🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
373 subscribers
8.07K photos
3.11K videos
71 files
4.61K links
🔥 کانال ایران نوین ( مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥

ایرانی آگاه

آزاد

و اباد

و با رفاه


🔥با ایران نوین، تا ایران نوین🔥
Download Telegram
‌ [({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#بررسی_آثار_تجارت_خارجی_بر_رشد_اقتصادی_ایران

مقاله علمی
∗ نویسنده : علیرضا فرهادی

☆1

#چکیده
تجارت خارجی و ارتباط آن با رشد اقتصادی، یکی از موضوعات بسیار بحث انگیز به ویژه در انتخاب استراتژیهای توسعه در کشورهای در حال توسعه است و هنوز بین اقتصاددانان برای این موضوع، که چگونه سیاست های تجاری و نرخ رشد اقتصادی میتوانند ارتباط داشته باشند، توافق وجود ندارد. در نظریه های جدید و الگوهای رشد درونزا، نشان داده شده که تجارت بین الملل (باز بودن اقتصاد) نرخ رشد اقتصاد را از
طریق دسترسی به بازارهای خارجی، تکنولوژی و منابع تحت تأثیر قرار میدهد.
در این نوشتار، محور بحث، تجزیه و تحلیل اثر تجارت بین الملل بر رشد اقتصادی است.
بعد از تجزیه و تحلیل ادبیات و مبانی نظری تجارت و رشد، از بررسی روند
تجارت جهانی و تولید جهانی مشخص شد که حجم مبادلات تجاری نسبت به تولید جهانی رشد بیشتر یافته که مؤید آن است که تولید جهانی بیشتر بر اساس انگیزه های تجاری شکل گرفته، و رویکرد برونگرا در برنامه رشد و توسعه اقتصادهای جهانی اهمیت بیشتری یافته است.
همچنین مشخص شد که سهم ایران در صادرات و واردات نسبت به جهان اندک است و در ترکیب واردات، اتکای بیش از حد به واردات کالاهای واسطه ای و سرمایه ای برای یک دوره بلندمدت وجود داشته است.
همچنین تمرکز صادرات کشور و سهم بالای نفت در صادرات کالایی مبین عدم تنوع کافی و توسعه نیافتگی ساختار تولید ملی، شکنندگی و آسیب پذیری تجارت در اقتصاد کشور است.

نتایج حاصل از برآورد الگو برای دوره (1380-1345) از روش ARDL نشان دادکه تجارت بین الملل در قالب شاخص "درجه باز بودن اقتصاد"، بر رشد سرانه تولید ناخالص داخلی ایران تأثیر مثبت دارد.

1. #مقدمه

بیشتر اقتصاددانان معتقدند که تجارت، موتور توسعه در جوامع امروزی است.

آنان ادعا می کنند که تجارت بین الملل امکان بهره گیری از توانمندیهای اقتصادی بالقوه را، با توجه به مزیتهای نسبی موجود و قابل خلق، به وجود می آورد و علایم روشنی را برای سرمایه گذاری در طرحهای اقتصادی سودآور و قابل رقابت در عرصه جهانی پدیدار می سازد.
همچنین تجارت بین الملل یا باز بودن اقتصاد، نرخ رشد اقتصاد را از طریق دسترسی به بازارهای خارجی، تکنولوژی و منابع تحت تأثیر قرار می دهد.

با توجه به نقش کلیدی تجارت در هدایت برنامه های توسعه اقتصادی و کمک آن به روند جهانی شدن اقتصاد، لازم است اثر تجارت بین الملل بر رشد اقتصادی بررسی شود.

در این نوشتار، محور و تمرکز بحث، کاویدن اثر تجارت بین الملل بر رشد اقتصادی است. بدین منظور، پس از مقدمه در قسمت دوم، به بررسی و ارائه ادبیات و مبانی نظری تجارت و رشد پرداخته شده است.

در قسمت سوم، نتایج مطالعات انجام گرفته مرور شده است.

در قسمت چهارم، به جایگاه تجارت در اقتصاد ایران پرداخته، و روند صادرات و واردات بررسی شده است.

چگونگی ورود تجارت در الگوهای رشد و مطالعات موجود در این زمینه، و همچنین تصریح الگو در قسمت پنجم پی گرفته شده و نهایتاً قسمت ششم، به ارائه نتایج و پیشنهادها اختصاص یافته است.

ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#بررسی_آثار_تجارت_خارجی_بر_رشد_اقتصادی_ایران

☆3

ریکاردو معتقد است با رشد جمعیت،
" #اجاره " به دلیل اصل قانون بازده نهایی نزولی، رو به افزایش میگذارد و با توجه به اینکه دستمزد واقعی ثابت است، سهم سود از کل درآمد ملی مرتباً کاهش مییابد. کاهش سود در نهایت موجبات کاهش سرمایه گذاری و رکود، و سکون اقتصادی را فراهم میآورد.

به عقیده ریکاردو، تجارت خارجی تنها راه جلوگیری از افزایش اجاره و تنزل سود است.

ریکاردو تجارت را نه تنها در شرایط قیمتهای ارزانتر کالا در دو کشور، بلکه در قیمتها و هزینه های نسبی تولید آنها نیز جست و جو کرد.

بزرگترین نقص نظریه ریکاردو، محدودیت هزینه تولید (فقط کار) بود که بسیار غیرواقع بینانه بود و بتدریج کنار
گذاشته شد. به طوری که از زمان کلاسیک های جدید، تحلیل و توجیه مزیت نسبی اصولاً بر تعیین و مقایسه هزینه فرصت تولید کالا و خدمات قرار گرفت.

در نظریه کلاسیکهای جدید نیز اگر تابع تولید و کشورها کاملاً مشابه باشند، خط امکانات تولید دو کشور موازی یکدیگر میشود و نرخ مبادله کالا نسبت به یکدیگر در دو کشور مساوی به دست خواهد آمد که در اینجا نیز انگیزه تجارت باقی نخواهد بود.

برای رفع کاستی نظریه کلاسیک ها، نظریه #فراوانی_نسبی هکشر و اوهلین در نیمه اول قرن بیستم مطرح شد و منافع تجارت را، حتی اگر دو کشور توابع تولید مشابهی داشته باشند، توجیه نمود.

از دیدگاه هکشر اوهلین هر کشور میبایست کالایی را تولید کند که منابع تولید آن کالا در آن کشور از فراوانی نسبتاً بیشتری برخوردار باشد.

به طور خلاصه اثر محرک دیگر تجارت بر توسعه در نظریه #مزیت_نسبی_هکشر_اوهلین تکرار شده است،
این نظریه با این فرض که همه در فناوری، شرایط تولید و اختلاف در سطح توسعه متفاوتند، و نیز بر اساس تفاوت نسبی در برخورداری از عوامل که از طبیعت ناشی میشود، شکل میگیرد.

بر عکس نظریه #استفاده_از_مازاد، نظریه هکشر اوهلین بر پایه فرض اشتغال کامل منابع در یک سطح مشخص فناوری و تولید بنا شده است.

این نظریه کشورها را به تخصص در تولید و صاردات کالاهایی، که نیاز به استفاده گسترده از عوامل تولید دارند، توصیه میکند.

اقتصاددانان کلاسیک و نئوکلاسیک جنبه های پویای تجارت را محور تفکر خود قرار ندادند، اما تا حدی که تأثیرات تجارت را بر رشد و توسعه در نظر گرفتند، هیچ تعارضی بین مطابقت یک کشور با مزیت نسبی اش و تسریع رشد آن مشاهده نکردند.

به طور کلی، اقتصاددانان کلاسیک، مزیت نسبی را به عنوان عامل تعیین کننده الگوی تجارت در نظر گرفتند.

در مورد جنبه های پویای تجارت، " #هابرلر " یکی از منافع غیر مستقیم یا به تعبیر وی منافع دینامیکی تجارت بین الملل را در فراهم آوردن ابزار مادی لازم نظیر: کالاهای سرمایه ای، ماشین آلات، مواد خام و کالاهای واسطه ای، و به تبع آن انتقال فناوری میداند. انتقال فناوری از خارج موجب تقلیل نسبت اضافی سرمایه به محصول میشود. تا آنجا که رشد اقتصادی به نرخ تراکم سرمایه و بهره وری سرمایه گذاری بستگی داشته باشد، مقدار کم نسبت اضافی سرمایه به محصول موجب شتاب در نرخ رشد کلی اقتصاد خواهد شد. " کوردن " با طرح
یک الگوی مبتنی بر " #محرک_عرضه " برای رشد، پنج اثر را بعد از اینکه کشوری درهایش بر روی، مطابق با منافع ایستای تجارت جهانی باز می شود، قابل مشاهده میداند.

اولین اثر، " #اثر_برخورد " ناشی از تجارت است و درآمد جاری افزایش می یابد.

در این صورت شاید اثر دوم " #اثر_انباشت_سرمایه " باشد، افزایش در انباشت سرمایه زمانی رخ می دهد که قسمت هایی از منافع ایستا سرمایه گذاری شود. به تعبیر دیگر، مقداری از درآمد واقعی از حال به آینده، به جای افزایش در مصرف کنونی انتقال می یابد.

اثر سوم ممکن است " #اثر_جانشینی " باشد، که احتمالاً از کاهش احتمالی در
قیمت نسبی کالاهای سرمایه ای به کالاهای مصرفی منجر خواهد شد. در صورتی که کالاهای سرمایه ای مبتنی بر واردات باشند، این قضیه به افزایش در نسبت سرمایه گذاری به مصرف، و افزایش در نرخ رشد منتهی میشود.

اثر چهارم احتمالا " #اثر_توزیع_درآمدی " است، توزیع درآمد در جهت عوامل تولیدی خواهد بود که به شدت در تولید صادرات استفاده میشوند. اگر میل به پس انداز در بین بخشها یا عوامل تولید متفاوت باشد، بر میل سراسری پس انداز و همچنین بر انباشت سرمایه اثر میگذارد.

سرانجام، " #اثر_وزنی_عوامل " است که بهره وری نسبی سرمایه و نیروی کار را در نظر میگیرد و منعکس کننده این واقعیت است که اگر میزان رشد محصول متوسط وزنی از میزانهای رشد سرمایه و نیروی کار باشد (با یک تابع کل بازده ثابت به مقیاس)، در این صورت اگر صادرات افزایش یابد و همچنین صادرات از عامل تولیدی استفاده کند که سریع ترین رشد را دارد، میزان رشد صادرات سریعتر افزایش مییابد.

ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1