مدنیت بشری و بنیانگذار اولین امپراطوری عظیم چند ملیتی که مرزهای حکومتش از رود سیحون و جیحون تا دریای مدیترانه و اژه گسترده بود، و بسیاری از ملتهای زمان خویش را در این سرزمین پهناور در حکومت خود داشت؛ اولین #منشور_حقوق_بشر را برای جامعه بشری بعد از خود به ارث گذاشت.
او که حدود سه دهه حکومت کرد، به اندازه قرنها حکومت دیگر حاکمان جهان، از خود قانون انسانیت و کشورداری و آبادانی به ارث گذاشت، و بسیاری از امور خدماتعمومی و نظامیگری و قضاوت و مردم داری و #اصول_سیاست_بین_الملل مبتنی بر مدارا و انساندوستی را آموخت و نشان داد برای درست کردن جهانی بهتر سه دهه حکومت زمانی کافی است، و کارهایی انجام داد که بسیاری از حاکمان و حتی سلسله های مختلفی از پادشاهان، با چندین دهه و حتی چند قرن استمرار حکومت، قادر به آن نشدند .
کوروش برای اولین بار در تاریخ خود شرط حاکمیت را از زور و غلبه بر پذیرش مردم تغییر داد، و تعهد کرد که ملتی را مجبور به پذیرش حاکمیتش نکند، و تنها در صورت انتخاب خودشان هست که باهدف ایجاد #آرامش و #آسایش و #رفاه و #امنیت حکومت بر آنها را بر عهده بگیرد، و برای اولین بار نشان داد که حاکم باید در مقابل ملتهای تحت حکومتش با آنها دارای عهد و پیمانی باشد و بر عهد و پیمان خود پایبند باشد، و همه زندگی و زمان خود را صرف خدمت به مردمان بکند.
او برای این منظور منشوری تهیه کرد که اکنون بعنوان منشور حقوق بشر خوانده می شود، که در واقع نوع متمدنی از اصول #سیاست_انساندوستانه را به بشریت عرضه کرده است .
بدین سان به تعبیر این زمانی او اساس و بنیان #شاهنشاهی_ایران را بر دو اصل #سکولاریسم و #دمکراسی بنا نهاد، و با متعهد ماندن بر اصول خود حکومتش را پیش برد، و بعنوان سنت سیاسی #فرهنگ_ایرانی در پادشاهان و سلسله های بعدی شاهنشاهی ایران جریان داد .
اینگونه است که براستی می توان مدعی شد اصل اساسی #سکولاریسم_سیاسی و اجتماعی و روح بنیادین دمکراسی از #سنت_سیاسی_شاهنشاهی_ایران ریشه گرفته و شروع شده است .
به همین دلیل است که بعد از ۲۵ قرن پادشاه جوانی که از طرفی با اصول #مکتبهای_سیاسی_مدرن جهان امروز آشنا شده و مزایا و معایب آن را بدرستی درک گروه است، و از طرفی روح سنت سیاسی کشور خود که او پادشاه آن بود را با تمام دقت و صرافت و مطالعه و تجربه درک کرده بود، تلاش می کند ریشه و سرچشمه این #سنت_جاودانی را که در دل اعماق تاریخ و در پس حوادث و هجمه ها و حملات و تخریبهای گسترده #بیگانگان پنهان شده بود، از دل اعماق تاریخ بیرون کشیده، و به ملت ایران و حتی ملتهای جهان دوباره بشناساند، و این هدف عظیم و #رنسانس_فرهنگی را عملی کرده و #کوروش_پدر_ایران را دوباره به مردم ایران و ملتهای جهان معرفی کرد و البته با اعمال و رفتار خود نیز سنت کوروش بزرگ را دوباره احیا نمود .
دوستان و دشمنان #شاهنشاه_آریامهر ک هر کدام از دید خود بر او خرده گرفته اند که چرا بهنگام آشوب اجتماعی او کشور را ترک می کرده است . اما آشکار است که در حوادث هر کشور مشکلاتی پیش می آید که برای حل آن هر کس براساس باورهای درونی خود عمل می کند و #پادشاهی_دمکراتیک که به تحمیل خود بر جامعه باور نداشت، و به پیوند فولادین شاه و ملت باور داشت، و آن را اساس #مشروعیت حکومت خود می دانست، وقتی در مقابل #اعتراضات_مردم قرار می گیرد، با آگاهی از اینکه ریشه شورشها در کجاست با این حال تلاش می کند مردم را نسبت به شرایط آگاه و برای فرصت و حق انتخاب دادن به انها، از جامعه فاصله می گیرد تا مردم احساس سلطه نیرویی غالب را نکند.
او به ملتی که قصد داشت از #دروازه_های_تمدن عبور دهد، حق انتخاب و حتی اشتباه می داد، و بر این باور بود که جامعه باید خود این راه را درک کند. به همین دلیل وقتی می بیند با همه تلاش در سالهای متمادی، ملت به آن درک لازم نرسیده، و فریب توطئه بدخواهان و بیگانگان را خوردند، دلشکسته شد، اما به انتخاب آنها احترام گذاشت و از سر راه مردم کنار رفت تا روح سنت سیاسی ایران که #میراث_کوروش بود از بین نرود.
امروز می بینیم این فرهنگ و سنت سیاسی تا چه حد دقیق و درست و مبتنی بر #روانشناسی ملت ایران است و اکنون اکثریت ملت ایران به اشتباهی که توسط یک گروه اقلیت در سال۵۷ انجام شد و اکثریت نیز با سکوت خود به ادامه آن اشتباه میدان دادند، آگاه شده اند و به سمت ولیعهد خود روی کرده و از او برای اصلاح خطای چهل ساله یاری می طلبند، و بدین سان هست که پیوند شاه و ملت در #سرزمین_شاهان از بین نمی رود و در نهایت تنها راه نجات ملت ایران پایبندی به این پیوند و پیمان، و استحکام بخشیدن به آن و وفاداری عملی به پادشاه زمان، و پیروی از اندیشه های اوست .
Telegram
📎