استعداد خدادادی، مانع یا برتری
وقتی پای انجام کاری، حل مسالهای یا چیزی در میان است که احساس کنیم ژنش را داریم، ناخودآگاه کیفمان کوک میشود و سر حال میآییم. به هر حال افتخاری است که هدیهای خدادادی داریم. اما آیا داشتن استعداد و تمرکز روی آن باعث شکوفا شدن آن میشود؟ یا برعکس، این تمرکز صِرف میتواند باعث نابود شدنش شود؟ در این نوشته به جزئیات این مساله از نگاه کارل دوک نویسنده کتاب طرز فکر پرداختهایم.
لینک مطلب: https://www.ilola.ir/?p=4561
وقتی پای انجام کاری، حل مسالهای یا چیزی در میان است که احساس کنیم ژنش را داریم، ناخودآگاه کیفمان کوک میشود و سر حال میآییم. به هر حال افتخاری است که هدیهای خدادادی داریم. اما آیا داشتن استعداد و تمرکز روی آن باعث شکوفا شدن آن میشود؟ یا برعکس، این تمرکز صِرف میتواند باعث نابود شدنش شود؟ در این نوشته به جزئیات این مساله از نگاه کارل دوک نویسنده کتاب طرز فکر پرداختهایم.
لینک مطلب: https://www.ilola.ir/?p=4561
ایلولا
استعداد خدادادی، مانع یا برتری - ایلولا
استعداد خدادادی، مانع یا برتری است؟ آیا تمرکز صرف روی استعداد میتواند خودش به عاملی برای کور شدن آن تبدیل شود؟ در این نوشته به جزئیات آن پرداختهایم.
اگر به من بگویند که باارزشترین انسان برای تو کیست که نسبت خونی با تو ندارد، بیشک دن آریلی گزینهی اول من خواهد بود. چند سالی است که از او یاد میگیریم، کتابهایش را خواندهام و کلیپهایش را دیدهام و به عبارتی این مرد سختکوشِ درد کشیده را میپرستم.
امروز، روز تولد قهرمان من است و برای اینکه شما را با او بیشتر آشنا کنم، نوشتهی ویژهای در خصوصش روی ایلولا منتشر کردهام.
هر چند این نوشته را نخواهی دید، اما مرد، تولد پنجاه و دو سالگیات مبارک!
https://www.ilola.ir/?p=4570
امروز، روز تولد قهرمان من است و برای اینکه شما را با او بیشتر آشنا کنم، نوشتهی ویژهای در خصوصش روی ایلولا منتشر کردهام.
هر چند این نوشته را نخواهی دید، اما مرد، تولد پنجاه و دو سالگیات مبارک!
https://www.ilola.ir/?p=4570
ایلولا
دن آریلی - ایلولا
در جشن فارغ التحصیلی دبیرستانیهای سال ۱۹۸۴ یک دانش آموز ۱۷ ساله به اسم دن درست در کنار مواد منفجرهای بود که ناگهان شعلهور شد [...]
تکنولوژی برای ما راحتی به همراه آورده است. سوال اینجاست که این راحتی، مساوی با حس رضایت بیشتر از زندگی است؟ آیا ما نسبت به پیشینیان، احساس خوشبختی بیشتری میکنیم؟ اصلا آیا این راحتی، به خطری که همین تکنولوژی در افق ترسیم میکند میارزد؟
یکی از مسائلی که مدتهاست ذهن من را به خود درگیر کرده این است که اگر هوش مصنوعی، با سرعت عجیبی که تکنولوژی دارد، از هوش انسانها جلو بزند، احتمالا قادر خواهد بود که قدرت پیدا کند و به مرور این قدرت را از دست انسان بگیرد. به هر حال، باهوش است و باهوشتر از من و شما. حالا، اگر این هوش مصنوعی، به نتیجه برسد که انسان، برای این کرهی خاکی، مضر است و بهتر است که نابود شود، چه کسی میتواند با او مقابله کند و جلوی او را بگیرد؟
قبل از اینکه بخواهد نقشهاش را عملی کند، او را از برق بیرون میکشیم؟ یا مثل فیلمهای هالیوودی، یک قهرمان پیدا میشود و او را ناکاوت میکند؟ حقیقتش اگر او را احمق فرض نکنیم، احتمالا فکر همهی اینها را خواهد کرد و از من و شما و باهوشترین و قهرمانترین آدمهای روی زمین یک قدم جلوتر خواهد بود.
مایی که در حال توسعهی تکنولوژی هستیم، با استقبال از گوشیها و وسایل جدید، بازار تقاضا را به سمتی میبریم که احساس نیاز برای رقابت و پیشرفت، یکی از اصول اصلی شرکتهای تکنولوژی باشد، آیا به این موضوع توجه کردهایم که شاید در حال ساخت ارابهای هستیم که ما را به سرعت به سمت جهنم میبرد؟
@ilola
www.ilola.ir
یکی از مسائلی که مدتهاست ذهن من را به خود درگیر کرده این است که اگر هوش مصنوعی، با سرعت عجیبی که تکنولوژی دارد، از هوش انسانها جلو بزند، احتمالا قادر خواهد بود که قدرت پیدا کند و به مرور این قدرت را از دست انسان بگیرد. به هر حال، باهوش است و باهوشتر از من و شما. حالا، اگر این هوش مصنوعی، به نتیجه برسد که انسان، برای این کرهی خاکی، مضر است و بهتر است که نابود شود، چه کسی میتواند با او مقابله کند و جلوی او را بگیرد؟
قبل از اینکه بخواهد نقشهاش را عملی کند، او را از برق بیرون میکشیم؟ یا مثل فیلمهای هالیوودی، یک قهرمان پیدا میشود و او را ناکاوت میکند؟ حقیقتش اگر او را احمق فرض نکنیم، احتمالا فکر همهی اینها را خواهد کرد و از من و شما و باهوشترین و قهرمانترین آدمهای روی زمین یک قدم جلوتر خواهد بود.
مایی که در حال توسعهی تکنولوژی هستیم، با استقبال از گوشیها و وسایل جدید، بازار تقاضا را به سمتی میبریم که احساس نیاز برای رقابت و پیشرفت، یکی از اصول اصلی شرکتهای تکنولوژی باشد، آیا به این موضوع توجه کردهایم که شاید در حال ساخت ارابهای هستیم که ما را به سرعت به سمت جهنم میبرد؟
@ilola
www.ilola.ir
شبکههای اجتماعی، راهی به پیوند یا گسستگی جامعه
لینک مطلب: https://www.ilola.ir/?p=4584
شبکههای اجتماعی ادعا میکنند که آدمها را به یکدیگر نزدیکتر کردهاند. به ظاهر هم ادعای صحیحی است، اما آیا این نزدیکی، همان ارتباط موثری است که به رضایت بیشتر ما در بلندمدت ختم میشود؟ گفتگوی مارک زاکربرگ با نوح هراری، نکات جالب زیادی داشت، اما نقش شبکههای اجتماعی در زمینهی ارتباطات، برای من جالبترین قسمتش بود که در این نوشته به آن پرداختهام.
لینک مطلب: https://www.ilola.ir/?p=4584
شبکههای اجتماعی ادعا میکنند که آدمها را به یکدیگر نزدیکتر کردهاند. به ظاهر هم ادعای صحیحی است، اما آیا این نزدیکی، همان ارتباط موثری است که به رضایت بیشتر ما در بلندمدت ختم میشود؟ گفتگوی مارک زاکربرگ با نوح هراری، نکات جالب زیادی داشت، اما نقش شبکههای اجتماعی در زمینهی ارتباطات، برای من جالبترین قسمتش بود که در این نوشته به آن پرداختهام.
ایلولا
شبکههای اجتماعی، راهی به پیوند یا گسستگی جامعه - ایلولا
شبکههای اجتماعی ادعا میکنند که آدمها را به یکدیگر نزدیکتر کردهاند. به ظاهر هم ادعای صحیحی است، اما آیا این نزدیکی، همان ارتباط موثری است که به رضایت بیشتر ما در بلندمدت ختم میشود؟ گفتگوی مارک زاکربرگ با نوح هراری، نکات جالب زیادی داشت، اما نقش شبکههای…
آیا کاهش نفوذ دین، افزایش رضایتمندی را باعث می شود؟
چند سال پیش، در حین خواندن نوشتههای روی فید شبکهی مجازی که متاسفانه عضوی از آن بودم، آماری را دیدم که نتیجهگیریِ به ظاهر منطقی داشت. در این آمار نشان داده شده بود که چطور کشورهایی با سطح باورمندی پایینتر به دین و مذهب، از نظر سعادت، مردمی خوشبختتر و از نظر رفاه، جمعیتی مرفهتر را در خود جای داده است. نتیجهگیری، به نظر درست بود: هرچقدر از نفوذ دین در جامعهای کاسته شود، جامعه به سمت خوشبختی و رفاه بیشتر به پیش میرود. ولی آیا حقیقت این است؟
خواندن مطلب: https://www.ilola.ir/?p=4605
چند سال پیش، در حین خواندن نوشتههای روی فید شبکهی مجازی که متاسفانه عضوی از آن بودم، آماری را دیدم که نتیجهگیریِ به ظاهر منطقی داشت. در این آمار نشان داده شده بود که چطور کشورهایی با سطح باورمندی پایینتر به دین و مذهب، از نظر سعادت، مردمی خوشبختتر و از نظر رفاه، جمعیتی مرفهتر را در خود جای داده است. نتیجهگیری، به نظر درست بود: هرچقدر از نفوذ دین در جامعهای کاسته شود، جامعه به سمت خوشبختی و رفاه بیشتر به پیش میرود. ولی آیا حقیقت این است؟
خواندن مطلب: https://www.ilola.ir/?p=4605
اگر تا به حال از ایلولا مقاله خریدهاید، پس لینک صفحهی دانلود مقالات ویژه را دارید. میتوانید با مراجعه به آن صفحه، نسخهی PDF مقالهی بعدی با عنوان «بازی، مهارت، ساخت عادت، و شاید به فنا رفتن» را همین امروز دریافت کنید. مقاله، روز یکشنبه روی وبسایت ایلولا قرار خواهد گرفت.
اگر تا به حال مقالهای خریدهاید و پیوند صفحهی «دانلود مقالات ویژه» را گم کردهاید، به من ایمیل بزنید تا آن را برایتان بفرستم.
@ilola
اگر تا به حال مقالهای خریدهاید و پیوند صفحهی «دانلود مقالات ویژه» را گم کردهاید، به من ایمیل بزنید تا آن را برایتان بفرستم.
@ilola
بازی، مهارت، ساخت عادت، و شاید به فنا رفتن
یادگیری یک مهارت، معمولا حلقهی خاصی دارد. در این نوشته برایتان توضیح دادهام که جزئیات این حلقه چیست و چطور تلاش کردم تا با بازی کردن، عادتی برای دور زدن دور این حلقه را در خودم بنا کنم.
لینک مطلب: https://www.ilola.ir/?p=4615
یادگیری یک مهارت، معمولا حلقهی خاصی دارد. در این نوشته برایتان توضیح دادهام که جزئیات این حلقه چیست و چطور تلاش کردم تا با بازی کردن، عادتی برای دور زدن دور این حلقه را در خودم بنا کنم.
لینک مطلب: https://www.ilola.ir/?p=4615
در خدمت دیگران بودن، راهی به فلاکت یا سعادت
دیروز مقدمهای از کتاب جدید دیوید بروکس را خواندم. اسم کتاب «دومین کوه» است. در مقدمه، بروکس توضیح میدهد که چطور قلهی اول حول محور «من» میگردد و عبور از جادههای کوه دوم این «من» را با «دیگران» عوض میکند.
در سلسله نوشتههایی که در خصوص زیستنِ سعادتمندانه نوشتم، که البته منتشر نشد، در خصوص قدم به عقب گذاشتن و دیدن از زاویهی بازتر نوشته بودم؛ که خوشبختی واقعی در دلِ همدلی پنهان شده است. اینکه خودمان را وقف دیگران کنیم.
فرهنگ حاضر، بیش از اندازه ما را خود-محور بار آورده و آن را تشویق میکند. بایستی «تو» موفق شوی و به دیگران ثابت کنی که اشتباه میکردند، یا به دیگران ثابت کنی که میتوانی یا به خودت ثابت کنی که موفق میشوی. باید لذتها را برای خودت درو کنی. باید «تو» شاد باشی.
هرچند، وقت گذاشتن برای خودمان، هیچوقت چیز بیربطی نیست، اما این حد از تمرکز روی «من» که در کوه اول شاهدش هستیم، ما را در نهایت به قلهای میرساند که با خودمان میگوییم «همهاش همین بود؟»
شاید شما هم انسانهای موفقی در زندگی دیده باشید، یا حتی خودتان یکی از آنهایی باشید که روزی، میگفتند «اگر بتوانم به فلان دست پیدا کنم، دیگر هیچ چیزی از خدا نمیخواهم!» و وقتی به «آن» رسیدند، با خودشان گفتند «که چی؟»
این عطشِ سیریناپذیرِ ایگوی ماست که امکان لذت بردن از جریان جاری را از ما میدزدد. کوهِ اول، آن کوهی که ایگو در آن فرمانروایی میکند، هیچوقت طعم شیرین زندگی را، بدون دغدغه، نمیچشد، چرا که جاهطلب است و این روزها سوخت کافی را مدام از اطرافش میگیرد. زمانِ زیادی نمیگذرد که لذتِ سختترین دستاوردهای ما را با خواهش چیز جدیدی جایگزین میکند و باز از زندگی ناراضی میشویم.
بروکس، حداقل طبق برداشت من از مقدمهی کتاب، ابراز میکند که آن لذت عمیق و ماندگار، در دلِ گذشتن از «من» و در خدمت دیگران بودن است که خودش را نشان میدهد. ولی تا کجا در خدمت دیگران باشیم؟ آیا تبدیل شدن به یک انسانی که دائم در پی راضی کردن بقیه است، همان چیزی است که بروکس توصیه میکند؟
مرز باریکی در دل این خدمت به دیگران وجود دارد که تفاوتی از زمین تا آسمان را باعث میشود؛ مرزی که در ابتدا کاملا ناواضح است اما شناختِ آن میتواند شما را از جهنم بردگی، به مقام پادشاهی لذت از زندگی برساند. سوال اصلی این است که چطور این مرز را تشخیص دهیم؟ کمی به آن فکر کنید، چرا که ارزشش را دارد.
البته، پادشاهِ شادی و سعادت هم روزهای بد خودش را خواهد داشت.
https://www.ilola.ir/?p=4638
دیروز مقدمهای از کتاب جدید دیوید بروکس را خواندم. اسم کتاب «دومین کوه» است. در مقدمه، بروکس توضیح میدهد که چطور قلهی اول حول محور «من» میگردد و عبور از جادههای کوه دوم این «من» را با «دیگران» عوض میکند.
در سلسله نوشتههایی که در خصوص زیستنِ سعادتمندانه نوشتم، که البته منتشر نشد، در خصوص قدم به عقب گذاشتن و دیدن از زاویهی بازتر نوشته بودم؛ که خوشبختی واقعی در دلِ همدلی پنهان شده است. اینکه خودمان را وقف دیگران کنیم.
فرهنگ حاضر، بیش از اندازه ما را خود-محور بار آورده و آن را تشویق میکند. بایستی «تو» موفق شوی و به دیگران ثابت کنی که اشتباه میکردند، یا به دیگران ثابت کنی که میتوانی یا به خودت ثابت کنی که موفق میشوی. باید لذتها را برای خودت درو کنی. باید «تو» شاد باشی.
هرچند، وقت گذاشتن برای خودمان، هیچوقت چیز بیربطی نیست، اما این حد از تمرکز روی «من» که در کوه اول شاهدش هستیم، ما را در نهایت به قلهای میرساند که با خودمان میگوییم «همهاش همین بود؟»
شاید شما هم انسانهای موفقی در زندگی دیده باشید، یا حتی خودتان یکی از آنهایی باشید که روزی، میگفتند «اگر بتوانم به فلان دست پیدا کنم، دیگر هیچ چیزی از خدا نمیخواهم!» و وقتی به «آن» رسیدند، با خودشان گفتند «که چی؟»
این عطشِ سیریناپذیرِ ایگوی ماست که امکان لذت بردن از جریان جاری را از ما میدزدد. کوهِ اول، آن کوهی که ایگو در آن فرمانروایی میکند، هیچوقت طعم شیرین زندگی را، بدون دغدغه، نمیچشد، چرا که جاهطلب است و این روزها سوخت کافی را مدام از اطرافش میگیرد. زمانِ زیادی نمیگذرد که لذتِ سختترین دستاوردهای ما را با خواهش چیز جدیدی جایگزین میکند و باز از زندگی ناراضی میشویم.
بروکس، حداقل طبق برداشت من از مقدمهی کتاب، ابراز میکند که آن لذت عمیق و ماندگار، در دلِ گذشتن از «من» و در خدمت دیگران بودن است که خودش را نشان میدهد. ولی تا کجا در خدمت دیگران باشیم؟ آیا تبدیل شدن به یک انسانی که دائم در پی راضی کردن بقیه است، همان چیزی است که بروکس توصیه میکند؟
مرز باریکی در دل این خدمت به دیگران وجود دارد که تفاوتی از زمین تا آسمان را باعث میشود؛ مرزی که در ابتدا کاملا ناواضح است اما شناختِ آن میتواند شما را از جهنم بردگی، به مقام پادشاهی لذت از زندگی برساند. سوال اصلی این است که چطور این مرز را تشخیص دهیم؟ کمی به آن فکر کنید، چرا که ارزشش را دارد.
البته، پادشاهِ شادی و سعادت هم روزهای بد خودش را خواهد داشت.
https://www.ilola.ir/?p=4638
ایلولا
در خدمت دیگران بودن، راهی به فلاکت یا سعادت - ایلولا
دیروز مقدمهای از کتاب جدید دیوید بروکس را خواندم. اسم کتاب «دومین کوه» است. در مقدمه، بروکس توضیح میدهد که چطور قلهی اول حول محور [...]
تبدیل کامپیوتر قدیمی به یک روتر پیشرفته
شاید شما هم مثل من، کامپیوتر کهنهای دارید و با خودتان فکر میکنید که روزگارش به سر آمده؛ اینکه در دنیای گرافیکی امروز، کاری از آن برنمیآید. با نگاهی تحقیرآمیز به او خیره میشوید و دو دل هستید که آن را به ماشینی که با صدای «برای الیزه» نزدیک میشود تحویل دهید یا اینکه برای مدت دیگری میزبان آن «تکه آشغال» باشید.
– خواهش میکنم با کامپیوترتان درست صحبت کنید.
از طرفی شاید، بهروزرسانی برای گرافیکتان آمده، یا میخواهید سایت اینتل، گوگلکد، سورسفورج یا سایتهای امثال این که به روی ما ایرانیها بسته است را باز کنید و با پیام «این سایت برای کشور شما در دسترس نیست» روبرو میشوید. خسته و ناراحت به خودتان و بخت بدتان درود میفرستید. با خودتان میگویید: «چرا نمیتوانیم مثل بقیه دنیا از سرویسهای رایج اینترنتی استفاده کنیم؟»
یک کامپیوتر کهنه و یک مشت سایتی که برای ما در دسترس نیست. این دو چه ربطی به هم دارند؟
نقشه این است: تبدیل کامپیوتر کهنه به یک روتر قدرتمند با انعطاف بسیار بالا. این روتر آنقدر قدرتمند خواهد بود که میتوانید با خیال راحت دهها دستگاه را به آن وصل کنید، بدون اینکه کوچکترین فشاری به آن بیاید. کاری که برای مودم/روتر شما، احتمالا سخت خواهد بود و با مشکلاتی مثل کند شدن شبکه مواجه خواهید شد.
از طرف دیگر، استفاده از قابلیتهای این روتر جدید برای تغییر آیپی به صورتی که به نظر برسد تمام دستگاههای متصل به آن، از تلویزیون و PS5 گرفته تا موبایل و کامپیوترهای دیگر، از کشور دیگری به اینترنت متصل شدهاند، بدون اینکه اختلالی برای سایتهایی، مثل ایرانخودرو، سایپا، بیمه، برخی بانکها، که به روی آیپیهای خارجی بسته است، به وجود آید. به عبارتی دیگر:
۱- برای سایتهایی که میگویند حتما باید ایران باشید تا سرویس بگیرید، آیپی شما از ایران است،
۲- و برای سایتهایی که میگویند حتما باید خارج از ایران باشید تا سرویس بگیرید، آیپی شما خارج از ایران است.
بعد از تنظیمات اولیه، بقیه فرآیند خودکار است و لازم نیست کاری انجام دهید. به عبارتی، دستگاههایی که به شبکه شما متصل شدهاند، خودشان هم نمیدانند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است، فقط میدانند که همه چیز برای آنها در دسترس است و محدودیتی ندارند.
و اما مواد لازم:
۱- یک عدد کامپیوتر از رده خارج،
۲- یک عدد کارت شبکه، اضافه بر آنچه کارخانه روی مادربورد کار کرده است (ما به ۲ عدد ورودی/خروجی شبکه برای اتصال به کابل شبکه نیاز داریم)،
۳- یک مودم/روتر از رده خارج شده به عنوان اکسسپوینت؛ یا یک روتر،
۴- آشناییِ مختصر با آرچلینوکس و خط فرمان (البته در حد کپی کردن چند دستور و خطایابی جزئی در اجرای آنها).
https://www.ilola.ir/4716
شاید شما هم مثل من، کامپیوتر کهنهای دارید و با خودتان فکر میکنید که روزگارش به سر آمده؛ اینکه در دنیای گرافیکی امروز، کاری از آن برنمیآید. با نگاهی تحقیرآمیز به او خیره میشوید و دو دل هستید که آن را به ماشینی که با صدای «برای الیزه» نزدیک میشود تحویل دهید یا اینکه برای مدت دیگری میزبان آن «تکه آشغال» باشید.
– خواهش میکنم با کامپیوترتان درست صحبت کنید.
از طرفی شاید، بهروزرسانی برای گرافیکتان آمده، یا میخواهید سایت اینتل، گوگلکد، سورسفورج یا سایتهای امثال این که به روی ما ایرانیها بسته است را باز کنید و با پیام «این سایت برای کشور شما در دسترس نیست» روبرو میشوید. خسته و ناراحت به خودتان و بخت بدتان درود میفرستید. با خودتان میگویید: «چرا نمیتوانیم مثل بقیه دنیا از سرویسهای رایج اینترنتی استفاده کنیم؟»
یک کامپیوتر کهنه و یک مشت سایتی که برای ما در دسترس نیست. این دو چه ربطی به هم دارند؟
نقشه این است: تبدیل کامپیوتر کهنه به یک روتر قدرتمند با انعطاف بسیار بالا. این روتر آنقدر قدرتمند خواهد بود که میتوانید با خیال راحت دهها دستگاه را به آن وصل کنید، بدون اینکه کوچکترین فشاری به آن بیاید. کاری که برای مودم/روتر شما، احتمالا سخت خواهد بود و با مشکلاتی مثل کند شدن شبکه مواجه خواهید شد.
از طرف دیگر، استفاده از قابلیتهای این روتر جدید برای تغییر آیپی به صورتی که به نظر برسد تمام دستگاههای متصل به آن، از تلویزیون و PS5 گرفته تا موبایل و کامپیوترهای دیگر، از کشور دیگری به اینترنت متصل شدهاند، بدون اینکه اختلالی برای سایتهایی، مثل ایرانخودرو، سایپا، بیمه، برخی بانکها، که به روی آیپیهای خارجی بسته است، به وجود آید. به عبارتی دیگر:
۱- برای سایتهایی که میگویند حتما باید ایران باشید تا سرویس بگیرید، آیپی شما از ایران است،
۲- و برای سایتهایی که میگویند حتما باید خارج از ایران باشید تا سرویس بگیرید، آیپی شما خارج از ایران است.
بعد از تنظیمات اولیه، بقیه فرآیند خودکار است و لازم نیست کاری انجام دهید. به عبارتی، دستگاههایی که به شبکه شما متصل شدهاند، خودشان هم نمیدانند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است، فقط میدانند که همه چیز برای آنها در دسترس است و محدودیتی ندارند.
و اما مواد لازم:
۱- یک عدد کامپیوتر از رده خارج،
۲- یک عدد کارت شبکه، اضافه بر آنچه کارخانه روی مادربورد کار کرده است (ما به ۲ عدد ورودی/خروجی شبکه برای اتصال به کابل شبکه نیاز داریم)،
۳- یک مودم/روتر از رده خارج شده به عنوان اکسسپوینت؛ یا یک روتر،
۴- آشناییِ مختصر با آرچلینوکس و خط فرمان (البته در حد کپی کردن چند دستور و خطایابی جزئی در اجرای آنها).
https://www.ilola.ir/4716
ایلولا
تبدیل کامپیوتر قدیمی به یک روتر پیشرفته - ایلولا
از نمایش این سایت برای کشور شما در دسترس نیست خسته شدهاید؟ در این نوشته یاد میگیرید کامپیوتر قدیمیتان را به یک روتر با قابلیت دورزدن تحریمها تبدیل کنید.
خلاصه کتاب مینیمالیسم دیجیتالی اثر کال نیوپورت
چطور از دست قدرتهای نامرئی، که به جان توجه و تمرکز ما افتادهاند، خلاص شویم؟ تکنولوژی نو که امروزه تقریبا همه ما مثل کَنه به آن چسبیدهایم، دقیقا همان چیزی است که مقابل خوب زیستنمان قرار گرفته است ولی نیروهایی اجازه نمیدهند از آنها جدا شویم. یک نوع اعتیاد که تمام وجودمان را بیاختیار به سمتشان میکشد. کال نیوپورت در کتاب مینیمالیسم دیجیتالی به شرح جزئیاتی میپردازد که میتواند زندگی و سعادت بسیاری از ما را بهبود دهد. در ادامه خلاصهای از کتاب را با هم مرور میکنیم.
@ilola
https://www.ilola.ir/4878
چطور از دست قدرتهای نامرئی، که به جان توجه و تمرکز ما افتادهاند، خلاص شویم؟ تکنولوژی نو که امروزه تقریبا همه ما مثل کَنه به آن چسبیدهایم، دقیقا همان چیزی است که مقابل خوب زیستنمان قرار گرفته است ولی نیروهایی اجازه نمیدهند از آنها جدا شویم. یک نوع اعتیاد که تمام وجودمان را بیاختیار به سمتشان میکشد. کال نیوپورت در کتاب مینیمالیسم دیجیتالی به شرح جزئیاتی میپردازد که میتواند زندگی و سعادت بسیاری از ما را بهبود دهد. در ادامه خلاصهای از کتاب را با هم مرور میکنیم.
@ilola
https://www.ilola.ir/4878
هنوز مانده تا مشخص شود زندگی به سبک مدرن چقدر با طبیعت ما در تعارض هست. بسیاری از ما ساعتهای ابتدایی روز را در محیط بستهای هستیم و نور به حد کافی دریافت نمیکنم. منظور من نورهای مصنوعی مثل مهتابی، صفحه موبایل و… نیست، بلکه نور خورشید، آن هم بدون واسطه؛ به عبارت واضحتر نور خورشید که حتی از شیشه هم رد نشده و مستقیم وارد سیستم ما، از طریق چشمها، شود. البته نه به این معنی که به خورشید زل بزنیم، بلکه فقط در محیطی باشیم که نور خورشید بدون واسطه در محیط باشد.
در معرض نور خورشید بودن، در صبح، با توجه به زاویهای که خورشید در ساعات اولیه دارد، باعث آزاد شدن پالس سالم و مفیدی از کورتیزول در بدن میشود که حس هوشیاری و بیداری را فعال میکند. همزمان با دریافت میزان کافی از نور خورشید، یک تایمر دیگر هم در بدن فعال میشود که باعث آزاد شدن ملاتونین در ۱۲ تا ۱۴ ساعت آینده میشود. آزاد شدن ملاتونین بعد از ۱۲ تا ۱۴ ساعت از غده کاجی باعث خوابآلود شدن ما میشود.
اما دریافت نکردن نور خورشید، آن هم در ساعتهای ابتدایی، حتی از پشت شیشه اتاق یا دفتر و یا زل زدن به صفحات نورانی، قادر به فعال کردن این پالس نیست. البته نه اینکه نباشد، بلکه مدت زمان بسیار بیشتری را میطلبد. نتیجه این میشود که نه در طول روز به حد کافی هوشیار و سر حال هستیم و نه در شب خواب درست و باکیفیتی را تجربه میکنیم. و این حلقه نامیمون آنقدر خودش را تغذیه میکند تا به جایی میرسیم که احساس میکنیم همیشه کسل هستیم.
توصیه من: ابتدای روز، برای پانزده دقیقه، کتابی بردارید، به بیرون بروید، و در معرض نور خورشید کتاب بخوانید.
این موضوع، احتمالا روی سلامت روان هم تاثیر دارد. البته هنوز با اطمینان نمیشود گفت که کدام روی آن یکی تاثیر میگذارد و اینکه آیا رابطه آنها علت و معلولی است یا اینکه صرفا با هم همسو هستند.
نکته مهم اینکه اگر ساعت از حدود ۹ بگذرد و زاویه خورشید به سمت قائم شدن میل کند، بدن پالس کورتیزول را نخواهد گرفت. بایستی ساعتهای ابتدایی در معرض نور خورشید قرار بگیرد.
و نکته بعدی، اینکه همیشه توصیههای پزشکتان در اولویت است.
نکته آخر: از مکملهای ملاتونین استفاده نکنید، مگر خلافش ثابت شود.
https://www.ilola.ir/4891
@ilola
منبع: آزمایشگاه هوبرمن
در معرض نور خورشید بودن، در صبح، با توجه به زاویهای که خورشید در ساعات اولیه دارد، باعث آزاد شدن پالس سالم و مفیدی از کورتیزول در بدن میشود که حس هوشیاری و بیداری را فعال میکند. همزمان با دریافت میزان کافی از نور خورشید، یک تایمر دیگر هم در بدن فعال میشود که باعث آزاد شدن ملاتونین در ۱۲ تا ۱۴ ساعت آینده میشود. آزاد شدن ملاتونین بعد از ۱۲ تا ۱۴ ساعت از غده کاجی باعث خوابآلود شدن ما میشود.
اما دریافت نکردن نور خورشید، آن هم در ساعتهای ابتدایی، حتی از پشت شیشه اتاق یا دفتر و یا زل زدن به صفحات نورانی، قادر به فعال کردن این پالس نیست. البته نه اینکه نباشد، بلکه مدت زمان بسیار بیشتری را میطلبد. نتیجه این میشود که نه در طول روز به حد کافی هوشیار و سر حال هستیم و نه در شب خواب درست و باکیفیتی را تجربه میکنیم. و این حلقه نامیمون آنقدر خودش را تغذیه میکند تا به جایی میرسیم که احساس میکنیم همیشه کسل هستیم.
توصیه من: ابتدای روز، برای پانزده دقیقه، کتابی بردارید، به بیرون بروید، و در معرض نور خورشید کتاب بخوانید.
این موضوع، احتمالا روی سلامت روان هم تاثیر دارد. البته هنوز با اطمینان نمیشود گفت که کدام روی آن یکی تاثیر میگذارد و اینکه آیا رابطه آنها علت و معلولی است یا اینکه صرفا با هم همسو هستند.
نکته مهم اینکه اگر ساعت از حدود ۹ بگذرد و زاویه خورشید به سمت قائم شدن میل کند، بدن پالس کورتیزول را نخواهد گرفت. بایستی ساعتهای ابتدایی در معرض نور خورشید قرار بگیرد.
و نکته بعدی، اینکه همیشه توصیههای پزشکتان در اولویت است.
نکته آخر: از مکملهای ملاتونین استفاده نکنید، مگر خلافش ثابت شود.
https://www.ilola.ir/4891
@ilola
منبع: آزمایشگاه هوبرمن
خلاصه کتاب ساعتساز نابینا اثر ریچارد داوکینز
کتاب ساعتساز نابینا، تلاش بینظیری از زیستشناس سرشناس، ریچارد داوکینز، برای به تصویر کشیدن چگونگی فرگشت است. برای همه ما این دست از سوالات پیش میآید که:
چطور از موجودات تکسلولی به چیزی که اکنون هستیم رسیدهایم؟
مگر امکان دارد که موجودات پیچیدهی امروزی، صرفا حاصل تصادف بوده باشند؟
داوکینز در این کتاب نشان میدهد که چطور تصادف در کنار انتخاب طبیعی، منجر به پیدایش موجودات پیچیدهای مثل انسان شده است. داروین مسئلهای را حل کرد که تا پیش از او تقریبا همه آن را به آفریدگار نسبت میدادند.
در این خلاصه میخوانیم که چطور نظریه فرگشت، پیچیدگیهای ما را به طبیعت، و نه یک آفریدگار نسبت میدهد. این نظریه میگوید که خالق ما، همان چیزی که شاید خیلی از مردم اسمش را خدا بگذارند، کور بوده و ما طی سلسله اتفاقات کور به جایی که اکنون هستیم، رسیدهایم. رخدادهایی که دانشمندان از زمان داروین به نام «فرگشت» میشناسند همان سلسله اتفاقات است. ساعتساز، آن هم از نوع نابینا، بهترین معادل برای نیروی کور طبیعت و قیاسی ملموس برای بیان آن است.
https://www.ilola.ir/4898
@ilola
کتاب ساعتساز نابینا، تلاش بینظیری از زیستشناس سرشناس، ریچارد داوکینز، برای به تصویر کشیدن چگونگی فرگشت است. برای همه ما این دست از سوالات پیش میآید که:
چطور از موجودات تکسلولی به چیزی که اکنون هستیم رسیدهایم؟
مگر امکان دارد که موجودات پیچیدهی امروزی، صرفا حاصل تصادف بوده باشند؟
داوکینز در این کتاب نشان میدهد که چطور تصادف در کنار انتخاب طبیعی، منجر به پیدایش موجودات پیچیدهای مثل انسان شده است. داروین مسئلهای را حل کرد که تا پیش از او تقریبا همه آن را به آفریدگار نسبت میدادند.
در این خلاصه میخوانیم که چطور نظریه فرگشت، پیچیدگیهای ما را به طبیعت، و نه یک آفریدگار نسبت میدهد. این نظریه میگوید که خالق ما، همان چیزی که شاید خیلی از مردم اسمش را خدا بگذارند، کور بوده و ما طی سلسله اتفاقات کور به جایی که اکنون هستیم، رسیدهایم. رخدادهایی که دانشمندان از زمان داروین به نام «فرگشت» میشناسند همان سلسله اتفاقات است. ساعتساز، آن هم از نوع نابینا، بهترین معادل برای نیروی کور طبیعت و قیاسی ملموس برای بیان آن است.
https://www.ilola.ir/4898
@ilola
ایلولا
خلاصه کتاب ساعتساز نابینا اثر ریچارد داوکینز - ایلولا
کتاب ساعتساز نابینا شاید بهترین مستند برای نشان دادن این اصل است که پیچیدگیهای موجودات حاصل تغییرات تدریجی در بازه بزرگ زمانی بوده است.
تاکتیکهای شعبدهبازها در سیاست و بازاریابی
محققان بر این باور هستند که درک ساز و کاری که شعبدهبازها در حقههای خود به کار میبرند، به مردم عادی کمک میکند تا در مقابل تقلب و دغلبازیهای بازاریابان و سیاست پیشگان از خودشان بهتر محافظت کنند.
مطالعهای در دانشگاه گلد-اسمیت لندن عنوان میکند همان حقههای روانشناسی که شعبدهبازها برای فریب تماشاگرها اجرا میکنند، میتواند انتخابهای مصرفکنندگان را تحت تاثیر قرار دهد. به عبارتی با استفاده از این حقهها، کنترل رفتار – مثل خرید – در دست صاحب کسب و کار است؛ بر خلاف تصور مشتری که احساس میکند انتخابهایش اصالتا از ذاتِ مختار خودش میآید.
روانشناسها به این پدیده، «توهم انتخاب» میگویند؛ توهم انتخاب از جانب شعبدهباز به تماشاگر القا میشود، تماشاگر احساس میکند که او در حال انتخاب است، ورق را به ظاهر با اختیار خودش انتخاب میکند، اما در حقیقت آن ورق، همان چیزی است که شعبدهباز میخواهد و تنها توهم اختیار و انتخاب را به تماشگر برای برگزیدن آن ورق القا کرده است.
تحقیق با نام «حقهی کنترل ذهن: اختیار و اجبار شعبدهبازها» توسط روانشناسها Alice Pailhes و Gustav Kuhn انجام شده است. این تحقیق، تاثیر و کنترل شعبدهبازها روی انتخاب تماشاگرها را بررسی میکند و به این موضوع میپردازد که چگونه همین حقهها در بخشهای دیگر زندگی، از مارکت و بازار گرفته تا سیاست میتواند اعمال شود.
@ilola
https://www.ilola.ir/4907
محققان بر این باور هستند که درک ساز و کاری که شعبدهبازها در حقههای خود به کار میبرند، به مردم عادی کمک میکند تا در مقابل تقلب و دغلبازیهای بازاریابان و سیاست پیشگان از خودشان بهتر محافظت کنند.
مطالعهای در دانشگاه گلد-اسمیت لندن عنوان میکند همان حقههای روانشناسی که شعبدهبازها برای فریب تماشاگرها اجرا میکنند، میتواند انتخابهای مصرفکنندگان را تحت تاثیر قرار دهد. به عبارتی با استفاده از این حقهها، کنترل رفتار – مثل خرید – در دست صاحب کسب و کار است؛ بر خلاف تصور مشتری که احساس میکند انتخابهایش اصالتا از ذاتِ مختار خودش میآید.
روانشناسها به این پدیده، «توهم انتخاب» میگویند؛ توهم انتخاب از جانب شعبدهباز به تماشاگر القا میشود، تماشاگر احساس میکند که او در حال انتخاب است، ورق را به ظاهر با اختیار خودش انتخاب میکند، اما در حقیقت آن ورق، همان چیزی است که شعبدهباز میخواهد و تنها توهم اختیار و انتخاب را به تماشگر برای برگزیدن آن ورق القا کرده است.
تحقیق با نام «حقهی کنترل ذهن: اختیار و اجبار شعبدهبازها» توسط روانشناسها Alice Pailhes و Gustav Kuhn انجام شده است. این تحقیق، تاثیر و کنترل شعبدهبازها روی انتخاب تماشاگرها را بررسی میکند و به این موضوع میپردازد که چگونه همین حقهها در بخشهای دیگر زندگی، از مارکت و بازار گرفته تا سیاست میتواند اعمال شود.
@ilola
https://www.ilola.ir/4907
ایلولا
تاکتیکهای شعبدهبازها در سیاست و بازاریابی - ایلولا
امروزه تاکتیکهای شعبدهبازها در سیاست و بازاریابی به کرات استفاده میشود. دانستن ساز و کار آنها میتواند به مردم عادی کمک کند تا تصمیمات
بازار بورس این روزها “بورس” شده و کمتر کسی را میبینید که سهمی در آن نداشته باشد. اما از بد ماجرا، اکثر افراد بدون دانش کافی اقدام به خرید و فروش میکنند و معمولا با ضرر معاملههایشان را میبندند. در این خلاصه نگاهی به کتاب ویلیام برنشتاین به نام چهار ستون سرمایه گذاری میاندازیم. از سوگیریهای ذهنی، مثل سوگیری ارزشگذاری، تا مدلهای محاسباتی برای سنجیدن بهای یک سهم گرفته و تا سوددهی سبد سهام پیش میرویم. به عبارتی یاد میگیریم که چطور یک سبد سهام قدرتمند داشته باشیم.
سرمایهگذاری در بازار سهام، در کل فکر خوبی به حساب میآید و میتواند به بازنشتگی بهتر و سریعتر شما کمک کند. محرک من برای ورود به بازار سرمایه کتاب سقلمه از آقای تیلر بود. اگر با دید بلندمدت و به عنوان روشی برای بازنشستگی به سرمایهگذاری نگاه کنید، احتمالا انتخاب بهتری از بازار سرمایه نخواهید داشت. اگر با دانش کافی وارد آن شوید، هدفتان در دسترستر خواهد بود و سریعتر به دست خواهد آمد.
پس اگر دغدغهی این روزهای شما، سبد سهامتان است، شاید خواندن این خلاصه راهی برای ساخت یک سبد خوب باشد. و شاید این مقاله در کنار سبد سهامی که بهتر شده، شروعی باشد برای عضویت دائمی در اشتراک وفاداری ایلولا!
@ilola
https://www.ilola.ir/4915
سرمایهگذاری در بازار سهام، در کل فکر خوبی به حساب میآید و میتواند به بازنشتگی بهتر و سریعتر شما کمک کند. محرک من برای ورود به بازار سرمایه کتاب سقلمه از آقای تیلر بود. اگر با دید بلندمدت و به عنوان روشی برای بازنشستگی به سرمایهگذاری نگاه کنید، احتمالا انتخاب بهتری از بازار سرمایه نخواهید داشت. اگر با دانش کافی وارد آن شوید، هدفتان در دسترستر خواهد بود و سریعتر به دست خواهد آمد.
پس اگر دغدغهی این روزهای شما، سبد سهامتان است، شاید خواندن این خلاصه راهی برای ساخت یک سبد خوب باشد. و شاید این مقاله در کنار سبد سهامی که بهتر شده، شروعی باشد برای عضویت دائمی در اشتراک وفاداری ایلولا!
@ilola
https://www.ilola.ir/4915
ایلولا
خلاصه کتاب چهار ستون سرمایه گذاری اثر ویلیام برنشتاین - ایلولا
سرمایه گذاری بدون دانش معمولا به ضررهای سنگین در کوتاه مدت منجر خواهد شد. کتاب چهار ستون سرمایه گذاری به شما برای افزایش دانش سرمایه گذاری کمک میکند.
خلاصه کتاب در یک نظر، اثر مالکوم گلدول
کتاب Blink یا «در یک نظر» اثر نویسنده سرشناس کانادایی مالکوم گلدول است. کتابهای گلدول معمولا به راحتی راه خودشان را به پرفروشترینهای آمازون پیدا میکنند. در این کتاب، او به دلِ تفکر غریزی و درونیِ انسانها زده و ادعا میکند که این نگاه میتواند با حذف اضافات، به تصمیمگیری بهتر و دقیقتری، نسبت به تصمیمگیری بر اساس دادههای زیاد و بررسیهای منطقی، عمیق و فراوان، منجر شود. گلدول دوربین خود را به سمت قدرت جادویی تصمیمات شهودی میچرخاند و آن را کاوش میکند. البته این قدرت جادویی نقاط ضعف و به تبع آن خطراتی را در دل خودش دارد که گلدول از آنها هم غافل نمیشود. گلدول با مثالهای فراوان در خصوص موارد بسیار متفاوت شروع میکند و در نهایت به بحث چگونگی کنترل شم و شهود برای رسیدن به بهترین نتیجهها میرسد.
@ilola
https://www.ilola.ir/4920
کتاب Blink یا «در یک نظر» اثر نویسنده سرشناس کانادایی مالکوم گلدول است. کتابهای گلدول معمولا به راحتی راه خودشان را به پرفروشترینهای آمازون پیدا میکنند. در این کتاب، او به دلِ تفکر غریزی و درونیِ انسانها زده و ادعا میکند که این نگاه میتواند با حذف اضافات، به تصمیمگیری بهتر و دقیقتری، نسبت به تصمیمگیری بر اساس دادههای زیاد و بررسیهای منطقی، عمیق و فراوان، منجر شود. گلدول دوربین خود را به سمت قدرت جادویی تصمیمات شهودی میچرخاند و آن را کاوش میکند. البته این قدرت جادویی نقاط ضعف و به تبع آن خطراتی را در دل خودش دارد که گلدول از آنها هم غافل نمیشود. گلدول با مثالهای فراوان در خصوص موارد بسیار متفاوت شروع میکند و در نهایت به بحث چگونگی کنترل شم و شهود برای رسیدن به بهترین نتیجهها میرسد.
@ilola
https://www.ilola.ir/4920
خلاصه کتاب گم کردن سوراخ دعا اثر اریک بارکر
وقتی به قفسهی کتابهای توسعه شخصی و موفقیت نگاه میکنیم، احساسی به ما میگوید که راهش را پیدا کردیم. ته دلمون قرص میشود که فرمول موفقیت لابهلای کلمههای این کتابهاست. ولی آیا موفقیت فرمول خاصی دارد؟ این سوال، اریک بارکر را رهنمون سفری کرد تا پاسخ را بکاود. سفری در دل تحقیقات و مصاحبهها با متخصصین حوزه موفقیت؛ چه آنهایی که به موفقیت رسیدهاند و چه آنهایی که از موفقیت گفتهاند. نتیجه تمام این زحمتها، کتاب «گم کردن سوراخ دعا» است. داستانهای مختلف، از دزدان دریایی گرفته تا زندگی شخصی آلبرت اینشتین. بارکر سعی کرده تا یک نگاه بیطرفانه به مسالهی موفقیت بیندازد و آن را برای شما به بهترین شکل ممکن روی کاغذ بیاورد. از بین تمام کتابهایی که در خصوص رشد فردی و موفقیت خواندهام، این یکی بیشتر از همه با عقل جور در میآمد و همزمان با عقل جور در نمیآمد. بارکر بسیاری از آن چیزهایی که عقل سلیم و خرد جمعی میگوید «راه موفقیت است،» را لگدمال کرده ولی همزمان وقتی بیطرفانه به آنها نگاه میکنیم، میبینیم که درست میگوید و حرفش منطقی به نظر میرسد.
فایل صوتی این خلاصه هم تا چند روز آینده به نوشته اضافه میشود و در کانالهای مختلف پادکست منتشر خواهد شد.
https://www.ilola.ir/4932
وقتی به قفسهی کتابهای توسعه شخصی و موفقیت نگاه میکنیم، احساسی به ما میگوید که راهش را پیدا کردیم. ته دلمون قرص میشود که فرمول موفقیت لابهلای کلمههای این کتابهاست. ولی آیا موفقیت فرمول خاصی دارد؟ این سوال، اریک بارکر را رهنمون سفری کرد تا پاسخ را بکاود. سفری در دل تحقیقات و مصاحبهها با متخصصین حوزه موفقیت؛ چه آنهایی که به موفقیت رسیدهاند و چه آنهایی که از موفقیت گفتهاند. نتیجه تمام این زحمتها، کتاب «گم کردن سوراخ دعا» است. داستانهای مختلف، از دزدان دریایی گرفته تا زندگی شخصی آلبرت اینشتین. بارکر سعی کرده تا یک نگاه بیطرفانه به مسالهی موفقیت بیندازد و آن را برای شما به بهترین شکل ممکن روی کاغذ بیاورد. از بین تمام کتابهایی که در خصوص رشد فردی و موفقیت خواندهام، این یکی بیشتر از همه با عقل جور در میآمد و همزمان با عقل جور در نمیآمد. بارکر بسیاری از آن چیزهایی که عقل سلیم و خرد جمعی میگوید «راه موفقیت است،» را لگدمال کرده ولی همزمان وقتی بیطرفانه به آنها نگاه میکنیم، میبینیم که درست میگوید و حرفش منطقی به نظر میرسد.
فایل صوتی این خلاصه هم تا چند روز آینده به نوشته اضافه میشود و در کانالهای مختلف پادکست منتشر خواهد شد.
https://www.ilola.ir/4932
ایلولا
خلاصه کتاب گم کردن سوراخ دعا اثر اریک بارکر - ایلولا
میخواهید موفق شوید؟ اصلا موفقیت چیست؟ اریک بارکر در کتاب گم کردن سوراخ دعا به خوبی شما را با موفقیت و چگونگی رسیدن به آن آشنا میکند.
پادکست خلاصه کتاب گم کردن سوراخ دعا، آماده شده. میتونید از لینک زیر گوش کنید یا از طریق برنامهای که باهاش پادکست گوش میکنید، ایلولا رو سرچ کنید و قسمت جدید رو بگیرد.
https://anchor.fm/ilola/episodes/S03-E04-e1032vu
https://anchor.fm/ilola/episodes/S03-E04-e1032vu
Anchor
S03 E04 گم کردن سوراخ دعا اثر اریک بارکر by ilola
موفقیت واقعا چیه؟ سوال اصلی اینه که از کجا شروع کنیم و از کدوم مسیر بریم؟ کتابِ بارکر، یکی از بهترین کتابها برای پیدا کردن جوابِ این پرسشِ اساسیه. بارکر به دل داستانهایی میزنه، که برای ما مقدسن. مثلا انشتین رو در نظر بگیرید. بتِ خیلی از ماهاست. یه دانشمند…
مساله ازدواج، مهریه و حق طلاق با نگاهی به ذهن آدمیزاد
وقتی صحبت از ازدواج میشود، در کشور ما، مساله مهریه به سرعت پیش کشیده میشود. مهم نیست که چقدر با روش سنتی مخالف باشیم، آمار، و البته نگاهی به اطرافیانمان، به ما میگوید که قرار است چه اتفاقی بیفتد: مهریه تعیین میکنیم. البته شاید این مهریه را معادلی برای حق طلاقی که به صورت پیشفرض به طرف دیگر دادهایم در نظر بگیریم. به هر حال بر اساس قانون، حق طلاق به مرد داده میشود و نمیتوانیم که عروس رو دست خالی و بدون پشتوانه به خانه بخت بفرستیم. بایستی داماد را زیر بار مهریه و به زور آن، متعهد به سازش کنیم. شاید با خودمان فکر کنیم که خاصیت بازدارندگی مهریه میتواند قدرت حق طلاق را مهار کند. در مخیله عروس و دامادی که در دل قضیه هستند، نمیگنجد که روزی قرار است از این اهرمها استفاده کنند، برای همین شاید برایشان خیلی هم مهم نباشد که بزرگترها در حال بستن چه نوع عهد و پیمانی هستند. اما بزرگترها که احتمالا احساس عقل کُل بودن در آن لحظات احاطهشان کرده با دقت در حال تنظیم سندی تاریخی هستند. ولی سوال اینجاست که چقدر کارِ بزرگترها منطقی است؟ واقعیتهای آماری و روانشناسی آیا بزرگترها را همانقدر عقل کل میبیند که خودشان میبینند؟
https://www.ilola.ir/4941
@ilola
وقتی صحبت از ازدواج میشود، در کشور ما، مساله مهریه به سرعت پیش کشیده میشود. مهم نیست که چقدر با روش سنتی مخالف باشیم، آمار، و البته نگاهی به اطرافیانمان، به ما میگوید که قرار است چه اتفاقی بیفتد: مهریه تعیین میکنیم. البته شاید این مهریه را معادلی برای حق طلاقی که به صورت پیشفرض به طرف دیگر دادهایم در نظر بگیریم. به هر حال بر اساس قانون، حق طلاق به مرد داده میشود و نمیتوانیم که عروس رو دست خالی و بدون پشتوانه به خانه بخت بفرستیم. بایستی داماد را زیر بار مهریه و به زور آن، متعهد به سازش کنیم. شاید با خودمان فکر کنیم که خاصیت بازدارندگی مهریه میتواند قدرت حق طلاق را مهار کند. در مخیله عروس و دامادی که در دل قضیه هستند، نمیگنجد که روزی قرار است از این اهرمها استفاده کنند، برای همین شاید برایشان خیلی هم مهم نباشد که بزرگترها در حال بستن چه نوع عهد و پیمانی هستند. اما بزرگترها که احتمالا احساس عقل کُل بودن در آن لحظات احاطهشان کرده با دقت در حال تنظیم سندی تاریخی هستند. ولی سوال اینجاست که چقدر کارِ بزرگترها منطقی است؟ واقعیتهای آماری و روانشناسی آیا بزرگترها را همانقدر عقل کل میبیند که خودشان میبینند؟
https://www.ilola.ir/4941
@ilola
ایلولا
مساله ازدواج، مهریه و حق طلاق با نگاهی به ذهن آدمیزاد - ایلولا
شما خاص نیستید و با احتمال بسیار بالایی وقتی ازدواج میکنید مثل بقیه مهریه تعیین میکنید و حق طلاق را به مرد میدهید. ولی آیا از نظر روانشناسی
مغز منعطف کودکان و تکلیف ما بزرگترها در خصوص مساله یادگیری
پیشتر باور بر این بود که با رسیدن به بلوغ کامل ذهنی، سلولهای عصبی جدیدی در مغزمان شکل نمیگیرند، ولی این موضوع با پژوهشهای جدید، زیر سوال رفته و کار به جایی رسیده که عدهای ادعا میکنند مغز یک انسان بزرگسال به خوبی مغز یک بچه میتواند یاد بگیرد. اما اوضاع اینقدرها سیاه و سفید نیست که بسیاری از ما تصور میکنیم. مغز منعطف کودکان در برابر مغز بزرگسالان با توجه به پلاستیسیتی یا انعطاف بالاتر، مستعد یادگیری عمیقتر، ظریفتر و دقیقتر است اما مغز بزرگسالانان هم مثل غذای خشک شده نیست که شاید دیگر مصرفی ندارد، بلکه آن هم انعطافپذیر است، اما به مراتب کمتر. با همهی اینها، مغز بزرگسال برتریهایی دارد که میتواند کمبود انعطاف را جبران کند. با ایلولا همراه باشید تا به دل چند رخداد و پژوهش بزنیم و ببینیم که اوضاع از چه قرار است.
https://www.ilola.ir/4956
پیشتر باور بر این بود که با رسیدن به بلوغ کامل ذهنی، سلولهای عصبی جدیدی در مغزمان شکل نمیگیرند، ولی این موضوع با پژوهشهای جدید، زیر سوال رفته و کار به جایی رسیده که عدهای ادعا میکنند مغز یک انسان بزرگسال به خوبی مغز یک بچه میتواند یاد بگیرد. اما اوضاع اینقدرها سیاه و سفید نیست که بسیاری از ما تصور میکنیم. مغز منعطف کودکان در برابر مغز بزرگسالان با توجه به پلاستیسیتی یا انعطاف بالاتر، مستعد یادگیری عمیقتر، ظریفتر و دقیقتر است اما مغز بزرگسالانان هم مثل غذای خشک شده نیست که شاید دیگر مصرفی ندارد، بلکه آن هم انعطافپذیر است، اما به مراتب کمتر. با همهی اینها، مغز بزرگسال برتریهایی دارد که میتواند کمبود انعطاف را جبران کند. با ایلولا همراه باشید تا به دل چند رخداد و پژوهش بزنیم و ببینیم که اوضاع از چه قرار است.
https://www.ilola.ir/4956
هومیواِسْتِیْسِسْ چیست؟ وضعیتی که بدن جاندار تمایل به حفظ آن دارد و با ایجاد تغییرات جزئی در سیستم تلاش میکند در آن باقی بماند.
این وضعیت چه ارتباطی با مغز و یادگیری دارد؟ زیاد و البته حیاتی. یادگیری هوشمندانه با درک بهتر این وضعیت امکانپذیر است. در این نوشته کمی به دل این موضوع میزنیم.
https://www.ilola.ir/4970
پانوشت:
این چند وقت درگیر خارج شدن از همین وضعیتی بودم که در این نوشته توضیح دادم. تلاش برای خارج شدن از نقطه آسایش برای یادگیری حوزه رمزارزها. درسته که بوکوفسکی بالاخره با ترک پستش در اداره پست و رفتن به سمت نویسندگی به نون و نوایی رسید، اما این موضوع برای خیلیها صادق نخواهد بود. سوگیریهای ذهنی نباید ما رو غافل از واقعیت کنه. البته که من نویسنده حرفهای نیستم، اما اگه بودم هم فکر نمیکنم با توجه به وضعیت جامعه، این حرفه شکمم رو سیر میکرد. اینه که گاهی مجبور میشم به درهای دیگهای بزنم، و خب وقفهای که بین نوشتهها میافته دلیلش تا حدودی همینه.
این وضعیت چه ارتباطی با مغز و یادگیری دارد؟ زیاد و البته حیاتی. یادگیری هوشمندانه با درک بهتر این وضعیت امکانپذیر است. در این نوشته کمی به دل این موضوع میزنیم.
https://www.ilola.ir/4970
پانوشت:
این چند وقت درگیر خارج شدن از همین وضعیتی بودم که در این نوشته توضیح دادم. تلاش برای خارج شدن از نقطه آسایش برای یادگیری حوزه رمزارزها. درسته که بوکوفسکی بالاخره با ترک پستش در اداره پست و رفتن به سمت نویسندگی به نون و نوایی رسید، اما این موضوع برای خیلیها صادق نخواهد بود. سوگیریهای ذهنی نباید ما رو غافل از واقعیت کنه. البته که من نویسنده حرفهای نیستم، اما اگه بودم هم فکر نمیکنم با توجه به وضعیت جامعه، این حرفه شکمم رو سیر میکرد. اینه که گاهی مجبور میشم به درهای دیگهای بزنم، و خب وقفهای که بین نوشتهها میافته دلیلش تا حدودی همینه.
ایلولا
هومیواستیسیس و مغز - ایلولا
هومیواستیسیس چیست؟ این حالت چه ارتباطی با مغز و یادگیری دارد؟ شناخت آن آیا کمکی به ما برای بهبود یادگیری مهارت میکند؟ در این نوشته خواهید فهمید.