⚠️ آذربایجان غربی در غبار قومیتگرایی؛ مرکزنشینان در خواب زمستانی!
✍ #رضا_کدخدازاده
🔺وضعیت استان ما #آذربایجان_غربی هر روز جالبتر از دیروز می شود! منبع اخبار نماینده های #ارومیه شده رسانه های تجزیه طلبی مانند "چهل میلیون تُرک" و "گوناز تی. وی"؛ نماینده #مهاباد هم برای اینکه از قافله #قومیتگرایی عقب نماند، مطالب رسانه های #تجزیه_طلب کُردی را منبع واکنش خود قرار داده و گفته انتقال آب #سد_مهاباد به #دریاچه_ارومیه باعث #تنش_اجتماعی می شود!
🔺فکر می کنید چرا نماینده مهاباد چنین نامه ای به وزیر نیرو نوشته است؟! آیا گمان می کنید مثلاً یک کارشناس محیط زیست نزد او در این مورد ابراز نگرانی کرده است؟! یا یک کارشناس آب و خاک چیزی به وی گفته است؟! اگر اینچنین فکر می کنید، سخت در اشتباهید! چون تقریباً هیچ کارشناسی در حوزه های مرتبط، در مورد انتقال آب سد مهاباد به دریاچه ارومیه، واکنش منفی نشان نداده است. پاسخ اما این است که چون در هفته های اخیر در رسانه های وابسته به #پژاک و #پ.ک.ک پروپاگاندایی راه افتاده که: "ای کُردها! چه نشسته اید که #آذری_ها می خواهند با انتقال آب سد مهاباد، شما را دچار قحطی و تشنگی کنند! به ما چه که آب احیای دریاچه آنها را ما بدهیم؟! راست می گویند، بروند از همزبانان تبریزی خودشان آب بگیرند!"
🔺جالب اینجاست زمانی که پای تقسیم اراضی استان بر اساس #قومیت به میان می آید، جریان های #پانکردی می گویند ارومیه از ۷هزار سال پیش کُردنشین بوده و "کلّش واس ماس!" از این طرف هم جریان های #پانترکی می گویند ارومیه از پیش از حضرت آدم یک شهر تُرک نشین بوده و تمام کُردهای آن مهاجر هستند! اما وقتی پای احیای دریاچه ارومیه و انتقال آب به آن پیش می آید، قومیت بی ارزش ترین مولفه می شود و حضرات #قومیتگرا به لیبرال ترین افراد ابناء بشر تبدیل می شوند!
🔺نکته جالب دیگر اینجاست که در میان مردم شریف مهاباد کمتر افرادی هستند که تحت تاثیر اخبار دروغین جریان های #ضد_ملی قرار بگیرند اما شوربختانه آقای نماینده، مطالب آنها برایش حجت است! حجت تر حتی از واقعیتی که با چشم غیرمسلح هم می توان دید؛ و آن اینکه به دلیل بارش های اخیر، چندی پیش آب سد مهاباد در آستانه سرریز شدن بود و انتقال آن به دریاچه ارومیه نه تنها آسیبی به مهاباد نمیزند، بلکه از وقوع سیلاب در آن سامان جلوگیری می کند. حتی به جرات می توان گفت با احیای دریاچه ارومیه، مهابادی ها نیز به اندازه ارومیه ای ها متنفع خواهند شد و حتی بیشتر از اهالی ارومیه خوشحال خواهند شد.
🔺 کلام آخر اینکه نمیدانم واقعاً این دوستان #مرکزنشین که در جلوی شومینه نشسته اند و فالوده میخورند و تحولات کشور را بررسی میکنند تا کی میخواهند در برابر قوم و قوم بازی این حضرات در استان آذربایجان غربی به نظاره بنشینند و هیچ واکنشی و تذکری به آنها ندهند! نکند آقایان منتظرند وضعیت استان ما به شرایطی دچار شود که این قومیتگرایی ها به تنش اجتماعی و سپس به درگیری های خیابانی تبدیل شود تا آنوقت دستور دهند لشکر در این استان پیاده شود و با توپ و تفنگ این غائله شوم خوابیده شود؟!
http://yon.ir/Pd0fn
📎 تصویر پیوست: نامه #جلال_محمودزاده نماینده مهاباد به وزير نيرو جهت ممانعت از ادامه رهاسازي آب سد مهاباد به سمت دریاچه ارومیه
@Ir_Azariha
✍ #رضا_کدخدازاده
🔺وضعیت استان ما #آذربایجان_غربی هر روز جالبتر از دیروز می شود! منبع اخبار نماینده های #ارومیه شده رسانه های تجزیه طلبی مانند "چهل میلیون تُرک" و "گوناز تی. وی"؛ نماینده #مهاباد هم برای اینکه از قافله #قومیتگرایی عقب نماند، مطالب رسانه های #تجزیه_طلب کُردی را منبع واکنش خود قرار داده و گفته انتقال آب #سد_مهاباد به #دریاچه_ارومیه باعث #تنش_اجتماعی می شود!
🔺فکر می کنید چرا نماینده مهاباد چنین نامه ای به وزیر نیرو نوشته است؟! آیا گمان می کنید مثلاً یک کارشناس محیط زیست نزد او در این مورد ابراز نگرانی کرده است؟! یا یک کارشناس آب و خاک چیزی به وی گفته است؟! اگر اینچنین فکر می کنید، سخت در اشتباهید! چون تقریباً هیچ کارشناسی در حوزه های مرتبط، در مورد انتقال آب سد مهاباد به دریاچه ارومیه، واکنش منفی نشان نداده است. پاسخ اما این است که چون در هفته های اخیر در رسانه های وابسته به #پژاک و #پ.ک.ک پروپاگاندایی راه افتاده که: "ای کُردها! چه نشسته اید که #آذری_ها می خواهند با انتقال آب سد مهاباد، شما را دچار قحطی و تشنگی کنند! به ما چه که آب احیای دریاچه آنها را ما بدهیم؟! راست می گویند، بروند از همزبانان تبریزی خودشان آب بگیرند!"
🔺جالب اینجاست زمانی که پای تقسیم اراضی استان بر اساس #قومیت به میان می آید، جریان های #پانکردی می گویند ارومیه از ۷هزار سال پیش کُردنشین بوده و "کلّش واس ماس!" از این طرف هم جریان های #پانترکی می گویند ارومیه از پیش از حضرت آدم یک شهر تُرک نشین بوده و تمام کُردهای آن مهاجر هستند! اما وقتی پای احیای دریاچه ارومیه و انتقال آب به آن پیش می آید، قومیت بی ارزش ترین مولفه می شود و حضرات #قومیتگرا به لیبرال ترین افراد ابناء بشر تبدیل می شوند!
🔺نکته جالب دیگر اینجاست که در میان مردم شریف مهاباد کمتر افرادی هستند که تحت تاثیر اخبار دروغین جریان های #ضد_ملی قرار بگیرند اما شوربختانه آقای نماینده، مطالب آنها برایش حجت است! حجت تر حتی از واقعیتی که با چشم غیرمسلح هم می توان دید؛ و آن اینکه به دلیل بارش های اخیر، چندی پیش آب سد مهاباد در آستانه سرریز شدن بود و انتقال آن به دریاچه ارومیه نه تنها آسیبی به مهاباد نمیزند، بلکه از وقوع سیلاب در آن سامان جلوگیری می کند. حتی به جرات می توان گفت با احیای دریاچه ارومیه، مهابادی ها نیز به اندازه ارومیه ای ها متنفع خواهند شد و حتی بیشتر از اهالی ارومیه خوشحال خواهند شد.
🔺 کلام آخر اینکه نمیدانم واقعاً این دوستان #مرکزنشین که در جلوی شومینه نشسته اند و فالوده میخورند و تحولات کشور را بررسی میکنند تا کی میخواهند در برابر قوم و قوم بازی این حضرات در استان آذربایجان غربی به نظاره بنشینند و هیچ واکنشی و تذکری به آنها ندهند! نکند آقایان منتظرند وضعیت استان ما به شرایطی دچار شود که این قومیتگرایی ها به تنش اجتماعی و سپس به درگیری های خیابانی تبدیل شود تا آنوقت دستور دهند لشکر در این استان پیاده شود و با توپ و تفنگ این غائله شوم خوابیده شود؟!
http://yon.ir/Pd0fn
📎 تصویر پیوست: نامه #جلال_محمودزاده نماینده مهاباد به وزير نيرو جهت ممانعت از ادامه رهاسازي آب سد مهاباد به سمت دریاچه ارومیه
@Ir_Azariha
www.azariha.org
آذربایجان غربی در غبار قومیتگرایی؛ مرکزنشینان در خواب زمستانی!
وضعیت استان ما -آذربایجان غربی- هر روز جالبتر از دیروز می شود! منبع اخبار نماینده های ارومیه شده رسانه های تجزیه طلبی مانند "چهل میلیون تُرک" و "گوناز...
Forwarded from خبرفوری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥در حاشیه جلسه تجلیل از کارگران نمونه آذربایجان غربی
🔹️بهادری نماینده ارومیه در مجلس خطاب به استاندار: دو ساله اینهمه فساد فساد میکنید یک نفر را نام ببرید؟
🔹استاندار آذربایجان غربی: خودت!!😐
اخبار لحظهای #آذربایجان_غربی 👇
t.me/joinchat/AAAAAD9x3mNNTgijOM9ZMg
🔹️بهادری نماینده ارومیه در مجلس خطاب به استاندار: دو ساله اینهمه فساد فساد میکنید یک نفر را نام ببرید؟
🔹استاندار آذربایجان غربی: خودت!!😐
اخبار لحظهای #آذربایجان_غربی 👇
t.me/joinchat/AAAAAD9x3mNNTgijOM9ZMg
✍️قدمت نام ایران و گستره سرزمینی ایرانشهر و تعلق همیشگی سرزمین آذربایجان به ایران در منابع عربیِ صدر اسلام و اشاره به زبان پهلوی و فارسیِ میانه مردم آذربایجان.
تنبيه والإشراف ص ٣٠ تا ٣٥
المسعودي
تصحيح: عبد الله إسماعيل الصاوي
ناشر: دار الصاوي - القاهرة"
"پارس امتی ست دیارش بلاد کوهستان از ماه بصره و ماه کوفه و غیره و #آذربایجان تا برسد به ارمنستان و #اران و بیلقان و دربند وطبرستان و مسقط و شابران و جرجان و نیشابور و هرات و برو وباقی بلاد خراسان و سیستان وکرمان و فارس و اهواز و باقی دیار عجم است، یک کشور و یک ملک و #یک_زبان است مگر اینکه تفاوت اندکی در پاره ای لغات دارند اما زبانشان یکیست و تالیف حروف و ادبیات و نوشتارشان یکیست مگر انکه اندکی با هم مختلف باشند مانند پهلوی و دری و #آذری و دیگر #گویشهای_پارسی و حدود این سرزمین شریف نسبت به دیگر سرحدات از سرحدات زمین هند است و تا از عراق برسد به حجاز و تا برود به شام و نصیبین الی دیار خراسان و نهر بلخ و ما قبلا ذکر کرده ایم که از فرارودان خراسان و تمام بلاد جبال و باقی کوهستان و تمام عراق و اطرفاش و انچه بابل را فراگرفته و این سرزمین بهترین همه هفت اقلیم و بزرگترین و نفیسترین آن است و سرزمین عراق ابتدا ملک نمرودان سریانی (توجه کنیم که این تاریخنگار بزرگ تاریخ بابل را مطابق شناخته های امروزی میداند )وسپس ملک پادشاهان پارس در دوره های مختلف از پارسهای باستان تا ساسانیان بود و عراق دل #ایرانشهر و پسند آن نشان از رای پادشاهان است تا زمستان در دشت و تابستان در کوهش بسر برند
شاعرشان در اسلام میگوید،#ایران و پارس را به مردانگی شاهسوار سرزمین ها قرار دادیم و بهترین نعمتها را بردیم. به قولی معنی #ایران_شهر به معنی سرزمین اخیار واشراف برگزیده است چرا که "ایر" به پارسی باستان اسمی جامع خیر و فضل و نیکویی ست واز اینرو به سرور اتشکده سرور نیکان و یا ایربذ یا هیربذ گفتند و سریانیان میگویند بابل در گذشته دور ملک ملوک نمرودیان سریانی بود و پارس در کوهستان و بلاد ماهان (همدان و #آذربایجان ) و فارس و دیگر بلندیهای بلاد پهلویان بود و دشت عراق فزوده ملکشان است که نام درستش آریان شهر به معنی کشور هژبران و دلیران است و آریان به معنی دلیران است و آریان جمع و مفردش آریاست که بسبب جنگها و شجاعتشان تشبیه به شیران و پلنگان کرده اند و پس از غلبه فرس و طول ملکشان نبط سریان در زمره پارس شدند و عزت و انتساب و فخرشان به پارس شد و منکر نبطیت خود شدند"
ابو الحسن علی بن حسین بن علی بن عبدالله هذلی، متکلم، مورخ و جغرافی دان بزرگ اسلامی، از نوادگان عبدالله بن مسعود، صحابی بزرگ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و به همین دلیل به مسعودی مشهور شد. و دارای تألیفات با ارزش زیادی هستند که مورد توجه بزرگان میباشد. او بیش از ۲۵ سال در سفر بوده به خاطر همین شخصیت جهانی پیدا نموده است.
https://t.me/joinchat/AAAAADve_AhySuNh99yoXw
تنبيه والإشراف ص ٣٠ تا ٣٥
المسعودي
تصحيح: عبد الله إسماعيل الصاوي
ناشر: دار الصاوي - القاهرة"
"پارس امتی ست دیارش بلاد کوهستان از ماه بصره و ماه کوفه و غیره و #آذربایجان تا برسد به ارمنستان و #اران و بیلقان و دربند وطبرستان و مسقط و شابران و جرجان و نیشابور و هرات و برو وباقی بلاد خراسان و سیستان وکرمان و فارس و اهواز و باقی دیار عجم است، یک کشور و یک ملک و #یک_زبان است مگر اینکه تفاوت اندکی در پاره ای لغات دارند اما زبانشان یکیست و تالیف حروف و ادبیات و نوشتارشان یکیست مگر انکه اندکی با هم مختلف باشند مانند پهلوی و دری و #آذری و دیگر #گویشهای_پارسی و حدود این سرزمین شریف نسبت به دیگر سرحدات از سرحدات زمین هند است و تا از عراق برسد به حجاز و تا برود به شام و نصیبین الی دیار خراسان و نهر بلخ و ما قبلا ذکر کرده ایم که از فرارودان خراسان و تمام بلاد جبال و باقی کوهستان و تمام عراق و اطرفاش و انچه بابل را فراگرفته و این سرزمین بهترین همه هفت اقلیم و بزرگترین و نفیسترین آن است و سرزمین عراق ابتدا ملک نمرودان سریانی (توجه کنیم که این تاریخنگار بزرگ تاریخ بابل را مطابق شناخته های امروزی میداند )وسپس ملک پادشاهان پارس در دوره های مختلف از پارسهای باستان تا ساسانیان بود و عراق دل #ایرانشهر و پسند آن نشان از رای پادشاهان است تا زمستان در دشت و تابستان در کوهش بسر برند
شاعرشان در اسلام میگوید،#ایران و پارس را به مردانگی شاهسوار سرزمین ها قرار دادیم و بهترین نعمتها را بردیم. به قولی معنی #ایران_شهر به معنی سرزمین اخیار واشراف برگزیده است چرا که "ایر" به پارسی باستان اسمی جامع خیر و فضل و نیکویی ست واز اینرو به سرور اتشکده سرور نیکان و یا ایربذ یا هیربذ گفتند و سریانیان میگویند بابل در گذشته دور ملک ملوک نمرودیان سریانی بود و پارس در کوهستان و بلاد ماهان (همدان و #آذربایجان ) و فارس و دیگر بلندیهای بلاد پهلویان بود و دشت عراق فزوده ملکشان است که نام درستش آریان شهر به معنی کشور هژبران و دلیران است و آریان به معنی دلیران است و آریان جمع و مفردش آریاست که بسبب جنگها و شجاعتشان تشبیه به شیران و پلنگان کرده اند و پس از غلبه فرس و طول ملکشان نبط سریان در زمره پارس شدند و عزت و انتساب و فخرشان به پارس شد و منکر نبطیت خود شدند"
ابو الحسن علی بن حسین بن علی بن عبدالله هذلی، متکلم، مورخ و جغرافی دان بزرگ اسلامی، از نوادگان عبدالله بن مسعود، صحابی بزرگ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و به همین دلیل به مسعودی مشهور شد. و دارای تألیفات با ارزش زیادی هستند که مورد توجه بزرگان میباشد. او بیش از ۲۵ سال در سفر بوده به خاطر همین شخصیت جهانی پیدا نموده است.
https://t.me/joinchat/AAAAADve_AhySuNh99yoXw
شمال و جنوب ارس یک سرزمین بود؟
نه، دو سوی ارس، سرزمین واحدی نبودند، اگرچه اغلب روابط نزدیکی داشتند.
جنوب ارس آذربادکان، آذربایگان و یا آذربایجان بود که همان آتروپاتن یونانی است، شمال ارس آلبانیا و بعد ها «اران» و شمالغرب ارس ارمنستان. بارتولد در «دانشنامه جهان اسلام» می گوید که آلبانیا در عهد باستان، در اصل به تمام منطقه شمال ارس از شهر دربند در شمال شرق تا تفلیس در غرب و رود ارس در جنوب و جنوب غرب قفقاز گفته میشد، در حالیکه مورخین دوره اسلامی تنها به سرزمینی نام «اران» را دادهاند که «از سواحل ارس تا سواحل کورا، یعنی بین دو رودخانه» را در برمی گرفت. اما می دانیم که در دورههای بعدی، در کنار سرزمین اران، از ولایات دربند و شیروان (با مرکزیت باکو) نیز نام برده میشود.
در حالیکه دربند به شهر و محال دربند در شمال شرقی قفقاز گفته شده و این محال از زمان ساسانیان «مرزبان» خود را داشته، شیروانشاهان (و یا شروانشاهان) نام حکمرانانی است که از اواسط دوره ی عباسیان در شرق قفقاز حکمرانی کردهاند. گفته میشود در دوره ی پیش از اسلام نیز شیروانشاهان جانشینان محلی پادشاه ایران بودند، اما به گفته ی بارتولد، شیروانشاهان دوره اسلامی در ابتدا عرب تبار بودند و در «محیط ایرانی آن دوره در شمال ارس ایرانی شدند». مسعودی به گفته ی بارتولد نوشته است که یکی از مرزبانان دربند مدتی همه سرزمینهای اران، شیروان و دربند را متحد کرد، ولی منبع دیگری این روایت را تائید نکرده است.
در دوره ی خلافت امویان و عباسیان، والیانی که از شام و بغداد به آذربایجان اعزام شدهاند، مسئولیت اداره ی اران و ارمنستان و جمعآوری مالیات از آن سرزمینها را نیز بردوش داشتهاند. به گفته باسورث گاه حتی ولایات موصل و «جزیره» نیز از نظر اداری با آذربایجان مرتبط بودند و این هم نشان میدهد که تقسیم بندیهای دو قرن نخست دوره اسلامی تا چه اندازه متغیر بودند.
در شرق، کوههای البرز، مرز طبیعی بین آذربایجان و گیلان و دیگر مناطق ساحلی خزر به شمار میرفت. در جنوب، سفید رود معمولاً مرز اداری با اقلیم «جبال» (ماد بزرگ سابق) محسوب میشد. مرز غربی چندان مشخص نبود. این مرز معمولاً از وسط دشت واقع در بین دریاچههای ارومیه و وان میگذشت و در بخش شمال غربی با کوههای زاگرس که از وسط کردستان میگذشت، معین میشد. در شمال غرب، ارمنستان اگرچه خراج پرداز خلافت بود، اما تا حدزیادی خود مختار به شمار میرفت. با اینهمه، آذربایجان، #اران و ارمنستان در بسیاری مراحل دوره خلافت اسلامی، از نگاه اداری و مالیاتی، یک منطقه محسوب میشدند تا جائیکه جغرافی دان قرن دهم م. مقدسی آذربایجان، ارمنستان و اران را سه جزء «اقلیم چهارم» شمرده است. بنظر باسورث، این نیز نشان میدهد که تقسیم بندیهای اداری و مالیاتی دوره اسلامی ثابت نبودهاند.
اما همانگونه که در نمونه آذربایجان و ارمنستان دیده میشود، تقسیم بندی اداری و مالیاتی دلیل کافی برای واحد بودن سیاسی مناطق نبوده است. در مجموع بنظر میرسد که جز در مراحلی کوتاه مدت، بخشهای مهمی از شمال ارس با آذربایجان یعنی سرزمین جنوب ارس متحد نبوده است. یکی از این دورههای کوتاه به گفته بارتولد مربوط به حکومت شدادیان (پیش از سلجوقیان) میشود که گنجه را پایتخت اران قرار دادند و اران را با آذربایجان ایران متحد کردند. با این ترتیب اران از داشتن حکمرانان خود محروم گردید. بارتولد میگوید: «پس از سلجوقیان، آذربایجان، شیروان و دربند بتدریج ترک زبان شدند و پس از دوره مغول جنوب سرزمین (اران) نام ترکی قراباغ را گرفت. بعد از آن، نام اران دیگر تنها به معنای ادبی بکار برده شد».
می دانیم که در اکثریت دورههای صفویان، افشاریان و قاجاریان شمال ارس به خان نشینهای تابع ایران تقسیم شده بود که مانند دربند، باکو، قویا، گنجه، قراباغ و غیره هرکدام نام خود را داشتند یعنی از نگاه تقسیم بندیهای سیاسی و جغرافیائی، این مناطق شمال ارس جزو آذربایجان محسوب نمیشدند. بعد از الحاق این خان نشینها به روسیه تزاری در قرن نوزدهم، خان نشینهای شمال ارس رسماً بعنوان «ولایت» های روسیه تزاری (گوبرنیا) از حیطه دولتی و اداری ایران خارج شدند و دیگر حتی از نگاه پرداخت مالیات و باج نیز بعنوان بخشی از #آذربایجان محسوب نمیشدند.
برگرفته از مقاله "،جغرافیای تاریخی و نام آذربایجان"
@Ir_Azariha
نه، دو سوی ارس، سرزمین واحدی نبودند، اگرچه اغلب روابط نزدیکی داشتند.
جنوب ارس آذربادکان، آذربایگان و یا آذربایجان بود که همان آتروپاتن یونانی است، شمال ارس آلبانیا و بعد ها «اران» و شمالغرب ارس ارمنستان. بارتولد در «دانشنامه جهان اسلام» می گوید که آلبانیا در عهد باستان، در اصل به تمام منطقه شمال ارس از شهر دربند در شمال شرق تا تفلیس در غرب و رود ارس در جنوب و جنوب غرب قفقاز گفته میشد، در حالیکه مورخین دوره اسلامی تنها به سرزمینی نام «اران» را دادهاند که «از سواحل ارس تا سواحل کورا، یعنی بین دو رودخانه» را در برمی گرفت. اما می دانیم که در دورههای بعدی، در کنار سرزمین اران، از ولایات دربند و شیروان (با مرکزیت باکو) نیز نام برده میشود.
در حالیکه دربند به شهر و محال دربند در شمال شرقی قفقاز گفته شده و این محال از زمان ساسانیان «مرزبان» خود را داشته، شیروانشاهان (و یا شروانشاهان) نام حکمرانانی است که از اواسط دوره ی عباسیان در شرق قفقاز حکمرانی کردهاند. گفته میشود در دوره ی پیش از اسلام نیز شیروانشاهان جانشینان محلی پادشاه ایران بودند، اما به گفته ی بارتولد، شیروانشاهان دوره اسلامی در ابتدا عرب تبار بودند و در «محیط ایرانی آن دوره در شمال ارس ایرانی شدند». مسعودی به گفته ی بارتولد نوشته است که یکی از مرزبانان دربند مدتی همه سرزمینهای اران، شیروان و دربند را متحد کرد، ولی منبع دیگری این روایت را تائید نکرده است.
در دوره ی خلافت امویان و عباسیان، والیانی که از شام و بغداد به آذربایجان اعزام شدهاند، مسئولیت اداره ی اران و ارمنستان و جمعآوری مالیات از آن سرزمینها را نیز بردوش داشتهاند. به گفته باسورث گاه حتی ولایات موصل و «جزیره» نیز از نظر اداری با آذربایجان مرتبط بودند و این هم نشان میدهد که تقسیم بندیهای دو قرن نخست دوره اسلامی تا چه اندازه متغیر بودند.
در شرق، کوههای البرز، مرز طبیعی بین آذربایجان و گیلان و دیگر مناطق ساحلی خزر به شمار میرفت. در جنوب، سفید رود معمولاً مرز اداری با اقلیم «جبال» (ماد بزرگ سابق) محسوب میشد. مرز غربی چندان مشخص نبود. این مرز معمولاً از وسط دشت واقع در بین دریاچههای ارومیه و وان میگذشت و در بخش شمال غربی با کوههای زاگرس که از وسط کردستان میگذشت، معین میشد. در شمال غرب، ارمنستان اگرچه خراج پرداز خلافت بود، اما تا حدزیادی خود مختار به شمار میرفت. با اینهمه، آذربایجان، #اران و ارمنستان در بسیاری مراحل دوره خلافت اسلامی، از نگاه اداری و مالیاتی، یک منطقه محسوب میشدند تا جائیکه جغرافی دان قرن دهم م. مقدسی آذربایجان، ارمنستان و اران را سه جزء «اقلیم چهارم» شمرده است. بنظر باسورث، این نیز نشان میدهد که تقسیم بندیهای اداری و مالیاتی دوره اسلامی ثابت نبودهاند.
اما همانگونه که در نمونه آذربایجان و ارمنستان دیده میشود، تقسیم بندی اداری و مالیاتی دلیل کافی برای واحد بودن سیاسی مناطق نبوده است. در مجموع بنظر میرسد که جز در مراحلی کوتاه مدت، بخشهای مهمی از شمال ارس با آذربایجان یعنی سرزمین جنوب ارس متحد نبوده است. یکی از این دورههای کوتاه به گفته بارتولد مربوط به حکومت شدادیان (پیش از سلجوقیان) میشود که گنجه را پایتخت اران قرار دادند و اران را با آذربایجان ایران متحد کردند. با این ترتیب اران از داشتن حکمرانان خود محروم گردید. بارتولد میگوید: «پس از سلجوقیان، آذربایجان، شیروان و دربند بتدریج ترک زبان شدند و پس از دوره مغول جنوب سرزمین (اران) نام ترکی قراباغ را گرفت. بعد از آن، نام اران دیگر تنها به معنای ادبی بکار برده شد».
می دانیم که در اکثریت دورههای صفویان، افشاریان و قاجاریان شمال ارس به خان نشینهای تابع ایران تقسیم شده بود که مانند دربند، باکو، قویا، گنجه، قراباغ و غیره هرکدام نام خود را داشتند یعنی از نگاه تقسیم بندیهای سیاسی و جغرافیائی، این مناطق شمال ارس جزو آذربایجان محسوب نمیشدند. بعد از الحاق این خان نشینها به روسیه تزاری در قرن نوزدهم، خان نشینهای شمال ارس رسماً بعنوان «ولایت» های روسیه تزاری (گوبرنیا) از حیطه دولتی و اداری ایران خارج شدند و دیگر حتی از نگاه پرداخت مالیات و باج نیز بعنوان بخشی از #آذربایجان محسوب نمیشدند.
برگرفته از مقاله "،جغرافیای تاریخی و نام آذربایجان"
@Ir_Azariha
Telegram
attach 📎
Forwarded from Vahid Bahman وحید بهمن
.
📜🕯🖋 اصالت واژه «آذری» در منابع تاریخی
✅ وحید بهمن/ ابن حوقل جغرافیدان نامدار قرن ۴ هجری جهان، حدود ۱۱۰۰ سال پیش در کتاب «صورهالارض»، شهرهای دهخوارقان و تبریز تا اشنویه را آذری ذکر کرده است.
🔸 استفاده از واژه ی #آذری برای مردم و باشندگان #آذربایجان قدمتی دست کم ۱۴۰۰ ساله دارد و در منابع مختلف تاریخی به روشنی ثبت و ضبط گردیده است.
🔸 فایل PDF کتاب صوره الارض👇
https://goo.gl/tgGi3W
🆔 @ir_Bahman
📜🕯🖋 اصالت واژه «آذری» در منابع تاریخی
✅ وحید بهمن/ ابن حوقل جغرافیدان نامدار قرن ۴ هجری جهان، حدود ۱۱۰۰ سال پیش در کتاب «صورهالارض»، شهرهای دهخوارقان و تبریز تا اشنویه را آذری ذکر کرده است.
🔸 استفاده از واژه ی #آذری برای مردم و باشندگان #آذربایجان قدمتی دست کم ۱۴۰۰ ساله دارد و در منابع مختلف تاریخی به روشنی ثبت و ضبط گردیده است.
🔸 فایل PDF کتاب صوره الارض👇
https://goo.gl/tgGi3W
🆔 @ir_Bahman
آذری ها |Azariha
🔺 توییت یک خبرنگار ورزشی درباره لزوم برخورد کمیته انضباطی با دویست دلاریهای نفوذی در میان تماشاگران تراکتورسازی که با حاشیه سازی به این تیم ضربه می زنند 🆔@Ir_Azariha
توهین به قرآن و اعلام نوکری برای #ترکیه، موجب نارضایتی بسیاری از هواداران اصیل #تراکتورسازی شده است. هواداران اصیل خواستار برخورد قاطع با اقلیت نفرت پراکن هستند
#آذربایجان
🆔@Ir_Azariha
#آذربایجان
🆔@Ir_Azariha
✅ #آذربایجان_را_بهتر_بشناسیم
❇️ نام #دریاچه_ارومیه در دورههای مختلف تاریخی
✍🏼 شهریار شاکری
🔶 در کتیبه سده نهم پیش از میلاد در "شلمنسر سوم" به دو نام در محل دریاچه اشاره شده: پرسواه (به معنی ایرانیان) و ماتای (یا میتانیها)که هنوز دقیقاً روشن نیست که این نامها به منطقه یا قبیله یا پیوندی که بین گروهی از نامهای مردم با شاهان وجود داشته اشاره میکند.
🔶 آشوريها اين درياچه را «ريما»، و مادها آن را «شيكاسته» ميناميدند. در اوستا نام اين درياچه «چيچسته» و در ساير كتب پهلوي آن را «چيچست»، «جيجست» و «جيگست» نيز گفتهاند. فردوسي در شاهنامه آن را خنجست نوشته است.
🔶 در كتاب "صورهالارض" آمده: «درياچه معروف به كبودان كه در آذربايجان ميان مراغه و اروميه واقع است، آبي شور دارد»
🔶 در "حدودالعالم" آمده: «درياي كبودان در ازاي پنجاه فرسنگ است اندر پهناي سي فرسنگ اندر ميان دريا ديهي است كبودان گويند و اين دريا را بدان ده باز خوانند و از گرد او آبادانيست.»
صدای بیداری آذربایجان 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAE-l5prfWnkh8WHA1A
🆔 @Ir_Azariha
❇️ نام #دریاچه_ارومیه در دورههای مختلف تاریخی
✍🏼 شهریار شاکری
🔶 در کتیبه سده نهم پیش از میلاد در "شلمنسر سوم" به دو نام در محل دریاچه اشاره شده: پرسواه (به معنی ایرانیان) و ماتای (یا میتانیها)که هنوز دقیقاً روشن نیست که این نامها به منطقه یا قبیله یا پیوندی که بین گروهی از نامهای مردم با شاهان وجود داشته اشاره میکند.
🔶 آشوريها اين درياچه را «ريما»، و مادها آن را «شيكاسته» ميناميدند. در اوستا نام اين درياچه «چيچسته» و در ساير كتب پهلوي آن را «چيچست»، «جيجست» و «جيگست» نيز گفتهاند. فردوسي در شاهنامه آن را خنجست نوشته است.
🔶 در كتاب "صورهالارض" آمده: «درياچه معروف به كبودان كه در آذربايجان ميان مراغه و اروميه واقع است، آبي شور دارد»
🔶 در "حدودالعالم" آمده: «درياي كبودان در ازاي پنجاه فرسنگ است اندر پهناي سي فرسنگ اندر ميان دريا ديهي است كبودان گويند و اين دريا را بدان ده باز خوانند و از گرد او آبادانيست.»
صدای بیداری آذربایجان 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAE-l5prfWnkh8WHA1A
🆔 @Ir_Azariha
Telegram
آذرپژوه؛ مرکز مطالعات آذربایجان
جهت ارتباط با نویسندهی مطالب، و اعلام نظرات، انتقادات و مطالب خود جهت درج در کانال با ما همراه باشید:
@Azarbayjaniiha
همچنین برای مطالعه کامل مطالب و مطالب بیشتر به سایت آذرپژوه مراجعه فرمایید:
https://azarpazhoh.org
@Azarbayjaniiha
همچنین برای مطالعه کامل مطالب و مطالب بیشتر به سایت آذرپژوه مراجعه فرمایید:
https://azarpazhoh.org
Forwarded from Vahid Bahman وحید بهمن
⛔️ترسیم: ۱۸۹۱ میلادی، ۲۷ سال قبل از سرقت نام آذربایجان
💯نام #آذربایجان در سال ۱۹۱۸ میلادی توسط حزب مساوات و با حمایت دولت #عثمانی دزدیده و برای سرزمین های شمال رود #ارس بکار گرفته شد
🆔 @Ir_Bahman
💯نام #آذربایجان در سال ۱۹۱۸ میلادی توسط حزب مساوات و با حمایت دولت #عثمانی دزدیده و برای سرزمین های شمال رود #ارس بکار گرفته شد
🆔 @Ir_Bahman
💢سخنی چند دربارهی زبان کهن آذربایجان
✍️محمدامین ریاحی خویی
📌ابن ندیم زبان مردم #آذربایجان را فهلوی نامیده است. خوارزمیهم در مفاتیح العلوم (فصل ششم از باب ششم) همان را نقل کرده است. در سلسله النسب و صفوه الصفا از دو بیتیهای آذری شیخ صفیالدین و دیگران به پهلوی تعبیر شده است. حمدالله مستوفی هم زبان مردم آذربایجان را پهلوی نامیده و گونههای آن را: در زنجان (پهلوی راست)، در مراغه (پهلوی مغیر)، در گشتاسفی، ولایت بین باکو و اردبیل (پهلوی به جیلانی باز بسته) ذکر کرده است.
📌در منابعی بسیار همچون: صورت الارض ابن حوقل، احسن التقاسیم مقدسی، مسالک و ممالک اصطخری و … زبان مردم آذربایجان «فارسی» ذکر شده است. طبری هم در حوادث سال ۲۳۵ ضمن شرح حال محمد بن بعیث، حاکم مرند، مینویسد که در مراغه پیرامون آن شهر اشعار فارسی او را میخواندهاند. در بیتی از قطران تبریزی هم که «پارسی» را در برابر دری آورده، پارسی در مورد زبان آذربایجان به کار رفته، در برابر دری خراسان.
📌در کنار فارسی دری، زبان فهلوی به عنوان زبان محاوره مردم و شعر فهلوی به صورت ادبیات عامه مردم بر جای ماند. فهلوی زبان عواطف ساده و شور و حال و جذبه و غم و شادی مردم بود، همانطور که فارسی دری زبان رسمی و دیوانی، و عربی زبان ادعیه و استدلالهای دینی بود. در دعا و نفرین آرزومندان، در راز و نیاز عاشقان، در سماع صوفیان در خانقاهها، در ترانههای نغمهسرایان در بزمهای اهل ذوق، عبارات فهلوی به گوش میرسید. ادبیات فهلوی که قدیمیترین نمونههای آن منسوب به ابوالعباس نهاوندی (متوفی ۳۳۱) و بابا طاهر همدانی (متوفی ۴۰۱) و بندار رازی (متوفی ۴۰۱) در دست است، قطعا دامنه گستردهای داشته، اما با گذشت روزگاران از میان رفته …
📌درباره دگرگشت زبان «آذربایجان و نواحی مجاور آن» نخست این نکته بدیهی را نباید از نظر دور داشت که: این دگرگشت در همه جا همزمان و ناگهان روی نداده، بلکه از نیمههای قرن پنجم که پای قبایل ترک به آذربایجان رسیده، به تدریج آغاز شده و به آرامیدر طول پنج و شش قرن انجام پذیرفته است. پیشروی ترکی و واپسنشینی فهلوی در نواحی و شهرهای مختلف و حتی در میان طبقات مختلف مردم، در زمانهای مختلف نسبت به اوضاع و احوال مختلف جغرافیایی از جمله آب و هوای هر منطقه و میزان سازگاری آن با زندگی کوچنشینان، دوری و نزدیکی آن از راههای اصلی و جنگها و کشتارها و مهاجرتها و علل شناخته و ناشناخته دیگر ارتباط داشته است.
📌در آسیای صغیر با ورود ترکها و حکومت آنها به تدریج بومیان رومیتبار ترکزبان شدند. در خود تبریز، پایتخت ترکمنها، تا اواخر قرن دهم هنوز زبان پیشین تغییر نیافته بوده و احتمالا دگرگشت قطعی در جنگهای پس از شاه تهماسب با عثمانیها و اشغال بیست ساله آن شهر پیش از شاه عباس بزرگ انجام پذیرفته است. آنچه از «روضات الجنان» حافظ حسین کربلایی تبریزی (متوفی ۹۹۷) و رساله انارجانی (تالیف شده در ۹۹۴ ـ ۹۸۵) بارها در مقالات محققان نقل شده، موید این نظر است که تا پایان قرن دهم هنوز زبان فهلوی یا آذری در تبریز و بیشتر شهرهای آذربایجان به کلی از میان نرفته بوده است. دگرگشت زبان را در تبریز، در همان سالهای جنگ و هراس و گریز و ویرانی، و بیشتر مقارن با اشغال بیست ساله تبریز از ۹۹۳ تا ۱۰۱۲ و کشتار عام مردم شهر به دست عثمانیها، باید جستوجو کرد.
📌اولیا چلبی، جهانگرد بسیار مشهور ترک، هم که به گفته خود دو بار در سالهای ۱۰۵۱ و ۱۰۵۶ قمری به آذربایجان آمده، به دوام زبان فهلوی در پاره ای نواحی اشاراتی دارد. درباره مردم تبریز میگوید: «ارباب معرف آن به فارسی تکلم میکنند.» درباره مراغه گوید: «اکثر زنان مراغه به زبان پهلوی گفتوگو میکنند».
📌در تحفه سامیکه در دوره شاه تهماسب در ۹۵۷ تالیف شده، دهها شاعر تبریزی را در آن سالها میبینیم که اکثر نزدیک به همه آنها از پیشهوران و طبقه متوسط مردم آن شهر بودهاند. شعرسرایی این همه افراد از طبقات پیشهرو و حتی عامی به زبان فارسی میرساند که در دوره شاه تهماسب، پنجاه سالی پیش از تالیف رساله روحی انارجانی، همان طور که از آن رساله هم بر میآید، هنوز ترکی در تبریز عمومیت نیافته بوده است. این نکته هم مهم است که از این عده شعر غیر فارسی نقل نشده است.
🔗 متن کامل یادداشت
🆔@Ir_Azariha
✍️محمدامین ریاحی خویی
📌ابن ندیم زبان مردم #آذربایجان را فهلوی نامیده است. خوارزمیهم در مفاتیح العلوم (فصل ششم از باب ششم) همان را نقل کرده است. در سلسله النسب و صفوه الصفا از دو بیتیهای آذری شیخ صفیالدین و دیگران به پهلوی تعبیر شده است. حمدالله مستوفی هم زبان مردم آذربایجان را پهلوی نامیده و گونههای آن را: در زنجان (پهلوی راست)، در مراغه (پهلوی مغیر)، در گشتاسفی، ولایت بین باکو و اردبیل (پهلوی به جیلانی باز بسته) ذکر کرده است.
📌در منابعی بسیار همچون: صورت الارض ابن حوقل، احسن التقاسیم مقدسی، مسالک و ممالک اصطخری و … زبان مردم آذربایجان «فارسی» ذکر شده است. طبری هم در حوادث سال ۲۳۵ ضمن شرح حال محمد بن بعیث، حاکم مرند، مینویسد که در مراغه پیرامون آن شهر اشعار فارسی او را میخواندهاند. در بیتی از قطران تبریزی هم که «پارسی» را در برابر دری آورده، پارسی در مورد زبان آذربایجان به کار رفته، در برابر دری خراسان.
📌در کنار فارسی دری، زبان فهلوی به عنوان زبان محاوره مردم و شعر فهلوی به صورت ادبیات عامه مردم بر جای ماند. فهلوی زبان عواطف ساده و شور و حال و جذبه و غم و شادی مردم بود، همانطور که فارسی دری زبان رسمی و دیوانی، و عربی زبان ادعیه و استدلالهای دینی بود. در دعا و نفرین آرزومندان، در راز و نیاز عاشقان، در سماع صوفیان در خانقاهها، در ترانههای نغمهسرایان در بزمهای اهل ذوق، عبارات فهلوی به گوش میرسید. ادبیات فهلوی که قدیمیترین نمونههای آن منسوب به ابوالعباس نهاوندی (متوفی ۳۳۱) و بابا طاهر همدانی (متوفی ۴۰۱) و بندار رازی (متوفی ۴۰۱) در دست است، قطعا دامنه گستردهای داشته، اما با گذشت روزگاران از میان رفته …
📌درباره دگرگشت زبان «آذربایجان و نواحی مجاور آن» نخست این نکته بدیهی را نباید از نظر دور داشت که: این دگرگشت در همه جا همزمان و ناگهان روی نداده، بلکه از نیمههای قرن پنجم که پای قبایل ترک به آذربایجان رسیده، به تدریج آغاز شده و به آرامیدر طول پنج و شش قرن انجام پذیرفته است. پیشروی ترکی و واپسنشینی فهلوی در نواحی و شهرهای مختلف و حتی در میان طبقات مختلف مردم، در زمانهای مختلف نسبت به اوضاع و احوال مختلف جغرافیایی از جمله آب و هوای هر منطقه و میزان سازگاری آن با زندگی کوچنشینان، دوری و نزدیکی آن از راههای اصلی و جنگها و کشتارها و مهاجرتها و علل شناخته و ناشناخته دیگر ارتباط داشته است.
📌در آسیای صغیر با ورود ترکها و حکومت آنها به تدریج بومیان رومیتبار ترکزبان شدند. در خود تبریز، پایتخت ترکمنها، تا اواخر قرن دهم هنوز زبان پیشین تغییر نیافته بوده و احتمالا دگرگشت قطعی در جنگهای پس از شاه تهماسب با عثمانیها و اشغال بیست ساله آن شهر پیش از شاه عباس بزرگ انجام پذیرفته است. آنچه از «روضات الجنان» حافظ حسین کربلایی تبریزی (متوفی ۹۹۷) و رساله انارجانی (تالیف شده در ۹۹۴ ـ ۹۸۵) بارها در مقالات محققان نقل شده، موید این نظر است که تا پایان قرن دهم هنوز زبان فهلوی یا آذری در تبریز و بیشتر شهرهای آذربایجان به کلی از میان نرفته بوده است. دگرگشت زبان را در تبریز، در همان سالهای جنگ و هراس و گریز و ویرانی، و بیشتر مقارن با اشغال بیست ساله تبریز از ۹۹۳ تا ۱۰۱۲ و کشتار عام مردم شهر به دست عثمانیها، باید جستوجو کرد.
📌اولیا چلبی، جهانگرد بسیار مشهور ترک، هم که به گفته خود دو بار در سالهای ۱۰۵۱ و ۱۰۵۶ قمری به آذربایجان آمده، به دوام زبان فهلوی در پاره ای نواحی اشاراتی دارد. درباره مردم تبریز میگوید: «ارباب معرف آن به فارسی تکلم میکنند.» درباره مراغه گوید: «اکثر زنان مراغه به زبان پهلوی گفتوگو میکنند».
📌در تحفه سامیکه در دوره شاه تهماسب در ۹۵۷ تالیف شده، دهها شاعر تبریزی را در آن سالها میبینیم که اکثر نزدیک به همه آنها از پیشهوران و طبقه متوسط مردم آن شهر بودهاند. شعرسرایی این همه افراد از طبقات پیشهرو و حتی عامی به زبان فارسی میرساند که در دوره شاه تهماسب، پنجاه سالی پیش از تالیف رساله روحی انارجانی، همان طور که از آن رساله هم بر میآید، هنوز ترکی در تبریز عمومیت نیافته بوده است. این نکته هم مهم است که از این عده شعر غیر فارسی نقل نشده است.
🔗 متن کامل یادداشت
🆔@Ir_Azariha
پارسیانجمن
سخنی چند دربارهی زبان کهن آذربایجان - پارسیانجمن
پارسیانجمن: از «آذری، یا زبانِ باستانِ آذربایگان» زندهیاد احمدِ کسروی چنین برداشت میشود که زبانِ آذری زبانِ ویژهی مردمانِ آذربایگان بوده است و بدین جای زندهیاد محمدامین ریاحی خویی نشان میدهد که این زبانِ ایرانی نه ایواز(فقط) زبانِ آذربایگانیان که زبانِ…
🔹ادبیات نفرت نسبت به اقلیت های قومی در مطبوعات ترکیه
بنیاد "هراند دینک" که در راستای جلوگیری از گسترش کینه و نفرت نسبت به اقوام، ملل و اقلیت های مذهبی در ترکیه فعالیت می کند، گزارش دورهای خود در مورد نشر "سخنان توهینآمیز و نفرت پراکنانه در مطبوعات این کشور را تهیه و منتشر كرد.
در گزارش جدید حجم سخنان توهینآمیز به کار برده شده علیه گروههای قومی، مذهبی و سایر گروهها در مطبوعات ترکیه طی سال 2019 مشخص و ارائه شده است. برای تهیه این گزارش 4364 مقاله منتشر شده مورد مطالعه قرار گرفته است که از میان آنها 108 مقاله حاوی سخنان توهینآمیز علیه بیش از یک گروه بوده است.
طبق این گزارش در مجموع 5515 گفتار توهینآمیز علیه 80 گروه مختلف مورد استفاده قرار گرفته است.
گروههایی که هدف بیشترین کلمات توهینآمیز و نفرت پراکنانه قرار گرفتهاند عبارتند از:
ارامنه: 803 کلمه نفرت پراکنانه و توهینآمیز،
سوریها: 760،
یونانیها (یونان): 754،
یهودیان: 676،
یونانیهای اهل ترکیه، قبرس و غیره): 603
و مسیحیان: 334 کلمه.
ارمنیها بیشتر در مقالاتی که درباره #نسل_کشی_ارمنیان و وقایع "خوجالی" نوشته میشود هدف توهین قرار میگیرند. در این گونه مقالات ارامنه اغلب با سازمان نظامی-سیاسی حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) و ارتش سری ارمنی برای آزادی ارمنستان (آسالا) یکی و یا مرتبط دانسته میشوند. دشمنی نسبت به ارمنیان همچنین در ارتباط با مناقشه جمهوری #آذربایجان و #ارمنستان دامن زده میشود.
به طور کلی 51 درصد از سخنان توهینآمیز در مطبوعات محلی و 49 درصد آن در مطبوعات کشوری منتشر شده است.
به گزارش پایگاه خبری " #ارمنی حابر"، در میان رسانههایی که در سطح کشوری منتشر میشوند روزنامه ملیگرای "ینی آکیت" با 263 مورد، بیشترین سخنان توهینآمیز را به کار گرفته است. روزنامههای "ینی چاق" ((Yeniçağ با 155 مورد، "دیلیریش پستاسی" (Diriliş Postası) با 131 مورد، "ملی گازته" (Mill Gazete) با 123 مورد و "ملت" (Milat) با 118 مورد در ردههای بعدی قرار دارند.
🔺 قابل ذکر است، "هراند دینک" سردبیر فقید هفته نامه "آگوس" در 19 ژانویه سال 2007 در مقابل دفتر کارش در استانبول توسط یک جوان افراطی ترک به قتل رسید و تا به امروز پرونده آن همچنان مفتوح بوده و زوایای تاریک آن پس از 13 سال روشن نشده است.
https://www.panorama.am/en/news/2020/09/24/hate-speech-Turkish-media/2365995
بنیاد "هراند دینک" که در راستای جلوگیری از گسترش کینه و نفرت نسبت به اقوام، ملل و اقلیت های مذهبی در ترکیه فعالیت می کند، گزارش دورهای خود در مورد نشر "سخنان توهینآمیز و نفرت پراکنانه در مطبوعات این کشور را تهیه و منتشر كرد.
در گزارش جدید حجم سخنان توهینآمیز به کار برده شده علیه گروههای قومی، مذهبی و سایر گروهها در مطبوعات ترکیه طی سال 2019 مشخص و ارائه شده است. برای تهیه این گزارش 4364 مقاله منتشر شده مورد مطالعه قرار گرفته است که از میان آنها 108 مقاله حاوی سخنان توهینآمیز علیه بیش از یک گروه بوده است.
طبق این گزارش در مجموع 5515 گفتار توهینآمیز علیه 80 گروه مختلف مورد استفاده قرار گرفته است.
گروههایی که هدف بیشترین کلمات توهینآمیز و نفرت پراکنانه قرار گرفتهاند عبارتند از:
ارامنه: 803 کلمه نفرت پراکنانه و توهینآمیز،
سوریها: 760،
یونانیها (یونان): 754،
یهودیان: 676،
یونانیهای اهل ترکیه، قبرس و غیره): 603
و مسیحیان: 334 کلمه.
ارمنیها بیشتر در مقالاتی که درباره #نسل_کشی_ارمنیان و وقایع "خوجالی" نوشته میشود هدف توهین قرار میگیرند. در این گونه مقالات ارامنه اغلب با سازمان نظامی-سیاسی حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) و ارتش سری ارمنی برای آزادی ارمنستان (آسالا) یکی و یا مرتبط دانسته میشوند. دشمنی نسبت به ارمنیان همچنین در ارتباط با مناقشه جمهوری #آذربایجان و #ارمنستان دامن زده میشود.
به طور کلی 51 درصد از سخنان توهینآمیز در مطبوعات محلی و 49 درصد آن در مطبوعات کشوری منتشر شده است.
به گزارش پایگاه خبری " #ارمنی حابر"، در میان رسانههایی که در سطح کشوری منتشر میشوند روزنامه ملیگرای "ینی آکیت" با 263 مورد، بیشترین سخنان توهینآمیز را به کار گرفته است. روزنامههای "ینی چاق" ((Yeniçağ با 155 مورد، "دیلیریش پستاسی" (Diriliş Postası) با 131 مورد، "ملی گازته" (Mill Gazete) با 123 مورد و "ملت" (Milat) با 118 مورد در ردههای بعدی قرار دارند.
🔺 قابل ذکر است، "هراند دینک" سردبیر فقید هفته نامه "آگوس" در 19 ژانویه سال 2007 در مقابل دفتر کارش در استانبول توسط یک جوان افراطی ترک به قتل رسید و تا به امروز پرونده آن همچنان مفتوح بوده و زوایای تاریک آن پس از 13 سال روشن نشده است.
https://www.panorama.am/en/news/2020/09/24/hate-speech-Turkish-media/2365995
www.panorama.am
Armenians most targeted by hate speech in Turkish media in 2019 – report
آذری ها |Azariha
📽ببینید:نظر رهبری در مورد هفده شهر قفقاز و معاهده ننگین ترکمانچای چیست؟👇 🌍در حضور نمایندگان کشورهای خارجی، 🌍روس ها طی معاهدات ننگین ترکمانچای و گلستان هفده شهر قفقاز را از ایران جدا کردند http://badkubeh.com www.Azariha.org 🇮🇷 🆔@IR_Azariha
🔴یادآوری به موقع وزیر سابق آموزش و پرورش در خصوص یک نکته تاریخی از جنگ قراباغ
در میانه نزاع #ارمنستان با #آذربایجان کسی نگفت این خانهای که بر سر آن دعواست صاحبش کسی دیگریست!
#قره_باغ
🆔@IR_Azariha
در میانه نزاع #ارمنستان با #آذربایجان کسی نگفت این خانهای که بر سر آن دعواست صاحبش کسی دیگریست!
#قره_باغ
🆔@IR_Azariha
موضع عباس آخوندی نسبت به اظهارات سخیف اردوغان و شعارهای تجزیه طلبانه در رژه به اصطلاح پیروزی باکو
این نشان از همراستایی سیاستهای توسعهطلبی منطقهای ترکیه، همراهی #جمهوری_آذربایجان و راهبری و طراحی اسرائیل دارد. #آذربایجان همواره نه تنها حافظ سرزمین #ایران که از بانیان و ارکان اصلی #تمدن_ایران بوده و هست.
اقدام #اردوغان محکوم، ولی خودبهخوابزدگان در ایران چه میگویند؟
🆔@IR_Azariha
این نشان از همراستایی سیاستهای توسعهطلبی منطقهای ترکیه، همراهی #جمهوری_آذربایجان و راهبری و طراحی اسرائیل دارد. #آذربایجان همواره نه تنها حافظ سرزمین #ایران که از بانیان و ارکان اصلی #تمدن_ایران بوده و هست.
اقدام #اردوغان محکوم، ولی خودبهخوابزدگان در ایران چه میگویند؟
🆔@IR_Azariha
توئیت سخنگوی وزارت امور خارجه در خصوص آنچه در احضار سفیر ترکیه گذشت:
«به سفیر ترکیه گفته شد بنا کردن سیاست خارجی بر خیالات، خردمندانه نیست.
بسیارند در ترکیه که تاریخ را نیک میدانند. لازم است پیش از خوانش شعرها، ریشه اصلی سرایش آن را به دولتمردان خود یادآوری کنند.
#آذربایجان غیور، پاره تن #ایران 🇮🇷 عزیز، همواره دژ مستحکم #وطن بوده است.»
🆔@IR_Azariha
«به سفیر ترکیه گفته شد بنا کردن سیاست خارجی بر خیالات، خردمندانه نیست.
بسیارند در ترکیه که تاریخ را نیک میدانند. لازم است پیش از خوانش شعرها، ریشه اصلی سرایش آن را به دولتمردان خود یادآوری کنند.
#آذربایجان غیور، پاره تن #ایران 🇮🇷 عزیز، همواره دژ مستحکم #وطن بوده است.»
🆔@IR_Azariha
#آذربایجان_را_بهتر_بشناسیم
📌وجود جزایر زبانی، یکی از دلایل موثق بر تغییر زبان مردم آذربایجان
باقی ماندن جزایر زبانی از گویش قدیم مردم در مناطق مختلف آذربایجان من جمله در «کرینگان در خلخال»، «گلین قیه در مرند» و... که هنوز هم به زبان کهن آذری صحبت می کنند، از جمله دلایل قوی هستند که وجود زبانی متفاوت از زبان کنونی در منطقه را اثبات میکند.
🆔@IR_Azariha
https://t.me/joinchat/AAAAAE-l5prfWnkh8WHA1A
📌وجود جزایر زبانی، یکی از دلایل موثق بر تغییر زبان مردم آذربایجان
باقی ماندن جزایر زبانی از گویش قدیم مردم در مناطق مختلف آذربایجان من جمله در «کرینگان در خلخال»، «گلین قیه در مرند» و... که هنوز هم به زبان کهن آذری صحبت می کنند، از جمله دلایل قوی هستند که وجود زبانی متفاوت از زبان کنونی در منطقه را اثبات میکند.
🆔@IR_Azariha
https://t.me/joinchat/AAAAAE-l5prfWnkh8WHA1A
Forwarded from Azarmehr | ندای آذرمهر ایرانیان
✅ گزارش کامل نشست نقد و بررسی چاپ دوم کتاب #آذربایجان_و_شاهنامه -اثر برگزیدۀ «کتاب سال جمهوری اسلامی ایران»، تالیف دکتر #سجاد_آیدنلو، #ارومیه، یکم تیر 1401 خورشیدی؛ در تارنمای عصر ایران 👇
https://www.asriran.com/fa/news/846236
🆔 @Ir_Azarmehr
https://www.asriran.com/fa/news/846236
🆔 @Ir_Azarmehr
عصر ايران
نسبت آذربایجان با شاهنامه و شاهنامه با آذربایجان/ پاسخ به نقدها
در چند دهۀ پیش مرشد جلال در ارومیه از شاهنامهخوانان مطرحی بود و در تبریز نیز مرحوم شاکری در دهۀ چهل و پنجاه از نامدارترین شاهنامهخوانهای قهوهخانهای کشور بود. همچنین ما طومارهای نقالی را نیز در آذربایجان داریم.