İmgeler
1.44K subscribers
892 photos
33 videos
1 file
34 links
آنچه از تمام زندگی باقی می‌ماند، خاطره و رویاست...
#آیینه
Download Telegram
میگه: بهتره یاد بگیری در جا و زمان درست اهمیت بدی. تو زود شروع به اهمیت دادن می‌کنی و این فقط به خودت آسیب می‌زنه. حتی بهترش تمرین اهمیت ندادنه ولی تو ذاتا آدم اهمیت بده‌ای هستی. پس حداقل درست استفاده‌اش کن!
هوا اینقدر قشنگه که دلم میخواد وانمود کنم هزار تا کار نکرده ندارم و برم بیرون فقط نفس بکشم.
سه چهار سالی میشه یه نفس راحت نکشیدم تو تابستون.
خب حالا به من بگو دریا در چشمان کدام یک از ما موج زد؟
این تپش قلب‌های ناگهانی امون روحم رو بریده دیگه.
می‌دانید. من رویابافم، از زندگی واقعی به قدری بیگانه‌ام که مجبورم این‌جور لحظه‌های بی‌نظیر را دوباره در رویا بچشم چون این‌جور لحظه‌ها چیزی است که در زندگی‌ام خیلی کم پیش آمده. من امشب تا صبح و تمام هفته، تا یک‌سال خواب تو را می‌بینم.


داستایفسکی
شب‌های روشن، ترجمه‌ی سروش حبیبی

İmgeler
شغل دوم من خیال پردازیه.
شغل اولم نگاه کردن به آسمونه.
چشم، چشم، دو ابرو، دماغ‌و دهن، یه حجم برزگ از نگرانی برای آینده که با سگ سیاه افسردگی دست به دست دادن و توی ترکیب سمی از تنبلی، استرس و اعتیاد به اینترنت نشستن!
Forwarded from گذشته*
غم معتبر رو باید فریاد زد.
به یه آبیِ دریای بیکران نیاز دارم برای دچار شدن.
نکبت زندگی وقتی خودشو بیشتر رو میکنه که موهام بلند میشه و فرمشو از دست میده.
شهروندان عزیزتر از جان، عجیب بودن لزوما مترادف با خلاقیت نیست.
İmgeler
بیا برام کتاب بخون.
بیا این ترم رو به جای من تو تموم کن.
بین همه‌ی کارها، مقاله‌ها و بی‌خوابی‌ها سریال One Day رو تموم کردم. و اوه خدای من، یه نفر بیاد این حجم از بغض رو برام حمل کنه. این رنگ‌ها، این فضاها، این داستان ظریف بود و قلبم رو گذاشت لای منگنه.
و خب باید اضافه کنم که پایان بندی دقیقا اون چیزی نبود که می‌تونست باشه ولی خب از نظر پایان بندی هیچی یه Normal People نمیشه تو این طرز از داستان‌ها. بنابراین خوب بود دوستان، به اندازه‌ای که قلبتون بعد‌ از مدت‌ها با چیزی تپش بگیره خوب بود.
رنگ آبی، با همه‌ی حزن و اعجازش.
با خیال اینکه چهار روز دیگه قراره غروب دریا رو تماشا کنم سرپا و زنده‌ام.
خب فک کنم وقتشه فاتحه‌ی موهای سیاه رو بخونم.