🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
373 subscribers
8.07K photos
3.11K videos
71 files
4.61K links
🔥 کانال ایران نوین ( مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥

ایرانی آگاه

آزاد

و اباد

و با رفاه


🔥با ایران نوین، تا ایران نوین🔥
Download Telegram
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#ژئوپولتیک

1- 2) #رويكردهاي_ژئوپليتيك_از_بدو_تولد_تاكنون

خواستگاه دانشي كه بعد ها به آن عنوان «ژئوپليتيك» داده شد در مراكز استعماري امپراتوري هاي رقيب در آخر قرن نوزده ميلادي متولد شده است.

در آنها دانشگاه ها، اجتماعات جغرافيايي و مراكز آموزشي قدرت هاي بزرگ ايجاد شد.
از سال 1870 به بعد قدرت هاي بزرگ اروپا با يك برنامه بي سابقه به توسعه طلبي امپرياليستي و توسعه طلبي قلمروي در روي آن مناطق مبادرت كردند ( O tuathail, 1996: 21 ).

ژئوپليتيك بعنوان شكلي از دانايي و قدرت در دورة امپرياليستي بين سالهاي 1945ـ1870 زماني متولّد مي شود كه امپراتوريهاي رقيب در طول جنگ هاي متعددي كه با يكديگر داشتند خطوط قدرت را مرتب كرده و آن را تغيير داده و در آن تجديد نظر كردند.
خطوط قدرت مورد نظر، تشكيل دهندة مرزهاي نقشة سياسي جهان بودند در اين دوره از رقابتهاي امپرياليستي كه موفقيتهاي تكنولوژيكي بزرگ، انقلاب جهاني و دگرگونيهاي فرهنگي صورت گرفت، ژئوپليتيك امپرياليستي نيز شكل گرفت (احمدي پور، بديعي، 1381: 2).

شايد مشهورترين جغرافيدان عصر امپرياليستي، مکيندر بود.
مقاله معروف او « #محور_جغرافيايي_تاريخ» روابط و پيوستگي هاي بين علايق ملي و جغرافيا و زمين را شامل مي شد.
اين مقاله اولين تفسير انجمن سلطنتي جغرافياي انگليس در لندن در سال ١٩٠٤ بود. براي همين آن مقاله از جهت محتوا خيلي مهم است.
مکيندر اين مقاله را موقعي مي نويسد که گروه هاي مختلف قدرت هاي امپرياليستي ظهور کرده اند (Rennie Short, 1994: 18). شايد مهمترين دانش آموخته جغرافياي سياسي بعد از راتزل، رودلف كي اِلن، دانشمند سوئدي علوم سياسي استاد دانشگاه گاتبرگ بود، كي اِلن بسيار تحت تأثير انديشه هاي سياسي – جغرافيايي راتزل در مطالعه سياست هاي جهاني و ماهيت دولت قرار گرفته بود.
كيي اِلن ايده هاي راتزل را درباره حكومت به عنوان يك پديده موجود زنده (ارگانيسم) بسط داد (Dikshit,  1995: 11  ).

در سال هاي اوليه قرن بيستم كي الن و ديگر انديشمندان امپرياليست، ژئوپليتيك را به عنوان بخشي از دانش امپرياليستي غربي فهميدند كه از ارتباط با زمين فيزيكي ( جغرافيا ) و سياست بحث مي كرد.
بعد با هدف سياست خارجي آلمان نازي يعني لبنسرام ( تعقيب فضاي حياتي آلمان ) همراه شد. و براي همين از نظر اكثر نويسندگان و تحليل گران بعد از جنگ جهاني دوم محو شد و در طي سال هاي بعد از جنگ سرد، ژئوپليتيك براي توصيف كشمكش و درگيري جهاني بين شوروي و ايالات متحده آمريكا بر سر كنترل كشورها و منابع استراتژيك جهان استفاده شد ( O thathail, Dalby & Routledge; 1998: 1 ).
در خلال دهة 1920، كانون مطالعات ژئوپليتيك در آلمان متمركز شد و در آنجا بود كه اين رشتة علمي زماني كه به عنوان يك مكتب جديد توسط كارل فون هاوس هوفر(1946ـ 1869) شكل گرفت، تصوير بسيار مخدوش خود را كسب نمود.
«پاركر» در اين رابطه چنين توضيح ميدهد:
«پس از شكست آلمان در جنگ جهاني اوّل، گروهي از جغرافيدانان آلماني، ايده هاي راتزل را پذيرفته و تا آنجا پيش رفتند كه از اين ايده ها، بعنوان مبناي يك طرح روشمند، نه تنها براي بهبود آلمان، بلكه براي بازگشت آلمان به جايگاه يك قدرت بزرگ، استفاده كردند.
استدلال بنيادين آنها اين بود كه گر چه جغرافياي سياسي به شرايط فضايي كشور مي پردازد امّا ژئوپليتيك به نيازهاي فضايي مي پردازد.
تمام استراتژي حزب نازي براي سلطة آلمان بر اروپا، تحت تأثير نظريه هايي بود كه اين محققان ژئوپليتيك فرمول بندي كرده بودند» (موير، 1379: 367ـ366).

ژئوپليتيك به دليل شكل گيري آن بدست كارشناسان خود در اروپا، موجود خام دوران خود بود و در ماديگرايي جغرافيايي كهنة قرون گذشته، ريشه داشت.
ضعف چنين روشهايي را جغرافيدانان كمونيست آلماني، كارل ويتفوگل در سال 1929 تشخيص داد و اوتواتيل توضيح داده است كه ويتفوگل چگونه پي برد كه ژئوپليتيك «فرض مي گيرد كه عوامل جغرافيايي بسته به خصوصياتشان (آب و هوا، خاك، موقعيّت، ناهمواري زمين و حتّي نژاد) حيات سياسي را مستقيماً تحت تأثير قرار مي دهند.» و حال آنكه در واقع، چنين عوامل جغرافيايي بطور مستقيم تأثير نگذاشته، بلكه از طريق انسان نقش ميانجي را به عهده دارند (موير، 1379: 367ـ366).

🆔👉 @iran_novin1