با کتابهای الکترونیکی #انتشارات_کلک_آزادگان آشنا شوید.
#جدایی_معنوی
نویسنده: #دبی_فورد
بازگردان: #سوسن اورعی
ویراستار: #ریحانه_فرهنگی
هیچ چیزی مانند طلاق وجود ندارد!
اگر ما تعریفی را که دست کم در یک لغتنامۀ جامع و کامل در بارۀ طلاق وجود دارد و از آن به عنوان «جدایی مطلق» و «انفصال» یاد شده است بپذیریم، آنگاه هیچ چیز مانند آن وجود نخواهد شد. جدایی، در سراسر هستی مفهومی ندارد. برای بسیاری از ما این خبر میتواند هم خوب و هم بد باشد. جنبۀ خوب این خبر آن است که هیچگاه تنها نیستیم و نمیتوانیم باشیم و جنبۀ بدش این است که نمیتوانیم از هیچ کس خلاصی یابیم. ما نمیتوانیم خود را از کسانی که میشناختهایم، جدا کنیم. خلاصۀ کلام این است که: غیر ممکن است رابطهای پایان یابد، فقط ممکن است این رابطه تغییر کند!
درک این نکته برای هر کسی که در آغاز رابطهای قرار گرفته، بسیار مهم است. هیچ رابطهای هرگز پایان نمییابد! پرسش اساسی این نیست که آیا ما تصمیم داریم یک رابطۀ جدید داشته باشیم، بلکه این است که چه نوع رابطهای میخواهیم داشته باشیم. رابطۀ ما با دیگری حتی اگر او را هرگز برای بار دیگر نبینیم، ادامه خواهد یافت و ماهیت آن رابطه به گونهای کاملاً حقیقی بر روزها و لحظات زندگی ما تأثیر خواهد داشت.
به ندرت در چارچوب تجربۀ بشری، رابطهای یافت میشود که بیش از رابطهای که آن را ازدواج مینامیم، تنگاتنگ و تأثیرگذار باشد. از این رو کمتر پدیدهای مخربتر از یک ازدواج فروپاشیده، میباشد. با این همه آن ویرانیای که برای آن شیون و زاری میکنیم، توهّمیست که زاییدۀ تصور ماست. ما گمان میکنیم که ازدواج میتواند نابود شود، در حالی که این یک توهّم است. هنگامی که این واقعیت را درک کنیم، در مسیر بهبود قرار خواهیم گرفت.
#جدایی_معنوی
نویسنده: #دبی_فورد
بازگردان: #سوسن اورعی
ویراستار: #ریحانه_فرهنگی
هیچ چیزی مانند طلاق وجود ندارد!
اگر ما تعریفی را که دست کم در یک لغتنامۀ جامع و کامل در بارۀ طلاق وجود دارد و از آن به عنوان «جدایی مطلق» و «انفصال» یاد شده است بپذیریم، آنگاه هیچ چیز مانند آن وجود نخواهد شد. جدایی، در سراسر هستی مفهومی ندارد. برای بسیاری از ما این خبر میتواند هم خوب و هم بد باشد. جنبۀ خوب این خبر آن است که هیچگاه تنها نیستیم و نمیتوانیم باشیم و جنبۀ بدش این است که نمیتوانیم از هیچ کس خلاصی یابیم. ما نمیتوانیم خود را از کسانی که میشناختهایم، جدا کنیم. خلاصۀ کلام این است که: غیر ممکن است رابطهای پایان یابد، فقط ممکن است این رابطه تغییر کند!
درک این نکته برای هر کسی که در آغاز رابطهای قرار گرفته، بسیار مهم است. هیچ رابطهای هرگز پایان نمییابد! پرسش اساسی این نیست که آیا ما تصمیم داریم یک رابطۀ جدید داشته باشیم، بلکه این است که چه نوع رابطهای میخواهیم داشته باشیم. رابطۀ ما با دیگری حتی اگر او را هرگز برای بار دیگر نبینیم، ادامه خواهد یافت و ماهیت آن رابطه به گونهای کاملاً حقیقی بر روزها و لحظات زندگی ما تأثیر خواهد داشت.
به ندرت در چارچوب تجربۀ بشری، رابطهای یافت میشود که بیش از رابطهای که آن را ازدواج مینامیم، تنگاتنگ و تأثیرگذار باشد. از این رو کمتر پدیدهای مخربتر از یک ازدواج فروپاشیده، میباشد. با این همه آن ویرانیای که برای آن شیون و زاری میکنیم، توهّمیست که زاییدۀ تصور ماست. ما گمان میکنیم که ازدواج میتواند نابود شود، در حالی که این یک توهّم است. هنگامی که این واقعیت را درک کنیم، در مسیر بهبود قرار خواهیم گرفت.
#جدایی_معنوی #دبی_فورد #سوسن_اورعی
ضربالمثلی میگوید: «حقیقت، شما را آزاد خواهد کرد!» با نگریستن مشتاقانه به داستانهایی که برای خودمان میگوییم، اجازۀ شروع روند دگرگونی را به خود میدهیم. این دگرگونی میتواند آموختن عشق ورزیدن به کل وجود خودمان، خواه خوب یا نه چندان خوب باشد و این دشوارترین وظیفهایست که بر عهدۀ ماست. به ما آموختهاند برای احساس عشق باید کسی را بیابیم که به ما عشق بورزد. اما آنگاه که این عشق به شکست میانجامد، جای تعجب نیست که برای توجیه آن به همان تفاسیر منفیای که در بارۀ عشق و زندگی داشتیم برگردیم. در این صورت ممکن است ترس، نومیدی، اندوه و تنهایی یار همیشگی ما شود و در حالی که میکوشیم برای «چرایی» موقعیت خود پاسخی بیابیم، احساس آن که دوستداشتنی و مطلوب نیستیم هم به آن افزوده گردد.
بیشتر اوقات ما در چنین شرایطی افسرده یا خشمگین میشویم و سخنانی را مانند «نمیتوانم به هیچ کس اعتماد کنم.»، «زندگی چه قدر پوچ است.» یا «هرگز اجازه نمیدهم کسی این کار را دوباره با من انجام دهد.» با خود میگوییم. تمامی این احساسات منفی و پیامهای دردناک، درون آگاهیمان انباشته میشوند و ما در نهایت بیتجربگی، این احساسات مسموم و باورهای منفی را به خود بازمیگردانیم. غفلت از این زخمهای درونی، نتیجهای جز روابط نامشروع، اعتیاد، پریشانی فکری، افسردگی، بیماریهای مزمن و یا بدبینی نسبت به خود و دیگران و دنیای اطراف در بر نخواهد داشت. بدتر از همه آن که اگر ما فرصت رسیدگی به خود و التیام دردهای درونیمان را نداشته باشیم، این شکستها را دوباره تجربه خواهیم کرد. پس چه بهتر که از این دوران به عنوان فرصتی برای بهبود استفاده کنیم. بهبود، نخستین گام برای بازگشت ما به جاییست که کمال انسانیت خود را ببینیم و با آگاهی از آن، فرصت بازگشت به عمیقترین ارتباط یعنی اتصال با خالق الهی را بیابیم.
#جدایی_معنوی #دبی_فورد #سوسن_اورعی
ضربالمثلی میگوید: «حقیقت، شما را آزاد خواهد کرد!» با نگریستن مشتاقانه به داستانهایی که برای خودمان میگوییم، اجازۀ شروع روند دگرگونی را به خود میدهیم. این دگرگونی میتواند آموختن عشق ورزیدن به کل وجود خودمان، خواه خوب یا نه چندان خوب باشد و این دشوارترین وظیفهایست که بر عهدۀ ماست. به ما آموختهاند برای احساس عشق باید کسی را بیابیم که به ما عشق بورزد. اما آنگاه که این عشق به شکست میانجامد، جای تعجب نیست که برای توجیه آن به همان تفاسیر منفیای که در بارۀ عشق و زندگی داشتیم برگردیم. در این صورت ممکن است ترس، نومیدی، اندوه و تنهایی یار همیشگی ما شود و در حالی که میکوشیم برای «چرایی» موقعیت خود پاسخی بیابیم، احساس آن که دوستداشتنی و مطلوب نیستیم هم به آن افزوده گردد.
بیشتر اوقات ما در چنین شرایطی افسرده یا خشمگین میشویم و سخنانی را مانند «نمیتوانم به هیچ کس اعتماد کنم.»، «زندگی چه قدر پوچ است.» یا «هرگز اجازه نمیدهم کسی این کار را دوباره با من انجام دهد.» با خود میگوییم. تمامی این احساسات منفی و پیامهای دردناک، درون آگاهیمان انباشته میشوند و ما در نهایت بیتجربگی، این احساسات مسموم و باورهای منفی را به خود بازمیگردانیم. غفلت از این زخمهای درونی، نتیجهای جز روابط نامشروع، اعتیاد، پریشانی فکری، افسردگی، بیماریهای مزمن و یا بدبینی نسبت به خود و دیگران و دنیای اطراف در بر نخواهد داشت. بدتر از همه آن که اگر ما فرصت رسیدگی به خود و التیام دردهای درونیمان را نداشته باشیم، این شکستها را دوباره تجربه خواهیم کرد. پس چه بهتر که از این دوران به عنوان فرصتی برای بهبود استفاده کنیم. بهبود، نخستین گام برای بازگشت ما به جاییست که کمال انسانیت خود را ببینیم و با آگاهی از آن، فرصت بازگشت به عمیقترین ارتباط یعنی اتصال با خالق الهی را بیابیم.