🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
373 subscribers
8.07K photos
3.11K videos
71 files
4.61K links
🔥 کانال ایران نوین ( مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥

ایرانی آگاه

آزاد

و اباد

و با رفاه


🔥با ایران نوین، تا ایران نوین🔥
Download Telegram
دستیار زیر نویس و هایپر لینک:
‌ [({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

☆5

#مکتب_ایده_آلیسم

#تأثیر_هستی_شناسی_ایده_آلیستها_در_تربیت

با توجه به طرز تلقی ایده آلیستها از ماهیت جهان و انسان ،تربیت باید به تدریج زمینه های رشد طبیعت آدمی را که روحانی و معنوی است، برای نیل به هدف هستی اش که عبارت از وابستگی نزدیک میان او و عناصر معنوی طبیعت است فراهم سازد. این موضوع را افلاطون به زبان دیگری بیان کرده و می گوید که روح آدمی مهمتر از تن اوست.

به نظر ایده آلیست ها تربیت باید سبب شکوفایی همه استعداد ها و تواناییهای بالقوه شاگردان بشود. این کار بدون اطلاع کامل درباره شاگرد امکان ندارد. بنابراین معلم باید دارای رشد و کمال بیشتر و تجربه وسیعتری باشد تا او را به تشریح معنی زندگی برای شاگردانش قادر سازد. بطور کلی معلم از نظر آنها،  نقش اصلی و اساسی را در جریان تربیت ایفا می کند و به عنوان فردی که رشد یافته و در فن خود متخصص است مورد ستایش می باشد

#تربیت در نظر ایده آلیست ها عبارت است از نفوذ انسان رشید روی انسانی در حال رشد
و #هدف آن تحقق ذات تربیت شونده و به کمال رساندن اوست.
یا به قول #هرمان_هورن تربیت فرایند ابدی عالیترین تطابق انسان با خدا توسط انسانی است که از نظر روحی و جسمی رشد یافته و فردی آزاد و آگاه باشد.
چنین امری در محیط فکری، عاطفی و ارادی بشر متجلی می گردد..

#معرفت_شناسی_ایده_آلیسم

افلاطون به عنوان یک ایده آلیست در باب معرفت شناسی راه و روش استاد خود سقراط را پیموده و آن را در حد اعلائ خود رساند.
به این نحو که او در باره سوفیست ها چنین بیان می دارد که، از سوفیست ها نمی توان فلسفه آموخت. با این حال معرفت شناسی یا نظریه شناخت افلاطون بر اساس #نظریه_یادآوری مبتنی می باشد.
به موجب این نظریه حقایقی در ضمیر ناخودگاه انسانها وجود دارد، که انسان می تواند با کمک گرفتن از راهنمایی های دقیق عقل خویش و دیگران به حقیقت برسند.
یا به عبارتی " مسایل برای آنها یادآوری شود و در نتیجه شناخت حاصل گردد".

بنابرین کل معرفت شناسی افلاطون متاثر از این فرضیه وی می باشد.

او در این فرضیه خویش چنین استدلال میکند که:
جهان از دو قسمت #بود و #نمود(محسو سات و معقولات) تشکیل یافته است. و محسوسات را سایه ناقص معقولات می داند.
دانش واقعی فقط در معقولات است چنین دانشی از راه عقل میسر می باشد و لامتغیر و ازلی است.
دانشی که درباره محسوسات است چون متغیر و ناپایدار می باشد در نتیجه گمراه کننده و ناقص است

- تنها راه شناخت عقل است.

- یادگیری حاصل کمک معلم و تلاش دانش آموز است

- وجود موجود نهایی یا واقعیت یک اصل اساسی در معرفت شناسی ایده آل است.

- اعتقاد بر صلاحیت عقل در شناختن موجود نهایی.

- هستی و ارزش در جهان اولین چیز هستند و این دو قابل تفکیک نیستند.

اما در حوزة معرفتشناسی اصالت معنی در مقابل اصالت واقع قرار دارد، به این معنی که اگر به وجود اشیا قبل از اینکه شناخته شوند، معتقد باشیم و آنها را مستقل از ذهن فاعل شناسایی بدانیم... این نظریه « #اصالت_واقع» نامیده می‌شود.
اما اگر در جریان شناسایی، اشیا را تابع شناخت یا تابع ذهن فاعل شناخت بدانیم... این اعتقاد به #اصالت_معنی و در مقابل رئالیسم قرار دارد.

پس اصالت معنی در حوزة هستی‌شناسی به معنی:

تقدم موجود روحانی بر موجود مادی است
و در حوزة معرفتشناسی به معنی تقدم ذهن فاعل‌شناخت (که بنا بر فرض همان موجود روحانی است) بر متعلق‌ شناخت است.

ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#مکتب_ایده_آلیسم
☆6
ادامه مطلب :

#معرفت_شناسی_ایده_آلیسم

... به طور خلاصه اصالت واقع نیز به دو معنی متمایز به کار می‌رود:

الف- اصالت واقع وجودی.

ب- اصالت واقع معرفت‌شناسانه.

در اصالت واقع وجودی اعتقاد بر این است که :
واقعیت اشیا به همان صورت ملموس و محسوس آنها اصیل است...

این فلسفه معادل #اصالت_ماده و در مقابل اصالت معنی است.

فیلسوفان رئالیست به این معنی همان فیلسوفان ماتریالیست هستند... جسم یا ماده را نمی‌توان به یک منشأ غیرمادی مثل خدا یا روح تأویل کرد.

در معنی دوم اصالت واقع به این معنی است که :
اشیاء و اعیان موجودات، مستقل از ادراک ما وجود دارند و ادراک فقط عبارت است از انعکاس واقعیت‌های خارجی در ذهن.

تفکیک این دو مطلب یعنی توجه به معانی اصالت واقع و تمیز آن در دو مرحلة هستی‌شناسی و معرفتشناسی چنان دقیق و ظریف است که گاهی محصلان و متخصصان فلسفه را هم به خطا می‌افکند،

همین خلط موجب شده تا در بعضی از کتب ابتدایی، ایدهآلیسم را به عنوان فلسفة غیر واقع ‌بین و خلاف اصالت واقع و معادل سفسطه معرفی کنند.

در چنین تفسیرهایی سه معنی
اصالت ماده،
اصالت معنی
و اصالت واقع

به کلی مخدوش شده و خواننده را گمراه می‌کند.

یکی گرفتن اصالت واقع با اصالت معنی از تفسیرهای ماتریالیستی است.
به این ترتیب که معتقدان به اصالت ماده، واقعیت و مادیت را مترادف هم می‌گیرند؛ و بر این باورند که آنچه مادی است واقعی است و آنچه واقعی است مادی است. از این جهت اصالت ماده را معادل اصالت واقع و مقابل اصالت معنی به کار می‌برند.

این مغالطه ناشی از بی‌توجهی به تفکیک دو نوع اصالت واقع و دو کاربرد اصالت معنی است.

ایده آلیست ها معتقد اند که معرفت یا شناخت انسان مستقل از تجارب هستی اوست. انسان پندارها یا تصویرهایی از جهان و پدیده ها را از همان آغاز زندگی در ذهن دارد. بنابراین نیازی نیست که ما چیزهای اطراف خود را تجربه کنیم تا به شناسایی برسیم بلکه باید دربارۀ آنها بیندیشیم.

در این مکتب معرفت یا شناخت انسان مستقل از تجربة حسی است.

انسان می تواند از طریق شهود بدون واسطة حس و تجربة حسی حقیقت را پیدا کند. یافته های فکری خودش را بوسیلة عقل ارزیابی کند.

یعنی اعتقاد بر این است که منشأ معرفت انسان مجرد از ماده است و ذهنی و عقلی است. افکار انسان که غیر مادی هستند مبنای وجود و هستی او را تشکیل می دهند.

در چهارچوب این اندیشه، شناخت خلاق است. یعنی شناخت موضوعات خود را خلق می کند. هر آنچه ما می دانیم محصول اندیشه خود ماست و همه آنها به نحوی در درون ما هستند. بعضی از این چیزها را طبق قانون تولید می کنیم و بعضی دیگر را دل به خواه.

این سخن اساس نظر #امانوئل_کانت فیلسوف بزرگ پندار گرا است.

در نظر کانت عمل ذهن تنها اخذ محسوسات نیست، بلکه کار اصلی آن تبدیل محسوسات به مدرکات است. به این اعتبار اساس معرفت در نظر او عبارت از نظم و وحدت بخشیدن به اطلاعاتی است که توسط حواس گردآوری می شوند.

این اعتبار از ایدآلیسم، شاید کاملترین صورت بنیان خود را در نظریه ی (کانت) ،در خصوص (واهب الصور) بودن انسان به دست آورد.

کانت، صورت معرفت را امری عقلانی می دانست که بر ماده معرفت حاصل از تجربه حمل می شد و بدینسان حقیقت جهان،در پشت این صورت ها با ایده های ذهنی القاء شده از طرف بشر، بر ماده ی معرفت حسی، پنهان می گردید.

بدینسان،کانت اگر چه به جهانی بیرون از آدمی اعتقاد داشت، اما تصویر فنومن (پدیدار) این جهان را حاصل صورت های ذهنی القایی آدمی می دانست و بدینسان دنیای ادراکی بشر را حاصل خود بنیادی عقلی او می پنداشت و این همان #ایدآلیسم_معرفت_شناختی_کانت است.

ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1