🔍در #جشنواره_پاییزه_یلدا با تجربه اسکیپ روم #زنان_را_بشنوید به #خشونت_علیه_زنان نه بگویید!

🔸چهارشنبه ۲۳ آبان: ساعت ۱۰ الی ۲۲
🔸پنجشنبه ۲۴ آبان: ساعت ۱۰ الی ۱۸
🔸جمعه ۲۵ آبان: ساعت ۱۵ الی ۲۲

جهت رزرو با شماره زیر تماس بگیرید:
📞۰۹۱۰۶۸۶۱۰۳۶

📌میدان انقلاب، خیابان کارگر جنوبی، کوچه مهدیزاده، پلاک ۲۴🌱کافه اجتماعی کوخ🌱
🔻🔻🔻
🆔 @madaranlabkhat
🆔 @imamalisociety
🆔 @Fancommunity

🔰دختران اینجا زود عروس می‌شوند، زود مادر و زود مطلقه. پسران هم البته از این قاعده جدا نیستند.

🔰اینجا ۴۵ دقیقه‌ای تا پایتخت فاصله دارد. منطقه‌ای حوالی #شهریار است. یک بخش کوچک که ساکنان آن بیشتر از مهاجرین هستند. مهاجرینی از توابع #تبریز از شهرهای #اهر ، #کلیبر. منطقه کوچک است. بافت شهری اینجا همانند منطقه شوش و دروازه غار پایتخت است.اینجا باوجودی که از پایتخت فاصله زیادی ندارد اما فرهنگ متفاوتی دارد. فرهنگی که روایان داستان‌های این گزارش هم شاید به نوعی خودشان را قربانی آن بدانند.
ytre.ir/dQO
1⃣روایت اول٬ درد اعتیاد٬ خودکشی و طلاق در ۱۸ سالگی :
🔹《اواخر ۱۳ سالگی بود. آمدند خواستگاری. بعد عقد کردیم. بلافاصله نبود. صبر کردیم تا شناسنامه‌ام عکس دار شود بعد.》

🔹با مکث جوابم را می‌دهد، دست‌هایش را هنوز در هم گره کرده. پاهایش را به آرامی تکان می‌دهد. به نظر می‌رسد شروع صحبت او را آرام کرده است. اینبار سرش را رو به من می‌گیرد و به سوالاتم پاسخ می‌دهد. «مادرم مخالف بود، پدرم با دعا راضی شد. عمه ام برایش دعا گرفته بود تا راضی شود. رامین برادر شوهر عمه‌ام بود.»

🌕 @madaranias
#ازدواج_کودک #زنان_را_بشنوید
🔹ادامه ی این گزارش را میتوانید در لینک زیر مطالعه کنید👇👇

🔆وقتی شیرینی آورد و با ذوق به همه تعارف کرد. فکر می کردم به به ببین چه خبره...
+گفتم به سلامتی چی شده؟
-گفت با شوهرم آشتی کردم.
نمیدونستم خوشحال باشم یا ناراحت؟
شوهری که چندبار ولش کرده.....
شوهری که دست بزن داره...
شوهری که برای بچه هاش پدری نکرده...
شوهری که #معتاده ....
شوهری که خرجی نمیده...
شوهری که شوهر نیست...

💔مادر خسته اس و سرپناه نداره...
💔خسته است از نگاه مردم....
💔خسته است از تنهایی...
💔خسته است از بی کسی...
💔خسته است از بی توجهی....
💔مجبوره خوشحال باشه به آمدنش...
اون شیرینی تنها شیرینی بود که شیرین نبود ،تلخ بود.

#زنان_را_بشنوید
#دلنوشته_اعضای_جمعیت_امام_علی
#خانه_اشتغال_مولوی
🌕 @madaranias

🔰چرا زنان در مقابل خشونت سکوت میکنند؟

🔸تصورش سخت نیست که زنان قربانی خشونت، انگ های گوناگونی میخورند که توجیه اعمال خشونت آمیز باشد و بعد تهدید به سکوت می شوند، اگر سخنی بگویند، زنان سرکشی هستند که یا باید برای حرفشان سند بیاورند و چون نمی توانند، باید تاوان سخت تری را در ازای شکستن سکوت پس بدهند. گویا تمام رنجی که تا پیش از آن متحمل شده اند، بس نبوده باشد.

🔸هیس دخترها فریاد نمی زنند... اما زنان حتی زمزمه هم نمی کنند. زنانی که طبق آمار جهانی از هر سه نفرشان، یک نفر قربانی خشونتی خاموش شده است.
ytre.ir/ehw

#خشونت_علیه_زنان #زنان_را_بشنوید

🔴لطفا برای خواندن ادامه ی مطلب به instant view مراجعه نمایید👇👇

🆔 @madaranias

اولین روز زمستان هم فرا می رسد.
بلند ترین، سیاه ترین و سردترین شب سال هم به روشنایی و نور ختم می شود. خورشید، از پس آن کوه بلند و یخ زده بیرون می آید و عشقی که در اولین صبح زمستان هم بجوشد، ماناست و شکست ناپذیر...
لب خط، هر شب یلداست و هر صبح، اول دی ماه. سیاهی عمیق دیوار ها و سردی بی مرز چشم ها را اما هر صبح خورشیدی است که به مبارزه می طلبد. قلبی که گرم می تپد و تنگ به آغوش می کشد... تنگ به آغوش می کشد و از دستش می دهد...
"لیلا"، مگر نام همان معشوقه ی قدبلند مو مشکی عاشق نبود؟ لب خط، فرزندش را میگیرد... لیلای شاعرانه را میگیرد... اما، نور را می توان از خورشید گرفت؟ عشق را می توان از لیلا گرفت؟ لب خط، هر صبح اول دی ماه است. برف ها باید آب شوند. هر صبح، لیلا آتش قلب ش را روشن می کند تا بچه ها گرم شان شود... لب خط اما گرم نمی شود... یا همه چیز یخ می زند، یا، می سوزد...!

🖋#دلنوشته داوطلب خانه مادران لب خط
#زنان_را_بشنوید
yon.ir/oAJZK
🔻🔻🔻
🆔 @madaranlabkhat
🆔 @imamalisociety

🌐ششمین سال برگزاری همایش #طرح_مادرانه این بار در #ایلام

🔹درحمایت از زنان باردار و نوزادان مناطق محروم استان #ایلام
چهارشنبه ۵ دی ۱۳۹۷

🔹در همایش معارفه طرح مادرانه که در سالن فنی حرفه ای شهر ایلام برگزار شد با حضور اساتید پزشکی، جامعه شناسی، مددکاری و داوطلبان جمعیت امام علی و زنان نجات یافته از خشونت، مسائل و مشکلات زنان در استان ایلام مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

#التیام_آلام_ایلام #زنان_را_بشنوید

🌕 @madaranias

🎭در انتها تئاتر مونولوگ و مستند "ریشه در آب و آتش" به روی صحنه رفت. روایت زندگی دختری که در کودکی شاهد خودسوزی مادرش به دلیل خشونت های خانگی و تعصب های مردسالارانه بوده و تا سن کنونی بوی سوختن مادر و تصویر او را نمی تواند فراموش کند و دچار وسواس فکری و آسیب شدید شده است.

🎬این تئاتر، ادامه چرخه آسیب برای کودکان و زنان بازمانده از خودکشی مادر خانواده را به روشنی به تصویر کشید.
#التیام_آلام_ایلام #زنان_را_بشنوید

🌕 @madaranias

🔞"‏زن (کودک) ۱۶ساله دیشموکی که چند روز قبل خودسوزی کرده بود، جان باخت. او در ماه ششم بارداری‌ بود.
در دیشموک، استان ‎#کهگیلویه‌و‌بویراحمد، طی سال جاری ۵ زن جان خود را بر اثر #خودسوزی از دست دادند. "
(ایرنا-دی۹۷)

🔻در نبود قوانین تامین امنیت زنان، زنان در خطر آسیبهای پیچیده تری قرار می گیرند. خودسوزی و خودکشی یکی از بدترین پیامدهای عدم حمایت های تامینی و تقنینی از زنان در برابر خشونت است.

🔻زنان همچنان منتظرند تا لایحه تامین امنیت زنان در حمایت از آنان به مجلس برسد.
#کودک_همسری #زنان_را_بشنوید

🌕 @madaranias

#زنان_را_بشنوید

⭕️ سرگذشت الهام

از پدر مادرم چیز زیادی یادم نیس؛ فقط یادمه بچه‌سال بودم که مردن.
از اون به بعد زیر دست ناپدری بزرگ شدم.
ده سالم نشده بود که شوهرم داد. دلم خوش بود که راحت شدم، که سفیدبخت شدم؛ چه سفیدبختی!
معتاد بود. شیشه مصرف می‌کرد.
توی محله‌ی کوره‌های آجرپزی زندگی می‌کردیم.
صبح به صبح بچه‌ها رو با خودم می‌بردم فقیری (گدایی) و شب برمی‌گشتیم تا اینکه شهرداری گرفتمون.
از اون به بعد شروع کردیم به جمع کردن و جدا کردن زباله‌ها!
بچه‌هام یکی یکی بدنیا میومدن؛ اما عین خودم شناسنامه نداشتن.
نتونستم بفرستمشون مدرسه؛ آخه نه شناسنامه‌ای در کار بود نه پول ثبت‌نام.
شیشه مغز شوهرمو پوک کرده بود. عصبی بود. کتکم میزد. این‌قدر کتکم می‌زد که دو بار بچه سقط کردم.
خیلی زجر کشیدم؛ حتی نتونستم برم بیمارستان.

📌خاطرات یک مادر رنج‌دیده به قلم یکی از اعضای داوطلب جمعیت امام علی در قم

🌕 @madaranias

#زنان_را_بشنوید

⭕️ مددکار جمعیت امام علی در قم می‌گوید...

اون اوايل يه‌بار برنامه‌ای رو مختص مادران ترتيب داديم؛ آشنايی با مسائل بهداشتی و اعتياد بود.
بیشتر هم مادرانی از محله‌ی اسماعيل‌آباد قم اومدن؛ همه با سه‌چهار تا بچه، گاهی هم بيشتر.
آخر مراسم بايد برای هر مادری فرم پر می‌كرديم و اطلاعاتی ازشون می‌گرفتيم. از اون‌جايی كه تقريبا همه بی‌سواد بودن، ما براشون فرم‌ها رو می‌خونديم و جوابهاشون رو می‌نوشتيم.

بعد از پر كردن چند تا فرم واقعا تمركز برام سخت شده بود.
مادرهايی كه ميومدن برای پر كردن فرم، زن‌های تكيده‌ای بودن كه حدس ميزدم چهل‌پنجاه سالشون باشه؛ اما نود درصدشون از من كوچكتر و توی دهه‌ی بيست زندگيشون بودن.
همه‌شون وقتی کم‌سن و سال بودن مجبور به ازدواج شده بودن و خيلی زود هم مادر شده بودن.
بعد از پر كردن فرم‌ها با خودم فكر كردم
ظاهرشون يه زن جاافتاده‌ست، واقعيتشون يک مادر جوان
ولی حقيقت شايد كودكيه كه توی كوچه‌ی روزگار گم شده...

🆔 @imamalisociety