Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پان_ایرانیسم
☆1
پانایرانیسم عقیدهای سیاسی است مبتنی بر اتحاد کلیه اقوام و تیرههای ایران شامل آذربایجانیها، آسیها، بلوچها، زازاها، کردها، پشتونها، هزارهها، لرها، تاجیکها،قزلباشها و به طور کلی تمامی اقوام ایرانی ساکن درفلات ایران. هوشنگ طالع معتقد است که پان ایرانیسم بر خلاف مکتبهای فکری دیگر که دارای پیشوند «پان» هستند، یک مکتب عینی (اوبژکیتو) است که واقعیت تاریخی دارد. در حالی که مکتبهایی مانند پانعربیسم،پانترکیسم، پانژرمنیسم و پاناسلامیسم، مفاهیمی ذهنی (سوبژکتیو) هستند، یعنی بیان آرزوها و خواستههایند.
#نامگداری_پان_ایرانیسم
واژه پانایرانیسم برای نخستین بار در سال ۱۳۰۶، توسطمحمود افشار یزدی بنیانگذار موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، وارد فرهنگ واژگان سیاسی ایران شد.
روز پانزدهم شهریور ۱۳۲۶ خورشیدی مکتب پانایرانیسم در شهر تهران بنیانگذاری شد.
محمود افشار اندیشه پان-ایرانیسم را برای دفاع از تمامیت ارضی ایران در مقابله حملات پان ترکیسم و پان عربیسم پیشنهاد کرد.
#احزاب_پان_ایرانیسم
تا سال ۱۳۳۲ بر بنیاد اندیشه پانایرانیسم سه حزب تشکیل شد. «پرچمداران پان ایرانیسم» به رهبری محمد مهرداد، «حزب ملت ایران» بر بنیاد پان ایرانیسم به رهبریداریوش فروهر و «حزب پان ایرانیست» به رهبری محسن پزشکپور.
#در_برابر_تجزیه_ایران
محمود افشار یزدی پان ایرانیسم را اینگونه تعریف میکند:
پانایرانیسم در نظر من باید «ایدئال» و هدف اشتراک مساعی تمام ساکنین قلمروزبان فارسی باشد در حفظ زبان و ادبیات مشترک باستانی. منظورم اتحاد کلیه ایرانینژادان - فارسها، افغانها، لرها و آذریها، کردها، بلوچها، تاجیکها و غیره- است برای حفظ و احترام تاریخ چندهزار سال مشترک و زبان ادبی و ادبیات مشترک. هیچوقت عقلای ایران اندیشه اینکه به خاک کشورهای دیگر تجاوز کنند را در مخیله خود نداشتهاند. همیشه حرف این بودهاست که ما باید از لحاظ ارضی وضع کنونی خود را نگاه داریم و استوار کنیم. پانایرانیسم ما باید جنبه دفاعی و فرهنگی داشته باشد نه تهاجمی. به این معنی که در برابر «پان» های دیگر، مانند پانتورانیسم یا پانعربیسم که قصد تجاوز از حدود ارضی خود دارند، مقاومت داشته باشیم.
حزب پان ایرانیست #جنبش را اینگونه معرفی میکند:
پانایرانیسم وحدت و هماهنگی همهٴ تیرههای ایرانی است در جهت استقرار حاکمیت ملت ایران.
ملت بزرگ ایران دارای یک وطن، یک تاریخ، یک فرهنگ، و آداب و رسوم میباشد.
پراکندگی، تفرقه و تشتت و وضع کنونی به ملت ایران تحمیل شدهاست.
پانایرانیسم نهضت وحدت طلب ملت ایران است.
پانایرانیسم جنبشی است سازنده و خلاق.
نظامی است نوین براساس هدفهای پرفروز تاریخ ایرانزمین.
پانایرانیسم راهی است برای ملت ایران برای رهایی و وحدت.
هوشنگ طالع از رهبران پانایرانیسم دلیل عینی (اوبژکتیو) بودن مکتب پانایرانیسم را وحدت همگی اقوام ایران در درازای تاریخ میداند و اشاره میکند که این وحدت تنها در زمانهای ویژهای شکسته شدهاست که ایران با یورشهای نظامی، تحمیل شکست، اشغال و تحمیل قراردادهای جدایی روبرو شدهاست؛ و برای نمونه این موارد را ذکر میکند:
الف- یورش #اسکندر در زمان هخامنشیان که تجلی پانایرانیسم و اتحاد اقوام ایرانی بودند. پس از آن اشکانیان و سپس ساسانیان نزدیک به هزار سال توانستند ایرانیان را بار دیگر یکپارچه سازند.
ب- یورش #تازیان و از هم پاشیدن مرزهای ایران.
پس ازآن صفویان توانستند دوباره ایران و همگی اقوام ایرانی را یکپارچه سازند.
ج- تجزیهٔ ایران در سدهٔ ۱۷ میلادی از سوی #روسیه و #انگلیس در پی قراردادهای:
- #گلستان (۱۸۱۳م) جدایی بخش بزرگی از اران و قفقاز
- #ترکمانچای (۱۸۲۸م) جدایی بخش دیگری از اران و قفقاز
- #پاریس (۱۸۵۷) جدایی بخشی از خراسان و آریانا (افغانستان امروزی)
-- #حکمیت_گلداسمیت (۱۸۷۱م) جدایی مکران و بلوچستان
- #حکمیت_گلداسمیت (۱۸۷۳) جدایی بخشهایی از سیستان
- #آخال (۱۸۸۱) جداسازی خوارزم و فرارود از ایران
- #ارزروم_دوم (۱۸۷۴) جدایی ولایات سلیمانیه
- #مقاوله_نامه_تهران (۱۹۱۱) تجزیهٔ ولایات خانقین
- #تجزیهٔ_آگری ( #آرارات) #کوچک (۱۹۳۲)
- #تجزیهٔ_قریه_فیروزه (۱۹۵۴)
- #تجزیهٔ_بحرین (۱۹۷۰)
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پان_ایرانیسم
☆1
پانایرانیسم عقیدهای سیاسی است مبتنی بر اتحاد کلیه اقوام و تیرههای ایران شامل آذربایجانیها، آسیها، بلوچها، زازاها، کردها، پشتونها، هزارهها، لرها، تاجیکها،قزلباشها و به طور کلی تمامی اقوام ایرانی ساکن درفلات ایران. هوشنگ طالع معتقد است که پان ایرانیسم بر خلاف مکتبهای فکری دیگر که دارای پیشوند «پان» هستند، یک مکتب عینی (اوبژکیتو) است که واقعیت تاریخی دارد. در حالی که مکتبهایی مانند پانعربیسم،پانترکیسم، پانژرمنیسم و پاناسلامیسم، مفاهیمی ذهنی (سوبژکتیو) هستند، یعنی بیان آرزوها و خواستههایند.
#نامگداری_پان_ایرانیسم
واژه پانایرانیسم برای نخستین بار در سال ۱۳۰۶، توسطمحمود افشار یزدی بنیانگذار موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، وارد فرهنگ واژگان سیاسی ایران شد.
روز پانزدهم شهریور ۱۳۲۶ خورشیدی مکتب پانایرانیسم در شهر تهران بنیانگذاری شد.
محمود افشار اندیشه پان-ایرانیسم را برای دفاع از تمامیت ارضی ایران در مقابله حملات پان ترکیسم و پان عربیسم پیشنهاد کرد.
#احزاب_پان_ایرانیسم
تا سال ۱۳۳۲ بر بنیاد اندیشه پانایرانیسم سه حزب تشکیل شد. «پرچمداران پان ایرانیسم» به رهبری محمد مهرداد، «حزب ملت ایران» بر بنیاد پان ایرانیسم به رهبریداریوش فروهر و «حزب پان ایرانیست» به رهبری محسن پزشکپور.
#در_برابر_تجزیه_ایران
محمود افشار یزدی پان ایرانیسم را اینگونه تعریف میکند:
پانایرانیسم در نظر من باید «ایدئال» و هدف اشتراک مساعی تمام ساکنین قلمروزبان فارسی باشد در حفظ زبان و ادبیات مشترک باستانی. منظورم اتحاد کلیه ایرانینژادان - فارسها، افغانها، لرها و آذریها، کردها، بلوچها، تاجیکها و غیره- است برای حفظ و احترام تاریخ چندهزار سال مشترک و زبان ادبی و ادبیات مشترک. هیچوقت عقلای ایران اندیشه اینکه به خاک کشورهای دیگر تجاوز کنند را در مخیله خود نداشتهاند. همیشه حرف این بودهاست که ما باید از لحاظ ارضی وضع کنونی خود را نگاه داریم و استوار کنیم. پانایرانیسم ما باید جنبه دفاعی و فرهنگی داشته باشد نه تهاجمی. به این معنی که در برابر «پان» های دیگر، مانند پانتورانیسم یا پانعربیسم که قصد تجاوز از حدود ارضی خود دارند، مقاومت داشته باشیم.
حزب پان ایرانیست #جنبش را اینگونه معرفی میکند:
پانایرانیسم وحدت و هماهنگی همهٴ تیرههای ایرانی است در جهت استقرار حاکمیت ملت ایران.
ملت بزرگ ایران دارای یک وطن، یک تاریخ، یک فرهنگ، و آداب و رسوم میباشد.
پراکندگی، تفرقه و تشتت و وضع کنونی به ملت ایران تحمیل شدهاست.
پانایرانیسم نهضت وحدت طلب ملت ایران است.
پانایرانیسم جنبشی است سازنده و خلاق.
نظامی است نوین براساس هدفهای پرفروز تاریخ ایرانزمین.
پانایرانیسم راهی است برای ملت ایران برای رهایی و وحدت.
هوشنگ طالع از رهبران پانایرانیسم دلیل عینی (اوبژکتیو) بودن مکتب پانایرانیسم را وحدت همگی اقوام ایران در درازای تاریخ میداند و اشاره میکند که این وحدت تنها در زمانهای ویژهای شکسته شدهاست که ایران با یورشهای نظامی، تحمیل شکست، اشغال و تحمیل قراردادهای جدایی روبرو شدهاست؛ و برای نمونه این موارد را ذکر میکند:
الف- یورش #اسکندر در زمان هخامنشیان که تجلی پانایرانیسم و اتحاد اقوام ایرانی بودند. پس از آن اشکانیان و سپس ساسانیان نزدیک به هزار سال توانستند ایرانیان را بار دیگر یکپارچه سازند.
ب- یورش #تازیان و از هم پاشیدن مرزهای ایران.
پس ازآن صفویان توانستند دوباره ایران و همگی اقوام ایرانی را یکپارچه سازند.
ج- تجزیهٔ ایران در سدهٔ ۱۷ میلادی از سوی #روسیه و #انگلیس در پی قراردادهای:
- #گلستان (۱۸۱۳م) جدایی بخش بزرگی از اران و قفقاز
- #ترکمانچای (۱۸۲۸م) جدایی بخش دیگری از اران و قفقاز
- #پاریس (۱۸۵۷) جدایی بخشی از خراسان و آریانا (افغانستان امروزی)
-- #حکمیت_گلداسمیت (۱۸۷۱م) جدایی مکران و بلوچستان
- #حکمیت_گلداسمیت (۱۸۷۳) جدایی بخشهایی از سیستان
- #آخال (۱۸۸۱) جداسازی خوارزم و فرارود از ایران
- #ارزروم_دوم (۱۸۷۴) جدایی ولایات سلیمانیه
- #مقاوله_نامه_تهران (۱۹۱۱) تجزیهٔ ولایات خانقین
- #تجزیهٔ_آگری ( #آرارات) #کوچک (۱۹۳۲)
- #تجزیهٔ_قریه_فیروزه (۱۹۵۴)
- #تجزیهٔ_بحرین (۱۹۷۰)
🆔👉 @iran_novin1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایرانشناسی
#برگی_از_تاریخ
♻️ویدیویی از معرفی #نادر_شاه
معروف به
#ناپلئون_ایران و
#اسکندر دوم
خیلی کوتاه و جامع و زیبا
🆔👉 @iran_novin1
#برگی_از_تاریخ
♻️ویدیویی از معرفی #نادر_شاه
معروف به
#ناپلئون_ایران و
#اسکندر دوم
خیلی کوتاه و جامع و زیبا
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from Attach Master
👑 زندگی نامه #کوروش_بزرگ
۶) قسمت ششم👇👇👇👇👇👇
🖤 درگذشت کوروش
مرگ کوروش نيز چون تولدش ظاهرا به تاريخ تعلق ندارد. هيچ روايت قابل اعتمادي که از چگونگي مرگ کوروش سخن گفته باشد در دست نداريم
روایتی که #هرودوت در مورد مرگ کوروش آورده بر کشته شدن او توسط #ماساژتها تاکید دارد ...
به نوشته هرودوت کوروش در اواخر عمر براي آرام کردن نواحي شرقي کشور که در جريان فتوحاتي که او در مغرب زمين داشت ناآرام شده بودند و هدف #تهاجم همسايگان شرقي قرار گرفته بودند به آن مناطق رفته است و شش سال در شرق جنگيده است. بسياري از مورخين علت مرگ کوروش را کشته شدنش در جنگي که با قبيله ی ماساژتها ( يا به قولی #سکاها ) کرده است دانسته اند.
#ابراهيم_باستاني_پاريزي در مقدمه اي که بر ترجمه ي کتاب « ذوالقرنين يا کوروش کبير » نوشته است، آنچه بر پيکر کوروش پس از مرگ مي گذرد را اينچنين شرح مي دهد:
سرنوشت پیکر کوروش در سرزمين #سكاها خود بحثي ديگر دارد.
بر اثر حمله ي #كمبوجيه به #مصر و قتل او در راه مصر ، اوضاع پايتخت پريشان شد تا #داريوش روي كار آمد و با شورش هاي داخلي جنگيد و همه ي شهرهاي مهم يعني بابل و همدان و پارس و ولايات شمالي و غربي و مصر را آرام كرد. روايتي بس موثر هست كه پس از بيست سال كه از مرگ کوروش مي گذشت به فرمان داريوش، پیکر کوروش را بدينگونه به پارس نقل كردند:
شش ساعت قبل از ورود پیکر به شهر #پرسپوليس ( #تخت_جمشيد )، داريوش با درباريان تا بيرون شهر به استقبال پیکر رفتند آن را آوردند. #نوزاندگان در پيشاپيش مشايعين پیکر ، آهنگهاي غم انگيزي مي نواختند ، پشت سر آنان پيلان و شتران سپاه و سپس سه هزار تن از سربازان بدون سلاح راه مي پيمودند، در اين جمع #سرداران_پير كه در جنگهاي کوروش شركت داشته بودند نيز حركت مي كردند. پشت سر آنان گردونه ي باشكوه سلطنتي کوروش كه داراي چهار مال بند بود و هشت اسب سپيد با دهانه يراق طلا بدان بسته بودند پيش مي آمدند. پیکر بر روي اين گردونه قرار داشت.
محافظان پیکر و قراولان خاصه بر گرد آن حركت مي كردند. #سرودهاي خاص #خورشيد و #بهرام مي خواندند و هر چند قدم يك بار مي ايستادند و #بخور مي سوزاندند. #تابوت_طلائي در وسط گردونه قرار داشت. #تاج_شاهنشاهي بر روي تابوت مي درخشيد ، #خروسي بر بالاي گردونه پر و بال زنان قرار داده شده بود – اين علامت مخصوص و #شعار_نيروهاي_جنگي_کوروش بوده است.
پس از آن #سپهسالار بر گردونه جنگي ( رتهه ) سوار بود و #درفش_خاص_کوروش را در دست داشت.
بعد از آن اشيا و اثاثيه ي زرين و نفايس و ذخايري كه مخصوص کوروش بود – يك تاك از زر و مقداري ظروف و جامه هاي زرين –حركت مي دادند.
همين كه نزديك شهر رسيدند داريوش ايستاد و مشايعين را امر به توقف داد و خود با چهره اي اندوهناك ، آرام بر فراز گردونه رفت و بر تابوت بوسه زد ؛ همه ي حاضران خاموش بودند و نفس ها حبس گرديده بود. به فرمان داريوش دروازه هاي قصر شاهي ( #تخت_جمشيد ) را گشودند و پیکر را به قصر خاص بردند. تا سه شبانه روز مردم با احترام از برابر پيكر کوروش مي گذشتند و تاجهاي گل نثار مي كردند و #موبدان #سرودهاي_مذهبي مي خواندند.
روز سوم كه اشعه ي زرين آفتاب بر برج و باروهاي كاخ با عظمت هخامنشي تابيد، با همان تشريفات پیکر را به طرف #پاسارگاد – شهري كه مورد علاقه ي خاص کوروش بود - حركت دادند.
بسياري از مردم دهات و قبايل پارسي براي شركت در اين #مراسم_سوگواري بر سر راهها آمده بودند و #گل و #عود نثار مي كردند. در كنار #رودخانه_کوروش ( #كر ) مرغزاري مصفا و خرم بود. در ميان شاخه هاي درختان سبز و خرم آن #بناي_چهار_گوشه ساخته بودند كه ديوارهاي آن از سنگ بود. هنگامي كه پيكر کوروش به خاك مي سپردند، #پيران_سالخورده و #جوانان_دلير ، يكصدا به سوگ سردار خود پرداختند. در دخمه مسدود شد، ولي هنوز چشمها بدان دوخته بود و كسي از فرط اندوه به خود نمي آمد كه از آن جا ديده بردوزد. به اصرار داريوش ، مشايعين پس از اجراي مراسم مذهبي همگي بازگشتند و تنها چند موبد براي اجراي مراسم مذهبي باقي ماندند.
#گزنفون نیز نوشته است كه درگذشت كوروش كبير عادي و در پارس بوده است .
به هر حال #مرگ_كوروش نيز خود داستاني پيچيده و مرموز دارد و در پرده ابهام است .
#ذوالقرنین
درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی #یهودیان ، #مسیحیان و #مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص نشدهاست.
#کوروش_بزرگ ، #داریوش_بزرگ #خشایارشا #اسکندر_مقدونی گزینههای #صاحب_دو_شاخ واقعی هستند، اما با توجه به اسناد و مدارک تاریخی و تطبیق آن با آیههای #قرآن #تورات و #انجیل تنها #کوروش_هخامنشی دلایل موجهتری برای احراز این لقب دارد. فقهای معاصر در این مورد نظرات مختلف دارند.
۶) قسمت ششم👇👇👇👇👇👇
🖤 درگذشت کوروش
مرگ کوروش نيز چون تولدش ظاهرا به تاريخ تعلق ندارد. هيچ روايت قابل اعتمادي که از چگونگي مرگ کوروش سخن گفته باشد در دست نداريم
روایتی که #هرودوت در مورد مرگ کوروش آورده بر کشته شدن او توسط #ماساژتها تاکید دارد ...
به نوشته هرودوت کوروش در اواخر عمر براي آرام کردن نواحي شرقي کشور که در جريان فتوحاتي که او در مغرب زمين داشت ناآرام شده بودند و هدف #تهاجم همسايگان شرقي قرار گرفته بودند به آن مناطق رفته است و شش سال در شرق جنگيده است. بسياري از مورخين علت مرگ کوروش را کشته شدنش در جنگي که با قبيله ی ماساژتها ( يا به قولی #سکاها ) کرده است دانسته اند.
#ابراهيم_باستاني_پاريزي در مقدمه اي که بر ترجمه ي کتاب « ذوالقرنين يا کوروش کبير » نوشته است، آنچه بر پيکر کوروش پس از مرگ مي گذرد را اينچنين شرح مي دهد:
سرنوشت پیکر کوروش در سرزمين #سكاها خود بحثي ديگر دارد.
بر اثر حمله ي #كمبوجيه به #مصر و قتل او در راه مصر ، اوضاع پايتخت پريشان شد تا #داريوش روي كار آمد و با شورش هاي داخلي جنگيد و همه ي شهرهاي مهم يعني بابل و همدان و پارس و ولايات شمالي و غربي و مصر را آرام كرد. روايتي بس موثر هست كه پس از بيست سال كه از مرگ کوروش مي گذشت به فرمان داريوش، پیکر کوروش را بدينگونه به پارس نقل كردند:
شش ساعت قبل از ورود پیکر به شهر #پرسپوليس ( #تخت_جمشيد )، داريوش با درباريان تا بيرون شهر به استقبال پیکر رفتند آن را آوردند. #نوزاندگان در پيشاپيش مشايعين پیکر ، آهنگهاي غم انگيزي مي نواختند ، پشت سر آنان پيلان و شتران سپاه و سپس سه هزار تن از سربازان بدون سلاح راه مي پيمودند، در اين جمع #سرداران_پير كه در جنگهاي کوروش شركت داشته بودند نيز حركت مي كردند. پشت سر آنان گردونه ي باشكوه سلطنتي کوروش كه داراي چهار مال بند بود و هشت اسب سپيد با دهانه يراق طلا بدان بسته بودند پيش مي آمدند. پیکر بر روي اين گردونه قرار داشت.
محافظان پیکر و قراولان خاصه بر گرد آن حركت مي كردند. #سرودهاي خاص #خورشيد و #بهرام مي خواندند و هر چند قدم يك بار مي ايستادند و #بخور مي سوزاندند. #تابوت_طلائي در وسط گردونه قرار داشت. #تاج_شاهنشاهي بر روي تابوت مي درخشيد ، #خروسي بر بالاي گردونه پر و بال زنان قرار داده شده بود – اين علامت مخصوص و #شعار_نيروهاي_جنگي_کوروش بوده است.
پس از آن #سپهسالار بر گردونه جنگي ( رتهه ) سوار بود و #درفش_خاص_کوروش را در دست داشت.
بعد از آن اشيا و اثاثيه ي زرين و نفايس و ذخايري كه مخصوص کوروش بود – يك تاك از زر و مقداري ظروف و جامه هاي زرين –حركت مي دادند.
همين كه نزديك شهر رسيدند داريوش ايستاد و مشايعين را امر به توقف داد و خود با چهره اي اندوهناك ، آرام بر فراز گردونه رفت و بر تابوت بوسه زد ؛ همه ي حاضران خاموش بودند و نفس ها حبس گرديده بود. به فرمان داريوش دروازه هاي قصر شاهي ( #تخت_جمشيد ) را گشودند و پیکر را به قصر خاص بردند. تا سه شبانه روز مردم با احترام از برابر پيكر کوروش مي گذشتند و تاجهاي گل نثار مي كردند و #موبدان #سرودهاي_مذهبي مي خواندند.
روز سوم كه اشعه ي زرين آفتاب بر برج و باروهاي كاخ با عظمت هخامنشي تابيد، با همان تشريفات پیکر را به طرف #پاسارگاد – شهري كه مورد علاقه ي خاص کوروش بود - حركت دادند.
بسياري از مردم دهات و قبايل پارسي براي شركت در اين #مراسم_سوگواري بر سر راهها آمده بودند و #گل و #عود نثار مي كردند. در كنار #رودخانه_کوروش ( #كر ) مرغزاري مصفا و خرم بود. در ميان شاخه هاي درختان سبز و خرم آن #بناي_چهار_گوشه ساخته بودند كه ديوارهاي آن از سنگ بود. هنگامي كه پيكر کوروش به خاك مي سپردند، #پيران_سالخورده و #جوانان_دلير ، يكصدا به سوگ سردار خود پرداختند. در دخمه مسدود شد، ولي هنوز چشمها بدان دوخته بود و كسي از فرط اندوه به خود نمي آمد كه از آن جا ديده بردوزد. به اصرار داريوش ، مشايعين پس از اجراي مراسم مذهبي همگي بازگشتند و تنها چند موبد براي اجراي مراسم مذهبي باقي ماندند.
#گزنفون نیز نوشته است كه درگذشت كوروش كبير عادي و در پارس بوده است .
به هر حال #مرگ_كوروش نيز خود داستاني پيچيده و مرموز دارد و در پرده ابهام است .
#ذوالقرنین
درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی #یهودیان ، #مسیحیان و #مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص نشدهاست.
#کوروش_بزرگ ، #داریوش_بزرگ #خشایارشا #اسکندر_مقدونی گزینههای #صاحب_دو_شاخ واقعی هستند، اما با توجه به اسناد و مدارک تاریخی و تطبیق آن با آیههای #قرآن #تورات و #انجیل تنها #کوروش_هخامنشی دلایل موجهتری برای احراز این لقب دارد. فقهای معاصر در این مورد نظرات مختلف دارند.
Telegram
📎