آب و جارو میکنم با چشمم این درگاه را
ای که درگاهت هوایی کرده مهر و ماه را
چشمهایی را که حیرانند پشت «لا اله»
در خراسان تو میبینند «اِلّا الله را»
این تجلیگاه سلطان ازل، این کوه نور
برده است از یادها الماس نادرشاه را
با زبان بیزبانی بشنو از نقّارهها
«وال من والاه» را و «عاد من عاداه» را
ای خراسانیترین خورشید، روشن کن مرا
ما که میدانی نمیدانیم راه و چاه را
من زیارتنامه خواندم، شعرهایم مانده است
وقت داری تا بخوانم چند دفتر آه را؟
بیتهایم خانه بر دوشند مانند خودم
راستش دعبل شدن سخت است این درگاه را
راز پهلوی تو ماندن را نمیدانم ولی
آخرش میپرسم از شیخ بهایی راه را
میکِشی از هرطرف هر بیپناهی را به توس
بچه آهو کردهای انگار خَلقُ الله را
شعر من با دوستت دارم به پایان میرسد
کاش میدادی جواب این جملهٔ کوتاه را
#عباس_شاه_زیدی
#امام_رضا
#ولادت
💠 @hossein_jaan
ای که درگاهت هوایی کرده مهر و ماه را
چشمهایی را که حیرانند پشت «لا اله»
در خراسان تو میبینند «اِلّا الله را»
این تجلیگاه سلطان ازل، این کوه نور
برده است از یادها الماس نادرشاه را
با زبان بیزبانی بشنو از نقّارهها
«وال من والاه» را و «عاد من عاداه» را
ای خراسانیترین خورشید، روشن کن مرا
ما که میدانی نمیدانیم راه و چاه را
من زیارتنامه خواندم، شعرهایم مانده است
وقت داری تا بخوانم چند دفتر آه را؟
بیتهایم خانه بر دوشند مانند خودم
راستش دعبل شدن سخت است این درگاه را
راز پهلوی تو ماندن را نمیدانم ولی
آخرش میپرسم از شیخ بهایی راه را
میکِشی از هرطرف هر بیپناهی را به توس
بچه آهو کردهای انگار خَلقُ الله را
شعر من با دوستت دارم به پایان میرسد
کاش میدادی جواب این جملهٔ کوتاه را
#عباس_شاه_زیدی
#امام_رضا
#ولادت
💠 @hossein_jaan
چشم تو را چقدر به این در گذاشتند؟
گفتی پدر، مقابل تو سر گذاشتند
دستان کوچک تو به پهلوست، پیش از این
این درد را به پهلوی مادر گذاشتند…
#عباس_شاه_زیدی
#رقیه_جان
#شب_شهادت
⚫️ @hossein_jaan
گفتی پدر، مقابل تو سر گذاشتند
دستان کوچک تو به پهلوست، پیش از این
این درد را به پهلوی مادر گذاشتند…
#عباس_شاه_زیدی
#رقیه_جان
#شب_شهادت
⚫️ @hossein_jaan