مدرسه علمیه مجازی امام صادق علیه السلام
767 subscribers
454 photos
232 videos
12 files
527 links
اولین مدرسه علمیه مجازی #ویژه_عموم
به زبانهای فارسی؛عربی؛ انگلیسی و اردو

ارائه دهنده دروس حوزوی و اسلامی به صورت ویدیويی همراه با اسلاید؛ خلاصه درس و نمونه سوال به صورت رایگان
سایت مدرسه
Www.imamsadiq.tv

ارتباط با ادمین
@ImamSadiq_Admin
Download Telegram
#سیره_علما

🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

مرحوم میرزای نائینی اعلی الله مقامه روزی به مرحوم حاج شیخ عباس قمی عرض کردند:
آقا این درد پای مرا هر چه دکترها معالجه می کنند خوب نمی شود شما دعائی کنید بلکه خوب شود و خداوند شفا بخشد!
ایشان فرموده بودند: آقای میرزا من یقین ندارم که با زبانم گناه نکرده باشم ممکن است گاهی زبانم معصیت نموده باشد لذا دعا نمی کنم ولی یقین دارم که این دستم گناه نکرده و عمری است که روایات و احادیث پیغمبر صلی الله علیه وآله و سلم و آن بزرگواران علیهم السلام را نوشته ام و اگر این دست شفا ندهد باید قطع کرد!!!
لذا دستشان را روی پای مرحوم نائینی نهاده و درد پای میرزای نائینی شفا یافت.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@imamsadiqtv
www.imamsadiq.tv
#سیره_علما

☑️ صحبت سید بحرالعلوم با امام زمان(عج) در سرداب سامرا:

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

این داستان را سید مرتضی طباطبایی که از شاگردان بسیار نزدیک سید بحرالعلوم بوده، نقل کرده است:

در سفر زیارت سامرا همراه او بودم، او حجره‌ای داشت که تنها در آن‌ جا می‌خوابید و من نیز حجره‌ای متصل به آن حجره داشتم و در همه احوال، مراقب و مواظب سید بودم، شب مردم نزد او جمع می‌شدند تا اینکه پاسی از شب گذشت.

روزی به طور معمول او نشست و مردم دور او حلقه زدند، از قیافه مبارک او دیدم مثل اینکه امروز اجتماع مردم را دوست ندارد و دوست دارد با خودش خلوت کند و در سخنان او نشانه‌ای از عجله بود تا اینکه مردم متفرق شدند و جز من کسی باقی نماند.

سپس مرا نیز امر فرمود تا بیرون بروم، من به حجره خودم رفتم و در احوال او فکر می‌کردم، زمانی صبر کردم، سپس به صورت مخفی بیرون آمدم تا از حال سید جویا شوم، دیدم در حجره سید بسته است، از شکاف در نگاه کردم، دیدم چراغ او روشن است و کسی در حجره نیست. داخل حجره شدم و از وضع منزل دانستم که امشب را نخوابیده و به جایی رفته است.

سپس با پای برهنه در طلب سید بر آمده، داخل صحن شریف حرم عسکریین امام هادی و امام عسکری(ع) شدم، دیدم درهای حرم بسته است، در طرف خارج حرم، جستجو کردم، اثری از او نیافتم، داخل سرداب شدم، دیدم درها باز است از پله‌های آن آهسته پایین رفتم، به طوری که هیچ حس و حرکتی از من ظاهر نشود، همهمه‌ای از سرداب شنیدم، دیدم مثل اینکه گویا با کسی سخن می‌گوید، ولی من کلمات او را تشخیص نمی‌دادم تا اینکه سه یا چهار پله مانده بود، من در نهایت آهستگی می‌رفتم. ناگاه سید بحرالعلوم از همان مکان بلند شد و گفت: سید مرتضی چه می‌کنی؟ چرا از خانه بیرون آمدی؟

من در جای خود، میخکوب شدم و به فکر فرو رفتم و جوابی با معذورت دادم و در میان عذرخواهی، باز از پله‌ها پایین رفتم تا آن جا که صحنه را مشاهده می‌کردم و سید را دیدم که تنها رو به قبله ایستاده و اثری از کسی دیگر نیست و دانستم که او با کسی سخن می‌گفت و بعداً متوجه شدم که او با امام عصر(عج) تکلم می‌کرد.
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

مکاشفه سید بحرالعلوم به نقل از کتاب «نامداران مکاشفه و کرامت» نوشته حجت‌الاسلام حمید احمدی جلفایی.

🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

@imamsadiqtv
www.imamsadiq.tv
#سیره_علما
#مقدس_اردبیلی

🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

احمد بن محمد اردبیلى، معروف به «مقدس اردبیلى» و «محقق اردبیلی»، از علمای بزرگ اسلام و شیعه در قرن دهم هجری است که در ادامه به معرفی او می‌پردازیم.

☑️ولادت و تحصیلات:

وی در عصر صفویه و در شهر اردبیل دیده به جهان گشود. پس از کسب تحصیلات ابتدایی، به قصد تحصیلات عالیه، به نجف اشرف مهاجرت کرد و با بهره‌گیری از فضای علمی و معنوی نجف اشرف مجاورت آن خاک اقدس را پذیرفت.

وی همواره در جستجوی دانش بود و در طول عمر پربرکت خود از هیچ کوششی برای آموختن غفلت نمی‌کرد. هر جا که از وجود دانشمند و عالمی نشانی می‌یافت به خدمتش می‌شتافت و از علم و معرفت وی بهره می‌گرفت.

احمد بن محمد اردبیلی در بین توده مردم بـه مقدس اردبیلی، و در میان خواص و فقها به محقق و مدقق اردبیلی شهرت دارد و عامل این شهرت، وجود آن آثار وتالیفات و تحقیقات گرانقدری است که در زمینه فقه، کلام و عقاید از او به یادگار مانده است.

مقدس اردبیلی پس از شهید ثانی مرجعیت و ریاست تامه شیعه را در نجف بر عهده داشت.

وی با وجود شهرتی که در میان توده‌های مردم داشت، ولی با کمال تاسف منابع شـناخت این فقیه عالیقدر در میان کتاب‌ها و منابع تراجم و رجال بسیار محدود است. 

🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

☑️وفات مقدس اردبیلی:

سرانجام ماه رجب سال 993 قمری فرا رسید. در این سال جسم آفتاب فقاهت که از شهر اردبیل درخشیده بود و در سراسر جهان تشیع پرتو افشانی نموده بود پس از عمری تلاش و کوشش خستگی ناپذیر در راه دین و شریعت جاودانی اسلام در نجف اشرف غروب کرد و روح مقدسش با آثار ارزشمندش همچنان پرتو افشان اسلام و تشیع است.

پیکر مطهر مقدس اردبیلی را شیعیان و دوستانش در حرم مطهر مولای متقیان حضرت علی علیه‌السلام به خاک سپردند تا همان گونه که در دنیا عاشق اهل بیت علیه‌السلام بود، در آخرت نیز همنشین آنها باشد.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@imamsadiqtv
www.imamsadiq.tv
#سیره_علما
#مقدس_اردبیلی
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

مقدس اردبیلی در گفتار بزرگان:

(وی از آن جمله عالمانی است که مورد تجلیل فراوان علما و فقها قرار گرفته است)

☑️ سید مصطفی تفرشی از معاصران محقق اردبیلی می نویسد: «امرش ‍ در جلالت و اطمینان و امانت مشهورتر از آن است که ذکر شود و بالاتر از آن است که عبارتی بتواند آن را وصف کند. او متکلمی فقیه و عظیم الشان و جلیل القدر و بلند منزلت و باورع ترین شخص زمانش و عابدترین و با تقواترین آنها بود.»

☑️شیخ حر عاملی که خود از چهره‌ها و بزرگان دین و دانش است می‌نویسد: «احمد بن محمد اردبیلی عالمی فاضل، محققی عابد، مورد اطمینان و پارسا، عظیم الشان و جلیل القدر و معاصر شیخ بهایی بود»

☑️ علامه مجلسی می‌نویسد: «محقق اردبیلی در قداست نفس و تقوا و زهد و فضل به مقام نهایی رسید و در میان عالمان متقدم و متاخر شخصیت بزرگی چون او را سراغ ندارم ... کتب او دارای بالاترین مراتب دقت نظر و تحقیق است.»

☑️ شیخ عباس قمی می‌نویسد: «شیخ اجل عالم ربانی فقیه محقق صمدانی معروف به محقق اردبیلی ... در مراتب علم و فضل و عبادت و زهد و کرامت و وثاقت و تقوا و ورع و جلالت به درجه‌ای رسید که توصیف نشود و در قدس و تقوا به مرتبه‌ای رسید که به او مثل زده شود و به راستی اشعه انوار جمال و پرتو حسن آن عالم مفضال چنان تجلی کرده بر هیچ دیده پوشیده نیست》

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@imamsadiqtv
www.imamsadiq.tv
#سیره_علما
#مقدس_اردبیلی

بخش سوم از معرفی مقدس اردبیلی(ره)

🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

سیره مقدس اردبیلی:

☑️ مقدس اردبیلی بسیار متواضع بود و در مقابل شاگردانش خود را فوق العاده کوچک می‌شمرد و آنان را مورد تکریم و احترام فراوان قرار می‌داد.

☑️ اخلاص در کار تعلیم و تدریس نیز از خصلتهای بارز مقدس اردبیلی بوده است.
ملا عبدالله شوشتری از شاگردان مقدس اردبیلی در مجلسی مساله ای را از استاد خویش پرسید. مقدس سوال او را پاسخ گفت. اما شاگرد به این پاسخ قانع نشد و بحث ادامه یافت.
ناگهان مقدس سکوت کرد و پس از لحظه‌ای فرمود: این بحث بماند برای بعد، باید به کتاب مراجعه کنم! سپس از مجلس برخاست و به شاگرد فرمود تا همراه او به جایی دیگر بروند. پس از خروج از آن مجلس محقق اردبیلی پاسخی بسیار دقیق و عمیق بیان کرد به طوری که شاگرد قانع شد و شبهه‌ای برایش باقی نماند. شاگرد پرسید: آقا، چرا پاسخی به این نیکویی می‌دانستید و در همان مجلس بیان نفرمودید؟

محقق فرمود: آنجا چون در مجلس و در حضور جمعی از مردم بودیم احتمال داشت که قصدمان جدل و فخرفروشی و اظهار فضل بر یکدیگر باشد ولی اینجا این شبهه نیست زیرا تنها خدای متعال ناظر بحث و گفتگوی ماست.

☑️ کمک به محرومان نیز از خصوصیات پسندیده مقدس اردبیلی بوده است.
در یکی از سالها قحطی و گرانی به اوج خود رسیده بود و فقر و گرسنگی بیداد می‌کرد محقق اردبیلی اندک آذوقه‌ای داشت که فقط کفاف قوت خانواده‌اش را می‌کرد اما او راضی نشد که خانواده‌اش غذا داشته باشند در حالی که افراد زیادی در جامعه محتاج و گرفتارند از این رو آن طعام را بین بیچارگان تقسیم کرد. همسرش از این عمل او برآشفت و گفت: در چنین سال قحطی آنچه طعام داشتیم به فقرا کمک کردی، اکنون باید فرزندان من دست گدایی به سوی دیگران دراز کنند؟
محقق پاسخی نداد و از منزل خارج شده، راه مسجد کوفه را در پیش گرفت.
او تصمیم گرفته بود چند روزی را در مسجد اعتکاف کرده، به عبادت و راز و نیاز بپردازد. در دومین روز حضور او در مسجد مرد عربی مقداری گندم و آرد بر چارپایی بار کرده، به خانه محقق اردبیلی برد و به همسرش تحویل داد و گفت: صاحبخانه در مسجد اعتکاف کرده و این گندم و آرد را برای شما فرستاده است. چند روزی گذشت تا اینکه مقدس اردبیلی به خانه بازگشت.
همسرش به او گفت: آرد و گندمی که فرستاده بودید خیلی مرغوب بود. محقق، بی‌خبر از همه جا، وقتی این سخن را شنید دریافت که این فضل و رحمتی از طرف خدا بوده است و خداوند را بر این بنده نوازی ستایش کرد.

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@imamsadiqtv
www.imamsadiq.tv
#سیره_علما
#مقدس_اردبیلی

🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

بخش چهارم از معرفی مقدس اردبیلی(ره):

کرامتی از مقدس اردبیلی:

☑️ یکی از شاگردان و نزدیکان مقدس اردبیلی که فردی دانشمند و پارسا بود (میر فیض الله) می‌گوید:

من در مدرسه‌ای که حجره‌های آن در صحن مطهر امیرالمومنین علی علیه‌السلام قرار داشت، سکونت کرده به فرا گرفتن علم اشتغال داشتیم.

در یکی از شب‌های تاریک پس از آنکه از مطالعه فارغ شدم از حجره بیرون آمدم و به اطراف نگاه می‌کردم که ناگهان دیدم مردی با سرعت به طرف قبه مبارک می‌رود.
با خود گفتم شاید این مرد دزدی است که می‌خواهد به حرم دستبرد بزند و قندیل‌های حرم مطهر را به یغما ببرد!
به ناچار -طوری که او متوجه نشود- تعقیبش کردم، دیدم به طرف در حرم مبارک رفت و اندکی توقف کرد.
بلافاصله قفل در گشوده شد و بر زمین افتاد و در باز شد و او وارد گردید و بعد در دوم و سوم نیز به همان صورت باز شد.

دیدم آن مرد به کنار مرقد مطهر مشرف شده، سلام عرض کرد و از جانب قبر مطهر پاسخ داده شد.
متوجه شدم با امام علیه‌السلام درباره یکی از مسائل علمی گفتگو می‌کند. سپس از حرم خارج و به جانب مسجد کوفه رهسپار شد.

من هم پشت سر او به طوری که متوجه من نبود حرکت کردم (تا از اسرار او سر در آورم) وقتی به مسجد رسید به محراب مسجد نزدیک شد و باز شنیدم که با بزرگی درباره همان مساله علمی گفتگو می‌کند.
پس از آنکه پاسخ خود را شنید از آنجا بیرون آمد. من هم در تعقیب او حرکت کردم.
وقتی به دروازه شهر رسید، هوا روشن شده بود. پیش از آنکه از دروازه خارج شود با صدای بلند او را مورد خطاب قرار داده،
گفتم: ای آقای ما، من از آغاز تا انجام کار همراه شما بودم، اینک بفرمایید آن دو بزرگ که با آنها درباره مسائل علمی صحبت می‌کردید چه کسانی بودند؟

مقدس وقتی این درخواست را شنید، پس از آنکه تعهدات لازم را گرفت که تا موقع حیاتش به کسی اطلاع ندهم، فرمود: ای فرزند من! بسیاری از اوقات مسائل مختلفی برای من گنگ و مبهم می‌ماند، پس در هنگام شب به مرقد مطهر امیرالمومنین علیه‌السلام می‌روم و مساله را برای حضرت مطرح و جوابش را دریافت می‌کنم.
امشب نیز بر طبق معمول به حضور انور شرفیاب شدم و حضرت مرا به صاحب الزمان علیه‌السلام حواله کرد و فرمود: فرزندم مهدی (عج ) در مسجد کوفه است، به حضورش برس و پاسخ مسائل خود را از آن حضرت استدعا کن آن مردی که در مسجد کوفه دیدی حضرت مهدی (عج) بود.

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@imamsadiqtv
www.imamsadiq.tv
#سیره_علما
#مقدس_اردبیلی
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

بخش پنجم از معرفی مقدس اردبیلی(ره)

🌺معرفی پدر و مادر وی:

☑️ مقدس اردبیلی و داستان سیب:

مشهور است که پدر مرحوم مقدس اردبیلی در اوایل زندگی خود در کنار تبلیغ و ارشاد، به کار کشاورزی در روستای خود «نیار» اشتغال داشت . روزی در زمانی که مشغول زراعت بود، اتفاقا آب، سیبی را با خود آورد و ایشان هم آن را گرفته و خورد . بلافاصله با خود گفت این سیب برای که بود؟ و چرا آن را خوردم؟ کسی را در مزرعه به کار گمارد و از کنار آب برای پیدا کردن صاحب سیب به راه افتاد . پس از مدتی صاحب باغ را پیدا کرد و جریان را به او گفت . صاحب باغ که مرد روشن ضمیری بود، او را انسان خوبی یافت . به او گفت: آیا ازدواج کرده ای؟ گفت: خیر، ازدواج نکرده ام . صاحب باغ گفت: آب کشاورزی شما از توی همین باغ می گذرد و سیب هم مال درختان این باغ است و من آن را حلال نمی کنم . هر چه ایشان اصرار نمود و حتی خواست پول بدهد، قبول نکرد . گفت: با یک شرط حلال می کنم، دختری دارم اگر با آن دختر ازدواج کنید که البته هم کور است، هم کر است و هم شل، حلال می کنم .

پدر مرحوم مقدس اردبیلی ناگزیر قبول نمود . صاحب باغ او را به خانه خود برد، مجلس جشن عروسی برقرار کرد . ایشان به حجله روانه شد . وقتی تازه داماد، نوعروس را در نهایت کمال و جمال دید، پدر عروس را خواست و از او پرسید: شما که گفتید دختر من کور و کر و شل است، این دختر آن چنان نیست؟ پدر دختر اظهار داشت: این که گفتم دختر من کر است چون غیبت کسی را نشنیده است . کور است چون با دیده خود به نامحرمی ننگریسته است . شل است چون بدون اجازه پدر و مادرش از خانه بیرون نرفته است . شیخ محمد اردبیلی همسر خود را برداشته و پیش پدر و مادر خود به نیار آورد . باید نتیجه چنین پدری، شخصی چون مرحوم مقدس اردبیلی هم باشد . 

☑️ مقدس اردبیلی و شیر مادر:

«از مادر مقدس اردبیلی سؤال کردند، سبب مقام ارجمند فرزندش را . فرمود: من هرگز لقمه شبهه ناک نخوردم و قبل از شیر دادن به او، وضو می گرفتم و ابدا چشم به نامحرم نینداختم و در تربیت کودک بعد از شیر باز گرفتن، کوشیدم و نظافت و طهارت او را مراعات داشتم و با بچه های خوب، او را می نشاندم » .

🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
@imamsadiqtv
www.imamsadiq.tv