Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نطریه_پردازان_قومیت و
#ناسیونالیسم_قومی
#بنديكت_آندرسون
Benedict Anderson
یکی ازشناخته شده ترین نامها در زمینه ی تحقیق درباره ی ناسیونالیسم است٬ کتاب معروف وی به اسم ً #جماعتهای_خیالین ً یکی از مهمترین کتابهائی بشمار میرود که به ناسیونالیسم پرداخته است.
ایشان طی دیداری در سال ۲۰۰۵ اظهار میدارد که اغلب کسانیکه درمورد ناسیونالیسم تحقیق میکنند٬ خود به مثابه ی فرد٬ از ناسیونالیسم بیزارند و آنرا پدیده ای زشت و نامناسب میدانند وهیچ جنبه ی مثبتی را در آن نمییابند.
اندرسون دراینجا از ارنست گیلنر و اریک هوبزباوم نام میبرد٬ درحالیکه میشود از خیلی های دیگر نیز اسم برد که قبل از همه آنها میتوان به الی کدوری اشاره کرد که ناسیونالیسم را به مانند یک بیماری و پدیده ای غیرعقلانی ارزیابی میکند.
اندرسون ادعا میکند که " من بدینگونه نیستم " واز بعضی جنبه های ناسیونالیسم نیز در تعجبم.
اندرسون برای روشن نمودن این نکته٬ ناسیونالیسم را به دو پدیده گره میزند. یکی از اینها #شرمگین بودن و دومی پدیده ی #اتوپی میباشد.
من قصد ندارم به پدیده ی شرم کردن بپردازم و صحبت در رابطه با این جنبه از ناسیونالیسم را به فرصتی دیگر موکول مینمایم٬ اما پرداختن به آنچه به کوبانی مربوط میشود برایم دارای اهمیت است٬ هر چند که اندرسون در این مصاحبه در ارتباط با بُعد اتوپیائی ناسیونالیزمش دانش کافی در اختیار خواننده قرار نمیدهد٬ کسیکه اما با نوشته های ایشان آشنا باشد میتواند به این نتیجه برسد که این جنبه ازاتوپیا اشاره به نیروی تاریخی بزرگی میکند که میتواند در تغییر دنیا٬ برای درست کردن چارچوبی تازه در زندگی جمعی٬ برای ساختن رویای سیاسی جدیدی و برای تولید نمایشی نو از اتحاد همگانی در ذهن انسانها تأثیرگذار باشد.
اندرسون دربارة شرایط پیدایش ناسیونالیسم معتقد است
«ناسیونالیسم را نه از طریق خودآگاهی به ایدئولوژیهای سیاسی، بلكه باید از طریق قرار دادن آن در كنار نظامهای فرهنگی بزرگی درك كرد كه مقدم بر آن بودند و ناسیونالیسم از میان آنها و البته علیه آنها به وجود آمده است (همان جا) از جمله این نظامهای فرهنگی بزرگ میتوان مذهب و عرصه پادشاهی وراثتی را نام بود. مذهب با تقدیر خواندن دردها و آلام انسانی و مرتبط كردن آنها با حیات بعد از مرگ داغ دیدگان را تسكین میداد با شدت یافتن مصیبتها و بیحساب و كتاب شدن آنها درجهان كنونی و همچنین كم رنگ شدن جهانبینیهای دینی هیچ چیز بهتر از « #ملت » نمیتوانست با مرتبط ساختن گذشته ( #ازلی ) به آینده ( #بی_انتها ) جایگزین مذهب شود.
به عقیده اندرسون ناسیونالیسم خود یك محصول فرهنگی است كه به وسیلة شیوههای همانند سازی با هم میهنها ایجاد گردیده است.
جماعت خیالی ملت به دنبال كنار رفتن زبانهای مقدس قرون وسطی (نظیر لاتین، عربی و چینی كه هر یك سرزمین وسیعی را متحد نموده بودند) و جایگزین شدن زبانهای بومی و منطقهای كه سپس استاندارد شدند و از طریق چاپ مطالب در داستانها و روزنامهها شایع گردیدند به وجود آمد در امریكای لاتین و شمالی قرن هیجدهم توسعه صنعت چاپ میلیونها انسان را قادر ساخت تا كسانی را كه مانند خودشان میخواندند هم میهن بشناسند؛ این امر به ویژه در مورد روزنامهها مصداق داشت كه خواندن آنها همزمان تصور میشد.» (اندرسون 1983، به نقل از نش 1382: 98) از این روی تعلق به ملت نه یك حقیقت عینی و وفاداری ازلی به ملت بلكه یك فرایند مداوم همانند سازی با آن است.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نطریه_پردازان_قومیت و
#ناسیونالیسم_قومی
#بنديكت_آندرسون
Benedict Anderson
یکی ازشناخته شده ترین نامها در زمینه ی تحقیق درباره ی ناسیونالیسم است٬ کتاب معروف وی به اسم ً #جماعتهای_خیالین ً یکی از مهمترین کتابهائی بشمار میرود که به ناسیونالیسم پرداخته است.
ایشان طی دیداری در سال ۲۰۰۵ اظهار میدارد که اغلب کسانیکه درمورد ناسیونالیسم تحقیق میکنند٬ خود به مثابه ی فرد٬ از ناسیونالیسم بیزارند و آنرا پدیده ای زشت و نامناسب میدانند وهیچ جنبه ی مثبتی را در آن نمییابند.
اندرسون دراینجا از ارنست گیلنر و اریک هوبزباوم نام میبرد٬ درحالیکه میشود از خیلی های دیگر نیز اسم برد که قبل از همه آنها میتوان به الی کدوری اشاره کرد که ناسیونالیسم را به مانند یک بیماری و پدیده ای غیرعقلانی ارزیابی میکند.
اندرسون ادعا میکند که " من بدینگونه نیستم " واز بعضی جنبه های ناسیونالیسم نیز در تعجبم.
اندرسون برای روشن نمودن این نکته٬ ناسیونالیسم را به دو پدیده گره میزند. یکی از اینها #شرمگین بودن و دومی پدیده ی #اتوپی میباشد.
من قصد ندارم به پدیده ی شرم کردن بپردازم و صحبت در رابطه با این جنبه از ناسیونالیسم را به فرصتی دیگر موکول مینمایم٬ اما پرداختن به آنچه به کوبانی مربوط میشود برایم دارای اهمیت است٬ هر چند که اندرسون در این مصاحبه در ارتباط با بُعد اتوپیائی ناسیونالیزمش دانش کافی در اختیار خواننده قرار نمیدهد٬ کسیکه اما با نوشته های ایشان آشنا باشد میتواند به این نتیجه برسد که این جنبه ازاتوپیا اشاره به نیروی تاریخی بزرگی میکند که میتواند در تغییر دنیا٬ برای درست کردن چارچوبی تازه در زندگی جمعی٬ برای ساختن رویای سیاسی جدیدی و برای تولید نمایشی نو از اتحاد همگانی در ذهن انسانها تأثیرگذار باشد.
اندرسون دربارة شرایط پیدایش ناسیونالیسم معتقد است
«ناسیونالیسم را نه از طریق خودآگاهی به ایدئولوژیهای سیاسی، بلكه باید از طریق قرار دادن آن در كنار نظامهای فرهنگی بزرگی درك كرد كه مقدم بر آن بودند و ناسیونالیسم از میان آنها و البته علیه آنها به وجود آمده است (همان جا) از جمله این نظامهای فرهنگی بزرگ میتوان مذهب و عرصه پادشاهی وراثتی را نام بود. مذهب با تقدیر خواندن دردها و آلام انسانی و مرتبط كردن آنها با حیات بعد از مرگ داغ دیدگان را تسكین میداد با شدت یافتن مصیبتها و بیحساب و كتاب شدن آنها درجهان كنونی و همچنین كم رنگ شدن جهانبینیهای دینی هیچ چیز بهتر از « #ملت » نمیتوانست با مرتبط ساختن گذشته ( #ازلی ) به آینده ( #بی_انتها ) جایگزین مذهب شود.
به عقیده اندرسون ناسیونالیسم خود یك محصول فرهنگی است كه به وسیلة شیوههای همانند سازی با هم میهنها ایجاد گردیده است.
جماعت خیالی ملت به دنبال كنار رفتن زبانهای مقدس قرون وسطی (نظیر لاتین، عربی و چینی كه هر یك سرزمین وسیعی را متحد نموده بودند) و جایگزین شدن زبانهای بومی و منطقهای كه سپس استاندارد شدند و از طریق چاپ مطالب در داستانها و روزنامهها شایع گردیدند به وجود آمد در امریكای لاتین و شمالی قرن هیجدهم توسعه صنعت چاپ میلیونها انسان را قادر ساخت تا كسانی را كه مانند خودشان میخواندند هم میهن بشناسند؛ این امر به ویژه در مورد روزنامهها مصداق داشت كه خواندن آنها همزمان تصور میشد.» (اندرسون 1983، به نقل از نش 1382: 98) از این روی تعلق به ملت نه یك حقیقت عینی و وفاداری ازلی به ملت بلكه یك فرایند مداوم همانند سازی با آن است.
🆔👉 @iran_novin1