Hossein Ronaghi - حسین رونقی
28K subscribers
624 photos
390 videos
2 files
387 links
Download Telegram
Hossein Ronaghi - حسین رونقی
«اینک ماییم شناسنامه‌یِ تاریخِ» سال‌های سیاه... می‌گويند: آرمیتا «درگذشت»! نه، او کشته شد. چراکه اینجا به مرگ طبیعی درگذشتن انسان‌ها، مدتهاست غیرطبیعی شده‌است. «مردن‌ها و درگذشتن‌هایی» که با بسته بودن راه اطلاع‌رسانی دقیق و فقدان شفافیت، به یک جمله و تصویر…
‏برای اجرای حکم جریمه نقدی و اعاده حیثیت در خصوص پرونده «آرمیتا گراوند» به اجرای احکام احضار شدم.
اعلام کردم که هیچ جریمه‌ای را شخصاً و با میل خود پرداخت نخواهم کرد، می‌توانید حساب‌ها را مسدود یا اموال را توقیف یا بازداشت کنید، احکام قوه قضاییه‌ای که مبنای آن بی‌عدالتی است را مشروع و درست نمی‌دانم و به آن تن نمی‌دهم.
همچنان گفتم: «بر اساس مستندات آرمیتا گراوند به‌خاطر حجاب توسط شخص یا اشخاصی کشته شده‌است» و اگر این کذب است ویدیوهای مربوط به داخل کابین مترو و زوایای دیگر ایستگاه متروی شهدا را عمومی منتشر کنید.

متن حکم: درباره اعتراض به کشته‌شدن «آرمیتا گراوند» علاوه بر جریمه نقدی به اعاده حیثیت و بازگرداندن آبروی جمهوری اسلامی محکوم شده‌ام.

مطلب نوشته شده در مورد آرمیتا: «اینک ماییم شناسنامه‌یِ تاریخِ» سال‌های سیاه...
می‌گويند: آرمیتا «درگذشت»! نه، او کشته شد.


@Hosseinronaghi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏چند مامور بی‌شرف به دختربچه‌ای به بهانه حجاب در بروجرد حمله می‌کنند و او را تا مرز سکته و مرگ می‌برند، این رفتار قابل تحمل نیست. در مقابل این برخوردهای قرون وسطایی بی‌تفاوت نباشیم.

زنان را نشانه گرفته‌اند و جنگی تمام عیار علیه‌شان راه انداخته‌اند، اما مسأله حجاب نیست آنچه اتفاق می‌افتد تحقیر همه شهروندان با محوریت زنان است. «بحث بر سر موجودیت ایران و ایرانیان است». نتیجه این تحقیر عمومی و رفتارهای غیرانسانی خشم مردم است و این ظالمان عاقبتش را می‌بینند و پاسخگو خواهند بود.

«دست خون‌آلود را در پیش چشم خلق پنهان می‌کنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمی‌دارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان می‌کنند»

@Hosseinronaghi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ساکنان روستای آرو دماوند به بحران آب در این منطقه اعتراض کرده‌اند به‌جای توجه به بحران موجود، یک لشکر نیروی سرکوب اعزام شده و با باتون و سنگ و... به‌جان اهالی روستا افتاده‌اند؛ علاوه بر ضرب و شتم، بسیاری از آنها را به صورت خانوادگی بازداشت کرده‌اند.

ویدیو از کانال دهیاری آرو

@Hosseinronaghi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گردنمان شکست...

زن فریاد می‌زند: «گردنم شکست»، اما مامور امنیتی با برخورد وحشیانه و غیرانسانی، زن را با شالش و از موهایش می‌کشد، به او سیلی می‌زند، او را پرتاب می‌کند. همچنان تنها یک صدا می‌شنویم: «گردنم شکست».
آن چیزی که مشخص است ماموران انتظامی-امنیتی عامل ناامنی جامعه و شهروندان شده‌اند نه عامل تامین امنیت. همین افراد مدعی هستند که به مهسا امینی، آرمیتا، سارینا و زنان و فرزندان این کشور آسیبی وارد نکرده‌اند. و وقتی هم مردم به آنها می‌گویند «سرکوبگر»، «مزدور» یا «اوباش»، فرمانده‌شان گِله می‌کند و می‌گوید مردم به ما زخم زبان می‌زنند!
مسأله اینجاست در غیاب قانون و نهادهای نظارتی و پاسخگو، آیا مردم در قبال چنین رفتارهای متوحشانه‌ای حق دفاع از خود را دارند؟ آن هم در مقابل اشخاصی با لباس نیروی انتظامی یا لباس شخصی که به مثابه خفت‌گیر با مردم برخورد می‌کنند.

آن زن فریاد می‌زند ولی در واقع با دیدن چنین صحنه‌ای گردن ماست که می‌شکند...

@Hosseinronaghi
‏از ظهر شروع کردن به آزار و اذیت و تمسخر از طریق شماره‌های ناشناس.
اگر می‌خواهید بگیرید پاشید کفن منم بردارید بیایید؛ اگر نه! آدرس بدین من میام.
این تماس‌ها از نظر من تهدید و آزار و اذیت سازمان یافته است. قرار نیست جایی برم! هر کاری کنید همین‌جا توی ایران می‌مونم و می‌مونیم.

از یک خط تلفن همراه دوبار زنگ نمی‌زنن، همه شماره‌های جدید هستند!‌ هزینه اینا رو کی میده؟

@Hosseinronaghi
که ما همچنان در اینجا می‌مانیم...

اگر فکر می‌کنید با ایجاد فشار و محدودیت و با تهدید به زندان و اعدام می‌تونید شرایطی پیش بیارید که ترک میهن کنم سخت در اشتباهید، با این رفتارهاتون سرسخت‌تر و مقاوم‌ترم می‌کنید. می‌تونید منو بکشید اما نمی‌تونید مجبور به ترک وطنم کنید. ایران و مردمانش برای من تمام زندگی و آنچه که می‌خوام هستن، جایی که قلبم با بودن در اون می‌تپه و آزادیش تمام آرزوها و رویاهام رو شکل میده.

مساله‌ای که باید بدونید اینه: کسی دیگه از شما نمی‌ترسه! زنان و نسل جدید ایران رو می‌بینید چگونه با سربلندی در مقابل شما ایستادند؟ با قلدری و اوباشگری هم نمی‌تونید کاری از پیش ببرید. همین‌جا می‌مونم و می‌مونیم. تمام سختی‌ها رو کنار هم تحمل می‌کنیم. دوشادوش مردان و زنان شجاع این سرزمین، ایران رو پس می‌گیریم و کشوری رو می‌سازیم که آرزوی همه ایرانیانه.

ختم سخن اینه: اونی که باید جل و پلاسش رو جمع کنه شما اهریمن‌های بزدل و حقیر هستید نه ما که به قدمت تاریخ ایران ریشه در این خاک داریم.

شعر واگویه #محمد_مختاری:

بنویس اکنون کجاست، رویامان کجاست؟ کجاست بند بند استخوان‌هامان، کجاست؟ کجاست حرف‌های گمشده که می‌خواست گوش دنیا را کر کند؟

بنویس آزادی رویایِ ساده‌ایی است که خاک، هر شب در اعماق ناپیدایش فرو می‌رود و صبح از حواشی پیدایش بر می‌آید و این زبان اگر چه به تلفظش عادت نکرده است‌، صدای هجی کردنش را آن سوی سکوت شنیده است.

 بنویس عشق اسم شبی است هنوز، که ما را در ورطه‌های دنیا حق حضور داده‌است و سایه‌هامان را از دیوارهای کهنه گذرانده است، و می‌گذراند اگر چه بوی کهنگی اکنون مشام‌مان را بیازارد و از چهار جانب، خو گیریم و اُخت شویم و شک کنیم و شک و یقین بیامیزند و میخکوبمان کنند و بر آشوبیم و باز بنویسیم،

که ما همچنان می‌نویسیم،
که ما همچنان در اینجا ماندیم،
مثل درخت که مانده است،
مثل گرسنگی که اینجا مانده است
و مثل سنگ‌ها که مانده‌اند
و مثل درد که مانده است
و مثل خاک که مانده است
و مثل شب که هنوز مثل روز مانده است
و مثل ساعت و نبض و خاموشی،
مثل شعر و فراموشی،
مثل وهن و
مثل دوست داشتن،
مثل پرنده،
مثل فقر،
مثل شک،
مثل یقین،
مثل آتش،
مثل فکر،
مثل برق،
مثل تنهایی،
مثل فن،
مثل شبنم،
مثل خشونت،
مثل دانایی،
مثل نسبیت،
مثل ترس،
مثل تهور،
مثل قتل،
مثل سلول،
مثل میکرب،
مثل آرزو،
مثل عدم حتمیت،
مثل آزادی
و مثل استبداد
و مثل هر چیزی که از ما نشانه ای دارد و ما از آن نشانه ای داریم.

ما شاهد شعارها و شعرهای خویشتنیم و شاهد یقین و تردید خویشتنیم و شاهد فساد و رشد خویشتنیم و با همین شعاع که آسان می‌نماید، قوس دوام را تا اینجا پیموده‌ایم و دایره هر دم بزرگتر شده‌است
تا ذره ذره‌یِ خویشتن را گرد آوریم
و باز به پا شود
و باز گرد آوریم
و باز حنجره به حنجره بخوانیم و خاموش شویم
و باز بخوانیم
و لحظه به لحظه رویامان را بنویسیم و خط زنند و باز بنویسیم و باز خط زنیم و باز بخوانیم و باز بنویسیم و باز خط زنند و باز حرف به حرف بنویسیم و باز بنویسیم و باز...

@Hosseinronaghi
که ما همچنان در اینجا می‌مانیم...

که ما همچنان می‌نویسیم،
که ما همچنان در اینجا ماندیم،
مثل درخت که مانده است،
مثل گرسنگی که اینجا مانده است
و مثل سنگ‌ها که مانده‌اند
و مثل درد که مانده است
و مثل خاک که مانده است
و مثل شب که هنوز مثل روز مانده است
و مثل ساعت و نبض و خاموشی،
مثل شعر و فراموشی،
مثل وهن و
مثل دوست داشتن،
مثل پرنده،
مثل فقر،
مثل شک،
مثل یقین،
مثل آتش،
مثل فکر،
مثل تنهایی،
مثل شبنم،
مثل خشونت،
مثل دانایی،
مثل ترس،
مثل آرزو،
مثل عدم حتمیت،
مثل آزادی
و مثل استبداد
و مثل هر چیزی که از ما نشانه‌ای دارد و ما از آن نشانه ای داریم.

ادامه مطلب...

@Hosseinronaghi 
Our Iran: Toomaj Salehi
Space
ایران ما؛ توماج صالحی

فایل صوتی اسپیس توییتری در خصوص «توماج صالحی»، با توضیحات وکیل او «امیر رئیسیان» و ادمین صفحات توماج «نگین نیکنام» در مورد وضعیت پرونده.
این فایل شامل صحبت‌های «امیر رئیسیان» (از دقیقه ۲۶)، «نگین نیکنام» (از ابتدا) و «حسین رونقی» است.
اسپیس را به‌صورت کامل در یوتیوب گوش کنید.

Our Iran; Toumaj Salehi

An audio file from a Twitter Space about "Toumaj Salehi", with explanations from his lawyer "Amir Raisian" and Toumaj's page admin "Negin Nikknam" about the status of the case.
This file includes speeches by "Amir Raisian" (from minute 26), "Negin Nikknam" (from the beginning) and "Hossein Ronaghi".
Listen to the Space in its entirety on YouTube.

@hosseinronaghi
جنگل‌های ارسباران، سرزمین قله‌ها و قلعه‌های همیشه در مه.
سرزمین بابک خرمدین

آذربایجان زیبای ایران.

@Hosseinronaghi
به‌یاد زلزله ورزقان، اهر و هریس

تصویر یک: امدادگران کمپ سرند در ورزقان قبل از بازداشت سال ۱۳۹۱

تصویر دو: کمپ سرند ورزقان پس از پلمپ و تعطیلی در زلزله مرداد‌ ماه سال ۱۳۹۱

مطلب مرتبط: زلزله خوی و بازخوانی یک پرونده قدیمی؛ هر زلزله ما را دوچندان ویران و اندوهگین می‌کند.

مرداد ماه سال ۱۳۹۱ که زلزله، ورزقان، اهر و هریس را لرزاند و تعداد زیادی از هم‌میهنانمان کشته شدند، جمعی از ما جمع شدیم و در فیس‌بوک و شبکه‌های اجتماعی فراخوان کمک به زلزله‌زدگان دادیم (من در دوران مرخصی درمانی از زندان به‌سر می‌بردم) و برای کمک به زلزله‌زدگان که حکومت بی‌پناه ول‌شان کرده بود به آنجا رفتیم، از همه جای ایران آمده‌بودیم.

@Hosseinronaghi
به‌نام خدای رنگین کمان

کنار ما باش که محزون به انتظار بهاریم
کنار ما باش که با هم خورشیدو بیرون بیاریم

@Hosseinronaghi
«آنچه بر ما می رسد، آن‌هم ز ماست»
مولانا

مردم را تهدید نکنید.

به‌جای تهدید مردم، باید پیش‌تر فکر این روزهای خود را می‌کردید. وقتی حتی در فضای مجازی هم برای هر اظهار نظری، تهدید به «گونی و بازداشت» جواب شماست، واضح است که با مرگ و عزای شما لبخند به لب مردم سرکوب‌شده می‌نشیند! چون در مقابل رنج، کشته‌شدن و عزای آنها، همواره جوابی جز تمسخر و خفه کردن دو چندان صداهای‌شان نداشته‌اید.
واکنش‌های جامعه، فقط در ادامه برخوردهای غیرانسانی شماست و اولین واکنش حکومت در هر اتفاقی که برای کشور می‌افتد، طبق معمول تهدید مردم بی‌دفاع است.

مردمی که پیکر معلق مجیدرضا رهنورد بر روی چوبه‌دار و شادی شما زیر آن را فراموش نکرده‌اند،‌ هنوز داغ نیکا، سارینا، کیان، مهسا و فرزندان این آب و خاک برای جامعه تازه است. هنوز یادآوری قتل محسن شکاری، سید محمدی حسینی و دیگر فرزندان ایران قلب‌شان را به درد می‌آورد.
هنوز خون پژمان قلی‌پورها، محسن محمدپورها و بچه‌های آبان، از خیابان‌های ایران و ذهن این مردم پاک نشده است.
نفرت جامعه از شما بابت جنایت هواپیمایی اوکراین پابرجاست.
خشم جامعه از رفتارهای قرون وسطایی با زنان این کشور فرو ننشسته است،
طبیعی‌ترین واکنش‌ این مردم رنج‌کشیده، شادی با غم شما است.
باید خیلی پیش‌تر از این، به این روزها برای خود هم فکر می‌کردید.
وقتی هرگز برای مردم حق هیچ گونه اعتراضی به هیچ صورتی، قائل نبوده‌اید. وقتی حق بدیهی مردم برای یک تجمع اعتراضی کوچک چندین دهه زیر پا گذاشته شده و به‌خاک و خون کشیده شده است.
چه در آبان ۹۸ که دولت اصلاح‌طلب و اعتدال‌گرا، مردم معترض را اغتشاگر خواندند و تهدید به شناسایی ماشین‌ها کردند و حسن روحانی علی رغم داغدار بودن خانواده‌های آبان و کشتار کودکان و محرومان نیزار، از «جمع کردن» هوشمندانه نیروهای امنیتی و انتظامی تشکر کرد. همان زمان که تمام رسانه‌ها و قلم به مزدهای اصلاح‌طلب، تلاش کردند حقیقت کشتار معترضین را مخدوش کنند.
چه در وقایع تلخ خیزش خونین زن، زندگی، آزادی که با خشونت علنی‌تر، مقابل چشم جهان به شهروندان بی‌دفاع با گلوله جنگی پاسخ دادید و هرشبی که در اضطراب طناب‌دار بر گردن یکی از فرزندان ایران گذشت، پایکوبی کردید و شکر کردید و بعد آن پرونده‌سازی‌های متعدد کردید تا روی  واقعیت خاک بپاشید. گرچه هیچ‌گاه موفق نبودید.
در عین حال ما خیانت اصلاح‌طلبان را هم فراموش نکرده‌ایم و نخواهیم کرد. اینکه اشخاص و گروه‌های ظاهرا منتقد ولی مشغول در بدنه سیستم، همواره فعال هستند که به جنازه اصلاحات، نفسی تازه بدمند و در خیال خود آن لاشه متعفن فریب عمومی را به بهانه‌های مختلف، زنده کنند. لابد اکنون هم مشغول به کار چانه‌زنی از بالا برای خود هستند.

در حقیقت غم و سوگ شما هم جعلی است، بی‌شک هم‌زمان با تهدید مجازی مردم، به دنبال در دست گرفتن قدرت از یکدیگر و منافع طیف و حزب و تعلقات سیاسی خود هستید. شما حتی خود داغدار یکدیگر نیستید، چه انتظاری از مردم دارید؟! مردمی که تمام این‌ها را دقیق و خوب می‌فهمند!
انتظار همدردی داشتن از جانب مردم عادی برای شمایی که جز به قدرت و تقسیم غنائم در پس هر اتفاقی، نمی‌اندیشید، مضحک است و تهدید مردم در فضای مجازی هم مضحک‌تر.

@Hosseinronaghi
«آنچه بر ما می رسد، آن‌هم ز ماست»
مولانا

مردم را تهدید نکنید.

به‌جای تهدید مردم، باید پیش‌تر فکر این روزهای خود را می‌کردید. وقتی حتی در فضای مجازی هم برای هر اظهار نظری، تهدید به «گونی و بازداشت» جواب شماست، واضح است که با مرگ و عزای شما لبخند به لب مردم سرکوب‌شده می‌نشیند! چون در مقابل رنج، کشته‌شدن و عزای آنها، همواره جوابی جز تمسخر و خفه کردن دو چندان صداهای‌شان نداشته‌اید.
واکنش‌های جامعه، فقط در ادامه برخوردهای غیرانسانی شماست و اولین واکنش حکومت در هر اتفاقی که برای کشور می‌افتد، طبق معمول تهدید مردم بی‌دفاع است.

ادامه مطلب...


@Hosseinronaghi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ترانه رزم مشترک

همراه شو عزیز، همراه شو عزیز
تنها نمان به درد، کاین درد مشترک
هرگز جدا جدا، درمان نمی‌شود
دشوار زندگی، هرگز برای ما
دشوار زندگی، هرگز برای ما
بی رزم مشترک، آسان نمی‌شود

@Hosseinronaghi