Forwarded from دفتر تاریخ شفاهی حوزه علمیه
📌 آیتالله آمد
🔸 ورود امام خمینی به ایران به روایت شاهرخ مسکوب
🔷 [یادداشت در تاریخ 12 بهمن 1357:] امروز آیتالله آمد. اول پای تلویزیون لم دادیم و قهوه فرانسه به دست منتظر ماندیم تا هم بهترین دید را داشته باشیم و هم انبوه مردم را از چشم تیزبین دوربین ببینیم. با گیتا رفتیم به چهارراه پهلوی و در تقاطع شاهرضا-صبا مستقر شدیم. پیدا بود که دیدن آیتالله نه ممکن بود و نه هدف بود: از نظر هیئت ظاهر، به هر تقدیر یکی است چون دیگران. ولی مردم دیدن داشتند. همه جور از هر سن و صنفی، از هر طبقه و گروهی بود.
🔶 آرام، خوشحال، با چهرههای باز و پاک شده از خاکستر تحقیر و توهینِ آن فرعون و دستگاهش که میخواست دمشان را بگیرد و بیرون بیندازد. از کودک و پیرزن چادری و بزرگ و کوچک، کسی نبود که نباشد. تجربه عجیبی بود که دیگر اتفاق نمیافتد. هرگز تهران را اینجوری ندیده بودم و دیگر هرگز نخواهم دید. «خلق همه سر به سر نهال خدا» بودند با شاخههای زلال باران خورده، سبزِ سبز که مثل درختهای شاد راه میرفتند و بهار در دستشان بود و طراوت سرکش روییدن در دلشان. روی خاک گلگون و رنگارنگ دلهره و امید میخرامیدند. چه فکر فقیر و چه زبان الکنی دارم!
🔷 خمینی تهران را، ایران را فتح کرد. تا کنون نه کسی اینطوری وارد تهران شده بود و نه تهران هرگز اینطور آغوشش را به روی کسی باز کرده بود. شاید هیچ کسی اینجوری به هیچ شهری پا نگذاشته بود. آن تهرانِ دودزده با خیابانهای متراکم و اتوموبیلهای شتابزده اما متوقف و عابران عبوس و عصبی، اکنون آرام و خندان و مصمم بود؛ خود را باز یافته بود و مثل دختری شاداب و معصوم تسلیم این «روح الله» شده بود.
🔶 شهر، درِ قلبش را به روی این مرد باز کرد و یحیای خود را در کُنه جانش جا داد. او شهر را - و ملت را - در خون جوانانش تعمید داده بود و اینک که شهر «پاک و صافی از چاه طبیعت» خود بیرون میآمد صفای پاک و آزادش را جشن میگرفت. کاش روح الله هرگز چون صلیبی بر دوش شهر (و کشور) نیفتد و در راه سربالا و سنگلاخ رستگاری و رستاخیز بار خاطرش نباشد، یارشاطر باشد. هرچند که در حقیقت هم اکنون شهر از گور خود برخاسته، از مرگ خروج کرده و به صحرای زندگی بازگشته است."
📚 روزها در راه، شاهرخ مسکوب، نشر خاوران، صفحه ۵۴.
https://t.me/horalhistory/247
@howzehoralhistory
🔸 ورود امام خمینی به ایران به روایت شاهرخ مسکوب
🔷 [یادداشت در تاریخ 12 بهمن 1357:] امروز آیتالله آمد. اول پای تلویزیون لم دادیم و قهوه فرانسه به دست منتظر ماندیم تا هم بهترین دید را داشته باشیم و هم انبوه مردم را از چشم تیزبین دوربین ببینیم. با گیتا رفتیم به چهارراه پهلوی و در تقاطع شاهرضا-صبا مستقر شدیم. پیدا بود که دیدن آیتالله نه ممکن بود و نه هدف بود: از نظر هیئت ظاهر، به هر تقدیر یکی است چون دیگران. ولی مردم دیدن داشتند. همه جور از هر سن و صنفی، از هر طبقه و گروهی بود.
🔶 آرام، خوشحال، با چهرههای باز و پاک شده از خاکستر تحقیر و توهینِ آن فرعون و دستگاهش که میخواست دمشان را بگیرد و بیرون بیندازد. از کودک و پیرزن چادری و بزرگ و کوچک، کسی نبود که نباشد. تجربه عجیبی بود که دیگر اتفاق نمیافتد. هرگز تهران را اینجوری ندیده بودم و دیگر هرگز نخواهم دید. «خلق همه سر به سر نهال خدا» بودند با شاخههای زلال باران خورده، سبزِ سبز که مثل درختهای شاد راه میرفتند و بهار در دستشان بود و طراوت سرکش روییدن در دلشان. روی خاک گلگون و رنگارنگ دلهره و امید میخرامیدند. چه فکر فقیر و چه زبان الکنی دارم!
🔷 خمینی تهران را، ایران را فتح کرد. تا کنون نه کسی اینطوری وارد تهران شده بود و نه تهران هرگز اینطور آغوشش را به روی کسی باز کرده بود. شاید هیچ کسی اینجوری به هیچ شهری پا نگذاشته بود. آن تهرانِ دودزده با خیابانهای متراکم و اتوموبیلهای شتابزده اما متوقف و عابران عبوس و عصبی، اکنون آرام و خندان و مصمم بود؛ خود را باز یافته بود و مثل دختری شاداب و معصوم تسلیم این «روح الله» شده بود.
🔶 شهر، درِ قلبش را به روی این مرد باز کرد و یحیای خود را در کُنه جانش جا داد. او شهر را - و ملت را - در خون جوانانش تعمید داده بود و اینک که شهر «پاک و صافی از چاه طبیعت» خود بیرون میآمد صفای پاک و آزادش را جشن میگرفت. کاش روح الله هرگز چون صلیبی بر دوش شهر (و کشور) نیفتد و در راه سربالا و سنگلاخ رستگاری و رستاخیز بار خاطرش نباشد، یارشاطر باشد. هرچند که در حقیقت هم اکنون شهر از گور خود برخاسته، از مرگ خروج کرده و به صحرای زندگی بازگشته است."
📚 روزها در راه، شاهرخ مسکوب، نشر خاوران، صفحه ۵۴.
https://t.me/horalhistory/247
@howzehoralhistory
Telegram
لینکدان دفتر تاریخ شفاهی حوزه
Forwarded from مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم
📌دستور امام برای سرشماری کشتهها و زخمیهای حادثه فیضیه
🔸فردای فاجعه ی فیضیه، خدمت امام رسیدیم و ایشان از این حادثه بسیار ناراحت بودند. امام من به همراه یکی از دوستان [آقای شالچیلر]را مأمور کرد به بیمارستان های قم برویم و طلبه های شهید و یا زخمی شده را بشماریم.
🔹من و دوستم به بیمارستان نکویی قم آمدیم و می خواستیم وارد بیمارستان شویم که دیدیم در بیمارستان بسته و بیمارستان پر از پاسبان است و کسی را به آنجا راه نمی دهند. در فکر این بودیم که چگونه مأموریتی را که امام به ما واگذار کرده بودند، انجام دهیم که دیدیم آمبولانسی آمد و در صد متری بیمارستان توقف کرد. رفتیم و دیدیم اثر تصادف در جاده ی تهران_قم، چند نفر از مسافران کشته شده و عده ای دیگر نیز زخمی هستند و بستگان آنها هم گریه و زاری می کنند. من هم فرصت را از دست ندادم و شروع به گریه و زاری کردم خودم را یکی از بستگان زخمی ها جا زدم و بدین وسیله وارد بیمارستان شدم؛ ولی اشتباهی کردم که باعث شد پاسبان ها به من شک کنند و مرا از بیمارستان بیرون کنند. آن اشتباه هم این بود که تا وارد بیمارستان شدم، از گریه و زاری دست برداشتم. همین باعث شد پاسبان بفهمد که من از همراهان و بستگان بیماران نیستم؛ بنابراین من و دوستم را از بیمارستان بیرون کرد.
🔸دوستم [شالچی لر]تاجر لوازم پزشکی بود و با وسایل پزشکی آشنایی داشت و قیافه ی امروزی تری هم داشت؛ یعنی کت و شلوار تنش بود. او بی درنگ رفت و یک کراوات گیر آورد و با لباسی شیک و مبدل به سوی بیمارستان رفت و خود را کارشناس وسایل پزشکی معرفی کرد که برای چک کردن وسایل پزشکی آمده است. پاسبان دم در هم هیچ شکی نکرد و او را راه داد و او هم به داخل رفت و آمار زخمی ها و شهیدها را۔ دو شهید و بیست زخمی به دست آورد. سپس بیرون آمد و آمار را خدمت امام ارایه کرد.
📂خاطرات محسن رفیقدوست، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ص47
📷یکی از حجره های مدرسه فیضیه، آرشیو آستان مقدس حضرت معصومه
https://t.me/maasqom/29
@markazasnadqom
🔸فردای فاجعه ی فیضیه، خدمت امام رسیدیم و ایشان از این حادثه بسیار ناراحت بودند. امام من به همراه یکی از دوستان [آقای شالچیلر]را مأمور کرد به بیمارستان های قم برویم و طلبه های شهید و یا زخمی شده را بشماریم.
🔹من و دوستم به بیمارستان نکویی قم آمدیم و می خواستیم وارد بیمارستان شویم که دیدیم در بیمارستان بسته و بیمارستان پر از پاسبان است و کسی را به آنجا راه نمی دهند. در فکر این بودیم که چگونه مأموریتی را که امام به ما واگذار کرده بودند، انجام دهیم که دیدیم آمبولانسی آمد و در صد متری بیمارستان توقف کرد. رفتیم و دیدیم اثر تصادف در جاده ی تهران_قم، چند نفر از مسافران کشته شده و عده ای دیگر نیز زخمی هستند و بستگان آنها هم گریه و زاری می کنند. من هم فرصت را از دست ندادم و شروع به گریه و زاری کردم خودم را یکی از بستگان زخمی ها جا زدم و بدین وسیله وارد بیمارستان شدم؛ ولی اشتباهی کردم که باعث شد پاسبان ها به من شک کنند و مرا از بیمارستان بیرون کنند. آن اشتباه هم این بود که تا وارد بیمارستان شدم، از گریه و زاری دست برداشتم. همین باعث شد پاسبان بفهمد که من از همراهان و بستگان بیماران نیستم؛ بنابراین من و دوستم را از بیمارستان بیرون کرد.
🔸دوستم [شالچی لر]تاجر لوازم پزشکی بود و با وسایل پزشکی آشنایی داشت و قیافه ی امروزی تری هم داشت؛ یعنی کت و شلوار تنش بود. او بی درنگ رفت و یک کراوات گیر آورد و با لباسی شیک و مبدل به سوی بیمارستان رفت و خود را کارشناس وسایل پزشکی معرفی کرد که برای چک کردن وسایل پزشکی آمده است. پاسبان دم در هم هیچ شکی نکرد و او را راه داد و او هم به داخل رفت و آمار زخمی ها و شهیدها را۔ دو شهید و بیست زخمی به دست آورد. سپس بیرون آمد و آمار را خدمت امام ارایه کرد.
📂خاطرات محسن رفیقدوست، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ص47
📷یکی از حجره های مدرسه فیضیه، آرشیو آستان مقدس حضرت معصومه
https://t.me/maasqom/29
@markazasnadqom
Telegram
لینکدانمرکزاسناد
Forwarded from مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم
📌حضرت نواب برای خدا نمایندگی قم را میپذیرد؟
🔹 یک روز که نواب در مدرسه ی فیضیه برای انتخابات سخنرانی داشت ... من هم همراهشان بودم در آن زمان، عمامه نداشتم کلاه بر سر میگذاشتم. دست گذاشت روی پشتم و گفت: «آقا پسر، می خواهی چه کاره شوی؟» گفتم میخواهم یک خدمتی به اسلام بکنم گفت: «بارک الله.» گفتم: «ان شاء الله سرباز امام زمان (عج) میشوم»
🔸همانجا ایستاد و با تسبیح استخاره گرفت و به آقای واحدی - سیدی بود که با صدای بسیار غرا در بالای ایوان نقره ای صحن سخنرانی می کرد- گفت: «استخاره بد آمده بگویید که من نماینده نمی شوم.»
🔹 آقای واحدی - گفت آقا شما که اعلام کردید بهتر بود قبلاً استخاره میکردید. نواب گفت: «نه، یک دفعه به ذهنم رسید دیگر تمام شد آقای واحدی برگشت و با سروصدا اعلام کرد که آقای نواب از نماینده شدن منصرف شدند تعجب کردم که چطور این قدر سریع اتفاق افتاد.
📚خاطرات شیخ علی آل اسحاق ص۸۲
📷اعلامیه فدائیان برای کاندیداتوری نواب صفوی
@markazasnadqom
🔹 یک روز که نواب در مدرسه ی فیضیه برای انتخابات سخنرانی داشت ... من هم همراهشان بودم در آن زمان، عمامه نداشتم کلاه بر سر میگذاشتم. دست گذاشت روی پشتم و گفت: «آقا پسر، می خواهی چه کاره شوی؟» گفتم میخواهم یک خدمتی به اسلام بکنم گفت: «بارک الله.» گفتم: «ان شاء الله سرباز امام زمان (عج) میشوم»
🔸همانجا ایستاد و با تسبیح استخاره گرفت و به آقای واحدی - سیدی بود که با صدای بسیار غرا در بالای ایوان نقره ای صحن سخنرانی می کرد- گفت: «استخاره بد آمده بگویید که من نماینده نمی شوم.»
🔹 آقای واحدی - گفت آقا شما که اعلام کردید بهتر بود قبلاً استخاره میکردید. نواب گفت: «نه، یک دفعه به ذهنم رسید دیگر تمام شد آقای واحدی برگشت و با سروصدا اعلام کرد که آقای نواب از نماینده شدن منصرف شدند تعجب کردم که چطور این قدر سریع اتفاق افتاد.
📚خاطرات شیخ علی آل اسحاق ص۸۲
📷اعلامیه فدائیان برای کاندیداتوری نواب صفوی
@markazasnadqom
ای خانه ات آباد، خراباتت کو؟
ای چشمه ی نور،انشعاباتت کو؟
در شهر نشانه ای ز تبلیغ تو نیست!
ای عشق! ستاد انتخاباتت کو ؟
@howzehoralhistory
ای چشمه ی نور،انشعاباتت کو؟
در شهر نشانه ای ز تبلیغ تو نیست!
ای عشق! ستاد انتخاباتت کو ؟
@howzehoralhistory
📌روزهای سرد
🔸به روایت علامه حسن حسنزاده آملی
🔷 یادم نمیرود که یک روز تهران، برف خیلی سنگینی آمده بود. روز تعطیل رسمی هم بود. خواستم به درس بروم، برایم تردید حاصل شد، اما رفتم. وقتی به منزل ایشان [مرحوم ابوالحسن شعرانی] رسیدم، مقداری مکث کردم، بالاخره در زدم. در را به روی ما گشودند. وارد شدم. عذرخواهی کردم که با این برف، نباید مصدع بشوم. ایشان فرمودند: شما روزهای پیش که از مدرسه مروی تا اینجا میآمدید، این گداهای گذر بودند. امروز چطور؟ گفتم: بودند، آنها در چنین روزهای سرد، بازارشان گرم است! فرمود: آنها کارشان را تعطیل نکردند، ما چرا تعطیل بکنیم؟
🔶 مرحوم آقای غروی با آن سطح بالای علمی، برای ما صرف میر میگفت! ایشان میفرمود: من تعهد دارم روزانه در خیابانها و بازار آمل، هر روز به یک طرف قدم بزنم، تا مردم به کلی روحانیت را فراموش نکنند و بدانند که هنوز روحانیت و طرفداری از منطق وحی هست و من فرض میدانم که روزانه خود را به مردم نشان بدهم.
.
@howzehoralhistory
🔸به روایت علامه حسن حسنزاده آملی
🔷 یادم نمیرود که یک روز تهران، برف خیلی سنگینی آمده بود. روز تعطیل رسمی هم بود. خواستم به درس بروم، برایم تردید حاصل شد، اما رفتم. وقتی به منزل ایشان [مرحوم ابوالحسن شعرانی] رسیدم، مقداری مکث کردم، بالاخره در زدم. در را به روی ما گشودند. وارد شدم. عذرخواهی کردم که با این برف، نباید مصدع بشوم. ایشان فرمودند: شما روزهای پیش که از مدرسه مروی تا اینجا میآمدید، این گداهای گذر بودند. امروز چطور؟ گفتم: بودند، آنها در چنین روزهای سرد، بازارشان گرم است! فرمود: آنها کارشان را تعطیل نکردند، ما چرا تعطیل بکنیم؟
🔶 مرحوم آقای غروی با آن سطح بالای علمی، برای ما صرف میر میگفت! ایشان میفرمود: من تعهد دارم روزانه در خیابانها و بازار آمل، هر روز به یک طرف قدم بزنم، تا مردم به کلی روحانیت را فراموش نکنند و بدانند که هنوز روحانیت و طرفداری از منطق وحی هست و من فرض میدانم که روزانه خود را به مردم نشان بدهم.
.
@howzehoralhistory
Forwarded from مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم
📌دعوت به سخنرانی در تلویزیون ملی ۱۱ مهر ۱۳۵۱
🔸محمد امامی کاشانی ضمن یک ملاقات خصوصی اظهار داشت اخیراً پیشنهادی از تلویزیون ملی توسط رئیس برنامه مذهبی جهت شش نفر از آقایان شده که هر کدام ۵ شب سخنرانی نمایند.
🔹این افراد عبارتند از مرتضی مطهری، محمد امامی کاشانی، دکتر جواد مناقبی، ناصر مکارم شیرازی، ابوالقاسم خزعلی،سیدعبدالکریم هاشمی نژاد و اضافه کرد در این مورد میخواهند با مرتضی مطهری صحبت کنند و گفت این مطلب را تاکنون کسی نشنیده و خواهش میکنم جایی بازگو نکنید. در این موقع محمود مرتضاییفر اظهار داشت اصلاً صحیح نیست زیرا در حال حاضر چهرهها خراب میشود.
🔸امامی کاشانی گفت فکر میکنم قصد آنها ایجاد تفرقه بین روحانیت است بخصوص که آقای فلسفی در این وضعیت هستند. نامبرده ضمناً اظهار داشت پیشنهاد مسجدسیدعزیزاله به او شده ولی قبول نکرده است.
🔳آیت الله محمد امامی کاشانی امروز ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ در سن ۹۲ سالگی دارفانی را وداع گفت.
@markazasnadqom
🔸محمد امامی کاشانی ضمن یک ملاقات خصوصی اظهار داشت اخیراً پیشنهادی از تلویزیون ملی توسط رئیس برنامه مذهبی جهت شش نفر از آقایان شده که هر کدام ۵ شب سخنرانی نمایند.
🔹این افراد عبارتند از مرتضی مطهری، محمد امامی کاشانی، دکتر جواد مناقبی، ناصر مکارم شیرازی، ابوالقاسم خزعلی،سیدعبدالکریم هاشمی نژاد و اضافه کرد در این مورد میخواهند با مرتضی مطهری صحبت کنند و گفت این مطلب را تاکنون کسی نشنیده و خواهش میکنم جایی بازگو نکنید. در این موقع محمود مرتضاییفر اظهار داشت اصلاً صحیح نیست زیرا در حال حاضر چهرهها خراب میشود.
🔸امامی کاشانی گفت فکر میکنم قصد آنها ایجاد تفرقه بین روحانیت است بخصوص که آقای فلسفی در این وضعیت هستند. نامبرده ضمناً اظهار داشت پیشنهاد مسجدسیدعزیزاله به او شده ولی قبول نکرده است.
🔳آیت الله محمد امامی کاشانی امروز ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ در سن ۹۲ سالگی دارفانی را وداع گفت.
@markazasnadqom
Forwarded from آکادمی بینالمللی حکمت
🔴 دوره تخصصی حدیث پژوهی
🔼 دورهای جامع و کمنظیر در جهت آشنایی با دانشهای حدیثی با حضور اساتید برجسته حوزه و دانشگاه
⏱ ۳۰ جلسه ویژه ماه مبارک رمضان ۱۴۰۳
📌 ویژگیهای دوره:
✅ شرکت رایگان در دوره
✅ بیش از ۲۳ ساعت محتوا آموزشی
✅ دسترسی آنلاین و بدون محدودیت زمانی به محتوا
✅ اعطای گواهی معتبر
📆 شروع دوره از ۲۲ اسفند هر روز ساعت ۱۷:۰۰
📎 برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام به لینک زیر مراجعه کنید:
https://hekmat.academy/courses/hadith-studies/
🌐 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
تلگرام I اینستاگرام I ایتا | آپارات
🔼 دورهای جامع و کمنظیر در جهت آشنایی با دانشهای حدیثی با حضور اساتید برجسته حوزه و دانشگاه
⏱ ۳۰ جلسه ویژه ماه مبارک رمضان ۱۴۰۳
📌 ویژگیهای دوره:
✅ شرکت رایگان در دوره
✅ بیش از ۲۳ ساعت محتوا آموزشی
✅ دسترسی آنلاین و بدون محدودیت زمانی به محتوا
✅ اعطای گواهی معتبر
📆 شروع دوره از ۲۲ اسفند هر روز ساعت ۱۷:۰۰
📎 برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام به لینک زیر مراجعه کنید:
https://hekmat.academy/courses/hadith-studies/
🌐 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
تلگرام I اینستاگرام I ایتا | آپارات
Forwarded from مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم
شاگرد صدر!
🔸من ابتدا شیفته آقای صدر شدم و بعد در درس ایشان شرکت کردم.یکی از آرزوهای ایشان این بود که بعد از دو کتاب اقتصادنا و فلسفتنا کتابی را درباره مجتمعنا بنویسد و در آن نظریه اسلام را تشریح کند که متاسفانه عمرشان کفاف نداد و این موضوع توسط شاگردانشان هم پیگیری نشد.
🔹اوایل انقلاب، هیأتی از شوروی به ایران آمده بودند.در آن زمان بنده تازه از حوزه منفک شده بودم و مدرسه عالی شهید مطهری مسئولیت داشتم.در آن زمان مسئول آموزش مدرسه بودم.در قم هم کتاب اقتصادنا را درس می دادم و لذا آمادگی کامل داشتم.هیأت مذکور با من مصاحبه کردند.در آن مصاحبه اصول مارکسیسم را زیر سؤال بردم. بعدا شنیدم که گفته بودند تنها جایی که خوشمان آمد همان جلسه بود.یکی از مطالبی را که بیان کردم همین موضوع مالکیت بود.وزرات خارجه نیز گزارشی از آن جلسه تهیه کرده بود با عنوان: ملاقات خاورشناسان شوروی با برادر اوحدی مسئول آموزش مدرسه شهید مطهری درتاریخ 26/7/1360
🔳شیخ علی اصغر اوحدی معاون پیشین مجمع تقریب مذاهب اسلامی و از شاگردان برجسته شهید صدر امروز چهارشنبه ۲۳ رمضان ۱۴۴۵ (۱۵ فروردین ۱۴۰۳) در سن ۷۷ سالگی درگذشت.
@markazasnadqom
🔸من ابتدا شیفته آقای صدر شدم و بعد در درس ایشان شرکت کردم.یکی از آرزوهای ایشان این بود که بعد از دو کتاب اقتصادنا و فلسفتنا کتابی را درباره مجتمعنا بنویسد و در آن نظریه اسلام را تشریح کند که متاسفانه عمرشان کفاف نداد و این موضوع توسط شاگردانشان هم پیگیری نشد.
🔹اوایل انقلاب، هیأتی از شوروی به ایران آمده بودند.در آن زمان بنده تازه از حوزه منفک شده بودم و مدرسه عالی شهید مطهری مسئولیت داشتم.در آن زمان مسئول آموزش مدرسه بودم.در قم هم کتاب اقتصادنا را درس می دادم و لذا آمادگی کامل داشتم.هیأت مذکور با من مصاحبه کردند.در آن مصاحبه اصول مارکسیسم را زیر سؤال بردم. بعدا شنیدم که گفته بودند تنها جایی که خوشمان آمد همان جلسه بود.یکی از مطالبی را که بیان کردم همین موضوع مالکیت بود.وزرات خارجه نیز گزارشی از آن جلسه تهیه کرده بود با عنوان: ملاقات خاورشناسان شوروی با برادر اوحدی مسئول آموزش مدرسه شهید مطهری درتاریخ 26/7/1360
🔳شیخ علی اصغر اوحدی معاون پیشین مجمع تقریب مذاهب اسلامی و از شاگردان برجسته شهید صدر امروز چهارشنبه ۲۳ رمضان ۱۴۴۵ (۱۵ فروردین ۱۴۰۳) در سن ۷۷ سالگی درگذشت.
@markazasnadqom
Forwarded from مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم
📌مدرسه جعفریه
🔸طلاب نجف حاضر نبودند بچه هایشان را در مدارس عراقی ثبت نام کنند.زیرا ممکن بود پس از مدتی به ایران بازگردند. رژیم شاه می کوشید با سرمایه گذاری روی فرزندان ایرانی حوزه آنان را شاه دوست بار بیاورد. ما نمی خواستیم بی تفاوت باشیم . لذا این این ایده را مطرح کردیم که بیاییم و مدرسه ای ملی و غیردولتی را در نجف اشرف دایر کنیم و بچه ها را به این مدارس جذب کنیم.
🔹با حمایت آیت الله شاهرودی در نجف این مدرسه را تاسیس کردیم و نام آن را امام جعفر صادق گذاشتیم که بعدا به نام جعفریه مشهور شد.کانونی هم به نام کانون اسلامی تاسیس کردیم که هفته ای دوبار برگزار می شد.
📚خاطرات حجت الاسلام شیخ علی اصغر اوحدی
📷 مدرسه جعفریه نجف
@markazasnadqom
🔸طلاب نجف حاضر نبودند بچه هایشان را در مدارس عراقی ثبت نام کنند.زیرا ممکن بود پس از مدتی به ایران بازگردند. رژیم شاه می کوشید با سرمایه گذاری روی فرزندان ایرانی حوزه آنان را شاه دوست بار بیاورد. ما نمی خواستیم بی تفاوت باشیم . لذا این این ایده را مطرح کردیم که بیاییم و مدرسه ای ملی و غیردولتی را در نجف اشرف دایر کنیم و بچه ها را به این مدارس جذب کنیم.
🔹با حمایت آیت الله شاهرودی در نجف این مدرسه را تاسیس کردیم و نام آن را امام جعفر صادق گذاشتیم که بعدا به نام جعفریه مشهور شد.کانونی هم به نام کانون اسلامی تاسیس کردیم که هفته ای دوبار برگزار می شد.
📚خاطرات حجت الاسلام شیخ علی اصغر اوحدی
📷 مدرسه جعفریه نجف
@markazasnadqom
Forwarded from مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم
دفتر تاریخ شفاهی حوزه علمیه
📌مدرسه جعفریه 🔸طلاب نجف حاضر نبودند بچه هایشان را در مدارس عراقی ثبت نام کنند.زیرا ممکن بود پس از مدتی به ایران بازگردند. رژیم شاه می کوشید با سرمایه گذاری روی فرزندان ایرانی حوزه آنان را شاه دوست بار بیاورد. ما نمی خواستیم بی تفاوت باشیم . لذا این این ایده…
Forwarded from دفتر تاریخ شفاهی حوزه علمیه
📌قدس ؛ زهره المدائن
🔹در جهان عرب دو خواننده مطرح وجود داشت: ام کلثوم در مصر و فِیروز در لبنان. فِیروز زنی مسیحی بود و جزو هنرمندان فاخر به شمار میرفت که برای حمایت از امام موسی صدر و در مسیر ایشان آهنگی در حمایت از فلسطین اجرا کرد که یکی از زیباترین سروده های جهان عرب به نفع آرمان فلسطین بود.
🔸زمانی امام موسی صدر و فیروز همزمان در مصر بودند. امام به وی پیام داد که اطلاع نداشتم در اینجا برنامه ای دارید. فیروز هم به احترام ایشان به هتل آمد و برنامه ای اختصاصی برایشان اجرا کرد.
📚سید محمود دعائی
📷نسخه ویدیوی زهره المدائن با اجرای فیروز در سال ۱۹۶۷ م همراه با تصاویر نادر از بیت المقدس
به حجم ویدیو دقت کنید.
https://t.me/horalhistory/522
@howzehoralhistory
🔹در جهان عرب دو خواننده مطرح وجود داشت: ام کلثوم در مصر و فِیروز در لبنان. فِیروز زنی مسیحی بود و جزو هنرمندان فاخر به شمار میرفت که برای حمایت از امام موسی صدر و در مسیر ایشان آهنگی در حمایت از فلسطین اجرا کرد که یکی از زیباترین سروده های جهان عرب به نفع آرمان فلسطین بود.
🔸زمانی امام موسی صدر و فیروز همزمان در مصر بودند. امام به وی پیام داد که اطلاع نداشتم در اینجا برنامه ای دارید. فیروز هم به احترام ایشان به هتل آمد و برنامه ای اختصاصی برایشان اجرا کرد.
📚سید محمود دعائی
📷نسخه ویدیوی زهره المدائن با اجرای فیروز در سال ۱۹۶۷ م همراه با تصاویر نادر از بیت المقدس
به حجم ویدیو دقت کنید.
https://t.me/horalhistory/522
@howzehoralhistory
Telegram
لینکدان دفتر تاریخ شفاهی حوزه
Forwarded from دفتر تاریخ شفاهی حوزه علمیه
دفتر تاریخ شفاهی حوزه علمیه
📌قدس ؛ زهره المدائن 🔹در جهان عرب دو خواننده مطرح وجود داشت: ام کلثوم در مصر و فِیروز در لبنان. فِیروز زنی مسیحی بود و جزو هنرمندان فاخر به شمار میرفت که برای حمایت از امام موسی صدر و در مسیر ایشان آهنگی در حمایت از فلسطین اجرا کرد که یکی از زیباترین…
زهرة المدائن [گُلِ شهرها]
لأجلك يا بهية المساكن يا زهرة المدائن
يا قدس يا قدس يا قدس يا مدينة الصلاة اصلي
عيوننا إليك ترحل كل يوم
تدور في أروقة المعابد
تعانق الكنائس القديمة
و تَمسح الحزن عن المساجد
يا ليلة الأسراء يا درب من مروا إلى السماء
عيوننا إليك ترحل كل يوم و انني أصلي
الطفل في المغارة و أمه مريم وجهان يبكيان
لأجل من تشردوا
لأجل أطفال بلا منازل
لأجل من دافع و أستشهد في المداخل
و أستشهد السلام في وطن السلام
سقط الحق على المداخل
حين هوت مدينة القدس
تراجع الحب و في قلوب الدنيا أستوطنت الحرب
الطفل في المغارة و أمه مريم وجهان يبكيان و أنني أصلي
الغضب الساطع آتٍ و أنا كلي ايمان
الغضب الساطع آتٍ سأمر على الأحزان
من كل طريق آتٍ بجياد الرهبة آتٍ
و كوجه الله الغامر آتٍ آتٍ آتٍ
لن يقفل باب مدينتنا فأنا ذاهبة لأصلي
سأدق على الأبواب و سأفتحها الأبواب
و ستغسل يا نهر الأردن وجهي بمياه قدسية
و ستمحو يا نهر الأردن أثار القدم الهمجية
الغضب الساطع آتٍ بجياد الرهبة آتٍ
و سيهزم وجه القوة
البيت لنا و القدس لنا
و بأيدينا سنعيد بهاء القدس
بايدينا للقدس سلام آتٍ
گُلِ شهرها
بهخاطر تو عبادت میکنم، ای شهر عبادت
بهخاطر تو ای باشکوهترین خانه، ای گُلِ شهرها
ای قدس، ای قدس، ای شهر عبادت
هر روز چشمانمان آهنگ تو میکنند
بین رواقها عبادتگاهها چرخ میزنند
کلیساهای قدیمی را در آغوش میکشند
و اندوه را از مساجا پاک میکنند
ای شب معراج، ای دروازۀ[مسیرِ] هرآنکه به آسمان رفته
چشمان ما هر روز آهنگ تو میکند و من عبادت میکنم
بچه و مادرش در پناهگاهند،
و به پهنای صورتشان گریه میکنند
برای کسانی که آواره شدهاند
برا بچههای بیخانمان
برای آنکه دفاع کرد و جلوی دروازه به شهادت رسید
[برای] صلحی که در وطن صلح شهید شد
[و]حق جلوی دروازهها نقش زمین شد
وقتی شهر قدس سقوط کرد
عشق رخت بست و جنگ جایش را گرفت
بچه و مادرش در پناهگاهند، و به پهنای صورتشان گریه میکنند و من عبادت میکنم...
خشم سهمگین فرامی رسد و من[ بهآن] ایمان دارم
خشم سهمگین فرامی رسد و من[ بهآن] ایمان دارم
از همه طرف میآید، نشسته بر اسب ترس میآید
و مثل چهرۀ غضبناک خدا میآید میآید میآید
درب شهرمان را نبندید، من عازم عبادت هستم
درها را میکوبم و بازشان میکنم
و ای رود اردن! صورتم را با آب مقدس شستشو ده
و ای رود اردن! اثرات بدویت و وحشیگری را پاک کن
خشم سهمگین فرامی رسد، نشسته بر اسب ترس میآید
چهرۀ قدرت شکست دادهمیشود
این خانهی ماست، قدس از آن ماست
خودمان درخشش را جشن میگیریم
با دستان خود صلح را به قدس میآوریم.
@howzehoralhistory
لأجلك يا بهية المساكن يا زهرة المدائن
يا قدس يا قدس يا قدس يا مدينة الصلاة اصلي
عيوننا إليك ترحل كل يوم
تدور في أروقة المعابد
تعانق الكنائس القديمة
و تَمسح الحزن عن المساجد
يا ليلة الأسراء يا درب من مروا إلى السماء
عيوننا إليك ترحل كل يوم و انني أصلي
الطفل في المغارة و أمه مريم وجهان يبكيان
لأجل من تشردوا
لأجل أطفال بلا منازل
لأجل من دافع و أستشهد في المداخل
و أستشهد السلام في وطن السلام
سقط الحق على المداخل
حين هوت مدينة القدس
تراجع الحب و في قلوب الدنيا أستوطنت الحرب
الطفل في المغارة و أمه مريم وجهان يبكيان و أنني أصلي
الغضب الساطع آتٍ و أنا كلي ايمان
الغضب الساطع آتٍ سأمر على الأحزان
من كل طريق آتٍ بجياد الرهبة آتٍ
و كوجه الله الغامر آتٍ آتٍ آتٍ
لن يقفل باب مدينتنا فأنا ذاهبة لأصلي
سأدق على الأبواب و سأفتحها الأبواب
و ستغسل يا نهر الأردن وجهي بمياه قدسية
و ستمحو يا نهر الأردن أثار القدم الهمجية
الغضب الساطع آتٍ بجياد الرهبة آتٍ
و سيهزم وجه القوة
البيت لنا و القدس لنا
و بأيدينا سنعيد بهاء القدس
بايدينا للقدس سلام آتٍ
گُلِ شهرها
بهخاطر تو عبادت میکنم، ای شهر عبادت
بهخاطر تو ای باشکوهترین خانه، ای گُلِ شهرها
ای قدس، ای قدس، ای شهر عبادت
هر روز چشمانمان آهنگ تو میکنند
بین رواقها عبادتگاهها چرخ میزنند
کلیساهای قدیمی را در آغوش میکشند
و اندوه را از مساجا پاک میکنند
ای شب معراج، ای دروازۀ[مسیرِ] هرآنکه به آسمان رفته
چشمان ما هر روز آهنگ تو میکند و من عبادت میکنم
بچه و مادرش در پناهگاهند،
و به پهنای صورتشان گریه میکنند
برای کسانی که آواره شدهاند
برا بچههای بیخانمان
برای آنکه دفاع کرد و جلوی دروازه به شهادت رسید
[برای] صلحی که در وطن صلح شهید شد
[و]حق جلوی دروازهها نقش زمین شد
وقتی شهر قدس سقوط کرد
عشق رخت بست و جنگ جایش را گرفت
بچه و مادرش در پناهگاهند، و به پهنای صورتشان گریه میکنند و من عبادت میکنم...
خشم سهمگین فرامی رسد و من[ بهآن] ایمان دارم
خشم سهمگین فرامی رسد و من[ بهآن] ایمان دارم
از همه طرف میآید، نشسته بر اسب ترس میآید
و مثل چهرۀ غضبناک خدا میآید میآید میآید
درب شهرمان را نبندید، من عازم عبادت هستم
درها را میکوبم و بازشان میکنم
و ای رود اردن! صورتم را با آب مقدس شستشو ده
و ای رود اردن! اثرات بدویت و وحشیگری را پاک کن
خشم سهمگین فرامی رسد، نشسته بر اسب ترس میآید
چهرۀ قدرت شکست دادهمیشود
این خانهی ماست، قدس از آن ماست
خودمان درخشش را جشن میگیریم
با دستان خود صلح را به قدس میآوریم.
@howzehoralhistory
Forwarded from دفتر تاریخ شفاهی حوزه علمیه
📌اگر سینما این است ، چیز خوبی است!
🔸عموی من ، آیت الله[سید هدایت الله] تقوی شیرازی آن قدر مرید داشت که موقع عید فطر شمشیر می بست می رفت توی صحرای دولاب نماز می خواند.توی صحرای دولاب می رفت چون جمعیت آن قدر زیاد بود که توی مسجد جا نمی گرفت...آدم بسیار پاک و فوق العاده درستی بود ...همین عمویم را بردم سینما یعنی توی استودیوی خودم برایش فیلم موج و مرجان خارا را نشان دادم.
🔹[ابتدا که از پدرم و عموی دیگرم و ایشان برای دیدن فیلم دعوت کردم] این عموی ام که آیت الله بود گفت: من نمیام . گفتم شما بالاخره رهبر مسلمین هستید.بیاید تماشا کنید.ببینید کار بد چه جوری است! و فیلم آتش و موج و مرجان و خارا را برای شان گذاشتم.
🔸خیلی کیف کرد و گفت: اگر سینما این است خیلی خوب است .گفتم: نمی خواهم گمراهت کنم همه ی سینما این طوری نیست .سینمای خوب داریم و سینمای بد هم وجود دارد.
📚ابراهیم گلستان ؛ نوشتن با دوربین . ص۱۲۱. به نقل از ماهنامه فیلم، شماره ۵۸۱، اسفندماه ۱۳۹۹
تصویر: ایت الله تقوی شیرازی در مسیر صحرای دولاب محل اقامه نماز عید فطر
https://t.me/horalhistory/278
@Howzehoralhistory
🔸عموی من ، آیت الله[سید هدایت الله] تقوی شیرازی آن قدر مرید داشت که موقع عید فطر شمشیر می بست می رفت توی صحرای دولاب نماز می خواند.توی صحرای دولاب می رفت چون جمعیت آن قدر زیاد بود که توی مسجد جا نمی گرفت...آدم بسیار پاک و فوق العاده درستی بود ...همین عمویم را بردم سینما یعنی توی استودیوی خودم برایش فیلم موج و مرجان خارا را نشان دادم.
🔹[ابتدا که از پدرم و عموی دیگرم و ایشان برای دیدن فیلم دعوت کردم] این عموی ام که آیت الله بود گفت: من نمیام . گفتم شما بالاخره رهبر مسلمین هستید.بیاید تماشا کنید.ببینید کار بد چه جوری است! و فیلم آتش و موج و مرجان و خارا را برای شان گذاشتم.
🔸خیلی کیف کرد و گفت: اگر سینما این است خیلی خوب است .گفتم: نمی خواهم گمراهت کنم همه ی سینما این طوری نیست .سینمای خوب داریم و سینمای بد هم وجود دارد.
📚ابراهیم گلستان ؛ نوشتن با دوربین . ص۱۲۱. به نقل از ماهنامه فیلم، شماره ۵۸۱، اسفندماه ۱۳۹۹
تصویر: ایت الله تقوی شیرازی در مسیر صحرای دولاب محل اقامه نماز عید فطر
https://t.me/horalhistory/278
@Howzehoralhistory
Telegram
لینکدان دفتر تاریخ شفاهی حوزه
Forwarded from مردمنامه (تاریخ مردم)
✅ تاریخ مردم، با مروری بر کتاب مسائل فرهنگی در تاریخ شفاهی
✍ پیمانه صالحی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ شفاهی، کارشناسارشد زبان و ادبیات فارسی، ۱۵ فروردین ۱۴۰۳
کتاب «آنها درک میکنند: مسائل فرهنگی در تاریخ شفاهی»، تألیف ویلیام اِشنایدر، انسانشناس و مورخ تاریخ کارگری، سال ۲۰۰۴ از سوی انتشارات دانشگاه ایالتی یوتا منتشر شد. مؤلف با سفر به آفریقای جنوبی و آلاسکا، با بومیان سیاهپوست و سرخپوست مصاحبه کرده است. این کتاب مستندسازی، بازنمایی، حفظ و تفسیر روایتهای مردم را دربرمیگیرد.
اِشنایدر در رویکرد تاریخ از پائین، مقیاسهای تاریخ را کوچک کرده تا بتواند به تکتک افراد و اتفاقات توجه کند. او علاوهبر تحلیل روابط اجتماعی و فعالیتهای روزمرهٔ مردم، به تبیین افکار، باورها و رفتار آنان میپردازد. موشکافی روابط خانوادگی و روابط اجتماعیِ بیرون از خانواده نشان داد که مردم عادی عاملیت داشتند و چهبسا در تصمیمات، تغییرات و انتصابات ایفای نقش میکردند. آنها تحولات تاریخی را مشاهده کرده بودند و به تعبیری همزمان، هم سازنده و هم محصول تاریخ بودند.
نویسنده بر روی حوادث به ظاهر بیاهمیت و بینامونشان تمرکز کرده تا بتواند لایههای پنهان جوامع را کشف کند. شنیدن جزئیات وقایع از زبان مصاحبهشوندگان کمک کرد تا علل بروز حوادث را دریابد. او مصاحبهها را با بهرهمندی از منابع مرتبط با زندگی خانوادهها، موقعیتها و مناسبات زنان و مردان و نیز با کاوش در فرهنگهای مختلف تفسیر کرده است. اِشنایدر بر این باور است که تاریخ شفاهی یکی از روشهای کارآمد در جهت درک فرهنگهای مختلف و رمزگشایی از مسائل مرتبط با آن است. او در جریان مصاحبه در زندگی مردم سهیم میشود؛ مردمی که قهرمانان واقعی تاریخ هستند. در ضمن در مصاحبه با این سوژههای بیصدا، روایتهای شخصی آنان را به اشتراک میگذارد و با سازوکارهای علمی به تجارب جمعی تبدیل میکند. این عقلانیتِ جمعی برآمده از داستانهای راویان، نقش تجربه در شکلگیری هویت اجتماع را آشکار میسازد. همچنین بر این نکته تأکید دارد که لازم است دادههای حاصل از مصاحبهها در قالب گفتمان و اصطلاحات مصاحبهشوندگان توصیف و تحلیل شوند تا نتیجۀ حاصل متأثر از گفتمان مدرن و به عبارتی تحمیل الگوی حال بر گذشته نباشد.
مطالعۀ این کتاب بارقههای روشنی در مسیر ثبتوضبط مسائل فرهنگی ملل مختلف از روزنهٔ مصاحبههای تاریخ شفاهی میگشاید.
✍ پیمانه صالحی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ شفاهی، کارشناسارشد زبان و ادبیات فارسی، ۱۵ فروردین ۱۴۰۳
کتاب «آنها درک میکنند: مسائل فرهنگی در تاریخ شفاهی»، تألیف ویلیام اِشنایدر، انسانشناس و مورخ تاریخ کارگری، سال ۲۰۰۴ از سوی انتشارات دانشگاه ایالتی یوتا منتشر شد. مؤلف با سفر به آفریقای جنوبی و آلاسکا، با بومیان سیاهپوست و سرخپوست مصاحبه کرده است. این کتاب مستندسازی، بازنمایی، حفظ و تفسیر روایتهای مردم را دربرمیگیرد.
اِشنایدر در رویکرد تاریخ از پائین، مقیاسهای تاریخ را کوچک کرده تا بتواند به تکتک افراد و اتفاقات توجه کند. او علاوهبر تحلیل روابط اجتماعی و فعالیتهای روزمرهٔ مردم، به تبیین افکار، باورها و رفتار آنان میپردازد. موشکافی روابط خانوادگی و روابط اجتماعیِ بیرون از خانواده نشان داد که مردم عادی عاملیت داشتند و چهبسا در تصمیمات، تغییرات و انتصابات ایفای نقش میکردند. آنها تحولات تاریخی را مشاهده کرده بودند و به تعبیری همزمان، هم سازنده و هم محصول تاریخ بودند.
نویسنده بر روی حوادث به ظاهر بیاهمیت و بینامونشان تمرکز کرده تا بتواند لایههای پنهان جوامع را کشف کند. شنیدن جزئیات وقایع از زبان مصاحبهشوندگان کمک کرد تا علل بروز حوادث را دریابد. او مصاحبهها را با بهرهمندی از منابع مرتبط با زندگی خانوادهها، موقعیتها و مناسبات زنان و مردان و نیز با کاوش در فرهنگهای مختلف تفسیر کرده است. اِشنایدر بر این باور است که تاریخ شفاهی یکی از روشهای کارآمد در جهت درک فرهنگهای مختلف و رمزگشایی از مسائل مرتبط با آن است. او در جریان مصاحبه در زندگی مردم سهیم میشود؛ مردمی که قهرمانان واقعی تاریخ هستند. در ضمن در مصاحبه با این سوژههای بیصدا، روایتهای شخصی آنان را به اشتراک میگذارد و با سازوکارهای علمی به تجارب جمعی تبدیل میکند. این عقلانیتِ جمعی برآمده از داستانهای راویان، نقش تجربه در شکلگیری هویت اجتماع را آشکار میسازد. همچنین بر این نکته تأکید دارد که لازم است دادههای حاصل از مصاحبهها در قالب گفتمان و اصطلاحات مصاحبهشوندگان توصیف و تحلیل شوند تا نتیجۀ حاصل متأثر از گفتمان مدرن و به عبارتی تحمیل الگوی حال بر گذشته نباشد.
مطالعۀ این کتاب بارقههای روشنی در مسیر ثبتوضبط مسائل فرهنگی ملل مختلف از روزنهٔ مصاحبههای تاریخ شفاهی میگشاید.
Forwarded from دفتر تاریخ شفاهی حوزه علمیه
📌نامه رضاشاه به آقا نورالله درباره تخریب بقیع
۲۷شهریور ۱۳۰۴
🔹موضوع مدینه طیبه یک امری نیست که این جانب طاقت داشته باشم.این امری است که به قلب و وجدان و ایرانیت و اسلامیت و همه چیز من ارتباط مستقیم دارد....
🔸چیزی که هست با دستوری که برای تعقیب و تحقیق ...داده شده بود ...هنوز یک جوابی که دال بر حقیقت مطالب باشد به دست نیامد...کم و بیش تکذیب اخبار واقعه می رسد!
@Howzehoralhistory
۲۷شهریور ۱۳۰۴
🔹موضوع مدینه طیبه یک امری نیست که این جانب طاقت داشته باشم.این امری است که به قلب و وجدان و ایرانیت و اسلامیت و همه چیز من ارتباط مستقیم دارد....
🔸چیزی که هست با دستوری که برای تعقیب و تحقیق ...داده شده بود ...هنوز یک جوابی که دال بر حقیقت مطالب باشد به دست نیامد...کم و بیش تکذیب اخبار واقعه می رسد!
@Howzehoralhistory
Forwarded from دفتر تاریخ شفاهی حوزه علمیه
اعتراض علما به تخریب بقیع
عکس العمل و اعتراض مرجعیت نجف و قم به تخریب قبرستان بقیع بر اساس روزشمار موجود تاریخ معاصر ایران از شوال 1344 قمری (1305ه.ش)یعنی سالروز تخریب بقیع تا یک سال بعد
نتیجۀ این اعتراضها چنان شد که ابن سعود، آشکارا گفت که قصد تخریب قبور بقیع را نداشته است.علاوه بر اینکه در جلسهای مهم نمایندگان کشورهای اسلامی به ابن سعود، با اعتراض شدید، عمل او را محکوم کردند و این بحث مطرح شد که تصمیم در مورد حرمین شریفین (مکه و مدینه) باید برعهدۀ تمام کشورهای اسلامی باشد.
منبع : مجله ی کتابشناسی شیعه شماره 15 و 16 ص190 به قلم آیت الله رضا استادی
https://t.me/horalhistory/6
@howzehoralhistory
عکس العمل و اعتراض مرجعیت نجف و قم به تخریب قبرستان بقیع بر اساس روزشمار موجود تاریخ معاصر ایران از شوال 1344 قمری (1305ه.ش)یعنی سالروز تخریب بقیع تا یک سال بعد
نتیجۀ این اعتراضها چنان شد که ابن سعود، آشکارا گفت که قصد تخریب قبور بقیع را نداشته است.علاوه بر اینکه در جلسهای مهم نمایندگان کشورهای اسلامی به ابن سعود، با اعتراض شدید، عمل او را محکوم کردند و این بحث مطرح شد که تصمیم در مورد حرمین شریفین (مکه و مدینه) باید برعهدۀ تمام کشورهای اسلامی باشد.
منبع : مجله ی کتابشناسی شیعه شماره 15 و 16 ص190 به قلم آیت الله رضا استادی
https://t.me/horalhistory/6
@howzehoralhistory
Telegram
Link oralhistory
Forwarded from دفتر تاریخ شفاهی حوزه علمیه
🔻توافق نامه ی پادشاه سعودی و مرحوم آیة الله شیخ عبدالرحیم حائری مبنی بر حفظ قبور بقیع
از عبدالعزیز پسر عبدالرحمن آل فیصل به حضرت فاضل محترم شیخ عبدالرحیم صاحب الفصول سلام و رحمت و برکات خدا بر شما.
بعد ما تأکید میکنیم که قبه پیغمبر(ص)را احدی به بدی لمس نکند و چنین چیزی هرگز به خاطر ما خطور نکرده است که آن را به بدی مس نماییم (منظور اینکه قبه قبر پیغمبر(ص) را خراب نخواهیم کرد) و برای پیغمبر نزد ما احترامی است که با هیچ حرمتی برابری نمیکند.
اما مسائل قبور بقیع و آنچه متعلق به آن است از بنا پس ما چنانچه به شما خبر دادیم تابع شریعت اسلامیم و نه اهل بدعت و ما آمادهایم که اوامر علمای مسلمین را از هر مذهب که باشد محترم بشماریم؛ و اما راجع به مذاکرات دیگر به زودی نظر خود را برای شما بیان خواهیم کرد و امر خواهیم کرد که قبور بقیع را نظیف کرده و تسطیح کنند. مطابق آنچه در شرع جایز است با کشیدن دیواری در اطراف آنکه از پلیدی حفظ شوند و برای شما تأکید میکنیم که ما منع نمیکنیم
هیچکس را از زیارت قبور بقیع، اگر زائران در زیارت خود متابعت کنند طریقه شریعه و آداب دینی را و به تحقیق امر نمودیم به نوشتن این سند تا شما آن را برای مردم منتشر کنید. این بود آنچه لازم بود بیان آن و خدا حفظ کند شما را.
https://t.me/horalhistory/7
@howzehoralhistory
از عبدالعزیز پسر عبدالرحمن آل فیصل به حضرت فاضل محترم شیخ عبدالرحیم صاحب الفصول سلام و رحمت و برکات خدا بر شما.
بعد ما تأکید میکنیم که قبه پیغمبر(ص)را احدی به بدی لمس نکند و چنین چیزی هرگز به خاطر ما خطور نکرده است که آن را به بدی مس نماییم (منظور اینکه قبه قبر پیغمبر(ص) را خراب نخواهیم کرد) و برای پیغمبر نزد ما احترامی است که با هیچ حرمتی برابری نمیکند.
اما مسائل قبور بقیع و آنچه متعلق به آن است از بنا پس ما چنانچه به شما خبر دادیم تابع شریعت اسلامیم و نه اهل بدعت و ما آمادهایم که اوامر علمای مسلمین را از هر مذهب که باشد محترم بشماریم؛ و اما راجع به مذاکرات دیگر به زودی نظر خود را برای شما بیان خواهیم کرد و امر خواهیم کرد که قبور بقیع را نظیف کرده و تسطیح کنند. مطابق آنچه در شرع جایز است با کشیدن دیواری در اطراف آنکه از پلیدی حفظ شوند و برای شما تأکید میکنیم که ما منع نمیکنیم
هیچکس را از زیارت قبور بقیع، اگر زائران در زیارت خود متابعت کنند طریقه شریعه و آداب دینی را و به تحقیق امر نمودیم به نوشتن این سند تا شما آن را برای مردم منتشر کنید. این بود آنچه لازم بود بیان آن و خدا حفظ کند شما را.
https://t.me/horalhistory/7
@howzehoralhistory
Telegram
لینکدان دفتر تاریخ شفاهی حوزه
نگران نباشید جنگی رخ نخواهد داد.
اولین شماره فصلنامه تاریخی سیاسی «ماجرا» از سوی حوزه هنری انقلاب اسلامی منتشر شد:
رهبر انقلاب
چگونه ایران را از جنگها عبور میدهد؟
🔹اولین شماره فصلنامه «ماجرا» در ۳۷۰صفحه به بررسی استراتژی دفاعی و امنیت ملی آیتالله خامنهای در پهنای جنگهای سه دهه اخیر پرداخته؛ از جنگ کویت و درگیری با طالبان تا جنگهای پسا۱۱ سپتامبر.
🔸چگونه ایران سر بزنگاهها از بحرانهای منطقهای دوری جست؟ چرا باوجود کشتار دیپلماتهای ایرانی در مرداد ۷۷، رهبری اجازه ورود به این مهلکه را نداد؟ سایه جنگ چگونه از پسا۱۱ سپتامبر از روی ایران برداشته شد؟
در این شماره «ماجرا» به این پرسشها پاسخ دادهایم.
برای خرید نشریه به مبلغ ۲۰۰هزار تومان با شماره۰۹۱۹۱۶۱۵۲۹۸تماس بگیرید.
@howzehoralhistory
اولین شماره فصلنامه تاریخی سیاسی «ماجرا» از سوی حوزه هنری انقلاب اسلامی منتشر شد:
رهبر انقلاب
چگونه ایران را از جنگها عبور میدهد؟
🔹اولین شماره فصلنامه «ماجرا» در ۳۷۰صفحه به بررسی استراتژی دفاعی و امنیت ملی آیتالله خامنهای در پهنای جنگهای سه دهه اخیر پرداخته؛ از جنگ کویت و درگیری با طالبان تا جنگهای پسا۱۱ سپتامبر.
🔸چگونه ایران سر بزنگاهها از بحرانهای منطقهای دوری جست؟ چرا باوجود کشتار دیپلماتهای ایرانی در مرداد ۷۷، رهبری اجازه ورود به این مهلکه را نداد؟ سایه جنگ چگونه از پسا۱۱ سپتامبر از روی ایران برداشته شد؟
در این شماره «ماجرا» به این پرسشها پاسخ دادهایم.
برای خرید نشریه به مبلغ ۲۰۰هزار تومان با شماره۰۹۱۹۱۶۱۵۲۹۸تماس بگیرید.
@howzehoralhistory