وقتی به تغییراتی که توی افکار و رفتارم پیش اومده فکر میکنم هم خوابم نمیبره هم میترسم نه تنها از خودم بلکه از زندگی توی زمان هایی که مجبورم کرد و توی موقعیت هایی قرارم داد که هیچ زمان در شان خودم نمیدیدم ،که هیچ زمان فکرشم نمیکردم که من مجبور به انتخاب و انجام اون موضوع بشم ولی چیزیه که پیش اومده و همین پیش اومدن ها من رو میترسونه و هر روز از روز قبل سِر ترم میکنه.
یکی از دستاوردهای مستقل بودن ذره ذره از دست دادن زنانگیه..
مثلا من الان خودم مشتی هستم:)
مثلا من الان خودم مشتی هستم:)