🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
368 subscribers
8.07K photos
3.11K videos
71 files
4.61K links
🔥 کانال ایران نوین ( مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥

ایرانی آگاه

آزاد

و اباد

و با رفاه


🔥با ایران نوین، تا ایران نوین🔥
Download Telegram
🆔👉 @iran_novin1

تاریخ ادیان

#آیین_مانوی :

مانی پیام‌آور آیین مانوی که از نجبای اشکانی بود و در اوایل سده‌ی سوم میلادی آیین جدیدی را بنیان نهاد.

دین مانوی آیینی عرفانی و ترکیبی از ادیان مسیحی، زرتشتی، بودایی و گنوسی بود که مانی پسر فاتک همدانی آن را در سدهٔ سوم میلادی در ایران‌شهر بنیان گذارد.
در این دین از مسیحیت ایده مسیح منجی وارد شده ‌است و از دین زرتشتی یا زروانی اعتقاد دوگانه به نیکی و بدی،. تاثیرپذیری دین مانی از مذهب بودایی نیز بصورت ورود اصل تناسخ به این مذهب مشهود و آشکار است.
دین مانی برپایه ثنویت استوار است و همین مورد آن ‌را مانند دین مندایی در رسته ادیان ایرانی قرار می‌دهد.
در مانویت جنگ میان دو دنیای تاریکی و نور منجر به نابودی ماده و رهایی روح می‌شود. دنیای مادی در دین مانوی نماد تاریکی و پلیدی است و انسان که موجودی دوگانه‌است (روح از دنیای روشنایی و جسم از دنیای تاریکی) می‌تواند به نیروهای روشنایی برای پیروزی نهایی کمک کند.
این آیین در مدت کوتاهی بر پهنهٔ وسیعی از جهان آن روزگار مانند خاورمیانه، اروپا، شمال آفریقا، هند، چین و آسیای میانه سایه گستراند. و تا سدهٔ دهم میلادی کماکان قدرت عالمگیری خود را حفظ نموده بود و پس از آن اندک اندک از همه‌گیری‌اش کاسته شد.

عناد موبدان زرتشتی با شخص مانی و آموزه‌هایش و تکفیر پیروان این آیین عرفانی از سوی مسلمانان موجبات انحطاط مانوی گری را در جهان فراهم ساخت.
کلیسای کاتولیک نیز گرایش مانویت را الحاد اعلام کرده بود. با این‌حال مانویان همبستگی خود را تا مدت‌ها حفظ نموده و به دین خود معتقد ماندند.

در آیین مانوی انسان دارای دو بعد خدایی و منور و اهریمنی و تاریک است که حاصل امتزاج نور و ظلمت در دوران آفرینش می‌باشد.
انسان باید به روح خود که همان ذرات نور دربند است توجه نشان داده و جسم و دنیا و مافیها را به بوته فراموشی بسپارد. توجه به آنچه به روح بازمی‌گردد مانند میل به هنر و شکوفایی استعدادها و ذوق‌ها و نیز محبت و برادری نوعی عبادت تلقی می‌شد.
اعتقاد مانویان بر این بود که در پایان جهان در نبرد بزرگ بین نور و ظلمت روح بر ماده و نور بر ظلمت و خیر بر شر پیروز می‌شود و ارواح در بند که انوار خدایی هستند از زندان جسم و جهان آزاد شده و به سوی سرزمین روشنایی باز می‌گردند.
اگرچه امروزه مانویان از صحنه روزگار کنار رفته‌اند و سده‌هاست که این دین دیگر پیروانی ندارد اما تاثیرات غیر قابل انکار آن را در عرفان اسلامی و مسیحی می‌توان باز یافت.

علاقه مانویان به نوشتن آثار خود همراه با خلاقیت هنری موجب گسترش فنون کتاب‌آرایی, نقاشی، موسیقی و خوش نویسی گردید.
پیروان دین مانی که #دیناور نامیده می‌شدند در نشر عقاید و خلاقیت‌های ادبی و شاعرانه خود بسیار کوشا بودند و همین باعث بوجود آمدن ادبیات و خط مانوی شد که عمدتاً به زبان‌های سُریانی، پارسیِ میانه، پهلویِ اشکانی، سُغدی، ترکی اویغوری، چینی، قبطی و یونانی بود.
آثار مانویان معمولاً بر روی چرم یا پاپیروس نوشته می‌شد و نوشته‌ها با رنگ و شکل و طرح تزئین می‌شدند. مانی را بدلیل نگاشتن کتاب ارژنگ که سرتاسر نقاشی بود پیامبر نقاش نیز خوانده‌اند.

دین مانوی احتمالاً در فاصله قرون سیزدهم تا هفدهم میلادی در جنوب چین برای همیشه از میان رفت. نزدیک‌ترین دین زنده جهان به مانویت آیین مندایی است که صابئین استان خوزستان بدان معتقد می‌باشند.

#منبع‌_شناسی :

آموزه‌ها و آثار مانی، فعالیت‌ها و کتاب‌های پیروان و شاگردان او، نیز نوشته‌های انتقادی مخالفان مانی و پیروان ادیان دیگر، هر یک سهم بسزایی در ارائه‌ی تصویری روشن و کامل از مانی برعهده دارند.

#آثار_مانی :

مجموعه آثار دینی مانوی که خود مانی نوشته، #هفت_کتاب به گویش مادری یعنی آرامی شرقی است. عقیده بر این است که بخشی از این آثار توسط روحی که مانی آن را « #توم » یعنی « #همزاده » می نامید، به او وحی شده است.
از اصل آرامی این آثار، حتی یک سطر، در تورفان محفوظ نمانده است، اما ترجمه بسیاری از آنها در دستنویس های ایرانی به گونه ای باقی‌مانده است که در بیشتر موراد نمی توان مشخص کرد که هر قطعه از کدام کتاب است. نام این هفت کتاب، #انجیل_زنده ( انجیل بزرگ)، #گنج_زندگان، #اسرار، #غولان، #رساله_ها و #نامه_ها، #فراقماطیا و #مزامیر و #اوراد است.

🆔 @iran_novin1
Forwarded from Attach Master
👑 زندگی نامه #کوروش_بزرگ

۶) قسمت ششم👇👇👇👇👇👇

🖤 ‌درگذشت کوروش

 مرگ کوروش نيز چون تولدش ظاهرا به تاريخ تعلق ندارد. هيچ روايت قابل اعتمادي که از چگونگي مرگ کوروش سخن گفته باشد در دست نداريم

روایتی که #هرودوت در مورد مرگ کوروش آورده بر کشته شدن او توسط #ماساژتها تاکید دارد ...

به نوشته هرودوت کوروش در اواخر عمر براي آرام کردن نواحي شرقي کشور که در جريان فتوحاتي که او در مغرب زمين داشت ناآرام شده بودند و هدف #تهاجم همسايگان شرقي قرار گرفته بودند به آن مناطق رفته است و شش سال در شرق جنگيده است. بسياري از مورخين علت مرگ کوروش را کشته شدنش در جنگي که با قبيله ی ماساژتها ( يا به قولی #سکاها ) کرده است دانسته اند.

#ابراهيم_باستاني_پاريزي در مقدمه اي که بر ترجمه ي کتاب « ذوالقرنين يا کوروش کبير » نوشته است، آنچه بر پيکر کوروش پس از مرگ مي گذرد را اينچنين شرح مي دهد:
سرنوشت پیکر کوروش در سرزمين #سكاها خود بحثي ديگر دارد.
بر اثر حمله ي #كمبوجيه به #مصر و قتل او در راه مصر ، اوضاع پايتخت پريشان شد تا #داريوش روي كار آمد و با شورش هاي داخلي جنگيد و همه ي شهرهاي مهم يعني بابل و همدان و پارس و ولايات شمالي و غربي و مصر را آرام كرد. روايتي بس موثر هست كه پس از بيست سال كه از مرگ کوروش مي گذشت به فرمان داريوش، پیکر کوروش را بدينگونه به پارس نقل كردند:
شش ساعت قبل از ورود پیکر به شهر #پرسپوليس ( #تخت_جمشيد )، داريوش با درباريان تا بيرون شهر به استقبال پیکر رفتند آن را آوردند. #نوزاندگان در پيشاپيش مشايعين پیکر ، آهنگهاي غم انگيزي مي نواختند ، پشت سر آنان پيلان و شتران سپاه و سپس سه هزار تن از سربازان بدون سلاح راه مي پيمودند، در اين جمع #سرداران_پير كه در جنگهاي کوروش شركت داشته بودند نيز حركت مي كردند. پشت سر آنان گردونه ي باشكوه سلطنتي کوروش كه داراي چهار مال بند بود و هشت اسب سپيد با دهانه يراق طلا بدان بسته بودند پيش مي آمدند. پیکر بر روي اين گردونه قرار داشت.
محافظان پیکر و قراولان خاصه بر گرد آن حركت مي كردند. #سرودهاي خاص #خورشيد و #بهرام مي خواندند و هر چند قدم يك بار مي ايستادند و #بخور مي سوزاندند. #تابوت_طلائي در وسط گردونه قرار داشت. #تاج_شاهنشاهي بر روي تابوت مي درخشيد ، #خروسي بر بالاي گردونه پر و بال زنان قرار داده شده بود – اين علامت مخصوص و #شعار_نيروهاي_جنگي_کوروش بوده است.
پس از آن #سپهسالار بر گردونه جنگي ( رتهه ) سوار بود و #درفش_خاص_کوروش را در دست داشت.
بعد از آن اشيا و اثاثيه ي زرين و نفايس و ذخايري كه مخصوص کوروش بود – يك تاك از زر و مقداري ظروف و جامه هاي زرين –حركت مي دادند.
همين كه نزديك شهر رسيدند داريوش ايستاد و مشايعين را امر به توقف داد و خود با چهره اي اندوهناك ، آرام بر فراز گردونه رفت و بر تابوت بوسه زد ؛ همه ي حاضران خاموش بودند و نفس ها حبس گرديده بود. به فرمان داريوش دروازه هاي قصر شاهي ( #تخت_جمشيد ) را گشودند و پیکر را به قصر خاص بردند. تا سه شبانه روز مردم با احترام از برابر پيكر کوروش مي گذشتند و تاجهاي گل نثار مي كردند و #موبدان #سرودهاي_مذهبي مي خواندند.
روز سوم كه اشعه ي زرين آفتاب بر برج و باروهاي كاخ با عظمت هخامنشي تابيد، با همان تشريفات پیکر را به طرف #پاسارگاد – شهري كه مورد علاقه ي خاص کوروش بود - حركت دادند.

بسياري از مردم دهات و قبايل پارسي براي شركت در اين #مراسم_سوگواري بر سر راهها آمده بودند و #گل و #عود نثار مي كردند. در كنار #رودخانه_کوروش ( #كر ) مرغزاري مصفا و خرم بود. در ميان شاخه هاي درختان سبز و خرم آن #بناي_چهار_گوشه ساخته بودند كه ديوارهاي آن از سنگ بود. هنگامي كه پيكر کوروش به خاك مي سپردند، #پيران_سالخورده و #جوانان_دلير ، يكصدا به سوگ سردار خود پرداختند. در دخمه مسدود شد، ولي هنوز چشمها بدان دوخته بود و كسي از فرط اندوه به خود نمي آمد كه از آن جا ديده بردوزد. به اصرار داريوش ، مشايعين پس از اجراي مراسم مذهبي همگي بازگشتند و تنها چند موبد براي اجراي مراسم مذهبي باقي ماندند.

#گزنفون نیز نوشته است كه درگذشت كوروش كبير عادي و در پارس بوده است .

به هر حال #مرگ_كوروش نيز خود داستاني پيچيده و مرموز دارد و در پرده ابهام‌ است .

#ذوالقرنین

 درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی #یهودیان ، #مسیحیان و #مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص نشده‌است.

#کوروش_بزرگ ، #داریوش_بزرگ #خشایارشا #اسکندر_مقدونی گزینه‌های #صاحب_دو_شاخ واقعی هستند، اما با توجه به اسناد و مدارک تاریخی و تطبیق آن با آیه‌های #قرآن #تورات و #انجیل تنها #کوروش_هخامنشی دلایل موجه‌تری برای احراز این لقب دارد. فقهای معاصر در این مورد نظرات مختلف دارند.