- بریم کلید بیاریم در مدرسه رو باز کنیم؟
- مگه شما کلید دارین؟
- آخه قبل از زلزله تولد معلممون بود. قرار بود با بچه‌ها سورپرایزش کنیم. به بهونه‌ای کلید رو ازش گرفتیم.
- همه چی خریدیم و گذاشتیم تو مدرسه. کلاسمون رو تزیین کردیم و قرار بود فردا بیایم که زلزله شد.
- خانومتون کجاست؟
- نمیدونیم. گوشیش خاموشه. بعد از زلزله معلم نداریم.

رفتن کلید رو آوردن و در مدرسه رو باز کردن. وارد که شدم حیاطی با دیوارای ریخته شده که توش دوتا کانکس بود دیدم.
یکیشون داد زد بچه‌ها بیاین خوراکیامون، تزیینامون هنوز هستن!
یکی دیگه‌شون کلاه تولد رو با ناراحتی برداشت و گفت: کاش جشن می‌گرفتیم بعد زلزله میشد!
آخرش که می‌رفتم گفتن خاله تو که عکس می‌گیری به کی نشون میدی؟میشه یعنی مدرسه‌مون درست شه؟

📌پی‌نوشت: چندین ساله که مدرسه ابتدایی در روستای تازه آباد امین خراب شده و بچه های ابتدایی در کانکس درس میخونن.

#خواست_عمومی_برای_مقاوم_سازی_بناها
#زلزله_کرمانشاه
🆔 @imamalisociety
〰〰〰〰〰〰
goo.gl/xtDwZs

🔸برنامه‌ی توزیع کیسه‌های مواد غذایی در روستاهای مرزی #ثلاث_باباجانی توسط اعضای جمعیت امام علی (پنج‌شنبه، ۷ دی ۹۶)

#خواست_عمومی_برای_مقاوم_سازی_بناها
#زلزله_کرمانشاه
🆔 @imamalisociety

🌀"ز" مثل "زلزله"!

شب بود.
صدای گاو و گوسفندهای همسایه‌مان عجیب بلند بود.
بابای گلم به وسط قالی زل زده بود و مدام پیشانیش را فشار می‌داد.

مامان هم برای اینکه بابا را آرام کند غذای مورد علاقه‌اش را بار گذاشته بود و با وجود تمام نگرانی‌هایش، ادویه‌ی محبت داخل غذا می‌ریخت تا بابا بخورد و از فکر قسط‌های خانه‌مان که تازه با کلی قرض و بدهی خریده بودیمش در بیاید.

فکر و خیال بابا؛
اشک های مامان که حواسش بود نریزند تا خانه را سیل نبرد؛
گریه‌های عباس، برادر کوچکترم، که می‌خواست دفتر مشق من را خط خطی کند؛
و صدای جیغ و داد گاو و گوسفندهای همسایه، تمرکزم را به هم می‌زد.

تا می‌آمدم به این فکر کنم که خانم معلممان گفت با "ز" سوزن چند مثال دیگر بنویسید و فردا بیاورید، قلّکم در کنار مادربزرگ، که آن طرف اتاق نشسته بود، به من چشمک می‌زد و من غرق در اندیشه‌ی آن می‌شدم که بشکنمش و پول‌هایش را به بابا بدهم تا کمی از قسط‌هایش کم شود و کمتر پیشانی‌اش درد بگیرد.
بلند شدم و با تلخندی به سمت قلّکم رفتم و دیگر نفهمیدم چی شد!!!

حالا من اینجا روبروی خانه‌مان ایستاده‌ام و مامان و مادربزرگ و عباس و بابا و قلک و دفتر مشقم داخل خانه ... با دستان کوچکم آجرها و سنگ ها را کنار می‌زنم اما تاریک است.سرد است. دستانم نا ندارد. چقدر این‌ها سنگینند. بابا را که درآورم به او می‌گویم که با او قهر هستم! آخر چرا این همه پول داده و آجرهایی به این سنگینی خریده است؟ مادربزرگ هنوز هم آرام است. عباس دیگر جیغ نمی‌زند. فکر کنم مامان خانوم باز هم لوسش کرده و دفتر مشقم را بهش داده... خدایا چقدر گرسنه هستم کاش مامان زودتر غذای مورد علاقه‌ی بابا را آماده کند.
بگذار بشمارم... یک دو سه.... پنجاه و هشت! پنجاه و هشت تا آجر برداشتم. بالاخره تمام خانه را کنار می‌زنم تا به آن‌ها برسم...

مامان من بلد نیستم مثل تو اشک‌هایم را بخورم ...
خدایا چقدر سرد است و چقدر تاریک...

راستی یادم آمد! "ز" مثل "زلزله"!

وطن جان خسته‌ام. پایان خوب داستانت کو؟

#خواست_عمومی_برای_مقاوم‌_سازی_بناها
#زلزله_کرمانشاه
🆔@imamalisociety
〰〰〰〰〰
yon.ir/9F40L

🌀گزارش کلی از آخرین وضعیت فعالیت جمعیت امام علی در سرپل ذهاب

🔹پس از برگزاری جلسات متعدد و نیازسنجی و تحلیل وضعیت گذشته و حال منطقه و با نگاه بلندمدت به ارتقای وضعیت آینده و پذیرش اهمیت مساله‌ی توانمندسازی‌ فرهنگی، هنری، آموزشی، اشتغالی، ورزشی و... به خصوص برای کودکان و زنان با اولویت افراد محروم و آسیب پذیرجامعه، جمعیت امام علی تصمیم گرفت به جای هزینه نمودن در بخش‌هایی که بودجه‌ی دولتیِ مشخص برای آنها تعریف شده است، اقدام به تاسیس یک مجتمع چند منظوره با اهداف فوق الذکر در شهر سرپل ذهاب نماید که پس از پایان بحران زلزله، این شهر به حالت قبل از زلزله بازنگردد؛ بلکه وضعیت شهر نسبت به قبل ارتقا یافته و محرومیت سال‌های سال آن اندکی کاهش یابد.

🔹در همین راستا در کنار خدمات روزانه‌ای که جمعیت در مناطق زلزله زده کرمانشاه دارد (از قبیل توزیع اقلام ضروری مورد نیاز مردم شامل خوراک، وسایل گرمایشی، چادر، پتو، پوشاک و سایر اقلام ضروری، پیگیری اعزام پزشک و تامین دارو، توزیع و هدایت کانکس‌های اسکان و سرویس بهداشتی اهدایی خیرین و همچنین خرید و توزیع اتاقک های ایزوله‌ی ویژه بیماران و افراد خاص، برگزاری جشن بزرگ شب یلدا برای صدها نفر از کودکان و توزیع بیش از هزار کیسه مواد غذایی در سطح منطقه که مجموعا تاکنون چند صدمیلیون تومان برای این برنامه‌ها هزینه شده است.) پیگیری تاسیس این مرکز چند منظوره را با تمام توان در دستور کار خود قرار داده است که تاکنون چند گام مهم برای این هدف برداشته شده:

🔻شناسایی ده قطعه زمین در نقاط مختلف شهر
🔻یافتن مالکین این زمین‌ها و مذاکره جهت انتخاب و پیگیری خرید و تملک
🔻تمرکز بر روی دو قطعه زمین و رایزنی با مقامات محلی برای تملک زمین
🔻مذاکره با تیم‌های فنی و عمرانی مختلف و برآورد هزینه‌های ساخت شامل محوطه‌سازی، ساختمان، سوله و...
🔻نهادسازی محلی و سازماندهی اعضای داوطلب در سرپل ذهاب با هدف تشکیل هسته‌ی اولیه مدیریت فعالیت‌ها در منطقه
🔻عضوگیری منظم از نیروهای داوطلب سرپل ذهاب و روستاهای اطراف و برگزاری جلسات منظم توجیهی و آموزشی
🔻شروع فعالیت در کانکس‌های پایگاه جمعیت با هدف آموزش تیم‌های تخصصی جذب شده آموزش، فرهنگی، هنری، روانشناسی، درمانی و...

🔹در حال حاضر پیگیری تملک این دو قطعه زمین به صورت همزمان و روزانه در حال انجام است که امید می‌رود با سرعت گرفتن روند اداری که بخش عمده‌ی آن زمانبر بوده و سرعت دادن به آن از دست جمعیت خارج است، با نهایی شدن یکی از این دو قطعه زمین، بلافاصله کار ساخت این مجمتع آغاز گردد.

🔹با سپاس فراوان از خیرین بزرگواری که با صبر و اعتماد به جمعیت هر لحظه در کنار ما هستند و با پیگیری دلسوازنه، ما را به ادامه‌ی راه امیدوارتر از قبل می‌نمایند.

🌐 گزارش از نمایندگی جمعیت امام علی در کرمانشاه

#خواست_عمومی_برای_مقاوم‌_سازی_بناها
#زلزله_کرمانشاه
🆔 @jamiatkermanshah
🆔 @imamalisociety

📌مصاحبه با یکی از زنان باردار در سرپل ذهاب.
او هنگام زلزله سه ماهه باردار بوده.
می‌گوید: در محله‌ی زعفران، حمام وجود ندارد.

#زلزله_کرمانشاه
#خواست_عمومی_برای_مقاوم_سازی_بناها
🆔 @imamalisociety

🌀گزارش کوتاه مصاحبه با یکی از ماماها

📌در تاریخ ۱۱ بهمن ۴۵ نفر از زنان ساکن در چادرها و کانکس‌های سرپل ذهاب توسط ماماها و پزشک‌های اعزام شده‌ی تیم مادرانه، مورد بررسی قرار گرفته و خدمات لازم به منظور تشخیص و درمان مسایل آنها صورت گرفت.

📌همچنین یک دوره کارگاه جامع به منظور اموزش بهداشت بانوان انجام شد.

📌لازم به ذکر است که سه نفر از زنان شناسایی شده به علت ترس از زلزله، کودکانشان سقط شدند و در شرایط مناسب روحی قرار ندارند.

#زلزله_کرمانشاه
#خواست_عمومی_برای_مقاوم_سازی_بناها
goo.gl/EJXwvp
🔻 🔻 🔻
🆔 @imamalisociety

🌀حضور پزشک داوطلب جمعیت امام علی همراه با تیم مادرانه در سرپل ذهاب

#زلزله_کرمانشاه
#خواست_عمومی_برای_مقاوم_سازی_بناها
🆔 @imamalisociety

❗️‏دیشب می‌خواستم خودکشی کنم!
یاد بچه‌ی کوچیکم افتادم و گفتم کاش خدا کمکم کنه یک روزی خودمو نکشم!

❗️یکی از مادرای ساکن در چادر توی محله‌ی زعفران ‎سرپل‌ذهاب می‌گفت این جمله رو امروز چند بار از زن‌های اینجا شنیدیم!

📌از شنیده‌های اعضای تیم مادرانه جمعیت امام علی در سرپل‌ذهاب

#زلزله_کرمانشاه
#خواست_عمومی_برای_مقاوم_سازی_بناها
🆔 @imamalisociety

🔴وضعیت نامناسب دفع زباله‌ها و شکل‌گیری فضای غیربهداشتی در اطراف چادرهای محل زندگی مردم در محله‌ی زعفران سرپل‌ذهاب.

#زلزله_کرمانشاه
#خواست_عمومی_برای_مقاوم_سازی_بناها
🆔 @imamalisociety

📌نمایی از شهر سرپل‌ذهاب؛ سه ماه پس از زلزله و زندگی مردم در چادرها و کانکس‌ها

🌐عکاس: محسن صالحی

#زلزله_کرمانشاه
#خواست_عمومی_برای_مقاوم_سازی_بناها
🆔 @imamalisociety