Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
👇👇
#مدرنيته_و_مدرنيسم
Modenite & Modernism
قسمت اول
بحث از مدرنیته، تجدد، مدرنیسم مهمترین موضوع در عرصه عمل و اندیشه انسان در قرنهای اخیر است.
مدرنیته یعنی مدرن بودن.
مدرنیته یعنی منش و شیوه زندگی امروزی و جدید.
مدرنیته یعنی حذف مداوم سنت ها و باورهای کهنه ای که با شیوه زندگی امروزی همراه شده اند.
میان مدرنیته و مدرنیسم تفاوت وجود دارد.
مدرنیسم در معنای کلی به معنی نوسازی، پیشرفت و توسعه است.
نوعی ایدئولوژی است که در پی جایگزین کردن نو به جای کهنه است.
و نو و مدرن را برتر از کهنه می داند.
مدرنیسم اعراض و نمود بیرونی تفکر مدرن است.
به بیانی دقیق تر :
مدرنیسم شکل بیرونی مدرنیته و مدرنیته هویت و روح مدرنیسم است.
در ترجمه فارسی #مدرنیته از واژه هایی چون
#تجدد،
#نو_اندیشی،
#امروزگی و... استفاده می شود و
#مدرنیسم را به
#تجددگرایی،
#نوگرایی و
#نوسازی ترجمه کرده اند.
تجددگرایی در مقابل سنت است؛ متضمن همه امور صرفا بشری است.
آشکار است که سنت همواره ملازم و همراه حیات انسان و در واقع وجه ممیزه ی آن بوده است، و حال آنکه تجددگرایی پدیده ی بسیار متاخری است.
«ایدئولوژی مدرنیسم همپای نو شدن مدرنیزاسیون جوامع اروپایی در طول سده ها شکل گرفته است یعنی به موازات
قدرت یابی جامعه مدنی در برابر . دولت،
قاعده بندی زندگی و مناسبات با قانون،
اهمیت یافتن فردانیت،
پیدایش دولتهای دموکراتیک و مهمتر، این همه را
« تحقق پیروزی خرد انسانی» دانستن.
خرد آدمی را هم ضابطه ای نهایی و هم توجیه پیشرفت انگاشتن و در اثبات جامعه مدرن نسبت به جامعه سنتی و دینی بود.
خرد بود که هم علم را موجه جلوه می داد، و هم موقعیت های زندگی اجتماعی را.»
« مدرنیته متضمن این امر است که :
تمدن مدرن یک تمدن یکتا و بی نظیر در تاریخ بشر است.
هر کس میپذیرد که اروپا و آمریکا پیشرفت کرده است و یک تکنیک جدید و قدرتمند را برای مطالعه طبیعت و تکنولوژی های ماشینی جدید و...
این شکلی از مدرنیته است که امروزه به عنوان پیشرفت در دنیای غیر غربی استفاده میشود .
در غرب ویژگیهای دیگری نیز برای آن بر میشمرند از قبیل:
#آزادی_بیان،
#فرهنگ_سکولار،
#دموکراسی_آزاد،
#فردگرایی،
#عقلگرایی،
#انسانگرایی و...»
#ویژگیهای_اصلی_مدرنیته :
مدرنیته یک عهد و یک عالم است.
جهان مدرن به طور ماهوی با قرون وسطی و جهان باستان غربی و نیز عالم دینی تفاوت دارد.
مدرنیته به لحاظ نظری دارای این ویژگیها است:
- بشرانگاری و #اومانیسم
- تاکید و تکیه بر عقل جزوی انسان مدار ( #عقل_مدرن)
- اعتقاد به اصل #پیشرفت_تاریخی
- اصالت.علم جدید ( #ساینتیسم )
- تکنولوژی جدید و نظام #تکنوکراسی
- #سکولاریزم و سکولاریزه کردن امور
- #بوروکراسی پیچیده مدرن
- #نیهیلیسم به عنوان صفت ذات
- اعتقاد به قانون گذاری توسط عقل بشری و حق #حاکمیت_بشری
- سرمایه داری( #کاپیتالیسم )
#نگرش_دوره_مدرنیته :
«نظریه تجدد ، #خداوند را از صدرنشینی جامعه خلع میکند و #علم را به جای آن میگمارد و باورهای دینی را به درون زندگی شخصی روانه میکند.
کاربردهای فنی عمل برای سخن گفتن از جامعه جدید کافی نیست.
علاوه بر این لازم است که فعالیت فکری از سلطه تبلیغات سیاسی و باورهای دینی حفاظت شود.
هویت غیر شخصی قانون از فساد پیشگیری کند.
نظام اداری دولتی و خصوصی ابزار قدرت شخصی نشود،
حیات فردی از حیات جمعی و
ثروت خصوصی از بودجه دولت و بنگاه های اقتصادی تفکیک گردد.»
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
👇👇
#مدرنيته_و_مدرنيسم
Modenite & Modernism
قسمت اول
بحث از مدرنیته، تجدد، مدرنیسم مهمترین موضوع در عرصه عمل و اندیشه انسان در قرنهای اخیر است.
مدرنیته یعنی مدرن بودن.
مدرنیته یعنی منش و شیوه زندگی امروزی و جدید.
مدرنیته یعنی حذف مداوم سنت ها و باورهای کهنه ای که با شیوه زندگی امروزی همراه شده اند.
میان مدرنیته و مدرنیسم تفاوت وجود دارد.
مدرنیسم در معنای کلی به معنی نوسازی، پیشرفت و توسعه است.
نوعی ایدئولوژی است که در پی جایگزین کردن نو به جای کهنه است.
و نو و مدرن را برتر از کهنه می داند.
مدرنیسم اعراض و نمود بیرونی تفکر مدرن است.
به بیانی دقیق تر :
مدرنیسم شکل بیرونی مدرنیته و مدرنیته هویت و روح مدرنیسم است.
در ترجمه فارسی #مدرنیته از واژه هایی چون
#تجدد،
#نو_اندیشی،
#امروزگی و... استفاده می شود و
#مدرنیسم را به
#تجددگرایی،
#نوگرایی و
#نوسازی ترجمه کرده اند.
تجددگرایی در مقابل سنت است؛ متضمن همه امور صرفا بشری است.
آشکار است که سنت همواره ملازم و همراه حیات انسان و در واقع وجه ممیزه ی آن بوده است، و حال آنکه تجددگرایی پدیده ی بسیار متاخری است.
«ایدئولوژی مدرنیسم همپای نو شدن مدرنیزاسیون جوامع اروپایی در طول سده ها شکل گرفته است یعنی به موازات
قدرت یابی جامعه مدنی در برابر . دولت،
قاعده بندی زندگی و مناسبات با قانون،
اهمیت یافتن فردانیت،
پیدایش دولتهای دموکراتیک و مهمتر، این همه را
« تحقق پیروزی خرد انسانی» دانستن.
خرد آدمی را هم ضابطه ای نهایی و هم توجیه پیشرفت انگاشتن و در اثبات جامعه مدرن نسبت به جامعه سنتی و دینی بود.
خرد بود که هم علم را موجه جلوه می داد، و هم موقعیت های زندگی اجتماعی را.»
« مدرنیته متضمن این امر است که :
تمدن مدرن یک تمدن یکتا و بی نظیر در تاریخ بشر است.
هر کس میپذیرد که اروپا و آمریکا پیشرفت کرده است و یک تکنیک جدید و قدرتمند را برای مطالعه طبیعت و تکنولوژی های ماشینی جدید و...
این شکلی از مدرنیته است که امروزه به عنوان پیشرفت در دنیای غیر غربی استفاده میشود .
در غرب ویژگیهای دیگری نیز برای آن بر میشمرند از قبیل:
#آزادی_بیان،
#فرهنگ_سکولار،
#دموکراسی_آزاد،
#فردگرایی،
#عقلگرایی،
#انسانگرایی و...»
#ویژگیهای_اصلی_مدرنیته :
مدرنیته یک عهد و یک عالم است.
جهان مدرن به طور ماهوی با قرون وسطی و جهان باستان غربی و نیز عالم دینی تفاوت دارد.
مدرنیته به لحاظ نظری دارای این ویژگیها است:
- بشرانگاری و #اومانیسم
- تاکید و تکیه بر عقل جزوی انسان مدار ( #عقل_مدرن)
- اعتقاد به اصل #پیشرفت_تاریخی
- اصالت.علم جدید ( #ساینتیسم )
- تکنولوژی جدید و نظام #تکنوکراسی
- #سکولاریزم و سکولاریزه کردن امور
- #بوروکراسی پیچیده مدرن
- #نیهیلیسم به عنوان صفت ذات
- اعتقاد به قانون گذاری توسط عقل بشری و حق #حاکمیت_بشری
- سرمایه داری( #کاپیتالیسم )
#نگرش_دوره_مدرنیته :
«نظریه تجدد ، #خداوند را از صدرنشینی جامعه خلع میکند و #علم را به جای آن میگمارد و باورهای دینی را به درون زندگی شخصی روانه میکند.
کاربردهای فنی عمل برای سخن گفتن از جامعه جدید کافی نیست.
علاوه بر این لازم است که فعالیت فکری از سلطه تبلیغات سیاسی و باورهای دینی حفاظت شود.
هویت غیر شخصی قانون از فساد پیشگیری کند.
نظام اداری دولتی و خصوصی ابزار قدرت شخصی نشود،
حیات فردی از حیات جمعی و
ثروت خصوصی از بودجه دولت و بنگاه های اقتصادی تفکیک گردد.»
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
.:
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نگرش_کمونیستها_در_مورد_ناسیونالیسم
#ناسیونالیسم_چیست ؟
#و_کمونیستها_چگونه_باید_با_ناسیونالیستها_برخورد_کنند؟
☆2
در جریان پراتیک انقلاب چین ، چنین وظیفه ای برحسب ضرورت تاریخی بعهده رفیق مائو تسه دون قرار می گیرد .. ازینقرار :
حزب کمونیست چین در دهه 1920 با حزب کمینگ تانک تحت رهبری دکتر سون یاتسن ، که بورژوازی ملی را نمایندگی می کرد ، بر اساس سه اصل بزرگ خلق ( استقلال ، آزادی ، عدالت اجتماعی ) متحد بود .. اما اشتباه تاریخی که حزب کمونیست چین در این پروسه اتحاد کرد این بود که به حزب کمینگ تانک زیاد از حد نزدیک شد و در اتحاد با بورژوازی ملی چین پر بها داد .. غافل از آنکه چیان کایچک که در حزب کمینگ تانک جناح راست را نمایندگی می کرد ، مزورانه مدعی ادامه ناسیونالیسم مترقی دکتر سون یاتسن بود و همزمان بنام ناسیونالیسم ، خودش را برای سرکوب کمونیست ها ی چین آماده می کرد ..
سرانجام در سال 1927 ، ژنرال چیان کاچک ، به کودتای ضد کمونیستی در چین با حمایت امپریالیسم امریکا مبادرت ورزید و چین را به حمام خون کمونیست ها مبدل ساخت و از جمله همسر و دو فرزند رفیق مائو تسه دون را پس از شکنجه فراوان تیرباران کرد ..
ناسیونالیسم مترقی دکتر سون یاتسن در حزب کمینگ نانک ، به ناسیونالیسم ارتجاعی چیان کایچک تغییر یافته بود و افسوس که حزب کمونیست چین خیلی دیر متوجه این تغییر شد و تا در
ک کامل این تغییر متحمل بهای بسیار سنگینی شد ..
حزب کمونیست چین
در میدان عمل نیاموخته بود که باید با دوستان خلق ( بورژوازی ملی ) مرز بندی طبقاتی دقیقی کند و همواره از این مرز بندی خود سرسختانه حراست نماید ..
در اوائل دهه 1930 ، رویداد جدیدی در چین رخ داد .. ژاپنی ها به خاک چین تجاوز کردند و تضاد اصلی خلق چین جابجا شده بود .. تضاد اصلی خلق چین که تا این زمان با رژیم نیمه مستعمره نیمه فئودال چیان کایچک ( که مورد حمایت امپریالیسم امریکا بود ) به تضاد اصلی خلق چین با امپریالیسم تجاوز گر ژاپن مبدل گشت و رفیق مائو تسه دون ، این جابجایی تضاد را سریعا دریافت .. بار دیگر ناسیونالیسم ارتجاعی چیان کایچک در دشمنی با کمونیست ها ، به شکل دیگری از ناسیونالیسم ، یعنی ناسیونالیسم مترقی ، اگر چه اکراه آمیز و شکننده و تحت ژنرال های اطرافش و امپریالیست های یانکی ، تبدیل شد ..
رفیق مائوتسه دون ، بخاطر منافع ملی خلق چین و دفع وحشی گری های میلیتاریست های خون آشام ژاپنی ، حتی حاضر شد با چیان کایچک ، این قصاب شماره یک کمونیست ها و خلق چین ، علیه ژاپنی ها متحد شود ..
اما پس از شکست ژاپنی ها در خاک چین ، باز هم تضاد ها در چین جابحا شدند و این بار تضاد اصلی خلق چین که با ژاپنی ها بود ، باز هم به تضاد اصلی با رژیم چیان کایچک بدل شد .. چیان کایچک ، که هر بار چهره ناسیونالیستی خودرا تغییر می داد ، به چهره ناسیونالیستی جنایتکارانه زمان کودتای 1927 تغییر شکل یافت .. اما دیگر خیلی دیر شده بود .. در این مرحله ، تمام نیرو های چیان کایچک ، توسط ارتش سرخ تحت رهیری رفیق مائو تسه دون شکست کامل خوردند و دژ ارتجاع بطور کامل فرو ریخت و انقلاب پیروز گشت ..
پس ببینید که این 90 % چپ های ایران ، و مخصوصا بقایای پیرو جزنی و احمد زاده ، که تا دیروز عطش الگوبرداری از انقلاب کوبا و تئوری های چه گوارا و رژی دبری را داشتند و امروز سخنان لنین را بمثابه آیات آسمانی تقدیس می کنند ، شب و روز در نوشته ها و سخن پراکنی های خود ، ناسیونالیسم را بطور مطلق و تحت همه گونه شرایط تاریخی می کوبند ..
مگر احمد سوکارنو ، در بخشی از تاریخ اندونزی ، یک ناسیونالیست مترقی نبود که با حزب کمونیست اندونزی متحد گشت و در مقابل امپریالیسم امریکا قد علم کرد ؟
مگر پاتریس لومومبا در کنگو که توسط استعمارگران بلزیک کشته شد ، یک ناسیونالیست مترقی نبود ؟
مگر نورودوم سیهانوک در کامبوج ، که در ابتدا یک ناسیونالیست ضد کمونیست بود ، بیک ناسیونالیست مترقی متحد خمر سرخ تبدیل نشد ؟
مگر دکتر محمد مصدق در ایران ، علیرغم تمام تزلزل ها و شکنندگی های وابسته به اشرافیت قاجاری اش ، یک ناسیونالیست مترقی نبود که در مقابل ناسیونالیسم جنایتکارانه محمد زضا شاه قد علم کرد ؟
( اینجا نقطه اشتراک و اتصال کمونیستها و حزب توده ایران با دکتر محمد مصدق هم روشن میشود که کمونیستها به قول خود مصدق را یک ناسیونالیست مترقی که در مقابل ناسیونالیست جنایتکار شاه مقابله میکند شناخته و طبعا زمینه همکاری و وابستگی را فراهم میکنند.
بسیاری از چپها که پشت مصدق سنگر میگیرند از این موضع به موضوع توجه داشته و مدافع مصدق شده و بقول معروف کمونیستی که لباس ناسیونالیست پوشیده میشوند )
ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نگرش_کمونیستها_در_مورد_ناسیونالیسم
#ناسیونالیسم_چیست ؟
#و_کمونیستها_چگونه_باید_با_ناسیونالیستها_برخورد_کنند؟
☆2
در جریان پراتیک انقلاب چین ، چنین وظیفه ای برحسب ضرورت تاریخی بعهده رفیق مائو تسه دون قرار می گیرد .. ازینقرار :
حزب کمونیست چین در دهه 1920 با حزب کمینگ تانک تحت رهبری دکتر سون یاتسن ، که بورژوازی ملی را نمایندگی می کرد ، بر اساس سه اصل بزرگ خلق ( استقلال ، آزادی ، عدالت اجتماعی ) متحد بود .. اما اشتباه تاریخی که حزب کمونیست چین در این پروسه اتحاد کرد این بود که به حزب کمینگ تانک زیاد از حد نزدیک شد و در اتحاد با بورژوازی ملی چین پر بها داد .. غافل از آنکه چیان کایچک که در حزب کمینگ تانک جناح راست را نمایندگی می کرد ، مزورانه مدعی ادامه ناسیونالیسم مترقی دکتر سون یاتسن بود و همزمان بنام ناسیونالیسم ، خودش را برای سرکوب کمونیست ها ی چین آماده می کرد ..
سرانجام در سال 1927 ، ژنرال چیان کاچک ، به کودتای ضد کمونیستی در چین با حمایت امپریالیسم امریکا مبادرت ورزید و چین را به حمام خون کمونیست ها مبدل ساخت و از جمله همسر و دو فرزند رفیق مائو تسه دون را پس از شکنجه فراوان تیرباران کرد ..
ناسیونالیسم مترقی دکتر سون یاتسن در حزب کمینگ نانک ، به ناسیونالیسم ارتجاعی چیان کایچک تغییر یافته بود و افسوس که حزب کمونیست چین خیلی دیر متوجه این تغییر شد و تا در
ک کامل این تغییر متحمل بهای بسیار سنگینی شد ..
حزب کمونیست چین
در میدان عمل نیاموخته بود که باید با دوستان خلق ( بورژوازی ملی ) مرز بندی طبقاتی دقیقی کند و همواره از این مرز بندی خود سرسختانه حراست نماید ..
در اوائل دهه 1930 ، رویداد جدیدی در چین رخ داد .. ژاپنی ها به خاک چین تجاوز کردند و تضاد اصلی خلق چین جابجا شده بود .. تضاد اصلی خلق چین که تا این زمان با رژیم نیمه مستعمره نیمه فئودال چیان کایچک ( که مورد حمایت امپریالیسم امریکا بود ) به تضاد اصلی خلق چین با امپریالیسم تجاوز گر ژاپن مبدل گشت و رفیق مائو تسه دون ، این جابجایی تضاد را سریعا دریافت .. بار دیگر ناسیونالیسم ارتجاعی چیان کایچک در دشمنی با کمونیست ها ، به شکل دیگری از ناسیونالیسم ، یعنی ناسیونالیسم مترقی ، اگر چه اکراه آمیز و شکننده و تحت ژنرال های اطرافش و امپریالیست های یانکی ، تبدیل شد ..
رفیق مائوتسه دون ، بخاطر منافع ملی خلق چین و دفع وحشی گری های میلیتاریست های خون آشام ژاپنی ، حتی حاضر شد با چیان کایچک ، این قصاب شماره یک کمونیست ها و خلق چین ، علیه ژاپنی ها متحد شود ..
اما پس از شکست ژاپنی ها در خاک چین ، باز هم تضاد ها در چین جابحا شدند و این بار تضاد اصلی خلق چین که با ژاپنی ها بود ، باز هم به تضاد اصلی با رژیم چیان کایچک بدل شد .. چیان کایچک ، که هر بار چهره ناسیونالیستی خودرا تغییر می داد ، به چهره ناسیونالیستی جنایتکارانه زمان کودتای 1927 تغییر شکل یافت .. اما دیگر خیلی دیر شده بود .. در این مرحله ، تمام نیرو های چیان کایچک ، توسط ارتش سرخ تحت رهیری رفیق مائو تسه دون شکست کامل خوردند و دژ ارتجاع بطور کامل فرو ریخت و انقلاب پیروز گشت ..
پس ببینید که این 90 % چپ های ایران ، و مخصوصا بقایای پیرو جزنی و احمد زاده ، که تا دیروز عطش الگوبرداری از انقلاب کوبا و تئوری های چه گوارا و رژی دبری را داشتند و امروز سخنان لنین را بمثابه آیات آسمانی تقدیس می کنند ، شب و روز در نوشته ها و سخن پراکنی های خود ، ناسیونالیسم را بطور مطلق و تحت همه گونه شرایط تاریخی می کوبند ..
مگر احمد سوکارنو ، در بخشی از تاریخ اندونزی ، یک ناسیونالیست مترقی نبود که با حزب کمونیست اندونزی متحد گشت و در مقابل امپریالیسم امریکا قد علم کرد ؟
مگر پاتریس لومومبا در کنگو که توسط استعمارگران بلزیک کشته شد ، یک ناسیونالیست مترقی نبود ؟
مگر نورودوم سیهانوک در کامبوج ، که در ابتدا یک ناسیونالیست ضد کمونیست بود ، بیک ناسیونالیست مترقی متحد خمر سرخ تبدیل نشد ؟
مگر دکتر محمد مصدق در ایران ، علیرغم تمام تزلزل ها و شکنندگی های وابسته به اشرافیت قاجاری اش ، یک ناسیونالیست مترقی نبود که در مقابل ناسیونالیسم جنایتکارانه محمد زضا شاه قد علم کرد ؟
( اینجا نقطه اشتراک و اتصال کمونیستها و حزب توده ایران با دکتر محمد مصدق هم روشن میشود که کمونیستها به قول خود مصدق را یک ناسیونالیست مترقی که در مقابل ناسیونالیست جنایتکار شاه مقابله میکند شناخته و طبعا زمینه همکاری و وابستگی را فراهم میکنند.
بسیاری از چپها که پشت مصدق سنگر میگیرند از این موضع به موضوع توجه داشته و مدافع مصدق شده و بقول معروف کمونیستی که لباس ناسیونالیست پوشیده میشوند )
ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نگرش_کمونیستها_در_مورد_ناسیونالیسم_از_زبان_خودشان
مقاله ایی نوشته شده توسط گروه چپ در مورد ناسیونالیسم، جهت شناخت دیدگاه این گروه در مورد این موضوع
#ناسیونالیسم_چیست ؟
#و_کمونیستها_چگونه_باید_با_ناسیونالیستها_برخورد_کنند؟
☆3
واقعیت اینست که لنین ، ماهیت طبقاتی بورژوایی ناسیونالیسم را به بهترین وجهی بیان می کند .. اما متدولوژی او در برخورد با ناسیونالیسم روسیه ، مختص روسیه است ، که البته درست هم بود .. حال آنکه در کشور های نیمه مستعمره نیمه فئودال و تحت سلطه امپریالیسم ، تضاد ها سریعا جابجا می شوند و ناسیونالیست ها ، در این کشور ها برحسب تغییر در شرایط تاریخی و بواسطه مداخلات پی در پی و گوناگون امپریالیست ها در امور داخلی این کشور ها ، علیرغم ماهیت طبقاتی بورژوایی خود ، تغییر چهره و تغییر سیاست میدهند .. می بینیم که فلان شخص و یا فلان حزب ، که تا دیروز یک ناسیونالیست مرتجع بود ، امروز اجبارا و یا اختیارا ، علیرغم تمام تزلزل های طبقاتی اش ، به یک ناسیونالیست پیشرو مبدل می گردد ..
کمونیست های ایران باید دائما تغییرات در مواضع و سنگر های ناسیونالیست ها را تحت نظر داشته باشند ..
ناسیونالیسم، با حفظ ماهیت طبقاتی بورژوایی خود، در کشور های سرمایه داری، یک چیز است، و در کشورهای مستعمره و نیمه مستعمره، یک چیز دیگر ..
حتی در کشور های سرمایه داری هم، ناسیونالیسم می تواند برحسب شرایط معین تاریخی، پدیده ای متغیر بشکل مترفی یا ارتجاعی باشد ..
مگر ناسیونالیست های خودفروخته ای، طی جنگ جهانی دوم، در فرانسه سرمایه داری نبودند که به دور حکومت ویشی طرفدار آلمان نازی گرد آمدند و علیه ناسیونالیست های مترقی جبهه مقاومت ضد فاشیستی فرانسه، توطئه و کشتار می کردند؟
ناسیونالیسم بورژوایی از نقطه نظر عام، نگرش و تفکر طبقاتی بورژوازی است و از نظر مارکسیسم لنینیسم و تاریخ مبارزه انقلابی طبقاتی پرولتاریا محکوم است ..
اما مسئله اینجاست که این بورژوازی، در کدام مقطع تاریخی معین در یک کشور معین قرار دارد وبا چه سیاست مقطعی عمل می کند؟
کمونیست های جهان و بویژه کمونیست های کشورهای نیمه مستعمره و تحت سلطه امپریالیسم مانند ایران، باید مواضع و سنگر های مختلف جناح های گوناگون ناسیونالیست ها را تحت نظر داشته باشند تا بتوانند ناسیونالیست های ارتجاعی، ناسیونالیست های میانه، و ناسیونالیست های رادیکال را، در مقاطع گوناگون تاریخی از هم تمایز دهند.(کمونیستها ناسیونالیسم را به طبقات مختلف تقسیم میکنند ) و برای تشکیل جبهه واحد خلق، تصمیمات صحیح اتخاذ کنند ..
رفیق مائوتسه دون می گوید: کمونیست ها ناسیونالیست های واقعی هستند ..
معنی این گفته معروف رفیق مائوتسه دون چیست؟
معنی این گفته چنین است :
1 – کمونیست ها، منافع ملی خلق خود را از دیدگاه طبقاتی دراز مدت و پیچیده پرولتاریا نگاه می کنند، نه از دیدگاه کوتاه مدت آمیخته به خیانت و جنایت طبقاتی بورژوازی
2 – کمونیست ها، منافع ملی خلق خود را به موازات پیشبرد امر #انترناسیونالیسم_پرولتری در سطح جهان تعقیب می کنند و توجه کردن کردن به منافع ملی پرولتاریا، بدون مبارزه پیگیر در امر مهم انترناسیونالیسم پرولتری، سخنی پوچ و بی معنی است …
(این هم از مواضع مشترک اسلامگرایان بنیادگرای ضدناسیونالیسم با کمونیستها هست که موجب نزدیکی این دو گروه به هم شده (اتحاد سرخ و سیاه ) و موجب شکل گیری جبهه متحد آنها بر علیه نیروهای ملیگرای واقعی و ناسیونالیست میشود که با تراشیدن گروههای به ظاهر ناسیونالیسم اسلامی و یا ناسیونالیستهای به قول خودشان مترقی سعی در ایجاد تفرقه و شبهه در جبهه ناسیونالیسم و ملی گرایی واقعی میکنند و با دادن شعار ناسیونالیستی و ملی گرایی عملا برخلاف منافع ملی عمل می کنند )
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نگرش_کمونیستها_در_مورد_ناسیونالیسم_از_زبان_خودشان
مقاله ایی نوشته شده توسط گروه چپ در مورد ناسیونالیسم، جهت شناخت دیدگاه این گروه در مورد این موضوع
#ناسیونالیسم_چیست ؟
#و_کمونیستها_چگونه_باید_با_ناسیونالیستها_برخورد_کنند؟
☆3
واقعیت اینست که لنین ، ماهیت طبقاتی بورژوایی ناسیونالیسم را به بهترین وجهی بیان می کند .. اما متدولوژی او در برخورد با ناسیونالیسم روسیه ، مختص روسیه است ، که البته درست هم بود .. حال آنکه در کشور های نیمه مستعمره نیمه فئودال و تحت سلطه امپریالیسم ، تضاد ها سریعا جابجا می شوند و ناسیونالیست ها ، در این کشور ها برحسب تغییر در شرایط تاریخی و بواسطه مداخلات پی در پی و گوناگون امپریالیست ها در امور داخلی این کشور ها ، علیرغم ماهیت طبقاتی بورژوایی خود ، تغییر چهره و تغییر سیاست میدهند .. می بینیم که فلان شخص و یا فلان حزب ، که تا دیروز یک ناسیونالیست مرتجع بود ، امروز اجبارا و یا اختیارا ، علیرغم تمام تزلزل های طبقاتی اش ، به یک ناسیونالیست پیشرو مبدل می گردد ..
کمونیست های ایران باید دائما تغییرات در مواضع و سنگر های ناسیونالیست ها را تحت نظر داشته باشند ..
ناسیونالیسم، با حفظ ماهیت طبقاتی بورژوایی خود، در کشور های سرمایه داری، یک چیز است، و در کشورهای مستعمره و نیمه مستعمره، یک چیز دیگر ..
حتی در کشور های سرمایه داری هم، ناسیونالیسم می تواند برحسب شرایط معین تاریخی، پدیده ای متغیر بشکل مترفی یا ارتجاعی باشد ..
مگر ناسیونالیست های خودفروخته ای، طی جنگ جهانی دوم، در فرانسه سرمایه داری نبودند که به دور حکومت ویشی طرفدار آلمان نازی گرد آمدند و علیه ناسیونالیست های مترقی جبهه مقاومت ضد فاشیستی فرانسه، توطئه و کشتار می کردند؟
ناسیونالیسم بورژوایی از نقطه نظر عام، نگرش و تفکر طبقاتی بورژوازی است و از نظر مارکسیسم لنینیسم و تاریخ مبارزه انقلابی طبقاتی پرولتاریا محکوم است ..
اما مسئله اینجاست که این بورژوازی، در کدام مقطع تاریخی معین در یک کشور معین قرار دارد وبا چه سیاست مقطعی عمل می کند؟
کمونیست های جهان و بویژه کمونیست های کشورهای نیمه مستعمره و تحت سلطه امپریالیسم مانند ایران، باید مواضع و سنگر های مختلف جناح های گوناگون ناسیونالیست ها را تحت نظر داشته باشند تا بتوانند ناسیونالیست های ارتجاعی، ناسیونالیست های میانه، و ناسیونالیست های رادیکال را، در مقاطع گوناگون تاریخی از هم تمایز دهند.(کمونیستها ناسیونالیسم را به طبقات مختلف تقسیم میکنند ) و برای تشکیل جبهه واحد خلق، تصمیمات صحیح اتخاذ کنند ..
رفیق مائوتسه دون می گوید: کمونیست ها ناسیونالیست های واقعی هستند ..
معنی این گفته معروف رفیق مائوتسه دون چیست؟
معنی این گفته چنین است :
1 – کمونیست ها، منافع ملی خلق خود را از دیدگاه طبقاتی دراز مدت و پیچیده پرولتاریا نگاه می کنند، نه از دیدگاه کوتاه مدت آمیخته به خیانت و جنایت طبقاتی بورژوازی
2 – کمونیست ها، منافع ملی خلق خود را به موازات پیشبرد امر #انترناسیونالیسم_پرولتری در سطح جهان تعقیب می کنند و توجه کردن کردن به منافع ملی پرولتاریا، بدون مبارزه پیگیر در امر مهم انترناسیونالیسم پرولتری، سخنی پوچ و بی معنی است …
(این هم از مواضع مشترک اسلامگرایان بنیادگرای ضدناسیونالیسم با کمونیستها هست که موجب نزدیکی این دو گروه به هم شده (اتحاد سرخ و سیاه ) و موجب شکل گیری جبهه متحد آنها بر علیه نیروهای ملیگرای واقعی و ناسیونالیست میشود که با تراشیدن گروههای به ظاهر ناسیونالیسم اسلامی و یا ناسیونالیستهای به قول خودشان مترقی سعی در ایجاد تفرقه و شبهه در جبهه ناسیونالیسم و ملی گرایی واقعی میکنند و با دادن شعار ناسیونالیستی و ملی گرایی عملا برخلاف منافع ملی عمل می کنند )
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
مقاله علمی
#روش_شناسی_سیستمی_در_جامعه_شناسی_سیاسی
#نگرش_سیستمی_در_روابط_بین_الملل :
رویکرد سیستمی از آنجا که چارچوبی برای سازمان دادن به داده ها ، مرتبط ساختن متغیرها و اقتباس از رشته های دیگر دست می دهد، هواداران بسیاری داشته است. به همین دلیل مفاهیم سیستم ها را برای بررسی همگرایی بین المللی ، تصمیم گیری سیاست خارجه و منازعه نیز به کار گرفته اند.
مورتون کاپلان ، چالز مک کلند، ریچارد روزکرنس همگی از جمله نظریه پردازان سیستمی در عرصه روابط بین الملل می باشند.
آنها با استفاده از آموزه ها و مفاهیم نظریه سیستمی سعی در تبیین و تشریح ساختار و تحولات در عرصه روابط بین المل نموده اند .
نظریه سیستم ها در چندین سطح تحلیلی که مورد توجه مستقیم این گروه از محققان سیاست بین الملل است و مورد استفاده قرار گرفته است :
« بسط مدل هایی از سیستم های بین المللی با الگو های مشخص .
بررسی فرآیند هایی که تصمیم گیران در یک واحد ملی از طریق انها با یکدیگر به تعامل پرداخته ، به درون دادهای ناشی از محیط داخلی و بین المللی پاسخ گفته و سیاست خارجی را صورت بندی می کند .
بررسی تعامل میان یک واحد سیاسی ملی و خرده سیستم های داخلی آن مانند افکار عمومی ، گروه های نفوذ و فرهنگ با هدف تحلیل الگوی تعامل .
بررسی گروه های پیوند خارجی یعنی سایر سیستم های سیاسی ، بازیگران ، یا ساختارهای موجود در سیستم بین المللی که سیستم ملی تحت بررسی، با آنها رابطه مستقیمی دارد .»
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
مقاله علمی
#روش_شناسی_سیستمی_در_جامعه_شناسی_سیاسی
#نگرش_سیستمی_در_روابط_بین_الملل :
رویکرد سیستمی از آنجا که چارچوبی برای سازمان دادن به داده ها ، مرتبط ساختن متغیرها و اقتباس از رشته های دیگر دست می دهد، هواداران بسیاری داشته است. به همین دلیل مفاهیم سیستم ها را برای بررسی همگرایی بین المللی ، تصمیم گیری سیاست خارجه و منازعه نیز به کار گرفته اند.
مورتون کاپلان ، چالز مک کلند، ریچارد روزکرنس همگی از جمله نظریه پردازان سیستمی در عرصه روابط بین الملل می باشند.
آنها با استفاده از آموزه ها و مفاهیم نظریه سیستمی سعی در تبیین و تشریح ساختار و تحولات در عرصه روابط بین المل نموده اند .
نظریه سیستم ها در چندین سطح تحلیلی که مورد توجه مستقیم این گروه از محققان سیاست بین الملل است و مورد استفاده قرار گرفته است :
« بسط مدل هایی از سیستم های بین المللی با الگو های مشخص .
بررسی فرآیند هایی که تصمیم گیران در یک واحد ملی از طریق انها با یکدیگر به تعامل پرداخته ، به درون دادهای ناشی از محیط داخلی و بین المللی پاسخ گفته و سیاست خارجی را صورت بندی می کند .
بررسی تعامل میان یک واحد سیاسی ملی و خرده سیستم های داخلی آن مانند افکار عمومی ، گروه های نفوذ و فرهنگ با هدف تحلیل الگوی تعامل .
بررسی گروه های پیوند خارجی یعنی سایر سیستم های سیاسی ، بازیگران ، یا ساختارهای موجود در سیستم بین المللی که سیستم ملی تحت بررسی، با آنها رابطه مستقیمی دارد .»
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
✍ #نسیم_دگرگونی
📌 بقلم #شاهزاده_رضاپهلوی :
📘 در بیست و چند سال گذشته ، درباره نقش من در رهبری مبارزه ملی برای رهائی ایران ، بسیاری از ایرانیان افکار و توقعات متفاوتی داشته اند.
در زمانی که برخی از آنان نقش مرا تنها در هرم یک نهاد ۲۵۰۰ ساله یعنی نهاد پادشاهی ،توصیف و تعریف کرده اند.
من نقشم را ماورای نام خانوادگی ام می بینم .
به عنوان یک ایرانی که مسئولیت #نگرش به آینده و نه گذشته را بر دوش دارد.
امروز تعهد ملی ما باید در همصدا کردن فریادهایمان در پایان دادن به ظلم و در پی ریزی بنیادی استوار برای مردم سالاری در سرزمینمان خلاصه شود.
📌 بقلم #شاهزاده_رضاپهلوی :
📘 در بیست و چند سال گذشته ، درباره نقش من در رهبری مبارزه ملی برای رهائی ایران ، بسیاری از ایرانیان افکار و توقعات متفاوتی داشته اند.
در زمانی که برخی از آنان نقش مرا تنها در هرم یک نهاد ۲۵۰۰ ساله یعنی نهاد پادشاهی ،توصیف و تعریف کرده اند.
من نقشم را ماورای نام خانوادگی ام می بینم .
به عنوان یک ایرانی که مسئولیت #نگرش به آینده و نه گذشته را بر دوش دارد.
امروز تعهد ملی ما باید در همصدا کردن فریادهایمان در پایان دادن به ظلم و در پی ریزی بنیادی استوار برای مردم سالاری در سرزمینمان خلاصه شود.