🔴 مراکز و اهداف نظامی موردنظر اسرائیل
👈 طبق گزارش CNN از حمله احتمالی اسرائیل به مراکز و اهداف نظامی در ایران، مراکزی اعلام شدهاند که شامل پایگاه موشکی تبریز ، پایگاه موشکی کرمانشاه ، پایگاه موشکی علیابن ابیطالب خرمآباد ، مرکز فضائی سمنان ، مجتمع موشکی اصفهان ، بندر فضایی چابهار ، سایت پرتاب موشک اراک ، مرکز تولید موشک شیراز ، پایگاه موشکی حاجیآباد ، مؤسسه تحقیقات فضایی تهران و سازمان فضایی، ستاد نیروی هوا فضای سپاه، فرماندهی و کنترل سپاه و مرکز صنایع دفاعی فجر، میباشد.
#ایران
@industromy
👈 طبق گزارش CNN از حمله احتمالی اسرائیل به مراکز و اهداف نظامی در ایران، مراکزی اعلام شدهاند که شامل پایگاه موشکی تبریز ، پایگاه موشکی کرمانشاه ، پایگاه موشکی علیابن ابیطالب خرمآباد ، مرکز فضائی سمنان ، مجتمع موشکی اصفهان ، بندر فضایی چابهار ، سایت پرتاب موشک اراک ، مرکز تولید موشک شیراز ، پایگاه موشکی حاجیآباد ، مؤسسه تحقیقات فضایی تهران و سازمان فضایی، ستاد نیروی هوا فضای سپاه، فرماندهی و کنترل سپاه و مرکز صنایع دفاعی فجر، میباشد.
#ایران
@industromy
🔴 بحران فرونشست در استان تهران
👈 فرونشست زمین بیش از ۱۳ درصد از مساحت استان تهران، از جمله زیرساختهای حیاتی مانند فرودگاه امام و خطوط حملونقل را درگیرکرده است.
توسعهٔ ناپایدار کشاورزی و مدیریت نادرست منابع آبی، عامل اصلی تشدید این بحران در کشور و استان تهران میباشد.
#محیط_زیست
#ایران
@industromy
👈 فرونشست زمین بیش از ۱۳ درصد از مساحت استان تهران، از جمله زیرساختهای حیاتی مانند فرودگاه امام و خطوط حملونقل را درگیرکرده است.
توسعهٔ ناپایدار کشاورزی و مدیریت نادرست منابع آبی، عامل اصلی تشدید این بحران در کشور و استان تهران میباشد.
#محیط_زیست
#ایران
@industromy
🔴 خاورمیانه نیازمند دیپلماسی است
👈 نشریه اکونومیست در سرمقاله خود درباره تبعات واکنش اسرائیل به حملات موشکی ایران و حمله احتمالی آن به ایران هشدار داده است.
به اعتقاد این نشریه، از تاریخ 7 اکتبر که حماس به اسرائیل حمله کرد خشونتها درحال گسترش بوده است. یکسال بعد از این اتفاق، خاورمیانه فاصله بسیار کمی با یک جنگ تمام عیار با جنگ ایران و اسرائیل دارد. حمله اسرائیل به حزب الله، ایران را برآن داشت تا بسوی اسرائیل موشک پرتاب کند. اسرائیل ممکن است به این پرتابها واکنش نشان دهد و به تاسیسات صنعتی، نظامی یا هستهای ایران حمله کند.
اسرائیل یا آمریکا ممکن است فکر کنند که استفاده از زور علیه ایران قانونی یا عاقلانه است. ولی از منظر تحلیلگران نشریه اکونومیست، این تفکر که یک حمله قاطعانه به ایران میتواند خاورمیانه را متحول کند خوش خیالی است. چراکه در بلندمدت، ایجاد امنیت نیازمند پایان دادن اسرائیل به سرکوب فلسطینیهاست.
ایران در تازهترین حمله خود به اسرائیل 180 موشک بالستیک را به سوی اسرائیل پرتاب کرد. این حمله پاسخی به حمله اسرائیل به حزبالله در لبنان و کشته شدن سید حسن نصرالله رهبر آن بود. حزبالله در طول سال گذشته اسرائیل را بمباران کرده بود بطوری ساکنان کمربند شمالی آن منطقه را تخلیه کردند. حمله اسرائیل به حزبالله اما برخلاف حمله به غزه از مدتها قبل برنامهریزی شده بود؛ آنها با استفاده از تکنولوژی و نیروی هوایی ویران کننده رهبران حزب الله، از جمله سیدحسن نصرلله را به شهادت رساند، به رزمندگان آن را با پیجرهای انفجاری آسیب زد و حدود نیمی از موشکها و راکتهای آن را از بین برد.
اسرائیل اما نباید به خود مغرور شود. جنگ در لبنان میتواند گستردهتر شده و حملات پیاده نظام محدود به آن به حملهای کامل تبدیل شود؛ خطایی که اسرائیل در سال 1982 و دوباره در سال 2006 مرتکب شد. حمله متقابل به ایران نیز میتواند خطر بزرگتری باشد. یکی از گزینههای آن حمله به قطبهای صادرات نفت ایران است که به لحاظ مالی به ایران آسیب میزند و بازارهای انرژی را با نوسان مواجه میکند. گزینه دیگر، مورد حمله قرار دادن زیرساختهای هستهای است؛ که میتواند انگیزه ایران برای ایجاد بازدارندگی در آینده را تقویت کند. جناح راست افراطی حاکم بر اسرائیل، از جمله بنیامین نتانیاهو رویای این را دارند که یک حمله واحد ویرانگر به ایران میتواند به تهدیدات آن علیه ایشان پایان دهد.
به اعتقاد اکونومیست، این دیدگاهی خطرناک است. چراکه حمله یکباره به زیرساختهای هستهای ایران میتواند ایران را برای ایجاد بازدارندگی بیشتر در آینده تشویق کند. به علاوه، گرچه جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا نشان داده است که از حمله عجولانه به سایتهای هستهای ایران استقبال نمیکند اما نتانیاهو ممکن است امیدوار باشد که دونالد ترامپ در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری از رویکرد جنگ طلبانهتر حمایت کند. اسرائیل به حمایت بلندمدت هر دو حزب آمریکا نیاز دارد که با توصیههای خویشتنداری کاهش یافته است.
از منظر نشریه اکونومیست، سرکوب بیپایان پس از کشته شدن بیش از 40 هزار نفر در غزه در سال گذشته نسل جدیدی از شبه نظامیان را در این منطقه پرورش خواهد داد. در اسرائیل نیز جنبش شهرک نشینان و سیاستهای سمی آن، زیربنای اقتصاد را در خطر خواهد انداخت. یک اشغال ابدی، نقض بیشتر حقوق بشر خواهد بود، که جامعه را فرسوده میکند و میتواند اتحاد آن با آمریکا را تضعیف کند.
اسرائیل شاید گمان کند که با تشدید جنگ در خاورمیانه برتری خواهد داشت؛ اما چالش اصلی تبدیل قدرت نظامی به دستاوردهای استراتژیک پایدار و در نهایت صلح است. بدون آن خونریزی برای سالها ادامه خواهد داشت.
#جهان
#ایران
@industromy
👈 نشریه اکونومیست در سرمقاله خود درباره تبعات واکنش اسرائیل به حملات موشکی ایران و حمله احتمالی آن به ایران هشدار داده است.
به اعتقاد این نشریه، از تاریخ 7 اکتبر که حماس به اسرائیل حمله کرد خشونتها درحال گسترش بوده است. یکسال بعد از این اتفاق، خاورمیانه فاصله بسیار کمی با یک جنگ تمام عیار با جنگ ایران و اسرائیل دارد. حمله اسرائیل به حزب الله، ایران را برآن داشت تا بسوی اسرائیل موشک پرتاب کند. اسرائیل ممکن است به این پرتابها واکنش نشان دهد و به تاسیسات صنعتی، نظامی یا هستهای ایران حمله کند.
اسرائیل یا آمریکا ممکن است فکر کنند که استفاده از زور علیه ایران قانونی یا عاقلانه است. ولی از منظر تحلیلگران نشریه اکونومیست، این تفکر که یک حمله قاطعانه به ایران میتواند خاورمیانه را متحول کند خوش خیالی است. چراکه در بلندمدت، ایجاد امنیت نیازمند پایان دادن اسرائیل به سرکوب فلسطینیهاست.
ایران در تازهترین حمله خود به اسرائیل 180 موشک بالستیک را به سوی اسرائیل پرتاب کرد. این حمله پاسخی به حمله اسرائیل به حزبالله در لبنان و کشته شدن سید حسن نصرالله رهبر آن بود. حزبالله در طول سال گذشته اسرائیل را بمباران کرده بود بطوری ساکنان کمربند شمالی آن منطقه را تخلیه کردند. حمله اسرائیل به حزبالله اما برخلاف حمله به غزه از مدتها قبل برنامهریزی شده بود؛ آنها با استفاده از تکنولوژی و نیروی هوایی ویران کننده رهبران حزب الله، از جمله سیدحسن نصرلله را به شهادت رساند، به رزمندگان آن را با پیجرهای انفجاری آسیب زد و حدود نیمی از موشکها و راکتهای آن را از بین برد.
اسرائیل اما نباید به خود مغرور شود. جنگ در لبنان میتواند گستردهتر شده و حملات پیاده نظام محدود به آن به حملهای کامل تبدیل شود؛ خطایی که اسرائیل در سال 1982 و دوباره در سال 2006 مرتکب شد. حمله متقابل به ایران نیز میتواند خطر بزرگتری باشد. یکی از گزینههای آن حمله به قطبهای صادرات نفت ایران است که به لحاظ مالی به ایران آسیب میزند و بازارهای انرژی را با نوسان مواجه میکند. گزینه دیگر، مورد حمله قرار دادن زیرساختهای هستهای است؛ که میتواند انگیزه ایران برای ایجاد بازدارندگی در آینده را تقویت کند. جناح راست افراطی حاکم بر اسرائیل، از جمله بنیامین نتانیاهو رویای این را دارند که یک حمله واحد ویرانگر به ایران میتواند به تهدیدات آن علیه ایشان پایان دهد.
به اعتقاد اکونومیست، این دیدگاهی خطرناک است. چراکه حمله یکباره به زیرساختهای هستهای ایران میتواند ایران را برای ایجاد بازدارندگی بیشتر در آینده تشویق کند. به علاوه، گرچه جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا نشان داده است که از حمله عجولانه به سایتهای هستهای ایران استقبال نمیکند اما نتانیاهو ممکن است امیدوار باشد که دونالد ترامپ در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری از رویکرد جنگ طلبانهتر حمایت کند. اسرائیل به حمایت بلندمدت هر دو حزب آمریکا نیاز دارد که با توصیههای خویشتنداری کاهش یافته است.
از منظر نشریه اکونومیست، سرکوب بیپایان پس از کشته شدن بیش از 40 هزار نفر در غزه در سال گذشته نسل جدیدی از شبه نظامیان را در این منطقه پرورش خواهد داد. در اسرائیل نیز جنبش شهرک نشینان و سیاستهای سمی آن، زیربنای اقتصاد را در خطر خواهد انداخت. یک اشغال ابدی، نقض بیشتر حقوق بشر خواهد بود، که جامعه را فرسوده میکند و میتواند اتحاد آن با آمریکا را تضعیف کند.
اسرائیل شاید گمان کند که با تشدید جنگ در خاورمیانه برتری خواهد داشت؛ اما چالش اصلی تبدیل قدرت نظامی به دستاوردهای استراتژیک پایدار و در نهایت صلح است. بدون آن خونریزی برای سالها ادامه خواهد داشت.
#جهان
#ایران
@industromy
The Economist
The year that shattered the Middle East
Kill or be killed is the region’s new logic. Deterrence and diplomacy would be better
🔴 معادله جدید قدرت در منطقه
👈 هفت پیامد راهبردی درگیری ایران و اسراییل
✍ آرش رئیسینژاد
اول، تغیر بنیادین در راهبرد نظامی-امنیتی
بنیان استراتژی امنیت ملی و نظامی ایران که بر متحدان نظامی غیردولتی متکی بود، به صورت تدریجی به سمت نوع جدیدی از بازدارندگی پیش میرود. این تحول عمیق را میتوان در نحوه جایگزینی چهرههای کلیدی در سازمان نظامی ایران مشاهده کرد: از سردار «قاسم سلیمانی»، که مسئول عملیات نظامی برونمرزی ایران در منطقه بود، به سردار «امیرعلی حاجیزاده»، فرمانده نیروی هوافضای سپاه. این تغییر نشان میدهد که استراتژی «منطقه خاکستری» ایران که درگیری غیرمستقیم از طریق متحدان غیردولتی مانند حماس و حزبالله را در اولویت قرار داده بود، اکنون به راهبرد مکمل بدل شده است.
دوم، عبور از راهبرد صبر استراتژیک به اقدامات تلافیجویانه
ایران از موضع خود مبنی بر «صبر استراتژیک» صرف نظر کرده است. از پایان جنگ خونین هشت ساله با عراق، استراتژی نهان رهبران نظامی ایران بر جذب ضربههای کاری و تلافی آنها در زمان مناسب، استوار بود. با این حال، خرابکاری مداوم اسرائیل در خاک ایران در طول دهها سال، راهبرد «ابهام استراتژیک» ایران را به «صبر استراتژیک منفعلانه» تقلیل داده بود که مشخصه آن عدم انجام اقدام تلافیجویانه بود.
سوم، قدرت موشکی نقطه اتکای امنیت ملی
ایران اکنون در زمینه بازدارندگی، آشکارا سیاست متمایزی پیش گرفته است. اقدام تلافیجویانه شدید سپاه، اراده و توانایی ایران برای انجام حملات مخرب علیه اسرائیل را به نمایش گذاشت. برخلاف حمله اول در ماه آوریل که بیشتر موشکها و پهپادهای ایرانی رهگیری شده بودند، حمله موشکی دوم موفقتر بود و از سد سیستمهای دفاعی پیشرفته اسرائیل عبور کرد. فضای هوایی اسرائیل یکی از محافظتشدهترین فضاهای هوایی جهان است و اسرائيل به پیشرفتهترین فناوری ضدموشکی مجهز است. با همه اینها چندین موشک ایرانی به پایگاههای هوایی کلیدی در اسرائیل اصابت کردند.
چهارم، خاک ایران خط قرمز اسرائيل
خط قرمز جدید ایران در قبال اسرائیل نیز تعریف شده است. تلآویو نزدیک به 15 سال، حملات تخریبی به پایگاههای نظامی ایران در سوریه ترتیب داده و حتی ژنرالهای ارشد ایرانی را مستقیما هدف گرفته است. با این حال، با بمباران کنسولگری ایران در دمشق در اوایل آوریل، اسرائیل از یک مرز حساس رد شد و ایران را وادار کرد دو هفته بعد با شلیک انبوهی از موشکها و پهپادهای کمتر پیشرفته به اسرائیل پاسخ دهد. این رویداد نشاندهنده فروپاشی خطوط قرمز سنتی ایران در قبال اسرائیل بود. ایران در پاسخ به اقدامات مداوم اسرائیل، از جمله ترور رهبر حماس در تهران و رهبر حزبالله در بیروت، برای بازگرداندن سطحی از بازدارندگی اقدامی تلافیجویانه انجام داد. این بار، ایران از دو خط قرمز مهم عبور کرد و از داخل مرزهای خود به خاک اسرائیل حمله کرد و کشوری را که به سلاح هستهای دسترسی دارد، هدف گرفت.
پنجم، افزایش نفوذ در میان همسایگان عرب
به نظر میرسد نفوذ ایران در جوامع عربی افزایش یافته است. دستاوردهای حمله اخیر ایران در زمینه قدرت نرم میتواند به بازسازی محبوبیت ایران در جهان اسلام کمک کند، محبوبیتی که با حمایت بیدریغ تهران از رژیم اسد در سوریه آسیب دیده بود. از زمان جنگ حماس در غزه، ایران در میان فلسطینیها و جوامع عربی حامیان بیشتری پیدا کرده است.
ششم، نزدیک شدن ایران به سلاح هستهای در صورت حمله اسرائيل
عملیات تلافیجویانه اسرائیل علیه ایران میتواند سیاست هستهای تهران را بهطور چشمگیری تغییر دهد. صداهای قدرتمندی در ایران، عمدتا از صف تندروها بلند میشود که از پیگیری قدرت هستهای به عنوان ابزاری راهبردی برای بازگرداندن بازدارندگی کامل کشور حمایت میکنند. این حامیان استدلال میکنند که موثرترین ابزار ایران برای بازدارندگی در مقابل تجاوز اسرائیل در تصمیمی استراتژیک برای توسعه کامل سلاحهای هستهای نهفته است.
هفتم، نبرد تکنولوژی و ژئوپلیتیک
این درگیری تضاد میان قدرت تکنولوژیک و قدرت ژئوپلیتیک را برجسته میکند. در شرایطی که ایران از مزایای ژئوپلیتیکی قابلتوجهی برخوردار است، نقطهضعف اسرائیل دقیقا آسیبپذیری ژئوپلیتیکی آن است؛ قلمرو اسرائیل به یک منطقه کوچک میان رود اردن و دریای مدیترانه محدود است. در حالی که ایران انجام عملیات در «منطقه خاکستری» با حمایت شبکهای از متحدان غیردولتی را ترجیح میدهد، اسرائیل به استراتژی ضربه اولیه و پیشدستانه خود که مبتنی بر برتری تکنولوژیک است، تکیه کرده است. اگرچه تکنولوژی تاثیر روزافزونی بر انقلابهای نظامی دارد، عوامل ژئوپلیتیک همچنان در ترسیم مسیر رقابتهای منطقهای نقشی کلیدی ایفا میکنند. تکنولوژی ممکن است از وزن واقعیتهای ژئوپلیتیک کاسته باشد اما هرگز نمیتواند آنها را بهطور کامل از بین ببرد.
#ایران
#جهان
@industromy
👈 هفت پیامد راهبردی درگیری ایران و اسراییل
✍ آرش رئیسینژاد
اول، تغیر بنیادین در راهبرد نظامی-امنیتی
بنیان استراتژی امنیت ملی و نظامی ایران که بر متحدان نظامی غیردولتی متکی بود، به صورت تدریجی به سمت نوع جدیدی از بازدارندگی پیش میرود. این تحول عمیق را میتوان در نحوه جایگزینی چهرههای کلیدی در سازمان نظامی ایران مشاهده کرد: از سردار «قاسم سلیمانی»، که مسئول عملیات نظامی برونمرزی ایران در منطقه بود، به سردار «امیرعلی حاجیزاده»، فرمانده نیروی هوافضای سپاه. این تغییر نشان میدهد که استراتژی «منطقه خاکستری» ایران که درگیری غیرمستقیم از طریق متحدان غیردولتی مانند حماس و حزبالله را در اولویت قرار داده بود، اکنون به راهبرد مکمل بدل شده است.
دوم، عبور از راهبرد صبر استراتژیک به اقدامات تلافیجویانه
ایران از موضع خود مبنی بر «صبر استراتژیک» صرف نظر کرده است. از پایان جنگ خونین هشت ساله با عراق، استراتژی نهان رهبران نظامی ایران بر جذب ضربههای کاری و تلافی آنها در زمان مناسب، استوار بود. با این حال، خرابکاری مداوم اسرائیل در خاک ایران در طول دهها سال، راهبرد «ابهام استراتژیک» ایران را به «صبر استراتژیک منفعلانه» تقلیل داده بود که مشخصه آن عدم انجام اقدام تلافیجویانه بود.
سوم، قدرت موشکی نقطه اتکای امنیت ملی
ایران اکنون در زمینه بازدارندگی، آشکارا سیاست متمایزی پیش گرفته است. اقدام تلافیجویانه شدید سپاه، اراده و توانایی ایران برای انجام حملات مخرب علیه اسرائیل را به نمایش گذاشت. برخلاف حمله اول در ماه آوریل که بیشتر موشکها و پهپادهای ایرانی رهگیری شده بودند، حمله موشکی دوم موفقتر بود و از سد سیستمهای دفاعی پیشرفته اسرائیل عبور کرد. فضای هوایی اسرائیل یکی از محافظتشدهترین فضاهای هوایی جهان است و اسرائيل به پیشرفتهترین فناوری ضدموشکی مجهز است. با همه اینها چندین موشک ایرانی به پایگاههای هوایی کلیدی در اسرائیل اصابت کردند.
چهارم، خاک ایران خط قرمز اسرائيل
خط قرمز جدید ایران در قبال اسرائیل نیز تعریف شده است. تلآویو نزدیک به 15 سال، حملات تخریبی به پایگاههای نظامی ایران در سوریه ترتیب داده و حتی ژنرالهای ارشد ایرانی را مستقیما هدف گرفته است. با این حال، با بمباران کنسولگری ایران در دمشق در اوایل آوریل، اسرائیل از یک مرز حساس رد شد و ایران را وادار کرد دو هفته بعد با شلیک انبوهی از موشکها و پهپادهای کمتر پیشرفته به اسرائیل پاسخ دهد. این رویداد نشاندهنده فروپاشی خطوط قرمز سنتی ایران در قبال اسرائیل بود. ایران در پاسخ به اقدامات مداوم اسرائیل، از جمله ترور رهبر حماس در تهران و رهبر حزبالله در بیروت، برای بازگرداندن سطحی از بازدارندگی اقدامی تلافیجویانه انجام داد. این بار، ایران از دو خط قرمز مهم عبور کرد و از داخل مرزهای خود به خاک اسرائیل حمله کرد و کشوری را که به سلاح هستهای دسترسی دارد، هدف گرفت.
پنجم، افزایش نفوذ در میان همسایگان عرب
به نظر میرسد نفوذ ایران در جوامع عربی افزایش یافته است. دستاوردهای حمله اخیر ایران در زمینه قدرت نرم میتواند به بازسازی محبوبیت ایران در جهان اسلام کمک کند، محبوبیتی که با حمایت بیدریغ تهران از رژیم اسد در سوریه آسیب دیده بود. از زمان جنگ حماس در غزه، ایران در میان فلسطینیها و جوامع عربی حامیان بیشتری پیدا کرده است.
ششم، نزدیک شدن ایران به سلاح هستهای در صورت حمله اسرائيل
عملیات تلافیجویانه اسرائیل علیه ایران میتواند سیاست هستهای تهران را بهطور چشمگیری تغییر دهد. صداهای قدرتمندی در ایران، عمدتا از صف تندروها بلند میشود که از پیگیری قدرت هستهای به عنوان ابزاری راهبردی برای بازگرداندن بازدارندگی کامل کشور حمایت میکنند. این حامیان استدلال میکنند که موثرترین ابزار ایران برای بازدارندگی در مقابل تجاوز اسرائیل در تصمیمی استراتژیک برای توسعه کامل سلاحهای هستهای نهفته است.
هفتم، نبرد تکنولوژی و ژئوپلیتیک
این درگیری تضاد میان قدرت تکنولوژیک و قدرت ژئوپلیتیک را برجسته میکند. در شرایطی که ایران از مزایای ژئوپلیتیکی قابلتوجهی برخوردار است، نقطهضعف اسرائیل دقیقا آسیبپذیری ژئوپلیتیکی آن است؛ قلمرو اسرائیل به یک منطقه کوچک میان رود اردن و دریای مدیترانه محدود است. در حالی که ایران انجام عملیات در «منطقه خاکستری» با حمایت شبکهای از متحدان غیردولتی را ترجیح میدهد، اسرائیل به استراتژی ضربه اولیه و پیشدستانه خود که مبتنی بر برتری تکنولوژیک است، تکیه کرده است. اگرچه تکنولوژی تاثیر روزافزونی بر انقلابهای نظامی دارد، عوامل ژئوپلیتیک همچنان در ترسیم مسیر رقابتهای منطقهای نقشی کلیدی ایفا میکنند. تکنولوژی ممکن است از وزن واقعیتهای ژئوپلیتیک کاسته باشد اما هرگز نمیتواند آنها را بهطور کامل از بین ببرد.
#ایران
#جهان
@industromy
Foreign Policy
Iran’s Israel Strategy Has Already Changed
Even if a broader war never breaks out, the region will never again be the same.
🔴 چرا ملتها شکست میخورند؟
👈 رازهای نهادهای اقتصادی در کسب جایزه نوبل اقتصاد 2024
✍ حسین سلاح ورزی
امروز جایزه نوبل اقتصاد به سه محقق برجسته، دارون عجماوغلو، سایمون جانسون، و جیمز رابینسون اهدا شد.
این تیم اقتصاددانان و دانشمندان علوم سیاسی به خاطر تحقیقات خود در مورد اهمیت نهادهای اقتصادی و سیاسی و نقش آنها در تعیین سرنوشت ملتها موفق به کسب این جایزه شدند. مطالعات آنها به شکلی جذاب و روشن، توضیح میدهد که چرا برخی کشورها به توسعه و رفاه میرسند و برخی دیگر در فقر و ناکامی فرو میمانند.
چهرههای پشت تحقیقات
دارون عجماوغلو، استاد دانشگاه MIT و زاده استانبول، یکی از پرآوازهترین اقتصاددانان جهان است. او با همکاری سایمون جانسون و جیمز رابینسون، کتاب مشهور "چرا ملتها شکست میخورند" را نوشت که به تحلیل عمیق تفاوتهای نهادی بین کشورها پرداخته و یکی از آثار کلیدی در عرصه اقتصاد توسعه بهشمار میرود. جانسون و رابینسون نیز، هر یک در موسسات پیشرو مانند MIT و دانشگاه شیکاگو مشغول به فعالیتهای پژوهشی و تدریس هستند.
نهادها: کلید موفقیت یا ناکامی کشورها
اساس تحقیقات این سه اقتصاددان نشان میدهد که نهادهای فراگیر اقتصادی و سیاسی پایههای اصلی برای توسعه پایدار یک کشور هستند. اگر نهادهای یک کشور بهگونهای طراحی شده باشند که حقوق و فرصتها را بهطور عادلانه توزیع کنند و از بهرهکشی و تمرکز ثروت جلوگیری شود، اقتصاد آن کشور میتواند به رشد و شکوفایی برسد. در مقابل، نهادهای استثماری و متمرکز که حقوق مردم را محدود و ثروت را در دست گروههای خاصی متمرکز میکنند، منجر به فقر و رکود اقتصادی میشوند.
یک نمونهی روشن از تحقیقات آنها، مقایسهی دو نیمهی شهر "ناگالس" است که یکی در آمریکا و دیگری در مکزیک واقع شده است. با وجود اینکه این دو منطقه از لحاظ جغرافیایی و فرهنگی تقریباً یکسان هستند، تفاوت اصلی در نهادهای سیاسی و اقتصادی آنهاست. نهادهای فراگیر و کارآمد در بخش آمریکایی، فرصتهای بیشتری برای پیشرفت اقتصادی و اجتماعی فراهم کرده است، در حالی که نهادهای ضعیفتر در بخش مکزیکی منجر به محدودیت در توسعه شدهاند.
ارتباط با اقتصاد ایران: درسهایی برای اصلاحات نهادی
تحقیقات این سه اقتصاددان میتواند چراغ راهی برای سیاستگذاران ایرانی باشد.
تاریخچه اقتصاد ایران نشان داده است که نهادهای متمرکز و ناکارآمد در طول زمان مشکلات بزرگی برای رشد اقتصادی کشور ایجاد کردهاند. این نهادها که اغلب به نفع گروههای محدودی عمل کردهاند، فرصتهای رشد و توسعه را برای بسیاری از مردم محدود کردهاند.
ایران بهعنوان کشوری با منابع فراوان و ظرفیتهای عظیم، همچنان با چالشهایی از جمله نابرابری اقتصادی، فساد نهادی و توزیع ناعادلانه منابع روبرو است. تحقیقات عجماوغلو و همکارانش نشان میدهد که بدون اصلاحات عمیق در نهادهای اقتصادی و سیاسی، رسیدن به رشد پایدار و رفاه عمومی ممکن نخواهد بود.
برخی از اصلاحات پیشنهادی شامل تقویت حاکمیت قانون، افزایش شفافیت در فرآیندهای تصمیمگیری و توزیع عادلانهتر فرصتهای اقتصادی است. نهادهایی که بتوانند از مشارکت عمومی حمایت کنند و حقوق همه اقشار جامعه را تضمین نمایند، میتوانند زمینهساز رشد پایدار و کاهش نابرابریها در ایران شوند. همچنین، حرکت بهسوی نهادهای فراگیر میتواند موجب ایجاد انگیزه در کارآفرینان و سرمایهگذاران شود که از پتانسیل اقتصادی ایران بهرهبرداری کنند و کشور را به سوی توسعه و رفاه هدایت کنند.
جمعبندی
جایزه نوبل اقتصاد 2024 بهوضوح اهمیت نهادها را در مسیر توسعه کشورها به نمایش گذاشته است. این نظریهها، نه تنها در بررسی تفاوتهای تاریخی بین کشورهای توسعهیافته و توسعهنیافته کاربرد دارد، بلکه برای کشورهایی مانند ایران که با مشکلات نهادی و اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند، بسیار حیاتی است. اصلاحات نهادی میتواند کلید توسعه پایدار و عبور از بحرانهای اقتصادی باشد و تحقیقات این سه برنده نوبل، نقشهی راهی برای سیاستگذاران ارائه میدهد تا مسیری برای شکوفایی و کاهش فقر پیدا کنند.
ایران با توجه به ظرفیتهای بالای خود، اگر بتواند نهادهایش را اصلاح کند، میتواند به یکی از اقتصادهای پویا و باثبات منطقه تبدیل شود. همانطور که تحقیقات عجماوغلو و همکارانش نشان دادهاند، آینده اقتصادی هر کشور در گرو نهادهای آن است.
#توسعه
#ایران
T.me/industromy
👈 رازهای نهادهای اقتصادی در کسب جایزه نوبل اقتصاد 2024
✍ حسین سلاح ورزی
امروز جایزه نوبل اقتصاد به سه محقق برجسته، دارون عجماوغلو، سایمون جانسون، و جیمز رابینسون اهدا شد.
این تیم اقتصاددانان و دانشمندان علوم سیاسی به خاطر تحقیقات خود در مورد اهمیت نهادهای اقتصادی و سیاسی و نقش آنها در تعیین سرنوشت ملتها موفق به کسب این جایزه شدند. مطالعات آنها به شکلی جذاب و روشن، توضیح میدهد که چرا برخی کشورها به توسعه و رفاه میرسند و برخی دیگر در فقر و ناکامی فرو میمانند.
چهرههای پشت تحقیقات
دارون عجماوغلو، استاد دانشگاه MIT و زاده استانبول، یکی از پرآوازهترین اقتصاددانان جهان است. او با همکاری سایمون جانسون و جیمز رابینسون، کتاب مشهور "چرا ملتها شکست میخورند" را نوشت که به تحلیل عمیق تفاوتهای نهادی بین کشورها پرداخته و یکی از آثار کلیدی در عرصه اقتصاد توسعه بهشمار میرود. جانسون و رابینسون نیز، هر یک در موسسات پیشرو مانند MIT و دانشگاه شیکاگو مشغول به فعالیتهای پژوهشی و تدریس هستند.
نهادها: کلید موفقیت یا ناکامی کشورها
اساس تحقیقات این سه اقتصاددان نشان میدهد که نهادهای فراگیر اقتصادی و سیاسی پایههای اصلی برای توسعه پایدار یک کشور هستند. اگر نهادهای یک کشور بهگونهای طراحی شده باشند که حقوق و فرصتها را بهطور عادلانه توزیع کنند و از بهرهکشی و تمرکز ثروت جلوگیری شود، اقتصاد آن کشور میتواند به رشد و شکوفایی برسد. در مقابل، نهادهای استثماری و متمرکز که حقوق مردم را محدود و ثروت را در دست گروههای خاصی متمرکز میکنند، منجر به فقر و رکود اقتصادی میشوند.
یک نمونهی روشن از تحقیقات آنها، مقایسهی دو نیمهی شهر "ناگالس" است که یکی در آمریکا و دیگری در مکزیک واقع شده است. با وجود اینکه این دو منطقه از لحاظ جغرافیایی و فرهنگی تقریباً یکسان هستند، تفاوت اصلی در نهادهای سیاسی و اقتصادی آنهاست. نهادهای فراگیر و کارآمد در بخش آمریکایی، فرصتهای بیشتری برای پیشرفت اقتصادی و اجتماعی فراهم کرده است، در حالی که نهادهای ضعیفتر در بخش مکزیکی منجر به محدودیت در توسعه شدهاند.
ارتباط با اقتصاد ایران: درسهایی برای اصلاحات نهادی
تحقیقات این سه اقتصاددان میتواند چراغ راهی برای سیاستگذاران ایرانی باشد.
تاریخچه اقتصاد ایران نشان داده است که نهادهای متمرکز و ناکارآمد در طول زمان مشکلات بزرگی برای رشد اقتصادی کشور ایجاد کردهاند. این نهادها که اغلب به نفع گروههای محدودی عمل کردهاند، فرصتهای رشد و توسعه را برای بسیاری از مردم محدود کردهاند.
ایران بهعنوان کشوری با منابع فراوان و ظرفیتهای عظیم، همچنان با چالشهایی از جمله نابرابری اقتصادی، فساد نهادی و توزیع ناعادلانه منابع روبرو است. تحقیقات عجماوغلو و همکارانش نشان میدهد که بدون اصلاحات عمیق در نهادهای اقتصادی و سیاسی، رسیدن به رشد پایدار و رفاه عمومی ممکن نخواهد بود.
برخی از اصلاحات پیشنهادی شامل تقویت حاکمیت قانون، افزایش شفافیت در فرآیندهای تصمیمگیری و توزیع عادلانهتر فرصتهای اقتصادی است. نهادهایی که بتوانند از مشارکت عمومی حمایت کنند و حقوق همه اقشار جامعه را تضمین نمایند، میتوانند زمینهساز رشد پایدار و کاهش نابرابریها در ایران شوند. همچنین، حرکت بهسوی نهادهای فراگیر میتواند موجب ایجاد انگیزه در کارآفرینان و سرمایهگذاران شود که از پتانسیل اقتصادی ایران بهرهبرداری کنند و کشور را به سوی توسعه و رفاه هدایت کنند.
جمعبندی
جایزه نوبل اقتصاد 2024 بهوضوح اهمیت نهادها را در مسیر توسعه کشورها به نمایش گذاشته است. این نظریهها، نه تنها در بررسی تفاوتهای تاریخی بین کشورهای توسعهیافته و توسعهنیافته کاربرد دارد، بلکه برای کشورهایی مانند ایران که با مشکلات نهادی و اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند، بسیار حیاتی است. اصلاحات نهادی میتواند کلید توسعه پایدار و عبور از بحرانهای اقتصادی باشد و تحقیقات این سه برنده نوبل، نقشهی راهی برای سیاستگذاران ارائه میدهد تا مسیری برای شکوفایی و کاهش فقر پیدا کنند.
ایران با توجه به ظرفیتهای بالای خود، اگر بتواند نهادهایش را اصلاح کند، میتواند به یکی از اقتصادهای پویا و باثبات منطقه تبدیل شود. همانطور که تحقیقات عجماوغلو و همکارانش نشان دادهاند، آینده اقتصادی هر کشور در گرو نهادهای آن است.
#توسعه
#ایران
T.me/industromy
Telegram
صنعت و اقتصاد
به روزترین مباحث تحلیلی، صنعتی و اقتصادی ایران و جهان
instagram.com/industromy
twitter.com/industromy
مشاوره در خصوص صنعت، معدن، تجارت و توسعه پایدار :
https://zil.ink/industromy
admin : @armahdieh
instagram.com/industromy
twitter.com/industromy
مشاوره در خصوص صنعت، معدن، تجارت و توسعه پایدار :
https://zil.ink/industromy
admin : @armahdieh
🔴 اختلاف طبقاتی وحشتناک در ایران
👈 بررسی آماری توزیع درآمد سال ۱۴۰۲ نشان میدهد که نابرابری در مناطق شهری کل کشور معادل ۳۸.۲ درصد بوده و نسبت به سال گذشته افزایش داشته است.
بیشترین سطح نابرابری در استان سیستان و بلوچستان و با ضریب جینی ۴۱.۹۸ درصد بوده و در رتبه بعد استان تهران و با ضریبجینی ۴۰.۸۵ درصد، میباشد.
#اقتصادایران
#ایران
@industromy
👈 بررسی آماری توزیع درآمد سال ۱۴۰۲ نشان میدهد که نابرابری در مناطق شهری کل کشور معادل ۳۸.۲ درصد بوده و نسبت به سال گذشته افزایش داشته است.
بیشترین سطح نابرابری در استان سیستان و بلوچستان و با ضریب جینی ۴۱.۹۸ درصد بوده و در رتبه بعد استان تهران و با ضریبجینی ۴۰.۸۵ درصد، میباشد.
#اقتصادایران
#ایران
@industromy