İmgeler
1.43K subscribers
891 photos
33 videos
1 file
34 links
آنچه از تمام زندگی باقی می‌ماند، خاطره و رویاست...
#آیینه
Download Telegram
همه چی سریع اتفاق افتاد. خورشید طلوع کرد، پرنده‌ها شروع کردن به خوندن، صدای ماشین‌ها به گوش رسید و قبل از اینکه بفهمم زندگی شروع شد...
من از زندگی جاموندم،
من که هنوز تو حسرت رفتن شب بودم از زندگی جا موندم. من که تو فکر قصه‌ی دیشب بودم جا موندم. من از آدم‌ها جا موندم چون اینقدر محو طلوع خورشید بودم که گذاشتنم جلوی پنجره و رفتن پی زندگی. من از همه‌ی هیاهو و همه‌ی سکوت روز و شب جا موندم. من نشستم جلوی پنجره و با ماه خداحافظی کردم برای روز لبخند نصف و نیمه‌ای زدم و خیره شدم به آسمون...
صدای پرنده‌ها و ماشین‌ها بیشتر شد، آدم‌های بیشتری رفتن، خونه که خالی‌تر شد، دنیا هم دور‌تر و شلوغ‌تر شد...
#آیینه
معلق‌ام میان آسمان و زمین،
متعلق به زمین نیستم،
اما به آسمان هم نمی‌رسم...
#آیینه
Forwarded from İmgeler
انگار که در بال هایم تلاش پرواز مرده است...
#آیینه
Forwarded from İmgeler
و درد روح،شمعی که روشن و خاموش می شود ولی به پایان نمی رسد.
#آیینه
از اون دوران‌هایی از زندگی که شبیهِ آب‌های مَواجِ دریاست برایِ ماهی مرده...
#آیینه
۸ دی ۹۵
پنجره‌ی تنهایی اتاقم باز است. و سایه‌ی پرده‌اش چنان بر روحم افتاده که نقش‌ها و تیرگی‌های آن سوی پرده را تشخیص نمی‌دهم. آن سوی پنجره‌ی تنهایی جهان چگونه است؟ نمی‌دانم و نخواهم دانست. گویی که سایه‌ها تا ابد بر روحم خواهند افتاد...
#آیینه
صبح‌ها سرد، عصر‌ها طوفانی و شب‌ها خالی
زندگی میگذره،
آهسته و بی‌صدا
آب میشه،
مثل آخرین برف زمستون
که زندگی همینه!
و ما اسیر ملال،
هر لحظه پیر و پیرتر میشیم...
#آیینه
میان لیوان‌های درون کابینت‌ها،
بر روی صندلی‌های خالی
در چارچوب در‌ها
بر لبه‌ی لیوانی با چای سرد شده
در گرد و خاک کتابخانه
محوام لابه لایِ روزمرگی‌های ناپیدای خانه‌‌...
#آیینه
بوته‌ی گلی کوچک، تنها در دشتی دور
خاکی در انتظار سبزی
ابری چشم به راه باریدن
من،
دور ماندم
سبز نشدم
باران ندیدم...
#آیینه
شعر تازه‌ای خواندم
رویای سبزی دیدم
در خیالم
سوی سرزمینی که شکل من بود
به راه افتادم
اما فراموش کردم
بال‌هایم سوخته‌ست...
#آیینه
#saudade
Forwarded from İmgeler
یکی از کاراکترای مصطفی مستور یه حرف خوبی با این مضمون داره:" آسمان به زمین نیامده بود ولی فاصله ی آسمان با زمین کم شده بود"
و بله،زندگی بعضی وقتا دقیقا همینه.
بعضی کارا اگه نشه،یا اگه بشه،بعضی اتفاقا اگه بیفته یا اگه نیفته،بعضی روزا اگه باشن یا نباشن آسمون به زمین نمیاد. ولی فاصلش با زمین اینقدر کم،اینقدر تنگ میشه که حس میکنی ممکنه هر لحطه آسمون رو سرِ روحت خراب شه.
#آیینه
بادِ مهاجر
دستم را بگیر.
مرا هم ببر
به همان سرزمینی که
از آن بازگشتی نیست.
#آیینه