🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
373 subscribers
8.07K photos
3.11K videos
71 files
4.61K links
🔥 کانال ایران نوین ( مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥

ایرانی آگاه

آزاد

و اباد

و با رفاه


🔥با ایران نوین، تا ایران نوین🔥
Download Telegram
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#جامعه_شناسی

☆4

#کارل_مانهایم

#تاثیر_پذیری :

از میان مهم­ترین عوامل فکری موثر بر مانهایم، می­توان به #هگل، #مارکس و #دیلتای اشاره کرد.

آنچه #هگل در خصوص مشروط شدن تاریخی روح بشر، روابط دیالکتیکی موجود بین پدیده­ های تاریخی و فرایند اندیشه گفته است، همگی در آثار مانهایم استفاده شده ­اند.

مانهایم از هگل مفهوم تاریخ را به‌ مثابه فرایندی منتظم و پویا برگرفت و آموخت که به واقعیات و رخدادها، چونان پدیده­ها و رویدادهایی مجزا، بلکه به‌صورت مرتبط با نیروها و جریان‌های غالب اجتماعی بنگرد.

مانهایم به تبعیت از هگل بود که به تاریخ چون فرایندی منتظم و پویا نگریست.

وی از طریق #لوکاچ با آثار #مارکس آشنا شد.
مانهایم در تمام عمر کوشید اصول روش‌شناختی مارکس را در زمینه بررسی انسان، جامعه و تاریخ به‌کار بندد.
او ایده مارکس را مبنی‌بر وجود پیوند بین ساختار اقتصادی جامعه و سازمان حقوقی و سیاسی آن پذیرفت.

مارکس مستقیماً بر دیدگاه #اتوپیایی مانهایم اثر گذاشت.
تاریخ‌باوری مانهایم با ایده مارکس پیوند خورده است؛ مبنی‌بر اینکه شیوه ­های اندیشیدن با شیوه­ های عمل پیوند خورده ­اند.
مانهایم بر این باور رسید که ایده ­ها صرفاً از درون فرد سرچشمه نمی­گیرند؛ بلکه در واکنش به تعیین کننده‌هایی شکل می‌گیرند که از بیرون ساختارهای اجتماعی سرچشمه می­گیرند. او در حوزه جامعهشناسی شناخت نیز متأثر از نظریه ایدئولوژی مارکس بود.

وی همچنین از #دیلتای در تأکید بر عناصر اختیاری و مؤثر در جهت ­گیری و شکل ­دهی تفکر، دوگانگی در نظریه معرفت که بین نقش عناصر ارزشی در توسعه علوم دقیق و علوم فرهنگی می­دهد؛ تمایز بین شناخت و تفسیر از یک‌سو، و تجربه و تفهم از سوی دیگر، و عدم اعتقاد به اینکه ورود ارزش به علم مستلزم عدم اعتبار قضاوت­های تجربی است، نیز تأثیر پذیرفته است.

#اثرگذاری_کارل_مانهایم

وی سهم پراهمیت و ماندگاری در رشته جامعهشناسی دارد، شهرت عمده وی به سبب پدید آوردن یکی از زیرشاخه­ های اصلی جامعه ­شناسی، یعنی #جامعه_شناسی_شناخت است.

وی کوشید نشان دهد که فرایند اجتماعی چطور در ارتباط متقابل با تفکر قرار دارد و با اینکه هیچ­گاه نتوانست ترکیبی منسجم ارائه کند اما به آن نزدیک شد.

مانهایم از خود نیز انتقاد می­کرد و در مواردی تفکرات خود را نیز نقض می­کرد.

آثار مانهایم از جمله تشخیص درد زمانه، بازسازی اجتماعی مبتنی‌بر برنامه ­ریزی و عقل‌گرایی و عقل‌گریزی، با اینکه کمتر از آثار اولیه او مورد توجه قرار گرفتند مناسب جامعه امروز و آینده به نظر می­رسند و جامعه‌شناسان از آن‌ها بهره می­برند.

مانهایم در مقدمه­ ای بر جامعه ­شناسی آموزش به مسائل و موضوعات آموزش و پرورش (نحوه آموزش و نحوه یادگیری، کیفیت آموزش و پرورش) پرداخته که امروزه در مسائل آموزشی و جامعه­شناسی آموزش و پرورش از آن استفاده می­شود.

وی #آموزش_از_راه_دور و #تلویزیون_آموزشی را پیش­گویی کرده بود.

همچنین کوشش مانهایم را برای جلب مخاطبانی گسترده­ تر می­توان از روی عناوین یک رشته کتاب­هایی تشخیص داد که به تشویق او یک ناشر برجسته بریتانیایی تحت عنوان کلی و روشنگر مجموعه بین ­المللی کتب جامعه ­شناسی و بازسازی اجتماعی منتشر کرده بود.

این مجموعه در معرفی بسیاری از آثار جامعه­ شناختی به مردم انگلیس و در دسترس قرار دادن کتاب­هایی که پیش از این در دسترس آن‌ها نبودند، بسیار مؤثر بود و به وسیع‌تر ساختن افق جامعه تقریباً بسته جامعه­ شناسان بریتانیایی کمک قابل توجهی کرد.

🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#جامعه_شناسی
☆5
#کارل_مانهایم

#جامعه‌_شناسی_شناخت

بیشترین سهم مانهایم را در نظریه جامعه­شناختی، به #جامعه­_شناسی_شناخت وی نسبت می­دهند.

جامعه ­شناسی شناخت در چارچوب تفکر مارکسیستی، در خصوص رابطه ایده­ ها با بافت تاریخی­شان پایه­ گذاری شده است.

مانهایم استدلال کرد که ایده ­ها چندین منشأ دارند (ازجمله نسل­ها، گروه ­های منزلتی، مدارس) اما منشأ ایده­ های فرهنگی طبقه اجتماعی افراد است.

به نظر وی #معرفت وسیله تطابق آدمی با #محیط اوست و چون #نظام_طبقاتی ازجمله اهمّ اموری است که محیط اجتماعی را می­سازد ناچار معرفت انسانی هم #رنگ_طبقاتی دارد و به مقاصد و اغراض اجتماعی آمیخته است.

مانهایم اعتقاد داشت، جامعهشناسی شناخت به‌عنوان نظریه، درصدد است که رابطه میان شناخت و هستی را تحلیل کند و به‌ عنوان پژوهش تاریخی- جامعه‌شناختی می­کوشد صورت‌هایی را که این رابطه طی تحول فکری و معنوی بشر به خود گرفته است پی‌جویی نماید.

وی تفکر (شناخت) را نه فعالیتی جدا افتاده، بلکه فعالیتی می­دانست که ریشه در بستر جامعه ­­شناختی دارد.

به‌عبارتی شیوه تفکر افراد بیش از آنکه به خود آنان بستگی داشته باشد، به جامعه ­ای که در آن رشد می­­کنند و نیز فرایندهای تفکر پیشینیان بستگی دارد.
از این‌رو، کل شناخت اکتسابی است. و محصول چیزی است که در خلال تاریخ تکامل یافته است.

از نظر او افراد از دو راه متمایز به کسب شناخت نائل می­شوند.

یکی از #درون ( معانی فردی)

و دیگری از #برون (بازتاب فرایندی اجتماعی که افراد جزئی از آنند).

مانهایم جامعه ­شناسی شناخت را چنین تعریف می­کند:
رشته ­ای که وابستگی کارکردی هر نوع دیدگاه فکری را به واقعیت گروه اجتماعی متمایز شده ­ای که در پس آن است، می­پوید و وظیفه ­اش پی‌گیری مکرر ردپای تکامل دیدگاه‌های متنوع است.

به عقیده مانهایم شرایط اجتماعی در هر دوره ­ای نوع دانش یا چگونگی اندیشه در آن دوره را تعیین می­کنند.

او این نظر خود را #نسبت_‌گرایی نامید.

در نسبت‌گرایی تأکید بر این واقعیت است که :
هر اظهارنظری از زاویه یک چشم‌انداز خاص نسبت به موقعیت معینی حاصل شده است.

مزیتی که این روش برای ناظر داشت این بود که اندیشه او را از جزمیت و جمود محفوظ نگاه می­داشت و کیفیتی نرم و دیالکتیکی به آن می­داد البته به شرطی که شخص می­کوشید همه جریان‌های متضاد و متعارض را در دید خویش بگنجاند.

جامعهشناسی شناخت با #نظریه_ایدئولوژی، رابطه نزدیک دارد، ولی تمایزشان از یکدیگر پیوسته بیشتر می­شود.

این وظیفه­ بر عهده نظریه ایدئولوژی گذاشته شده است که نقاب از چهره فریبکاری‌ها و تلبیس‌های کمابیش آگاهانه گروه‌های ذینفع جامعه بشری، به‌ویژه حزب‌های سیاسی، بر دارد.

جامعه­ شناسی شناخت دلبسته شیوه ­های متنوعی است که در آن‌ها موضوع‌های شناسایی، متناسب با تفاوت‌های محیط‌های اجتماعی، خود را به عامل‌های شناسایی عرضه می­کنند.

بدین ترتیب ساختارهای ذهنی ناچار در زمینه ­ها و محیط‌های مختلف اجتماعی به نحوهای متفاوتی شکل می­گیرند.

🆔👉 @iran_novin1