⭕️ #سرمایه_داری_و_نظام_بازار_آزاد
✍🏻موسی غنی نژاد
✏️اصطلاح سرمایه داری را سوسیالیست های مخالف نظام بازار ابداع کردند و آنرا در افکار عمومی جا انداختند به طوری که حتی طرفداران نظام بازار نیز بعدتر آنرا به کار برده و می برند. واقعیت این است که به لحاظ نظری دو مفهوم سرمایه و بازار مستقل از یکدیگر قابل تصورند اما از جهت تاریخی و تجربی توسعه این دو پدیده درهم تنیده شده است.
✏️سرمایه شیوه غیر مستقیم تولید برای افزایش کارآیی است. قبیله ماهیگیری که کنار آب زندگی می کند و با دست خالی ماهی می گیرد به تجربه در می یابد که اگر ابزاری مانند تور درست کند می تواند تعداد بسیار بیشتری ماهی بگیرد، یعنی کارآیی تولید را بالا ببرد. اما تولید تور مستلزم صرفه جویی در مصرف روزمره و پس انداز است تا کسانی از اعضای قبیله با استفاده از این پس انداز، به جای ماهیگیری به کار بافتن تور بپردازند. ماهی های پس انداز شده منبع لازم برای تولید تور یعنی کالای سرمایه ای است. پس از تکمیل تور قبیله صاحب سرمایه است و کارآیی تولیدش با آن به شدت افزایش می یابد اما در این روابط هنوز اثری از بازار نیست. از سوی دیگر بازار هم مستقل از سرمایه قابل تصور است.
✏️بازار با مبادله آزادانه یا داوطلبانه شکل می گیرد و صرفا مستلزم مالکیت و به تبع آن آزادی است. نتیجه خلط سرمایه داری و نظام بازار، زیر سایه قرار گرفتن دو مفهوم کلیدی مالکیت و آزادی است، دو مفهومی که لازم و ملزوم یکدیگرند. این خلط مفهومی به سوسیالیستها و در راس آنها کارل مارکس اجازه داد تا از وارد شدن به بحث مبانی مفهومی نظام بازار آزاد طفره روند و صرفا درباره سرمایه داری و سلطه سرمایه بر انسان سخن سرایی کنند. آنها هیچگاه وارد این بحث نشدند که در مبادله آزادانه یا داوطلبانه هر دو طرف داد و ستد منتفع می شوند و گرنه وارد چنین مبادله ای نمی شدند.
✍🏻موسی غنی نژاد
✏️اصطلاح سرمایه داری را سوسیالیست های مخالف نظام بازار ابداع کردند و آنرا در افکار عمومی جا انداختند به طوری که حتی طرفداران نظام بازار نیز بعدتر آنرا به کار برده و می برند. واقعیت این است که به لحاظ نظری دو مفهوم سرمایه و بازار مستقل از یکدیگر قابل تصورند اما از جهت تاریخی و تجربی توسعه این دو پدیده درهم تنیده شده است.
✏️سرمایه شیوه غیر مستقیم تولید برای افزایش کارآیی است. قبیله ماهیگیری که کنار آب زندگی می کند و با دست خالی ماهی می گیرد به تجربه در می یابد که اگر ابزاری مانند تور درست کند می تواند تعداد بسیار بیشتری ماهی بگیرد، یعنی کارآیی تولید را بالا ببرد. اما تولید تور مستلزم صرفه جویی در مصرف روزمره و پس انداز است تا کسانی از اعضای قبیله با استفاده از این پس انداز، به جای ماهیگیری به کار بافتن تور بپردازند. ماهی های پس انداز شده منبع لازم برای تولید تور یعنی کالای سرمایه ای است. پس از تکمیل تور قبیله صاحب سرمایه است و کارآیی تولیدش با آن به شدت افزایش می یابد اما در این روابط هنوز اثری از بازار نیست. از سوی دیگر بازار هم مستقل از سرمایه قابل تصور است.
✏️بازار با مبادله آزادانه یا داوطلبانه شکل می گیرد و صرفا مستلزم مالکیت و به تبع آن آزادی است. نتیجه خلط سرمایه داری و نظام بازار، زیر سایه قرار گرفتن دو مفهوم کلیدی مالکیت و آزادی است، دو مفهومی که لازم و ملزوم یکدیگرند. این خلط مفهومی به سوسیالیستها و در راس آنها کارل مارکس اجازه داد تا از وارد شدن به بحث مبانی مفهومی نظام بازار آزاد طفره روند و صرفا درباره سرمایه داری و سلطه سرمایه بر انسان سخن سرایی کنند. آنها هیچگاه وارد این بحث نشدند که در مبادله آزادانه یا داوطلبانه هر دو طرف داد و ستد منتفع می شوند و گرنه وارد چنین مبادله ای نمی شدند.