🔴 #شصت_و_چهارمین_روز_بازداشت
قامت می شکند پیش پای طفل خردسال. پیشانیاش را میبوسد و به گفتگویی آرام با او مینشیند. زخمهای تنِ کوچکِ کودک هفت ساله را با چشمانی که به نمِ اشک نشسته میبیند، اما بُغضش را در گلو دفن میکند و با کلماتی سرشار از انرژی و عشقی بیپایان، او را بدرقه میکند.
ساعتی بعد در جلسهای با اعضای خانه ایرانی جمعیت امام علی، از ظلمت زندگی کودکان این شهر میگوید و فریادِ دردش به آسمان رفته. میگوید مگر میتوان این تنهای سوخته را دید و نسوخت و نایستاد و از جان برای نجاتشان نکوشید؟
این فقط قصه چند ساعت از یکی از ده هزار روزِ #شارمین_میمندی_نژاد است در حاشیههای فقیرنشین پردرد.
#آزادی_فعالان_مدنی
#جمعیت_امام_علی
#دادرسی_عادلانه
#شارمین_میمندی_نژاد
🆔 @imamalisociety
قامت می شکند پیش پای طفل خردسال. پیشانیاش را میبوسد و به گفتگویی آرام با او مینشیند. زخمهای تنِ کوچکِ کودک هفت ساله را با چشمانی که به نمِ اشک نشسته میبیند، اما بُغضش را در گلو دفن میکند و با کلماتی سرشار از انرژی و عشقی بیپایان، او را بدرقه میکند.
ساعتی بعد در جلسهای با اعضای خانه ایرانی جمعیت امام علی، از ظلمت زندگی کودکان این شهر میگوید و فریادِ دردش به آسمان رفته. میگوید مگر میتوان این تنهای سوخته را دید و نسوخت و نایستاد و از جان برای نجاتشان نکوشید؟
این فقط قصه چند ساعت از یکی از ده هزار روزِ #شارمین_میمندی_نژاد است در حاشیههای فقیرنشین پردرد.
#آزادی_فعالان_مدنی
#جمعیت_امام_علی
#دادرسی_عادلانه
#شارمین_میمندی_نژاد
🆔 @imamalisociety