🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
368 subscribers
8.07K photos
3.11K videos
71 files
4.61K links
🔥 کانال ایران نوین ( مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥

ایرانی آگاه

آزاد

و اباد

و با رفاه


🔥با ایران نوین، تا ایران نوین🔥
Download Telegram
#نظریه_پردازان_قومیت_و_ناسیونالیسم_قومی

☆2

#آنتونی_دی_اسمیت
A
آنتوني دي‌اسميت كه برجسته‌ترين نظريه‌پرداز مسائل مليت، قوميت و مليت‌گرايي معاصر به‌شمار مي‌رود، از پركارترين پژوهشگران اين عرصه نيز هست.

گرچه در سال‌هاي دهة 1980م. نظريه‌پردازاني همچون #ارنست_گلنر، #اريك_هابسباوم و #بنديكت_اَندرسون با انتشار آثار خود به مهم‌ترين نظريه‌پردازان بحث‌هاي مليت و مليت‌گرايي تبديل شدند و مكتب مشهور به #نوگرايي را (كه برخي از آن به عنوان #ساختارگرايي و #ابزارگرايي ) نيز نام مي‌برند، پايه‌گذاري كردند؛ اما با انتشار تدريجي مقالات و سپس كتاب‌هاي آنتوني دي‌اسميت ( كه خود دانشجوي ارنست گلنر بود، اما بعدها به نقد انديشه‌هاي استاد خود دست زد،) او به يكي از عمده‌ترين صاحب‌نظران آن عرصه تبديل شد.

كتاب مهم او يعني #نظريه‌هاي_ناسيوناليسم كه در سال‌هاي دهه 1970م. منتشر شد هنوز هم برجسته‌ترين اثر در اين رابطه به‌شمار مي‌رود.

اهميت دي‌اسميت تنها به اين دليل نيست كه برخلاف ساير نظريه‌پردازان حوزة ناسيوناليسم و قوم‌گرايي به يك اثر بسنده نكرده و هم‌چنان به انتشار آثار مهم در اين رابطه مشغول است (و در واقع با به راه انداختن نشرية «ملت‌ها و ناسيوناليسم»، يكي از تخصصي‌ترين نشريات علمي ـ پژوهشي را در اين عرصه مديريت مي‌كند)، بلكه به اين جهت است كه پايه‌گذار مكتبي شد كه نقاط قوت و ضعف ساير كليت‌هاي عرصة مطالعات ملي را به بحث گذاشت و ديدگاه سومي را ارائه داد كه بيش از ساير مكتب‌هاي معروف به #كهن‌گرايي و #نوگرايي، به تبيين پديدة پيچيدة مليت و مليت‌گرايي و زيرشاخة پژوهشي آن، يعني قوميت و قوم‌گرايي نزديك است.
اين مكتب بر آن بود كه نه ديدگاه كهن‌گرايان و #ازلي_‌گرايان را كه مي‌گويند مليت و مليت‌گرايي و يا اصولاً ملت پديده‌اي ازلي و بسيار كهن است (همانند #وان_دن_برگه و پيروان او) نمي‌توان به‌طور دربست پذيرفت و نه ديدگاه نوگراياني چون َندرسون، #گلنر و #هابسباوم و پيروان آنها كه برآنند اصولاً پديده‌هاي ملت و مليت‌گرايي پديده‌هاي كاملاً نوين و پيامد تحولات مدرن چون دولت‌هاي ملي و ايدئولوژي مليت‌گرايي و يا مهم‌تر از آن نظام اقتصاد سرمايه‌داري مي‌باشند.

به نظر دي‌اسميت نگاه دقيق جامعه‌شناسي تاريخي و داده‌هاي موجود مربوط به تاريخ و تمدن بشري هم ديدگاه‌هاي كهن‌گرايان و هم نوگرايان را به‌طور نسبي مورد تأييد قرار مي‌دهد.

با توجه به اين يافته‌ها بود كه آنتوني دي‌اسميت در كتاب برجسته‌اي چون #ريشة_قومي_ملت‌ها (اسمیت، 2009)،‌ نظرية قابل قبول‌تري را كه به مكتب تركيبي و به عبارت خود او رهيافت « #نمادگرايي_قومي » مشهور شده است، ارائه داد.

از نظر دي‌اسميت گرچه مليت‌گرايي (ناسيوناليسم) به عنوان يك ايدئولوژي سياسي با ويژگي‌هاي خاص خود را مي‌توان محصول دوران مدرن يعني دوران پس از پيدايش سرمايه‌داري و فروپاشي اقتدارهاي سراسري امپراتوري مذهبي و كليسا در نظر گرفت، اما نمي‌توان پديدة ملت را به طور خاص پيامد پيدايش ناسيوناليسم دانست.

به عبارت ديگر ملت پديده‌اي كهن‌تر از مليت‌گرايي است و گرچه در بسياري از كشورهاي تازه بنيان يافته، اين ايدئولوژي ناسيوناليسم بود كه به خلق پديدة هويت ملي و تصوير وجود يك ملت دست زد، اما نمي‌توان اين موضوع را به كل تاريخ و به همة كشورها و عرصه‌هاي جغرافيايي تعميم داد؛ تاريخ بشر نشانگر اين است كه پديدة ملت در برخي جوامع پديده‌اي بسيار كهن‌تر از عصر پيدايش ناسيوناليسم بوده است. به همين خاطر بود كه دي‌اسميت در كتاب ريشة قومي ملت‌ها به معرفي ملت‌هاي كهن يا باستاني دست زد و ايران را يكي از همان ملت‌ها به‌شمار آورد.

🆔👉 @iran_novin1
#نظریه_پردازان_قومیت_و_ناسیونالیسم_قومی

☆2

#آنتونی_دی_اسمیت
B

تمدن‌هاي باستاني و كهن هم‌چون ايران، يونان، مصر، چين و هند در زمرة جوامعي هستند كه مي‌توان در آنها به جستجوي ريشة ملت‌ها و ملت‌هاي باستاني دست زد.
به همين دليل بود كه دي‌اسميت از تصاوير تخت جمشيد بر روي جلد كتاب ريشة قومي ملت‌ها بهره گرفت تا نمونه‌اي از ملت‌هاي باستاني را به خوانندگان و پژوهشگران بحث‌هاي ملي ارائه دهد (احمدی، 1392)

آنتونی دی اسميت؛ معتقد است ناسيوناليسم جديد چيزی جز استحاله ظريف قوميت نيست.

او قوميت را مقدمه اساسی شکوفايی ناسيوناليسم می‌داند و می‌نويسد: «ملت‌های جديد فقط شيوه‌هايی را که اعضای قوم با يکديگر همراهی و ارتباط متقابل داشته‌اند توسعه داده، تقويت کرده و کارآمد ساخته‌اند.»(بن، 1370)

اسميت بر تداوم ناسيوناليسم در پيوند با گذشته تأکيد می‌کند و معتقد است دولت‌های ملی کارويژه‌های قوم‌گرايان پيش مدرن را، از قبيل دوری گزيدن از بيگانگان و اشاعه سنت‌ها و اسطوره‌های نياکان خود از طريق خويشاوندان مرده، با استفاده از نظام آموزشی جديد به نحو مؤثرتری انجام می‌دهند. (اسمیت، 1379)

اسميت پنج کاربرد اصطلاح ناسيوناليسم را چنين بر می‌شمارد:
۱- کل فرآيند شکل‌گيری ملت و حفاظت از آن
۲- آگاهی از تعلق به يک ملت
۳- زبان‌ها و نمادهای يک ملت
۴- يک ايدئولوژی (نظريه فرهنگی ملت‌ها)
۵- جنبشی سياسی و اجتماعی برای کسب اهداف ملت و تحقق اراده ملی.

او با توجه به اين کاربردها نظريه اصلی ناسيوناليسم را متشکل از چهار گزاره اصلی می‌داند:
الف) تقسيم جهان به ملت‌هايی با منش‌، تاريخ و سرنوشت خاص
ب) ملت به عنوان منبع همه قدرتها و اختيارات سياسی و تقدم وفاداری به ملت به ساير بيعت‌ها
ج) تعلق داشتن به ملت به عنوان شرط آزادی و تحقق اراده آدميان د) آزادی و امنيت ملت‌ها شرط صلح جهانی (علوی، 1391).

آنتونی اسمیت نیز ناسیونالیسم را به دو قسم مدنی و قومی تقسیم می‌کند.

او معتقد است که ناسیونالیسم مدنی انسان‌گرا بوده و معمولاً با سیاستهای لیبرالی همراه می‌شود هر چند در ناسیونالیسم مدنی امکان اتخاذ سیاست‌های غیر لیبرال هم وجود دارد.

ناتوانی ناسیونالیسم مدنی از صحه گذاشتن بر حقوق گروه اقلیت هرچند ممکن است با فردگرایی لیبرال و حقوق بشر فردی متناسب باشد اما به‌راحتی حقوق گروه اقلیت را بنابر امتیاز اکثریت بودن ملت نادیده می‌گیرد.

برای نمونه، تقلیل یک اجتماع قومی- مذهبی به یک فرقه مذهبی و محروم کردن آنها از اجتماع قومی و مذهبی‌شان و در نهایت جذب و حل آنها در درون ملت اکثریت رویه‌ای است که توسط ناسیونالیسم مدنی لیبرال برای اقلیتهای بسیاری از دولتهای ملی در دوران معاصر به کار گرفته می‌شود.
در مقابل اشکال افراطی ناسیونالیسم مبتنی بر خاک و خون قومی نیز به لحاظ اخلاقی چندان قابل توجیه نیستند و در عمل هم خاص‌گرایی اصلاح‌ ناپذیر آنها را از هر گونه تعامل موثر با ایدئولوژیهای سیاسی بزرگ محروم می‌کند. (علوی، 1391).

🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#نطریه_پردازان_قومیت و
#ناسیونالیسم_قومی

#بنديكت_آندرسون
☆B
#نمادپردازان_قومی :

این نظریه‌پردازان تا حدودی هم به #ابزارگرایان و هم به #ازلی_انگاران انتقاد دارند.

آنها ابداعی بودن صرف هویت قومی را انكار می‌كنند و مدعی‌اند هویت‌ها از یك طرف بر بافتار از قبل موجود اساطیر، نمادها و خاطره‌ها استوارند و از طرف دیگر دگرگونی‌های مدرنیته كنونی نیز در ساخته شدن و تداوم آنها نقش دارند.

#جان_آرمسترانگ و #آنتونی_اسمیت دو نفر از مشهورترین نظریه‌پردازان این رویكرد می‌باشند.

جان آرمسترانگ: معتقد است «شكل‌گیری هویت‌های قومی را باید در بعد زمانی چند قرنی بررسی كرد تنها یك چشم انداز زمانی گسترش یافته می تواند دوام تعلقات قومی و تحول معنایی مرزهای هویت آدمی را آشكار سازد.» (اوزكریملی 1383: 206)
وی به تأسی از #فردریك_بارث به مقوله #تفاوت_و_مرز_در_هویت_قومی نیز توجه می‌كند و این امر باعث می‌شود كه هویت از نظر وی تا حدودی سیال و بستارناپذیر تلقی شده، «دیگری» در درون هویت مطرح شود و ساز و كارهای نمادین و اسطوره‌ای در تعیین مرزها مؤثر باشند.
#آنتونی_دی_اسمیت: بیشتر به ریشه‌های ماقبل مدرن قومیت‌ها تاكید دارد. وی معتقد است ظهور ملت‌های مدرن را باید در گذشته‌های آنها جستجو كرد. از نظر وی «قوم‌ها بعد از تشكیل شدن، استمرار فوق‌العاده‌ای از خود نشان می‌دهند. با این حال، این امر نباید باعث شود كه نتیجه بگیریم قوم‌ها در تاریخ بدون تغییری در تركیب جمعیتی‌شان و یا محتوی فرهنگی‌شان سیر می‌كنند» (اوزكریملی 1383: 211) این هسته‌های قومی گذشته‌اند كه ملت‌های امروزی را می‌سازند. از نظر وی چهار مؤلفه #اصلاح_دینی، #وام‌گیری_فرهنگی، #مشاركت_مردمی، #اسطوره‌های_انتخاب_قومی نقش موثری در بقای جوامع قومی در طی قرون به رغم تغییر تركیب جمعیتی و مضامین فرهنگی‌شان دارد(همان: 212).

این ساز و كارها هسته‌های قومی را شكل می‌دهند كه پایه دولت‌ها و پادشاهی‌های دوره‌های بعدی می‌شوند به نظر اسمیت بیشتر ملت‌های امروزی حول یك جامعه قومی مسلط ساخته شده‌اند. وی با توضیح فرایندهای شكل‌گیری ملت‌ها دو نوع ناسیونالیسم( #سرزمینی و #قومی) را توضیح می‌دهد.

پایان
🆔👉 @iran_novin1