#سیره_علما
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
مرحوم میرزای نائینی اعلی الله مقامه روزی به مرحوم حاج شیخ عباس قمی عرض کردند:
آقا این درد پای مرا هر چه دکترها معالجه می کنند خوب نمی شود شما دعائی کنید بلکه خوب شود و خداوند شفا بخشد!
ایشان فرموده بودند: آقای میرزا من یقین ندارم که با زبانم گناه نکرده باشم ممکن است گاهی زبانم معصیت نموده باشد لذا دعا نمی کنم ولی یقین دارم که این دستم گناه نکرده و عمری است که روایات و احادیث پیغمبر صلی الله علیه وآله و سلم و آن بزرگواران علیهم السلام را نوشته ام و اگر این دست شفا ندهد باید قطع کرد!!!
لذا دستشان را روی پای مرحوم نائینی نهاده و درد پای میرزای نائینی شفا یافت.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@imamsadiqtv
www.imamsadiq.tv
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
مرحوم میرزای نائینی اعلی الله مقامه روزی به مرحوم حاج شیخ عباس قمی عرض کردند:
آقا این درد پای مرا هر چه دکترها معالجه می کنند خوب نمی شود شما دعائی کنید بلکه خوب شود و خداوند شفا بخشد!
ایشان فرموده بودند: آقای میرزا من یقین ندارم که با زبانم گناه نکرده باشم ممکن است گاهی زبانم معصیت نموده باشد لذا دعا نمی کنم ولی یقین دارم که این دستم گناه نکرده و عمری است که روایات و احادیث پیغمبر صلی الله علیه وآله و سلم و آن بزرگواران علیهم السلام را نوشته ام و اگر این دست شفا ندهد باید قطع کرد!!!
لذا دستشان را روی پای مرحوم نائینی نهاده و درد پای میرزای نائینی شفا یافت.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@imamsadiqtv
www.imamsadiq.tv
#سیره_علما
☑️ صحبت سید بحرالعلوم با امام زمان(عج) در سرداب سامرا:
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
این داستان را سید مرتضی طباطبایی که از شاگردان بسیار نزدیک سید بحرالعلوم بوده، نقل کرده است:
در سفر زیارت سامرا همراه او بودم، او حجرهای داشت که تنها در آن جا میخوابید و من نیز حجرهای متصل به آن حجره داشتم و در همه احوال، مراقب و مواظب سید بودم، شب مردم نزد او جمع میشدند تا اینکه پاسی از شب گذشت.
روزی به طور معمول او نشست و مردم دور او حلقه زدند، از قیافه مبارک او دیدم مثل اینکه امروز اجتماع مردم را دوست ندارد و دوست دارد با خودش خلوت کند و در سخنان او نشانهای از عجله بود تا اینکه مردم متفرق شدند و جز من کسی باقی نماند.
سپس مرا نیز امر فرمود تا بیرون بروم، من به حجره خودم رفتم و در احوال او فکر میکردم، زمانی صبر کردم، سپس به صورت مخفی بیرون آمدم تا از حال سید جویا شوم، دیدم در حجره سید بسته است، از شکاف در نگاه کردم، دیدم چراغ او روشن است و کسی در حجره نیست. داخل حجره شدم و از وضع منزل دانستم که امشب را نخوابیده و به جایی رفته است.
سپس با پای برهنه در طلب سید بر آمده، داخل صحن شریف حرم عسکریین امام هادی و امام عسکری(ع) شدم، دیدم درهای حرم بسته است، در طرف خارج حرم، جستجو کردم، اثری از او نیافتم، داخل سرداب شدم، دیدم درها باز است از پلههای آن آهسته پایین رفتم، به طوری که هیچ حس و حرکتی از من ظاهر نشود، همهمهای از سرداب شنیدم، دیدم مثل اینکه گویا با کسی سخن میگوید، ولی من کلمات او را تشخیص نمیدادم تا اینکه سه یا چهار پله مانده بود، من در نهایت آهستگی میرفتم. ناگاه سید بحرالعلوم از همان مکان بلند شد و گفت: سید مرتضی چه میکنی؟ چرا از خانه بیرون آمدی؟
من در جای خود، میخکوب شدم و به فکر فرو رفتم و جوابی با معذورت دادم و در میان عذرخواهی، باز از پلهها پایین رفتم تا آن جا که صحنه را مشاهده میکردم و سید را دیدم که تنها رو به قبله ایستاده و اثری از کسی دیگر نیست و دانستم که او با کسی سخن میگفت و بعداً متوجه شدم که او با امام عصر(عج) تکلم میکرد.
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
مکاشفه سید بحرالعلوم به نقل از کتاب «نامداران مکاشفه و کرامت» نوشته حجتالاسلام حمید احمدی جلفایی.
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
@imamsadiqtv
www.imamsadiq.tv
☑️ صحبت سید بحرالعلوم با امام زمان(عج) در سرداب سامرا:
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
این داستان را سید مرتضی طباطبایی که از شاگردان بسیار نزدیک سید بحرالعلوم بوده، نقل کرده است:
در سفر زیارت سامرا همراه او بودم، او حجرهای داشت که تنها در آن جا میخوابید و من نیز حجرهای متصل به آن حجره داشتم و در همه احوال، مراقب و مواظب سید بودم، شب مردم نزد او جمع میشدند تا اینکه پاسی از شب گذشت.
روزی به طور معمول او نشست و مردم دور او حلقه زدند، از قیافه مبارک او دیدم مثل اینکه امروز اجتماع مردم را دوست ندارد و دوست دارد با خودش خلوت کند و در سخنان او نشانهای از عجله بود تا اینکه مردم متفرق شدند و جز من کسی باقی نماند.
سپس مرا نیز امر فرمود تا بیرون بروم، من به حجره خودم رفتم و در احوال او فکر میکردم، زمانی صبر کردم، سپس به صورت مخفی بیرون آمدم تا از حال سید جویا شوم، دیدم در حجره سید بسته است، از شکاف در نگاه کردم، دیدم چراغ او روشن است و کسی در حجره نیست. داخل حجره شدم و از وضع منزل دانستم که امشب را نخوابیده و به جایی رفته است.
سپس با پای برهنه در طلب سید بر آمده، داخل صحن شریف حرم عسکریین امام هادی و امام عسکری(ع) شدم، دیدم درهای حرم بسته است، در طرف خارج حرم، جستجو کردم، اثری از او نیافتم، داخل سرداب شدم، دیدم درها باز است از پلههای آن آهسته پایین رفتم، به طوری که هیچ حس و حرکتی از من ظاهر نشود، همهمهای از سرداب شنیدم، دیدم مثل اینکه گویا با کسی سخن میگوید، ولی من کلمات او را تشخیص نمیدادم تا اینکه سه یا چهار پله مانده بود، من در نهایت آهستگی میرفتم. ناگاه سید بحرالعلوم از همان مکان بلند شد و گفت: سید مرتضی چه میکنی؟ چرا از خانه بیرون آمدی؟
من در جای خود، میخکوب شدم و به فکر فرو رفتم و جوابی با معذورت دادم و در میان عذرخواهی، باز از پلهها پایین رفتم تا آن جا که صحنه را مشاهده میکردم و سید را دیدم که تنها رو به قبله ایستاده و اثری از کسی دیگر نیست و دانستم که او با کسی سخن میگفت و بعداً متوجه شدم که او با امام عصر(عج) تکلم میکرد.
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
مکاشفه سید بحرالعلوم به نقل از کتاب «نامداران مکاشفه و کرامت» نوشته حجتالاسلام حمید احمدی جلفایی.
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
@imamsadiqtv
www.imamsadiq.tv
#سیره_علما
#مقدس_اردبیلی
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
احمد بن محمد اردبیلى، معروف به «مقدس اردبیلى» و «محقق اردبیلی»، از علمای بزرگ اسلام و شیعه در قرن دهم هجری است که در ادامه به معرفی او میپردازیم.
☑️ولادت و تحصیلات:
وی در عصر صفویه و در شهر اردبیل دیده به جهان گشود. پس از کسب تحصیلات ابتدایی، به قصد تحصیلات عالیه، به نجف اشرف مهاجرت کرد و با بهرهگیری از فضای علمی و معنوی نجف اشرف مجاورت آن خاک اقدس را پذیرفت.
وی همواره در جستجوی دانش بود و در طول عمر پربرکت خود از هیچ کوششی برای آموختن غفلت نمیکرد. هر جا که از وجود دانشمند و عالمی نشانی مییافت به خدمتش میشتافت و از علم و معرفت وی بهره میگرفت.
احمد بن محمد اردبیلی در بین توده مردم بـه مقدس اردبیلی، و در میان خواص و فقها به محقق و مدقق اردبیلی شهرت دارد و عامل این شهرت، وجود آن آثار وتالیفات و تحقیقات گرانقدری است که در زمینه فقه، کلام و عقاید از او به یادگار مانده است.
مقدس اردبیلی پس از شهید ثانی مرجعیت و ریاست تامه شیعه را در نجف بر عهده داشت.
وی با وجود شهرتی که در میان تودههای مردم داشت، ولی با کمال تاسف منابع شـناخت این فقیه عالیقدر در میان کتابها و منابع تراجم و رجال بسیار محدود است.
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
☑️وفات مقدس اردبیلی:
سرانجام ماه رجب سال 993 قمری فرا رسید. در این سال جسم آفتاب فقاهت که از شهر اردبیل درخشیده بود و در سراسر جهان تشیع پرتو افشانی نموده بود پس از عمری تلاش و کوشش خستگی ناپذیر در راه دین و شریعت جاودانی اسلام در نجف اشرف غروب کرد و روح مقدسش با آثار ارزشمندش همچنان پرتو افشان اسلام و تشیع است.
پیکر مطهر مقدس اردبیلی را شیعیان و دوستانش در حرم مطهر مولای متقیان حضرت علی علیهالسلام به خاک سپردند تا همان گونه که در دنیا عاشق اهل بیت علیهالسلام بود، در آخرت نیز همنشین آنها باشد.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@imamsadiqtv
www.imamsadiq.tv
#مقدس_اردبیلی
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
احمد بن محمد اردبیلى، معروف به «مقدس اردبیلى» و «محقق اردبیلی»، از علمای بزرگ اسلام و شیعه در قرن دهم هجری است که در ادامه به معرفی او میپردازیم.
☑️ولادت و تحصیلات:
وی در عصر صفویه و در شهر اردبیل دیده به جهان گشود. پس از کسب تحصیلات ابتدایی، به قصد تحصیلات عالیه، به نجف اشرف مهاجرت کرد و با بهرهگیری از فضای علمی و معنوی نجف اشرف مجاورت آن خاک اقدس را پذیرفت.
وی همواره در جستجوی دانش بود و در طول عمر پربرکت خود از هیچ کوششی برای آموختن غفلت نمیکرد. هر جا که از وجود دانشمند و عالمی نشانی مییافت به خدمتش میشتافت و از علم و معرفت وی بهره میگرفت.
احمد بن محمد اردبیلی در بین توده مردم بـه مقدس اردبیلی، و در میان خواص و فقها به محقق و مدقق اردبیلی شهرت دارد و عامل این شهرت، وجود آن آثار وتالیفات و تحقیقات گرانقدری است که در زمینه فقه، کلام و عقاید از او به یادگار مانده است.
مقدس اردبیلی پس از شهید ثانی مرجعیت و ریاست تامه شیعه را در نجف بر عهده داشت.
وی با وجود شهرتی که در میان تودههای مردم داشت، ولی با کمال تاسف منابع شـناخت این فقیه عالیقدر در میان کتابها و منابع تراجم و رجال بسیار محدود است.
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
☑️وفات مقدس اردبیلی:
سرانجام ماه رجب سال 993 قمری فرا رسید. در این سال جسم آفتاب فقاهت که از شهر اردبیل درخشیده بود و در سراسر جهان تشیع پرتو افشانی نموده بود پس از عمری تلاش و کوشش خستگی ناپذیر در راه دین و شریعت جاودانی اسلام در نجف اشرف غروب کرد و روح مقدسش با آثار ارزشمندش همچنان پرتو افشان اسلام و تشیع است.
پیکر مطهر مقدس اردبیلی را شیعیان و دوستانش در حرم مطهر مولای متقیان حضرت علی علیهالسلام به خاک سپردند تا همان گونه که در دنیا عاشق اهل بیت علیهالسلام بود، در آخرت نیز همنشین آنها باشد.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@imamsadiqtv
www.imamsadiq.tv