#خلیج_فارس را خلیج ع٭٭ی خواندن دردی را درمان نمی کند. آن آب چند هزار سال است که چنین نامیده شده است. از روزی که نام بلند آوازه #کوروش جهان را فرا گرفت، سراسر ایران زمین بزرگ "پارس" خوانده شده برای اینکه زادگاه او پارس بوده و آبهای آن سرزمین هم دریای پارس نام گرفته است. از دریای پارس تا رود آمویه، پارس نام داشت. هنوز هم در همه زبانهای اروپایی میهن ما پارس خوانده می شود یعنی نامی که از نویسندگان یونانی از سده ششم پیش از میلاد مسیح به جهانیان رسیده هنوز پایدار است.
اگر باید نامی را به نام دیگر برگرداند بهتر است از همان #مصر آغاز کنیم و به بندر اسکندریه نام دیگری بدهیم. این شهر که ساخته اسکندر است به نام اسکندر یونانی خوانده شده است.
بطلیموس یکی از سرداران اسکندر است که پس از مرگ اسکندر به تاج و تخت مصر رسید و خاندان او تا سال ۳۰ پیش از میلاد در آنجا فرمانروا بودند و پس از آن فرمانروایی آنجا رسید به رومیها. اسکندریه همچنان پایگاه آنان بود.
نمی دانم #پانعربیسم می پسندد که بندر بزرگ مصر به نام بیگانه ای باشد!
و یا مثلا نام پایتخت #عراق یعنی #بغداد را از پارسی به عربی برنگردانند.
چنانکه می دانیم ابوجعفر المنصور دوانقی دومین خلیفه عباسی پایتخت را از هاشمیه به بغداد انتقال داد. این هاشمیه همان شهر انبار است که نامی ایرانی و پارسی است.
در زمان منصور، بغداد دهی بوده در هفت فرسنگی #تیسفون پایتخت #ساسانیان از برای ساختن پایتخت عباسی، پایتخت ساسانی ویران گردید. مصالح تیسفون از برای ساختن بغداد بکار رفت.
آن پایتخت را منصور عباسی مدینه السلام و دارالسلام خواند. چه خوب است از این پس پایتخت عراق مدینه السلام نامیده شود، نه به نام ایرانی و پارسی "بغداد" به معنی "خداداد"؛ و اگر نخواسته باشند که این شهر از بخشایش ایزدی برکنار باشد، پیشنهاد می کنم آن را "عطاالله" بخوانند.
اینگونه نامها که باید تغییر داده شود بسیار است. دریغ نباشد که ندانیم نام پارسی "عراق" از کجا آمده و از کی به چنین نامی خوانده شده است. بجاست در این کار بسیار ستوده پیشرو ما شوند. ناگزیر آنانی که می خواهند در خاک ما #خوزستان، عربستان خوانده شود و دریای ما خلیج فارس، خلیج ع٭٭ی خوانده شود، باید بدانند در خاکهای خودشان چند نام پارسی را به نام عربی برگردانند.
♦️برگرفته از سخنرانی استاد پورداود به سال ۱۳۴۳ خورشیدی
✅ پ. ن: عراق معرب اراک است. در اصل نامی پارسی است. ریشه اش پارسی است. از واژه پارسی اراک گرفته شده است.
@khouzestan_iran1
اگر باید نامی را به نام دیگر برگرداند بهتر است از همان #مصر آغاز کنیم و به بندر اسکندریه نام دیگری بدهیم. این شهر که ساخته اسکندر است به نام اسکندر یونانی خوانده شده است.
بطلیموس یکی از سرداران اسکندر است که پس از مرگ اسکندر به تاج و تخت مصر رسید و خاندان او تا سال ۳۰ پیش از میلاد در آنجا فرمانروا بودند و پس از آن فرمانروایی آنجا رسید به رومیها. اسکندریه همچنان پایگاه آنان بود.
نمی دانم #پانعربیسم می پسندد که بندر بزرگ مصر به نام بیگانه ای باشد!
و یا مثلا نام پایتخت #عراق یعنی #بغداد را از پارسی به عربی برنگردانند.
چنانکه می دانیم ابوجعفر المنصور دوانقی دومین خلیفه عباسی پایتخت را از هاشمیه به بغداد انتقال داد. این هاشمیه همان شهر انبار است که نامی ایرانی و پارسی است.
در زمان منصور، بغداد دهی بوده در هفت فرسنگی #تیسفون پایتخت #ساسانیان از برای ساختن پایتخت عباسی، پایتخت ساسانی ویران گردید. مصالح تیسفون از برای ساختن بغداد بکار رفت.
آن پایتخت را منصور عباسی مدینه السلام و دارالسلام خواند. چه خوب است از این پس پایتخت عراق مدینه السلام نامیده شود، نه به نام ایرانی و پارسی "بغداد" به معنی "خداداد"؛ و اگر نخواسته باشند که این شهر از بخشایش ایزدی برکنار باشد، پیشنهاد می کنم آن را "عطاالله" بخوانند.
اینگونه نامها که باید تغییر داده شود بسیار است. دریغ نباشد که ندانیم نام پارسی "عراق" از کجا آمده و از کی به چنین نامی خوانده شده است. بجاست در این کار بسیار ستوده پیشرو ما شوند. ناگزیر آنانی که می خواهند در خاک ما #خوزستان، عربستان خوانده شود و دریای ما خلیج فارس، خلیج ع٭٭ی خوانده شود، باید بدانند در خاکهای خودشان چند نام پارسی را به نام عربی برگردانند.
♦️برگرفته از سخنرانی استاد پورداود به سال ۱۳۴۳ خورشیدی
✅ پ. ن: عراق معرب اراک است. در اصل نامی پارسی است. ریشه اش پارسی است. از واژه پارسی اراک گرفته شده است.
@khouzestan_iran1
💠 نجم الدین اربکان نماد ارتجاع اخوانی
ارتجاع گونه های مختلفی دارد. از ارتجاع چپ تا انواع مرتجعان و واپس گراهای جهان وطن و مذهبی.
به جد می توان ارتجاع مذهبی را یکی از خطرناک ترین اندیشه هایی دانست که فرزندانی چون #داعش، #القاعده (جبهه النصره، #طالبان و ...) را در بطن خود پرورانده است.
اما جریان اخوان المسلمین که شبکه ای از تکنوکرات های به ظاهر کراواتی و در باطن مرتجع را تربیت می کند یکی از منابع فکری همین ارتجاع است. داعش را مولود فکری اخوانی ها می دانند.
آرمان نهایی اخوان المسلمین "خلافت" است.
هر چند #خلافت برای ما ایرانیها نماد ستم، آدم کشی، تهاجم و قتل عام است و تجربه خلافت عباسی و عثمانی مستقیما بقای دولت و ملت ایران را هدف قرار می داد اما برای ترکها و عربها خلافت نماد عظمت و هویت است.
کشورهای عربی نه دولت-ملت(کشور) هستند و نه امپراطوری. میان مفهوم "امیرنشین" با کشور State تفاوت زیادی است. امروز چیزی به اسم هویت ملی امارات متحده، هویت ملی کویتی، هویت ملی قطری نداریم. این خود نشان میدهد که آنها تا چه اندازه از ایده دولت-ملت دور هستند. برای همین است که سودای خلافت همیشه در ذهنیت #اعراب و اتراک موج می زند.
ترکهای امروز نیز (به جز ترکهای سفید) ترجیح می دهند به دنبال احیای خلافت عثمانی باشند.
اخوانی ها در پی زنده کردن چنین هدف به صورت مرحله ای و ابتدا از سرزمین خود هستند.
از سوی دیگر در ایران عده ای شیفته اخوان المسلمین #مصر و عده ای شیفته اخوان المسلمین #ترکیه اند که مرتجعین اخیر نیز خود دو گونه اند. گونه ای که طرفدار اربکان اند و گونه ای که طرفدار #اردوغان اند.
امروزه قضاوت برای ما سخت است که اگر شبه کودتای جولای 1997 رخ نمیداد، و کابینه اربکان سقوط نمیکرد، چه سرنوشت پیدا می کرد! آیا اربکان پس یک دهه حکومت به دموکراسی وفادار می ماند؟ اردوغان که گونه ای دیگر از اخوانی ها و شاگرد سابق اربکان است، چنین نکرد!
اما این را می دانیم که این گونه فکری، تا زمانی به الزامات دموکراتیک وفادار است که همه ارکان قدرت را به سیطره خود در نیاورده. ولی پس از آن، دوره اقتدارگرایی و پدرسالاری آغاز خواهد شد.
اما فایده اربکان و اردوغان و مرسی برای ایران چیست؟
کسانی که با ساده دلی تمام بر آن بودند که قدرت گیری اردوغان و مرسی به سود ایران خواهد بود، نتیجه را دیدند. اما چون تجربه عملی و حقیقی در خصوص اربکان وجود ندارد، برخی ره افسانه میزنند.
در اینکه اربکان سیاستمدار توانایی بود شکی نیست. اردوغان توانا و باهوش است اما برای منافع ملی ایران چه سودی دارد؟
اینکه اربکان تحصیلات ممتازی داشت شکی نیست، اما مگر بسیاری از رهبران القاعده و داعش در غرب تحصیل نکرده اند؟
ماحصل کلام اینکه، اربکان سیاستمداری مرتجع بود و نباید این ماهیت ارتجاعی پشت ماسک مظلوم نمایی ناشی از کودتا مخفی بماند.
اگر امروز یک ایرانی شیعه، به دنبال سودای اربکان اخوانی دل و دین ببازد، این فرد را چگونه باید فهمید؟
آیا این ایرانی دوست دارد زیر بیرق "خلافت" باشد؟ پس در این صورت روح ایرانی و حتی ایده "ولایت" که در برابر خلافت از سوی شیعیان مطرح شد، چه جایگاهی دارد؟
پاسخ روشن است، کسی که نگاه "تجویزی" به اربکان دارد، نه ایرانی است و نه شیعه و نه حتی به ولایت اعتقاد دارد.
#مقالات
@Azariha_3
@khouzestan_iran1
ارتجاع گونه های مختلفی دارد. از ارتجاع چپ تا انواع مرتجعان و واپس گراهای جهان وطن و مذهبی.
به جد می توان ارتجاع مذهبی را یکی از خطرناک ترین اندیشه هایی دانست که فرزندانی چون #داعش، #القاعده (جبهه النصره، #طالبان و ...) را در بطن خود پرورانده است.
اما جریان اخوان المسلمین که شبکه ای از تکنوکرات های به ظاهر کراواتی و در باطن مرتجع را تربیت می کند یکی از منابع فکری همین ارتجاع است. داعش را مولود فکری اخوانی ها می دانند.
آرمان نهایی اخوان المسلمین "خلافت" است.
هر چند #خلافت برای ما ایرانیها نماد ستم، آدم کشی، تهاجم و قتل عام است و تجربه خلافت عباسی و عثمانی مستقیما بقای دولت و ملت ایران را هدف قرار می داد اما برای ترکها و عربها خلافت نماد عظمت و هویت است.
کشورهای عربی نه دولت-ملت(کشور) هستند و نه امپراطوری. میان مفهوم "امیرنشین" با کشور State تفاوت زیادی است. امروز چیزی به اسم هویت ملی امارات متحده، هویت ملی کویتی، هویت ملی قطری نداریم. این خود نشان میدهد که آنها تا چه اندازه از ایده دولت-ملت دور هستند. برای همین است که سودای خلافت همیشه در ذهنیت #اعراب و اتراک موج می زند.
ترکهای امروز نیز (به جز ترکهای سفید) ترجیح می دهند به دنبال احیای خلافت عثمانی باشند.
اخوانی ها در پی زنده کردن چنین هدف به صورت مرحله ای و ابتدا از سرزمین خود هستند.
از سوی دیگر در ایران عده ای شیفته اخوان المسلمین #مصر و عده ای شیفته اخوان المسلمین #ترکیه اند که مرتجعین اخیر نیز خود دو گونه اند. گونه ای که طرفدار اربکان اند و گونه ای که طرفدار #اردوغان اند.
امروزه قضاوت برای ما سخت است که اگر شبه کودتای جولای 1997 رخ نمیداد، و کابینه اربکان سقوط نمیکرد، چه سرنوشت پیدا می کرد! آیا اربکان پس یک دهه حکومت به دموکراسی وفادار می ماند؟ اردوغان که گونه ای دیگر از اخوانی ها و شاگرد سابق اربکان است، چنین نکرد!
اما این را می دانیم که این گونه فکری، تا زمانی به الزامات دموکراتیک وفادار است که همه ارکان قدرت را به سیطره خود در نیاورده. ولی پس از آن، دوره اقتدارگرایی و پدرسالاری آغاز خواهد شد.
اما فایده اربکان و اردوغان و مرسی برای ایران چیست؟
کسانی که با ساده دلی تمام بر آن بودند که قدرت گیری اردوغان و مرسی به سود ایران خواهد بود، نتیجه را دیدند. اما چون تجربه عملی و حقیقی در خصوص اربکان وجود ندارد، برخی ره افسانه میزنند.
در اینکه اربکان سیاستمدار توانایی بود شکی نیست. اردوغان توانا و باهوش است اما برای منافع ملی ایران چه سودی دارد؟
اینکه اربکان تحصیلات ممتازی داشت شکی نیست، اما مگر بسیاری از رهبران القاعده و داعش در غرب تحصیل نکرده اند؟
ماحصل کلام اینکه، اربکان سیاستمداری مرتجع بود و نباید این ماهیت ارتجاعی پشت ماسک مظلوم نمایی ناشی از کودتا مخفی بماند.
اگر امروز یک ایرانی شیعه، به دنبال سودای اربکان اخوانی دل و دین ببازد، این فرد را چگونه باید فهمید؟
آیا این ایرانی دوست دارد زیر بیرق "خلافت" باشد؟ پس در این صورت روح ایرانی و حتی ایده "ولایت" که در برابر خلافت از سوی شیعیان مطرح شد، چه جایگاهی دارد؟
پاسخ روشن است، کسی که نگاه "تجویزی" به اربکان دارد، نه ایرانی است و نه شیعه و نه حتی به ولایت اعتقاد دارد.
#مقالات
@Azariha_3
@khouzestan_iran1
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
#مولوی
همین قدر که بدانیم مصریان مستعربه هستند، برای درک محتوای عکس و شعر مولوی کافیست.
دیدار امشب #مصر و یونان.
#مصر_باستان
@khouzestan_iran1
باز جوید روزگار وصل خویش
#مولوی
همین قدر که بدانیم مصریان مستعربه هستند، برای درک محتوای عکس و شعر مولوی کافیست.
دیدار امشب #مصر و یونان.
#مصر_باستان
@khouzestan_iran1
Forwarded from اتچ بات
بسیاری از خلقی ها و پانعرب ها که خود را ذیل جریان هویت طلب تعریف میکنند، دو سوال را باید پاسخ دهند:
۱-آیا ادعای شما بر هویت عربی داشتن از مصری ها بیشتر است؟
۲-چرا مصری ها برای بازی امروز مقابل اروگوئه خود را مصری میدانند و البته برای اثبات این مهم و از سر ناچار خود را به فراعنه پیوند میزنند؟
یعنی مصری هایی که همواره بر هویت عربی خود تاکید دارند برای بازگشت به ملیت و هویت اصیل خود و برای آنکه خود را ملت و نه امت بدانند، مجبور هستند به اصل خود و دوران فراعنه در #مصر باستان بازگردند.
پ ن: عرب های ایران نیاز به هیچ جعلی ندارند چون بطور تاریخی ایرانی هستند و همواره ایرانی بودن خود را اثبات کرده اند.
#خلق_عرب_بی_هویت
@khouzestan_iran1
۱-آیا ادعای شما بر هویت عربی داشتن از مصری ها بیشتر است؟
۲-چرا مصری ها برای بازی امروز مقابل اروگوئه خود را مصری میدانند و البته برای اثبات این مهم و از سر ناچار خود را به فراعنه پیوند میزنند؟
یعنی مصری هایی که همواره بر هویت عربی خود تاکید دارند برای بازگشت به ملیت و هویت اصیل خود و برای آنکه خود را ملت و نه امت بدانند، مجبور هستند به اصل خود و دوران فراعنه در #مصر باستان بازگردند.
پ ن: عرب های ایران نیاز به هیچ جعلی ندارند چون بطور تاریخی ایرانی هستند و همواره ایرانی بودن خود را اثبات کرده اند.
#خلق_عرب_بی_هویت
@khouzestan_iran1
Telegram
attach 📎
وقتی #داریوش «دریای پارس» را بر کتیبه سوئز حک کرد
یکی از قدیمی‌ترین اسناد درباره #خلیج_فارس حدود ۲۵۰۰ سال پیش در #مصر و در #کانال_سوئز حک شده و اکنون در موزه لوور خودنمایی میکند.
@khouzestan_iran1
یکی از قدیمی‌ترین اسناد درباره #خلیج_فارس حدود ۲۵۰۰ سال پیش در #مصر و در #کانال_سوئز حک شده و اکنون در موزه لوور خودنمایی میکند.
@khouzestan_iran1
💠 همه گروههای مدعی خوزستان، در ترور اهواز سهام دارند!/ باید دکان “هویت طلبی” را بست/ از “خلیج ع**ی” تا “ترور اهواز”
اخیرا احتمالات جدی در خصوص دست داشتن جریان تکفیری #داعش در #حمله_تروریستی_اهواز مطرح شده بطوری که از یکسو جریان #نئوبعثی (سندیکایی از همه گروههای مسلح) مسئولیت حمله را با اصرار و ابرام بر عهده می گیرد و از سوی دیگر داعش با فیلم های احتمالا ساختگی مدعی این عملیات است.
کارشناسان براین عقیده اند که اولا داعش نیز با جریان نئوبعثی در تماس و اشتراک است زیرا هسته اولیه داعش متشکل از افسران امنیتی حزب #بعث است و دوما این تلاش در راستای استراتری ابهام در مسئولیت، برای جلوگیری از پیگرد دیپلماتیک ایران صورت می گیرد و هر روز یک گروه برای سردرگم کردن ایران، اعلامیه مسئولیت میدهد.
آگاهان می دانند که احزاب تروریست مدعی خوزستان سال گذشته طی کنفرانسی در #مصر جبهه واحدی تشکیل دادند و اقدام اخیر نیز با سهامداری همه گروهها اتفاق افتاد.
در این فضا تفاوت زیادی بر جریان تکفیری و احزاب تروریستی چون #تضامن و #حرکه_النضال نیست، زیرا در ایدئولوژی این احزاب، “تشیع” یک متغیر مزاحم در هویت عرب زبان های خوزستان است، بنابراین تلاش زیادی برای ارتداد از تشیع و تبلیغ وهابیت از سوی همین احزاب مسلح صورت می گیرد.
در یک مورد بسیار پیش پا افتاده غلامعلی ساکی از “فعالان مدنی” اهواز یک محفل تروریستی به نام حرکه السنی الاهواز راه اندازی کرده بود.
اما حملات ترور دارای یک پایگاه تبلیغاتی مخفی در داخل کشور نیز است. همان هایی که تروریسم را به صورت “مشروط” محکوم میکنند تا به صورت پنهان مشروعیتی برای تروریست ها دست و پا کنند، جزو همین دسته اند.
اگر قصد مقابله با ترور را داریم باید ریشه های هویت ساز آن را بخشکانیم و الا گروههای مسلح بیشتر معلول اند نه علت. با مطرح شدن داعش، ضریب “هویت پایه” بودن تهدیدات تروریستی افزایش می یابد. داعش گروهی به شدت “#هویت_طلب” است که فرض میکند، باید با رجعت به گذشته، اسلام را از آسیمیلاسیون جهان مدرن نجات و ایده “خلافت” را تجدید کند. خلافتی که روزی در بغداد و سپس در عثمانی مستقر بود. در این بین شیعیان را دشمن نزدیک تعریف کرده است.
این نوع هویت طلبی، نوعی بنیادگرایی است. در اینجا مرزهای بین بنیادگرایی قومی و مذهبی در هم آمیخته میشود. بازگشت به بنیادها و حراست سفت و سخت از آن، خلوص گرایی دینی، زبانی و قومی از ویژگی های این گفتمان است. هر دو با عقلانیت و مدرنیسم و گفتمان شهروندی ستیز دارند. هر دو امارت و قبیله و قوم را مد نظر قرار می دهند و در نهایت طرف مقابل را “تکفیر” می کنند.
هر روز یک فرد، یک روشنفکر، یک گروه قومی یا یک کتاب از سوی آنها تکفیر و خواندش ممنوع اعلام میشود. آنها حتی واژه ها را نیز تکفیر میکنند، اسامی شهرها را تکفیر می کنند، کشورها و ملت را تکفیر و بر علیه شان اعلام جهاد میکنند.
هنگامیکه رسانه هایشان را باز میکنید، مملو است از اعلام جنگ. اعلام جنگ علیه کردها، یونانی ها، ارمنی ها، فارس ها، آذریها و همه!
ظاهرا تنها کسی که با آنها نمی جنگند اعراب هستند. شعار “خلیح ع**ی” در ایران از سوی همین مدعیان هویت طلبی سرداده میشود و در #العربیه خبر میشود و در سایت تضامن و #نضال بارگذاری می گردد. اتحاد استراتژیکی آنها به دوران خلافت و داستان غلامانی بر میگردد که از دوره معتصم، وارد دستگاه خلافت شدند و در سامرا اسکان داده شده و سپس برای جنگ با ایرانیها و آذربایجانی ها به قلعه بابک گسیل شدند. اما چرا توجه به این جریان التقاطی مهم است؟
سالها است که نسبت به شکل گیری “قوم گرایی تکفیری” هشدار داده می شود. این نحله، نهاد تکفیر را بر علیه “دیگری” یعنی رقیب سیاسی به کار می برد و مانند شیوخ قبیله سعی میشود یک فرد یا گروه را بیرون از امتیازات خاص قبیله و عشیره نگه دارد. خوشبختانه جامعه ایران، جامعه شهری است و چنین حربه هایی در آن بی اثر است درست در اینجاست که تکفیر به کار گرفته میشود. یعنی هویت طلبان قومی با همکاری مرتجعین دیگر تا حد جهنم تکفیر را در آغوش کشیده اند.
نتیجه اینکه داعش یک گروه ارتجاعی و هویت طلب است. بنیادگرایی در ذات خود بازگشت به گذشته و خلوص سازی را مد نظر دارد. بنیادگرایی قومی و مذهبی سرشت یکسانی دارند؛ هر دو ضد عقلانیت، ضد مدرنیسم، ضد شهروندی و جامعه شهری اند. هویت طلبها و بنیادگراها همانهایی هستند که شعار خلیج ع**ی سر میدهند.
برای خشکاندن ریشه تروریسم باید دکان هویت طلبی را بست و با مدعیان آن همان رفتاری را در پیش گرفت که با سایر بنیادگراها. نسبت این دو مانند وهابیت تبلیغی و وهابیت تکفیری است. یکی مقدمه دیگری است./خورنا
t.me/khouzestan_iran1
اخیرا احتمالات جدی در خصوص دست داشتن جریان تکفیری #داعش در #حمله_تروریستی_اهواز مطرح شده بطوری که از یکسو جریان #نئوبعثی (سندیکایی از همه گروههای مسلح) مسئولیت حمله را با اصرار و ابرام بر عهده می گیرد و از سوی دیگر داعش با فیلم های احتمالا ساختگی مدعی این عملیات است.
کارشناسان براین عقیده اند که اولا داعش نیز با جریان نئوبعثی در تماس و اشتراک است زیرا هسته اولیه داعش متشکل از افسران امنیتی حزب #بعث است و دوما این تلاش در راستای استراتری ابهام در مسئولیت، برای جلوگیری از پیگرد دیپلماتیک ایران صورت می گیرد و هر روز یک گروه برای سردرگم کردن ایران، اعلامیه مسئولیت میدهد.
آگاهان می دانند که احزاب تروریست مدعی خوزستان سال گذشته طی کنفرانسی در #مصر جبهه واحدی تشکیل دادند و اقدام اخیر نیز با سهامداری همه گروهها اتفاق افتاد.
در این فضا تفاوت زیادی بر جریان تکفیری و احزاب تروریستی چون #تضامن و #حرکه_النضال نیست، زیرا در ایدئولوژی این احزاب، “تشیع” یک متغیر مزاحم در هویت عرب زبان های خوزستان است، بنابراین تلاش زیادی برای ارتداد از تشیع و تبلیغ وهابیت از سوی همین احزاب مسلح صورت می گیرد.
در یک مورد بسیار پیش پا افتاده غلامعلی ساکی از “فعالان مدنی” اهواز یک محفل تروریستی به نام حرکه السنی الاهواز راه اندازی کرده بود.
اما حملات ترور دارای یک پایگاه تبلیغاتی مخفی در داخل کشور نیز است. همان هایی که تروریسم را به صورت “مشروط” محکوم میکنند تا به صورت پنهان مشروعیتی برای تروریست ها دست و پا کنند، جزو همین دسته اند.
اگر قصد مقابله با ترور را داریم باید ریشه های هویت ساز آن را بخشکانیم و الا گروههای مسلح بیشتر معلول اند نه علت. با مطرح شدن داعش، ضریب “هویت پایه” بودن تهدیدات تروریستی افزایش می یابد. داعش گروهی به شدت “#هویت_طلب” است که فرض میکند، باید با رجعت به گذشته، اسلام را از آسیمیلاسیون جهان مدرن نجات و ایده “خلافت” را تجدید کند. خلافتی که روزی در بغداد و سپس در عثمانی مستقر بود. در این بین شیعیان را دشمن نزدیک تعریف کرده است.
این نوع هویت طلبی، نوعی بنیادگرایی است. در اینجا مرزهای بین بنیادگرایی قومی و مذهبی در هم آمیخته میشود. بازگشت به بنیادها و حراست سفت و سخت از آن، خلوص گرایی دینی، زبانی و قومی از ویژگی های این گفتمان است. هر دو با عقلانیت و مدرنیسم و گفتمان شهروندی ستیز دارند. هر دو امارت و قبیله و قوم را مد نظر قرار می دهند و در نهایت طرف مقابل را “تکفیر” می کنند.
هر روز یک فرد، یک روشنفکر، یک گروه قومی یا یک کتاب از سوی آنها تکفیر و خواندش ممنوع اعلام میشود. آنها حتی واژه ها را نیز تکفیر میکنند، اسامی شهرها را تکفیر می کنند، کشورها و ملت را تکفیر و بر علیه شان اعلام جهاد میکنند.
هنگامیکه رسانه هایشان را باز میکنید، مملو است از اعلام جنگ. اعلام جنگ علیه کردها، یونانی ها، ارمنی ها، فارس ها، آذریها و همه!
ظاهرا تنها کسی که با آنها نمی جنگند اعراب هستند. شعار “خلیح ع**ی” در ایران از سوی همین مدعیان هویت طلبی سرداده میشود و در #العربیه خبر میشود و در سایت تضامن و #نضال بارگذاری می گردد. اتحاد استراتژیکی آنها به دوران خلافت و داستان غلامانی بر میگردد که از دوره معتصم، وارد دستگاه خلافت شدند و در سامرا اسکان داده شده و سپس برای جنگ با ایرانیها و آذربایجانی ها به قلعه بابک گسیل شدند. اما چرا توجه به این جریان التقاطی مهم است؟
سالها است که نسبت به شکل گیری “قوم گرایی تکفیری” هشدار داده می شود. این نحله، نهاد تکفیر را بر علیه “دیگری” یعنی رقیب سیاسی به کار می برد و مانند شیوخ قبیله سعی میشود یک فرد یا گروه را بیرون از امتیازات خاص قبیله و عشیره نگه دارد. خوشبختانه جامعه ایران، جامعه شهری است و چنین حربه هایی در آن بی اثر است درست در اینجاست که تکفیر به کار گرفته میشود. یعنی هویت طلبان قومی با همکاری مرتجعین دیگر تا حد جهنم تکفیر را در آغوش کشیده اند.
نتیجه اینکه داعش یک گروه ارتجاعی و هویت طلب است. بنیادگرایی در ذات خود بازگشت به گذشته و خلوص سازی را مد نظر دارد. بنیادگرایی قومی و مذهبی سرشت یکسانی دارند؛ هر دو ضد عقلانیت، ضد مدرنیسم، ضد شهروندی و جامعه شهری اند. هویت طلبها و بنیادگراها همانهایی هستند که شعار خلیج ع**ی سر میدهند.
برای خشکاندن ریشه تروریسم باید دکان هویت طلبی را بست و با مدعیان آن همان رفتاری را در پیش گرفت که با سایر بنیادگراها. نسبت این دو مانند وهابیت تبلیغی و وهابیت تکفیری است. یکی مقدمه دیگری است./خورنا
t.me/khouzestan_iran1
💠 هاآرتص: کشف بزرگ باستان شناسان در #اسرائیل
یک پایگاه ارتش ایران متعلق به دوره #هخامنشیان در ۲۵۰۰ سال پیش در تپه کیسون در شمال رژیم اسرائیل کنونی کشف شده است. باستان شناسان بر این باور هستند که کمبوجیه دوم شاهنشاه هخامنشی، در کارزار خود برای گشودن #مصر در سال ۵۲۰ پیش از میلاد، از این تپه راهبردی برای نه تنها استقرار ارتش #ایران، بلکه راه اندازی یک مرکز اداری استفاده کرده است. این تاریخگزاری از روی سفال‌های خوراکی یونانی و قبرسی که بخشی از بدنه ارتشی شاهنشاهی هخامنشی را تشکیل می داده اند، انجام شده است. سرزمین های فلسطینی مانند #سوریه امروزی در دوره هخامنشی بخشی از ایران محسوب میشدند. کمبوجیه دوم، نخستین شاهنشاه هخامنشی بوده است که به فرمانروایی مصر رسیده است. شاید مصر از این رو برای کمبوجیه دوم مهم بوده است که از نفوذ مصر به سوریه جلوگیری کند.
دکتر الهام قاسمی، مشاور تاریخ هنر مرکز مطالعات خلیج فارس
https://t.me/joinchat/AAAAAE4yQ1tz1K7CZL6vPQ
یک پایگاه ارتش ایران متعلق به دوره #هخامنشیان در ۲۵۰۰ سال پیش در تپه کیسون در شمال رژیم اسرائیل کنونی کشف شده است. باستان شناسان بر این باور هستند که کمبوجیه دوم شاهنشاه هخامنشی، در کارزار خود برای گشودن #مصر در سال ۵۲۰ پیش از میلاد، از این تپه راهبردی برای نه تنها استقرار ارتش #ایران، بلکه راه اندازی یک مرکز اداری استفاده کرده است. این تاریخگزاری از روی سفال‌های خوراکی یونانی و قبرسی که بخشی از بدنه ارتشی شاهنشاهی هخامنشی را تشکیل می داده اند، انجام شده است. سرزمین های فلسطینی مانند #سوریه امروزی در دوره هخامنشی بخشی از ایران محسوب میشدند. کمبوجیه دوم، نخستین شاهنشاه هخامنشی بوده است که به فرمانروایی مصر رسیده است. شاید مصر از این رو برای کمبوجیه دوم مهم بوده است که از نفوذ مصر به سوریه جلوگیری کند.
دکتر الهام قاسمی، مشاور تاریخ هنر مرکز مطالعات خلیج فارس
https://t.me/joinchat/AAAAAE4yQ1tz1K7CZL6vPQ
پاسخ استاد پورداود به پانعربیسم
خلیج فارس را خلیج ع٭٭ی خواندن دردی را درمان نمی کند. آن آب چند هزار سال است که چنین نامیده شده است. از روزی که نام بلند آوازه #کوروش جهان را فرا گرفت، سراسر ایران زمین بزرگ "پارس" خوانده شده برای اینکه زادگاه او پارس بوده و آبهای آن سرزمین هم دریای پارس نام گرفته است. از دریای پارس تا رود آمویه، پارس نام داشت. هنوز هم در همه زبانهای اروپایی میهن ما پارس خوانده می شود یعنی نامی که از نویسندگان یونانی از سده ششم پیش از میلاد مسیح به جهانیان رسیده هنوز پایدار است.
اگر باید نامی را به نام دیگر برگرداند بهتر است از همان #مصر آغاز کنیم و به بندر اسکندریه نام دیگری بدهیم. این شهر که ساخته اسکندر است به نام اسکندر یونانی خوانده شده است.
بطلیموس یکی از سرداران اسکندر است که پس از مرگ اسکندر به تاج و تخت مصر رسید و خاندان او تا سال ۳۰ پیش از میلاد در آنجا فرمانروا بودند و پس از آن فرمانروایی آنجا رسید به رومیها. اسکندریه همچنان پایگاه آنان بود.
نمی دانم #پانعربیسم می پسندد که بندر بزرگ مصر به نام بیگانه ای باشد!
و یا مثلا نام پایتخت #عراق یعنی #بغداد را از پارسی به عربی برنگردانند.
چنانکه می دانیم ابوجعفر المنصور دوانقی دومین خلیفه عباسی پایتخت را از هاشمیه به بغداد انتقال داد. این هاشمیه همان شهر انبار است که نامی ایرانی و پارسی است.
در زمان منصور، بغداد دهی بوده در هفت فرسنگی تیسفون پایتخت #ساسانیان از برای ساختن پایتخت عباسی، پایتخت ساسانی ویران گردید. مصالح تیسفون از برای ساختن بغداد بکار رفت.
آن پایتخت را منصور عباسی مدینه السلام و دارالسلام خواند. چه خوب است از این پس پایتخت عراق مدینه السلام نامیده شود، نه به نام ایرانی و پارسی "بغداد" به معنی "خداداد"؛ و اگر نخواسته باشند که این شهر از بخشایش ایزدی برکنار باشد، پیشنهاد می کنم آن را "عطاالله" بخوانند.
اینگونه نامها که باید تغییر داده شود بسیار است. دریغ نباشد که ندانیم نام پارسی "عراق" از کجا آمده و از کی به چنین نامی خوانده شده است. بجاست در این کار بسیار ستوده پیشرو ما شوند. ناگزیر آنانی که می خواهند در خاک ما #خوزستان، عربستان خوانده شود و دریای ما #خلیج_فارس، خلیج ع٭٭ی خوانده شود، باید بدانند در خاکهای خودشان چند نام پارسی را به نام عربی برگردانند.
برگرفته از سخنرانی استاد پورداود به سال ۱۳۴۳ خورشیدی
پ. ن: عراق معرب اراک است. در اصل نامی پارسی است. ریشه اش پارسی است. از واژه پارسی اراک گرفته شده است.
https://t.me/joinchat/AAAAAE4yQ1tz1K7CZL6vPQ
خلیج فارس را خلیج ع٭٭ی خواندن دردی را درمان نمی کند. آن آب چند هزار سال است که چنین نامیده شده است. از روزی که نام بلند آوازه #کوروش جهان را فرا گرفت، سراسر ایران زمین بزرگ "پارس" خوانده شده برای اینکه زادگاه او پارس بوده و آبهای آن سرزمین هم دریای پارس نام گرفته است. از دریای پارس تا رود آمویه، پارس نام داشت. هنوز هم در همه زبانهای اروپایی میهن ما پارس خوانده می شود یعنی نامی که از نویسندگان یونانی از سده ششم پیش از میلاد مسیح به جهانیان رسیده هنوز پایدار است.
اگر باید نامی را به نام دیگر برگرداند بهتر است از همان #مصر آغاز کنیم و به بندر اسکندریه نام دیگری بدهیم. این شهر که ساخته اسکندر است به نام اسکندر یونانی خوانده شده است.
بطلیموس یکی از سرداران اسکندر است که پس از مرگ اسکندر به تاج و تخت مصر رسید و خاندان او تا سال ۳۰ پیش از میلاد در آنجا فرمانروا بودند و پس از آن فرمانروایی آنجا رسید به رومیها. اسکندریه همچنان پایگاه آنان بود.
نمی دانم #پانعربیسم می پسندد که بندر بزرگ مصر به نام بیگانه ای باشد!
و یا مثلا نام پایتخت #عراق یعنی #بغداد را از پارسی به عربی برنگردانند.
چنانکه می دانیم ابوجعفر المنصور دوانقی دومین خلیفه عباسی پایتخت را از هاشمیه به بغداد انتقال داد. این هاشمیه همان شهر انبار است که نامی ایرانی و پارسی است.
در زمان منصور، بغداد دهی بوده در هفت فرسنگی تیسفون پایتخت #ساسانیان از برای ساختن پایتخت عباسی، پایتخت ساسانی ویران گردید. مصالح تیسفون از برای ساختن بغداد بکار رفت.
آن پایتخت را منصور عباسی مدینه السلام و دارالسلام خواند. چه خوب است از این پس پایتخت عراق مدینه السلام نامیده شود، نه به نام ایرانی و پارسی "بغداد" به معنی "خداداد"؛ و اگر نخواسته باشند که این شهر از بخشایش ایزدی برکنار باشد، پیشنهاد می کنم آن را "عطاالله" بخوانند.
اینگونه نامها که باید تغییر داده شود بسیار است. دریغ نباشد که ندانیم نام پارسی "عراق" از کجا آمده و از کی به چنین نامی خوانده شده است. بجاست در این کار بسیار ستوده پیشرو ما شوند. ناگزیر آنانی که می خواهند در خاک ما #خوزستان، عربستان خوانده شود و دریای ما #خلیج_فارس، خلیج ع٭٭ی خوانده شود، باید بدانند در خاکهای خودشان چند نام پارسی را به نام عربی برگردانند.
برگرفته از سخنرانی استاد پورداود به سال ۱۳۴۳ خورشیدی
پ. ن: عراق معرب اراک است. در اصل نامی پارسی است. ریشه اش پارسی است. از واژه پارسی اراک گرفته شده است.
https://t.me/joinchat/AAAAAE4yQ1tz1K7CZL6vPQ
🖌 مهرداد فرهمند
این صفحه ای از کتاب مسالک الابصار نوشته شهاب الدین احمد بن فضل الله عمری، رئیس دیوان انشا‌ی سلاطین مملوکی #مصر و #شام بوده که #ایران و ایرانی را در آن دوران، یعنی نیمه نخست قرن هشتم هجری تعریف کرده است. یعنی همان سالهایی که حافظ در شیراز شعر می سرود.
با تعریف این کتاب، جغرافیای سرزمین ایرانیان چنین بوده:
از رود جیحون و آخر خراسان تا رود فرات که مرز شام بوده و از کرمان که به بحر فارسی متصل است تا انتهای آنچه به دست بقایای پادشاهان سلجوقی بوده (یعنی مناطق مرکزی ترکیه امروزی) و انطاکیه و علایا (آلانیای کنونی) در کنار دریای روم (مدیترانه). مرز میان ایران با سرزمین قبچاق در شمال، باب الحدید (شهر دربند کنونی در جمهوری داغستان روسیه) بوده که دمیر قاپو (به ترکی: دروازه آهنین) هم نامیده می شده و دریای طبرستان که به آن دریای خزر و قلزم هم می گفتند.
مسالک الابصار تنها یک نمونه است. دیگر منابع پیش و پس از این کتاب هم همین حدود را برای جغرافیای ایران مشخص کرده اند.
ادامه دارد ...
@iran_khouzestan
این صفحه ای از کتاب مسالک الابصار نوشته شهاب الدین احمد بن فضل الله عمری، رئیس دیوان انشا‌ی سلاطین مملوکی #مصر و #شام بوده که #ایران و ایرانی را در آن دوران، یعنی نیمه نخست قرن هشتم هجری تعریف کرده است. یعنی همان سالهایی که حافظ در شیراز شعر می سرود.
با تعریف این کتاب، جغرافیای سرزمین ایرانیان چنین بوده:
از رود جیحون و آخر خراسان تا رود فرات که مرز شام بوده و از کرمان که به بحر فارسی متصل است تا انتهای آنچه به دست بقایای پادشاهان سلجوقی بوده (یعنی مناطق مرکزی ترکیه امروزی) و انطاکیه و علایا (آلانیای کنونی) در کنار دریای روم (مدیترانه). مرز میان ایران با سرزمین قبچاق در شمال، باب الحدید (شهر دربند کنونی در جمهوری داغستان روسیه) بوده که دمیر قاپو (به ترکی: دروازه آهنین) هم نامیده می شده و دریای طبرستان که به آن دریای خزر و قلزم هم می گفتند.
مسالک الابصار تنها یک نمونه است. دیگر منابع پیش و پس از این کتاب هم همین حدود را برای جغرافیای ایران مشخص کرده اند.
ادامه دارد ...
@iran_khouzestan
💠 روزنامه صباح #ترکیه منتشر کرد: کشف اداره پست و یک آتشکده متعلق به تمدن #هخامنشیان با قدمت ۲۵۰۰ سال در استان آماسیای #ترکیه در حاشیه دریای سیاه
باستان شناسان در پی حفاری روستایی در استان آماسیای ترکیه موفق به کشف یک اداره پست با قدمتی ۲۵۰۰ ساله متعلق به دوران هخامنشیان در آناتولی (ترکیه امروزی) شده‌اند.
پرفسور دونمیز استاد باستانشناسی دانشگاه #استانبول و سرپرست گروه کاوش میگوید که حفاری‌ها در چهار سال گذشته بر روی لایه‌های متعلق به دوران پارسی/ایرانی متمرکز بوده است. وی افزود یک جاده قدیمی و بزرگ منجر به کشف یک #آتشکده و یک سالن ستون دار متصل به آن شده است که این کشف با چنین جزئیاتی اولین آن در آناتولی از عصر آهن به این سو می باشد.
در مرکز این کشفیات یک بنای آتشکده قرار گرفته است که نشان میدهد دین ایرانی #زرتشتی در دوره پارسیان جایگزین ادیان رایج و قدیمی این نواحی، عموما پرستش خدایان یونانی، شده است و مردم در آناتولی زرتشتی بوده‌اند.
باستانشناسان معتقد هستند که ستون‌های و سالن کشف شده مجاور که تنها چندین‌متر با آتشکده فاصله دارد یک اداره پست (چاپارخانه) بوده است.
پرفسور دونمیز می افزاید: "ایرانی ها اولین تمدنی بوده‌اند که از سیستم پست استفاده و آن را به آناتولی آورده‌اند، آنها یک شاهنشاهی وسیع از #یونان تا #مصر و آسیای میانه را در تحت کنترل خود داشته‌اند و آن را از طریق فرمانداران خود کنترل و اداره میکرده‌اند. پارسیان مجبور بودند راهی پیدا کنند تا دستورات خود را به طور دقیق و در سریع ترین زمان ممکن از پایتخت به نواحی حاشیه‌ای شاهنشاهی برسانند که نیازمند یک مجموعه از راه‌ها و جاده ها تا دورترین نقاط بوده‌اند.
وی ادامه میدهد که پارسیان این مراکز پستی را طراحی کردند تا چابک سواران امکان استراحت و تعویض اسب را پیدا کرده و در نتیجه در سریعترین زمان ممکن دستورات و اخبار را به سرتاسر شاهنشاهی هخامنشیان (پارسیان) برسانند.
✅ منبع:👇👇👇
https://www.dailysabah.com/history/2019/08/24/2500-year-old-persian-post-office-found-in-turkeys-amasya
T.me/iran_khouzestan
باستان شناسان در پی حفاری روستایی در استان آماسیای ترکیه موفق به کشف یک اداره پست با قدمتی ۲۵۰۰ ساله متعلق به دوران هخامنشیان در آناتولی (ترکیه امروزی) شده‌اند.
پرفسور دونمیز استاد باستانشناسی دانشگاه #استانبول و سرپرست گروه کاوش میگوید که حفاری‌ها در چهار سال گذشته بر روی لایه‌های متعلق به دوران پارسی/ایرانی متمرکز بوده است. وی افزود یک جاده قدیمی و بزرگ منجر به کشف یک #آتشکده و یک سالن ستون دار متصل به آن شده است که این کشف با چنین جزئیاتی اولین آن در آناتولی از عصر آهن به این سو می باشد.
در مرکز این کشفیات یک بنای آتشکده قرار گرفته است که نشان میدهد دین ایرانی #زرتشتی در دوره پارسیان جایگزین ادیان رایج و قدیمی این نواحی، عموما پرستش خدایان یونانی، شده است و مردم در آناتولی زرتشتی بوده‌اند.
باستانشناسان معتقد هستند که ستون‌های و سالن کشف شده مجاور که تنها چندین‌متر با آتشکده فاصله دارد یک اداره پست (چاپارخانه) بوده است.
پرفسور دونمیز می افزاید: "ایرانی ها اولین تمدنی بوده‌اند که از سیستم پست استفاده و آن را به آناتولی آورده‌اند، آنها یک شاهنشاهی وسیع از #یونان تا #مصر و آسیای میانه را در تحت کنترل خود داشته‌اند و آن را از طریق فرمانداران خود کنترل و اداره میکرده‌اند. پارسیان مجبور بودند راهی پیدا کنند تا دستورات خود را به طور دقیق و در سریع ترین زمان ممکن از پایتخت به نواحی حاشیه‌ای شاهنشاهی برسانند که نیازمند یک مجموعه از راه‌ها و جاده ها تا دورترین نقاط بوده‌اند.
وی ادامه میدهد که پارسیان این مراکز پستی را طراحی کردند تا چابک سواران امکان استراحت و تعویض اسب را پیدا کرده و در نتیجه در سریعترین زمان ممکن دستورات و اخبار را به سرتاسر شاهنشاهی هخامنشیان (پارسیان) برسانند.
✅ منبع:👇👇👇
https://www.dailysabah.com/history/2019/08/24/2500-year-old-persian-post-office-found-in-turkeys-amasya
T.me/iran_khouzestan
Daily Sabah
2,500-year-old Persian post office found in Turkey's Amasya
Archaeologists have discovered a 2,500-year-old post office from the Persian civilization during excavations at the Oluz Höyük settlement mound in the...