[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
پرسش و پاسخ
#نقد_دین_یا_دین_ستیزی
#پرسش:
اگر کسی تمسخر امر نادرست را اخلاقاً روا بداند و بگوید در سیستم اخلاقی ما ، چنین کاری رواست، شما چه پاسخی به او می دهید؟
شهودهای اخلاقی مشترک آدم ها، یکی از پایه هایی است که اخلاق بر آن استوار می شود.
ما چرا قتل بلادلیل را کار بدی می دانیم؟
کسی در مذمت این عمل استدلالی نمی کند.
ما به عنوان انسان، اخلاقاً شهود می کنیم که قتل بلادلیل کار بدی است.
وجدان اخلاقی ما می گوید که تمسخر دیگران کار بدی است چون طبق قاعده طلایی مشهور دوست نمی داریم کسی خودمان را تمسخر کند.
#پرسش:
فرض کنیم کسی می گوید به قصد مبارزه با خرافه می خواهد چنین کاری بکند یا چنین حقی دارد.
فرض کنیم چنین شخصی ماتریالست است و عقاید دیگران را خرافه می داند، می شود از او پرسید باور به آنچه او خرافه می داند ناشی از چیست؟
غیر از این است که طبق مبانی او برآمده از شرایط مادی آن باورمندان است؟
حالا می توان پرسید با تمسخر آن شرایط عوض می شود؟
مثلاً اگر مارکسیست هستید و زیربناهای اقتصادی و اجتماعی فلان فرد دیندار را علت پیدایش عقاید او می دانید، اگر عقاید او را به استهزاء بگیرید، آیا شرایط زیربنایی او عوض می شود؟
می خواهم بگویم طبق مبانی چنین فردی هم باز جایی برای تمسخر باقی نمی ماند.
#پزسش:
اگر طرف ماتریالیست، ِ غیرمارکسیست باشد، چطور؟
باز هم در اصل قضیه فرقی نمی کند.
به هر حال وقتی اعتقادی به خدایی که اختیار آدمی را تضمین کند ندارد باید توضیح بدهد چگونه از دایره دترمینیسم و جبر علی خارج می شود.
چنین فردی می تواند بگوید باید شرایط اقتصادی یا اجتماعی را تغییر داد، باید مثلا مدرسه ساخت و علم را در دسترس عده بیشتری قرار داد، اما نمی تواند توضیح بدهد که تمسخر عقاید دیگران که در انتخاب آنها علی الاصول نقشی نداشته اند چرا اخلاقی است.
#پرسش:
او می تواند بگوید که من برای این افراد احترامی قائل نیستم و عقایدشان را مسخره می کنم.
#پاسخ :
او این ها را مسخره می کند و می گوید نادان هستند.
آنها هم متقابلا او را نادان می دانند و مسخره می کنند.
آخر این بازی به کجا می انجامد؟
#پرسش:
یعنی باب خطرناکی باز می شود؟
#پاسخ :
بله، مسیری پیش روی انسان ها قرار می گیرد که انتهایش فقط زور است و بس.
در این مسیر هیچ جایی برای اخلاق نیست.
#پرسش:
اگر این ادعا که حق تمسخر یکی از مشتقات اصل آزادی بیان است پذیرفته شود، آیا منطقاً نباید به حق فحاشی هم به عنوان یکی از مشتقات این اصل قائل باشیم؟
#پاسخ :
همان طور که عرض کردم اگر در معنا و کاربرد تعبیر تمسخر اختلافی نداشته باشیم، تمسخر آن گونه که من از دلالتهای این واژه می فهمم یکی از مصادیق توهین است و ربطی به آزادی بیان ندارد، فحاشی هم به همین ترتیب.
آزادی بیان عقاید و افکار غیر از مجاز بودن توهین است. اولی ممدوح و مفید است و دومی در همه جوامع مذموم و مضر.
#پرسش:
البته ممکن است کسی که دیگران را مسخره می کند، از واژه های رکیک استفاده نکند.
#پاسخ :
فرقی نمی کند.
مهم حالت روانی ای است که حرف ما در طرف مقابل ایجاد می کند.
یک واژه ممکن است در سیاقی دوستانه معنایی محبت آمیز و حاکی از نزدیکی و رفاقت داشته باشد و در سیاقی دیگر آشکارا توهین باشد و برخورنده.
مساله واژه نیست مساله نیت تحقیر و توهین است، مساله زمینه و سیاق بحث است و دلالت هایی که پیدا می کند.
#پرسس:
پس شما موافقید که گشوده شدن باب تمسخر می تواند باب فحاشی را هم باز کند؟
#پاسخ :
من می گویم تمسخر اخلاقاً روا نیست.
وقتی هم که شما کاری غیراخلاقی را در پیش گرفتید، با هر واکنش غیر اخلاقی ای که مواجه شوید، حق اعتراض ندارید.
من باید با شما مودبانه رفتار کنم اگر از شما انتظار رفتار مودبانه دارم.
اگر من بگویم من حق دارم شما را مسخره کنم، ممکن است شما هم بگویی من هم حق دارم به تو فحش بدهم و دیگری هم بگوید من هم حق کتک زدن دارم.
در این صورت دیگر چیزی از اخلاق باقی نمی ماند!
اگر عده ای حق تمسخر دیگران را برای خودشان قائل باشند بعید نیست که عده ای هم حق زدن آنها را برای خودشان قائل باشند
و به همین ترتیب. وقتی اصول مشترک اخلاقی را دلبخواهی تغییر بدهیم یا تفسیر کنیم نهایتا چیزی از آنها باقی نمی ماند که بتوان به آنها استناد و اتکا کرد.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
پرسش و پاسخ
#نقد_دین_یا_دین_ستیزی
#پرسش:
اگر کسی تمسخر امر نادرست را اخلاقاً روا بداند و بگوید در سیستم اخلاقی ما ، چنین کاری رواست، شما چه پاسخی به او می دهید؟
شهودهای اخلاقی مشترک آدم ها، یکی از پایه هایی است که اخلاق بر آن استوار می شود.
ما چرا قتل بلادلیل را کار بدی می دانیم؟
کسی در مذمت این عمل استدلالی نمی کند.
ما به عنوان انسان، اخلاقاً شهود می کنیم که قتل بلادلیل کار بدی است.
وجدان اخلاقی ما می گوید که تمسخر دیگران کار بدی است چون طبق قاعده طلایی مشهور دوست نمی داریم کسی خودمان را تمسخر کند.
#پرسش:
فرض کنیم کسی می گوید به قصد مبارزه با خرافه می خواهد چنین کاری بکند یا چنین حقی دارد.
فرض کنیم چنین شخصی ماتریالست است و عقاید دیگران را خرافه می داند، می شود از او پرسید باور به آنچه او خرافه می داند ناشی از چیست؟
غیر از این است که طبق مبانی او برآمده از شرایط مادی آن باورمندان است؟
حالا می توان پرسید با تمسخر آن شرایط عوض می شود؟
مثلاً اگر مارکسیست هستید و زیربناهای اقتصادی و اجتماعی فلان فرد دیندار را علت پیدایش عقاید او می دانید، اگر عقاید او را به استهزاء بگیرید، آیا شرایط زیربنایی او عوض می شود؟
می خواهم بگویم طبق مبانی چنین فردی هم باز جایی برای تمسخر باقی نمی ماند.
#پزسش:
اگر طرف ماتریالیست، ِ غیرمارکسیست باشد، چطور؟
باز هم در اصل قضیه فرقی نمی کند.
به هر حال وقتی اعتقادی به خدایی که اختیار آدمی را تضمین کند ندارد باید توضیح بدهد چگونه از دایره دترمینیسم و جبر علی خارج می شود.
چنین فردی می تواند بگوید باید شرایط اقتصادی یا اجتماعی را تغییر داد، باید مثلا مدرسه ساخت و علم را در دسترس عده بیشتری قرار داد، اما نمی تواند توضیح بدهد که تمسخر عقاید دیگران که در انتخاب آنها علی الاصول نقشی نداشته اند چرا اخلاقی است.
#پرسش:
او می تواند بگوید که من برای این افراد احترامی قائل نیستم و عقایدشان را مسخره می کنم.
#پاسخ :
او این ها را مسخره می کند و می گوید نادان هستند.
آنها هم متقابلا او را نادان می دانند و مسخره می کنند.
آخر این بازی به کجا می انجامد؟
#پرسش:
یعنی باب خطرناکی باز می شود؟
#پاسخ :
بله، مسیری پیش روی انسان ها قرار می گیرد که انتهایش فقط زور است و بس.
در این مسیر هیچ جایی برای اخلاق نیست.
#پرسش:
اگر این ادعا که حق تمسخر یکی از مشتقات اصل آزادی بیان است پذیرفته شود، آیا منطقاً نباید به حق فحاشی هم به عنوان یکی از مشتقات این اصل قائل باشیم؟
#پاسخ :
همان طور که عرض کردم اگر در معنا و کاربرد تعبیر تمسخر اختلافی نداشته باشیم، تمسخر آن گونه که من از دلالتهای این واژه می فهمم یکی از مصادیق توهین است و ربطی به آزادی بیان ندارد، فحاشی هم به همین ترتیب.
آزادی بیان عقاید و افکار غیر از مجاز بودن توهین است. اولی ممدوح و مفید است و دومی در همه جوامع مذموم و مضر.
#پرسش:
البته ممکن است کسی که دیگران را مسخره می کند، از واژه های رکیک استفاده نکند.
#پاسخ :
فرقی نمی کند.
مهم حالت روانی ای است که حرف ما در طرف مقابل ایجاد می کند.
یک واژه ممکن است در سیاقی دوستانه معنایی محبت آمیز و حاکی از نزدیکی و رفاقت داشته باشد و در سیاقی دیگر آشکارا توهین باشد و برخورنده.
مساله واژه نیست مساله نیت تحقیر و توهین است، مساله زمینه و سیاق بحث است و دلالت هایی که پیدا می کند.
#پرسس:
پس شما موافقید که گشوده شدن باب تمسخر می تواند باب فحاشی را هم باز کند؟
#پاسخ :
من می گویم تمسخر اخلاقاً روا نیست.
وقتی هم که شما کاری غیراخلاقی را در پیش گرفتید، با هر واکنش غیر اخلاقی ای که مواجه شوید، حق اعتراض ندارید.
من باید با شما مودبانه رفتار کنم اگر از شما انتظار رفتار مودبانه دارم.
اگر من بگویم من حق دارم شما را مسخره کنم، ممکن است شما هم بگویی من هم حق دارم به تو فحش بدهم و دیگری هم بگوید من هم حق کتک زدن دارم.
در این صورت دیگر چیزی از اخلاق باقی نمی ماند!
اگر عده ای حق تمسخر دیگران را برای خودشان قائل باشند بعید نیست که عده ای هم حق زدن آنها را برای خودشان قائل باشند
و به همین ترتیب. وقتی اصول مشترک اخلاقی را دلبخواهی تغییر بدهیم یا تفسیر کنیم نهایتا چیزی از آنها باقی نمی ماند که بتوان به آنها استناد و اتکا کرد.
🆔👉 @iran_novin1