دلم برات تنگ شده ، نمیشه بری رو دراگ پیام بدی؟

صدای زندگی میده خنده هات.

قلبم تو نگاهش جا موند .

من کاری ندارم که الان کجایی و چیکار میکنی و با کیا میپری، فقط واسم سواله که وقتی شبا سرت و رو بالش میزاری حتی چند ثانیه هم که شده دلت برام تنگ نمیشه؟ یه بارم یادم نمیوفتی؟

احتیاج به آدمی دارم که وقتشو برام خالی کنه
‏نه این که وقت خالیشو بخواد باهام پر کنه.

نبضای ما آلوده به جراحتو زخمه.

حالمو میفمه فقط یه اعدامی.

بال هایمان زخمیست ، ولی هنوز بلند پروازیم.

Как душа, одна.

زنگ بزن بهش بگو ترسیدم صدات یادم بره.

‏آدمو به جایی نرسونید که تموم دوس داشتنشو، تموم خوبیاشو قایم کنه و همیشه اون چهره‌ی بدشو بهتون نشون بده.

شاید!

حس میکنم دارم خودمو از دست میدم ، دوباره.

- چه خبر؟
+ هیچی، دارم چایی میخورم.

‏چیز هایی که والدینم فکر میکردن اضافست و جلوی موفق شدنم رو میگیره و بهتره ازم گرفته بشن:

‏You cannot heal in the same environment that made you sick