Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#جبر_اجتماعی
☆3
#جبری_بودن_پدیدههای_اجتماعی_و_راه_شناخت_آن
#دورکیم الزام و اجبار را از ویژگیهای پدیدههای اجتماعی میداند که با آن میتوان پدیدههای اجتماعی را تشخیص داد.
به نظر او پدیدههای اجتماعی دارای قدرتی آمر و قاهر است که به واسطه آن قدرت خود را علیرغم میل فرد بر وی تحمیل میکند.
البته وقتی فرد از روی رضا و رغبت تام در برابر قدرت تسلیم شود این فشار و قهر چون بیفایده است بهکار نمیافتد و اثر آن کاهش مییابد. لکن این قهر و فشار در هر حال خاصیت ذاتی اینگونه رفتار و اندیشه است و دلیل آن هم این است که همین که خواستم در برابر آن ایستادگی کنم با قدرت ظاهر میشود.
بنابراین از نظر دورکیم وجود این نیروی جبری و خارجی از دو راه معلوم میشود:
یکی، وقتی که #مکافاتی در میان است
و دیگری، #مقاومتی است که واقعه اجتماعی در برابر عمل فردی که خیال تخلف دارد از خود نشان میدهد.
وقتی که جبر و قهر از راه #واکنش_مستقیم_اجتماعی_در_خارج ظاهر میشود (چنانچه در مورد حقوق، اخلاق، معتقدات و آداب و رسوم و حتی رسمهای تازه مانند مد چنین است) مشاهده آن آسان است؛ اما وقتی که این #جبر_غیرمستقیم است (چنانکه در مورد سازمان اقتصادی چنین است) بهآسانی نوع اول نمیتوان بهوجود آن پی برد.
البته مثالهایی را که دورکیم میآورد نشاندهنده تعدد معانی اصطلاح اجبار در اندیشه اوست.
مثلا هنگامی که در یک نشست عمومی یا در بین انبوه خلق، یک احساس یا یک واکنش جمعی مثل خنده، به همگان منتقل یا بر همگان تحمیل میشود با موردی از اجبار روبرو هستیم. چنین نمودی ذاتاً و اساساً اجتماعی است زیرا بستر آن و موضوعش مجموعه گروه است و نه یک فرد خاص. همچنین مد یک نمود اجتماعی است:
هر کس در سالی معین لباسهای معینی میپوشد بهدلیل آنکه دیگران آنگونه لباس میپوشند.
منشاء مد در فرد نیست، بلکه در جامعه است که در اینجا با تکالیف ضمنی و پراکندهاش تجلی میکند.
دورکیم همچنین بهعنوان مثال به #جریانهای_عقیده که موجب ازدواج، خودکشی، باروری کم و بیش شدید میشوند اشاره کرده، آنها را احوال روانی جمعی میداند.
بالاخره، #نهادهای_تربیت، #حقوق، #اعتقادها، نیز این خصلت را دارند که مستقل از افرادند و بر همگان تحمیل میشوند.
نمودهای انبوه خلق، جریانهای عقیده، نظام ارزشهای اخلاقی، تربیت، حقوق یا اعتقادها در نظر دورکیم، همه از یک مقولهاند، چرا که دارای خصلت بنیادی واحدی هستند.
کلیت آنها بهدلیل جمعی بودن آنهاست؛ این واقعیتها از تاثیرهایی که بر افراد دارند متفاوتند؛ بستر مادی آنها، تمامی اجتماع است.
خلاصه اینکه جبری بودن پدیدههای اجتماعی از طریق قدرت و پشتوانه اجتماعی آنها -که ریشه در نهادهای اجتماعی دارند- شناخته میشود.
با اینکه پدیدههای اجتماعی قدرت تحمیلی دارند و افراد به عللی خود را مجبور به رعایت آنها میبینند، معذلک جبر اجتماعی در همه پدیدهها به یک میزان وجود ندارد، بلکه دارای شدت و ضعف است.
مثلا رعایت قوانین و مقررات حقوق اجتماعی از شدت جبریت بیشتری نسبت به چگونگی لباس پوشیدن برخوردار میباشد.
عدم رعایت حقوق اجتماعی مجازاتی برایمان در پی خواهد داشت، لیکن پوشش خلاف آداب و رسوم معمولی، حداکثر تمسخر دیگران را موجب میشود.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#جبر_اجتماعی
☆3
#جبری_بودن_پدیدههای_اجتماعی_و_راه_شناخت_آن
#دورکیم الزام و اجبار را از ویژگیهای پدیدههای اجتماعی میداند که با آن میتوان پدیدههای اجتماعی را تشخیص داد.
به نظر او پدیدههای اجتماعی دارای قدرتی آمر و قاهر است که به واسطه آن قدرت خود را علیرغم میل فرد بر وی تحمیل میکند.
البته وقتی فرد از روی رضا و رغبت تام در برابر قدرت تسلیم شود این فشار و قهر چون بیفایده است بهکار نمیافتد و اثر آن کاهش مییابد. لکن این قهر و فشار در هر حال خاصیت ذاتی اینگونه رفتار و اندیشه است و دلیل آن هم این است که همین که خواستم در برابر آن ایستادگی کنم با قدرت ظاهر میشود.
بنابراین از نظر دورکیم وجود این نیروی جبری و خارجی از دو راه معلوم میشود:
یکی، وقتی که #مکافاتی در میان است
و دیگری، #مقاومتی است که واقعه اجتماعی در برابر عمل فردی که خیال تخلف دارد از خود نشان میدهد.
وقتی که جبر و قهر از راه #واکنش_مستقیم_اجتماعی_در_خارج ظاهر میشود (چنانچه در مورد حقوق، اخلاق، معتقدات و آداب و رسوم و حتی رسمهای تازه مانند مد چنین است) مشاهده آن آسان است؛ اما وقتی که این #جبر_غیرمستقیم است (چنانکه در مورد سازمان اقتصادی چنین است) بهآسانی نوع اول نمیتوان بهوجود آن پی برد.
البته مثالهایی را که دورکیم میآورد نشاندهنده تعدد معانی اصطلاح اجبار در اندیشه اوست.
مثلا هنگامی که در یک نشست عمومی یا در بین انبوه خلق، یک احساس یا یک واکنش جمعی مثل خنده، به همگان منتقل یا بر همگان تحمیل میشود با موردی از اجبار روبرو هستیم. چنین نمودی ذاتاً و اساساً اجتماعی است زیرا بستر آن و موضوعش مجموعه گروه است و نه یک فرد خاص. همچنین مد یک نمود اجتماعی است:
هر کس در سالی معین لباسهای معینی میپوشد بهدلیل آنکه دیگران آنگونه لباس میپوشند.
منشاء مد در فرد نیست، بلکه در جامعه است که در اینجا با تکالیف ضمنی و پراکندهاش تجلی میکند.
دورکیم همچنین بهعنوان مثال به #جریانهای_عقیده که موجب ازدواج، خودکشی، باروری کم و بیش شدید میشوند اشاره کرده، آنها را احوال روانی جمعی میداند.
بالاخره، #نهادهای_تربیت، #حقوق، #اعتقادها، نیز این خصلت را دارند که مستقل از افرادند و بر همگان تحمیل میشوند.
نمودهای انبوه خلق، جریانهای عقیده، نظام ارزشهای اخلاقی، تربیت، حقوق یا اعتقادها در نظر دورکیم، همه از یک مقولهاند، چرا که دارای خصلت بنیادی واحدی هستند.
کلیت آنها بهدلیل جمعی بودن آنهاست؛ این واقعیتها از تاثیرهایی که بر افراد دارند متفاوتند؛ بستر مادی آنها، تمامی اجتماع است.
خلاصه اینکه جبری بودن پدیدههای اجتماعی از طریق قدرت و پشتوانه اجتماعی آنها -که ریشه در نهادهای اجتماعی دارند- شناخته میشود.
با اینکه پدیدههای اجتماعی قدرت تحمیلی دارند و افراد به عللی خود را مجبور به رعایت آنها میبینند، معذلک جبر اجتماعی در همه پدیدهها به یک میزان وجود ندارد، بلکه دارای شدت و ضعف است.
مثلا رعایت قوانین و مقررات حقوق اجتماعی از شدت جبریت بیشتری نسبت به چگونگی لباس پوشیدن برخوردار میباشد.
عدم رعایت حقوق اجتماعی مجازاتی برایمان در پی خواهد داشت، لیکن پوشش خلاف آداب و رسوم معمولی، حداکثر تمسخر دیگران را موجب میشود.
🆔👉 @iran_novin1