Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
پرسش و پاسخ
#پنج_بحران_و_مصیبت_کشور_داری_در_ایران :
قسمت دوم
#پرسش :
❓چشم اندازنویسی و اسناد بالادستی نوعی از آینده نگاری محسوب می شوند. شما در مصاحبه قبلی خود با گفتمان الگو به پدیده «تورم اسناد بالادستی» اشاره کردید. چرا اسناد بالادستی که نشانه برنامه داشتن و آینده نگری هستند اجرا نمی شوند؟
#پاسخ
❗️- ما در کشورمان دچار یک پارادوکس جدی هستیم؛ برنامه زدگی در عین بی برنامگی.
بی برنامگی حالتی است که شخص، سازمان یا کشور، برنامه مشخصی برای آینده خود ندارد و نمی داند که گام های اساسی برای تحقق آینده چیست؟
برنامه زدگی به حالتی می گویند که ذهن شخص، سازمان یا کشور مملو است از برنامه، استراتژی، سیاست، اهداف و سند.
جالب اینجاست که قاعدتا این دو پدیده مخالف هم هستند اما واقعیت آن است که برنامه زدگی منجر به بی برنامگی خواهد شد.
هم اکنون در کشور
سند چشم انداز داریم، بیش از 30 سند سیاست های کلان داریم، صدها سند توسعه بخشی، استانی، فرابخشی داریم و برنامه شش توسعه تاکنون به چیزی حدود 500 صفحه رسیده است.
به جرأت می توانم بگویم که بیش از صد هزار صفحه برنامه داریم اما کشور بر اساس برنامه اداره نمی شود. چرا؟
به این سه دلیل:
وقتی تعداد برنامه ها از منابع متعدد افزوده شد، مجریان دچار آشفتگی می شوند که بالاخره چه باید کرد؟
بسته خروج از رکود را اجرا کنند یا اقتصاد مقاومتی را؟
نقشه جامع علمی کشور را اجرا کنند یا برنامه توسعه را؟
نقشه راه تنگنای نقدینگی را عملی کنند یا برجام 2 را؟
اصلاح نظام اداری را پی بگیرند یا خصوصی سازی را؟
مهندسی فرهنگی را عملیاتی کنند یا سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را؟
وقتی تعداد و تنوع برنامه ها زیاد شد و این برنامه ها تبدیل به یک سند واحد نشده باشد، آن گاه این برنامه ها تبدیل به معیارهای عملکرد نمی شود؛ بنابراین پاسخگویی و پاسخ خواهی به درستی انجام نمی شود. من به عنوان یک وزارتخانه یاد می گیرم که هر وقت از من گزارش خواستند، یک گزارش سر هم کنم و بدهم. فرهنگ LIFO رواج پیدا می کند.
حسابداران و انبارداران روشی دارند که به آن می گویند لایفو (Last in First Out)
یعنی آخرین قطعه ای که وارد انبار شد، همان اولین قطعه ای خواهد بود که خارج خواهد شد.
تعدد برنامه ها در ذهن شخص، سازمان یا کشور نیز منجر به فرهنگ LIFO می شود؛ یعنی آخرین کاری که تعریف شده، مبنای عمل من خواهد بود؛ مثلا الان خروج از رکود مطرح است، سه ماه دیگر اقتصاد مقاومتی برجسته می شود و شش ماه بعد اجرای برنامه ششم.
مهم این است که آخرین چیزی که مطرح می شود چیست.
نتیجه هم زمانی برنامه زدگی و بی برنامگی چنین خواهد شد که در این حالت، برنامه ها دست خورده می شوند.
به واسطه این که هم برنامه ها و سیاست ها را اعلام کرده ایم؛ الان کمتر ایده ای یافت می شود که تا به حال مطرح نشده باشد و چون مطرح شده و اجرا نکرده ایم همه ایده ها (برنامه ها و سیاست ها) دست خورده شده است و هر کدام که مطرح می شود می گوییم ای بابا! ما این را اجرا کردیم و به نتیجه نرسیدیم.
به این سه علت اضافه کنید که اصولا کیفیت اسناد بالادستی ما هم خوب نیستند؛ برخی از آنان چنان گسترده (Wide) و به عبارت خودمانی «گَل و گشاد» نوشته شده اند که تقریبا هر چیزی با آن قابل توجیه است، من شاید بیش از 40 گزارش دیده باشم که هر چه دستگاه اجرایی می خواسته را با همان اسناد بالادستی توجیه کرده است.
ما هنوز تا سیاست هایی که جامع و مانع باشد یا به عبارتی «include» و «Exclude» کند فاصله داریم.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
پرسش و پاسخ
#پنج_بحران_و_مصیبت_کشور_داری_در_ایران :
قسمت دوم
#پرسش :
❓چشم اندازنویسی و اسناد بالادستی نوعی از آینده نگاری محسوب می شوند. شما در مصاحبه قبلی خود با گفتمان الگو به پدیده «تورم اسناد بالادستی» اشاره کردید. چرا اسناد بالادستی که نشانه برنامه داشتن و آینده نگری هستند اجرا نمی شوند؟
#پاسخ
❗️- ما در کشورمان دچار یک پارادوکس جدی هستیم؛ برنامه زدگی در عین بی برنامگی.
بی برنامگی حالتی است که شخص، سازمان یا کشور، برنامه مشخصی برای آینده خود ندارد و نمی داند که گام های اساسی برای تحقق آینده چیست؟
برنامه زدگی به حالتی می گویند که ذهن شخص، سازمان یا کشور مملو است از برنامه، استراتژی، سیاست، اهداف و سند.
جالب اینجاست که قاعدتا این دو پدیده مخالف هم هستند اما واقعیت آن است که برنامه زدگی منجر به بی برنامگی خواهد شد.
هم اکنون در کشور
سند چشم انداز داریم، بیش از 30 سند سیاست های کلان داریم، صدها سند توسعه بخشی، استانی، فرابخشی داریم و برنامه شش توسعه تاکنون به چیزی حدود 500 صفحه رسیده است.
به جرأت می توانم بگویم که بیش از صد هزار صفحه برنامه داریم اما کشور بر اساس برنامه اداره نمی شود. چرا؟
به این سه دلیل:
وقتی تعداد برنامه ها از منابع متعدد افزوده شد، مجریان دچار آشفتگی می شوند که بالاخره چه باید کرد؟
بسته خروج از رکود را اجرا کنند یا اقتصاد مقاومتی را؟
نقشه جامع علمی کشور را اجرا کنند یا برنامه توسعه را؟
نقشه راه تنگنای نقدینگی را عملی کنند یا برجام 2 را؟
اصلاح نظام اداری را پی بگیرند یا خصوصی سازی را؟
مهندسی فرهنگی را عملیاتی کنند یا سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را؟
وقتی تعداد و تنوع برنامه ها زیاد شد و این برنامه ها تبدیل به یک سند واحد نشده باشد، آن گاه این برنامه ها تبدیل به معیارهای عملکرد نمی شود؛ بنابراین پاسخگویی و پاسخ خواهی به درستی انجام نمی شود. من به عنوان یک وزارتخانه یاد می گیرم که هر وقت از من گزارش خواستند، یک گزارش سر هم کنم و بدهم. فرهنگ LIFO رواج پیدا می کند.
حسابداران و انبارداران روشی دارند که به آن می گویند لایفو (Last in First Out)
یعنی آخرین قطعه ای که وارد انبار شد، همان اولین قطعه ای خواهد بود که خارج خواهد شد.
تعدد برنامه ها در ذهن شخص، سازمان یا کشور نیز منجر به فرهنگ LIFO می شود؛ یعنی آخرین کاری که تعریف شده، مبنای عمل من خواهد بود؛ مثلا الان خروج از رکود مطرح است، سه ماه دیگر اقتصاد مقاومتی برجسته می شود و شش ماه بعد اجرای برنامه ششم.
مهم این است که آخرین چیزی که مطرح می شود چیست.
نتیجه هم زمانی برنامه زدگی و بی برنامگی چنین خواهد شد که در این حالت، برنامه ها دست خورده می شوند.
به واسطه این که هم برنامه ها و سیاست ها را اعلام کرده ایم؛ الان کمتر ایده ای یافت می شود که تا به حال مطرح نشده باشد و چون مطرح شده و اجرا نکرده ایم همه ایده ها (برنامه ها و سیاست ها) دست خورده شده است و هر کدام که مطرح می شود می گوییم ای بابا! ما این را اجرا کردیم و به نتیجه نرسیدیم.
به این سه علت اضافه کنید که اصولا کیفیت اسناد بالادستی ما هم خوب نیستند؛ برخی از آنان چنان گسترده (Wide) و به عبارت خودمانی «گَل و گشاد» نوشته شده اند که تقریبا هر چیزی با آن قابل توجیه است، من شاید بیش از 40 گزارش دیده باشم که هر چه دستگاه اجرایی می خواسته را با همان اسناد بالادستی توجیه کرده است.
ما هنوز تا سیاست هایی که جامع و مانع باشد یا به عبارتی «include» و «Exclude» کند فاصله داریم.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
پرسش و پاسخ
#پنج_بحران_و_مصیبت_کشور_داری_در_ایران
#پرسش
❓شما در جایی عنوان کرده اید که وقتی نظام تدبیر، نامناسب باشد، توان کشور و انرژی کشور هدر می رود. عدم توجه به آینده و فرصت ها و تهدیدهای پیش رو تا چه اندازه در این امر نقش داشته است؟
#پاسخ
❗️- وقتی نظام کشورداری ناتوان است، حتی از دیدن و تحلیل کردن فرصت ها و تهدیدها هم ناتوان است؛ برای مثال کشوری مانند ایران که یکی از جوان ترین و تحصیلکرده ترین و پیشرفت خواه ترین جمعیت ها را دارد، اما این همه دانش آموخته علوم و مهندسی کامپیوتر، نتوانست از فرصت شبکه های اجتماعی به خوبی استفاده تجاری کند.
هم اکنون هم از فرصت انیمیشن به عنوان یک بازار پر سود استفاده نمی کند. فردا نیز از بازار بازی های رایانه ای استفاده نخواهد کرد و پس فردا نیز از بازار فرصت واقعیت مجازی (Virtual Reality) و واقعیت افزوده (Augmented Reality).
فرصت ها یکی یکی از پیش روی نظام اقتصادی و اجتماعی می گذرند و ما فقط یک مصرف کننده حرفه ای و به روز می شویم.
هم اکنون در حوزه شبکه های اجتماعی، انیمیشن و بازی های رایانه ای، یک مصرف کننده حرفه ای هستیم و فردا نیز برای بازار مصرف واقعیت مجازی و واقعیت ارزش افزوده.
چرا؟
چون نظام کشورداری ما آنقدر گرفتار روزمرگی و نگاه کوتاه مدت است که نمی تواند به فرصت های آینده نگاه کند.
#پرسش
❓مهم ترین فرصت ها و تهدیدهای آینده در حوزه کشورداری را چه می دانید؟
#پاسخ
❗️- فکر می کنم «ایران ما» با #پنج_بحران کلیدی روبروست؛ متاسفانه این بحران ها نه مانند « #داعش » یا « #قیمت بنزین »، فوری، فوتی و ملموس هستند و نه مانند « #تحریم_و_مذاکره » جذابیت سیاسی و رسانه ای دارند.
ولی این بحران ها همچون موریانه « #ایران » ما را از درون تخریب می کنند و به دلیل ماهیت تدریجی و ناملموس آنها، گرفتار سندروم قورباغه پخته شده ایم.
(همان داستان تکراری که وقتی قورباغه در آب جوش گذاشته می شود، سریع بیرون می پرد اما اگر به صورت تدریجی درجه حرارت آب افزایش پیدا کند، آن قدر می ماند تا بمیرد.)
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
پرسش و پاسخ
#پنج_بحران_و_مصیبت_کشور_داری_در_ایران
#پرسش
❓شما در جایی عنوان کرده اید که وقتی نظام تدبیر، نامناسب باشد، توان کشور و انرژی کشور هدر می رود. عدم توجه به آینده و فرصت ها و تهدیدهای پیش رو تا چه اندازه در این امر نقش داشته است؟
#پاسخ
❗️- وقتی نظام کشورداری ناتوان است، حتی از دیدن و تحلیل کردن فرصت ها و تهدیدها هم ناتوان است؛ برای مثال کشوری مانند ایران که یکی از جوان ترین و تحصیلکرده ترین و پیشرفت خواه ترین جمعیت ها را دارد، اما این همه دانش آموخته علوم و مهندسی کامپیوتر، نتوانست از فرصت شبکه های اجتماعی به خوبی استفاده تجاری کند.
هم اکنون هم از فرصت انیمیشن به عنوان یک بازار پر سود استفاده نمی کند. فردا نیز از بازار بازی های رایانه ای استفاده نخواهد کرد و پس فردا نیز از بازار فرصت واقعیت مجازی (Virtual Reality) و واقعیت افزوده (Augmented Reality).
فرصت ها یکی یکی از پیش روی نظام اقتصادی و اجتماعی می گذرند و ما فقط یک مصرف کننده حرفه ای و به روز می شویم.
هم اکنون در حوزه شبکه های اجتماعی، انیمیشن و بازی های رایانه ای، یک مصرف کننده حرفه ای هستیم و فردا نیز برای بازار مصرف واقعیت مجازی و واقعیت ارزش افزوده.
چرا؟
چون نظام کشورداری ما آنقدر گرفتار روزمرگی و نگاه کوتاه مدت است که نمی تواند به فرصت های آینده نگاه کند.
#پرسش
❓مهم ترین فرصت ها و تهدیدهای آینده در حوزه کشورداری را چه می دانید؟
#پاسخ
❗️- فکر می کنم «ایران ما» با #پنج_بحران کلیدی روبروست؛ متاسفانه این بحران ها نه مانند « #داعش » یا « #قیمت بنزین »، فوری، فوتی و ملموس هستند و نه مانند « #تحریم_و_مذاکره » جذابیت سیاسی و رسانه ای دارند.
ولی این بحران ها همچون موریانه « #ایران » ما را از درون تخریب می کنند و به دلیل ماهیت تدریجی و ناملموس آنها، گرفتار سندروم قورباغه پخته شده ایم.
(همان داستان تکراری که وقتی قورباغه در آب جوش گذاشته می شود، سریع بیرون می پرد اما اگر به صورت تدریجی درجه حرارت آب افزایش پیدا کند، آن قدر می ماند تا بمیرد.)
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پنج_بحران_و_مصیبت_کشور_داری_در_ایران :
قسمت سوم
1. #بحران_بی_آبی :
- در مورد بی آبی باید بگویم که اوضاع خیلی خطرناک است؛ فقط کافی است به چند عدد فکر کنیم!
بر اساس نتایج شبیه سازی های انجام شده در زمینه تغییرات متغیرهای آب و هوایی تا سال 2040 میلادی (25 سال آتی) نسبت به دوره 2005-1976 (دوره پایه مشاهداتی)، توسط IPCC تغییرات اقلیمی در ایران پیامدهای زیر را به دنبال خواهد داشت:
- متوسط میزان بارش 9 درصدت کاهش خواهد یافت.
- متوسط دمای کشور حدود یک درجه سانتیگراد افزایش خواهد یافت.
- تعداد بارش های سنگین و سیل آسا تا 40 درصد افزایش خواهد یافت.
- تعداد روزهای داغ (دمای بیش از 30 درجه سانتیگراد) در اکثر نقاط کشور افزایش می یابد و این افزایش در جنوب شرق کشور (استان های سیستان و بلوچستان و کرمان) بیش از مناطق دیگر خواهد بود.
- سرانه ذخایر آبی کشور تا حدود 1300 متر مربع کاهش خواهد یافت.
- با افزایش یک درجه سانتیگراد دمای کشور، معادل 13 میلیارد متر مکعب منابع آبی کشور از طریق تبخیر از دسترس خارج می شود و این تهدید بزرگی برای منابع روباز آبی کشور است.
- با توجه به این که 90 درصد تولید برق آبی در حوضه های کارون و کرخه انجام می شود با کاهش بارش و رواناب در این حوضه ها، کاهش تولید نیروگاه های برق آبی کشور در 25 سال آتی قطعی است.
- عملکرد گندیم دیم در سال 2025 تا 20 درصد و تا سال 2050 تا 32 درصد کاهش خواهد یافت.
نشانه های این بحران خود را نشان داده است؛ بی آبی گریبان ما را گرفته است؛ در آبادان و خرمشهر 400 هزار نخل خشک شدند و یک میلیون نخل در انتظار خشک شدن روزشماری می کنند.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پنج_بحران_و_مصیبت_کشور_داری_در_ایران :
قسمت سوم
1. #بحران_بی_آبی :
- در مورد بی آبی باید بگویم که اوضاع خیلی خطرناک است؛ فقط کافی است به چند عدد فکر کنیم!
بر اساس نتایج شبیه سازی های انجام شده در زمینه تغییرات متغیرهای آب و هوایی تا سال 2040 میلادی (25 سال آتی) نسبت به دوره 2005-1976 (دوره پایه مشاهداتی)، توسط IPCC تغییرات اقلیمی در ایران پیامدهای زیر را به دنبال خواهد داشت:
- متوسط میزان بارش 9 درصدت کاهش خواهد یافت.
- متوسط دمای کشور حدود یک درجه سانتیگراد افزایش خواهد یافت.
- تعداد بارش های سنگین و سیل آسا تا 40 درصد افزایش خواهد یافت.
- تعداد روزهای داغ (دمای بیش از 30 درجه سانتیگراد) در اکثر نقاط کشور افزایش می یابد و این افزایش در جنوب شرق کشور (استان های سیستان و بلوچستان و کرمان) بیش از مناطق دیگر خواهد بود.
- سرانه ذخایر آبی کشور تا حدود 1300 متر مربع کاهش خواهد یافت.
- با افزایش یک درجه سانتیگراد دمای کشور، معادل 13 میلیارد متر مکعب منابع آبی کشور از طریق تبخیر از دسترس خارج می شود و این تهدید بزرگی برای منابع روباز آبی کشور است.
- با توجه به این که 90 درصد تولید برق آبی در حوضه های کارون و کرخه انجام می شود با کاهش بارش و رواناب در این حوضه ها، کاهش تولید نیروگاه های برق آبی کشور در 25 سال آتی قطعی است.
- عملکرد گندیم دیم در سال 2025 تا 20 درصد و تا سال 2050 تا 32 درصد کاهش خواهد یافت.
نشانه های این بحران خود را نشان داده است؛ بی آبی گریبان ما را گرفته است؛ در آبادان و خرمشهر 400 هزار نخل خشک شدند و یک میلیون نخل در انتظار خشک شدن روزشماری می کنند.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پنج_بحران_و_مصیبت_کشور_داری_در_ایران
2. #بحران_بیکاری_و_بیکارگی :
بیایید با هم صادق باشیم؛ شاخص های اقتصادی خوبند و در عین حال گمراه کننده؛ شاخص بیکاری یکی از گمراه کننده ترین شاخص های اقتصادی ماست که البته ربطی به دولت ندارد؛ چون تعریف فعلی مطابق با تعاریف جهانی است.
اگر به تعریف شاخص بیکاری نگاه کنیم، می بینیم که در حال حاضر بر اساس تعریف دولت هر کس حداقل یک ساعت در هفته کار کند، شاغل محسوب می شود.
صادقانه باید بگوییم که با یک ساعت کار در هفته نه نیازی برطرف می شود و نه خانواده ای تامین. این تعریف یک مشکل دیگر هم دارد و آن این است که اگر کسی در جستجوی کار نبود، آن در این تعریف نمی گنجد!
حالا اگر بخواهیم تعریف واقع بینانه ای از کار و بیکاری ارائه کنیم، باید بگویم که نیمی از ایران بیکارند؛ به این خاطر که خیلی از افراد به ویژه زنان تحصیل کرده، اصولا از یافتن کار ناامید شده و از بازار کار خارج شده اند.
آنهایی که هنوز مصرانه در جستجوی کار هستند هم خیلی قادر به یافتن کاری در حدی که بتوانند معیشت خود را آبرومندانه تامین کنند و برای آینده خود منبع مالی مطمئنی داشته باشند نیستند.
طبق اعلام مراجع رسمی #هر_پنج_دقیقه یک نفر به جمعیت بیکار کشور افزوده می شود!
بر اساس برآوردها مقدار زیادی بیکاری تاخیر افتاده داریم (بیش از چهار میلیون دانشجوی در حال تحصیل که صرفا به خاطر دستیابی به شغل های با درآمد بالا ادامه تحصیل را برگزیده اند و فعلا جزو آمار بیکاران رسمی محسوب نمی شوند.)
بر اساس آخرین آمارهای ارائه شده تعداد بیکاران مطلق کشور 2 میلیون و 500 هزار نفرند (با همان تعریف اشتباه از بیکاری که بیانگر واقعیت نیست) که اگر 4.5 میلیون نفر دیگر نیز طی یکی دو سال آینده به آن افزوده شود؛ بیکاری در کشور به 7 میلیون نفر خواهد رسید؛ بنابراین نگرانی این است که بازاری که نمی تواند مسئله بیکاری 2.5 میلیون نفر را حل کند، چگونه خواهد توانست به 7 میلیون تقاضا برای کار پاسخ بدهد؟
از 2.5 میلیون بیکار موجود کشور نیز طبق آمارهای ارائه شده، یک میلیون و 200 هزار نفر را تحصیل کرده های دانشگاهی تشکیل می دهند.
مسئله بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی بسیار نگران کننده و بزرگ ترین معضل بازار کار ایران است.
حالا چرا بیکاری بحران زا است؟
بیکاری منشأ دزدی، اعتیاد، جدال های خانوادگی، افزایش سن ازدواج و فحشا است؛ نیازی هم به پژوهش های سنگین جامعه شناسانه نیست! با یک جامعه بیکار روبرو هستیم؛ در حالی که خودمان را با شاخص بیکاری حدود 10 درصد گول می زنیم.
مسئله، قابل تحمل بود اگر فقط در حد بیکاری باقی می ماند؛ اما اکنون دستیابی به ثروت های یک شبه و یک شبه ره صد ساله را رفتن نه از طریق کار و عرق ریختن، بلکه با از زیر کار در رفتن و بیکاری، تبدیل به یک هنجار شده است. ما فقط با یک گروه بیکار در جامعه روبرو نیستیم؛ بلکه با یک جامعه بیکارِ بی عار روبرو هستیم! مشکل ما بیکاری صرف نیست؛ بیکارگی ما بیداد می کند.
توجه:
امارها مربوط به زمان نگارش و بیان مطالب هست . احیانا آمار فعلی افزایش داشته باشد.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پنج_بحران_و_مصیبت_کشور_داری_در_ایران
2. #بحران_بیکاری_و_بیکارگی :
بیایید با هم صادق باشیم؛ شاخص های اقتصادی خوبند و در عین حال گمراه کننده؛ شاخص بیکاری یکی از گمراه کننده ترین شاخص های اقتصادی ماست که البته ربطی به دولت ندارد؛ چون تعریف فعلی مطابق با تعاریف جهانی است.
اگر به تعریف شاخص بیکاری نگاه کنیم، می بینیم که در حال حاضر بر اساس تعریف دولت هر کس حداقل یک ساعت در هفته کار کند، شاغل محسوب می شود.
صادقانه باید بگوییم که با یک ساعت کار در هفته نه نیازی برطرف می شود و نه خانواده ای تامین. این تعریف یک مشکل دیگر هم دارد و آن این است که اگر کسی در جستجوی کار نبود، آن در این تعریف نمی گنجد!
حالا اگر بخواهیم تعریف واقع بینانه ای از کار و بیکاری ارائه کنیم، باید بگویم که نیمی از ایران بیکارند؛ به این خاطر که خیلی از افراد به ویژه زنان تحصیل کرده، اصولا از یافتن کار ناامید شده و از بازار کار خارج شده اند.
آنهایی که هنوز مصرانه در جستجوی کار هستند هم خیلی قادر به یافتن کاری در حدی که بتوانند معیشت خود را آبرومندانه تامین کنند و برای آینده خود منبع مالی مطمئنی داشته باشند نیستند.
طبق اعلام مراجع رسمی #هر_پنج_دقیقه یک نفر به جمعیت بیکار کشور افزوده می شود!
بر اساس برآوردها مقدار زیادی بیکاری تاخیر افتاده داریم (بیش از چهار میلیون دانشجوی در حال تحصیل که صرفا به خاطر دستیابی به شغل های با درآمد بالا ادامه تحصیل را برگزیده اند و فعلا جزو آمار بیکاران رسمی محسوب نمی شوند.)
بر اساس آخرین آمارهای ارائه شده تعداد بیکاران مطلق کشور 2 میلیون و 500 هزار نفرند (با همان تعریف اشتباه از بیکاری که بیانگر واقعیت نیست) که اگر 4.5 میلیون نفر دیگر نیز طی یکی دو سال آینده به آن افزوده شود؛ بیکاری در کشور به 7 میلیون نفر خواهد رسید؛ بنابراین نگرانی این است که بازاری که نمی تواند مسئله بیکاری 2.5 میلیون نفر را حل کند، چگونه خواهد توانست به 7 میلیون تقاضا برای کار پاسخ بدهد؟
از 2.5 میلیون بیکار موجود کشور نیز طبق آمارهای ارائه شده، یک میلیون و 200 هزار نفر را تحصیل کرده های دانشگاهی تشکیل می دهند.
مسئله بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی بسیار نگران کننده و بزرگ ترین معضل بازار کار ایران است.
حالا چرا بیکاری بحران زا است؟
بیکاری منشأ دزدی، اعتیاد، جدال های خانوادگی، افزایش سن ازدواج و فحشا است؛ نیازی هم به پژوهش های سنگین جامعه شناسانه نیست! با یک جامعه بیکار روبرو هستیم؛ در حالی که خودمان را با شاخص بیکاری حدود 10 درصد گول می زنیم.
مسئله، قابل تحمل بود اگر فقط در حد بیکاری باقی می ماند؛ اما اکنون دستیابی به ثروت های یک شبه و یک شبه ره صد ساله را رفتن نه از طریق کار و عرق ریختن، بلکه با از زیر کار در رفتن و بیکاری، تبدیل به یک هنجار شده است. ما فقط با یک گروه بیکار در جامعه روبرو نیستیم؛ بلکه با یک جامعه بیکارِ بی عار روبرو هستیم! مشکل ما بیکاری صرف نیست؛ بیکارگی ما بیداد می کند.
توجه:
امارها مربوط به زمان نگارش و بیان مطالب هست . احیانا آمار فعلی افزایش داشته باشد.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پنج_بحران_و_مصیبت_کشور_داری_در_ایران :
(بحران پنجم :)
5.#اولویتهای_متعدد_و_گمراه_کننده :
آینده یک کشور را مسائلی رقم می زند که توسط مدیران ارشد آن کشور به عنوان «اولویت» شناسایی و سپس مدیریت می شوند. اگر کشوری به این جمع بندی برسد که باید در تامین کالاهای استراتژیک توانمند شود، آینده اش ناشی از تصمیمات و اقداماتش در قبال آن مسئله اولویت دار خواهد بود. اگر کشوری مهارت کاری نیروی انسانی را اولویت تشخیص دهد، آن گاه آینده آن کشور تحت این اولویت تغییر خواهد کرد.
پیش از این، چهار بحران (بحران #بی_آبی، بحران #دروغ، بحران #بیکاری و #بیکارگی و بحران #جنسی) را برشمردم.
از همه این بحران ها بدتر، زمانی است که یک کشور، یک دولت – ملت یا یک سیستم اقتصادی – اجتماعی بزرگ، اولویت های خود را به نادرستی تشخیص دهد.
اما فکر کنم که این بحران هایی که برشمردم در اولویت ها فراموش شده اند.
ممکن است شما به من جواب بدهید که «برای تک تک این بحران ها در گفتارها و تصمیمات و سیاست های اعلامی مدیران ارشد، ردپا وجود دارد و به این موضوعات توجه شده است.»
جواب من این است که بر اساس اصول تفکر استراتژیک، کشوری که 100 مسئله و اولویت دارد، یعنی اولویت ندارد.
به نظرم تعداد اولویت ها آن قدر زیاد است که اولویت های واقعی فراموش شده اند.
به نظرم ما اولویت های زیادی را برای کشور برگزیده ایم و سیگنال های اشتباه به جامعه، محققان، کنشگران، مدیران میانی و ... داده ایم؛ چون صحبت در مورد بحران به درازا کشید من فرصت استراتژیک را تیتروار عرض می کنم:
- فرصت تبدیل ایران به هاب تجاری و ترانزیتی منطقه.
- فرصت تبدیل ایران به تولید کننده و تامین کننده دارو و غذای 400 میلیون نفر (80 میلیون نفر خود ایران و 400 میلیون کشورهای منطقه)
- فرصت استراتژیک ایران در حوزه صنایع خلاقه (هنر، فرهنگ، انیمیشن و ...)
- فرصت ایران برای تبدیل شدن به مقصد گردشگری و جذب 20 میلیون گردشگر در سال
- فرصت ایران برای تبدیل نفت و گاز از منبع درآمدی به موتور محرک صنعتی شدن
این پنج فرصت بی نظیر هستند و برخی از آنها در حال از بین رفتن؛ مانند تبدیل شدن ایران به هاب تجاری و ترانزیتی منطقه .
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#پنج_بحران_و_مصیبت_کشور_داری_در_ایران :
(بحران پنجم :)
5.#اولویتهای_متعدد_و_گمراه_کننده :
آینده یک کشور را مسائلی رقم می زند که توسط مدیران ارشد آن کشور به عنوان «اولویت» شناسایی و سپس مدیریت می شوند. اگر کشوری به این جمع بندی برسد که باید در تامین کالاهای استراتژیک توانمند شود، آینده اش ناشی از تصمیمات و اقداماتش در قبال آن مسئله اولویت دار خواهد بود. اگر کشوری مهارت کاری نیروی انسانی را اولویت تشخیص دهد، آن گاه آینده آن کشور تحت این اولویت تغییر خواهد کرد.
پیش از این، چهار بحران (بحران #بی_آبی، بحران #دروغ، بحران #بیکاری و #بیکارگی و بحران #جنسی) را برشمردم.
از همه این بحران ها بدتر، زمانی است که یک کشور، یک دولت – ملت یا یک سیستم اقتصادی – اجتماعی بزرگ، اولویت های خود را به نادرستی تشخیص دهد.
اما فکر کنم که این بحران هایی که برشمردم در اولویت ها فراموش شده اند.
ممکن است شما به من جواب بدهید که «برای تک تک این بحران ها در گفتارها و تصمیمات و سیاست های اعلامی مدیران ارشد، ردپا وجود دارد و به این موضوعات توجه شده است.»
جواب من این است که بر اساس اصول تفکر استراتژیک، کشوری که 100 مسئله و اولویت دارد، یعنی اولویت ندارد.
به نظرم تعداد اولویت ها آن قدر زیاد است که اولویت های واقعی فراموش شده اند.
به نظرم ما اولویت های زیادی را برای کشور برگزیده ایم و سیگنال های اشتباه به جامعه، محققان، کنشگران، مدیران میانی و ... داده ایم؛ چون صحبت در مورد بحران به درازا کشید من فرصت استراتژیک را تیتروار عرض می کنم:
- فرصت تبدیل ایران به هاب تجاری و ترانزیتی منطقه.
- فرصت تبدیل ایران به تولید کننده و تامین کننده دارو و غذای 400 میلیون نفر (80 میلیون نفر خود ایران و 400 میلیون کشورهای منطقه)
- فرصت استراتژیک ایران در حوزه صنایع خلاقه (هنر، فرهنگ، انیمیشن و ...)
- فرصت ایران برای تبدیل شدن به مقصد گردشگری و جذب 20 میلیون گردشگر در سال
- فرصت ایران برای تبدیل نفت و گاز از منبع درآمدی به موتور محرک صنعتی شدن
این پنج فرصت بی نظیر هستند و برخی از آنها در حال از بین رفتن؛ مانند تبدیل شدن ایران به هاب تجاری و ترانزیتی منطقه .
🆔👉 @iran_novin1