Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
1- 2) #رويكردهاي_ژئوپليتيك_از_بدو
قسمت چهارم
1- 2- 3) #رويكرد_ژئوپليتيك_در_دوره_احياء_و_شكوفايي
بخش دوم
هدف #دانش_انتقادي اين است كه به مردم نشان دهد كه جامعة آنها چگونه عمل ميكند و به مردم امكان ميدهد كه در تحولات و تغييرات جامعة خود بدانسان كه خود مي خواهند عمل كنند تا دنياي آيندة خود را بهتر بسازند از اين رو، عده اي ، دانش انتقادي را در علوم اجتماعي و جغرافيايي ، بالقوه انقلابي مي دانند.
بر خلاف ماركسيستها ، پيشگامان دانش انتقادي ، بيگانگي انسان در جامعه و يا نسبت به طبيعت ، همچنين مسائل مربوط به كنترل اجتماعي را ، محصول علم و تكنولوژي مي دانند . چنانكه ، #يورگن_هابرماس به تأثيرات سياست در علوم تأكيد ميكند و #هربرت_ماركوز ، علم و تكنولوژي را به عنوان (نيروهايي در جهت كنترل اجتماعي) مي شناسد (شكويي، 1378: 124) .
ژئوپليتيك انتقادي ، رويكردي است كه وجود توپوگرافي فضايي ميان جهان اول و جهان سوم و شمال و جنوب و كشور را رد ، و تأكيد آن بر ناپايدار بودن اين گونه هويت هاي صوري و توجه فزايند به هويت هاي ژئوپليتيكي است .
#ژئوپليتيك_انتقادي ، چارچوبها و جريان ها ، و تحليل ها و ابهامات را (براي مقايسه) كنار هم مي نهد.
اين رويكرد از چارچوب هاي سازمان دهنده به صورت صوري دوري مي گزيند... و موضوعي را كه قرار است بشناسد توصيف مي كند (موير، 1379: 368).
ژئوپليتيك انتقادي ريشه در نهضت فرا ساختاري دارد كه در دهة 1960 در فرانسه اوج يافت و انشعابي از #ژئوپليتيك_سنتي است كه بجاي تمركز بر #شناخت_تأثير_عوامل_جغرافيايي، به #شكلدهي_سياست_خارجي اهميّت مي دهد (احمدي پور، بديعي، 1381: 4).
#اوتواتيل سه بُعد را به رويكرد يا طرح ژئوپليتيك انتقادي تخصيص مي دهد.
#بعد_اول به ساخت شكني سنت هاي تفكر ژئوپليتيكي مربوط مي شود و به عبارت ديگر تجديد نظر و ارزيابي مجدد روش هايي كه از طريق آنها تاريخ اين شاخة علمي ارائه شده است.
#بعد_دوم شامل تلاش براي وارد شدن به روية عملي سياستمداري است اين بعد مستلزم تلاشهايي براي كشف اين موضوع است كه چگونه افراد درگير در كشورداري ، سياست بين الملل را فضايي كرده اند.
#بعد_سوم برداشتهاي رايج از عوامل جغرافيايي در سياست جهاني را به چالش مي كشاند و معناي واقعي « #مكان » و « #سياست » را زير سؤال مي برد (احمدي پور، بديعي، 1381: 6).
ژئوپليتيك با قرن بيستم متولد شد و با مسائل مهم و مطرح شده در اين قرن عجين شد و هويت و شخصيّت خويش را در پرتلاتم ترين مقاطع آن كسب كرد با جنبش هاي ملي همراه شد ولي نقش الهام بخش آن در برنامة توسعه طلبانة آدلف هيتلر و رقابت هاي دو بلوك شوروي و ايالات متحدة آمريكا بر سر كسب قدرت، چهرة اين علم را چنان مخدوش و مخرب و بي اعتبار كرد كه بعد از جنگ جهاني دوم از صحنة انديشه هاي بين المللي رخت بربست و به اتهام اينكه عامل بدبختي هاي قرن بوده است، به فراموشي سپرده شد.
اما با اين حال در بيست سال اخير با عنوان ژئوپليتيك انتقادي يا #ژئوپليتيك_مقاومت به سرعت بازگشت و به مثابة روشي براي شفاف كردن ، و حتي پيش بيني هدف ها ، نيت ها و راهبردهاي بازيگران و كارگردانان مختلف سياسي جهان در روابط بين المللي هويدا گشت .
در اواخر دهة 1970 به دنبال ظهور ديدگاه ژئوپليتيك انتقادي، #ژئوپليتيك_احيا گرديد.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
1- 2) #رويكردهاي_ژئوپليتيك_از_بدو
قسمت چهارم
1- 2- 3) #رويكرد_ژئوپليتيك_در_دوره_احياء_و_شكوفايي
بخش دوم
هدف #دانش_انتقادي اين است كه به مردم نشان دهد كه جامعة آنها چگونه عمل ميكند و به مردم امكان ميدهد كه در تحولات و تغييرات جامعة خود بدانسان كه خود مي خواهند عمل كنند تا دنياي آيندة خود را بهتر بسازند از اين رو، عده اي ، دانش انتقادي را در علوم اجتماعي و جغرافيايي ، بالقوه انقلابي مي دانند.
بر خلاف ماركسيستها ، پيشگامان دانش انتقادي ، بيگانگي انسان در جامعه و يا نسبت به طبيعت ، همچنين مسائل مربوط به كنترل اجتماعي را ، محصول علم و تكنولوژي مي دانند . چنانكه ، #يورگن_هابرماس به تأثيرات سياست در علوم تأكيد ميكند و #هربرت_ماركوز ، علم و تكنولوژي را به عنوان (نيروهايي در جهت كنترل اجتماعي) مي شناسد (شكويي، 1378: 124) .
ژئوپليتيك انتقادي ، رويكردي است كه وجود توپوگرافي فضايي ميان جهان اول و جهان سوم و شمال و جنوب و كشور را رد ، و تأكيد آن بر ناپايدار بودن اين گونه هويت هاي صوري و توجه فزايند به هويت هاي ژئوپليتيكي است .
#ژئوپليتيك_انتقادي ، چارچوبها و جريان ها ، و تحليل ها و ابهامات را (براي مقايسه) كنار هم مي نهد.
اين رويكرد از چارچوب هاي سازمان دهنده به صورت صوري دوري مي گزيند... و موضوعي را كه قرار است بشناسد توصيف مي كند (موير، 1379: 368).
ژئوپليتيك انتقادي ريشه در نهضت فرا ساختاري دارد كه در دهة 1960 در فرانسه اوج يافت و انشعابي از #ژئوپليتيك_سنتي است كه بجاي تمركز بر #شناخت_تأثير_عوامل_جغرافيايي، به #شكلدهي_سياست_خارجي اهميّت مي دهد (احمدي پور، بديعي، 1381: 4).
#اوتواتيل سه بُعد را به رويكرد يا طرح ژئوپليتيك انتقادي تخصيص مي دهد.
#بعد_اول به ساخت شكني سنت هاي تفكر ژئوپليتيكي مربوط مي شود و به عبارت ديگر تجديد نظر و ارزيابي مجدد روش هايي كه از طريق آنها تاريخ اين شاخة علمي ارائه شده است.
#بعد_دوم شامل تلاش براي وارد شدن به روية عملي سياستمداري است اين بعد مستلزم تلاشهايي براي كشف اين موضوع است كه چگونه افراد درگير در كشورداري ، سياست بين الملل را فضايي كرده اند.
#بعد_سوم برداشتهاي رايج از عوامل جغرافيايي در سياست جهاني را به چالش مي كشاند و معناي واقعي « #مكان » و « #سياست » را زير سؤال مي برد (احمدي پور، بديعي، 1381: 6).
ژئوپليتيك با قرن بيستم متولد شد و با مسائل مهم و مطرح شده در اين قرن عجين شد و هويت و شخصيّت خويش را در پرتلاتم ترين مقاطع آن كسب كرد با جنبش هاي ملي همراه شد ولي نقش الهام بخش آن در برنامة توسعه طلبانة آدلف هيتلر و رقابت هاي دو بلوك شوروي و ايالات متحدة آمريكا بر سر كسب قدرت، چهرة اين علم را چنان مخدوش و مخرب و بي اعتبار كرد كه بعد از جنگ جهاني دوم از صحنة انديشه هاي بين المللي رخت بربست و به اتهام اينكه عامل بدبختي هاي قرن بوده است، به فراموشي سپرده شد.
اما با اين حال در بيست سال اخير با عنوان ژئوپليتيك انتقادي يا #ژئوپليتيك_مقاومت به سرعت بازگشت و به مثابة روشي براي شفاف كردن ، و حتي پيش بيني هدف ها ، نيت ها و راهبردهاي بازيگران و كارگردانان مختلف سياسي جهان در روابط بين المللي هويدا گشت .
در اواخر دهة 1970 به دنبال ظهور ديدگاه ژئوپليتيك انتقادي، #ژئوپليتيك_احيا گرديد.
🆔👉 @iran_novin1