ᴀʙᴏᴜᴛ ᴛɪᴍᴇ 🕊
81 subscribers
200 photos
53 videos
1 file
69 links
Download Telegram
“باید آیا رفت؟ باید آیا ماند؟
بمان اگر توانی ماند،
برو اگر که باید رفت”
“کوه باش و دل نبند
رود باش اما بمون
اشک شو اما نه تو غم
تو اوج خنده
یادت نره قولتو
نشه چیزی خسته کنه تو رو
یادت نره زندگی
یه وقت یادت نره زنده‌ای
من تو رو میخوام اما آزاد
که غم هیچ وقت سراغت نیاد
من اشک آرزو میکنم برات
نه تو غم”
“قطعه «گیله لوی» را فریدون پوررضا با ترانه‌ای از محمدولی مظفری کجیدی سیاهکلی خوانده است.
ترانه «گیلˇ لؤی» هم دو داستان و فرضیه را با خود جابه‌جا می‌کند. بسیاری باور دارند این ترانه در ستایش قیام سیاهکل و دیگران آن را قطعه‌ای عاشقانه می‌دانند. هر چند که با توجه به بیت‌های نیامده در این قطعه به نظر می‌رسد نگاه گروه اول به واقعیت نزدیک‌تر باشد. هم‌حال مهم این‌که «گیلˇ لؤی» بی‌شک یکی از با شکوه‌ترین فولک‌های موجود است. در خروجی پژوهشی که انجام شده برای هر نیم‌بیت دو تعبیر عاشقانه، حماسی و معنای واژه‌ها نیز نوشته شده است. گیل لو/لوی را چه جوان گیلان چه دختر زیبای گیلان بدانیم از بزرگی مفاهیم کم نمی‌کند. با هم مرور کنیم.”

-مارال دوستی
کاش ذهنم به خلوتی اینجا بود.
شب‌های روشن * دوست داشتن
رفتن و گذشتن پیوسته.
منظورتون چیه که من نمیتونم زن پارسا پیروزفر جوان باشم؟ :(
باز در چشم باد میده باز من هوایی شدم
“اگه من بتونم چشمامو ببندم
فردا صبح میام به دیدن تو
اگه من بتونم بگذرم ازین شب تاریک
فردا صبح میام به دیدن تو
همه چی خاکستری، هنوز چراغا روشنن
یه روز سرد پاییزی تو میای از دور قرمز
از بین برگای زرد تو آغوش مرد خاکستری
این بهترین لحظه‌ی رو زمین
برای آخرین روز دنیاست
این بهترین لحظه‌ی رو زمین
برای آخرین روز دنیاست
تموم شد”
“یار من قهر کرد و رفت
راه‌ها در مه فرو رفت
آخر چرا عشقم را
درست و حسابی به او نگفتم؟”
کاش غم و غصه از برف بود
می چکید پای گلابی‌ها، نیمکت پارک‌ها
و مردم، تا شده در برابر زندگی قسم می‌خوردند
مرگ تقصیرشان نیست.

قطار سفید * شمس لنگرودی
از پرسه‌های امروز بعد دانشگاه؛ باعث شدن چند دقیقه‌ای گریه‌هام قطع بشن.