Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#اتیمولوژی_یا_ریشه_شناسی_واژه ها
#ریشه_شناسی از جمله زیرمجموعه های دانش زبانشناسی است که به بررسی نحوه شکل گرفتن واژه ها و ریشه های آنها و سیر تاریخی تغییر و تحول آنها میپردازد.
در زبان انگلیسی برای واژهی ریشه شناسی از کلمهی #اتیمولوژی ( Etymology )
استفاده میشود.
این لغت در اصل از کلمهی یونانی Etymon
وام گرفته شده که مفهوم آن #معنای_واقعی است.
میتوان معنای لغوی اتیمولوژی را #شناخت_معنای_واقعی دانست.
اگر چه مفهوم اصطلاحی اتیمولوژی در زبان انگلیسی هم دقیقاً ریشه شناسی است و در این دانش، زندگی و رشد و تحول و تغییر و زایش و مرگ کلمات مورد توجه قرار میگیرد.
#تفاوت_شبه_ریشه_شناسی با #ریشه_شناسی_علمی چیست؟
ریشه شناسی به دو شکل وجود دارد.
یکی شکل علمی آن که با #مطالعات_تطبیقی_تاریخی_گسترده انجام میشود
و دیگری #ریشه_شناسی_عامیانه که با #داستان_پردازیهای_عمومی شکل میگیرد و نسل در نسل منتقل میشود.
به عنوان یک مثال از ریشه شناسی عامیانه یا #شبه_ریشه_شناسیمیتوانید این ریشه شناسی را در نظر بگیرید: کسانی که میگویند نام شهر کاشان، در اصل کاهشان بوده و مثلاً علت این نام گذاری کشاورزی و وجود کاه زیاد در این ناحیه بوده!
این نوع ریشه شناسی های عامیانه، عموماً هیچ نوع زمینه علمی ندارند و صرفاً از اساس #جستجوی_مشابهت_ظاهری کلمات، میگیرند.
از جمله مثالهای ریشه شناسی علمی، میتوان به تحلیل کلماتی مانند آوردن اشاره کرد.
پیشوند آ / اَ در زبان فارسی برای نفی کردن به کار میرفته و معادل a / ab انگلیسی بوده است.
بردن و آبُردَن متضاد هم بودهاند. بعداً برای سهولت تلفظ، آبردن به آوُردن و سپس به آوَردن تبدیل شده است.
همچنانکه مُرداد ریشه در مَر به معنای مرگ و مردن دارد و امرداد به معنای نامیرا بودن است که البته ما برای سهولت تلفظ، آن را مرداد تلفظ میکنیم که به جای نامیرا معنای میرا میدهد!
امرتات هم تلفظ کهن امرداد است.
همچنانکه میبینید ریشه شناسی دقیق، گاهی اوقات به شیرینی داستانسرایی در شبه ریشه شناسی نیست، اما به هر حال میتواند روشنگر و آموزنده باشد و حتی به کمک مورخین و باستان شناسان بیاید تا ریشه های تمدن بشری و تعاملات انسانها با یکدیگر در طول تاریخ را بهتر و دقیقتر تحلیل کنند.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#اتیمولوژی_یا_ریشه_شناسی_واژه ها
#ریشه_شناسی از جمله زیرمجموعه های دانش زبانشناسی است که به بررسی نحوه شکل گرفتن واژه ها و ریشه های آنها و سیر تاریخی تغییر و تحول آنها میپردازد.
در زبان انگلیسی برای واژهی ریشه شناسی از کلمهی #اتیمولوژی ( Etymology )
استفاده میشود.
این لغت در اصل از کلمهی یونانی Etymon
وام گرفته شده که مفهوم آن #معنای_واقعی است.
میتوان معنای لغوی اتیمولوژی را #شناخت_معنای_واقعی دانست.
اگر چه مفهوم اصطلاحی اتیمولوژی در زبان انگلیسی هم دقیقاً ریشه شناسی است و در این دانش، زندگی و رشد و تحول و تغییر و زایش و مرگ کلمات مورد توجه قرار میگیرد.
#تفاوت_شبه_ریشه_شناسی با #ریشه_شناسی_علمی چیست؟
ریشه شناسی به دو شکل وجود دارد.
یکی شکل علمی آن که با #مطالعات_تطبیقی_تاریخی_گسترده انجام میشود
و دیگری #ریشه_شناسی_عامیانه که با #داستان_پردازیهای_عمومی شکل میگیرد و نسل در نسل منتقل میشود.
به عنوان یک مثال از ریشه شناسی عامیانه یا #شبه_ریشه_شناسیمیتوانید این ریشه شناسی را در نظر بگیرید: کسانی که میگویند نام شهر کاشان، در اصل کاهشان بوده و مثلاً علت این نام گذاری کشاورزی و وجود کاه زیاد در این ناحیه بوده!
این نوع ریشه شناسی های عامیانه، عموماً هیچ نوع زمینه علمی ندارند و صرفاً از اساس #جستجوی_مشابهت_ظاهری کلمات، میگیرند.
از جمله مثالهای ریشه شناسی علمی، میتوان به تحلیل کلماتی مانند آوردن اشاره کرد.
پیشوند آ / اَ در زبان فارسی برای نفی کردن به کار میرفته و معادل a / ab انگلیسی بوده است.
بردن و آبُردَن متضاد هم بودهاند. بعداً برای سهولت تلفظ، آبردن به آوُردن و سپس به آوَردن تبدیل شده است.
همچنانکه مُرداد ریشه در مَر به معنای مرگ و مردن دارد و امرداد به معنای نامیرا بودن است که البته ما برای سهولت تلفظ، آن را مرداد تلفظ میکنیم که به جای نامیرا معنای میرا میدهد!
امرتات هم تلفظ کهن امرداد است.
همچنانکه میبینید ریشه شناسی دقیق، گاهی اوقات به شیرینی داستانسرایی در شبه ریشه شناسی نیست، اما به هر حال میتواند روشنگر و آموزنده باشد و حتی به کمک مورخین و باستان شناسان بیاید تا ریشه های تمدن بشری و تعاملات انسانها با یکدیگر در طول تاریخ را بهتر و دقیقتر تحلیل کنند.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
مقاله
#مدرتیته_و_مدرنیسم
* #وجه_مدرنیسم_عصر_مدرن
«مدرنیسم به یک دوره تاریخ تمدن اطلاق میشود.
مدرنیسم معمولا نشانه از رشد یا پیشرفت هنر و تفکر آمریکایی و اروپایی است. اگرچه آن همچنین برای توصیف خیلی کلی و نگرش و شرایط جامعه استفاده می شود.
مورخان ادبیات و هنرهای تجسمی، زمینه هایی که این اصطلاح بیشترین نقش را ایفا کرد از اواخر دهه 1880 تا جنگ جهانی دوم دانسته اند. بنابراین #مدرنیسم از #مدرن و #تاریخ_مدرن متمایز میشود.»
در واقع #مدرنیسم ویژگی یک دوران تاریخی است که کم و بیش از قرن شانزدهم میلادی در اروپا آغاز و تا عصر ما ادامه یافته است.
در این دوران چهره زندگی بشر در اروپا تغییراتی شگرف اساسی کرده است. از مهم ترین حوادث این دوران پیشرفت سریع #علوم و #تکنولوژی جدید، وقوع انقلاب های #دموکراتیک در اروپا، #استقلال آمریکا و گسترش نظام اقتصادی مبتنی بر #مبادله_کالا در سراسر جهان و افزایش تدریجی دین گریزی ( #سکولاریسم ) است.
پرسش مهم درباره این دوران آن است که چه چیز اندیشه بشر را در این دوران از دوران های دیگر متمایز میکند؟
#سخن_آخر
انسان مدرن اعتماد و اتکا به #عقل خود کرد و در مقام شناسا در صحنه زندگی حضور پیدا کرد.
دست به #شناخت طبیعت و خود زد و پیشرفت های زیادی در حوزه های مختلف علمی برایش حاصل شد.
انسان مدرن آرمانی چون #شهر_مدرن را در سر داشت.
گمان می کرد با پیشرفت بی کران و غلبه بر طبیعت و تاریخ هر گونه رنج و کمبود در زندگی انسان پایان می یابد.
بدین ترتیب با سرعت تمام دست به شناسایی طبیعت و همه قلمروهای ممکن هستی زد.
در اواخر قرن نوزدهم در پیامدهای تحقق آرمان مدرنیته تردیدهایی ایجاد شد.
#نیچه جزو اولین متفکرانی بود که دست به سنجش گری و نقد مدرنیته زد و سعی کرد با تحلیل جدیدی از انسان و عقل انسان جایگاه جدیدی به انسان بخشد.
«مدرنیته دستاوردهای عظیم و مهمی را برای زندگی بشر در حوزه های علمی و انسانی به ارمغان آورده است که نمیتوان از آن چشم پوشید و تاثیر آن را در زندگی و رشد انسانی نادیده گرفت اما با توجه به تبعاتی که مدرنیته داشته است این نکته را نیز باید مورد توجه قرار دهیم که محدودیت ها و ماهیت عقل را بشناسیم. زیرا که شناخت آفت های عقل و نقد دنیای مدرن می تواند نگرشی را برای ما حاصل آورد که در زندگی از امکان خوش زیستنی که در دنیای مدرن برای ما فراهم می آورد بهره ببریم و هم از عوارض سوء آن در امان بمانیم. و در این راه نباید از سنت خود بی توجه بمانیم، بلکه باید سنت مداومت یک جریان همه جانبه تاریخی و فرهنگی باشد که تداوم و پیوستگی خود را در عین تحرک و پیشرفت، در مظاهر اساسی زبان، ادبیات، هنر، فلسفه و رسم و راه های زندگی نشان دهد.
ما برای رابطه جدی گرفتن با گذشته خود نیازمند آن ایم که بر عقده های حقارت خودغلبه کنیم و دریابیم که پیشرفت به معنای ریشه کن کردن گذشته نیست.
گذشته نقطه عزیمت ماست. ما باید بار دیگر دارای فرهنگ و ادبیات و هنر و فلسفه بشویم.
اما این بدان معنا نیست که مرده ریگ های گذشته را به روش شرق شناسی و باستان شناسی جمع و جور کنیم بلکه این است که آنها را از نو تفسیر کنیم و معنا بدهیم و آگاهانه عناصر زنده آنها را در زبان و تفکر و ادب و هنر بکار گیریم.
ما باید همه آنچه را که غرب به ما آموخته است از نو بیاموزیم و نقادی کنیم و هرگز از یاد نبریم که سروری مادی تمدن غرب به معنای سروری مطلق همه معیارها و شیوه های زندگی و فرهنگ آن نیست.»
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
مقاله
#مدرتیته_و_مدرنیسم
* #وجه_مدرنیسم_عصر_مدرن
«مدرنیسم به یک دوره تاریخ تمدن اطلاق میشود.
مدرنیسم معمولا نشانه از رشد یا پیشرفت هنر و تفکر آمریکایی و اروپایی است. اگرچه آن همچنین برای توصیف خیلی کلی و نگرش و شرایط جامعه استفاده می شود.
مورخان ادبیات و هنرهای تجسمی، زمینه هایی که این اصطلاح بیشترین نقش را ایفا کرد از اواخر دهه 1880 تا جنگ جهانی دوم دانسته اند. بنابراین #مدرنیسم از #مدرن و #تاریخ_مدرن متمایز میشود.»
در واقع #مدرنیسم ویژگی یک دوران تاریخی است که کم و بیش از قرن شانزدهم میلادی در اروپا آغاز و تا عصر ما ادامه یافته است.
در این دوران چهره زندگی بشر در اروپا تغییراتی شگرف اساسی کرده است. از مهم ترین حوادث این دوران پیشرفت سریع #علوم و #تکنولوژی جدید، وقوع انقلاب های #دموکراتیک در اروپا، #استقلال آمریکا و گسترش نظام اقتصادی مبتنی بر #مبادله_کالا در سراسر جهان و افزایش تدریجی دین گریزی ( #سکولاریسم ) است.
پرسش مهم درباره این دوران آن است که چه چیز اندیشه بشر را در این دوران از دوران های دیگر متمایز میکند؟
#سخن_آخر
انسان مدرن اعتماد و اتکا به #عقل خود کرد و در مقام شناسا در صحنه زندگی حضور پیدا کرد.
دست به #شناخت طبیعت و خود زد و پیشرفت های زیادی در حوزه های مختلف علمی برایش حاصل شد.
انسان مدرن آرمانی چون #شهر_مدرن را در سر داشت.
گمان می کرد با پیشرفت بی کران و غلبه بر طبیعت و تاریخ هر گونه رنج و کمبود در زندگی انسان پایان می یابد.
بدین ترتیب با سرعت تمام دست به شناسایی طبیعت و همه قلمروهای ممکن هستی زد.
در اواخر قرن نوزدهم در پیامدهای تحقق آرمان مدرنیته تردیدهایی ایجاد شد.
#نیچه جزو اولین متفکرانی بود که دست به سنجش گری و نقد مدرنیته زد و سعی کرد با تحلیل جدیدی از انسان و عقل انسان جایگاه جدیدی به انسان بخشد.
«مدرنیته دستاوردهای عظیم و مهمی را برای زندگی بشر در حوزه های علمی و انسانی به ارمغان آورده است که نمیتوان از آن چشم پوشید و تاثیر آن را در زندگی و رشد انسانی نادیده گرفت اما با توجه به تبعاتی که مدرنیته داشته است این نکته را نیز باید مورد توجه قرار دهیم که محدودیت ها و ماهیت عقل را بشناسیم. زیرا که شناخت آفت های عقل و نقد دنیای مدرن می تواند نگرشی را برای ما حاصل آورد که در زندگی از امکان خوش زیستنی که در دنیای مدرن برای ما فراهم می آورد بهره ببریم و هم از عوارض سوء آن در امان بمانیم. و در این راه نباید از سنت خود بی توجه بمانیم، بلکه باید سنت مداومت یک جریان همه جانبه تاریخی و فرهنگی باشد که تداوم و پیوستگی خود را در عین تحرک و پیشرفت، در مظاهر اساسی زبان، ادبیات، هنر، فلسفه و رسم و راه های زندگی نشان دهد.
ما برای رابطه جدی گرفتن با گذشته خود نیازمند آن ایم که بر عقده های حقارت خودغلبه کنیم و دریابیم که پیشرفت به معنای ریشه کن کردن گذشته نیست.
گذشته نقطه عزیمت ماست. ما باید بار دیگر دارای فرهنگ و ادبیات و هنر و فلسفه بشویم.
اما این بدان معنا نیست که مرده ریگ های گذشته را به روش شرق شناسی و باستان شناسی جمع و جور کنیم بلکه این است که آنها را از نو تفسیر کنیم و معنا بدهیم و آگاهانه عناصر زنده آنها را در زبان و تفکر و ادب و هنر بکار گیریم.
ما باید همه آنچه را که غرب به ما آموخته است از نو بیاموزیم و نقادی کنیم و هرگز از یاد نبریم که سروری مادی تمدن غرب به معنای سروری مطلق همه معیارها و شیوه های زندگی و فرهنگ آن نیست.»
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
1- 2) #رويكردهاي_ژئوپليتيك_از_بدو
قسمت چهارم
1- 2- 3) #رويكرد_ژئوپليتيك_در_دوره_احياء_و_شكوفايي
بخش دوم
هدف #دانش_انتقادي اين است كه به مردم نشان دهد كه جامعة آنها چگونه عمل ميكند و به مردم امكان ميدهد كه در تحولات و تغييرات جامعة خود بدانسان كه خود مي خواهند عمل كنند تا دنياي آيندة خود را بهتر بسازند از اين رو، عده اي ، دانش انتقادي را در علوم اجتماعي و جغرافيايي ، بالقوه انقلابي مي دانند.
بر خلاف ماركسيستها ، پيشگامان دانش انتقادي ، بيگانگي انسان در جامعه و يا نسبت به طبيعت ، همچنين مسائل مربوط به كنترل اجتماعي را ، محصول علم و تكنولوژي مي دانند . چنانكه ، #يورگن_هابرماس به تأثيرات سياست در علوم تأكيد ميكند و #هربرت_ماركوز ، علم و تكنولوژي را به عنوان (نيروهايي در جهت كنترل اجتماعي) مي شناسد (شكويي، 1378: 124) .
ژئوپليتيك انتقادي ، رويكردي است كه وجود توپوگرافي فضايي ميان جهان اول و جهان سوم و شمال و جنوب و كشور را رد ، و تأكيد آن بر ناپايدار بودن اين گونه هويت هاي صوري و توجه فزايند به هويت هاي ژئوپليتيكي است .
#ژئوپليتيك_انتقادي ، چارچوبها و جريان ها ، و تحليل ها و ابهامات را (براي مقايسه) كنار هم مي نهد.
اين رويكرد از چارچوب هاي سازمان دهنده به صورت صوري دوري مي گزيند... و موضوعي را كه قرار است بشناسد توصيف مي كند (موير، 1379: 368).
ژئوپليتيك انتقادي ريشه در نهضت فرا ساختاري دارد كه در دهة 1960 در فرانسه اوج يافت و انشعابي از #ژئوپليتيك_سنتي است كه بجاي تمركز بر #شناخت_تأثير_عوامل_جغرافيايي، به #شكلدهي_سياست_خارجي اهميّت مي دهد (احمدي پور، بديعي، 1381: 4).
#اوتواتيل سه بُعد را به رويكرد يا طرح ژئوپليتيك انتقادي تخصيص مي دهد.
#بعد_اول به ساخت شكني سنت هاي تفكر ژئوپليتيكي مربوط مي شود و به عبارت ديگر تجديد نظر و ارزيابي مجدد روش هايي كه از طريق آنها تاريخ اين شاخة علمي ارائه شده است.
#بعد_دوم شامل تلاش براي وارد شدن به روية عملي سياستمداري است اين بعد مستلزم تلاشهايي براي كشف اين موضوع است كه چگونه افراد درگير در كشورداري ، سياست بين الملل را فضايي كرده اند.
#بعد_سوم برداشتهاي رايج از عوامل جغرافيايي در سياست جهاني را به چالش مي كشاند و معناي واقعي « #مكان » و « #سياست » را زير سؤال مي برد (احمدي پور، بديعي، 1381: 6).
ژئوپليتيك با قرن بيستم متولد شد و با مسائل مهم و مطرح شده در اين قرن عجين شد و هويت و شخصيّت خويش را در پرتلاتم ترين مقاطع آن كسب كرد با جنبش هاي ملي همراه شد ولي نقش الهام بخش آن در برنامة توسعه طلبانة آدلف هيتلر و رقابت هاي دو بلوك شوروي و ايالات متحدة آمريكا بر سر كسب قدرت، چهرة اين علم را چنان مخدوش و مخرب و بي اعتبار كرد كه بعد از جنگ جهاني دوم از صحنة انديشه هاي بين المللي رخت بربست و به اتهام اينكه عامل بدبختي هاي قرن بوده است، به فراموشي سپرده شد.
اما با اين حال در بيست سال اخير با عنوان ژئوپليتيك انتقادي يا #ژئوپليتيك_مقاومت به سرعت بازگشت و به مثابة روشي براي شفاف كردن ، و حتي پيش بيني هدف ها ، نيت ها و راهبردهاي بازيگران و كارگردانان مختلف سياسي جهان در روابط بين المللي هويدا گشت .
در اواخر دهة 1970 به دنبال ظهور ديدگاه ژئوپليتيك انتقادي، #ژئوپليتيك_احيا گرديد.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
1- 2) #رويكردهاي_ژئوپليتيك_از_بدو
قسمت چهارم
1- 2- 3) #رويكرد_ژئوپليتيك_در_دوره_احياء_و_شكوفايي
بخش دوم
هدف #دانش_انتقادي اين است كه به مردم نشان دهد كه جامعة آنها چگونه عمل ميكند و به مردم امكان ميدهد كه در تحولات و تغييرات جامعة خود بدانسان كه خود مي خواهند عمل كنند تا دنياي آيندة خود را بهتر بسازند از اين رو، عده اي ، دانش انتقادي را در علوم اجتماعي و جغرافيايي ، بالقوه انقلابي مي دانند.
بر خلاف ماركسيستها ، پيشگامان دانش انتقادي ، بيگانگي انسان در جامعه و يا نسبت به طبيعت ، همچنين مسائل مربوط به كنترل اجتماعي را ، محصول علم و تكنولوژي مي دانند . چنانكه ، #يورگن_هابرماس به تأثيرات سياست در علوم تأكيد ميكند و #هربرت_ماركوز ، علم و تكنولوژي را به عنوان (نيروهايي در جهت كنترل اجتماعي) مي شناسد (شكويي، 1378: 124) .
ژئوپليتيك انتقادي ، رويكردي است كه وجود توپوگرافي فضايي ميان جهان اول و جهان سوم و شمال و جنوب و كشور را رد ، و تأكيد آن بر ناپايدار بودن اين گونه هويت هاي صوري و توجه فزايند به هويت هاي ژئوپليتيكي است .
#ژئوپليتيك_انتقادي ، چارچوبها و جريان ها ، و تحليل ها و ابهامات را (براي مقايسه) كنار هم مي نهد.
اين رويكرد از چارچوب هاي سازمان دهنده به صورت صوري دوري مي گزيند... و موضوعي را كه قرار است بشناسد توصيف مي كند (موير، 1379: 368).
ژئوپليتيك انتقادي ريشه در نهضت فرا ساختاري دارد كه در دهة 1960 در فرانسه اوج يافت و انشعابي از #ژئوپليتيك_سنتي است كه بجاي تمركز بر #شناخت_تأثير_عوامل_جغرافيايي، به #شكلدهي_سياست_خارجي اهميّت مي دهد (احمدي پور، بديعي، 1381: 4).
#اوتواتيل سه بُعد را به رويكرد يا طرح ژئوپليتيك انتقادي تخصيص مي دهد.
#بعد_اول به ساخت شكني سنت هاي تفكر ژئوپليتيكي مربوط مي شود و به عبارت ديگر تجديد نظر و ارزيابي مجدد روش هايي كه از طريق آنها تاريخ اين شاخة علمي ارائه شده است.
#بعد_دوم شامل تلاش براي وارد شدن به روية عملي سياستمداري است اين بعد مستلزم تلاشهايي براي كشف اين موضوع است كه چگونه افراد درگير در كشورداري ، سياست بين الملل را فضايي كرده اند.
#بعد_سوم برداشتهاي رايج از عوامل جغرافيايي در سياست جهاني را به چالش مي كشاند و معناي واقعي « #مكان » و « #سياست » را زير سؤال مي برد (احمدي پور، بديعي، 1381: 6).
ژئوپليتيك با قرن بيستم متولد شد و با مسائل مهم و مطرح شده در اين قرن عجين شد و هويت و شخصيّت خويش را در پرتلاتم ترين مقاطع آن كسب كرد با جنبش هاي ملي همراه شد ولي نقش الهام بخش آن در برنامة توسعه طلبانة آدلف هيتلر و رقابت هاي دو بلوك شوروي و ايالات متحدة آمريكا بر سر كسب قدرت، چهرة اين علم را چنان مخدوش و مخرب و بي اعتبار كرد كه بعد از جنگ جهاني دوم از صحنة انديشه هاي بين المللي رخت بربست و به اتهام اينكه عامل بدبختي هاي قرن بوده است، به فراموشي سپرده شد.
اما با اين حال در بيست سال اخير با عنوان ژئوپليتيك انتقادي يا #ژئوپليتيك_مقاومت به سرعت بازگشت و به مثابة روشي براي شفاف كردن ، و حتي پيش بيني هدف ها ، نيت ها و راهبردهاي بازيگران و كارگردانان مختلف سياسي جهان در روابط بين المللي هويدا گشت .
در اواخر دهة 1970 به دنبال ظهور ديدگاه ژئوپليتيك انتقادي، #ژئوپليتيك_احيا گرديد.
🆔👉 @iran_novin1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#شناخت_حسن_روحانی !!!؟؟؟
⭕️ افشاگری خیلی وحشتناک
#کامران_غضنفری ،نویسنده کتاب حسن روحانی در یک نگاه
مهم، توصیه میکنم حتما ببینید👌👌👌
⭕️ افشاگری خیلی وحشتناک
#کامران_غضنفری ،نویسنده کتاب حسن روحانی در یک نگاه
مهم، توصیه میکنم حتما ببینید👌👌👌