Hossein Ronaghi - حسین رونقی
28K subscribers
623 photos
390 videos
2 files
387 links
Download Telegram
این نقطه تا ابد سرخط می‌ماند.

حسین شنبه‌زاده صدای بخشی از جامعه بود و رنج‌های جاری در این سرزمین را به شیوه خود فریاد می‌زد. طرح اتهامات دروغین و پخش شایعه بازداشت او به‌هنگام خروج از کشور، مضحک است.

شجاعت او در روایت کردن و صراحتش در بیان حقیقت، نیاز این روزهای جامعه ایران است. او، آنگونه که زنده‌یاد بکتاش آبتین می‌گفت، ایستاده تا مبارزه کند، حقش را بگیرد و فضیلت مبارزه، ایستادگی و پایداری را زنده نگه دارد.

اظهارات دادستان اردبیل در خصوص «جاسوس اسرائیل» نامیدن حسین، من را یاد اظهارات دادستان و مقامات انتظامی آذربایجان شرقی به‌هنگام بازداشت امدادگران در جریان زلزله آذربایجان انداخت که گفته بودند: «این عناصر ضدانقلاب، نان کپک‌زده پخش کردند، گوسفندهای روستاییان و النگوهای زنان زلزله‌زده را دزدیده‌اند». همین‌قدر بی‌شرمانه، همین‌قدر مضحک!

حسین بی‌قید و شرط باید آزاد شود، سخن گفتن، نوشتن، اعتراض کردن و ه‍ر آنچه سزاوار یک انسان آزاد است حق او و تمام ایرانیان است.

@Hosseinronaghi
برای میلاد آرمون، نوید نجاران، مهدی ایمانی و مهدی حسینی (بچه‌های اکباتان) که در بی‌خبری و وضعیتی سخت در بازداشت به‌سر می‌برند‌.

@Hosseinronaghi
بازداشت و بازجویی کوتاه و ضبط کلیه لوازم الکترونیکی (تلفن همراه و لپ‌تاپ) و مدارک هویتی در فرودگاه تبریز.

امشب از تبریز عازم تهران بودم که ساعاتی در فرودگاه تبریز توسط نیروهای امنیتی بازداشت و بازجویی شدم. علت ابتدایی آن به‌همراه داشتن نشان زن، زندگی، آزادی و شیر و خورشید اعلام شد. سپس به‌صورت غیرقانونی و بدون حکم اعلام کردند معاون دادستان تبریز دستور داده است که گوشی تلفن همراه و لپ‌تاپ و لوازم الکترونیکی و مدارک هویتی شما را ضبط کنیم و اگر از تحویل امتناع کنید همراه لوازم بازداشت می‌شود. در خصوص برخوردها می‌نویسم.

پی‌نوشت: گوشی تلفن همراه، لپ‌تاپ، مدارک هویتی همه ضبط شدند.

@Hosseinronaghi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ماه‌منیر مولایی‌راد مادر کیان پیرفلک نوشته‌است:

«به نام خدای 🌈
کیان جانم!
تولد داریم! تولدی جهانی!
تولد تو!
اما تو نیستی!
واین بدترین دردیه که یه مادر میتونه تجربه کنه؛ دردی که تا پایان عمر هر لحظه قلبم رو می‌سوزونه.
زاد روزت خجسته باد عزیزم»

#Rememberingkian

@Hosseinronaghi
گزارش یک واقعه: از تهدید به تجاوز توسط مأمور لباس شخصی تا خفت‌گیری توسط معاون دادستان تبریز

شب ۲۰ خرداد ۱۴۰۳ از تبریز عازم تهران بودم. در فرودگاه تبریز، بدون هیچ مشکلی کارت پرواز را دریافت کرده و پس از عبور از گیت سپاه، به قسمت ترانزیت وارد شدم. نشسته بودم و پس از گذشت ۱۰ دقیقه متوجه رفت‌وآمدهای مأموران سپاه شدم. ناگهان چند مأمور به سمت من آمدند.

گفتند: «آقای رونقی، باید با ما بیایید برای یک بررسی کوچک!»
گفتم: «برای چی باید بیام؟ مگر مشکلی است؟»
گفتند: «نه! مشکلی نیست. یک بازرسی دوباره است. لپ‌تاپ همراه دارید؟»
گفتم: «بله.»

رفتیم و دوباره تمام محتویات کیف همراه من را بیرون ریختند و گشتند. به نشان «زن، زندگی، آزادی» و «شیروخورشید» نگاه کردند؛ نشانی که همیشه بر سینه داشته‌ام.
یکی از پاسدارها گفت: «آرم شاهنشاهی می‌زنی؟»
گفتم: «نماد ملی ایران و ایرانیان است و قدمتی به طول تاریخ ایران دارد.»
به آرم «زن، زندگی، آزادی» نگاه کرد و با حالت تمسخر گفت: «شیروخورشید هیچ، این چیه؟ حتی فلانی هم روی زنش غیرت داشت، یعنی شماها ندارید؟ دنبال چی هستید؟ به چی می‌خواید برسید؟»
گفتم: «نماد زن، زندگی، آزادی است. دنبال آزادی و زندگی هستیم. در موردش مفصل نوشته و گفته شده که چه می‌خواهیم.»

با حالت تمسخر نگاهم کردند و گفتند: «باید بروید داخل آن اتاق تا با شما صحبتی کنیم!»
گفتم: «برای چی؟ صحبت چی؟ صحبتی ندارم.»
دوباره تکرار کرد: «چیز خاصی نیست، یه صحبت کوچیکه!» رفتیم اتاقکی که شبیه اتاق بازجویی بود.

جوانک لباس شخصی با اخم و قیافه مثلا ترسناک نشسته بود پشت میز! با صدای در ذهن خودش ترسناکی گفت: «این‌ها چیه؟» با لبخند گفتم: «شیروخورشید و زن، زندگی، آزادی.»
گفت: «تو فکر کردی کی هستی که اینارو می‌زنی؟» گفتم: «من شهروند ایرانم، حق دارم و می‌زنم. بابت همین ها، بازداشت و زندانی شدم و همکارانت قبلا کلی آزارم داده‌اند.»

شروع کرد حاشیه رفتن و نصیحت کردن که ما مسلمانیم و انقلابی هستیم و...
تا رسید به اینکه : نگهت می‌دارم اینجا و نمی‌ذارم بری!
گفتم: نگه دار.
گفت: به من نیشخند می‌زنی؟
گفتم: همیشه لبخند دارم!
ناگهان با لحن بدی تهدید به تجاوز کرد و گفت: «حیف که اسلام دست و پایم را بسته وگرنه بهت نشان می‌دادم درد کشیدن ( حاصل تجاوز) یعنی چی!»

تا این را گفت عصبانی شدم. گفتم:
«تو من رو به تجاوز تهدید می‌کنی؟ جلوی دوربین، منو تهدید می‌کنی؟»

فضا کمی ملتهب شد. جوانک لباس شخصی را صدا کردند، پشت تلفن حرف می‌زدند، می‌گفتند حاج آقاست، معاون دادستان تبریز است و...
در این میان به مأمور دیگری که آنجا بود گفتم:
«تهدید به تجاوز می‌کنه که منو بترسونه؟ پای مردن هم هستم، بگو بیاد ببینم چی کار می‌خواد بکنه!»
وضعیت را که دیدند،گفتند:
«معاون دادستان تبریز گفته که گوشی و لپ‌تاپ و مدارکت را بگیریم و بگذاریم بروی!»
گفتم: «برای چی؟ جرمی مرتکب شده‌ام که نیازه اینها را بگیرید؟ مگه حکم دارید؟»
گفتند:
«حاج آقا گفته اگر گوشی و لپ‌تاپ را ندادی، نگهت داریم.»
گفتم: «نمی‌دم، نگهم دارید!»

تا این را گفتم، بعد از چند دقیقه تعداد پاسدارها و مأمورها زیاد شد! قرار بود حتی با خشونت و درگیری هم که شده آن‌ها را از من بگیرند، دقیقا به صورت خفت‌گیری و با اجازه معاون دادستان تبریز که مثلا مدعی‌العموم و حافظ قانون است.
گفتم: «اول من با وکیلم یک مشورت می‌کنم، بعد!»

در شرایط رفت‌وآمد همیشه گوشی و تجهیزات این‌شکلی را پاک نگه می‌دارم. آنها که گفتند باشه با وکیلت مشورت کن. زدم کلاً گوشی را ریست فکتوری کردم.

بعد از آن گفتم: «بگیرید!» گفت: «فکر کردی پاک کردی تموم شد؟ همه رو برمی‌گردونیم!» گفتم: «موفق باشید.»

تقریباً نیم ساعت هواپیما را نگه داشته بودند (که من از مسافران عذرخواهی می‌کنم) تا پس از دزدیدن وسایلم مرا سوار هواپیما کرده و راهی تهران کنند.

آنچه در این میان برایم پررنگ بود، تهدید علنی به تجاوز توسط جوانک لباس شخصی در فرودگاه تبریز و قانون‌شکنی و استفاده از روش خفت‌گیری برای دزدیدن وسایلم توسط معاون دادستان تبریز بود!
وسایلی که ابزار کار و درآمد من و امثال من هستند و برای ما تهیه دوباره اینها ساده نیست!

اما آیا فکر می‌کنید این تهدیدها و این رفتارها ما را می‌ترساند؟ یا ما را وادار به سکوت می‌کند؟ هیچ‌کس دیگر از شما نمی‌ترسد! من قرار نیست جایی بروم؛ همین‌جا در ایران و کنار سایر مردمانش هستم. آماده مردن هم هستم. حالا خواستید می‌توانید بازداشت کنید، تجاوز کنید، حکم اعدام بدهید و هر آنچه در توان دارید را فروگذار نکنید.

در آخر می‌گویم: مدارک هویتی، اسناد، کلیدها لپ تاپ، گوشی و هرچیزی را که دزدیده‌اید، باید سریعا پس بدهید. فارغ از هزینه‌های مالی سنگینی که تحمیل می‌کنید با گرفتن وسایل شخصی، زندگی در حبس ما را هم با وقاحت مختل کرده‌اید. من مطلقا به سادگی از کنار این موضوع نخواهم گذشت.

@Hosseinronaghi
امروز پدرم در فرودگاه تبریز برای اعتراض به رفتار مأموران سپاه و نیروهای امنیتی، تحصن کرد.

هدف این کنش اعتراضی او، نه فقط برای آزار سيستماتيکی که بصورت مداوم علیه من و نزدیکانم انجام می‌شود، بلکه به دلیل تمام رفتارهای غیرانسانی عوامل حاکمیت در پوشش های مختلف و تمام جنایاتی بود که در این سرزمین رخ داده‌اند و ادامه دارند.
او برای تمام این‌ها، فریاد اعتراض سر داد.

@Hosseinronaghi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به‌خدا ایران داره تموم می‌شه و من به‌خاطر همین میام بی‌پروا صحبت می‌کنم.

#توماج_صالحی

@Hosseinronaghi
حقیقت دیگری را زیر خاک پنهان می‌کنند؟

گزارشها از قتل «بهاره للهی حاجی دلائی» کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس اهل آمل و ساکن تهران در زندان و خاکسپاری مخفیانه در آرامستان بهشت سکینه کرج خبر می‌دهند. بهاره للهی در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ به مدت ده روز در بازداشت بود و در اواخر اسفند ماه ۱۴۰۲ مفقود شد. او بدون اطلاع خانواده اش در آرامستان بهشت سکینه کرج به‌خاک سپرده شد و سپس به خانواده اش اطلاع داده شده است.

بهاره للهی فیلم‌ساز ۴۰ ساله ای است که در سابقه فعالیتش داوری جشنواره فیلم کوتاه و جشنواره سینمای جوان را هم در کارنامه اش دارد.

براساس اطلاعات منتشر شده بر روی سامانه بهشت سکینه شهرداری کرج تاریخ فوت بهاره للهی حاجی دلائی، ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ ذکر شده است. این تاریخ ۲ الی ۴ هفته پس از مفقود شدن وی است.

@Hosseinronaghi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نه ترسیدیم از دار
نه خم شدیم رو به جَباران

نعره کشیدیم مست و بیدار
چه گرد و خاکی به پا کرد فرار یاران
همین گذشت پشتِ پرده
وصف حالِ ما نَبرده


۲۶ خرداد زادروز قهرمان وطن، مجیدرضا رهنورد گرامی باد.

او متولد ۲۶ خرداد ۱۳۷۸ بود و ۲۱ آذر ۱۴۰۱ سر به دار شد.

ترانه آخرین وسوسه از علی سورنا

@Hosseinronaghi
جز خودمان ناجی نداریم.

‏جای تعجب نیست وقتی آن‌ها که با تروریست‌های طالبان وارد مذاکره می‌شوند، به‌سادگی با جمهوری اسلامی هم برای تأمین منافع خود، معامله و سازش کنند!

شکی نیست که اولویت دولت‌های اروپا و آمریکا، منافع خودشان است. آن‌ها برای این هدف، همواره تمام مفاهیم مرتبط با عدالت و حقوق بشر را نیز تحریف کرده و خواهند کرد!

امروز شاهدیم که کلیت آن چیزی که به‌عنوان «اصل صلاحیت قضایی جهانی» ادعا می‌شود، ساختاری پوشالی است و وهن عدالت و برابری‌خواهی در طول تاریخ است! رفتار دولت سوئد و حمایت سران اروپا بیانگر این است که به اصول بنیادین حقوق انسانی، به‌صورت برابر و برای همه مردم جهان، پایبند نبوده و نیستند.

با آزادی حمید نوری، این امر برای مردم ایران و گروه‌های مخالف حاکمیت ایران، کاملاً اثبات شد. همه ما ایرانیان، باید با این واقعیت تلخ مواجه شویم که جز خودمان ناجی نداریم.
لازم است به‌صورت مستقل به اهداف، منافع ملی و تغییر سرنوشت مردمی که هر روز بیشتر از قبل تحت فقر و رنج هستند، فکر کنیم.

باید به جنگ‌های کلامی، مجازی یا از اساس بی‌اهمیت، خصوصاً میان فعالان منتقد و دلسوز، پایان دهیم. چرا که بی‌شک بسیاری از این جدل‌های فرسایشی میان گروه‌های مختلف مخالف نظام، یا با خط امنیتی ساخته و پرداخته می‌شوند یا در اتاق فکرهای اطلاعات، برای سلطه بر فضای رسانه و به نفع پوشاندن اقدامات حاکمیت، مورد استفاده قرار می‌گیرند.
بخشی از این وضعیت، حاصل عملکرد جمعی ضعیف تمام مدعیان رهبری افکار در مخالفت با جمهوری اسلامی است.

برای فاجعه آزادی حمید نوری، ضرورت دارد که هرکسی در توان خود و هر جایی که هست، برای رساندن صدای اعتراض ایرانیان، تلاش کند. نه برای رساندن صدا به قدرت‌ها و دولت‌های حاکم در کشورهایی که پشت پرده زد و بند با هم دارند، هدف باید رساندن صداهای محذوف و سرکوب‌شده داخل ایران به گوش مردم سایر کشورها باشد. از این‌رو باید دولت سوئد را پاسخگو کنیم.

باشد که روزی جامعه جهانی را طوری همراه و همدل کنیم که به بی‌عدالتی دولت‌های خود علیه مردم ایران، یک‌صدا معترض شوند.

در دیپلماسی جهانی که بر پایه مذاکره با کفتارها و مداراگری با تروریست‌ها، برای ماندن بر قدرت و تأمین منفعت بیشتر است، هیچ دریچه رهایی‌بخشی برای ما وجود ندارد. عملکرد دولت سوئد تقویت سیاست گروگان‌گیری، تروریسم،‌ سرکوب و جنایت است و نشان می‌دهد دادخواهی در کشورهای تحت سلطه دیکتاتورها و تمامیت‌خواهان پیش از تغییر حکومت، در عرصه عمل امکان‌پذیر نیست.
مماشات غربی‌ها با چنین حکومت‌هایی و چشم‌پوشی بر سیاست‌های مخرب آنها، نتیجه‌ای جز پشیمانی برایشان نخواهد داشت.

@Hosseinronaghi
امروز یکشنبه ۲۷ خرداد که بخشی از جامعه و شهروندان ایران در اعتراض به فقر و فساد حاکم شعار می‌دادند «روسری رو رها کن فکری به حال ما کن»، حکومت همچنان در حال سرکوب زنان به بهانه حجاب بود. خشم حاصل از این رفتارها و تحقیرها که به شهروندان تحمیل می‌کنید دودمان شما را به باد خواهد داد.

@Hosseinronaghi
من از آزادی می‌گویم...

در انتهای این شب بی‌پایان
که ظلمت، سراسر افق را پوشانده است،
من از آزادی می‌گویم.

از پرواز بی‌پرندگان،
از رودهای بی‌خروش
و از دشت‌های بی‌مرز.

آزادی را در رویایم دیده‌ام،
همانند آفتاب بر فراز کوه‌ها،
که به هر سو نور می‌پاشد.

ای آزادی، ای روشنای جاودان
در پس این دیوارهای بلند،
در پس این پنجره‌های بسته،
منتظر تو هستیم.

آه، چقدر در انتظار تو مانده‌ایم
با دلی پر از امید و دست‌هایی خسته،
که روزی بیایی و ما را رها کنی
از این همه بند و زنجیر.

ای آزادی،
صدای گام‌های تو را شنیده‌ام،
در بیداری و در خواب،
که نزدیک می‌شوی، آرام و بی‌صدا،
تا بهار را به ارمغان بیاوری.

سید علی صالحی

@Hosseinronaghi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وظیفه تک‌تک ماست که هر کدام به‌نوعی مانع عادی شدن این صحنه‌ها و گسترش موج وحشت‌آفرینی و جنگ علیه زنان و جامعه باشیم.

برخورد وحشیانه نیروهای مدعی نظم، که گاهی صحنه‌هایی از آنها منتشر می‌شود، با مردم خسته و تحت انواع اضطراب و فشار، خصوصا با زنان که به دنبال ساده‌ترین حق خود در زندگی روزمره‌ هستند، یادآور «خفت‌گیری اوباش» است و شباهت بسیاری به حمله‌های ناگهانی و شبیخون راهزنان دارد.‌

آزار زنان، چیزی جز انباشت خشم عمومی درپی ندارد. در پس این رفتارها و سیاست‌ها، حکومت علاوه بر آنکه مردم را در مقابل مردم قرار می‌دهند، اعضای خانواده‌ها را نیز با جدال و چالش مواجه می‌کند. در چنین شرایطی مهم است که به‌عنوان عضو خانواده با سیستم سرکوب همراهی نکرده و پشتیبان آن زن یا دختر سرکوب شده عضو خانواده‌مان باشیم. وظیفه شهروندان معتقد به حجاب و دین در مواجه با چنین ظلم‌هایی نیز دوچندان است.

آن شخص مزدور که با قلدری راه زنان را سد می‌کند نماد بی‌وجدانی و علیه مردم بودن است، شما موجب شرم مردم ایران هستید، نه عوامل ایجاد امنیت، که خود مخل آسایش عمومی حتی در رفت و آمدهای ساده‌ی شهروندان ایرانی در کشور خودشان هستید.

در این روزهای مهم ولی مبهم تاریخی در ایران، باید کنار زنان بایستیم و نگذاریم در راه دشوار آزادی‌خواهی، تنها بمانند و رنج بیشتری متحمل شوند.

@Hosseinronaghi