#اولین_روز_کاری_در_کارخانه_جدید
اولین روز در یک کارخانه ی جدید، فارغ از میزان سابقه و پیشینه، یک جور دیگر است. به ویژه اینکه یک نفر که فکر می کند تو هم مثل خودش همه چیز را می دانی، بیاید و توضیحات مبهمی بدهد و تو را در سر و صدای دریل ها و پرس ها رها کند و برود. آن وقت تو می مانی و کلی سوال بی جواب که نمی دانی از که باید بپرسی. دور و برت را نگاه می کنی، همه چیز بهم ریخته و آشفته است. پالت ها بدون هیچ نظمی روی هم ریخته شده و چرخها و گاریها هم هر کدام یک طرف سالن تولید به حال خود رها شده اند. اینجاست که اولین جرقه در ذهنت زده می شود. بله! 5S (نظام آراستگی) اما چگونه و از کجا باید شروع کرد. گوشی ات را روشن می کنی و چند عکس از فضای سالن ها می گیری تا در فرصت مناسب در مورد آراستگی محیط کار فکر کنی (اولین اشتباه! نقض قوانین کارخانه به دلیل ناآگاهی). در همین حین یک نفر به سرعت به سمتت می دود و با لحنی تند می گوید نگیر آقا! چکار می کنی؟ اصلا تو کی هستی؟
آرام می گویی من مهندس جدید کارخانه هستم (دومین اشتباه! اینجا کارخانه است، داد بزن). گوشش را نزدیک دهانت می کند و می گوید کی؟
می گویی آقای فلانی! مهندس جدید کارخانه!
می گوید بهرحال عکس برداری ممنوع است و هنگام دور شدن با خود می گوید هر روز یک مهندس می آورند که فقط راه برود و پول مفت بگیرد. با خودت می گویی باید همه بفهمند که من با باقی افراد متفاوتم. من آمدهام بهرهوری را افزایش دهم. اما به نظرت چنین افرادی می دانند بهرهوری چیست؟ افرادی که در قالب نادرست کاری شکل گرفتهاند. به نظر می آید کار سختی در پیش داری.
اولین روز در یک کارخانه ی جدید، فارغ از میزان سابقه و پیشینه، یک جور دیگر است. به ویژه اینکه یک نفر که فکر می کند تو هم مثل خودش همه چیز را می دانی، بیاید و توضیحات مبهمی بدهد و تو را در سر و صدای دریل ها و پرس ها رها کند و برود. آن وقت تو می مانی و کلی سوال بی جواب که نمی دانی از که باید بپرسی. دور و برت را نگاه می کنی، همه چیز بهم ریخته و آشفته است. پالت ها بدون هیچ نظمی روی هم ریخته شده و چرخها و گاریها هم هر کدام یک طرف سالن تولید به حال خود رها شده اند. اینجاست که اولین جرقه در ذهنت زده می شود. بله! 5S (نظام آراستگی) اما چگونه و از کجا باید شروع کرد. گوشی ات را روشن می کنی و چند عکس از فضای سالن ها می گیری تا در فرصت مناسب در مورد آراستگی محیط کار فکر کنی (اولین اشتباه! نقض قوانین کارخانه به دلیل ناآگاهی). در همین حین یک نفر به سرعت به سمتت می دود و با لحنی تند می گوید نگیر آقا! چکار می کنی؟ اصلا تو کی هستی؟
آرام می گویی من مهندس جدید کارخانه هستم (دومین اشتباه! اینجا کارخانه است، داد بزن). گوشش را نزدیک دهانت می کند و می گوید کی؟
می گویی آقای فلانی! مهندس جدید کارخانه!
می گوید بهرحال عکس برداری ممنوع است و هنگام دور شدن با خود می گوید هر روز یک مهندس می آورند که فقط راه برود و پول مفت بگیرد. با خودت می گویی باید همه بفهمند که من با باقی افراد متفاوتم. من آمدهام بهرهوری را افزایش دهم. اما به نظرت چنین افرادی می دانند بهرهوری چیست؟ افرادی که در قالب نادرست کاری شکل گرفتهاند. به نظر می آید کار سختی در پیش داری.